آلبوم «سرو و تَذَرو» منتشر شد/ ارائه یک رویکرد دوگانه
آلبوم موسیقی «سرو و تَذَرو» به آهنگسازی محمد عشقی و المیرا مردانه در حوزه موسیقی ردیف دستگاهی ایران پیش روی مخاطبان قرار گرفت.
آلبوم موسیقی «سرو و تَذَرو» به آهنگسازی محمد عشقی و المیرا مردانه در حوزه موسیقی ردیف دستگاهی ایران پیش روی مخاطبان قرار گرفت.
سینماپرس: شاعر و منتقد ادبی زنجانی معتقد است: با وجود گسترش شکلهای جدید شعر هنوز شاهد این هستیم که بخش مهمی از شعر معاصر به شکل غزل نوشته میشود و غزل امروز در امتداد همان غزل منزوی است که شاعران نسل جوان پرچمدارش هستند و آن را به پیش خواهند برد.
به گزارش سینماپرس، غلامرضا طریقی، شاعر و منتقد ادبی در گفتگو با ایبنا ضمن اشاره به برگزاری نخستین جایزه ادبی منزوی گفت: یکی از دغدغههای بنده در برگزاری چنین بزرگداشتی، این است که برنامه ادبی باید در خور و شأن منزوی باشد. نفس برگزاری جشنواره دوسالانه منزوی حرکت بسیار خوبی است و امیدواریم با مستقرشدن دبیرخانه و همچنین برطرفکردن نواقص آن، شاهد برگزاری هر چه بهتر آن باشیم.
این شاعر زنجانی در ارتباط با جایگاه منزوی در غزل نیز گفت: ظهور حسین منزوی و دیگرانی که با ایشان در توفیق غزل و شعر معاصر همراه بودند و تأثیرگذاری آنها در دهه ۷۰ و تغییر دادن مسیر دوباره شعر و ترغیب شاعران جوانی که الان تأثیرگذار هستند، نشان داد همانطور که قبلاً پیشبینی شده بود، غزل باید همچنان باقی بماند و با تغییر زمان پیش برود. طریقی با اشاره به اینکه امروزه نیز با وجود گسترش شکلهای جدید شعر هنوز شاهد این هستیم که بخش مهمی از شعر معاصر به شکل غزل نوشته میشود، تصریح کرد: خوشبختانه امروز استقبال خوبی از غزل صورت میگیرد، شاید همه غزلهایی که نوشته میشود مطلوب نباشد، اما بخش مهمی از شعر معاصر غزل است و ما این موضوع را مدیون بزرگانی، چون شهریار و ابتهاج و سیمین و بهمنی و منزوی هستیم. وی با اشاره به اینکه با روند در پیش گرفته شده، غزل بخش اعظمی از شعر معاصر را پوشش میدهد و به صورت مستمر بهروز خواهد شد، اضافه کرد: شاید شاعرانی که امروز در این عرصه فعال هستند، شناختهشده نباشند، اما قطعاً وقتی از این دهه بگذریم، چهرههای موفقی همچون ادوار گذشته خواهیم داشت.
طریقی تصریح کرد: در گذشته ما افرادی همچون منزوی را در غزل داشتیم، امروز هم کسانی را داریم که در این زمینه به صورت جدی فعالیت دارند، اما فعلاً شناخته شده نیستند. این منتقد ادبی در پاسخ به این سؤال که آیا غزل نسبت به دوره منزوی افت کرده است یا خیر؟ گفت: مقایسه دو دوره مختلف اشتباه است و به عقیده بنده غزل افت نکرده بلکه در حال طی مسیر است. یک مسئله نیز این است که این غزل ادامه همان غزل منزوی است و ادامه همان پرچم است و این عزیزان پرچم را به شاعران جوان سپردهاند، شاعران این نسل هم، این پرچم را پیش خواهند برد، خواه یک قدم باشد، خواه ۱۰ قدم.
سینماپرس: متأسفانه وقتی همه چیز سرسری باشد، نمیتوان انتظار اثر باکیفیت داشت.
وی با اشاره به مشکل فیلمنامه در سینما و تلویزیون اضافه کرد: خوشبختانه نویسندههای خیلی خوبی داریم، اما متأسفانه سر برخی از کارها که میرویم، آنقدر با عجله کار میکنند که نویسنده و کارگردان و بازیگر اصلاً نمیدانند دارند چه کار میکنند.
