سینماپرس: برخی منابع خبری از درگذشت حجتالاسلام والمسلمین دعایی رئیس موسسه اطلاعات خبر دادند.
به گزارش سینماپرس، سید محمود دعایی عضو مجمع روحانیون مبارز از سال ۱۳۶۶ تاکنون، سرپرست مؤسسه اطلاعات از سال ۱۳۵۹ تاکنون و نماینده شش دوره ابتدایی مجلس شورای اسلامی از ابتدا تا سال ۱۳۸۳ بوده است.
جلال خوشچهره روزنامهنگار پیشکسوت کشورمان و از نزدیکان سیدمحمود دعایی مدیرمسول روزنامه اطلاعات با تایید خبر درگذشت مدیرمسول روزنامه اطلاعات از دلیل قطعی درگذشت وی ابراز بیاطلاعی کرد؛ در عین حال گفت حجتالاسلام دعایی به دیابت، فشار خون و نارسایی قلبی مبتلا بود.
سید محمود دعایی (۳۰ فروردین ۱۳۲۰ یزد – ۱۵ خرداد ۱۴۰۱ تهران)، روحانی و سیاستمدار ایرانی است. او عضو مجمع روحانیون مبارز از سال ۱۳۶۶ تاکنون، سرپرست مؤسسه اطلاعات از سال ۱۳۵۹ تاکنون و نماینده شش دوره ابتدایی مجلس شورای اسلامی از ابتدا تا سال ۱۳۸۳ بوده است.
دعایی یکی از همراهان امام خمینی(ره) در دوران اقامت ایشان در شهر نجف بود. وی سفیر ایران در عراق بین سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۸ بود. به وی در سال ۱۳۹۳ نشان افتخار جهادگر عرصه فرهنگ و هنر اهدا شد.
خبرگزاری مهر – گروه فرهنگ و اندیشه: حمید گروگان کارشناس و نویسنده ادبیات کودکان و نوجوانان و بزرگسالان در خصوص فیلم سینمایی عنکبوت مقدس و جشنواره کن، یادداشتی نوشته که در اختیار مهر قرار گرفته است.
مشروح این یادداشت را می خوانیم؛
جشنواره فیلم «کن» به کارش پایان داد و برگ دیگری به پوشه ندانم کاریهایش افزود. حالا خودش هم میداند در مقام نقد منتقدان فهیم عالم سینما، در این گوشه و آن گوشه دنیا، جوابی جز توجیهاتی سخیف نخواهد داشت و این یعنی که دیگر نمیتواند ژست جهان وطنی و آزاداندیشی و تحمل آرا مخالف را به خود بگیرد و تئوری دروغ جدایی هنر از سیاست زدگی را در بوقهای گوشخراش تبلیغات کذب بدمد.
وقتی شعبده بازان جشنواره فیلم کن، در پشت پردههای کن، شیپور تحمیق را از سرگشادش مینوازند، چه جای تعجب دارد که مورد بیاعتنایی و تمسخر اهالی دهکده جهانی قرار بگیرند و دیگر به قمپز در کردنهایشان توجهی نکنند!
وقتی دست اندرکاران فیلم کن، داعیه هنر برای هنر و سینما برای سینما را به نمایندگی خناسان بی فرهنگ در بوق و کرنا کرده اند، طبیعی است بسیاری از خردمندان و راست اندیشان عالم، اینک در کارنامه کن به چشم شک نظر کنند که اینها چه گفته بودند و حالا چه کردند.
واقعیت این است که بت و تندیس «کن» در حال ترک برداشتن و فرو افتادن است، و بیچاره آنها که هنوز صدای دهل را از دور میشنوند و فکر میکنند در «کن» چه خبرهاست و بیچارهتر، آنها که هویت خود را در بی هویتی «کن» جستجو میکنند.
نه رئیس! در «کن» هیچ خبری نیست که فکر کنی راه اعتلای سینمای ایران، عبور از دروازه کن است، و یا فکر کنی تمام راهها به کن ختم میشود؛ راه اعتلای سینمای ایران و جهان، برگشت به جاده فرهنگ خودباوری و اعتقاد به فرهنگ ملتهای شریفی است که بیدار شدهاند و دیگر صدای ناهنجار کدخدایان ستم پیشه بیفرهنگ را برنمیتابند.
سخنم را ختم میکنم با سه حرف، با سه مخاطب؛
سخن اولم با فرانسه است. فرانسهای که سالها و قرنها، از بزرگترین استعمارگران و استثمارگران جهانی بوده است که هنوز آثار بهره برداریهای قلدرانه بر جسم و جان نسل فعلی آنان پیداست.
