تأملی بر بیانیه گام دوم انقلاب در «عزم راه» رادیو فرهنگ
برنامه رادیویی «عزم راه»، جمعهها با نگاه به بیانیه گام دوم انقلاب از رادیو فرهنگ پخش میشود.
برنامه رادیویی «عزم راه»، جمعهها با نگاه به بیانیه گام دوم انقلاب از رادیو فرهنگ پخش میشود.
هشتمین قطعه از پروژه موسیقایی «همساز» با هنرمندی حمید قنبری و یک نوازنده دیگر با مضمون امید بخشی، اتحاد و همدلی پیش روی مخاطبان قرار گرفت.
سینماپرس: آخرین مرحله از فصل دوم لیگ سرود مرکز موسیقی مأوا با محوریت قرار دادن اعیاد مبارک قربان و غدیر پیش روی مخاطبان و علاقه مندان موسیقی قرار خواهد گرفت.
به گزارش سینماپرس، مرحله پایانی فصل دوم لیگ سرود مرکز موسیقی مأوا با انتشار فراخوانی در موضوع اعیاد مبارک «قربان» و «غدیر» برگزار میشود.
دستاندرکاران «لیگ سرود» برای این مرحله آلبوم «عیدانه» شامل دو قطعه سرودی را در نظر گرفته است که بر اساس آن فایلهای با کلام و بدون کلام اثر از طریق فضای مجازی در اختیار گروههای متقاضی قرار داده میشود. گروهها هم میتوانند یک قطعه یا دو قطعه از آلبوم عیدانه را برای شرکت در این مرحله، انتخاب و اجرا و لزومی هم برای اجرای تمام آلبوم وجود ندارد.
مهلت ارسال آثار از هشتم تا پانزدهم سال ۱۴۰۰ تعیین شده و به دلیل نزدیکی به ایام محرم و صفر قابل تمدید نیست. این در حالی است که مهمترین مؤلفه تمایز کار نسبت به دیگر گروهها، خلاقیت و نوآوری شما در تهیهٔ آثار و رعایت ضوابط بهداشتی است.
«لیگ سرود» از جمله پروژههای مهم مرکز موسیقی «مأوا» است که طی ماههای اخیر با مدیریت اجرایی موسسه «سفیر آفتاب» آغاز شده است. پر کردن اوقات فراغت دانش آموزان به نحو شایسته، افزایش رشد و توان گروههای سرودی، نشر سرود و سرودخوانی، کاهش هزینههای تولید سرود فاخر در گروههای سرود، معرفی گروههای سرود خلاق و با کیفیت، ایجاد ارتباط مستمر و باکیفیت با همه گروههای سرود در سراسر کشور و ارتقای سطح کیفی اجرای زنده سرود از مهمترین اهداف این پروژه است.
غیر از هدایا و جوایز نقدی که برای گروههای شرکتکننده این لیگ در نظر گرفته شده، شرایط دیگری هم برای گروههای برگزیده سرود فراهم شده که طی آن به گروههای ممتاز از مزایای ساخت نماهنگ و گروههای دوم و سوم از مزایای ساخت تک قطعه بهرهمند میشوند. این در حالی است که برگزاری کارگاههای آموزشی زیر نظر استادان و هنرمندان شناخته شده موسیقی، برای گروههای برگزیده یکی دیگر از فعالیتهایی است که برای این پروژه ملی در نظر گرفته شده است.
سینماپرس: غلامرضا رمضانی کارگردان سینمای کودک و نوجوان در یادداشتی از مدیران آینده سینمای کودک و نوجوان خواست در صورتی که برنامه بهتری ندارند به ریلگذاری این سینما دست نزنند.
به گزارش سینماپرس، غلامرضا رمضانی کارگردان سینمای کودک و نوجوان طی یادداشتی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است، مدیران سینمایی دولت گذشته و دولت آینده را خطاب قرار داده و تذکراتی را درباره آینده سینمای کودک و نوجوان داده است.
متن این دلنوشته را در ادامه میخوانید؛
یادداشتی برای مسئولان سینمایی دولت گذشته
هر مسئول جدیدی که سکان هدایت سینما را در دست گرفت و نوبت به اقداماتش برای سینمای کودک و نوجوان رسید، طرح و برنامههای بسیار خوبی در سر داشت. نشستهای کارشناسی، پژوهش و بررسیهایش که تمام شد، برنامههایی قشنگ و رویایی طراحی کرد و آستین بالا زد. نیتش خیر و سرش پر از سوداهای بیبدیل بود. در بخشهای مختلف با نگاه خودش تحولاتی را شروع کرد.
اینکه چگونه دنیایی زیبا برای بچهها که بهقول اندیشمندان سرمایههای آینده کشور هستند در فیلمنامهها بسازند، اینکه چگونه فیلمهای کاربردی و مفرح و امیدبخش تولید کنند. اینکه سینماهایی برای پخش اختصاصی کودک در نظر بگیرند و اکرانهای منظم و هدفمند را دنبال کنند. اینکه حمایت همه جانبه از تولید با نگاه تخصصی داشته باشند تا بهترینها را برای کودکان و نوجوانان خلق کنند.
چقدر چشمانداز به قول خودشان متفاوت با دولتهای قبل داشتند و میخواستند در دوره صدارتشان ویژه باشند تا ریلی را هموار کنند که قطار پر امید و کارساز متوقف نشود و آیندهای قشنگ پیش روی بچهها باز شود. هزاران هزار جلسه و گفتگو و مذاکره با ارگانهای مختلف، ادارات مرتبط و وزارتخانههای ذینفع برگزار کردند و هفتهها و ماهها و سالها که پیش رفت تنها خروجیاش همان تابلوهای دولتهای گذشته بود.
