کریم امینی کارگردان فیلم سینمایی «گربه سیاه» که بنابر اعلام شورای صنفی نمایش از ۱۰ آذرماه روانه پرده سینماها میشود، در گفتگو با خبرنگار مهر درباره تراکم فیلمهای اکران نیمه دوم پاییز گفت: با توجه به اکران فیلم «قهرمان» شرایط تغییر کرده است. آقای فرهادی به نظرم تصمیم درستی برای اکران فیلم در این شرایط گرفت و اتفاق بزرگی را در سینما رقم زد. گویی کلیدی که گم شده بود، پیدا شد و قفل اکران در سینماها را باز کرد. فیلمها در این شرایط باید اکران شوند چرا که فیلمهای زیادی در نوبت اکران باقی ماندهاند که طی ۲ سال تلنبار شده است.
وی ادامه داد: برخی فیلمها سراغ اکران آنلاین رفتند که آن هم تجربه بدی نبود اما فیلم برای سالن سینما ساخته میشود و لذت اصلی آنچه برای مردم چه برای تهیهکننده، کارگردان و سایر عوامل این است که روی پرده دیده شود. زحمتی که عوامل میکشند برای دیده شدن فیلم در سالن سینماست.
این کارگردان با اشاره به اینکه ترافیک اکران در آینده بیشتر هم خواهد شد گفت: با تولید فیلمهای جدید ترافیک اکران بیشتر میشود و در این میان فیلمهای خوب میتوانند موفق باشند و مردم را به سالن بکشانند. هر فیلمی قصه داشته باشد و عموم مردم را بتواند به سالن بکشاند، قطعاً اتفاقات خوبی را هم رقم خواهد زد. در این میان گاهی هم باید فداکاری کرد. کمااینکه برخی صاحبان فیلمها در همین دوران مانند تخریبچی عمل کردند. ابراهیم عامریان که در مقام تهیهکننده به اکران فیلم «دینامیت» رضایت داد، در واقع حکم همین تخریبچی را داشت که راه را برای دیگران باز کرد. اصغر فرهادی هم این مسیر را ادامه داد به رغم آنکه با توجه به فروش جهانی «قهرمان» احتمالاً نیازی هم به فروش داخلی نداشت.
این کارگردان سینما درباره فیلمسوزی در فصل پاییز افزود: واقعیت این است که کرونا همه معادلات را به هم ریخته است. با این حال معتقدم فیلم خوب، در هر شرایطی که اکران شود، دیده میشود. تا پیش از کرونا با توجه به شرایطی که بود همه دوست داشتند فیلمشان در بازههایی مانند عید نوروز یا فصل تابستان اکران شود. در آن شرایط باب شده بود که فیلمهای ضعیفتر در فصل پاییز اکران میشدند. کرونا اما همه این معادلات را به هم ریخت و دیگر نمیتوان تشخیص داد کدام فصل برای اکران مناسبتر است. به تعبیری هر فصلی که شرایط برای اکران فیلم مساعد باشد میتواند فصل خوب اکران باشد.
وی تأکید کرد: امیدوارم مردم در این شرایط هوای سینما را داشته باشند و به تماشای فیلمها بروند. واقعاً هم لذتی که در سینما وجود دارد در هیچ جای دیگر نیست. سریالهای خانگی در نوع خودشان خوب هستند اما در همه دنیا لذت سینما از جنس دیگری است.
امینی درباره پیشبینیاش از وضعیت اکران «گربه سیاه» هم گفت: این فیلم با سرمایه شخصی بهرام رادان و یکی از دوستان بنده ساخته شده است. واقعاً هم بهرام رادان برای اکران این فیلم تردیدهایی داشت و زمانی که دل به دریا زد و رضایت داد، تحسینش کردم. بازگشت مالی برای این فیلم بسیار حائز اهمیت است اما واقعاً نمیشد پیشبینی کرد که وضعیت در آینده چگونه خواهد بود.
وی افزود: «گربه سیاه» حتماً مخاطبان خودش را در اکران خواهد داشت. بهویژه که در قیاس با فیلمهایی که در این فصل اکران میشوند، فیلم جوانی محسوب میشود و مخاطبان هدفش طیف ۱۵ تا ۱۷ سالهها هستند. فیلم اساساً درباره تینایجرهاست و میتواند مخاطب داشته باشد.
