سینماپرس: محمود پاک نیت بازیگر سینما و تلویزیون با انتقاد شدید از تصمیمات نابخردانه مدیران سینمایی و اصرار به برگزاری «شو»ی جشنواره جهانی فیلم فجر در بحران کرونا گفت: پرسش بنده از یکایک تصمیم گیران، سیاست گذاران و مدیران فرهنگی و سینمایی این است که وقتی بخش اعظمی از اهالی سینما از تأمین معاش روزانه خود عاجزند، برگزاری جشن و جشنواره چه معنایی دارد؟ چرا ما همیشه اصل قضیه را فراموش می کنیم و به فرعیات می چسبیم؟ چرا باید پول های بیت المال را با برگزاری این جشنواره ها هدر بدهیم اما در کنارمان برخی هنرمندان صاحب نام را شاهد باشیم که به لقمه نانی نیاز دارند؟
بازیگر فیلم های سینمایی «پنجشنبه آخر ماه» و «سیب سرخ حوا» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: نیاز سینمای ایران امروز بیش از هر زمان دیگری رونق تولید است؛ مدیران باید در وهله اول به مسأله مهم تولید توجه داشته باشند؛ آن ها باید بودجه جشنواره ها را صرف تولید آثار ارزنده کنند. سینمای ایران بایستی اول تولیدات شاخص داشته باشد تا بعد این تولیدات بتوانند در جشنواره های داخلی و خارجی بدرخشند و به سینمای ایران اعتبار بخشند.
وی ادامه داد: بحث مهم دیگر توجه به زیرساخت های سینما است؛ ما در سینمای کشور با کمبود شدید سالن های سینمایی مواجهیم؛ پس بعد از توجه به مقوله مهم تولید باید بودجه های فرهنگی را صرف ساخت سالن های سینما در سراسر کشور و به ویژه استان محروم و دوردست کنیم.
پاک نیت با بیان اینکه جدا از همه این مسائل با توجه به وضعیت ویژه کنونی و همه گیری ویروس کرونا اگر همه چیزمان هم درست بود هرگز نباید فکری برای برگزاری جشنواره به ذهن مان خطور می کرد اظهار داشت: بنده بار دیگر تأکید می کنم در چنین وضعیتی که اغلب اهالی سینما بیکار هستند و درآمدی ندارند به برگزاری جشنواره ها هیچ نیازی نیست چون اولین چیزی که مهم است سلامتی اهالی سینما و مردم است.
این سینماگر تأکید کرد: همچنین معیشتی که سینماگران باید برای خانواده های شان ببرند مهم است؛ وقتی سینماگران زندگی درستی ندارند جشن و جشنواره به چه کارشان می آید؟ جشنواره برای زمانی است که سینما و سینماگران هیچ مشکلی نداشته باشند و از همه جهت تأمین باشند.
بازیگر سریال های «پدر سالار» و «شهرزاد» در خاتمه این گفتگو افزود: من امیدوارم گوش شنوایی برای حرف های دلسوزانه ما وجود داشته باشد. من امیدوارم مدیران سینمایی برای یک بار هم که شده با دلسوزی نسبت به اهالی سینما نگاه کنند، دست از منافع شخصی شان بکشند و به جای برگزاری جشنواره آن هم در این بحران کرونایی تدبیری برای رفع معضلات زندگی سینماگران داشته باشند.
سینماپرس: حسن هدایت کارگردان سینما و تلویزیون در خصوص ۸ سال عملکرد دولت روحانی در حوزه سینما و انتظارات از رئیس جمهور آینده گفت: مشکل اساسی ما همواره فقدان یک سیاست گذاری باثبات و مشخص در حوزه تولید آثار فرهنگی و هنری است و بنده معتقدم در گام اول سیاست های فرهنگی کشور نیاز به یک بازنگری جدی و اساسی دارد تا بعد از این اتفاق تکلیف سینماگران با خودشان، سیاست ها، مدیران و… روشن شود و آثاری تولید شوند که در راستای اهدافی خاص گام برداشته، به محاق توقیف نروند و برای کشور دستاوردی ارزشمند محسوب شوند.
کارگردان فیلم های سینمایی «گراند سینما» و «دلاوران کوچه دلگشا» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: اگر شرایط به همین منوال پیش برود رئیس جمهور بعدی حتی اگر دغدغه رشد و تعالی فرهنگ و هنر هم داشته باشد نمی تواند کاری از پیش ببرد چرا که مقوله بسیار مهم فرهنگ در کشور ما به دلایل متعدد در دست نهادهای گوناگون است که هریک بر اساس سلیقه خود می خواهند در آن دخالت کنند.
وی ادامه داد: این اتفاق در حالی است که حوزه مهم فرهنگ و هنر نیازمند یک سیاست گذاری واحد و مشخص است و باید اداره آن تنها در دست یک نهاد خاص باشد و سایر ارگان ها و نهادها نتوانند در سیاست گذاری های آن دست ببرند و با فشارهای بیرونی مانع از تحقق سیاست های فرهنگی شوند.