جشنواره تخصصی ضعیفتر از گذشته برگزار شد. اندک فیلم قابل توجه در بین صد فیلمی که تولید کردند ساخته شد. هر اداره و نهاد و وزارتخانه اندک اندک حمایت و حضورشان در همان اندازه جلسهها و توافقنامهها بسنده شد. دولت فعال کم کم منفعلتر شد و سعی کرد آمارش را در سطح کمی بالا ببرد و به این دلیل اواخر عمرشان هر اثری را تولید کردند که از جدول آماری عقب نمانند. کارگردانانی که فیلمهای قابل قبول و با کیفیت میساختند به دلیل حساسیت و تعهدشان جایزه گرفتند و چندسال بعدش را به پاداش کار خوبشان بیکار بودند و در مقابل کارگردانانی که همراه و موافق تولید به هر قیمت بودند، بیشتر فیلم ساختند و اصلاً هم ربطی به مناسب و خوب بودن اثرشان نداشت.
چرخه اکران هر دم به شکل غیرمنصفانه توانست فشارش را به سینمای کودک بیاورد. نمایش فیلم کودک و نوجوان در هفتههای مرده و کم تماشاچی، سینماهای کم کیفیت و خالی و ساعتهای نامناسب انجام شد. روسای سینمای کودک با فشار بالا دستیها و سینماداران و پخشکنندهها کم جان شدند و نقش تماشاچی حسرت خور را بازی کردند.
قطار لق لق روی ریل زیر آفتاب زنگزدهتر شد و همان نتیجه کلیشهای را تحویل مخاطب و علاقمندان فعال سینمای کودک دادند. این جملات نتیجه شور و هیجان و آیندهنگری مسئولین ذیربط بود. بچههای الان با داشتن ماهواره و اینترنت و دنیای مجازی علاقهای به سینمای کودک و نوجوان ضعیف و کند و مایوس کننده وطنی ندارند و سینمای کودک نمیتواند در چرخه اکران موفق شود چون فیلمهای همچون «کلاه قرمزی» و «شهر موش ها» کمتر ساخته میشود. بیش از سی و اندی سال است که هنوز حسرت سینمای کودک دهه شصت را میخوریم و میخورند.
مدیران سینمای کودک دولت در حال اتمام!
همه چیز از قیمت پفک و کرایه و آب و برق و نفس کشیدن تغییر کرده، اما نگاه شما در نهایت همچون دوستان قبلیتان عوض نشده، چون برای سینمای ایده آل و مناسب و تاثیرگذار کودک و نوجوان که همچون هوایی برای تنفس نسل فعلی حیاتی است، هیچ مبارزه و جسارت و دگرگونی صورت ندادید. شما اول با ایدههای ذهنی قشنگ آمدید ولی در نهایت بهدلیل باور نداشتن خودتان با دیدن موانع و بن بستهای کاذب، به بی خاصیتی و منفعلی تن دادید و جدولهای آماری را پرینت گرفتید.
در میان این همه گلایه، منصفانه بگویم که مسئولین این دوره آخر دولت سینمای کودک، بنظرم بیشتر تلاش کردند و موثرتر بودند اما در بخشهایی شرایط همراهشان نشد تا به اهداف خود برسند … بازهم گلی به گوشه جمالشان.
امیدوارم این دوستان که موفقتر و کارسازتر از مسئولین پیشین بودند بمانند تا در طول زمان قطارشان را جلوتر ببرند. تا با عشقی که به بچهها دارند، سینمای کودک و نوجوان بهتر نفس بکشد و بدرخشد. تا دوباره لوکوموتیوران احتمال آتی جدول و پازلش را از نو طراحی نکند به امید یافتن مسیر عجیب و ناشناخته که به تعبیر خودشان بخواهند دگرگونی ناباورانه ای را ایجاد کنند.
نامهای به دولت پیشرو
مدیران محترم احتمالی سینمایی در دولت آینده!
عبارت احتمالی را بی دلیل نگفتم. چون بالاخره هر رئیس جدید دولت، همراهان خودش را دارد و هر همراهی هم برای بهتر خدمت کردن به زعم خودش معتمدین خودش را خواهد داشت. لذا ممکن است بسرعت همه عوض شوند و همه مسئولان به روز شوند.
لطفاً و لطفاً و خواهشمندم هر اقدامی برای بهبود سینمای کودک و نوجوان میخواهید انجام دهید و یا هر برنامهای در سر دارید نگاهی به شکل عملکرد دولتهای قبلی بیاندازید و بهترینش را سرلوحه قرار دهید.
مسئولین گرامی دولت آینده در سینمای کودک و نوجوان
سینمای کودک را لطفاً بهتر بشناسید. به تاریخچه و پروندهها و عملیاتی که قبل از شما انجام شده دقیق بشوید. اگر فکر کردید و دیدید بهتر از آنها نمیتوانید کاری انجام بدهید، تکانش ندهید… ریل را روغن کاری کنید تا قطارش دوباره راه بیفتد و مسیر درست پیش برود.