آقای فرانسه، شما چگونه قتلهای زنجیرهای صدها زن بیچاره و مفلوک کشورتان را که بعد از جنگ جهانی دوم، به دلیل نداشتن لقمهای نان به هنگام تصرف پاریس مجبور به تن فروشی شده بودند به جرم واهی وطن فروشی به نازیسم، موهایشان را تراشیدید، داغ صلیب شکسته بر پیشانیهایشان کوبیدید، نیمه عریانشان کردید، در خیابانها گرداندید و در کنار کودکان بیگناهشان کشتید، از یاد بردهاید! و نیز چگونه یادتان رفته است که سالهای سال پیش، پلیسی از پلیسهای شما به اقرار خودش در طول بیش از سی سال، در خفا به آزار جنسی دخترکان نوجوان و زنان پرداخته بود و بعد، همه را کشته بود.
به راستی چرا از این واقعه تلخ در کشور خودتان برآشفته نشدید و هیچ فیلمی به دفاع از آن مظلومان نساختید؟
آقای فرانسه: هنر فیلم سازی در کشور شما، قرار ندارد حرفی از تبهکاریهای خودتان در قبال مردم خودتان بزند، اما قرارتان بر این است که با موهوماتی چند، از کاه، کوهی بسازید و جهان سومیها را مشتی بی فرهنگ وحشی قلمداد کنید.
اما سخن دومم با «کن» است. آقایان و بانوان «کن» شما خودتان نیستید! اشباحی را میمانید گوش سپرده که به شما املاء میشود و شما مینویسید و یا شاید نه، آن قدر از خودتان بیگانه شدهاید که فکر و ضمیرآگاه و ناآگاهتان همان است که برایتان مینویسند و شما عمل میکنید. شماها نه همتی برای اندیشیدن مستقل دارید و نه جرأتی برای چون و چرا کردن.
شماها فقط نشستهاید و چشم از کدخدای کن برنمیدارید و به همین دلیل است که هنرمندان و سینماگران آگاه دنیا، دارند کم کم راهشان را از شما جدا میکنند.
آقایان و بانوان کن؛ اگر از شما بپرسند که این آقای از تاریخ مصرف گذشتهی اوکراینی- آمریکایی را چه کسی برای سخنرانی در جشنواره انتخاب کرده است چه خواهید گفت؟ و این نشان از نان به نرخ روز خوردن، ناآگاهی، عدم پایبندی به جدایی هنر، از سیاستزدگی است. شماها با این انتخاب به اهالی سینما توهین کردهاید و چنین است انتخاب و حمایت شما از فیلم «عنکبوت مقدس» که بی کفایتیتان را جار میزند. پیداست که شما با این انتخاب، نه موضوع را میشناسید، نه استدلالی دارید نه ایران را میشناسید و نه ملت با غیرت ایران را. شما چه میفهمید که بیاحترامی به مقدسات یک ملت، یعنی چه! شعارش را میدهید اما اهل عمل نیستید.
و سخن آخرم با همه دست اندرکاران فیلم «عنکبوت مقدس» است، از نویسنده و تهیه کننده و کارگردان و بازیگران و برنامهریزان و دعوت شدگان در جشنواره! با اینها حرف زیادی ندارم جز این که بگویم برای همهتان متأسفم! چشم در چشمتان میدوزم و میگویم: «در نظر نگرفتن هویت دینی و میهنی، پیشکشتان! شماها متأسفانه در این معامله جانب خدا را نگرفتید و حرمت امام رئوف را هم نگه نداشتید!»
ای عجب، دلتان بنگرفت و نشد جانتان ملول زین هواهای عَفَن، زین آبهای ناگوار
خبرگزاری مهر – گروه هنر- زهرا منصوری: هفته گذشته بود که به ناگاه موضعگیریهای مختلف درباره یک فیلم فضای خبری را در برگرفت، «عنکبوت مقدس» عنوان فیلمی است که نامش گره خورده با اتفاقاتی در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد است، اما با رونمایی از این فیلم در جشنواره کن دوباره ضمن مرور قضایای آن دوران، آنچه محور اصلی صحبتها در فضای داخلی و گعده تماشاگران ایرانی حاضر در این رویداد بود، ارائه تصویری نامناسب از ایران و منتسب کردن قتلهای زنجیرهای آن مقطع به اسلام و به طور اخص به امام هشتم شیعیان (ع) بود. همین موضوع جرقهای شد که خیلی زود، شاهد واکنشهای گسترده مردمی باشیم، کافی بود صفحات مجازی همچون توئیتر و اینستاگرام خود را باز کنید تا در چشمبههمزدنی مواضع افراد و هنرمندان را در زمینه عرض ارادت به ساحت حضرت رضا (ع) رصد کنید. درست کمی بعد از اعلام جوایز جشنواره کن هم سازمان سینمایی در بیانیهای ساخت چنین فیلمهایی را که همراه با ارائه تصویری سیاه از ایران است، امری دانست که شیعیان جهان را آزرده میکند و آن را محکوم کرد.