امینی در پایان درباره همکاری بهرام رادان در فیلم «گربه سیاه» هم گفت: همکاری خیلی خوبی داشتیم. بهرام رادان غیر از تجربههایی که در مقام بازیگر در دوران دستیار کارگردانی با او داشتهام، در زمینه تهیهکنندگی هم عالی و کاربلد است. در این پروژه نه فقط من که همه گروه از همکاری لذت بردند. همه چیز هم سر جای خود بود. سینما به چنین تهیهکنندگانی احتیاج دارد که مو را از ماست میکشند و حواسشان به همه چیز هست.
آیین تشییع پیکر مرحوم وحید حیاتی از هنرمندان، پژوهشگران و فعالان موسیقی کشورمان روز سه شنبه یازدهم آبان ماه در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی برگزار شد.
آیین تشییع پیکر مرحوم وحید حیاتی هنرمند و پژوهشگر موسیقی ایرانی صبح امروز سه شنبه ۱۱ آبانماه ۱۴۰۰ با حضور هنرمندان عرصه موسیقی در حوزه هنری تهران برگزار شد.
به گزارش خبرنگار مهر، سعید عقیقی فیلمنامهنویس، پژوهشگر و مدرس سینما در گفتگویی برخط درباره وضعیت این روزهای سینمای ایران گفت: سینمای ایران در دهه ۹۰ به لحاظ آمار فروش چند پدیده و فیلم شاخص دارد. اما در فیلمنامههایشان همانها هم با ضعفهایی مواجه هستند. برای مثال در فیلم «متری شیش و نیم» صحنههایی دیده میشود که کاراکترهای حاضر در آن واکنشهایی دارند مبنی بر اینکه گویی از قبل فیلمنامه را خواندهاند و واکنشهای عجیبی نشان میدهند! من به عنوان یک آنالیست فیلمنامه میتوانم توضیح بدهم این صحنهها وجود دارند تا خط «خبری» قصه را با خرده داستانها پر کنند. اما در فیلمی نظیر «تی تی» این مشکلات در فیلمنامه وجود ندارد یا «ناهید» نیز چنین نیست. بنابراین اگر بازیگران محبوب ما در فیلمهای پدیده نباشند، این نقطه ضعفها بیشتر خود را نشان خواهند داد.
وی افزود: در واقع ما به عنوان مخاطب بیشتر درگیر اجرای بازیگران در این فیلمها میشویم. در حالی که این فیلمها نسخههای متعددی میتوانند نسبت به خروجی نهایی که روی پرده میبینیم، داشته باشند؛ یعنی ممکن است آنها ۱۸۰ دقیقه باشند یا ۱۲۰ یا ۹۰ دقیقه. حال اگر در اوایل دهه ۸۰ ساخته شوند، شاخص کارگردانی بیشتری به ما خواهند داد. به نظر میرسد دست ما در این دهه و در این نوع فیلمها در نوعی «از پیش تعیینشدگی» خالی است. برای مثال در سکانسی از فیلم «متری شیشونیم» که پریناز ایزدیار مقابل پیمان معادی نشسته است، هیچ چارهای جز فشار بازی معادی نیست که با برداشتن زونکنها و تنشهایی مشابه که صحنه را جذابتر میکنند، اما کاربردی نمیکنند.