استدعا دارم فکر برگزاری جشنواره شما رو از هدف مهمتر و اصلی که هموار کردن تولید و اکران درخور و مناسب هست دور نکند. برای بچهها توسط اهل فن و عاشق بچهها که کاربلد این حوزهاند فیلم تولید کنید. به جهان پیش رو و آینده سازان این کشور بیشتر بها بدهید. اگر به هر دلیل نتوانستید چرخه اکران مناسب را راه بیاندازید، فیلم هم برای کودکان و نوجوانان تولید نکنید و هزینه ساخت فیلمها را صرف درمان بچههای بیمار، تامین زندگی کودکان بی سرپرست و بدسرپرست، نجات کودکان خیابانی و بچههای کار بکنید. به این شکل حداقل مثمرالثمرتر خواهید بود.
سینمای کودک و نوجوان با حرف و شعار و احساسات، مطلوب نخواهد شد.
سینماپرس: برنامه رادیویی «چراغداران» با موضوع آشنایی مردم با تاریخ ایران و زندگی مفاخر ادبی و فرهنگی، هر روز از رادیو فرهنگ پخش میشود.
به گزارش سینماپرس، محمد حسینی باغسنگانی تهیه کننده برنامه رادیویی «چراغداران»، درباره این برنامه به خبرنگاران جوان گفت: بیشک آشنایی با هویت تاریخی ایران و شناخت مفاخر این مرز و بوم راهی مناسب برای ایجاد عزت و اعتماد به نفس ملی و تعلق خاطر جوانان ایرانی نسبت به ارزشهای اسلامی خواهد بود. در این برنامه تلاش شده تا به این مهم توجه ویژهای داشته باشیم. به همین منظور امروز چهارشنبه ۲۳ تیرماه شنوندگان رادیو فرهنگ در برنامه «چراغداران» مستندی از زندگی زنده یاد دکتر محمدجعفر محجوب نویسنده کشورمان را میشنوند.
باغسنگانی با توضیح اینکه این برنامه در زمانی اندک و با شگردی هنرمندانه شنوندگان را با زندگی و آثار یکی از نامداران فکر و ادب و هنر ایران زمین آشنا میکند، گفت: «چراغداران» از ورای متن، موسیقی و صدای شخصیت مورد نظر و نیز افکتها و جلوههای رادیویی که هر برنامه را جلوهای تماشایی داده است، تاریخ ایران را با محوریت مفاخر فرهنگ و ادب و موسیقی روایت میکند.
گفتنی است؛ محمد جعفر محجوب، ادیب و محقق و فرهنگپژوهنامدار کشورمان در سال ۱۳۰۳ در تهران زاده شد و تحصیل کرد. در سال ۱۳۲۶ در رشته علوم سیاسی و در سال ۱۳۳۳ در رشته زبان و ادبیات فارسی لیسانس خود را از دانشکده حقوق و ادبیات دانشگاه تهران دریافت کرد و در سال ۱۳۴۲ موفق به دریافت درجه دکترای زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران شد. از سال ۱۳۳۶ به بعد سمتهای مدرس، دانشیار و استاد زبان و ادب فارسی را در دانشگاه تربیت معلم و دانشگاه تهران به عهده داشت.
در سالهای ۱۳۵۰ و ۱۳۵۱ به عنوان استاد میهمان در دانشگاه آکسفورد انگلستان و دو دوره در سالهای ۱۳۵۳ تا ۵۵ و ۱۳۶۱ تا ۶۳ در دانشگاه استراسبورگ فرانسه به آموزش زبان و ادبیات فارسی پرداخت.
او مدت ۲۳ سال عضو انجمن ایرانی فلسفه و علوم انسانی وابسته به یونسکو بود. دکتر محجوب از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۵۹ ریاست فرهنگستان زبان و ادب و هنر ایران را به عهده داشت و از سال ۱۳۷۰ تا هنگام وفاتش در ۱۳۷۴، در دانشگاه برکلی در کالیفرنیا به تدریس ادبیات فارسی مشغول بود.
بیان گرم و شیرین و شیوه تفسیری جذاب او نقشی مهم در آشنا ساختن علاقهمندان با ادبیات فارسی داشته است.
برنامه «چراغداران» کاری از گروه ادب و هنر رادیو فرهنگ است و بر اساس تقویم فرهنگی ایران زمین پیش رفته و زندگی و آثار هنرمندان و مشاهیر ایران زمین را مورد کنکاش و بازسازی قرار میدهد. تهیه کننده و مولف این مجموعه مستند رادیویی محمدحسینی باغسنگانی و راوی این قصه ها بهروز رضوی است. این برنامه را هر روز بجز جمعه ها، ساعت ۱۲:۴۰ از رادیو فرهنگ بشنوید.
هر نام بزرگی که در عرصه فرهنگ و هنر میبینید، ابتدا نامی کوچک بوده است؛ نامی کوچک که شاید به شروع و ادامه مسیر خودش هم مطمئن نبوده اما همینطور علاقهاش را دنبال کرده تا تبدیل به نامی ماندگار و بزرگ شده است.
سینماپرس: شبکه سه سیما با توجه به اهمیت مسابقات المپیک، پخش برنامه ویژهای را تحت عنوان «المپیک ۲۰۲۰» برای مخاطبان در نظر گرفته است.
به گزارش سینماپرس، شبکه سه سیما با توجه به اهمیت مسابقات المپیک به عنوان بزرگترین و مهمترین رویداد ورزشی جهان و حضور ارزشمند ورزشکاران ایرانی که سهمیه مهم این مسابقات را کسب کرده اند برنامه ویژهای را تحت عنوان «المپیک ۲۰۲۰» برای خیل عظیم مخاطبانش تدارک دیده است.
