X

بایگانی بهمن 17, 1401

دفتر سینمایی

کاهش مخاطب سینمای رسانه ها در روز چهارم/ جنجالی ترین نشست خبری با حضور تک نفره تهیه کننده! – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: پردیس سینمایی ملت به عنوان محل استقرار اهالی رسانه در چهارمین روز برگزاری نسبت به روزهای گذشته به ویژه در سانس اول شاهد کاهش مخاطب بود به نحوی که هنگام نمایش فیلم «چرا گریه نمی کنی؟» در سالن شماره ۹ که عوامل فیلم نیز در آنجا به تماشای اثرشان می نشینند چند ردیف از صندلی ها بدون تماشاگر بود.

به گزارش خبرنگار سینماپرس بی تردید عجیب ترین نشست خبری جشنواره چهل و یکم متعلق به فیلم «چرا گریه نمی کنی؟» است؛ فیلمی که تنها تهیه کننده اش سیدرضا محقق در نشست حضور پیدا کرد و کارگردان علیرغم آنکه در پردیس سینمایی ملت حاضر شده بود حاضر به حضور در سالن رسانه ها نشد و بازیگران سیاست زده فیلم هم از مدت ها قبل بحث مضحک تحریم جشنواره را مطرح کرده بودند! اما محقق با حضور در نشست خبری فیلمش که گاهی همراه با خشم و هرزگاهی همراه با بغض و در بخش دیگری همراه با فریاد دادخواهی بود در نشست‌ حضور پیدا کرد و نه تنها عوامل فیلم خودش که همه سینماگرانی که دم از تحریم جشنواره می زنند را مورد انتقاد شدید قرار داد.

محقق در بخشی از این نشست اظهار داشت: نیامدن کارگردان بی‌احترامی به اصحاب رسانه است، من نمی‌توانم برای آقای معتمدی تعیین تکلیف کنم که بیاید یا نیاید، تهیه‌کننده صاحب اثر است و تصمیم می‌گیرد کاری در جایی باشد یا نباشد و من تصمیم گرفتم که باشم. این نگاه که تا اینجا می‌آیند و به داخل سالن نمی‌آیند پاسخگو خودشان هستند، امروز روز میلاد امام علی علیه السلام است که می‌گوید پای حرفت بایست اگر حق باشد و من‌ پای حرف و کارم هستم، صاحبان سینما مردم هستند، در نتیجه نمی‌شود آن را تحریم کرد، در تونس و قاهره اگر اتفاقی بیفتد سینما تعطیل می‌شود؟ در کجای دنیای آزاداندیشی یعنی اینکه کسی را مجبور کرد که کاری را بکند یا نکند؟

وی به مدعیان تحریم جشنواره گفت: نگران نیستید که اختلاف بازیگران و عوامل فیلم با شما اعتبار شما و فیلم را زیر سؤال ببرد؟ من راه خودم را می‌روم، مگر این بازیگران بودند که من را بزرگ کردند؟ من ۲۰ سال است کار می‌کنم، بگذارید آزادی کمی نفس بکشد، بگذارید مردم درباره من قضاوت کنند، مردم ما باهوش و فهمیده هستند و قضاوت را به‌عهده مردم باشرافت ایران می‌گذارم، شما دم از دلسوزی مردم می‌زنید، اگر دلتان برای مردم می‌سوزد کمک کنید، برای مردم چه‌کار کردید؟ در این سرما چند نفر شما به خوی رفتید تا کمک کنید؟

در اواسط چهارمین روز برگزاری جشنواره محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی برای ساعاتی به پردیس سینمایی ملت آمد و پاسخگوی‌پرسش های اهالی رسانه بود. اغلب پرسش های اهالی رسانه مربوط‌ به تحریم جشنواره توسط سینماگران ایرانی و از سوی دیگر اعلام انصراف سینماگران خارجی از حضور فیلم شان در این دور جشنواره مربوط بود که خزاعی به صورت کلی و کلیشه ای پاسخ همه را می داد!

کیفیت پایین و تله فیلم گونه فیلم «هوک» به کارگردانی حسین ریگی نیز یکی دیگر از حاشیه های چهارمین روز جشنواره را رقم‌ زد به نحوی که بسیاری از اهالی رسانه این پرسش را مطرح می کردند که آیا این فیلم های درخشان وعده داده شده از سوی دست اندرکاران جشنواره است؟

عدم اطلاع رسانی صریح و شفاف در خصوص اطلاعات آماری و مهم، اخبار و… عدم موضع گیری و اطلاع رسانی مناسب رسمی دبیرخانه در خصوص مسائلی مانند انصراف سینماگران از جشنواره های جهانی و… از جمله مسائلی است که به طور کلی جشنواره را دچار حاشیه و انحراف کرده است.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

عکس / نشست خبری فیلم سینمایی «بعد از رفتن»


سینماپرس : نشست خبری فیلم سینمایی «بعد از رفتن» به کارگردانی رضا نجاتی و با اجرای محمدرضا مقدسیان در سالن پردیس سینماگالری ملت برگزار شد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

عکس / پنجمین روز از چهل و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر


سینماپرس :پنجمین روز از چهل و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر با نمایش فیلم‌های “بعد از رفتن” به کارگردانی رضا نجاتی و “کت چرمی” به کارگردانی حسین میرزامحمدی در پردیس سینماگالری ملت برگزار شد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

عکس / نشست خبری فیلم سینمایی «کت چرمی»


سینماپرس : نشست خبری فیلم سینمایی «کت چرمی» به کارگردانی حسین میرزامحمدی و با اجرای محمدرضا مقدسیان در سالن پردیس سینماگالری ملت برگزار شد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

حقنه باورهای «نیهیلیستی» و انگاره‌های «پوچ‌انگاری» – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: «چرا گریه نمی‌کنی؟» عنوان یکی از تولیدات سینمایی عرضه شده در «بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر» است که به صورتی کم سابقه‌ای در قالب یک فیلم سینمایی ایرانی اقدام به ترویج باورهای «نیهیلیستی» می‌نماید.