هدایت با بیان اینکه همین کنتراست موجود در آثار سینمایی و شبکه نمایش خانگی با آثار رسانه ملی اصلاً قابل قبول نیست اظهار داشت: واقعاً چطور می شود در یک کشور و در زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران دو رسانه سینما و تلویزیون در تولیدات شان این همه با یکدیگر تضاد داشته باشند و خطوط قرمز و باید و نبایدها در این دو رسانه اینقدر با هم متفاوت باشد!
این سینماگر تأکید کرد: باید خطوط قرمز قانون مند بشوند تا یک کلیت ویژه ای شکل بگیرد و حوزه فرهنگ و هنر در تمامی عرصه ها از جمله حوزه مهم فیلمسازی و سریال سازی درست جلو برود.
کارگردان سریال های تلویزیونی «کارآگاه علوی» و «آخرین فرصت» متذکر شد: یکی دیگر از معضلات مهم تولیدات در سینما و تلویزیون مقوله بسیار مهم محتوای آثار است؛ شاید ما به صورت اندک شاهد تولید آثار خوب در سینما و تلویزیون باشیم اما این برای کشوری به عظمت کشور ما کافی نیست و تعداد محصولات خوب باید زیاد شوند.
وی در پایان این گفتگو افزود: من امیدوارم به زودی با روی کار آمدن دولت جدید سیاست های فرهنگی کشور بازتعریف شوند و ما شاهد یک روند معقول در تولیدات مان باشیم. همچنین امیدوارم همه هنرمندان بتوانند فرصت حضور و تولید آثار فرهنگی و هنری را داشته باشند و فعالیت شان معطوف به اینکه چه میزان سرمایه ای وارد سینما می کنند یا چه مدیرانی حامی و پشتیبان شان هستند نشود! در هر صورت بنده به آینده سینما خوش بین نیستم و فکر نمی کنم بتوانیم شاهد تحولات مثبت در حوزه سینما باشیم.
سینماپرس: سید عباس طهماسبی کارگردان مستند «ماح» بیان کرد که این اثر روایتگر فعالیتهای جهادی یک مسجد خاص است.
به گزارش سینماپرس، سید عباس طهماسبی کارگردان مستند «ماح» که این روزها به صورت اینترنتی در دسترس علاقمندان قرار گرفته است، در گفتگو با مهر درباره این اثر گفت: این مستند درباره یک فعالیت جهادی در یکی از مساجد استان فارس، شهرستان جهرم است. در این مسجد خاص کارهای خاصی هم انجام میشود که همه این فعالیتها در جهت جذب جوانان به مسجد است.
وی افزود: این مسجد در تراز انقلاب اسلامی است و برنامههای مختلفی در آن برای جذب افراد از سنین مختلف صورت میگیرد. برای مثال این مسجد ابتدا کارش را با سفرهای راهیان نور آغاز کرد، اصلاً اولین مسجدی است که کاروان راهیان نور را راهاندازی کرد. یا مثلاً دستاندرکارانش برای اولین بار طرح «از مدرسه تا مسجد» را اجرایی کردند و منتظر نماندند بچهها خودشان به مسجد بیایند و جذب شوند. از سوی دیگر در این مسجد یک سری کارهای هنری هم انجام میشود اما به طور کلی بیشترین جذب افراد از طریق همین طرح «از مدرسه تا مسجد» بوده است.
این کارگردان مطرح کرد: این مسجد بانی دارد که نامش حاج مسعود گواهیان است. او تمام زندگی خود را برای جذب جوانان و نوجوانان به مسجد گذاشته و یک فعالیت جهادی میکند. در این مسجد فعالیتهای مختلفی در زمینه ورزشی، علمی، هنری و… انجام میشود تا افراد جذب شده همچنان در این مسیر بمانند تا به اینجا هم خروجی خوبی داشتهاند.
طهماسبی با بیان اینکه اولین چیزی که ما را به ساخت مستند «ماح» ترغیب کرد حضور جمعیت حدود هزار نفری برای اقامه نماز جماعت در این مسجد بود، اظهار کرد: این برای ما جذاب بود که این تعداد از جوانان در نماز جماعت شرکت میکنند. اصلاً اول به همین منظور به سراغ این مسجد رفتیم ولی وقتی به آنجا سر زدیم دیدیم فعالیتهای دیگری هم در آنجا انجام میشود چون آقای گواهیان برای این امور وقت زیادی گذاشته و یک شخصیت جذاب دارد مثلاً با اینکه بیش از پنجاه سال دارد ولی با بچههای کوچک و نوجوانان ارتباط بسیار خوبی برقرار و زمینه ماندن این افراد در مسجد را فراهم میکند. به طوری که افرادی از هر قشری به این مسجد جذب میشوند، مثلاً بچههایی هستند که پدر و مادرشان نماز نمیخوانند اما از طریق این بچهها به مسجد جذب و نمازخوان شدهاند. درواقع دستاندرکاران مسجد فعالیت گستردهای در بحث «جذب» دارند.