این برنامه شامل بخشهای مختلف و متنوع و جذابی است، از جمله مستندهای موضوعی زیبا، گزارشهای تصویری از اردوی تیمها و ورزشکاران اعزامی کشورمان به المپیک و همین طور حاشیههای دیدنی مرتبط با کاروان ورزشی جمهوری اسلامی ایران، قسمتهای موشن گرافیک جذاب مربوط به ورزش ایران، استفاده از گرافیک زیبا در برنامه به همراه مهمانان متعدد به فراخور موضوع هر برنامه که به تهیه کنندگی بهزاد کاویانی در طول زمان برگزاری این رویداد بزرگ روی آنتن شبکه پرمخاطب سه خواهد رفت.
همچنین یک گروه متشکل از بهترین و زبدهترین عوامل سازمان صداوسیما به توکیوی ژاپن اعزام شده اند تا با دایر کردن دفتر IRIB در مرکز رادیو تلویزیونی این مسابقات در IBC و ارسال تصاویر و اجرای برنامههای مرتبط و گزارشهای حاشیهای جذاب از زوایای گوناگون شکوه المپیک را به تصویر بکشند.
برای اجرای این برنامه تلفیقی از مجریان باتجربه و جوان شبکه سه سیما در نظرگرفته شده اند. از جمله پیمان یوسفی، بهزاد کاویانی، سیدمصطفی حسینی، بهنام مهدیزاده در تهران و جواد خیابانی، شهاب قاسمی در توکیو.
همچنین گزارشگران اختصاصی رشتههای مختلف مسابقات را برای بینندگان گزارش خواهند کرد. ضمن این که گزارش مسابقات کشتی آزاد و فرنگی را هادی عامل گزارشگر شناخته شده کشتی کشورمان مستقیما از سالن محل برگزاری مسابقه در توکیو انجام خواهد داد.
روال پخش برنامه المپیک ۲۰۲۰ به این شکل است که همزمان با شروع این مسابقات روزانه از حدود ساعت ۴:۳۰ صبح به وقت تهران تمامی مسابقات ورزشکاران و تیمهای اعزامی کشورمان به طور کامل به صورت زنده پخش خواهد شد و این روند تا پایان رقابتهای روز یعنی تاحدود ساعت ۱۷ ادامه مییابد. همچنین در ساعات انتهایی شب حدود ساعت ۲۳:۳۰ یک برنامه حدود ۱۰۰ دقیقهای با بخشهای مختلف و جذاب شامل آیتمهای زیبای تولیدی، گزارشهای مختلف و مرتبط، های لایت روزانه، همراه با حضور مهمانان و کارشناسان مختلف پخش خواهد شد. ضمن اینکه هر شب و به طور مستمر در این برنامه ارتباط مستقیم تصویری با دفتر توکیو برقرار شده و آخرین گزارشها و تصاویر زیبای رقابتها حاصل کار گروه اعزامی به المپیک تقدیم بینندگان و مخاطبان پرشمار شبکه سه خواهد شد.
برنامه «المپیک ۲۰۲۰» در دکوری زیبا و جذاب که توسط پیمان قانع طراحی و اجرا شده از استودیو ۱۱ سازمان صدا وسیما و با بهره گیری از بهترین نیروهای فنی و تولید سازمان و شبکه سه و فناوریهای روز روی آنتن شبکه جوان سیما یعنی شبکه سه خواهد رفت.
همچنین در این برنامه موسیقیهای اختصاصی که هنرمندانی همچون حجت اشرف زاده منحصرا برای استفاده در المپیک ۲۰۲۰ تولید و اجرا کرده اند به همراه نماهنگهای بسیار جذاب تقدیم بینندگان عزیز خواهد شد.
اولین قسمت این برنامه روز جمعه اول مردادماه همزمان با آغاز المپیک و مراسم افتتاحیه از شبکه سه سیما پخش خواهد شد.
سینماپرس: با پایان یافتن دوران سیاه «دولت حسن روحانی» باید امید داشت نگاه «کلان استراتژیک» به مدیریت سازمان صداوسیما بازگردد و این مجموعه مهم و تاثیرگذار فرهنگی موضوع «تحول نرمافزاری» را به اولویت نخست این سازمان بیبدیل رسانهای در کشور مبدل نماید.
محمدرضا مهدویپور/ ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ هجریشمسی بود که عبدالعلی علیعسگری به ریاست سازمان صدا و سیما منصوب شد و رسما اداره مهمترین رُکن رسانهای جمهوری اسلامی ایران را بر عهده گرفت. انتصابی که در شرایط بحران مالی سازمان و گروگان گرفته شدن بودجه صدا و سیما توسط دولت و در پی استعفای محمد سرافراز صورت پذیرفت و به گونهای سعی شده بود تا با حضور یک «مدیر تکنیکی» حاشیه درگیری میان «دولت حسن روحانی» با این نهاد مهم رسانهای به حداقل خود برسد.
تاریخ نشان خواهد داد که انتصاب فردی همچون جناب علیعسگری به ریاست سازمان صدا و سیما آن هم در مقطع سال ۱۳۹۵ هجریشمسی، اقدامی هوشمندانه بود. زیرا حضور شخصیتی همچون ایشان که همواره در طول دوران مدیریت پیشین خود نشان داده بود که از نگاه «کلان استراتژیک» بیبهره است و از ظرفیت نظریهپردازی برخوردار نیست؛ به خوبی توانست تقابل مستقیم و مواجهه رسمی «دولت حسن روحانی» و سازمان صدا و سیما را بکاهد و در حداقل نگه دارد.