این اما تمام واکنشها نبود، چند روز بعد همین سازمان در اطلاعیهای هرگونه ارتباط این فیلم با سازمان سینمایی را رد کرد، همزمان وزیر ارشاد و سینماگران ایرانی هم در یادداشتهایی مجزا ارادت قلبی خود به امام رضا (ع) را اظهار کردند. همه این ماجراها اما از واکاوی یک پوستر و نمایی از تیزر این فیلم شروع شده بود؛ فیلمی که هرچند هنوز بسیاری آن را ندیدهاند اما آرام آرام ابعاد تازهتری از محتوا و فرآیند ساختش عیان شد که در نوع خود قابل تأمل بود.
نکته اول؛ «عنکبوت مقدس» چگونه ساخته شد؟
نامش علی عباسی است، کارگردانی دهه شصتی که در اواخر دهه هفتاد ایران را به مقصد سوئد ترک کرد، بعد از آنکه فیلم اولش را با نام «شلی» ساخت به سراغ دومین فیلم بلندش با نام «مرز» رفت. فیلمی که اتفاقاً از سوی سوئد برای حضور در بخش بهترین فیلم خارجیزبان جوایز اسکار نیز انتخاب شد. این فیلم در جمع نامزدهای جوایز اسکار ۲۰۱۹ در بخش بهترین چهرهپردازی نیز قرار گرفت اما موفق به کسب این جایزه نشد.
با این حال پس از مدتی به ایران بازگشت تا اولین فیلم بلندش را در ایران بسازد. در این راه حتی به سراغ تهیهکننده معتبری با نام محمدمهدی عسگرپور رفت همان کارگردان و تهیهکنندهای که فیلمهای تحسینشدهای چون «مهمان داریم» و «قدمگاه» را در کارنامه کارگردانی خود دارد و چهرهای موجه در سینمای ایران محسوب میشود.
علی عباسی ابتدا در پی این بود تا با همراهی محمدمهدی عسگرپور فرایند ساخت این فیلم را در همین جا پیگیری کند، بر همین اساس پیش تولید آغاز و لوکیشنها هم بازبینی شد، طبق آنچه هفته پیش شهاب حسینی در صفحه مجازی خود منتشر کرد در این جریان حتی به او نیز پیشنهاد حضور در «عنکبوت مقدس» داده شد اما همزمان و به موازات این پروژه، ابراهیم ایرج زاد و جواد نوروزبیگی هم برای ساخت فیلم دیگری با نام «عنکبوت» با همین موضوع و داستان تقاضای پروانه ساخت داده بودند. در این میان «عنکبوت» موفق به اخذ مجوز ساخت شد و «عنکبوت مقدس» از سوی وزارت ارشاد رد شد.
سرانجام علی عباسی فیلمنامهاش را به خارج از ایران برد تا آن را به عنوان محصول مشترکی از آلمان، سوئد و دانمارک و با سرمایهگذاران خارجی در اردن بسازد، موضوعی که فیلمنامه ابتدایی او را دستخوش تغییر و با سفارشات و البته سیاستهای کشورهای سرمایهگذار همراه کرد. به همین ترتیب محتوای فیلمنامه قلب شد تا با شکلی جدید ساخته شود.
نکته دوم؛ ماجرای سعید حنایی و روایت سینماگران
وقتی تصاویرش را میبینید او را مردی میانسال با آن آرامش همیشگی چهره و آن موهای جوگندمی درمییابید که اگر اطلاعاتی از سرگذشت و سرنوشتش نداشته باشید احتمالاً او را یک شهروند عادی تلقی میکنید، نامش سعید حنایی است؛ یک قاتل زنجیرهای که قریب به ۱۶ زن خیابانی را در اواخر دهه ۷۰ بعد از آنکه فریب میداد و به خانه خود میبرد به قتل رساند و همان زمان در رسانهها به «عنکبوت» شهره شده بود، قاتلی که هنوز ابعاد مختلف پروندهاش کنجکاویبرانگیز است، پرونده جنایی جذابی برای فیلمسازان که اولین گامهای تصویری کردنش را مازیار بهاری در مستند «و عنکبوت آمد» برداشت، همزمان با روزهایی که سعید حنایی در انتظار حکمش بود مازیار بهاری به همراه تیمش در زندانی مستقر شد که سعید حنایی در آن به سر میبرد.