این مستندساز توضیح داد: فعالیت مسجد فراتر از فرهنگسراست. فرهنگسراها غالباً روی موضوعات خاصی متمرکز هستند ولی دستاندرکاران این مسجد از کلاسهای قرآنی گرفته تا کلاسهای علمی، تئاتر، سرود و … برگزار میکنند. تا دو سال گذشته و پیش از فراگیری کرونا، این مسجد ۱۸ گروه سرود داشت که حدود ۹۰۰ نوجوان در آن فعال بودند. هیچ شروط خاصی هم برای عضویت در این فعالیتها وجود ندارد. اصلاً هرکسی که به مسجد جذب میشود رفته رفته رنگ و بوی بچههای آنجا را میگیرد و به عبارتی «بچه مسجدی» میشود.
وی اظهار کرد: فعالیتهای این مسجد مانند یک کلاس است به خاطر دارم حین ساخت مستند میدیدم که پدر و مادرها در ساعتهای مشخص فرزندان خود را به این کلاسها میآورند و در ساعتهای مشخص به دنبال فرزندان خود میآمدند. مثلاً برخی پدر و مادرهایی را میدیدم که پوشش متفاوتی داشتند اما همانها هر روز فرزندان خود را به منظور شرکت در کلاسها به مسجد میآورند. حضور فرزندان آنها در این کلاسها باعث شده بود حتی این افراد هم به مسجد جذب شوند و در نماز جماعت شرکت کنند.
طهماسبی در پایان بیان کرد: حالا با شیوع کرونا هم فعالیتهای این مسجد به شکل مجازی برگزار میشود و حتی بچهها از طریق همین راه باز هم با آنجا و کلاسهایش ارتباط میگیرند.
سینماپرس: فیلم سینمایی «مسخ در مسلخ» به کارگردانی جواد دارایی برای حضور در جشنواره بین المللی ریورساید به کالیفرنیا می رود.
به گزارش سینماپرس، فیلم سینمایی «مسخ در مسلخ» به تهیه کنندگی مهدی کوه زاده و کارگردانی جواد دارایی در هشتمین حضور جهانی خود در نوزدهمین جشنواره بین المللی ریورساید به نمایش در می آید.
جشنواره فیلم ریورساید از ۲۷ آوریل تا ۱ می برابر با ۷ تا ۱۱ اردیبهشت ماه به دلیل شیوع کرونا به صورت آنلاین و با برگزاری کارگاه آموزشی، نمایش فیلمهای بلند، کوتاه و انیمیشن و مستند و جلسات پرسش و پاسخ آنلاین در ریورساید ایالت کالیفرنیا برگزار خواهد شد.
نوزدهمین جشنواره بین المللی ریورساید آمریکا از سال ۲۰۰۲، بهترین فیلم بین المللی و مستقل معاصر را به منطقه کالیفرنیای جنوبی، سریع ترین منطقه در حال رشد در آمریکا، آورده است و به دنبال فیلم های متنوع و چالش برانگیز از آشوب های اجتماعی، درگیری های انسانی و جسارت روح انسان و فیلم های رمز آلود و وحشت است.
«مسخ در مسلخ» نخسین فیلم بلند جواد دارایی است و طبق روال فیلمهای کوتاه آوانگارد خود، بخشهای کارگردانی نویسندگی، تدوین و فیلمبرداری و تکنی کالر «مسخ در مسلخ» را خود انجام داده است.
«مسخ در مسلخ» پیش از این در جشنواره های دیگری چون چهل و دومین جشنواره بینالمللی اِفِبو، بیست و دومین دوره جشنواره استخوان های برهنه، هفدهمین جشنواره بین المللی آسیایی آمریکایی هیوستون، چهاردهمین جشنواره فیلمهای کودکان بنگلادش، هفتاد و چهارمین جشنواره بین المللی فیلم سالرنو، پانزدهمین دوره جشنواره فیلم قبرس و پانزدهمین دوره جشنواره بینالمللی ماربلا نیز حضور داشته و به نمایش درآمده است.