به عبارتی دیگر حضور علیعسگری به عنوان شخصیتی با رویکرد «مدیریت سختافزاری» اگر چه موضوع «تحول نرمافزاری سازمان صدا و سیما» را با اختلال و بعضا فراموشی مواجه ساخت؛ اما در مجموع به کم شدن مواجهه مستقیم «دولت حسن روحانی» با صدا و سیما منجر گردید و حتی از منظر کلان سبب شد تا عملا «پروژه ژنرالهای بنفش» برای انحلال یا ورشکسته نمودن سازمان صدا و سیما منتفی گردد.
پس اگر چه در حکم انتصاب علیعسگری، مدت زمان معینی برای دوران تصدیگری ایشان در مقام ریاست سازمان صدا و سیما ذکر نشده؛ اما قطعا با پایان یافتن دوران سیاه «دولت حسن روحانی» باید امید داشت تا با تغییر در سازمان، نگاه «کلان استراتژیک» به مدیریت این مجموعه مهم و تاثیرگذار فرهنگی بازگردد و موضوع «تحول نرمافزاری سازمان صدا و سیما» به اولویت نخست این سازمان بیبدیل رسانهای در کشور مبدل گردد. این در حالی است که مبتنی بر رویه رایج در انتصاب مسئولان، اکنون حدود دوماه است که از دوران پنج ساله ریاست جناب علیعسگری گذشته و قطعا باید منتظر بازگشت فرد توانمندی بر جایگاه ریاست سازمان صدا و سیما بود و از این جهت مناسب است تا به مرور چند نکته مُهم در مورد آینده پیشروی سازمان پرداخت:
۱/ عدم توجه و تمرکز بر «تحول نرمافزاری سازمان صدا و سیما» آسیبی بزرگ است که متاسفانه در طول پنج سال گذشته بر مدیریت سازمان صدا و سیما نهادینه شده و سبب شده تا تولیدات محتوایی و برنامههای این سازمان نتوانند خط مشی معینی را پیگیری و متوجه چشمانداز و هدف واحدی در فعالیت رسانهای خود باشد. پس اگر چه همایشهای گوناگون و سمینارها و اجلاسهای متعدد و پژوهشهای گران و ارزان بسیاری در این سازمان عریض و طویل انجام شده و میشود؛ اما مرور واقعیتهای موجود و آنالیز خروجی آنتن، حکایت از آن دارد که سازمان صدا و سیما گویی از هرگونه کلاننگری و چشمانداز مدون و یا سیاستگذاری میانمدت و یا بلندمدت از حیث محتوایی، بری بوده و عملا بدون تعریف میشن و ویژن (mission & vision) مشخصی پیش میرود. واقعیتی که برای عموم جامعه قابل دسترس است و برای دریافت آن کافی است تا در مقابل تلویزیون نشسته و یا به رادیو گوش دهند و با جابجایی بین کانالها و شبکههای تلویزیون، با انبوهی از پیامهای متناقض صادر شده از «سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» به عنوان «رسانه ملی» روبرو شوند!
۲/ بزرگترین معضل کنونی سازمان صدا و سیما را میتوان چاقی مفرط و تکثر شبکههای بیخاصیت معرفی نمود. موضوعی که سبب میشود تا «کمیت» بر «کیفیت» ارجحیت یافته و مخاطب امروزی «رسانه ملی» را با انبوهی از تولیدات مبتذل و سخیف مواجه سازد. این در حالی است که حضور بیقواره نیروی انسانی غیرتوانمند در کنار برونسپاریهای رانتی و بوجود آمدن مافیاهای متعدد در بدنه سازمان صدا و سیما موضوعاتی هستند که در صورت عدم تبیین برنامه «تحول نرمافزاری سازمان صدا و سیما» قطعا آینده سازمان را با چالشهای جدی مواجه خواهد ساخت.
۳/ پُرواضح است که «راهبردهای کلان» تحت سیاستهای کلی حاکمیت تدوین شده و راهبردهای حوزههای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و نظامی ذیل آنها تعریف میشوند. بنابراین راهبردهای یک سازمان یا نهاد در جمهوری اسلامی باید تحت راهبردهای کلان نظام تدوین شده و سپس اهداف، چشمانداز و مأموریت آن مبتنی بر آنها استخراج شود. این در حالی است که مأموریت هدف بنیادین و به نوعی اصلیترین علت وجود یک ساختار را بیان میکند. بر این اساس «رسانه ملی» تنها با انجام دقیق و درست مأموریت خود میتواند به چشمانداز و اهداف تعیین شده برای این سازمان در چارچوب راهبردهای کلان نظام دست پیدا نماید. حال فراموش نمودن «راهبردهای کلان» در فرایند مدیریت سازمان صدا و سیما در طی سالهای اخیر سبب شده تا در عمل، فرمایش امام خامنهای در تعیین «مأموریت اصلی رسانه ملی» فراموش شود و گهگاهی تنها به عنوان زینتالمجالس مدیران سازمان مطرح شود که روزی رهبری انقلاب تعیین فرمودهاند: «ما یک مأموریتِ محوری برای رسانهی ملی قائل هستیم، که الزاماتی دارد و این مأموریت ملی اهداف کلانی را هم با خودش همراه دارد. بهنظر ما آن مأموریتِ محوری عبارت است از مدیریت و هدایت فکر، فرهنگ، روحیه، اخلاقِ رفتاری جامعه، جهتدهی به فکر و فرهنگ عمومی، آسیبزدایی از فکر و فرهنگ و اخلاق جامعه، تشویق به پیشرفت – یعنی روحیهدادن – و زدودن احساس عقبماندگی.» (امام خامنهای در دیدار رئیس و مدیران سازمان صدا و سیما- ۱۳۸۳/۰۹/۱۱)
