گزینه وزارت ارشاد کیست؟
محمدمهدی اسماعیلی ظاهرا به عنوان گزینه جدی تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مطرح است تا جایی که محسن پرویز از او به عنوان “وزیر ارشاد دولت سیزدهم” نام برده است.
محمدمهدی اسماعیلی ظاهرا به عنوان گزینه جدی تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مطرح است تا جایی که محسن پرویز از او به عنوان “وزیر ارشاد دولت سیزدهم” نام برده است.
سینماپرس: کارگردان فیلم سینمایی «تکخال» گفت: در شرایطی که اوضاع اقتصادی سختی بر جامعه و بر همه اصناف از جمله سینما حاکم است و برآورد ساخت فیلمها متاثر از این شرایط نابسامان است و موج تغییر کاربری در سینمادارها بیش از همیشه براه افتاده، بهتر است از ترکیب فیلمسازی مساوی است با ریسک استفاده کنیم تا همراه با ریسک.
به گزارش سینماپرس، مجید مافی در گفتوگو با میزان پیرامون دلیل اکران «تکخال» با توجه به پتانسیل بالای فروش- در شرایط خاص کرونایی در سینماها گفت: شرایط خاص، تصمیمات خاص میطلبد، پاندمی موجود و تعطیلیهای مکرر موجب رُکود بازار سینما شده و ضرر جبران ناپذیری به سینماگران وارد کرده، اما خب باید این سینما را زنده نگه داشت. روشن ماندن چراغ سینما دغدغه ما هم بود، بویژه محمد حسین فرحبخش که به عینه شاهد تلاش وی برای بازگشت رونق به اکران و شرایط سینماها به حالت عادی بودم. اکران «تکخال» هم دقیقاً بدین منظور و برای کمک به بهبود وضعیت فعلی صورت گرفت.
وی پیرامون این سوال که اکران «تکخال» در شرایط کرونایی تا چه حد برای شما راضیکننده و پیشبینی شما از میزان فروش تا چه حد درست بود بیان کرد: همونطور که خودتان در سوال قبل مطرح کردید، فیلم با توجه به موضوع کمدی و عاشقانهاش پتانسیل فروش خوبی داشت و در شرایط عادی به رقمهای بالاتری از فروش میرسید، اما چون نیت ما تنها فروش نبود، روی پرده رفت. متاسفانه عدم آگاهی مردم از بازگشایی سینماها مزید بر علت بود، بخش اعظمی از تبلیغات ما به اطلاع رسانی باز و امن بودن سینماها گذشت.
این تهیه کننده سینما افزود: با این شرایط فیلم به فروش بالای یک میلیارد رسیده و در جلب مخاطب یکی از سه فیلم برتر اکران نوروزی شده است. مطمئناً مدنظر ما میزانی بیشتر از این بود، اما چیزی که در حال حاضر راضیمان میکند اینست که توانسته باشیم کمک کنیم به حال سینما که این روزها روزگار سختی را میگذراند، اما همچنان زنده است.
مافی پیرامون همکاری با فرحبخش به عنوان تهیهکننده فیلم عنوان کرد: کسوت و تجربه محمد حسین فرحبخش در سینما مثال زدنی است، خام دستی است اگه کسی نخواهد از این پشتوانه در ساخت فیلمش کمک بگیرد. او در تمامی مراحل ساخت بزرگوارانه در کنارم بودن و جا داره اینجا دوباره از اعتمادی که به من کردن تشکر و قدردانی کنم.
این کارگردان جوان همچنین پیرامون اکران آنلاین «تکخال» و پخش نسخه غیرقانونی آن از شبکههای ماهوارهای اظهار داشت: در حال حاضر اقبال عمومی به پلتفرمها بیشتر از سینماهاست که با توجه به پاندمی و نگرانیهای موجود طبیعی است. خداراشکر فیلم ما هم با اقبال خوبی در اکران آنلاین مواجه شده، اما خب کامتلخی وقتی اتفاق میافتد که میشنوی سه ساعت بعد از شروع اکرانِ آنلاین، فیلم قاچاق شده و در یکی از کانالهای ماهوارهای پخش میشود. قاچاق فیلم همیشه معضل سینمای ما بوده و هست و متاسفانه راهکار جدی برای حل اون در نظر گرفته نشده. شاید اگر این معضل نبود، اکران آنلاین عرصهای مهم برای ارائه فیلمهای سینمایی در دوران کرونا میشد.