وی در همین رابطه ادامه داد: متأسفانه وقتی همه چیز سرسری باشد نمیتوان انتظار اثر باکیفیت داشت، این روزها متن داغ داغ آماده میشود و مثلاً میخواهند ۳۰قسمت کار را در چند ماه تمام کنند. طبیعتاً هر چه کمتر زمان باشد بهتر و به نفع تهیهکننده است و این باعث میشود همه سرگردان شوند. وی درباره موفقیت شبکه نمایش خانگی در دوران کرونا افزود: این موفقیت طبیعی است زیرا مردم بیش از پیش خانه میمانند، اما ما باید از این فرصت کمال استفاده را بکنیم و کاری کنیم که مخاطب بعد از کرونا هم آثار ایرانی را رها نکند، البته در قبال شخص بنده بازیگری در هیچ مدیومی فرقی نداشته و در هر کاری کار خودم را میکنم. این بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون درباره فعالیت هنرمندان در دوران کرونا اضافه کرد: هرچند کرونا هر روز اوضاع بدتری پیدا میکند، اما به واقع کاری نمیتوان کرد، نمیتوانم تولیدات را متوقف کرد، زیرا علاوه بر مسئله معیشت هنرمندان تلویزیون بدون تولید نمیتواند به کارش ادامه دهد. پاکنیت درباره بازگشایی سینماها در شرایط فعلی عنوان کرد: واقعاً مردم حق دارند که به سینما نروند، زیرا در حال حاضر سینما رفتن ترس دارد، اگر همه افراد هم در سینما نکات بهداشتی را رعایت کنند، اما حتی یک لحظه قصوری صورت گیرد، جان بسیاری از آدمها به خطر خواهد افتاد.
سینماپرس: بازیگر سریال «یوسف پیامبر (ع)» گفت: بازیگران پیشکسوت قبل از کرونا هم وضع خوبی نداشتند، در زمانه اوج کرونا به دلیل مشکلات معیشتی سر پروژهها میرفتند و با جان خود بازی میکردند، حتی شاهد این بودیم که بسیاری از عزیزان بازیگر را به دلیل این بیمای از دست دادیم، اما چه میتوان کرد.
به گزارش سینماپرس، جعفر دهقان در گفتوگو با میزان، پیرامون آخرین فعالیتهای خود در عرصه بازیگری گفت: در حال حاضر به دلیل وضعیت فاجعه بار بیماری کرونا مثل بسیاری همکارانم مشغول پروژه خاصی نیستم، اکثریت کارها متوقف شده اند و علاوه بر بازیگران عوامل پشت صحنه نیز بیکار شده اند.
وی در همین رابطه اضافه کرد: متاسفانه کرونا همه چیز را مختل کرده است، بازیگران پیشکسوت قبل از کرونا هم وضع خوبی نداشتند، در زمانه اوج کرونا به دلیل مشکلات معیشتی سر پروژه ها می رفتند و با جان خود بازی میکردند، حتی شاهد این بودیم که بسیاری از عزیزان بازیگر را به دلیل این بیمای از دست دادیم، اما چه می توان کرد، وقتی کسی حمایت نکند بازیگر از کجا باید درآمد داشته باشد، متاسفانه این روزها وضعیت بازیگران بد نیست بلکه فاجعه است.
بازیگر سریال «یوسف پیامبر (ع)» درباره وضعیت بد معیشت بازیگران در سال گذشته تاکنون تاکید کرد: من میتوانم ساعتها درباره مشکلات و مصیبتهای وارده بر بازیگران صحبت کنم، اما واقعاً گفتنش وقتی هیچکس برایش مهم نیست چه دردی را دوا میکند، هیچکس صدای مظلوم بسیاری از بازیگران مخصوصا پیشکسوتان را نمیشوند.
وی در همین رابطه ادامه داد: متاسفانه گلایه از وضعیت موجود بازیگران تنها به گفتن ختم میشود، زیرا اصلا کسی گوشش بدهکار حرف ما نیست، قرار بود حقوق بازنشستگی بازیگران افزایش پیدا کند، اما متاسفانه در حال حاضر من به عنوان بازیگری قدیمی کمترین حقوق را دریافت میکنم. چرا هیچ مسئولی در این مدت حال بازیگران را نپرسیده است، آیا اصلا میدانند بسیاری از بازیگران ما در چه شرایط بدی زندگی میکنند.
وی ادامه داد: وزارت ارشاد و خانه سینما میتوانستند در وضعیت فعلی در کنار بازیگران باشند، اما متاسفانه هیچ کمکی به ما نشده است، شاید همه فکر میکنند که هنرمندان وضعیت مالی خوبی دارند، اما به واقع به جز عده انگشت شماری اکثر هنرمندان وضعیت مالی بدی دارند.