فاطمه سادات ناظمی/ «چرا گریه نمی‌کنی؟» عنوان یکی از تولیدات سینمایی عرضه شده در «بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر» است که به صورتی کم‌سابقه‌ای در قالب یک فیلم سینمایی ایرانی اقدام به ترویج باورهای «نیهیلیستی» (Nihilism) می‌نماید. اثری خسته کننده از منظر فُرم سینمایی که البته به صورتی بسیار عریان و شفاف و کاملا در جهت تقابل و مواجهه با «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» مبادرت به تولید تصویر و دیالوگ می‌نماید و مخاطب سینمایی خود را به شدت دچار ناامیدی ساخته و با «حقنه یاس» در عمق جان ایشان سعی می‌کند تا به باورهای «پوچ‌انگاری» (Absurdism) مبتلا و از این مسیر به وادی بی‌بندوباری بکشاند.


حقنه باورهای «نیهیلیستی» و انگاره‌های «پوچ‌انگاری»


«چرا گریه نمی‌کنی؟» کشیده شدن داستانی نیم خطی از زندگی فردی به نام «علی شهناز» است که برادر کوچک خود را به خاطر بیماری از دست داده است. او که شب قبل از مرگ برادرش بسیار گریه کرده و از خدا خواسته تا برادرش را از مرگ نجات دهد، بعد از مرگ او، نسبت به دین و خدا و پیغمبر و… آنچنان بی‌اعتقاد شده که به صورتی هتاکانه بر چنین باورهایی می‌تازد. شخصیتی که اکنون بعد از مرگ برادرش دیگر نمی‌تواند گریه کند و حالا اطرافیانش سعی دارند با هر ترفندی او را به گریه وادارند و …


حقنه باورهای «نیهیلیستی» و انگاره‌های «پوچ‌انگاری»



«چرا گریه نمی‌کنی؟» یک اثر کم‌رمق از لحاظ فُرم سینمایی است که حتی علاقمندان به گونه «سینمای پست‌مدرن» را راضی نکرده و بعضا حتی سرخورده ساخته و با یک رونویسی مجدد از ساخته نخست همین کارگردان یعنی فیلم سینمایی «رضا» مواجه می‌نماید. اثری البته هتاک‌تر نسبت به «شریعت اسلام» که در این مسیر از صراحت لهجه بیشتری نسبت به «رضا» برخوردار است و توانسته با ایده‌های هجو آمیز و بسیار مبتذل خود آنچنان به «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» بتازد که عملا وجاهت روایت‌گری خود را در سطح یک اثر «ضد دین» (Antireligion) تثبیت نماید. اثری که در طول مدت زمان خود، مدام در حال تکرار ضدیت و تقابل با باورهای دینی است و این همه را توانسته با هوشمندی در انتخاب «تهیه‌کننده‌ای با پدرزن پاسدار» بر روی «پرده نقره‌ای سینماهای جمهوری اسلامی» به نمایش بگذارد!


حقنه باورهای «نیهیلیستی» و انگاره‌های «پوچ‌انگاری»


در مجموع باید توجه داشت که کارکرد اصلی «چرا گریه نمی‌کنی؟» تنها محدود به ترویج هیچ انگاری و یا تعرض آشکار به ذات اقدس الهی و شریعت اسلام و یا فحاشی و هتاکی مستقیم به انسان ایرانی و یا ضدیت با فرزندآوری و مواجهه با سیاست‌های جمعیتی و یا بی‌احترامی به روحانیت شیعه و یا هجو نمودن روضه و مراسم سوگواری امام حسین علیه السلام و یا توصیه به طلاق آسان و یا ترویج ازدواج سفید و یا آموزش کیفیت در رابطه‌های جنسی متعدد قرار گرفتن آن هم به صورت همزمان و … نبوده و نیست و این حجم از قباحت‌زدایی تنها بخشی از لایه‌های رویین این اثر است! بلکه چالش اصلی در «چرا گریه نمی‌کنی؟» تصویرسازی و ترویج نوعی «سبک زندگی اباحه‌گرایانه» است. سبک زندگی ویژه‌ای که به دنبال تحقق جامعه‌ای است که هنجارهای اجتماعی در آن به صورتی کاملا «لیبرال» درآمده باشد و در حوزه فردی موجب گردد تا آدمی هیچ وظیفه‌ای برای خود و در برابر خالق خود متصور نباشد و از این جهت پایبند به هیچ شریعت و قانونی در زندگی نباشد و حرام را مباح شمارد و مسیر و روش «بی‌قیدی» در پیش گیرد و …


حقنه باورهای «نیهیلیستی» و انگاره‌های «پوچ‌انگاری»


مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

بلیت فروشی استانی «چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر» بالاخره آغاز می‌شود – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: با نزدیک شدن به آغاز اکران‌ها در ۳۱ استان کشور، بلیت فروشی جشنواره فیلم فجر ۴۱ برای استان‌ها از امروز یکشنبه آغاز می‌شود.