کارگردان «تکخال» در جواب این سوال که ارزیابی شما از وضعیت فعلی سینما چیست و تا چه اندازه فیلمسازی در این زمینه همراه با ریسک است بیان کرد: در شرایطی که اوضاع اقتصادی سختی بر جامعه و بر همه اصناف از جمله سینما حاکم است و برآورد ساخت فیلمها متاثر از این شرایط نابسامان است و موج تغییر کاربری در سینمادارها بیش از همیشه براه افتاده، بهتر است از ترکیب فیلمسازی مساوی است با ریسک استفاده کنیم تا همراه با ریسک.
مجید مافی پیرامون پروژه بعدی خود خاطرنشان کرد: در حال حاضر مشغول نگارش یک فیلمنامه سینمایی هستم که امیدوارم بعد از پایان نگارش مقدمات ساختش را فراهم کنیم.
لازم به ذکر است فیلم کمدی-خانوادگی «تکخال» به کارگردانی مجید مافی و تهیهکنندگی محمد حسین فرحبخش در سال ١٣٩٩ ساخته شده است. در این فیلم پوریا پورسرخ، سحر قریشی، شبنم قلی خانی، یوسف تیموری، امیر کربلایی زاده به هنرمندی پرداختهاند. همزمان با اکران در سینماها، اکران آنلاین «تکخال» هم چندی پیش نیز آغاز شده است.
سینماپرس: کارگردان مستند «بی تربیت» گفت: این مستند در واقع هم گزارش کوتاهی از چگونگی رقم خوردن تاریخ پرپیچ خم آموزش و پرورش قبل و بعد از انقلاب است و هم اهمیت بحث تربیتی که دیگر در مدارس دیده نمی شود.
به گزارش سینماپرس، حسین امام جمعه در گفت وگو با فارس گفت: بحث تعلیم و تربیت در کشور ما از مهمترین و در عین حال از مغفول ترین مباحث است. درست است که وزارت آموزش و پرورش مسئولیت مستقیم نسبت به این امر مهم را دارد و سال هاست که این وزارت خانه با میلیون ها دانش آموزان سر و کار دارد، ولی تا زمانی که تمام دستگاه های کشور این دغدغه را پیدا نکنند و در امر تربیت کنار وزارت آموزش و پرورش قرار نگیرند این امر مهم یعنی تعلیم و تربیت نسل های آینده به درستی رقم نمیخورد و شاهد بهتر شدن اوضاع در این زمینه نخواهیم بود.
وی ادامه داد: برای حل ریشه ای این مسئله شاید بد نباشد که یک نگاه مختصری به چگونگی ورود نظام تعلیم و تربیت نوین به کشور ایران داشته باشیم. جرقه اولین اقدام برای سرمایه گذاری بر روی تربیت نیرو های داخل در زمان عباس میرزا در دوره قاجاریه زده شد که در تاریخ ایران به پرسش عباس میرزایی معروف است و نفرات بعدی میرزا تقی خان فراهانی و رشدیه بودند که اقدام هایی را در راستای نظام تعلیم و تربیت انجام دادند این اقدام ها در زمان حکومت پهلوی هم ادامه داشت، اساسی ترین و گسترده ترین اقدام ها در دوران منحوس رضا خان و محمدرضا اتفاق می افتد.
وی اظهارداشت: بعد از انقلاب اسلامی غدغه مندان کشور برای تغییر این نظام تعلیم و تربیت غربی که در زمان پهلوی گسترش زیادی پیدا کرده تصمیماتی می گیرند و اقدام به نوشتن سندی برای تغییر و تحول در این حوزه میکنند.