بازیگر فیلم «بوی پیراهن یوسف» در همین رابطه افزود: ما همیشه امیدمان به خداست، از خدا یاری میگیریم، شاید زندگیمان به مو بند است، اما به یاری خدا هیچگاه پاره نمیشود، اما به واقع هستند بازیگرانی که طی یک سال گذشته شرایط نگران کنندهای دارند، از مسئولین فرهنگی خواهش میکنم که به این دسته از هنرمندان نگاه کنند.
وی با اشاره به تعریف نشدن درست بازیگری به عنوان یک شغل در سینما ایران ادامه داد: باور کنید که بازیگری یک شغل است، اما نمیدانم چرا این شغل هیچگاه به طرز درستی تعریف نشده تا بتواند دارای مزایای خاص خود شود، در حال حاضر من بازنشسته هستم، اما باور کنید حقوقم پول بنزین ماشینم را هم تامین نمیکند، تا چه زمانی ما باید از وضعیت موجود گلایه کنیم و هیچکس هم به حرفمان گوش نکند؟.
دهقان خاطرنشان کرد: درد و دل بازیگران زیاد است، به شخصه یک بازیگر بازنشسته هستم، اما وقتی از پس هزینههای زندگی بر نمیآیم مجبورم تا جایی که توان دارم بازی کنم، امیدوارم وضعیت فعلی تمام شود تا بتوانیم حداقل کار کنیم، وقتی از ما حمایتی نمیشود تنها با کار کردن میتوانیم گذران زندگی کنیم.
سینماپرس: محمدرضا شرف الدین تهیه کننده سینما در پی بحران های عدیده به وجود آمده در سینما، استمرار چالش های کرونایی، انفعال مدیران و سردرگمی سینماگران گفت: مأموریت این دولت نابودی تمامی ارکان و حوزه های کشور بود؛ این آقایان آمدند که جمهوری اسلامی ایران را از هر نظر نابود کنند و بروند. چه چیزی در کشور درست و اصولی است که سینما بخواهد درست باشد؟! کدام بخش از حوزه مهم و ارزشمند فرهنگ و هنر امروزه روی پای خود ایستاده است؟
مدیرعامل پیشین انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: متأسفانه ما در تمامی بخش ها و حوزه ها دچار مشکلات جدی هستیم؛ از ورزش گرفته تا آموزش و پرورش، از سیاست خارجه گرفته تا وضعیت فلاکت بار اقتصادی همه و همه اوضاعی بسیار اسفبار دارند که مسبب این اوضاع و احوال اسفبار یکایک دست اندرکاران این دولت هستند.
وی در همین راستا تصریح کرد: این ها باید بروند تا همه چیز درست شود و تا این دولت روی کار است ما نباید انتظار بهبود اوضاع و شرایط در هیچ یک از حوزه ها و بخش های کشور را داشته باشیم.
شرف الدین متذکر شد: نکته مهم اینجا است که سینما نیاز اصلی مردم و جامعه نیست و نیاز دست چندم آن ها است. این آقایان اگر اندکی دغدغه، تدبیر، همت و همیت داشتند اول شکم مردم را سیر می کردند و سپس برای آن ها پوشاک و مسکن و آموزش و پرورش درست و کار و شغل فراهم می کردند!
تهیه کننده فیلم های سینمایی «فرزند صبح» و «پرنده باز کوچک» تأکید کرد: ریل گذاری یکایک مدیران و دست اندرکاران این دولت این است که همه حوزه های کشور به کجراهه و بیراهه هدایت شوند و آن ها یک ویران سرا تحویل دولت آینده بدهند. آیا در این ۸ سالی که آقای روحانی رئیس جمهور بودند یک کار مثبت و ارزنده در کشور انجام شد که ما حالا انتظار داشته باشیم اوضاع و احوال سینما خوب باشد؟
وی در پایان این گفتگو افزود: دیگر همه ما جان مان از عملکرد مسئولان و دست اندرکاران این دولت به لب رسیده و فقط در انتظار رفتن این ها هستیم تا ان شاالله با عنایت خداوند متعال در دولت انقلابی بعدی اوضاع همه حوزه ها و بخش های کشور کمی سامان پیدا کند.
سینماپرس: با اینکه جای جای ایران مشحون از مناطق و موقعیتهای جغرافیایی و تنوع و رنگارنگی فرهنگی است، اما سریالها به خصوص در بخش نمایش خانگی همچنان در تهران حبس هستند
به گزارش سینماپرس، صداوسیما چند سالی است که با فعال کردن مراکز استانها توانسته بخشی از سریالسازی را از تهران بیرون ببرد و گوشهای از فرهنگ و سنن و آداب دیگر مردمان ایران را در آثار نمایشی بازتاب دهد، با این حال هنوز در سریالهای شهرستانی که مراکز استانها میسازند، جغرافیا محلی از اعراب ندارد و صرفاً به بازنمایی لهجه بسنده شده است.