آدرسهای غلط فضای مجازی منحرفکننده سیاستها است
فیلمنامهنویس «شبهای روشن» درباره پیشی گرفتن سینمای مستند در دهه ۹۰ از سینمای داستانی بیان کرد: من با این گزاره موافقم. اما نسبت به وضعیت کلان سینما چند سینماگر شاخص و استاندارد موفق در سینمای مستند دهه ۹۰ داریم که میتوان از میانشان به مهدی باقری، آزاده بیزارگیتی، مهرداد اسکویی، محسن استادعلی و… اشاره کرد. همچنین خانم رخشان بنی اعتماد که در دهه ۹۰ مستندهای خوبی ساختهاند. اما سیاستهای بسیار نادرست در معرفی فیلمسازان سینمای کوتاه باعث شد نامهایی شاخص شوند که از طریق جوایز نامناسب به این شهرت رسیدهاند. این جریان فیلمسازان فیلمهای بد را به فیلمسازان بلند سالهای بعد تبدیل کرده است، عدهای به دلایلی فیلمهای خوبشان کنار گذاشته شد و بعدها آنها به دلیل مشکلات مالی نتوانستند این روند را ادامه دهند. توفیق فیلمهای مستند میتواند نقدینگی برای مستقل ماندن و پیشرفت را فراهم کند. اما مسیر فیلمسازی در ایران عملاً بر سیستم تولید فیلمها نیز تاثیر گذاشته است. برای مثال هزینه اجاره لوازم فیلمبرداری برای فیلمسازان مستند که با شرایط سختی کار میکنند، بخش عمدهای از بودجه فیلم را میبلعد. آدرس غلطی که حتی مطبوعات و فضای مجازی از افراد مینویسند، میتواند منحرفکننده سیاستها باشد. در واقع شکلی از عامهپسندی وارد عرصهای تئوری و استراتژی نیز شده است. اینکه هنوز عدهای تصور میکنند فیلم اصغر فرهادی پایان باز دارد، شماری از منتقدانی به دست میدهد که سینما نخواندهاند. در حالیکه این پایان باز نیست بلکه آغاز داستانی دیگر است و به سوالی که در ایده محرک ۱۵ دقیقه اول مطرح کرده است، دارد پاسخ قطعی میدهد. حال اینکه پرسش جدیدی برای ما ایجاد میشود شروع ایده محرک تازهای است. اما چرا این نکات دریافت نمیشود!؟ پاسخش در کاستیهای آموزش و ادامه پوپولیسمی است که یکسری اطلاعات فلهای را ارائه میکند و به علاقهمند سینما میگوید برو خوش باش! او شاید هیچوقت ایده محرک سینما را یاد نگیرد.
عقیقی عنوان کرد: تفاوت بین نسلی که دهه ۶۰ گنجینههای فیلمخانه، فیلمهایی مثل «همشهری کین»، آثار تارکوفسکی، برگمان و… را روی پرده دیده است، با نسل امروز را با مثالی مشخص میکنم. سال ۷۰ مصاحبهای درباره فیلم «عروس» با ابوالفضل پورعرب و نیکی کریمی، طهماسب صلح جو و هوشنگ گلمکانی انجام دادند و در آن از نیکی کریمی پرسیده شد که او حتماً بعد از این فیلم خواستگاران زیادی داشته است! من روز بعد از چاپ مجله و این مصاحبه، انتقاداتی بر اینکه این مصاحبه در شأن سینما نیست، دریافت کردم. من به عنوان یک جوان بیست و چندساله قاعدتاً این اعتراضها را از سمت منتقدانی نخبه میدانستم اما جالب است که نامههایی از مخاطبان و عموم نیز دریافت کردیم که این مصاحبه در شأن مجله نبوده است. حال این شکل از مطالبه مخاطبان سینما را با واکنشهای امروز آنها میتوانیم بعد از ۳۰ سال مقایسه کنیم! روند کاشتن درخت و رشد آن زمانبر است اما میتوان در آنی یک درخت را قطع کرد! پوپولیسم در فرهنگ ما را به جایی نمیرساند.
راهکار حل مشکلات سینما جز از مسیر دانش و آموزش عبور نمیکند
این سینماگر در بخش دیگری از صحبت خود عنوان کرد: در وجه صنعتی و هنری نیز باید ارزیابی کرد که هر سال چه بودجهای صرف چه فیلمهایی میشود و چه خروجی دارد اما تاریخسازی، ریلگذاری دوباره و اختراع چرخ از اول کار درستی نیست. اضلاع مثلثی که گفتم همگی به هم مربوط هستند. حال تورمی که در ابتدای بحث گفتم دلیلش روشن است. متاسفانه در سینمای ایران امکانی برای تولید محصول مناسب کم و کمتر شده و امکان برای تولید محصول نامناسب پیوسته زیاد و زیادتر میشود. اگر برنامهریزی برای آینده وجود نداشته باشد و ندانیم برای مثال تا سال ۱۴۰۶ قرار است چه فیلمهایی تولید کنیم، بر فیلم کوتاه و بلند و… تاثیر سو میگذارد اما اگر این برنامهریزی را از همین حالا داشته باشیم دیگر فرمولهای گذشته را دوباره تولید نمیکنیم و به جای آنکه صاحبان بودجه انرژیشان را برای نظارتهای ایدئولوژیک بگذارند به سراغ این میروند که نقدینگی را در عرصههایی حرکت دهند که ماهیتاً به بهبود وضعیت سینما کمک کنند.