او طی یکی دو روز مصاحبههایش را با این قاتل و البته بستگان درجه یکش همچون مادر، فرزند و همسر سعید حنایی انجام داد. تنها مستندی که گفتگویی رسمی با سعید حنایی، خانوادهاش و بریدههایی از دادگاههای او را در دل خود دارد.
آنچه اما مستند مازیار بهاری را از حیز انتفاع خارج کرد، نوع نگاهی بود که او در «و عنکبوت آمد» پیگیری میکرد، مستندی که عمده دلیل سعید حنایی را برای قتلها را دیدگاه مذهبی او برمیشمرد و بدون توجه به ابعادی دیگر، آن را معطوف و مربوط به باورهای دینی میدانست، فیلم جهتداری که هیچگاه به صورت رسمی در ایران پخش و اکران نشد و حتی در روزهایی که جو عمومی جامعه و مطبوعات حول محور این قاتل میچرخید اقبالی از این مستند نشد اما حالا با گذشت ۲۰ سال به واسطه حواشی فیلمهای متاخرتر با محوریت این پرونده، بریده فیلمهای «و عنکبوت آمد» هم در فضای مجازی منتشر و به آن ارجاع میشود.
گام دوم سینمایی در مسیر پرونده سعید حنایی را ابراهیم ایرجزاد با «عنکبوت» برداشت، کارگردانی که همزمان با نمایش «عنکبوت مقدس»، با انتشار متنی در فضای مجازی علی عباسی را به سرقت فیلمنامهاش متهم کرد.
ابراهیم ایرجزاد «عنکبوت» را با همراهی جواد نوروزبیگی در مقام تهیهکننده و محسن تنابنده در نقش سعید حنایی ساخت، فیلمی که البته مسیر دریافت مجوز نمایشاش هم با چالشهایی مواجه بود و بعد از آنکه نمایشی جانبی در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر داشت پس از دو سال در بهمنماه ۱۴۰۰ به نمایش عمومی درآمد.
«عنکبوت» گرچه در نوع پرداخت متفاوت از «و عنکبوت آمد» عمل کرده و قتلها را ناشی از اعتقادات انحرافی و افراطی سعید حنایی توصیف کرده اما همانطور که پیشتر هم اشاره شد این فیلم هم در جاهایی متأثر از مستند مازیار بهاری است، حتی برخی از دیالوگها وامگرفته از دیالوگهای واقعی شخصیتهای «و عنکبوت آمد» است به طور مثال دیالوگ مادر سعید حنایی که در جایی عنوان میکند «وقتی دختران جوان پای تلفن همگانی با پسران غریبه وعده میگذارند به حدی خشمش میگیرد که دوست دارد آنها را تکه پاره کند» دقیقاً در این فیلم تکرار میشود با این حال آنچه خط مرز این دو فیلم است، پرداختن به زوایای دیگری از شخصیت این قاتل عنکبوتی است، قاتلی که با آنکه میخواسته جامعه را از وجود زنهای خیابانی پاکسازی کند اما براساس برخی مستندات پرونده همزمان به آنها تعرض هم میکرده تا تناقضی در فعل و آنچه آن را عقیده میخواند وجود داشته باشد.
«عنکبوت مقدس» حالا به عنوان سومین روایت سینمایی از پرونده جنایی سعید حنایی مطرح است؛ فیلمی که با وجود این تجربههای سینمایی به گواه روایان فیلم غرضورزانهای از آب درآمده که منفک از سعید حنایی، اهداف دیگری را پیگیری میکرده است.
نکته سوم؛ چرا «عنکبوت مقدس» شکست خورد؟
پیرو نکاتی که در این گزارش به مرورش پرداختیم به سراغ مهدی دزفولی مستندسازی رفتیم که به تماشای «عنکبوت مقدس» در جشنواره فیلم کن نشسته است، مستندسازی که در بخش نخست گفتگویش جزئیاتی از این فیلم سینمایی و اهانتهایش را ارائه داد. او در ادامه این گفتگو واکنشها درباره این فیلم را واکاوی میکند، فیلمی که البته از نظر منتقدان خارجی هم وضعیت مناسبی در جدول امتیازهایشان نداشت و توانسته بود با اخذ امتیاز ۲، پایینتر از «برادران لیلا» بنشیند.