جغرافیا و زیستبوم البته به طور کلی در بخش اعظم آثار نمایشی که در چند دهه اخیر و پیش از آن در ایران ساخته شده مغفول و به جز برخی استثناها هویت جغرافیایی در فیلمها و سریالهای ایرانی عنصری بیاهمیت بوده است.
سریالها و فیلمهای ایرانی اغلب یا درون خانه میگذرند یا در خیابان و نهایت ذوق کارگردانها این است که مثلاً حالا با وجود پدیدهای، چون هلیشات از بالای بزرگراهها نیز تصاویری بگیرند یا مثلاً از بالای کوه نمایی از شهر را ضمیمه کنند و متأسفانه همواره خلاقیت بخش اعظم فیلمسازان ایرانی از این فراتر نمیرود.
وظیفهشناسی مسعود جعفریجوزانی
در تاریخ سینمای ایران البته به برخی آثار برمیخوریم که معلوم است فیلمساز در آنها درک مناسبی از جغرافیا داشته و آن را منعکس کرده، برای مثال در آثار امیر نادری این مؤلفه جدی گرفته شده است. «دونده»، «تنگسیر» و «ساز دهنی» در اینباره نمونههای خوبی هستند یا کیانوش عیاری در فیلم آن سوی آتش تا حدی جغرافیا و بوم را مورد توجه قرار داده است.
همچنین مسعود جعفریجوزانی را باید از جمله فیلمسازانی دانست که آگاهی زیادی در زمینه استفاده مناسب از فضای بیرونی و جغرافیا در فیلمهایش نشان داده و ردپای این موضوع به خوبی در آثار او دیده میشود. در فیلمهای «شیرسنگی»، «در مسیر تندباد» و «جادههای سرد» که هر سه در دهه ۶۰ ساخته شدهاند به وضوح جغرافیای محلی حضوری چشمگیر دارد یا در سریال «در چشم باد» شاهد استفاده بجا از عنصر جغرافیای ایران در برههها و و دورههای مختلف هستیم. از این جهت باید فیلمسازانی از این دست را که در آثارشان ایران فرهنگی و جغرافیایی را در معرض دید مخاطب گذاشته و به اهمیت آن توجه کردهاند، هنرمندانی ایراندوست و آگاه دانست و لازم است از ایشان به نحوی به دلیل این درک در فیلمسازی تقدیر شود.
جغرافیا در «روزی روزگاری»
جغرافیا و زیست بوم در دهه ۷۰ در سریال «روزی روزگاری» اثر امرالله احمدجو نیز به خوبی نمود یافته است و این کارگردان به شکلی کامل و آگاهانه و دقیق جغرافیا را به سود داستان دراماتیزه کرده است، با این حال سریالهای ایرانی از این موفقیتها و قابلیتها در عرصه هنرهای نمایشی بهره نبردهاند و شاهدیم حجم قابل ملاحظهای از آثاری که تولید میشوند، حبس در فضای شهری تهران و خانهها و خیابانهایی هستند که ذهن خسته مخاطب را از شعاع شهری به ورای آن پرواز نمیدهند.
مانی حقیقی در فیلم اژدها وارد میشود، استفاده خوبی از زیستبوم کرده است، با این حال گنگ و نامفهوم بودن کلیت اثر باعث شده تا فیلم او اثری ماندگار در سینمای ایران نباشد و جغرافیا نیز با وجود آنکه نمودی قابل ملاحظه دارد، اما آنطور که باید به خدمت فیلم درنیاید.
یدالله صمدی، اما در آثاری، چون «اتوبوس»، «ساوالان»، «دمرل» و «سارای» جنبههایی از جغرافیا و زیستبوم را به تصویر کشیده است.
سعید سلطانی نیز در سریال «پس از باران» نمود مناسبی از زیست بوم منطقه گیلان ارائه داده و تا حدودی و نه به شکلی دقیق و حساب شده این مسئله در سریال «پایتخت» به کارگردانی سیروس مقدم مورد توجه بوده است. سریال «نونخ» به کارگردانی سعید آقاخانی نیز تا حدودی در بازنمایی جغرافیای بخشی از کردستان ایران موفق عمل کرده است، با این حال همه مثالهایی که ذکر آن رفت در برابر حجم آثاری که در صداوسیما و شبکه نمایش خانگی تولید شده یا در حال تولید است بسیار ناچیز بوده و مانند قطرهای از دریاست.