به گزارش سینماپرس، میلاد شکرخواه مدیر امور فناوری اطلاعات جشنواره بین‌المللی فیلم فجر اعلام کرد: همزمان با آغاز اکران‌های فیلم‌های چهل و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر از تاریخ ۱۷ بهمن ماه در ۳۱ استان کشور، بلیت فروشی برای این استان‌ها از ساعت ۱۸ بعدازظهر روز یکشنبه ۱۶ بهمن‌ماه به صورت برخط از طریق سامانه‌های آی‌تیکت (iticket.ir)، ایران‌تیک (irantic.com) و گیشه هفت (gisheh۷.ir) آغاز می‌شود.

امکان خرید بلیت فیلم‌های جشنواره برای هر شماره تلفن همراه در هر سامانه‌ی فروش بلیت، تعداد ۴ قطعه بلیت از هر فیلم خواهد بود؛ البته لازم به یادآوری است، بلیت های خریداری شده امکان ابطال یا تعویض ندارند، بنابراین تماشاگران باید با دقت نظر کافی در زمان خرید بلیت به انتخاب سینما، سالن و سانس نمایش اقدام نمایند.

به منظور سهولت در خرید و امکان خدمات‌دهی مطلوب به تماشاگران عزیز، مرکز تماس سامانه‌های فروش بلیت (مندرج در سامانه ها)، روزانه از ساعت ۹ الی ۲۳ پاسخگوی تماس‌های تلفنی مخاطبان خواهند بود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

وقتی روی خلوتی و تنهایی یک آدم تمرکز می‌کنید خود به خود روایت شما خلوت‌تر و آرام‌تر می‌شود – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: هادی مقدم‌دوست کارگردان فیلم سینمایی «عطرآلود» ضمن تشریح بخشی از مضامینی که در این فیلم به آن پرداخته است، تأکید کرد اهمیت جشنواره فجر فراتر از جایزه دادن و خوشحال کردن یک فیلمساز است.

به گزارش سینماپرس، آرام و بی‌حاشیه است اما وقتی پای صحبت‌هایش می‌نشینید و سوالی سر ذوقش می‌آورد گویی یک دنیا حرف در سینه دارد و آنقدر در انتخاب واژگانش وسواس دارد که این‌طور به نظر می‌رسد که با هر جمله‌اش می‌خواهد یکی از مهمترین رازهایش را با شما در میان بگذارد.

هادی مقدم‌دوست کارگردانی صاحب فکر و صاحب قلم است. او هم در موضع فیلم‌نامه‌نویسی سهم مهمی در شکل‌گیری بخشی از خاطرات سینمایی و تلویزیونی ما دارد و هم از مقطعی که تصمیم گرفت ردای کارگردانی بر تن کند، جهانی مختص به خودش را در سینما خلق کرده است که حتی اگر با آن ارتباط برقرار نکرده باشید، بازشناسی آن در آثار مختلف او، برای‌تان دشوار نیست.

حالا او با دومین فیلم بلند سینمایی‌اش در مقام کارگردان راهی جشنواره فیلم فجر شده است.

به بهانه رونمایی فیلم سینمایی «عطر آلود» در چهل‌ویکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر میزبان هادی مقدم‌دوست کارگردان و یوسف منصوری تهیه‌کننده این فیلم در مهر بودیم.

آنچه در ادامه می‌خوانید، ماحصل گفتگو با عوامل این فیلم به عنوان از محصولات سازمان سینمایی سوره در ویترین جشنواره فجر است.

* اصلی‌ترین کنجکاوی درباره فیلم «عطرآلود» این است که چرا هادی مقدم‌دوست با وجود آنکه خودش دست به قلم دارد و فیلم‌نامه‌نویس خوبی هم هست، برای دومین تجربه کارگردانی‌اش سراغ فیلم‌نامه‌ای از فرد دیگری رفته است؟ چرا «عطرآلود» را با فیلمنامه خودتان نساختید؟

هادی مقدم‌دوست: فکر می‌کنم اصولاً آدمی که فیلم می‌سازد و کارگردان است، اگر به فیلم‌نامه خوبی برسد که از جنس خودش باشد و به تعبیر ساده‌تر آن را بپسندد، رویکرد منطقی این است که آن را کارگردانی کند. چه چیز باید مانع شود که آدم فیلمنامه‌ای که دوست دارد را کارگردانی نکند؟ یکی شاید این باشد که من خودم نویسنده‌ام و خودم می‌توانم، چرا باید از فیلمنامه‌نویس دیگری متن بگیرم؟ معمولاً این قبیل دلایل است که احتمالاً باعث می‌شود کارگردانی فیلمنامه فرد دیگری را نسازد و جمله بعدی‌اش هم این می‌شود که من فقط فیلمنامه‌های خودم را کار می‌کنم! اما من فکر می‌کنم حالت طبیعی است همین است که آدم فیلمنامه‌ای را که می‌پسندد، کارگردانی کند. به نظرم رفتار طبیعی همین کار است و حاصلش هم می‌شود فیلم خود کارگردان.

* اینجا کنجکاوی دیگری شکل می‌گیرد و آن اینکه مواجهه‌تان با فیلمنامه «عطرآلود» چگونه بود؟ آیا ساخت آن به شما سفارش شد؟

مقدم‌دوست: یوسف منصوری و حسین حسنی، طرحی داشتند که وقتی من آن را خواندم احساس کردم موضوعات، مضامین و موقعیت‌هایی در آن هست که من به آن‌ها فکر کرده بودم و آن‌ها را کنار گذاشته بودم تا زمانی آن‌ها را در فیلمی بسازم.