امام جمعه اظهارداشت: یکی از پیشقراولان این تغییر و تحول در آن زمان شخص مقام معظم رهبری بودند اما متاسفانه به دلیل رحلت حضرت امام خمینی (ره) و جانشین شدن مقام معظم رهبری این امر مهم کنار گذاشته میشود و نفرات بعد که بر سرکار می آیند چنین اعتقادی برای تغییر و تحول با برنامه ندارند و تفکر تکنوکرات غربی بر آموزش و پرورش هم غالب میشود.
وی ادامه داد: مستند بی تربیت در واقع هم گزارش کوتاهی از چگونگی رقم خوردن این تاریخ پرپیچ خم آموزش و پرورش در ایران قبل و بعد از انقلاب است و هم اهمیت بحث تربیتی که دیگر در مدارس دیده نمی شود و راه حلی که میشود از این مصیبت خارج شد است.
کارگردان مستند بی تربیت تصریح کرد: در این مستند تلاش شده تا بحث های تاریخی به صورت جذاب بیان شود و مخاطب داستان شروع تغییر در آموزش و پرورش را متوجه شود و اینکه چرا ما در چند سال آینده با بحران تعلیم و تربیت در جامعه مواجه هستیم، از طرفی در مستند راه حل هایی که برای خروج از این بحران پیشنهاد شده است و مدت ها برای آن وقت و بودجه صرف شده به اسم سند تحول بنیادین آموزش و پرورش ولی متاسفانه امروزه کنار گذاشته شده است را مورد بررسی قرار داده است و با کارشناسان نیز در حد بضاعت خود مصاحبه شده است.
وی با بیان اینکه در واقع مستند بی تربیت روایت سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است که راه حلی هست برای تمام مشکلات آموزش و پرورش اعم از غربی بودن و خالی از محتوای تربیتی، عنوان داشت: مقام معظم رهبری در بسیاری از جلسات و دیدارها نیز پیگیر به نتیجه رساندن این سند تحول بنیادین بوده اند ولی آنچه که در نهایت و در اجرا رقم خورده است اصلا مورد رضایت نبوده و نیست. ایشان جایگاه بسیار بالایی برای امر تربیت و مخصوصا نسل آینده قائل هستند و از طرفداران این سند هستند هرچند به گفته خود ایشان این سند هدف نیست ولی پلی است برای رسیدن به آنچه مد نظر است.
وی در پایان گفت: امیدواریم در ایام نزدیک به دهمین سالگرد تصویب سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، این مستند مورد توجه مخاطبین و علاقمندان و کارشناسان قرار بگیرد و بتواند جریان ساز شود و توانسته باشیم به مقدار توان خود، قدمی در راستای تحول نظام آموزش و پرورش و آگاه سازی دغدغه مندان این حوزه برداشته باشیم.
سینماپرس: محسن اسلامزاده کارگردان مستند «زندگی میان پرچمهای جنگی» بیان کرد که در حین ساخت این مستند با داعشی های اروپایی دیدار داشته است.
به گزارش سینماپرس، محسن اسلامزاده کارگردان مستند «زندگی میان پرچمهای جنگی» در گفتگو با مهر درباره این اثر که به تازگی رونمایی شده است، توضیح داد: این مستند در سال ۹۷ تولید شد و در سال ۹۸ هم در بخش جایزه شهید آوینی جشنواره «سینما حقیقت» و جشنواره فیلم فجر همان سال حضور داشت. به رغم آنکه این مستند یک اثر استراتژیک هم محسوب میشود، متأسفانه هیچ جایی را پیدا نکردیم که هزینههای عرضه آن را تأمین و از کار حمایت کند. این شرایط واقعاً ناراحتکننده بود چرا که زحمت بسیاری برای آن کشیدیم. میخواستیم مردم و مسئولان همه بدانند که در افغانستان چه خبر است و چه اتفاقاتی در جریان است.