عوامل این فیلم سینمایی عبارتند از تهیه کننده: مهدی کوهزاده، نویسنده و کارگردان: جواد دارایی، مشاور کارگردان: امیر سیدی، امیرفخرالدین صفارنیا، مدیر فیلمبرداری: جواد دارایی، تدوینگران: ملیکا بلالی، جواد دارایی، طراح صحنه و لباس: حسین حاج ابراهیمی، دستیاران صحنه و لباس: رامین محمدی، شقایق عیوضی، عباس یاراحمدی، آهنگساز: پیام آزادی، طراح و ترکیب صدا: حسین قورچیان، صدابردار: احمد اردلان، دستیار صدا: اسفندیار سلطان زاده، طراح گریم: مهسا خوش سلوک، مجریان گریم: مهدی معینی، مهرسا خوش سلوک، بازیگران: فریبا طالبی، سعید احمدی، فریبا ترکاشوند، فوژان احمدی، مهشید خسروی، ایمان صراف، آرزو بلالی دهکردی، فرحناز منافی ظاهر، رحمت شکرخنده، سارینا یوسفی، محمد اقلیمی بابانظر، امیرعباس قضایی، آوین کوه زاده، عسل شکری، خورشید حق مرادی، وانیا علیزاده، نادیا کلیوند، مدیر تولید: فرزین فرزدنیا، جانشین تولید: علیاکبر صادقی، دستیاران تولید و تدارکات: مهدی محمدپور، علیرضا حیدری، دستیار و مشاور تهیه: ایمان صراف، برنامه ریز: امیر سیدی، دستیاران کارگردان: رعنا جوادی، نیلوفر بلالی دهکردی، سجاد دارایی، دستیار اول فیلمبردار: محمد حسینی، گروه فیلمبرداری: امیر علیپور، صادق ربعی زاده، امیر گودرزی، اپراتور دوربین: مرتضی یگانه، منشی صحنه: ملیکا بلالی، جلوههای ویژه بصری: ملیکا بلالی، استودیو روف نیویورک، اصلاح رنگ: گلومه روچرون، استودیو تکنی کالر نیویورک، طراح کانسپت (concept) و استوریبورد و پوستر: ملیکا بلالی، مدیر تولید بین الملل: گابریل بروسن، محصول مشترک، ایران، آلمان، کانادا.
پخش و توزیع بین المللی این فیلم توسط کمپانی دیاکو فیلم صورت می گیرد.
سینماپرس: کارگدان تئاتر «سگدو» با اشاره به این که اوضاع تئاتر از تراژدی هم عبور کرده است گفت خیلی از اهالی تئاتر راننده تاکسی اینترنتی شدهاند.
به گزارش سینماپرس، اجراهای تئاتر قرار بود در دو مرحله یعنی از هفته دوم فروردین ۱۴۰۰ و پایان تعطیلات نوروز روند عادی خود را آغاز کند، اما با تغییر وضعیت تهران از زرد به نارنجی در همان ابتدای راه متوقف شد.
بعد از یک تعطیلی موقت دو روزه در هفته دوم فروردینماه، در همان روزهای نخستین بعد از تعطیلات نوروز با تصمیم ستاد ملی مقابله با کرونا کلیه سالنهای سینما و تئاتر تعطیل شدند؛ در نتیجه گروههای تئاتری که پس از چند ماه تمرین خود را آماده اجرا کرده بودند چارهای جز توقف فعالیتهای خود نداشتند.
در همین ارتباط، عباس غفاری کارگردان تئاتر در گفتوگو با آنا با اشاره به این که تعطیلیهای مکرر به شدت به تئاتر ضربه زده است افزود: در این اوضاع بلاتکلیف، هم هنرمندان و هم مدیران سالنها نمیتوانند برنامهریزی کنند. هر چقدر این تعطیلیها ادامه پیدا کند، اجراها عقب میافتد و طبیعتاً بخش عمده سال را از دست میدهیم. مثلاً کسانی که در ماه فروردین اجرا داشتند، فقط دو شب اجرا رفتند. بنابراین اجرای آنها به زمانی موکول میشود که کرونا مقداری فروکش کند، از آن طرف آنهایی که باید در اردیبهشت روی صحنه میرفتند هم اجرایشان جلو می افتد و همینطور سلسلهوار اجراها به تعویق میافتد.
بلاتکلیفی بلای جان تئاتر
وی اظهار کرد: خود من هم در نظر داشتم که روی دو، سه متن کار کنم و حتی با بازیگران هم صحبت کرده بودم. میخواستم برداشت آزادی از باغ آلبالوی چخوف، «خاطرات یک هنرپیشه نقش دوم» از بهرام بیضایی و یک متن جدید از آقای چرمشیر را روی صحنه ببرم. هر کدام از این نمایشها چند مرحله جلو رفت اما الان بلاتکلیف هستیم و نمیدانیم چه کار باید بکنیم، نه میتوانیم تمرین را شروع کنیم و نه کار دیگری از دستمان برمیآید.
غفاری افزود: وقتی سالنها تعطیل میشوند، امکان تمرین و استفاده از پلاتو هم فراهم نیست. حتی برای یک دورخوانی ساده هم مشکل داریم و خیلی از بازیگران ترجیح میدهند که در مکان مسقف حاضر نشوند. از طرف دیگر بازیگران میخواهند کار کنند چون بالاخره شغل آنهاست و از سر تفریح به سمت تئاتر نیامدهاند
این کارگردان تئاتر عنوان کرد: این که اغلب فکر میکنند تئاتر یک فعالیت تفننی است به خاطر نشناختن این عرصه است. بازیگری سه ماه و روزی سه تا چهار ساعت تمرین میکند تا در یک نمایش حاضر شود. معمولاً هم سر کار دیگری نمیرود. البته استثنا هم وجود دارد و بازیگرانی هستند که همزمان با تمرین تئاتر سر یک سریال یا فیلم سینمایی هم هستند، چون تئاتر نمیتواند نیازهای مالی فرد را تأمین کند و یک منبع درآمد قابل توجه نیست. دو یا سه کار همزمان انرژی زیادی از بازیگر یا هر یک از عوامل میگیرد و واقعاً وحشتناک است.