مقدم دوست: وقتی فیلمنامه «عطرآلود» را خواندم دیدم عناصر اصلی آن همان عناصری است که من دوست داشتم زمانی درباره آن‌ها فیلم بسازم و اگر این طرح به دستم نمی‌رسید هم بعید نبود عنقریب من فیلمنامه‌ای با همین مضامین بنویسم. احساس کردم چقدر تجربه جالبی است که این دو مسئله با هم مصادف شد

* خیلی هم این مضامین به جهان فکری شما نزدیک است.

مقدم‌دوست: قطعاً همین‌طور است. این همان «پسند» است که به آن اشاره کردم. تا زمانی که این پسند اتفاق نیفتد، کارگردان نمی‌تواند آن فیلمنامه را بسازد. من وقتی فیلمنامه «عطرآلود» را خواندم دیدم عناصر اصلی آن همان عناصری است که من دوست داشتم زمانی درباره آن‌ها فیلم بسازم و اگر این طرح به دستم نمی‌رسید هم بعید نبود عنقریب من فیلمنامه‌ای با همین مضامین بنویسم. احساس کردم چقدر تجربه جالبی است که این دو مسئله با هم مصادف شد. چقدر این اتفاق معنادار بود. همان چیزی که دوست داشتم روی آن کار کنم، داشت به من پیشنهاد می‌شد. بر همین مبنا هم جلو رفتیم و کار شکل گرفت.

* آقای منصوری اینجا روایت شما هم می‌تواند جالب باشد؛ زمانی که این طرح را در دست داشتید چقدر به قرابت فضای آن با فضای فکری هادی مقدم‌دوست آگاه بودید؟

یوسف منصوری: ابتدا که می‌خواستیم کاری را آغاز کنیم، با حسین حسنی نشستیم و در قالب هم‌فکری ایده‌هایی را مطرح کردیم. اگر محدوده ایده‌ها هر فرد را یک دایره در نظر بگیریم، این دایره‌ها گاهی سطوح مشترکی دارد و اگر بتوانیم روی این وجوه مشترک تمرکز کنیم می‌توانیم در کنار یکدیگر تولیداتی داشته باشیم که برای هر دو طرف خوب است. فارغ از سایر اختلاف نظرها و سلیقه‌ها که شاید داشته باشیم.

فضای این فیلم از کارهای دیگری که حسین حسنی در آن‌ها سهم داشته متفاوت است. مانند فیلمنامه‌های «درخت گردو»، «زخم کاری» و یا همین فیلم سال گذشته‌شان یعنی «مرد بازنده». فضای این فیلم از کارهای قبلی حسین کاملاً متفاوت است. وقتی نشستیم هر یک ایده‌هایی را مطرح کردیم تا اینکه به چند ایده مشترک رسیدیم. وقتی به طرح نهایی رسیدیم این سوال را مطرح کردیم که دنیای این طرح به چه کسی نزدیک‌تر است. فارغ از اینکه من از قدیم شاگرد هادی مقدم‌دوست بودم و این شاگردی به رفاقت رسیده است، دیدیم دنیای این طرح به دنیای سینمای هادی مقدم‌دوست بسیار نزدیک است. همین شد که با آقا هادی تماس گرفتم. از این به بعد مسیر خیلی خوب پیش رفت. ما در مرحله پس از طرح اولیه، همراهی هادی مقدم‌دوست را در کنار خود داشتیم. جلسات متعدد و مکرر داشتیم و حسین مدل فیلمنامه‌نویسی خود را در خدمت سبک فیلمسازی هادی مقدم‌دوست قرار داد. نگارش فیلمنامه با همراهی کامل هادی مقدم‌دوست بود و به همین دلیل هم هر کس که فیلم را می‌بیند نمی‌تواند بگوید این فیلم از دنیای هادی مقدم‌دوست دور است.

کار جشنواره «فجر» جایزه دادن به من نیست! / تجربه رقصیدن برای مرگ

* ولی فیلمنامه‌های شما جزئیاتی از زندگی روزمره دارد که بسیار آن را برای مخاطب ملموس می‌کند. چیزی که در سریال «سرباز» به دل می‌نشست همین جزئیات بود و فکر می‌کنم وجه تمایز این فیلم با آثاری که براساس فیلمنامه‌های خود ساخته‌اید، همین نکته باشد. ثبت این لحظه‌های خاص آنقدر برخاسته از تجربه زیسته خود شماست که مخاطب به راحتی آن را درک می‌کند و همه‌اش برایش ملموس است. احساس می‌کنم جای این جزئیات در «عطرآلود» خالی است.

مقدم‌دوست: از نظر خودم اینکه در کنار روایت جزئیات زندگی معمولی و روزمره، گاهی سراغ سوژه‌های مهمتری مانند مرگ بروم را نه از خودم بعید می‌دانم و نه خودم را از آن محروم می‌کنم. من کاملاً متوجه منظور شما هستم. لحظه‌هایی از زندگی معمولی را در کارهای قبلی من لمس کرده‌اید که گویی زیبایی‌شناسی آن‌ها از دل زندگی عادی استخراج شده و شما هم طبیعتاً آن را درک می‌کنید. لحظه‌هایی که به شدت به اتفاقات بکر و کلیشه‌نشده در زندگی عادی نزدیک است و شما هم احتمالاً در زندگی خود آن‌ها را تجربه کرده‌اید. تکرار این اتفاق و استمرار آن اما می‌تواند این معنا را پیدا کند که تو دیگر نباید درباره مرگ فیلم بسازی چرا که مرگ دیگر جزو آن موضوعات روزمره و تکراری نیست. برای اغلب مردمی که در قید حیات هستند هم تجربه مواجهه با آن رقم نخورده است. آنچه شما لطف دارید و درباره کارهای قبلی به آن اشاره می‌کنید، تجربه‌ای است که نمی‌خواهم به‌واسطه استمرار و تکرار آن، خودم را از تجربه‌های دیگر محروم کنم.