۳/ بیتوجهی، غفلت یا عدم توانایی سازمان صداوسیما در یک سو کردن تولیدات و برنامههای پخش شده از جمله معضلاتی است که در طی پنج سال گذشته به اوج خود رسید. این در حالی است که امام خامنهای از دهه ۱۳۷۰ هجریشمسی با ورود به جزئیات، بارها بر روی هم جهت کردن تولیدات و برنامههای صداوسیما تأکید فرموده و به دفعات اعلام داشتند که: «صدا و سیما نه وسیلهیی صرفاً برای سرگرمی یا خبررسانی – که مدرسهیی عمومی برای همهی قشرها در سراسر کشور است و برنامههایی که از آن پخش میشود چه مثبت و چه منفی، آثاری عمیق در روحیه و فکر و رفتار و فرهنگ و بینش مخاطبان خود برجای میگذارد. وظیفهی گردانندگان این رسانهی سراسری از اینرو بسیار خطیر و سنگین است. اندکی غفلت از گردش امور و بیتوجهی به تصمیمگیریها و برنامهریزیها در آن، گاه آثار بیجبرانی برجای میگذارد. پخش برنامههای هنری و فیلمها و گزارشهایی که جوانان و کودکان را به رفتار سالم و اندیشهی درست رهنمون میشود و دینداری، و تعهد، و انضباط و محبت، و تعاون، و حضور در صحنههای انقلابی و سیاسی را به آنان میآموزد، و عشق به فرهنگ و میهن و مردم خویش را در آنان پدید میآورد، کاری درخشان و حسنهیی ماندگار است و کشور را در برابر امواج تهاجم فکری و فرهنگی و تبلیغاتی بیمه میکند. و در نقطهی مقابل، پراکندن فیلمها و سریالها و برنامههایی که آنان را مجذوب خواستههای غلط و انحرافی میسازد یا به بیبندوباری و معاشرتهای نامشروع یا خشونتهای خونین – که امروز آفت جوامع غربی بخصوص آمریکا است – میکشاند و در رفتار و پوشش و معاشرت و آرمانگزینی، مقلد بیگانگان بار میآورد، یا حقایق گذشته و حال کشور را واژگونه مینماید و مخاطبان را به یأس از خود، و فریفتگی به بیگانه یا به سرگرمیها و عادتهای ناسالم و مهلک یا به اسراف سوق میدهد، لطمهیی است که به آسانی قابل جبران نیست و وزر و وبال آن گریبانگیر همه خواهد شد. درسهای مفید و مضر این رسانهی بزرگ، بر روی میلیونها مخاطب در سراسر کشور – خواسته یا ناخواسته – اثر میگذارد و نتایج آن با همین نسبت قابل سنجش و در دیوان الهی مورد محاسبه است. نیازهای فرهنگی نسل جوان و نوجوان که امید فردای کشور ما است عمدتا عبارت است از:
استحکام بنیانهای اعتقادی و دینی، آشنایی با مبانی معرفتی اسلام و قرآن،
شناخت تاریخ کشور و افتخارات ملت خود بویژه در دورانهای نزدیک به امروز،
شناخت درست امام خمینی – قلهی بلند تاریخ معاصر – و اندیشههای سیاسی تابناک و پایههای حرکت عظیم انقلابی او،
احساس عزت و سربلندی به خاطر درسی که ایرانیان در دوران پیروزی انقلاب و دفاع مقدس به جهان دادند،
فراگرفتن خصلتهایی که میتواند نسل کنونی را به اعتلاء و عظمت برساند مانند: دینداری و دانش پژوهی، وجدان کار و انضباط، شجاعت و پاکدامنی و جوانمردی، آگاهی سیاسی و خلوص انقلابی، امانت و محبت و برادری، و استقلال و آزادمنشی …
وظیفهی اصلی صدا و سیما آن است که در طی همهی برنامههای خود هدفِ: برآوردن این نیازهای حیاتی را در نظر بگیرد و از سمت و سوی آن بیرون نرود.» (حکم انتصاب مجدد آقای دکتر علی لاریجانی به ریاست سازمان صدا و سیما – ۱۳۷۸/۰۳/۰۵)
۴/ فقدان شاخصهای قابل اندازهگیری یکی از مشکلات اصلی سازمان صدا و سیما است. مشکلی که باعث شده تا بزرگترین ساختار رسانهای کشور برآورد صحیحی از میزان نیازهای جامعه به برنامههای مختلف نداشته باشد تا بتواند بر اساس آنها برنامهریزی صورت دهد. این سازمان نمیداند چندساعت برنامه رادیوئی در زمینه افزایش جمعیت و یا چند سریال تلویزیونی در باب مذمت رباخواری یا دروغگوئی یا تنپروری پاسخگوی نیازهای جامعه است؟ اگرچه این رسانه قریب یک دهه از موهبت سند افق رسانه در برنامهریزیهای کلان خود برخوردار است، اما بعید است تاکنون فهرستی از مولفههای سبک زندگی اسلامی ایرانی و میزان تحقق آنها در جامعه و یا میزان نیازهای رسانهای و هنری در زمینه گسترش و اعتلای آنها تهیه شده باشد؟ بعید است ۲۰ سال پس از مطالبه رهبری انقلاب از رسانه ملی دربارهی تهیه فهرست پیامهایی که باید به مردم منتقل کرد و ۱۰ سال پس از حکم ایشان مبنی بر تعیین شاخصهای قابل اندازه گیری، این پیامها تدوین شده و شاخصهای کمی و کیفی متناظر با آنها در مراحل تعیین، تولید و مدیریتشان لیست شده و برای نهادینهسازی آنها برنامهریزی شده باشد؟ پس برای درک شدت ضعف در برنامهریزی و میزان عدم وجود شاخصهای قابل اندازهگیری در مدیریت سازمان صدا و سیما کافی است تا به مطالبه صریح امام خامنهای از ریاست سازمان در سال ۱۳۷۲ هجریشمسی مراجعه کنیم و ببینیم که چه میزان این فرمایش تحقق پیدا کرده که «در همهی برنامهها جهت کلی، مقابله با تهاجم تبلیغاتی و فرهنگی و خبری استکبار باشد، این اصل مهم نه تنها در خبر، که در گزارشها، برنامههای علمی و اجتماعی و سیاسی، و بخصوص در برنامههای هنری و سرگرم کننده مانند نمایش و داستانهای یکه یا دنبالهدار، باید رعایت شود»!