وی ادامه داد: امسال و با حضور آقای کاوه در بخش مستند شبکه پرستیوی، کار را معرفی کردیم و مذاکراتی هم میان پخشکننده و شبکه انجام شد، کار توانست نمره بالایی از مدیران شبکه بگیرد و موفق شدیم «زندگی میان پرچمهای جنگی» را به این شبکه بفروشیم. وقتی توافق صورت گرفت، حوادث اخیر در افغانستان رقم خورد و به همین دلیل کار از شبکه پرستیوی پخش شد. بعد از آن بهواسطه استقبال زیاد مخاطبان تصمیم گرفتیم با کمک سامانه «عماریار» بهصورت مجازی و حضوری، برای اکران این مستند در برخی شهرستانها برنامهریزی کنیم. در کنار این اکرانها مسائل افغانستان را هم با حضور کارشناسان تحلیل خواهیم کرد تا فضایی برای شناخت اتفاقات افغانستان در کشور شکل بگیرد. شکر خدا استقبال خوبی هم از این اکرانها شاهد بودیم.
دنبالهای بر روایت «تنها میان طالبان»
وی درباره محتوای این مستند گفت: «زندگی میان پرچمهای جنگی» بهنوعی نسخه دوم و ادامه مستند «تنها میان طالبان» است که پیشتر ساخته بودم و در آن به بحث مهمانان ناخوانده افغانستان در سالهای اخیر یعنی نیروهای داعشی پرداختهایم. در کنار این بحث دوربین از ۲ زاویه جنگ را روایت میکند، هم در منطقه تحت تسلط دولت حضور دارد و بین مردم و نیروهای نظامی روایتگر احساس آنها نسبت به نیروهای طالبان است و بعد از آن برای رسیدن به نقاط تحت تسلط داعش، مجبور به همراهی با طالبان شدیم اما این بار در شمال افغانستان.
اسلامزاده تأکید کرد: با وجود محدودیتهای بسیاری که در این سفرها داشتیم، تلاش کردیم تا حد امکان اطراف را بهخوبی ببینیم و روایت کنیم تا تجربه متفاوتی برای مخاطب رقم زده باشیم.
کتابی به نام «نامههای کابل» نوشته سفیر انگلستان در کابل در حد فاصل سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱ است که نقل قولهای بسیار و گزارشهای مفصلی دارد که ژنرالهای آمریکایی و انگلیسی از آن زمان معتقد بودند، جنگ افغانستان پایانش شکست برای غرب خواهد بود این مستندساز که سالها تجربه مستندسازی مرتبط با جریان طالبان را در کارنامه دارد تأکید کرد: آنچه امروز شاهد هستیم همان جریان طالبان است که میخواهد تمام افغانستان را تحت تسلط خود داشته باشد و تنها تفاوت این است که این روزها بیشتر شاهد بازتاب رسانهای این حرکت هستیم. پیشتر هم در یک گفتگو اشاره کرده بودم که اینها مناطق بسیاری را تحت تسلط خود دارند و بهزودی به دیگر مناطق هم حمله خواهند کرد، اما طرف مقابل نه تنها باور نمیکند که تمسخر هم میکند.
وی تأکید کرد: من از همان زمان وضعیت امروز را میدیدیم چرا که از سال ۹۲ و در منابع غربی که مطالعه میکردم، نشانههای این وضعیت را میدیدم. کتابی به نام «نامههای کابل» نوشته سفیر انگلستان در کابل در حد فاصل سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱ است که نقل قولهای بسیار و گزارشهای مفصلی دارد که ژنرالهای آمریکایی و انگلیسی از آن زمان معتقد بودند، جنگ افغانستان پایانش شکست برای غرب خواهد بود.
اسلامزاده درباره وضعیت مردم افغانستان در میانه این مخاصمه قدرتها گفت: «زندگی میان پرچمهای جنگی» روایت همین مردم است که بزرگترین قربانی این جنگ هستند. شما در سراسر فیلم من میبینید که افراد مسلح با موتور جابهجا میشوند و مردم عادی سوار الاغ زندگی میکنند. در یکی از سکانسها ناگهان خبر میرسد که در روستایی جنگ شده است، وقتی رسیدیم شاهد مردمی بودیم که در میانه میدان جنگ مشغول برداشت پیاز از زمینهای کشاورزی خود بودند! بچههایشان مشغول بازی بودند و وقتی فرار کرده بودند، الاغهایشان در میان میدان جنگ باقی مانده بود. به همین دلایل بزرگترین قربانیان این جنگ را مردم میدانم که شاید اکثرشان هیچ پرچمی هم در دست نداشته باشند.