*می‌توانم اینگونه برداشت کنم که سوژه فیلم «عطرآلود» یعنی مرگ‌اندیشی را آنقدر بزرگ می‌دانستید که لازمه‌اش فقدان چنین جزئیاتی در فیلمنامه بوده است؟

مقدم‌دوست: طبعاً این سوژه شما را به سمت و سوی دیگری می‌برد. زندگی روزمره در شکل‌گیری جزئیات چنین فیلمنامه‌ای نقش کمی می‌تواند داشته باشد. مسائل می‌توانند هم مهم باشند و هم ساده اما مرگ موضوع مهمی است که در عین حال ساده نیست. دیگر این سوژه، سادگی امور روزمره را ندارد. مرگ دیگر چیزی از جنس اندوه تنهایی یک آدم نیست. موضوعی است که شدت بیشتری دارد و خود به خود هر کس که درگیر آن شود، زندگی‌اش به شکل دیگری تغییر می‌کند. اگر چیزهای ساده و غیرکلیشه‌ای را در فیلم‌های قبلی من به یاد می‌آورید که دیدن آن‌ها شما را به هیجان می‌آورده است، اینجا دیگر نمی‌توانم سراغ آن جزئیات بروم. در موقعیتی که شخصیت فیلم من در آن قرار گرفته است دیگر چنین جزئیاتی راه ندارد.

مقدم‌دوست: این مدل از فیلم‌ها قرار است برای شما از تجربه‌های رخ‌نداده بگوید. در آن مدل فیلم‌ها شما با مرور تجربه‌های رخ‌داده مواجه می‌شوید. ما تجربه مرگ نداریم اما دشواری خرید یک خانه را احتمال دارد تجربه کرده باشیم. تجربه‌های متنوع دیگری را هم شاید در زندگی داشته باشیم اما تجربه مواجهه با مرگ، تجربه‌ای است که همه چیز را تحت تأثیر خود تغییر می‌دهد

فرض کنید بخواهید فیلمی با موضوع جنایی بسازید، طبیعتاً نمی‌تواند فضای فیلم‌های دیگر شما را داشته باشد. طبیعتاً ساخت فیلمی درباره مرگ هم نمی‌تواند همان جزئیات فیلم‌های دیگرم را داشته باشد. من خودم پیش‌تر در یک اپیزود به نام «چسب زخم» در یک فیلم دیگر هم به موضوع مرگ پرداخته بودم اما آنجا با آدم‌هایی طرف بودم که خودشان درگیر مرگ نشده بودند. در آن فیلم هم جزئیاتی که شما مدنظر دارید وجود داشت اما فکر می‌کنم این مدل از فیلم‌ها قرار است برای شما از تجربه‌های رخ‌نداده بگوید.

در آن مدل فیلم‌ها شما با مرور تجربه‌های رخ‌داده مواجه می‌شوید. ما تجربه مرگ نداریم اما دشواری خرید یک خانه را احتمال دارد تجربه کرده باشیم. تجربه‌های متنوع دیگری را هم شاید در زندگی داشته باشیم اما تجربه مواجهه با مرگ، تجربه‌ای است که همه چیز را تحت تأثیر خود تغییر می‌دهد. پرداختن به این تجربه همان چالشی است که آدم را وادار می‌کند به گونه دیگری فیلم بسازد.

* با این توضیحاتی که دادید می‌خواهم بدانم «عطرآلود» درباره مرگ است، یا زندگی؟

مقدم‌دوست: وقتی از «درباره» صحبت می‌کنیم، الزاماً ً همه فیلم را به خود اختصاص نمی‌دهد. یکی از «درباره» های این فیلم «مرگ» است اما در عین حال این فیلم درباره رشد و ارتقا هم هست. به نوعی درباره درک متفاوتی از زندگی کردم با فهمیدن حضور مرگ است. از این منظر نمی‌توان گفت فیلم فقط درباره مرگ است، بلکه همزمان درباره رشد در زندگی هم هست.

* آن هم همزمان با داشتن امید. کاراکتر فیلم با وجود اطلاعی که از ۵ ماه زنده بودن خود دارد، هنوز از تلاش برای خانواده‌اش دست برنمی‌دارد.

مقدم‌دوست: بله و همین ویژگی‌هاست که این کار را برای من تبدیل به تجربه تازه‌ای می‌کرد در عین اینکه ویژگی‌های دیگری دارد که با آثار قبلی من مشترک است. مانند مسئله تغییر آدم‌ها. چه در فیلم «سر به مهر» و چه در سریال «سرباز» برنامه عمده من نمایش تغییر آدم‌ها بوده است. در کارهایی که با حمید نعمت‌الله کرده‌ام هم همین ویژگی درباره تغییر آدم‌ها وجود دارد.

* اجازه دهید این تعبیر را دقیق‌تر کنیم؛ درباره «تغییر درونی آدم‌ها» صحبت می‌کنید. یعنی این تغییر الزاماً متأثر از شرایط پیرامونی فرد نیست و او خودش درگیر یک جنگ درونی با خودش می‌شود.