مهدی دزفولی در بخش دوم این گفتگو با خبرنگار مهر تاکید میکند که «عنکبوت مقدس» دیدگاهی فراتر از روایت پرونده جنایی سعید حنایی را در دل خود داشته و از نظر فرم و محتوا در زمره فیلمهای ضعیف به شمار میرود.
سیدمهدی دزفولی کارگردان و مستندساز که پیش از این در گفتگو با خبرنگار مهر به تشریح جزئیاتی از فیلم سینمایی «عنکبوت مقدس» پس از تماشای فیلم در جشنواره کن پرداخته بود، در ادامه این گفتگو درباره واکنش مخاطبان خارجی نسبت به این فیلم سینمایی در زمان رونمایی از آن در این جشنواره توضیح داد: واقعیت این است که من امکان برخورد و صحبت با تکتک مخاطبان فیلم در جشنواره را نداشتم اما بر اثر نوع بازخوردهایی که به صورت عمومی شاهد بودم، افراد مختلف خیلی با فیلم ارتباط برقرار نکرده بودند. نمرهای هم که منتقدان بعدها به فیلم دادند و نتیجه آن هم منتشر شده است، نشان داد که فیلم مورد توجه منتقدان هم قرار نگرفته است چرا که چارچوب و اسلوب درستی از نظر سینمایی ندارد.
مهدی دزفولی: کارکرد این نوع از فیلمها غالباً این است که جامعه ایران را جامعهای کاملاً مخوف و ترسناک به تصویر درآورند که در آن آدمها بهصورت بالقوه قاتل هستند و این مساله هر آن میتواند به فعلیت تبدیل شود! گویی با یک جامعه مریض و در لایههای زیرین آدمکشی مواجه هستیم که حالا از دل آن یک سعید حنایی بهوجود آمده است وی ادامه داد: کارکرد این نوع از فیلمها غالباً این است که جامعه ایران را جامعهای کاملاً مخوف و ترسناک به تصویر درآورند که در آن آدمها بهصورت بالقوه قاتل هستند و این مساله هر آن میتواند به فعلیت تبدیل شود! گویی با یک جامعه مریض و در لایههای زیرین آدمکشی مواجه هستیم که حالا از دل آن یک سعید حنایی بهوجود آمده است. بازخوردی که از این تصویر در مخاطبان جشنواره کن به شخصه مشاهده کردم، بازخورد خوبی نبود. طبیعتاً با همه مخاطبان ارتباط و نظرخواهی نداشتم اما برداشت شخصیام این است که فیلم از سوی این مخاطبان هم پسندیده نشد.
دزفولی تأکید کرد: اینکه در میان جوایز تنها خانم زهرا امیرابراهیمی توانست جایزهای را کسب کند هم نشان میدهد کلیت فیلم از سوی هیأت داوران کن هم در بخشهایی ماننده فیلمنامه و کارگردانی مورد قبول نبوده است. اعطای جایزه به خانم امیرابراهیمی هم میتواند دلایل دیگری داشته باشد که من شخصاً نمیخواهم برچسبی بر آن بزنم اما آن را قابل تأمل میدانم.
این مستندساز درباره پایبندی فیلم «عنکبوت مقدس» به مستندات پرونده واقعی سعید حنایی هم گفت: واقعیت این است که بالاخره این پرونده وجود داشته و پیشتر هم مستندی توسط آقای مازیار بهاری با همان پسزمینهای که توضیح دادم، درباره آن ساخته شده بود، اما فیلمی که در حال حاضر مشاهده میکنیم حتی نسبت به همان فیلم مستند هم وفادار نیست و بهشدت همه ابعاد آن غلیظ شده است. ما با فیلمی مواجهایم که سهم کمرنگی از واقعیت در آن وجود دارد، کمااینکه نقش اصلی فیلم با بازی زهرا امیرابراهیمی هم اساساً وجود خارجی نداشته است. فیلم در بهترین حالت میتواند اثری الهامگرفته از یک پرونده واقعی مربوط به اواخر دهه هفتاد باشد اما خیلی از نقشها و کاراکترها در آن واقعی نیستند و زاییده خیال فیلمساز هستند. احتمالاً بهانهشان هم این است که خواهند گفت ما از ابتدا نمیخواستیم فیلم مستند بسازیم!
وی تأکید کرد: مساله این است که به نظر میرسد این فیلم اساساً برای این ساخته شده است که یک فرهنگ و باور را تخریب کند و بابت آن هم این بهانه را میآورند که ما یک فیلم داستانی و غیرمستند ساختهایم. در صورتی که اگر فردی واقعاً دغدغه نقد یک روند را در قالب فیلم داستانی داشته باشد، حداقل باید تلاش کند به اسلوب و چارچوبهای روایی پایبند باشد و صرفاً به دنبال ساخت یک اثر چرک و سیاه نباشد.