وی درباره سهم خود از این وضعیت بیان کرد: کار من در چنین شرایطی این است کاری را که برایش تربیت شدهام، انجام دهم، کتابهایی که فارغ از جنبههای صرفاً اطلاعرسانی است و تحلیلی از اینکه برای مثال ناصر تقوایی چرا خوب است و جای دوربین او حتی در یک اتاق با همه کارگردانها فرق دارد، را بگویم. در یک کلاس درس هم همین را میگویم و راهکاری حل مشکلات امروز سینما جز از مسیر دانش و آموزش عبور نمیکند. این نکته لازم برای پرداختن در این روزهاست. من به عنوان فیلمنامهنویس نباید فیلمنامه بد بنویسم. اگر سیستمی من را به عنوان فیلمنامه نویس دوست ندارد، خود را به آن نچسبانم و در دورهای ممکن است موفق شوم و در دورهای نه. یکبار ناصر تقوایی به من گفت خودش خرده آشغالها را از قابش حذف میکرده است، زیرا برای قابش ارزش قائل است و شاید همین یک درس را از او یاد بگیریم، برایمان کافی است!
عقیقی گفت: استقلال به معنای جایی نیست که از آن پول میآید بلکه ارائه فردی یک مولف است. برای مثال در فیلم «پیانو» پایان نسخه اصلی این بود که کاراکتر زن خود را با طناب بسته شده به پیانو، به دریا میانداخت و کنار آن میماند و میمیرد اما تهیهکنندگان او را مجبور کردند برای داشتن پایان خوش در نهایت زنده بماند. از طرفی سینماگری نظیر جیم جارموش میگوید سینمای مستقل اساساً وجود ندارد. زیرا در هر حال فیلمساز از یک جایی پول میگیرد اما در ایران سینمای مستقل یعنی اینکه سینماگری مثل سهراب شهید ثالث یک به یک سلیقه خود را در «یک اتفاق ساده» اعمال کرده است بنابراین اگر ما از وزارت ارشاد و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی یا هر سازمانی هم پول بگیریم و نتیجهاش بشود فیلمهای بهمن فرمانآرا، مفهومش سینمای وابسته نیست بلکه او روشهای فیلمسازی خود را اعمال کرده و فیلم مستقل ساختهاست. در این شرایط اگر شما صرفاً پولدار هستید و به یک بازیگر ماهانه ۲۰۰ میلیون دستمزد میدهید تا در خانه بنشیند و سرکار دیگری نرود، هنر نیست. چرا سطح فیلمها آنقدر باید پایین باشد!؟ این روزها همه خود را فیلمساز مستقل معرفی میکنند اما مگر میشود همه مستقل باشند؟
برای طیفهایی از مخاطبان سینما فیلم تولید نمیشود
این سینماگر در ادامه درباره مبحث سینمای عامه پسند و نسبتش با فروش فیلمها بیان کرد: بین فیلمهای عامهپسند و فیلمهای پرفروش تفاوت هست. چراکه بالای ۵۰ درصد از فیلمهای فارسی را در گذشته مردم نمیدیدند. در حال حاضر اگر ۸۵ میلیون جمعیت داشته باشیم با شاخص ۲ میلیون تماشاگر سینما از میان این جمعیت یعنی سینمای عامه پسندی نداریم. اینکه گفته میشود مردم ما هنوز آمادگی دیدن فیلم بهتر را ندارند، یک گزاره کاملاً پوپولیستی است که مدام عکس آن در دهههای گذشته نیز ثابت شده، در واقع صورت مساله این است که یکسری طیف در میان مخاطبان داریم که برایشان فیلمی تولید نمیشود. اگر ویژگی اصلی فیلم عامهپسند ایجاد سرگرمی بود چرا فیلمهای واقع گرایانه اجتماعی میتوانند فروش بیشتری داشته باشند؟ چرا فیلمهای اصغر فرهادی با به تصویر کشیدن منازعات مبتنی بر واقعیات اجتماعی باید در تهران و شهرستانها فروش بالایی داشته باشد؟ در شرایطی که میگوییم مردم هنوز به فیلم بهتر دیدن عادت نکردهاند!