مقدم‌دوست: این تغییر درونی است که گریبان آدم‌ها را می‌گیرد و می‌توان به‌عنوان یک عنصر دراماتیک به آن نگاه کرد. دغدغه این است که این تغییر چگونه می‌تواند اتفاق بیفتد؟ زندگی هم همین‌طور است. گاهی با آدمی مواجه می‌شوید که از خودتان می‌پرسید چگونه اینقدر عوض شده است!

کار جشنواره «فجر» جایزه دادن به من نیست! / تجربه رقصیدن برای مرگ

* البته این نظریه هم وجود دارد که معتقد است آدم‌ها از سنی به بعد گویی دیگر تغییر نمی‌کنند.

مقدم‌دوست: آدم‌ها همیشه تغییر می‌کنند. لااقل به نظر من همیشه در حال تغییر هستند. از سنی به بعد شاید به آن سمتی که مطلوب نظر شما هست تغییر نکنند اما حتماً دارند به سمت دیگری تغییر می‌کنند. صرفاً هم منظورم تغییر فیزیکی نیست. حتی خلق و خوی آدم‌ها هم تغییر می‌کند. آدم‌ها به سمت منفی صفر حرکت می‌کنند یا به سمت مثبت در حال تغییر هستند. اما نکته اینجاست؛ آن تغییری برای آدم مطلوب است که خودش در آن سهمی داشته باشد. آدم‌ها خودشان باید بخواهند که تغییر کنند تا بتوانند سهم تأثیر خود را متوجه شوند. نمایش چنین تغییری قطعاً شگفت‌انگیز است.

گاهی یک فرد وارد دنیای بزه‌کاران می‌شود و تبدیل به بزه‌کار می‌شود و این یعنی فرد تحت تأثیر شرایط تغییر کرده اما آنچه شگفت‌انگیز است این است که یک آدم، خودش خودش را تغییر بدهد. اینکه به کدام جهت حرکت می‌کند، بحث دیگری است اما این شگفت‌انگیز است که در یک فیلم بتوانید اثبات کنید که یک آدم روی تغییرات خود می‌تواند مؤثر باشد. در کارهایی که تا به امروز ساخته‌ام این مسئله همواره برایم چالش بوده است که یک فرد سازوکار تغییر خود را بفهمد و بتواند بر آن تأثیر بگذارد. شما تا امروز تایم‌لپس‌ها را دیده‌اید. یک دانه را در خاک می‌کارند و بعد جوانه می‌زند و از خاک بیرون می‌آید و برگ می‌دهد. اگر یک نفر بگوید آخر این فرآیند که معلوم است چه می‌شود، به او می‌گوئید ساکت باش، برای من تماشای این روند تغییر مهم است.

* یعنی زیبایی اصلی این فیلم‌ها در ثبت این روند تغییر است.

مقدم‌دوست: دقیقاً. عنصر اصلی جذابیت، تماشای روند تغییر است. این یک اصل دراماتیک است که در متون درسی این حوزه اسمش را قوس شخصیت می‌گذارند. اینکه بدانیم شخصیت چه مسیری را برای این تغییر طی کرده T این یک شرط دراماتیک است. در همین فیلم «عطرآلود» متوجه شدید که این شخصیت از ابتدا تا انتهای فیلم چقدر تغییر کرده است؟ خودمان که کار را تدوین می‌کردیم، با خود می‌گفتیم این اساساً یک کاراکتر دیگر شده است. نشان دادن روند این تغییر یک چالش جالب برای من است. مانند نمایش همان روند تبدیل یک دانه به گل. ثبت این روند حتی از منظر جذابیت، برای مخاطب هم سرگرم‌کننده است. خیلی از فیلم‌های ماندگار تاریخ سینما، در واقع نمایش همین تغییر آدم‌ها هستند. به تصویر درآوردن این تغییر بسیار سخت است و جان کندن می‌خواهد.

منصوری: وقتی مصطفی زمانی شروع به صحبت درباره کاراکتر علی کرد، شاید زایش‌هایی بودیم که حاصل همان زیست فردی خودش بود. همان زیستی که معتقدم بر روی چهره او هم تأثیر گذاشته است. از مرحله‌ای به بعد به جایی رسیدیم که برای نقش علی دیگر نمی‌توانستیم به بازیگر دیگری غیر از مصطفی زمانی فکر کنیم

* حالا که صحبت از نمایش روند تغییر یک کاراکتر است بد نیست درباره انتخاب مصطفی زمانی برای نقش اصلی و چیدمان دیگر بازیگران فیلم هم توضیح بدهید.

منصوری: ما برای انتخاب ترکیب بازیگران، تمرکز خود را روی شخصیت اصلی یعنی علی گذاشتیم. باید آدمی را انتخاب می‌کردیم که نمایش روند تغییر او برای مخاطب باورپذیر باشد. باید این روند تغییر را در چهره او می‌دیدیم. مصطفی زمانی هم ویژگی‌های خاصی دارد که یکی از آن‌ها این است که از وقتی پا به سن گذاشته، جنسی از دردکشیده بودن در چهره‌اش نمایان است. گویی با آن جوان صرفاً خوش سیمای دهه ۸۰ فرق کرده است. اگر همین امروز پای صحبت با خودش بنشینید و حرف بزنید، متوجه تجربیاتی که در این سال‌ها کسب کرده است می‌شوید. او بازیگری است که با زحمت و رنج به جایگاهی که امروز دارد رسیده و اهداف بزرگ‌تری هم پیش روی خود دارد. وقتی برای بازیگران بحث می‌کردیم، احساس کردیم شخصیت علی خیلی به مصطفی زمانی نزدیک است. وقتی هم که پیشنهاد همکاری را مطرح کردیم، مصطفی زمانی با انرژی بسیار بالای پای کار آمد و این انرژی بالا هم برای من خوب بود و هم برای آقاهادی.