تامین هزینههای زندگی با ۴ میلیون تومان در سال!
وی گفت: از آغاز همهگیری کرونا، خانه تئاتر به اعضایش یک میلیون تومان و صندوق اعتباری هنر هم در دو مرحله ۳ میلیون تومان کمک کرده است یعنی در مجموع ۴ میلیون تومان. چه کسی میتواند در طول یک سال و نیم با ۴میلیون تومان زندگی کند؟
غفاری گفت: با شیوع کرونا شرایط تئاتر از نامطلوب به تراژدی رسید و حالا باید گفت که از تراژدی هم گذشته هم شرایط مالی و هم شرایط روحی بچههای تئاتر اسفناک است. در این شرایط کرونایی که وضعیت شهرها حتی از قرمز هم گذشته و بعضی از شهرها سیاه شده، بچهها حاضرند با این شرایط بر سر تمرین یا فیلمبرداری بروند، تئاتر یا فیلم و سریال کار کنند، این نشان میدهد که هم به لحاظ روحی مشکل دارند که قبول کردهاند بروند و هم به لحاظ مالی مشکل دارند وگرنه در این شرایط چه کسی حاضر است کار کند؟
وی افزود: خیلی از اهالی تئاتر را میشناسم که حتی کتابخانه شخصی خود را فروختهاند! رانندگی بسیار شغل شریفی است ولی خیلی از کسانی که حرفهای داشتند تئاتر کار میکردند الان برای تأمین زندگیشان مجبور شدهاند راننده تاکسی اینترنتی شوند و حتی کسانی را میشناسم که برای اینکه شناخته نشوند، بین شهری کار میکنند!
امکان اجرای دوباره «سگدو» پس از رفع کرونا
غفاری که سال گذشته با نمایش «سگدو» در جشنواره تئاتر فجر حضرداشت درباره احتمال اجرای این اثر بعد از رفع شرایط کرونایی نیز گفت: من به عنوان کارگردان نمایش تمایل زیادی برای اجرای «سگدو» دارم اما میدانم شرایط، شرایط عجیب و غریبی است و اجرای این اثر هم کار سختی است. این نمایش با توجه به ساختارش در هر سالنی قابلیت اجرا ندارد. ما کمتر سالن خصوصی داریم که هم عمق و هم ارتفاع خوبی داشته باشد. این یک واقعیت است که شاید ۱۰ درصد از سالنهای خصوصی ما این شرایط را داشته باشند. از طرف دیگر گروههایی مثل ما که گروههای مستقلی هستند و سرمایهگذار یا تهیهکننده ندارند، از پس مخارج سالنهای خصوصی برنمیآیند. هر چند برای سالنهای دولتی هم الان باید پول زیادی پرداخت کرد.
وی افزاد: با این حال من با مدیران تئاتر شهر صحبت کرده بودم، هم با آقای گلهدارزاده و هم قبلاً با آقای اسدی اما آنها هم شرایط پیچیدهای دارند. به خاطر کرونا کلی تعهدات از پارسال دارند که هنوز عمل نشده است و من هم شرایط سخت تئاتر شهر را میدانم و نمیتوانم از آنها توقع داشته باشم. طبیعتاً اولویت اول با گروههایی است که در نوبت هستند.
سینماپرس: فیلم کوتاه «لبخند ماسک» به کارگردانی عباس غزالی، برنده جایزه بهترین فیلم کوتاه تجربی از جشنواره برزیل شد.
به گزارش سینماپرس، فیلم کوتاه «لبخند ماسک» به کارگردانی عباس غزالی در پنجمین حضور بین المللی خود، برنده جایزه بهترین فیلم کوتاه تجربی از جشنواره ماهیانه مستقل بین المللی برزیل شد.
دومین فیلم کوتاه عباس غزالی که در دل ماجراهای کرونا، به معضل نام آشنا و تلخ اجتماعی، اسید پاشی و لبخندهای پنهان شده در پشت نقاب آن می پردازد، اواخر سال گذشته میلادی در کشور ترکیه ساخته شد.
این فیلم کوتاه پس از حضور در فستیوالهای کلکته، سینه وویاژ، بِرِمِن آلمان و نامزد شدن در فستیوال کَوچ کانادا، در پنجمین حضور بین المللی خود، برنده جایزه بهترین فیلم کوتاه تجربی برزیل شد.
در خلاصه داستان این فیلم کوتاه آمده است: رویایم این نبود…
عوامل این فیلم عبارتند از؛ بازیگر و تهیه کننده: زهرا کریمی، فیلمبردار و تدوینگر: عباس غزالی، مدیر پروژه: محمدحسن کریمی، طراحی صحنه و لباس: ماریا خردجو، صداگذاری و ترکیب صدا: مهدی جمشیدیان، اصلاح رنگ و نور: حسن نجفی(لکسل استدیو)، طراح تیتراژ: کیوان فیضی، طراح پوستر: کیوان فیضی (آژانس تبلیغات ژاو)، سودابه جعفری، پخش بین المللی: سولماز اعتماد، مشاور رسانه ای: زهرا دمزآبادی.