۵/ حضور پُرقدرت مافیای «مدیران بازنشسته» یکی از معضلات جدیدی است که سازمان صدا و سیما چندسالی است با آن مواجه شده است. مافیایی که به جهت سبقه مدیریتی خود از کم و کیف بودجه و امکانات سازمان مطلع میباشند و حالا ضمن برخورداری از «حقوق و مزایای بازنشستگی» میتوانند در پوشش دفاتر خصوصی، اقدام به تصویب طرحها و پروژههای تولیدی در ساختار بروکراتیک سازمان صدا و سیما نموده و در ظاهری کاملا موجه، اقدام به جذب بودجههای تولیدی سازمان به عنوان تهیهکننده نمایند. البته به جهت نفوذ و تسلط ویژه این مافیای پُرقدرت بر خلل و فُرجهای ساختاری در صدا و سیما، قطعا مواجهه و مقابله با ایشان کار آسانی نمیباشد. بالاخص آنکه طیف قابل توجهی از نیروری انسانی فعال در سازمان به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم مدیون الطاف مدیریتی ایشان در دوران تصدیگری واقع شدهاند.
۶/ غلبه طیف «فارغالتحصیلان دانشگاه امام صادق علیهالسلام» در سمتهای خُرد و کلان سازمان صدا و سیما یکی از دشواریهایی است که در سالهای اخیر به اوج خود رسیده و سبب شده تا طیف گستردهای از این جماعت با سطح فهم و درکهای گوناگون از کار موثر رسانهای و بدون طی نمودن روند صحیح مراحل و مدارج در عرصه «مدیریت رسانه»، به یکباره بر مناصب گوناگون مدیریتی در «رسانه ملی» گمارده شوند. مدیرانی بعضا با تخصصهای غیر مرتبط که عموما در کمال ضعف و البته با ادعاهای بسیار، سعی میکنند تا برای جبران ناکارآمدی خود، صرفا به عنوان یک ابزار مکانیکی از کارکرد تأییدکننده و پولرسان به برخی تولیدکنندگان و برنامهسازان خاص برخوردار شوند. همین حضور است که سبب شده تا امروزه شاهد حضور پُررنگ و جولان تفکرات پُستمُدرن در برنامهسازی «رسانه ملی» باشیم و غلبه روح داروینیسم اجتماعی بر پیکره عموم تولیدات و حقنه نسبیتانگاری اخلاقی در کنار مؤلفههایی همچون بیهویتی، خودبسندگی و خودکامگی، اصالت شکل و فرمگرایی، پیروی از الگوی غربی فمینیسم، ایستایی و ژانر مُردگی و فقدان امید، فضیلت کار و … در کالبد بسیاری از تولیدات تلویزیون، بالاخص سریالها مشهود و ملموس باشد! و در کمال تاسف این ضعفهای با اغماض توسط منتقدان موجود از همین طیف نادیده انگاشته و با دید اغماض به آن نگریسته شود. برای فهم صحیح این آسیب کافی است تا به یادداشت اخیر جناب مصباحالهدی باقری کنی با عنوان « تلویزیون برای خانوادهها امن نیست» نگریسته شود … یادداشتی به قلم یکی از «فارغالتحصیلان دانشگاه امام صادق علیهالسلام» که طی آن سعی شده تا به نحوی محافظهکارانه از عملکرد غلط و خروجی عموما اشتباه این طیف مدیران مشهور و موصوف به «امام صادقی» در ایجاد وضعیت بغرنج امروز «رسانه ملی» عبور و خروجی مبتذل ایشان بر روی آنتن نادیده انگاشته شود.
۷/ قطعا در «دولت سیزدهم» پروژهای با عنوان حذف و یا کمرنگ کردن نقش سازمان صدا و سیما در عرصه رسانهای کشور موضوعیت نخواهد داشت و از این جهت دیگر شاهد مواجهه سلبی با این مجموعه و اعمال فشار دولت بر آن با اهرمهایی همچون بودجه نخواهیم بود. اما باید توجه داشت که همراهی دولت در تزریق بودجه مصوب مجلس به صدا و سیما آن هم در شرایط عدم ضابطهمند شدن مخارج در سازمان صدا و سیما موضوعی نگرانکننده است که ممکن است بار دیگر به تکرار تجربه دوران ریاست سید عزتالله ضرغامی بیانجامد و اسباب چاقی بیش از پیش و فربه شدن بدون خاصیت صدا و سیما را پدید آورده و به حجیمسازی ساختارهای اداری و افزایش شبکهها و یا استخدام و بکارگیری نیروی انسانی غیرتوانمند در بدنه سازمان منجر شود.