جغرافیا و زیستبوم در سینمای امریکا
متأسفانه ایران به لحاظ تصویری در لنز دوربین معدود فیلمسازانی که از آنها یاد شد، ظهور و بروز پیدا کرده و اغلب فیلمسازان، ایران جغرافیایی و فرهنگی را خواسته یا ناخواسته به نوعی سانسور کردهاند و متوجه اهمیت آن نبودهاند، این در حالی است که در امریکا فیلمسازان بزرگ همواره در آثارشان از انعکاس این عنصر غافل نبودهاند و برای مثال ژانر وسترن بدون نماهای باز از کوه و دشت و کویر و رود و دریاچه و جنگل و حیواناتی، چون بوفالو به عنوان جغرافیا و زیستبوم نمیتواند معنایی داشته باشد. در واقع واژه وسترن با این تصاویر به عنوان مکملی برای کابوی اسلحه به دست در ذهن تداعی میشود. این در ژانرها و دورههای دیگر سینمای امریکا نیز نمود داشته است. مارتین اسکورسیزی در آخرین فیلمش با نام «مرد ایرلندی» گسترهای وسیع از جغرافیای امریکا را به تصویر کشیده است یا صرفاً به عنوان نمونه میتوان به فیلم «تلما و لوییز» ساخته ریدلی اسکات اشاره کرد که در قالب مسافرت ماجراجویانه و جذاب دو زن در ایالتهای مختلف امریکا عنصر جغرافیا و زیستبوم به وضوح انعکاس پیدا کرده است و قابل حذف از فیلم نیست و، چون پیکرهای غیرقابل تفکیک در فیلم نمود دارد.
در فیلم «فارستگمپ» نیز استفاده مناسب از جغرافیای چند ایالت امریکا به وضوح قابل مشاهده است.
وظیفه بر زمین مانده مدیران فرهنگی
هر چند لزوم استفاده از جغرافیا و زیستبوم مسئلهای است که بیشتر به درک و نگاه و وظیفهشناسی کارگردانان مربوط میشود، اما بیتردید الزام سازمانی و بخشنامه نیز میتواند در این زمینه نقشآفرین باشد ولی به نظر میرسد مدیران فرهنگی از صداوسیما تا وزارت ارشاد هنوز به اهمیت این مسئله پی نبردهاند و همین باعث شده تا فرآیند فیلمسازی و سریالسازی همچنان در حیطه فضاسازی تنگ و محدود درون خانهها و خیابانها محدود بماند.
سانسور جغرافیا به لحاظ روانی تأثیر زیادی بر جامعه مخاطب آثار نمایشی دارد. اینکه مردم تصویر داشتههای طبیعی ایران را که حجم زیادی را نیز شامل میشود مشاهده نکنند و داستانهای نمایشی صرفاً در محیطهای تنگ و تار بگذرد، به طور مستقیم روی روحیه جامعه تأثیرگذار است و میتواند تعلق خاطر جامعه را نسبت به جغرافیای بومی و ملی کمرنگ کند، این در حالی رقم میخورد که به لحاظ خوراک بصری سریالها و فیلمهای غیرایرانی به این مسئله اهمیت میدهند و چشم مخاطب ایرانی را پر میکنند. وقتی سخن از ضعف سینمای ملی به میان میرود، بیتردید این مسئله در آن نقشی مهم دارد.
*جوان
سینماپرس: پروانه معصومی بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون در خصوص ۸ سال عملکرد دولت روحانی در حوزه سینما و انتظارات از رئیس جمهور آینده گفت: دولت طی ۸ سال گذشته هیچ قدمی برای رشد و بهبود وضعیت فرهنگ و هنر برنداشت، همانطور که در حوزه های دیگر هم هیچ کاری صورت نداد و به همین علت هم امروز بخش گسترده ای از افراد جامعه نسبت به عملکرد مسئولان دولت در تمامی حوزه ها و زمینه ها گلایه و انتقادات بسیار جدی دارند.
بازیگر فیلم های سینمایی «ناخدا خورشید» و «گل های داودی» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: بنده به عنوان یک پیشکوست و عضوی از جامعه موسسه پیشکسوتان هنر این پرسش را مطرح می کنم که دولت برای ما چه کار کرد؟ آن ها اگر کاری کردند بیایند عنوان کنند، ما که ندیدیم و نشنیدم حتی یک قدم هرچند ناچیز برای ما بردارند.