امیر بهزاد از آهنگسازان و نوازندگان شناخته شده موسیقی کشورمان همزمان با سالروز تولد مرحوم اسحاق انور خواننده فقید موسیقی ایرانی دلنوشتهای را منتشر کرد.
سینماپرس: این سریال دهه شصت را دهه نفوذ توصیف میکند و پرسش مهم این است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا نهاد نظارتی ساترا چه میزان در اعطای مجوزها نقش داشتهاند؟
به گزارش سینماپرس، آیت الله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی، بارها در سخنرانیهای مختلفی از دهه شصت به عنوان دهه پر افتخار انقلاب نام بردند و طی یک دهه اخیر، بارها بر افتخارات بزرگ انقلاب در دهه شصت همواره تاکید داشتند. ایشان در مراسم بیست و هشتمین سالگرد رحلت امام در خرداد ۱۳۹۶ با اشاره به «دههی شصت»، دهه اول پیروزی انقلاب اسلامی و دهه حیات پربرکت امام گفتند: «دهه شصت» یک دهه مظلوم و درعینحال بسیار مهم و سرنوشتساز در تاریخ انقلاب اسلامی است که متأسفانه ناشناخته مانده و اخیراً هم بهوسیلهی برخی بلندگوها و صاحبان آنها مورد تهاجم قرار گرفته است.
رهبر انقلاب دهه شصت را دهه هشت سال جنگ تحمیلی و دهه سختترین تحریمها خواندند و تأکید کردند: البته دهه شصت، دههی افتخارات بزرگ و دهه مبارزه با تجزیهطلبی است که ملت ایران بهویژه جوانان با ایستادگی محکم خود در این دهه، توانستند بر همهی توطئهها و دشمنیها پیروز شوند. ایشان، اهل فکر را به تأمل در حقایق و واقعیتهای دههی شصت فراخواندند و گفتند: مراقب باشیم تا در دههی شصت، جای شهید و جلاد عوض نشود. تاکید ایشان بر بیست سال اخیر بر افتخارات دهه شصت بر اقشار مختلف مردم و رسانههای پوشیده نیست.
با تاکیدات هر چه بیشتر رهبر انقلاب بر برجسته سازی دهه شصت و باشکوه روایت کردن آن دوران، تولیدات نمایشی مجوز گرفته از سوی وزارت ارشاد، سویه تحریف و هدف قرار دادن دهه شصت را مبنا قرار دادهاند.
اغلب آثار هنری که با هدف فوق موفق به دریافت مجوز شدهاند، محتواهایی کاملا تحریف شده، با نمایش رخدادهایی حول اقلیتها و نادیده گرفتن روند خواست اکثریت جامعه (در آن دهه) پدید آمدهاند.
وارونهسازی دهه شصت پس از سخنان آیتالله خامنهای افزایش مییابد و به کار ویژههای بیشماری در حوزه تئاتر و کتاب (با تم نقد دهه شصت) تبدیل میشود. یکی از این نمایشنامههایی که با جنجال فراوانی مواجه میشود، نمایش جوادیه (بیست متری) به کارگردانی رضا بهرامی و در حوزه کتاب، رمان «خون خورده» مهدی یزدانی خرم و فیلم «ناگهان درخت» (صفی یزدانیان) است که میتوان به عنوان چند اثر ویژه شاخص در راستای پروژه وارونه سازی دهه شصت معرفی کرد.
با افزایش تاکیدات رهبر انقلاب بر برجسته سازی دهه شصت، اتاق فکرهای سینما و تولیدات نمایشی، آثار خود را در مسیر معکوس این راهبرد تنظیم میکنند. فیلمهایی نظیر نهنگ عنبر ۱ و ۲، هزارپا، مطرب با نمادی همچون رضا عطاران، با دستمایه کمدی و طنز، پروژه وارونه سازی دهه شصت را پیش میبرند.
در این پروژه ملاک و معیار اصلی نمایشی، هجو شرایط و نمایشی از فضای پیچیده جنگی و امنیتی درمتن زندگی مردم است. این رویه در تولیدات نمایشی سریالهای شبکه نمایش خانگی، به صورت یک الگوی نمایشی هدفمند مورد استفاده قرار گرفته است.
به عنوان مثال یکی از قسمتهای اولیه سریال قورباغه، از زمان حال به دهه شصت بازمیگردد و پدرِ شخصیت اصلی سریال، وقتی که انگشت همسرش در اثر یک اتفاق ساده زیر کاپوت ماشین میماند و قطع میشود، قصد دارد با طی مراحل اداری، از مزیتهای ویژه جانبازی برای همسرش استفاده کند و تم هجو آمیزی چاشنی این لحظات سریال است.