۸/ باید توجه داشت که اکنون عصر «شبکههای اجتماعی آنلاین» و حضور پررنگ و سرویسرسانیهای متنوع این شبکهها در عرصه رسانهای میباشد. عصری که به لطف رشد صنعت موبایل شکل گرفت و در ایران نیز از گستردگی ویژهای برخوردار گردید. گستردگی ویژهای که با نوعی از «ولنگاری مدیریت فضای مجازی» همراه و سبب شد تا عملا هیچگونه «سیاستگذاری عمومی» در این عرصه صورت نگیرد و بر خلاف دستور صریح امام خامنهای در حکم انتصاب، ریاست کنونی سازمان اهتمام لازم را برای «حضور مؤثر در فضای مجازی» نداشته باشد. این در حالی است که برخی مدیران سازمان در تلاشی ویژه اصرار به هضم تولیدات «رسانه ملی» در مسیری منطبق با اهداف جاری در «شبکههای اجتماعی آنلاین» داشته و تلاش میکنند تا ضمن بهرهگیری از اضطرابهای اجتماعی مخاطب تلویزیون آن هم به قصد فروش آگهی، اقدام به هنجارشکنی در تولیدات رسانهای خود نموده و از این مسیر به حفظ مخاطب خود مبادرت ورزد.
۹/ تلویزیون در جهان کنونی نقش کمرنگتری نسبت به گذشته پیدا نموده و پیشرفت روزافزون علم و تکنولوژی بالاخص در حوزه اینترنت و فضای مجازی سبب شده تا رسانههای نوین به جایگزینی و رقیبی اصلی برای این ابزار مهم رسانهای مبدل گردند. در این میان حضور موثر «رسانههای تعاملی» اعم از « SVODL» و «AVOD» و«TVOD» موجب شد تا «مشتریمداری» به رویکرد اصلی عموم رسانهها مبدل گردد. رویکردی که سبب شد تا نگاه «کلان استراتژیک» در عموم رسانهها از تمرکز و توجه به تولید «پیام موثر و مطلوب» به سمت و سوی تولید «پیام مخاطبپذیر» تغییر جهت پیدا کند. پس اگر چه اصل «مخاطبپذیری» امری مطلوب و موضوعی غیرقابل انکار در تنظیم پیام هر رسانهای میباشد؛ اما باید توجه داشت که نگاه افراطی و مبتنی بر «رویکرد مشتریمدار» به این موضوع سبب میشود تا رسانه از کارکرد «تعالیبخش» خود فاصله گرفته و تنها متوجه «تامین امیال و شهوات اجتماعی» شود. در چنین شرایطی حفظ مخاطب مبتنی بر اصول «تعالیبخش» برای سازمان صدا و سیما فرصتی مغتنم است که در صورت عدم بهرهگیری مناسب، عواقب حاد و جبرانناپذیری را متوجه ساختار تمدنی ایران اسلامی خواهد نمود.
سینماپرس: سیدناصر هاشم زاده فیلمنامه نویس سینما در پی برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در خصوص انتظارات خود از رئیس جمهور در حوزه فرهنگ و هنر گفت: بنده هیچ امیدی به آینده سینما ندارم چرا که سال های سال است هیچ اراده محکمی برای رفع معضلات و مشکلات عدیده داخل سینما شاهد نبوده ایم و تنها مدیرانی را دیدیم که وقتی آمده اند شعار حمایت از سینما و سینماگران داده اند و در نهایت هیچ کار مثبتی برای سینما انجام ندادند و آن را ویرانه تر کردند!
فیلمنامه نویس فیلم های سینمایی «بید مجنون» و «سیب و سلما» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: سال های متمادی است که شاهد رانت خواری و دروغگویی در حوزه هنرهفتم هستیم و هیچ وقت هم هیچ فردی پیدا نشده تا جلوی مسببان این فاجعه آفرینی بزرگ در عرصه فرهنگ و هنر و سینمای کشور را بگیرد و آن ها را مورد موأخذه و بازخواست قرار دهد که چرا اوضاع سینما را چنین بحرانی کرده و به نابودی کشیده اند.
وی ادامه داد: نکته قابل تأمل آنجا است که این رانت خواران و دروغگوها اغلب به اسم دین وارد سینما می شوند و آن را به فضاحت و ویرانی می کشانند و این اتفاق بسیار تلخ، دردآور و متأثرکننده است.
هاشم زاده با بیان اینکه «خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا می رود دیوار کج» اظهار داشت: وقتی بعد از وقوع انقلاب اسلامی بنای سینمای ایران غلط نهاده شده و کسانی بودند که از همان ابتدا سینما را به بیراهه کشاندند قطعاً به این سادگی ها نمی توان اوضاع سینما را بهبود بخشید.
این سینماگر در پایان این گفتگو خاطرنشان کرد: در این سال ها شاهد برخی فیلم هایی بودیم که از ابتدا تا انتهای شان رسماً چیزی جز توهین به شعور و اندیشه مخاطب نداشتند و من امیدوارم حداقل این روند ناپسند و شوم در دولت جدید اصلاح شود و دیگر حداقل شاهد ساخت چنین آثاری نباشیم.
در شرایطی که آغاز موج دیگری از کرونا بسیاری از فعالیتهای روزمره ما را مخل کرده و هوای داغ تابستانی نیز به نوعی به کمک این امر آمده است، شاید بتوان با بازدید از گالریهایی که امکان برپایی نمایشگاه در این شرایط را دارند، مقداری از حال و هوای موجود فاصله گرفت.