مردم افغانستان میخواهند زندگی کنند
وی افزود: مردم افغانستان میخواهند زندگی کنند، این در حالی است که جنگ در این کشور وارد پنجمین دهه شده و بعید نیست با توجه به خشکسالیها این کشور سمت قحطی برود و مجدد شاهد مهاجرتهای گسترده از آن باشیم. دست به دست شدن مناطق که در فیلم ما هم روایت میشود یکی از زجرهای بزرگ مردم این کشور است.
آخرین سکانس مستند من مربوط به زندان مختص داعشیهای اروپایی و خارجی است. وقتی به ایران بازگشتم متوجه شدم به آنجا حمله شده، طالبان را کشتهاند و داعشیها را بردهاند. یعنی همه را با هم بمباران نکردهاند و داعشیها را نجات دادهاند اسلامزاده تأکید کرد: جنگ افغانستان یک جنگ داخلی است که ابعاد آن میتواند برای ایران و کل منطقه خطرناک باشد. دلیل اینکه در ۲ فیلم سراغ داعش رفتهام این است که این مسئله در افغانستان امروز بسیار مهم است، حتی برای ایرانیها و چینیها و هندیها، برای همه منطقه مهم است. برخی میپرسند چرا سراغ دوگانه داعش و طالبان در این مستند رفتی و دوگانه طالبان و مردم را روایت نکردی؟ پاسخم این بود که مسئله اصلی من داعش است. این پدیده یک معضل ملی برای افغانستان نیست، یک پدیده فراملی است که کل منطقه را تهدید میکند. به همین دلیل در «زندگی میان پرچمهای جنگی» سراغ داعش در مرزهای شمالی افغانستان رفتم که به کشورهای آسیای میانه و کشور عزیز ما نزدیک است. مسئله مهم این بود که نیروهای طالبان هم به لحاظ عقیدتی و هم سیاسی مشکلات بزرگی با داعش دارند. متأسفانه از طرف دیگر حکومت افغانستان در بخشهایی متهم به حمایت از داعش در برابر طالبان شده است که اسنادش در فیلم ما هم هست.
وی بیان کرد: آخرین سکانس مستند من مربوط به زندان مختص داعشیهای اروپایی و خارجی است. وقتی به ایران بازگشتم متوجه شدم به آنجا حمله شده، طالبان را کشتهاند و داعشیها را بردهاند. یعنی همه را با هم بمباران نکردهاند و داعشیها را نجات دادهاند. مسئله داعش از این منظر مسئله بسیار مهم در افغانستان است که به نظرم در جنگ با طالبان تا به امروز شکست خورده است. هرچند هنوز خطر آن وجود دارد.
اسلامزاده درباره جذابترین تجربه خود در فرآیند ساخت مستند «زندگی میان پرچمهای جنگی» هم گفت: مهمترین سکانس این مستند همان سکانس دیدار ما با چند داعشی فرانسوی در زندان مخفی طالبان است. مخاطب مستند منتظر چنین سکانسی بوده و نهایتاً هم توانستم آن را ضبط کنم. آنها ما را نمیشناختند که چه کسی هستیم اما روز سختی بود و جانمان هم در خطر بود. طالبان دستور قطع کامل تلفنها را داده و روز آخر سفر ما هم بود. غبطه میخورم که آن صحنهها را باید بهتر ضبط میکردم اما آنقدر خطر را نزدیک احساس میکردیم که میخواستیم کار نیمه تمام نماند و به اجبار چند ساعت بیشتر آنجا نماندیم. احتمال حمله هوایی از سوی آمریکایی بود، طالبان هم اصلاً اصول اطلاعاتی را رعایت نمیکنند و مدام با تلفن درباره ما صحبت میکردند! روزهای آخر خیلی احساس خطر میکردیم. در «تنها میان طالبان» تنها در مناطق تحت تسلط طالبان بودیم اما در این مستند جدید بین نیروهای دولتی هم بودیم و به همین دلیل حساسیت روی ما بسیار بیشتر شده بود.