تمسخر و هجو دهه شصت و اصرار بر این خط القایی در سریال قورباغه به این دلیل است که سازنده ثابت کند بر خلاف تاثیرات و تحولات اجتماعی منتج از جنگ و دفاع و تحولات سیاسی، اکثریت مردم سبک زندگی قبل از انقلاب خود را همچنان به صورت زیرزمینی دنبال میکنند. تماشای این قسمت از سریال قورباغه، زمینه این تحلیل را تقویت میکند.
در هفتههای اخیر، فیلیمو، سریالی را تحت عنوان «میخواهم زنده بمانم» را توزیع کرد و در اقدامی بیسابقه و عجیب، تبلیغاتی میدانی غیرمتعارفی را برای دیده شدن این سریال تدارک دید. از سوی کاربران فضای مجازی و توییتر به این شیوه تبلیغ، عنوان «بردهبرداری» انسانی نسبت داده شد. البته نباید فراموش کرد که تبلیغ انسانی سریال بیسابقه بوده و استفاده گسترده از بیلبوردهای فراوان شهری بسیار تعجببرانگیز است. چرا فیلیمو اینقدر اصرار به دیده شدن این سریال دارد؟
روایت سریال و دقت بر هجمههای دراماتیک سریال
در ابتدای سریال با «هماحقی» (سحر دولتشاهی) فرزند «همایون حقی» (بابک کریمی) آشنا میشویم که قصد دارد با نادر سرمد (پدرام شریفی) یک معلم ساده «حرفه و فن» در دهه شصت ازدواج کند. وقایع روایت سریال با توجه به اطلاعاتی که دشتی (مهران احمدی)، یک مقام بالادستی کمیته، ارائه میدهد، پس از جنگ تحمیلی در حال وقوع است. با توجه به اینکه نیروی انتظامی در سال ۱۳۷۰ با تجمیع شهربانی، ژاندارمری و کمیته انقلاب اسلامی تشکیل شد، میتوان به صورت دقیقتری حدس زد، خط زمانی سریال مشمول بازه زمانی ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۰ است.
سریال با قصد نقد و به چالش کشیدن کمیته انقلاب اسلامی، بازوی مهم امنیت شهری در دهه شصت آغاز میشود. در یک ایست بازرسی «نادر» و «هما» در داخل خوردویی نشستهاند و در ایستگاه بازرسی خودروی آنان توسط نیروهای کمیته متوقف میشود.
بیشتر بخوانید:
«فیلیمو» فعالیت تبلیغی علیه مدافعان حرم و جبهه مقاومت را چگونه دنبال میکند؟ +تصاویر
آنان در پاسخ به سئوال مامور ایست بازرسی مبنی بر زن و شوهر بودند پاسخ مثبت میدهد، اما چون شناسنامه به همراه ندارند، هر یک به صورت جداگانه باید سئوالاتی را پاسخ دهند تا اثبات شود که این دو زن و وشوهر هستند. کاوه را از خودرو پیاده میشود و به مکانی با فاصله بیشتری از نامزدش باید سئوالاتی را پاسخ دهد و الزاما جوابهایش با هما یکسان باشد تا زن و شوهر بودن آنان اثبات شود. «کاوه» و «هما» چون رابطه صمیمانهای دارند، این آزمون را موفق پشت سر میگذارند وگرنه با برخورد قهری کمیته مواجه میشوند.
سکانس ابتدایی سریال تصویر اغراق آمیزی از کمیته سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۰ ارائه میدهد. کمیتهای که به زعم بنیانگذارانش، شاید برخی نفوذیها در آن رخنه کرده بودند اما تا سال ۱۳۶۵ هسته تشکیل دهنده، اقدام به خلع نفوذیها کردند و در برخی موارد نفوذیها دادگاهی شدند.
نکته مهمتری که باید نسل جوان به آن آگاه باشد، درباره برخورد کمیته با دختران و پسران جوان است. پرسش داشتن یا نداشتن رابطه توسط ماموران کمیته در ابتدای دهه شصت، برای دخالت در امور شخصی افراد نبود. سازمان مجاهدین خلق تا عمق سازمانها و نهادهای استراتژیک کشور نفوذ کرده بود و بسیاری از دختران و پسران جوان وابسته به این سازمان در خانههای تیمی متصل به این گروهک تروریستی زندگی میکردند.
پرسش درباره پیوند زناشویی توسط اعضای کمیته انقلاب اسلامی یک روش استراتژیک امنیتی برای دختران و پسرانی بود که در خانههای تیمی زندگی میکردند و هر کدام از این خانههای تیمی پتانسیل انجام اقدام مسلحانه علیه منافع شهروندان را دارا بود.
سازندگان سریال، بررسی روابط محرم و نامحرم را به صورت اغراق شده به عنوان دستاویزی بزرگ در طول سریال برای بدنام کردن کمیته پس از سال ۱۳۶۵ بکار میبرند. کمیتهای که کاملا سیستماتیک و روشمند بر اساس حقوق شهروندی عمل میکرد و رویکردهای سالهای آغازین تاسیسش، بر اساس تصمیمات فردی، برای گسترش امنیت شهری شهروندان را اصلاح کرد.