وی با تأکید بر اینکه ما در این سال ها یک عقبگرد جدی را در سینما و به طور کلی عرصه فرهنگ و هنر شاهد بودیم متذکر شد: دولت باید از سینما حمایت کند. همه ما به خوبی می داینم و آگاه هستیم که سینمای بخش خصوصی در کشور ما اصلاً وجود ندارد و بعید است سینما روزی در کشور ما به صورت ۱۰۰ درصدی خصوصی شود از این رو وظیفه دولت حمایت همه جانبه از سینما و سینماگران است و باید برای رشد و اعتلای سینما سوبسید و یارانه اختصاص بدهد.
معصومی سپس تصریح کرد: باعث شرمساری است که مسئولان دولت این چنین نسبت به هنرمندان خود بی مهری می کنند و آن ها را به حال خود رها کرده اند؛ این در حالی است که در اغلب کشورهای دنیا شاهدیم هنرمندان شان را آنچنان عزت می کنند و آنچنان هوای آن ها را دارند که حد و مرزی ندارد اما ما در دوران بیکاری و خانه نشینی و در این بحران کرونا همچنان باید حتی حق بیمه های مان را خودمان پرداخت کنیم و این مصداق بی عدالتی و بی انصافی است!
این سینماگر پیشکسوت در بخش دیگری از این گفتگو در خصوص انتظارات خود از رئیس جمهور آینده در حوزه سینما سخن گفت و در این باره اظهار داشت: خدمات درمانی و پزشکی تمامی اصحاب فرهنگ و هنر باید ۱۰۰درصد رایگان شود؛ دولت بعدی می تواند در تمامی شهرها و استان های کشور مراکز درمانی خاصی را برای معالجه و درمان رایگان ۱۰۰ درصدی تمامی هنرمندان و فرهنگیان اختصاص دهد. ما سال های سال برای اعتلای فرهنگ و هنر این مرز و بوم زحمت کشیده ایم و شایسته نیست با ما چنین رفتار شود!
وی در پایان این گفتگو افزود: من امیدوارم با تغییر دولت اوضاع زندگی آحاد افراد جامعه و همچنین هنرمندان بهتر شود و ما بتوانیم با آسودگی خاطر و فراق بال روزگار بگذرانیم و زندگی کتیم!
سینماپرس: لیلی رشیدی و هومن خیاط در برنامه «روی موج کودک» برای کودکان قصههای «خونه مادربزرگه» و «پت و مت» را تعریف میکنند.
به گزارش سینماپرس، «روی موج کودک» عنوان برنامهای ویژه رده سنی کودکان است و شبنم سوهانی از نوجوانان نابینا آن را اجرا میکند.
در فصل دوم این برنامه لیلی رشیدی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون برای کودکان داستان مجموعه «خونه مادربزرگه» را تعریف میکند.
همچنین در بخش دیگری از این برنامه هومن خیاط، بازیگر تئاتر و دوبلور داستانهای انیمیشن «پت و مت» را برای مخاطبان توضیح میدهد.
قسمت اول از فصل دوم «روی موج کودک» جمعه سوم اردیبهشت ماه از رادیو سوینا پخش می شود. این برنامه را تینا تقویان تدوین و میکس میکند.
«روی موج کودک» جمعهها ساعت ۱۹ از رادیو سوینا پخش میشود و علاقهمندان میتوانند آن را از پایگاه اینترنتی این گروه به نشانی www.sevinagroup.com/radio دریافت کنند.
زمانی که نام «زورخانه» آورده میشود، یاد یک گود، مرشد و چند ورزشکار برایمان تداعی میشود که میلهایی به دست گرفته و در حالی که آنها را با دستهایشان جا به جا میکنند، صدای آواز مرشد فضا را دربرگرفته است. این ورزش باستانی که امروزه شاید حتی از ۵۰ سال پیش کمرنگتر شده باشد، زمانی اصلیترین ورزش مردان ایران زمین محسوب می شد که راه و رسم جوانمردی و پهلوانی را به آنها میآموخت.
سینماپرس: فرهاد اصلانی با شاره به این موضوع که هیچگاه افراطی به نقشها و بازیگری نگاه نکرده است، از سعی و تلاش زیاد برای رسیدن به نقشهایی که بازی کرده، میگوید.