وی ادامه داد: جوابش در این است که او فرمولهای سینمای کلاسیک را در دورهای که حتی همین فرمولها در سینمای آمریکا هم به درستی رعایت نمیشد، بر فیلمی با حضور آدمهایی معمولی درباره زندگی روزمره مردم پیاده کرد. این جریان برای دنیا هم تازه بود و به همین دلیل آمریکاییها بیشتر از اروپاییان بر فیلمهای فرهادی تمرکز میکنند. او داستانها را مثل اکشن معمایی تعریف میکند و برای من به عنوان یک پژوهشگر فیلم جالب است که چرا این الگو مورد توجه قرار میگیرد. اما از سویی شکلی از پوپولیسم به طور دائمی ما را به نوستالژی و برگشت به گذشته دعوت میکند. اگر بخواهیم درباره عناصر سینمای دهه ۹۰ صحبت کنیم، همانقدر که شاخصهای کیفی فیلمها پایین آمده، پوپولیسم در همه عرصهها نیز حق به جانبتر شده، بنابراین فیلمفارسی هرگز مظلوم نبوده است. سه بار موفق شد منتقدانی که قصد تحلیلش را داشتند، از نشریات اخراج کند. در واقع سردبیران مجلات را تهدید کرد تا به آنها آگهی ندهد و مجلات را مجبور به حذف آن منتقدان کند. اولین بار در سالهای ۳۹ تا ۴۱ نشریه «ستاره سینما» را تهدید کرد. گویی شبیه به اصطلاح سیاسی «در حال توسعه» به برخی فیلمها نیز باید این عنوان را اطلاق کنیم یا حتی فراتر از این در حوزه سریال سازی نیز فحش خوردن یک اثر خود کمک به تبلیغ آن کار میکند!
عقیقی درباره اینکه مخاطبان سینما که به تبع شرایط کرونا و تعطیلی سینماها به سریال دیدن عادت کردهاند، باز هم مخاطب پیگیر سینما خواهند شد؟ گفت: این روزها برای به دست آوردن شاخصی از مخاطبان در دوران کرونا به وضعیت و نتیجه اکران فیلم «قهرمان» بستگی دارد. اینکه شاخص تماشای مخاطبان ایرانی با گذشته چه تغییری کرده و آیا یک فیلم فراگیر مثل قبل مورد استقبال است یا نه را میتوان از میزان استقبال این اثر طی روزهای آینده بهتر ارزیابی کرد. یا برسیم به اینکه نوعی از زندگی بر ما تحمیل شده که فرهنگ طی آن از سبد فرهنگی کنار گذاشته شده و آنچه روی تلفن همراه به طور رایگان در اختیار است، چقدر جایگزین شده؟ اما پیشبینیام این است که یک جایی شرایط این سریالهای ضعیف شبیه به وضعیت فیلمفارسی در سالهای ۵۴ تا ۵۷ که حرکت رو به رشدش کند شد و به معدود فیلمهایی در سال رسید، باید منتظر به گل نشستن برخی از سریالها و فیلمها نیز باشیم. همانطور که حبابهای اقتصادی زمان معینی دارند شبه صنعت و جریان اصلی سینما نیز تا دو سه سال آینده یا چارچوبهایش را تغییر داده یا مردم دیگر حاضر نیستند بابت آنچه اکنون دیده میشود، هزینه کنند.
فیلمنامه نویس «سایههای موازی» درباره اینکه آیا یک جریان مضمونی بر سینمای دهه ۹۰ حاکمیت داشته است یا نه؟ بیان کرد: سنت واقعگرایی اجتماعی از سالهای ۱۳۳۶ به بعد در برخی از فیلمها نشانههایی داشته است. ما هیچ وقت ژانر به معنای واقعی نداشتهایم، بلکه جریاناتی داشتهایم. اکنون یکسری واقع گرایی اجتماعی حتی از میان فیلمسازان نسل جدید داریم که استانداردهای پایینتری نسبت به دهه ۵۰ دارند. جور این فقدان استانداردها را بازیگران چهره میکشند که مردم به خاطرشان به سالن سینما میروند و همینطور تدوینگران و فیلمبرداران. اگر از من بپرسید یکی از شناختهشدهترین کارگردانان سینمای ایران در دهه ۹۰ چه کسی است، میگویم هومن بهمنش! همانطور که علیرضا زریندست این نقش را در دهه ۶۰ برای سینما ایفا میکرد. در تدوین نیز همینطور است. یک بار در همین دهه نوشتن فیلمنامه فیلمی به من پیشنهاد شد که فیلمبرداریاش تمام شده بود!