بر اساس اسنادتاریخی، بسیاری از تندروها با محوریت جداسازی دختران -پسران، توسط هستهای گزینشی، قبل از سال ۱۳۶۵ تعدیل شدند و در یک اقدام انقلابی، عناصر تندرو که نفوذیهای وابسته به سازمانهای معارض بودند، از کمیته انقلاب اسلامی پاکسازی شدند. این روایت از کمیته در متن سریال میخواهم زنده بمانم، قبل از ادغام در قالب نیروهای انتظامی، بسیار اغراق آمیز و باورنکردنی است.
در ادامه روایت ما با داستانی مواجه هستیم که همان خط ابتدایی را دنبال میکند. در خودروی همایون حقی راننده یک تریلری باربری، ۵ کیلو تریاک کشف میشود. این مقدار مخدر توسط فرزند برادرش در همکاری با یک باند موادمخدر در خودروی او جاسازی شده است. در شب جشن تولد همایون، پس از آنکه وارد خانهاش میشود و مدت زمان کوتاهی را در این مراسم میگذراند، افراد کمیته وارد خانه همایون شده و او را دستگیر میکند. در فرآیند دستگیری همایون، خشونتی که از سوی برخی عناصر کمیتهای اعمال میشود، در ادامه همان خط تحریف سریال لحاظ شده است.
دستگیری همایون حقی با توجه به سابقه قبلی در حمل مواد مخدر، گناهکار بودنش را محتمل میکند و او با این ۵ کیلو تریاک قطعا اعدام خواهد شد. دختر حقی به دنبال راه حلی برای نجات پدرش میگردد تا اینکه «بهمن دشتی» افسر بالادستی پرونده در کمیته، دخترک مستاصل را به امیر شایگان متصل میکند.
امیر شایگان همان شخصیت همیشگی سریالهای فیلیمو است. شایگان از هماحقی میخواهد به جای ازدواج با نادر سرمد، با او ازدواج کند تا به واسطه ارتباطی که در کمیته و دستگاه قضائی دارد، حکم اعدام او را با حبس دوساله تعویض کند.
نفوذ و سیطرهای که شایگان بر سیستم دارد، در سریال آقازاده در قاب شخصیت حاجحسن خودنمایی کرد و در سریال نهنگآبی، در قالب کاراکتر بهمن آژند(حسین یاری) یکی از مهرههای یافتن جرائم اقتصادی نمایان شد. ا در سریال آقازاده کاراکتر حاج حسن(جمشید هاشمپور) تداعی کننده بهمن آژند و «امیر شایگان» سریال «میخواهم زنده بمانم»، گذشتهای از همین کاراکترهای فاسد درون سیستم است که میتواند تعادل روانی، زیستی، اقتصادی سایر شهروندان را دچار مخاطره کند.
چنین کاراکترهای فاسدی درون سیستم از ویژگی سریالهای شبکه نمایش خانگی است. این سریالها برای توجیهات بعدی و عبور از ممیزی، یک کاراکتر حقیقتیاب هم دارند که بر فساد سیستمی نمیتوانند غلبه کند اما بر افراد فاسد فائق میآید.
هر چند در ادامه سریال کاراکتر حقیقتیاب (مهدی نوروزی) بخشی از فساد را مهار میکند، اما در چند قسمت ابتدایی به قدر کافی تماشاگر بمباران دراماتیک میشود و از همان ابتدا به سازمان مردم نهاد کمیته بدبین میشود.
مهم این است که در مقدمه قبل از رسوایی آنتاگونیستها، تعادل زندگی کاراکترهایی نظیر هما و نادر برهم میریزد و از منظر مخاطب سیستم امنیت شهری و دامنه گسترده نفوذ در آن مقصر شناخته میشود.
دستگاه حافظ امنیت شهری ابزاری برای معشوقه دزدی بود؟
در «میخواهم زنده بمانم» نسبت به سیستم امنیت شهری و قضائی کشور اتهاماتی مثل وجود افرادی نظیر امیر شایگان نسبت داده میشود و کمیته انقلاب اسلامی و دستگاه قضائی به چالش کشیده میشوند. در سریال میبینیم ضابطان کمیته دختران و پسران جوان بسیاری را با محوریت محرم و نامحرم دستگیر کردهاند اما امیرشایگان در آن نفوذ دارد که میتواند سرنوشت یک پرونده قضائی مهم را تغییر دهد و در روند دادرسی وکیل و احقاق حقوق قضائی و شهروندی محلی از اعراب ندارد.
این سریال دهه شصت را بر خلاف روایت رهبری، دهه نفوذ توصیف میکند و پرسش مهم این است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا نهاد نظارتی ساترا چه میزان در اعطای مجوزها نقش داشتهاند؟ در حالیکه «میخواهم زنده بمانم» نهاد کمیته را متهم به فساد میکند رهبر انقلاب پس از وقایع آبان ۱۳۹۸ در دیدار با بسیجیان از آنان میخواهند مثل کمیته عمل کنند.