به گزارش سینماپرس، فرهاد اصلانی از اوایل دهه هفتاد با حضور در فیلمهای موفقی چون «روسری آبی» ساخته رخشان بنیاعتماد و «سفربه چزابه» ساخته زندهیاد رسول ملاقلیپور پا به عرصه سینما گذاشت. بازیگر مستعدی که طی سالها فعالیت در سینما و تلویزیون نقشهای ماندگاری همچون عبیدالله ابن زیاد در «مختارنامه» را به ثبت رسانده است. او در فیلمها و سریالهایی که از لحاط محتوا ضعیف بودند هم بازی قابل قبولی داشته است. فیلم «مستانه» یکی از کارهای فرهاد اصلانی بود که هنوز هم در ذهن مخاطب مانده است. او در این فیلم نقش وکیلی را بازی میکند که دربرابر قهرمان داستان قهرمان قرار گرفته است. باوجود اینکه فیلم در دوره خود نتوانست نظر منتقدان را به خود جلب کند اما صحنههای بازی فرهاد اصلانی در دادگاه که سکانسی طولانی هم است جزو سکانسهایی بود که نمره قابل قبولی گرفت. فرهاد اصلانی بازیگری است که فراتر از زیباییهای ظاهری وکلاسیک سینما، توانسته با اتکا با توانایی و دانش بازیگریاش تبدیل به یکی از بهترینهای این حرفه شود و نقشهای ماندگاری را به جا بگذارد. ایلنا با این بازیگر به مناسبت کارهای اخیرش گفتگو کرد.
شما تجربه بازی در یک سکانس سیوپنج دقیقهای در فیلم «مستانه» را داشتید که بار فیلم را به دوش میکشید، این فضا اصلا برای مخاطب خسته کننده نبود. برای رسیدن به نقش وکیل چقدر خود را به این نقش نزدیک کردید و اساسا نقشها را براساس چه معیار و مقیاسی انتخاب میکنید؟
بیش از هر چیزی ملاک انتخاب من برای بازی در یک پروژه سینمایی و یا سریال یک سناریوی خوب است و در مرحله دوم دوست دارم با تیمی که قرار است چندین ماه کنار هم کار کنیم حال خوبی داشته باشم. وقتی میخواهیم یک سکانس در فضای بستهای مثل دادگاه در فیلم مستانه را بگیریم چند موضوع قابل تامل است و برای بازیگر باید پیشبینی شود. در یک فضای سربسته، مثل دادگاه هم محدودیت نور خواهیم داشت هم محدودیت حرکت دوربین در نتیجه میتوانستم پیشبینی کنم که دکوپاژ در این صحنه به چه شکل خواهد بود. فیلمبرداری سکانس دادگاه در فیلم مستانه دو روز به طول انجامید که این نشان از سختی کار در این نوع سکانسهای داخلی را میدهد. مابهازای این شخصیت، وکیلی که در فیلم «مستانه» بازی کردم، را خیلی خوب میشناسم؛ آدمهای ریاکاری که تظاهر به تشرع میکنند و در جامعه تعدادشان کم نیست. چون اینگونه افراد در اطراف ما در این روزها زیاد است، میدانستم چگونه و به چه شکل باید این نقش را بازی کنم و برای رسیدن به نقش یک وکیل کلاش و کارچاق کن تمرین و برنامهریزی لازم را داشتم. در راه رسیدن به این نقش هم از فیلمنامه کمک گرفتم و هم در برخی موارد از بداههگویی استفاده کردم.
جنس بازی شما در بیشتر فیلم و سریالها واقعگرایانه است. آیا برای رسیدن به این اتفاق از تکنیک خاصی استفاده میکنید، تحقیق درباره نقشها چقدر به بازیگر کمک میکند؟
برای رسیدن به نقش؛ اول از همه به سناریو و فیلمنامهای که در اختیارم قرار میگیرد توجه دارم و تمام سعی خود را میکنم که به نقشی که در سناریو نوشته شده است، برسم. شاید برگه برنده من این است که تحلیل درستی از پرسوناژ میگیرم اما از تکنیک هم غافل نیستم. هیچگاه بازیگری نبودم که فقط بخواهم در نقش فرو روم و به تکنیک بیاهمیت باشم. در نقشهایی که ایفا کردم در کنار حسی که از سناریو میگرفتم از تکنیک خود نیز برای رسیدن به هر نقشی که به من سپرده میشد، استفاده کردم. یعنی نسبت به پلان، موقعیت خودم را میسنجم ولی احساسم این است که وقتی در یک پرسوناژ قرار میگیرم به اندازه کافی به آن فکر کنم، اگر لازم باشد راجع به نقش بسیار تحقیق میکنم آن وقت دیگر همه چیز را برای رسیدن به نقش از روح من میآید. صادقانه بگویم دیگر خیلی به حرکت و اکت آن فکر نمیکنم همه چیز خود به خود شکل میگیرد و من نمیتوانم خیلی آن را آنالیز کنم. قبل از تحلیل و درک آن نقش در واقع شروع میکنم به دفاع کردن از نقش و باور کردن آن اگر سن و سالی دارد، اگر رفتار خاصی دارد به همه اینها فکر کرده و اجرایش میکنم.