دزفولی درباره ظرفیتهای موجود در سینمای ایران برای پرداختن به ساحت مبارک حضرت رضا (ع) و برخی کمکاریهای صورت گرفته در این زمینه هم توضیح داد: ما در دهه ۷۰ و ۸۰ شاهد آثار بهنسبت خوبی در سینمای ایران بودیم که وجوه مذهبی خوبی هم داشتند. شاید برخی از آنها اشاره مستقیمی به معصومین (ع) نداشتند اما مفاهیم دینی را بهخوبی منعکس میکردند. از فیلمهای مجید مجیدی و داوود میرباقری گرفته تا برخی فیلمهای فرجالله سلحشور که شاید شخصاً به فرم برخی از آنها انتقاد داشته باشم اما درونمایه مذهبی مناسبی داشتند. همین آثار نشان میدهد که سینمای مذهبی برای ما همواره ظرفیت خوبی محسوب میشود که میتواند در نوع خود جریانساز هم باشد و دیگران هم میتوانند مشتری آن باشند. به هر دلیلی مانند کمبود کارگردانانی که بتوانند از پس موضوعاتی از این دست بربیایند، تولیدات سینمای ایران در این سالها کمتر شده و این یک نقطه ضعف است.
وی با اشاره به فیلمهای مذهبی مانند «مصائب مسیح» در سینمای جهان تأکید کرد: این نمونهها نشان میدهد اگر فیلمهای مذهبی ساختار درستی داشته باشند، در سطح جهانی هم نسبت به آنها اقبال وجود دارد. فیلمهایی که از نظر محتوایی بتوانند برای مخاطب امروز جهانی حرفهای تازه داشته باشند، حتماً در سطح بین المللی هم مورد توجه قرار خواهند گرفت اما متأسفانه بر اثر ضعف مدیریت سازمان سینمایی در تمام این سالها کمتر به این سمت حرکت کردهایم. کمکاری تمام نهادهایی که متولی تربیت نیرو در این زمینه بودهاند هم در این نتیجه بیتأثیر نیست.
دزفولی با اشاره به اینکه چندان موافق پرداخت مستقیم به موضوع ائمه و معصومین (ع) در قالب فیلم سینمایی نیست، تأکید کرد: در این موارد میتوان سراغ کاراکترها و موقعیتهای حاشیهای رفت، مانند تجربه داوود میرباقری در ساخت «مسافر ری» و یا همان رویکردی که در نسخه سریالی «مختارنامه» هم دنبال کرد و مورد توجه هم قرار گرفت. اما لزومی ندارد که مستقیم و مستند سراغ این مقاطع تاریخی برویم و میتوانیم در قالب فیلم سینمایی، سریال و مینیسریال سراغ این مضامین برویم و غیرمستقیم حرفهای تازهای برای مخاطب بینالمللی داشته باشیم.
توجه به این نکته درباره فیلمهایی مانند «عنکبوت مقدس» بسیار مهم است. بهویژه که این آثار، آثار قویای هم نیستند. معمولاً بر تضاد و زاویه فرهنگی کشوری مانند فرانسه با خودمان کار نکردهایم و اگر هم کاری صورت گرفته کارهای شعاری و کلی بوده است. کشورهایی مانند فرانسه، سوئد و انگلیس بارها رویکرد خود در این زمینه را در جشنوارههای سینمایی نشان دادهاند و ما هم باید توجه ویژهای به این تضادهای فرهنگی داشته باشیم.
وی بار دیگر تأکید کرد: فیلمی از جنس «عنکبوت مقدس» مانند نمونههای مشابه صرفاً اتفاقاتی زودگذر محسوب میشوند چرا که از نظر محتوا و فرم آثار ضعیفی هستند و جو روانی ایجاد شده پیرامون آن در این مقطع هم صرفاً کارکرد سیاسی داشته است. اهانت به باورهای دینی، طبق تجربه در جامعه ایران معمولاً اثر عکس دارد و مردم ایران و بهویژه نسل جوان نسبت به باورهای دینی خود بسیار حساس هستند. به همین دلیل با چنین فیلمهایی همراهی نخواهند کرد. این فیلمها شاید بتوانند برخی از تحریمها علیه ایران را در جوامع غربی توجیه کنند اما کارکرد داخلی ندارند. «عنکبوت مقدس» به همین دلایل به زودی فراموش خواهد شد.