وی در پایان با تحسین تلاش برخی از سینماگران در دهه ۹۰ عنوان کرد: اما لازم است بگویم بخشی از شرایط سینما در دهه ۹۰ همچنان مربوط به بخش نحیفی هست که دارد تلاش میکند به رغم سختیها سینما را حفظ کند. برای مثال دیدن فیلمهای آیدا پناهنده در این دهه برای من همچنان امیدوارکننده است. او سعی میکند فیلمنامه استاندارد داشته باشد، در عین حال تجربه هم کند. درباره آدمهای معمولی بدون رخداد درگیرکنندهای که نیاز به خشونت یکی علیه دیگری برای تهییج بیننده داشته باشد، فیلم میسازد که کار سختی است. در فیلمهای او ویژگیهایی میبینیم که به راهکارهایی برای برگرداندن استانداردها به سینما اشاره دارد. یا ایدههای مبتکرانه در فیلمهای امیرحسین ثقفی یا نمونههایی از فیلمهای امید بنکدار و کیوان علیمحمدی یا فیلمنامه «برادرم خسرو» یا فیلم غیرتوریستی-بومی «زالاوا» ارسلان امیری شکل دیگری از سینمای استاندارد را فارغ از لغزشهای احتمالیشان در برخی جاها دربر میگیرد.
نمایشگاه نقاشیهای شاهرخ ایرانیزاد با عنوان «وسوسههای پنهان» در خانه فرهنگ و هنر معیار روی دیوار رفته است.
فیلم مستند «از میان مردگان» ساخته غلامعباس فاضلی درباره زنده یاد ایران درودی، از شبکه چهار سیما پخش میشود.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی اداره کل هنری بنیاد شهید و امور ایثارگران، سید مرتضی حسینی مدیرکل امور هنری بنیاد شهید و امور ایثارگران درباره برگزاری نخستین جشنواره ملی سرود «نوای مهر» (ایثار) گفت: نخستین جشنواره ملی سرود «نوای مهر» با مشارکت و همراهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت آموزش و پرورش، کانونهای فرهنگی هنری مساجد، کانون پرورش فکر کودکان و نوجوانان، مرکز آفرینش های هنری بسیج و با موضوعیت گسترش فرهنگ مهرورزی، ایثار و از خودگذشتگی در سطح جامعه و تولید محتوای فرهنگی و هنری در این زمینه، برگزار خواهد شد.
وی ادامه داد: در این راستا و در روز سهشنبه ۱۱ آبان مراسم رونمایی از پوستر جشنواره با حضور سید امیرحسین قاضیزاده هاشمی معاون رییس جمهور و رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران، محمد مهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و علیرضا کاظمی سرپرست وزارت آموزش و پرورش برگزار میشود.
حسینی یادآور شد: همچنین قرار است در این مراسم فیلم مستند «بلوتک» که به مناسبت چهلمین روز شهادت شهید علی لندی توسط گروه تلویزیونی شاهد و مرکز صدا و سیمای استان خوزستان تولیده شده است نیز رونمایی شود.
مراسم رونمایی از پوستر جشنواره ملی سرود «نوای مهر» و فیلم مستند «بلوتک» ساعت ۱۹ روز سهشنبه ۱۱ آبان در تالار غدیر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان واقع در خیابان حجاب، برگزار میشود.
مراسم بدرقه و خاکسپاری ایران درودی امروز سه شنبه ۱۱ آبان ماه از مقابل موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد و سپس پیکر این هنرمند به سمت قطعه هنرمندان تشییع شد.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ارتباطات و اطلاعرسانی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، با پایان یافتن زمان ارسال لینک فیلم برای حضور در پانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» دبیرخانه این جشنواره تعداد آثار متقاضی حضور در «سینماحقیقت» را تا تاریخ ۱۱ آبان، ۶۵۰ مستند اعلام کرد.
بر اساس این آمار ۱۰۴ فیلم مستند بلند، ۱۷۸ اثر نیمه بلند و ۳۶۸ فیلم مستند کوتاه متقاضی حضور در پانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» شدهاند. اسامی فیلمهای منتخب بخش «مسابقه ملی» پانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» در سه گروه مستندهای کوتاه (تا ۴۰ دقیقه)، نیمهبلند (۴۰ تا ۷۰ دقیقه) و بلند (بالای ۷۰ دقیقه)، تا اواخر آبان اعلام خواهد شد.
مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، پانزدهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» را به دبیری محمد حمیدی مقدم، در آذر ۱۴۰۰ برگزار خواهد کرد.