وقتی مصطفی زمانی شروع به صحبت درباره کاراکتر علی کرد، شاهد زایش‌هایی بودیم که حاصل همان زیست فردی خودش بود. همان زیستی که معتقدم روی چهره او هم تأثیر گذاشته است. از مرحله‌ای به بعد به جایی رسیدیم که برای نقش علی دیگر نمی‌توانستیم به بازیگر دیگری غیر از مصطفی زمانی فکر کنیم. اصلاً وقتی می‌گفتیم، علی چهره مصطفی جلوی چشم‌مان می‌آمد. تصمیم گرفتیم مابقی شخصیت‌ها را حول همین کاراکتر علی، انتخاب کنیم. خانم زین‌العابدین در میان گزینه‌هایی که برای نقش‌آفرینی در کنار مصطفی زمانی داشتیم، به نظرمان می‌رسید که زوج جالبی را شکل می‌دهد. زوجی که می‌توانست داستان فیلم ما را برای مخاطب باورپذیر کند. به‌خصوص که برای مخاطب هم بکر بودند. برای باقی شخصیت‌ها هم از ابتدا ویژگی‌هایی را مدنظر داشتیم که براساس همان بازیگران را انتخاب کردیم. کورش تهامی را در ابتدا برای کاراکتر شمس در فیلم درنظر گرفته بودیم. از ابتدا هم فیلمنامه را به او دادیم تا همین نقش را بخواند. وقتی داشتیم با او حرف می‌زدیم، هادی گفت این شمس نیست، بیشتر پدر حسام است.

کار جشنواره «فجر» جایزه دادن به من نیست! / تجربه رقصیدن برای مرگ

* کورش تهامی به نسبت قبل‌ها خیلی هم تکیده و شکسته شده است.

منصوری: بله همین‌طور بود و با گریم هم کمی تشدید کردیم. به او گفتم که تو باید نقش پدر حسام را بازی کنی، او هم پذیرفت و در حاصل کار هم دیدیم که چقدر بهتر روی این نقش نشسته، این جزو آن اتفاقاتی است که می‌توان گفت خدا روزی ما کرد و جزو برنامه‌ریزی‌های ما نبود.

* استفاده از شهروز ابراهیمی هم خیلی جالب بود. او هم از بازیگرانی بود که سال‌ها حضور نداشت برخلاف سال‌هایی که خیلی در اوج بود.

منصوری‌: وقتی با هادی درباره نقش بهارلو صحبت می‌کردیم، شهروز یکی از گزینه‌های اول ما بود. اتفاقاً همان زمان برخی به ما می‌گفتند او دیگر در جریان بازیگری حضور ندارد و غایب است. ولی براساس شناختی که هادی مقدم‌دوست از او داشت، متوجه شدیم او هنوز این توانمندی را دارد و اتفاقاً به همین نقش هم نزدیک است. یکی از ویژگی‌های آقاهادی در کارگردانی این است که به‌گونه‌ای با بازیگران ارتباط برقرار می‌گیرد و صحبت می‌کند که آن‌ها را به حد اعلی با شخصیت نزدیک می‌کند. گاهی تک جمله‌های ویژه‌ای را حین اجرا به بازیگر می‌گوید که آن‌ها جنس بازی‌شان را تغییر می‌دهند. می‌توانم یکی از نمونه‌ها را بگویم؟

مقدم‌دوست: بگو اتفاقاً برای خودم جالب است!

منصوری: یکی از سکانس‌های جذاب بازی مصطفی زمانی در فیلم که معتقدم تا سال‌ها در سینما باقی خواهد ماند مربوط به رقص او در مجلس عروسی می‌شود. حین اجرای این صحنه هادی یک جمله در گوش مصطفی زمانی گفت. خودت یادت می‌آید؟

مقدم‌دوست: نه!

منصوری: وقتی اجرای آن صحنه تمام شد، به مصطفی گفتم چطور بود؟ گفت همه چیز خوب بود، ولی هادی هم خیلی خوب است! گفتم چرا؟ گفت لحظه آخر آمد و در گوشم گفت: «تو داری رقص مرگت را انجام می‌دهی؛ عادی نرقص، برای مرگ برقص!» مصطفی زمانی می‌گفت همین تک جمله باعث شد که کلاً جنس بازی‌اش در آن صحنه تغییر کند. از این دست تک‌جمله‌ها از بازیگران زیاد شنیده‌ام اما روایت همین یکی کفایت می‌کند.

* قبول دارید این فیلم به نسبت مثلاً سریال «سرباز» که ریتم خیلی کندی داشت، ضرباهنگ بالاتری در روایت دارد؟ دلیل این تفاوت چیست؟

مقدم‌دوست: وقتی قرار است شما یک سریال بسازید، سعی می‌کنید پر از آدم‌ها و لحظه‌های گوناگونی باشد که برای مخاطب تکراری نباشد. در این شرایط خیلی میلیمتری و گاهی تا حد اعشاری، روند تغییر یک آدم را نشان می‌دهید. مسئله اصلی زمان و تغییر است. نکته این است که آیا تغییر را می‌خواهیم در خلوت یک آدم به تصویر بکشیم و یا در شلوغی؟ غالباً تصور بر این است که اگر بخواهیم تغییرات را ثبت بکنیم باید به‌صورت پرتره به یک آدم نزدیک شویم و به‌گونه‌ای رفتار کنیم که انگار داریم همین یک آدم را مطالعه می‌کنیم. این تنها یک مدل از رویکرد است آن هم مربوط به زمانی که شما می‌خواهید درباره تأثیر تنهایی بر تغییر یک آدم صحبت کنیم. چنین آدمی، مسئله‌اش تنهایی است. اما وقتی می‌خواهیم در یک فضای شلوغ مانند تحریریه یک نشریه که روزانه ۵۰ نفر در آن رفت و آمد دارند یک تغییر را روایت کنید، طبعاً باید رویکرد متفاوتی داشته باشید. مانند زندگی معمولی که آدم‌ها در یک بازه زمانی مشخص متوجه تغییر آدم‌های دیگر می‌شوند.