نکته چهارم؛ در برابر «عنکبوت مقدس» ها چه کنیم؟
مهدی دزفولی اما سینمای ایران را سینمایی با ظرفیتهای بالا توصیف میکند که اگر بتواند دست به تربیت نیرو بزند و در میدان باشد، قابلیت این را دارد که ضمن مقابله با قرائتهای غیررسمی، روایتی درست را ارائه بدهد.
این مستندساز تأکید کرد: ظرفیت سینمای ایران ظرفیت بسیار بالایی است و ما از قبل از انقلاب فیلمسازان مطرحی داشتهایم که در عین حال به اخلاق و باورهای دینی مردم هم پایبند بودهاند. بعد از انقلاب این روند ادامه پیدا کرد و بالندهتر هم شد. جوایز مطرح سینمایی که برخی فیلمهای همسو با مفاهیم مذهبی گرفتهاند موید این رویکرد است که نمونه آن برخی آثار عباس کیارستمی در دهه ۷۰ است. حتی فیلمهایی مانند آثار اصغر فرهادی که هیچگاه آثارش ضددین و ضدفرهنگ ایرانی نبوده است، تنها نقدی بر معضلات اجتماعی داشتهاند و موفقیت این آثار هم باعث افتخار سینمای ایران بوده، همه اینها نشاندهنده ظرفیت بالای سینمای ایران است.
در این شرایط برخی میخواهند در راستای عناد با حاکمیت، اتفاقاتی مشابه ماجرای «عنکبوت مقدس» را رقم بزنند. اتفاقی که مشابه آن را در مواردی در حوزه موسیقی هم شاهد بودهایم. ما باید به سمتی حرکت کنیم که افراد دلسوز بتوانند با محدودیتهای کمتری آثار خود را بسازند و فرصت کار بیشتر پیدا کنند وی افزود: در این شرایط برخی میخواهند در راستای عناد با حاکمیت، اتفاقاتی مشابه ماجرای «عنکبوت مقدس» را رقم بزنند. اتفاقی که مشابه آن را در مواردی در حوزه موسیقی هم شاهد بودهایم. ما باید به سمتی حرکت کنیم که افراد دلسوز بتوانند با محدودیتهای کمتری آثار خود را بسازند و فرصت کار بیشتر پیدا کنند. تربیت نیرو برای بچههای دهه ۸۰ و ۹۰ از همین امروز باید آغاز شود. در حال حاضر در آلمان حضور دارم و اینجا از سنین بسیار پایین تربیت نیرو را آغاز میکنند. در فرانسه هم که یکی از قطبهای سینمای جهان است، همین شرایط وجود دارد و از مرحله دبیرستان تربیت نیرو را آغاز میکنند تا در سالهای بعد ثمرات این رویکرد خود را نشان دهد. ما در ایران هم باید چنین رویکردی داشته باشیم.
درفولی با انتقاد از سرمایهگذاری برخی مدیران روی سلبریتیهای هزینهساز هم تأکید کرد: اگر گاهی شاهد هستیم افراد به ظاهر هنرمند مشغول دهنکجی به باورهای دینی و ملی ما هستند و عدهای هم از آنها حمایت میکنند، اینها نشاندهنده رویکرد اشتباه ما در پروبال دادن به برخی افراد اشتباهی است. در کشورهای دیگر اصلاً چنین پدیدهای را شاهد نیستیم و سیستمها اجازه رشد چنین افرادی را نمیدهند. اگر میخواهیم واقعاً اتفاق خوبی را رقم بزنیم، از امروز باید به فکر ۳۰ سال و یا ۵۰ سال آینده باشیم و به جای فعالیتهای جزیرهای همه در یک راستا عمل کنیم.
وی افزود: آنچه امروز شاهدش هستیم، محصول برخی سیاستگذاریهای غلط در دهه ۷۰ و ۸۰ است. اگر همان زمان رویکرد درستتری داشتیم، سیاستزده عمل نمیکردیم و سراغ افراد تملقگو نمیرفتیم، شرایط امروز بسیار بهتر بود. ما برخی افراد به ظاهر اپوزسیون را داریم که عقاید و باورها محکمی دارند اما به دلایلی همسو با ما نیستند، در مقابل این افراد گاهی سراغ حمایت از افرادی رفتهایم که در گامهای اول شاید گوش به فرمان بودهاند اما به محض اینکه اتفاقی رخ میدهد از ایران میروند و موضعگیریهای ضددینی و حتی ضدملی میکنند. امیدوارم که این روند اصلاح شود. بهویژه که این رفتارها غالباً با یک جنگ روانی همراه میشود که در همین نمونه «عنکبوت مقدس» شاهد این هجمه در فضای مجازی نسبت به باورهای مردم ایران بودیم. کاش سینمای ما به همان دوران طلایی دهه هفتاد بازگردد که همه هنرمندان باورمند بودند و افراد صرفاً به دنبال شهرت و ثروت نبودند.