یک بازیگر باید در نقشاش غرق شود یا از نقشاش فاصله بگیرد؟
هیچگاه افراطی به نقشها و بازیگری نگاه نکردم. اگر بخواهم واژه بهتری استفاده کنم بایستی بگویم که غرق شدن در نقش هم خوب نیست چون بعد از آن خیلی سخت از نقشات کنده میشوی و کار برایت مشکل میشود. فکر میکنم درک نقش و تحلیل درست نتیجه خوبی خواهد داد و اینکه هر آنچه لازم است برای رسیدن به نقش را باید با تحقیق بدست بیاوریم. از طرفی هم نباید زیاد از نقش فاصله گرفت چون دیگر اجرای خوبی از آن نقش نخواهی داشت، اگر از نقش زیاد فاصله بگیری به نوعی نقش خود را نقد کردهای و دیگر قابل باور بودن این نقش نه برای خود و نه برای مخاطب اتفاق نمیافتد.
شما طی سالهای بازی توانستید نقشهای متفاوتی مثلا عبیدالله در مختارنامه، یا کاراکتر وکیلی که قانون را زیر پا میگذارد، نقش معتاد و… را بازی کنید. علت این موفقیتها بدون بهرهگیری از فاکتورهای ظاهری چیست؟ از تجربه چند فیلم که متفاوت بودند بگویید؟
فیزیک مناسب در بازیگری مدرن امروز یک فاکتور مهم است و من مقداری از این قافله عقب ماندهام. به دلیل پرکاریای که در این سالها داشتم، نتوانستم به خودم برسم ولی معتقدم که فیزیک مناسب، دانش، تمرین، تحقیق و در اختیار نقش بودن به کار سنگین بازیگر کمک زیادی میکند تا بازیگر بتواند در نقشهایی که به او سپرده میشود درست عمل کند. من هیچ کدام از این فاکتورها را ندیده نمیگیرم. شاید کمی خوش شانسی نصیب من شده که توانستهام به گفته و نظر مخاطبان در نقشهایی که ایفا کردم قابل قبول بوده و ارتباط خوبی با مخاطبان برقرار کنم. البته سعی کردم با کمی تامل و دقت، نقشی که مناسب من نبوده را انتخاب نکنم. «دوران عاشقی» که من در آن نقش منفی را ایفا کردم قصه بسیار مدرن و خوبی داشت. برای اولین بار بود که با علیرضا رئیسیان همکاری کردم و از همکاری با او و فیلمبردارش علیرضا برازنده لذت بردم. برازنده فوق العاده فیلمبردار با روحیه و بانشاط و درجه یکی است. در فیلم «دوران عاشقی» در کنار شهاب حسینی، لیلا حاتمی و دیگر بازیگران این فیلم حس مشترکی وجود داشت و خیلی زود به نتیجه میرسیدیم و درک مشترکی از سناریو داشتیم و فکر میکنم این فیلم یکی از فیلمهای خوبی بود که من در آن ایفای نقش کردم. فیلم «کوچه بینام» هم دومین کار من با هاتف علیمردانی بود ما اعتماد خیلی خوبی به هم داشتیم در این فیلم همه مسائل خیلی راحت و درست پیشرفت رفت. دوستانی در این فیلم در کنار من بودند و ایفای نقش کردند که در تئاتر سابقه خوبی داشتند. «کوچه بینام» قصه قابل قبول و بحث برانگیزی داشت و در دوره خودش خوب دیده شد. البته من در چند پروژه دیگر با هاتف علیمردانی کار کردم اما نقشی که در فیلم «کوچه بینام» بازی کردم، خوب دیده شد. در «عصر یخبندان» همکاری با مصطفی کیایی برایم جالب و عالی بود. چندباری قبل و بعد از «عصر یخبندان» تلاش کردیم که با هم همکاری کنیم اما متاسفانه شرایط جور نشد. «عصر یخبندان» یک فیلم هیجانانگیز و ساختارشکن بود که هنوز هم دیده میشود و طرفدار دارد. «عصر یخبندان» فیلم اجتماعی قابل قبول و پرحادثهای ست و به نظر من مصطفی کیایی بسیار باانگیزه این فیلم را ساخت و همچنان که در کارهای بعدی او دیدم این کارگردان یک فیلمساز مستعد و حرفهای است. گروه بسیار خوبی هم در کنار خود دارد و شاید یکی از دلایل موفقیت کیایی تیم حرفهای و تلاشگری است که او را همراهی میکنند.