این مستندساز در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به سرمایهگذاری درست در حوزه مستندسازی طی یک دهه اخیر تأکید کرد: در همین یک دهه افزایش کمی و رشد کیفی آثار مستند مشهود است و تنها دلیل آن سرمایهگذاری درست برای تربیت یک نسل جدید است. همین الگو میتواند در حوزه سینمای داستانی ما هم اتفاق بیفتد و نمیدانم چرا این اتفاق رخ نمیدهد؟ آثار مستندسازان ما امروز در جشنوارههای معتبر جهانی مانند ایدفا دیده میشود و جریان مؤثری در این زمینه شکل گرفته است. در حوزه سینمای داستانی اما تربیت چنین نسل متعهدی را شاهد نیستیم و این نشاندهنده یک ضعف جدی است.
دزفولی در پایان با اشاره مجدد به فیلم «عنکبوت مقدس» تصریح کرد: جایزه گرفتن این دست آثار در جشنوارههایی که زاویه جدی با فرهنگ و باور ما دارند هم قابل تأمل است. این فیلمها هیچگاه در کشورهایی مانند هند، روسیه، چین و یا حتی آمریکای جنوبی جایزهای کسب نمیکنند و معمولاً در جشنوارههای سینمایی آمریکایی و یا اروپایی جایزه کسب میکنند که زاویه این کشورها با جامعه ایرانی زیاد است.
موزه پرگامون برلین که به عنوان یکی از غنیترین موزههای جهان شناخته میشود، روز ۲۶ خرداد (۱۶ژوئن) نشستی را با موضوع مجسمههای «هیچ» تناولی برگزار خواهد کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، پنجمین جلسه از هفتمین فصل پاتوق فیلم کوتاه روز دوشنبه ۱۶ خرداد، با نمایش ۴ فیلم کوتاه برگزار میشود.
در پنجمین جلسه از فصل هفتم پاتوق فیلم کوتاه که توسط انجمن سینمای جوانان ایران برگزار میشود، فیلمهایکوتاه داستانی «شعبده» بهکارگردانی سیاوش فرهادی، «ارفاق» به کارگردانی رضا نجاتی، «سی تومن نقد» بهکارگردانی محمدرضا عبدالملکی و انیمیشن کوتاه «پیوسته» بهکارگردانی فرزانه قبادی به نمایش درمیآیند.
در این رویداد سعید هاشمزاده منتقد سینما به عنوان کارشناس ویژه جلسه پنجم، پس از اکران آثار با کارگردانان فیلمهای به نمایش درآمده به گفتوگو نشسته و آثار را مورد تحلیل و بررسی تخصصی قرار خواهد داد.
اجرای این برنامه را مصطفی ساجدی بر عهده دارد.
فیلم کوتاه «شعبده» بهنویسندگی و کارگردانی سیاوش فرهادی و تهیهکنندگی سیاوش و حسن فرهادی در ژانر رازآلود، از تولیدات انجمن سینمای جوانان بجنورد است.
«ارفاق» بهنویسندگی و کارگردانی رضا نجاتی و تهیهکنندگی موسسه فرهنگی و هنری پویا نوین ماندگار و سولماز وزیرزاده، فیلمی در ژانر معمایی است که سیمرغ بلورین بخش فیلم کوتاه چهلمین جشنواره فیلم فجر را در کارنامه دارد.
محمدرضا عبدالملکی «سی تومن نقد» را در ژانر پلیسی نویسندگی و کارگردانی کرده و این فیلم بهتهیهکنندگی انجمن سینمای جوانان ایران و بنیاد بینالمللی امام رضا (ع) ساخته شده است.
انیمیشن کوتاه «پیوسته» را نیز فرزانه قبادی نویسندگی و کارگردانی کرده و تهیهکنندگی آن را انجمن سینمای جوانان شاهرود برعهده داشته است.
پنجمین جلسه فصل هفتم پاتوق فیلم کوتاه، دوشنبه ۱۶ خرداد ساعت ۱۵ در پردیس سینمایی چارسو، سالن شماره ۶ برگزار میشود و شامل نمایش آثار و جلسه نقد و بررسی خواهد بود.