وقتی روی خلوتی و تنهایی یک آدم تمرکز می‌کنید، خود به خود روایت شما خلوت‌تر و آرام‌تر می‌شود اما وقتی می‌خواهید یک آدم را در ارتباط با آدم‌های دیگر به تصویر بکشید و چند خط روایی متفاوت از ساخت عطر تا مشکلات اقتصادی و حتی تولد فرزند دارید، خود به خود فضای قصه شلوغ‌تر می‌شود و ریتم روایت هم بالاتر می‌رود. مثل سریال «وضعیت سفید» که آنجا هم فضا شلوغ بود و آدم‌ها در روابط با یکدیگر تغییر می‌کردند. شما آنجا احساس نمی‌کردید که ریتم روایت آرام است. روایت کردن تغییر آدم‌ها در فضاهای شلوغ هم البته خودش یک چالش جالب است.

* دوست دارم حس و حال‌تان از حضور «عطرآلود» در ویترین جشنواره فجر را هم بدانم، به‌خصوص که شما پیش‌تر شکار سیمرغ را هم تجربه کرده‌اید و سال‌ها هم در جشنواره بوده‌اید. چقدر بابت حضور فیلم تازه‌تان در جشنواره هیجان داشتید؟

مقدم‌دوست: ما زمانی که پارسال می‌خواستیم تولید فیلم را کلید بزنیم می‌توانستیم فیلم را به جشنواره برسانیم اما باید با شتاب کار می‌کردیم. امسال با علاقه تمام فیلم را آماده حضور در جشنواره کردیم. جشنواره فیلم فجر جشنواره مهمی است و اگر پارسال هم می‌توانستیم کار را با کیفیت تمام کنیم، حتماً همان سال گذشته آن را می‌رساندیم.

منصوری: اقتصاد سال آینده سینمای ایران به‌شدت به جشنواره فجر گره خورده است. برخی احساس می‌کنند جشنواره فجر در همین ۱۰ روز برگزار می‌شود و تمام می‌شود اما اگر از عقب‌تر نگاه کنیم و به یاد بیاوریم که زندگی ۵ هزار عضو خانواده سینما در گرو شکل‌گیری این چرخه اقتصادی است، متوجه می‌شویم که بخشی از این چرخه تحت تأثیر جشنواره فجر است

* یعنی حضور در جشنواره فجر بعد از این همه سال هنوز برای شما تکراری نشده است؟

مقدم‌دوست: حضور در جشنواره فیلم فجر، برای هر فیلم تازه‌ای یک اتفاق ویژه است. به همین دلیل هم سازندگان هر فیلمی دوست دارند که فیلم‌شان در جشنواره حضور داشته باشد. فیلمی که متعلق به سینمای ایران است، عواملش دوست دارند در جشنواره حضور داشته باشد. جشنواره فیلم فجر بخشی از سازه بزرگ سینمای ایران است. جشنواره‌ها اصولاً بخشی از صنعتی سینما هستند که کارشان فقط جایزه دادن و خوشحال کردن من نیست. این رویدادها قسمتی از اکوسیستم سینما به حساب می‌آیند که حضورشان برای حیات طبیعی سینما ضروری است. در همه جای دنیا هم کار جشنواره‌ها تنها جایزه دادن و خوشحال کردن آدم‌ها نیست. جشنواره‌ها کارهای دیگری هم می‌کنند که می‌توان بر روی آن‌ها مطالعه کرد.

منصوری: اساساً حضور در هر محفلی که محل دیده شدن کار شما باشد، همواره آدم را سر ذوق می‌آورد. در هر حوزه‌ای هم که فعالیت می‌کنید، اینکه درباره حاصل کارتان صحبت و گفتگو شکل بگیرد بسیار جذاب است. از این منظر حضور در جشنواره فجر برای من بسیار جذاب است. این دورهم جمع شدن و صحبت کردن درباره کارها، باعث پیشرفت ما می‌شود.

فارغ از این مسائل، اقتصاد سال آینده سینمای ایران به‌شدت به جشنواره فجر گره خورده است. برخی احساس می‌کنند جشنواره فجر در همین ۱۰ روز برگزار می‌شود و تمام می‌شود اما اگر از عقب‌تر نگاه کنیم و به یاد بیاوریم که زندگی ۵ هزار عضو خانواده سینما در گرو شکل‌گیری این چرخه اقتصادی است، متوجه می‌شویم که بخشی از این چرخه تحت تأثیر جشنواره فجر است. از این منظر جشنواره فجر هیچ‌گاه نباید از رونق بیفتد.

زمانی که در برنامه هفت بودیم، یکی از بازیگران مطرح سینما، مهمان ما بود. سیمرغ دوم یا سوم را گرفته بود و بعد از اختتامیه قرار بود در برنامه حضور داشته باشد. دستیارم از او پرسید شما که سیمرغ گرفته بودید، هنوز هم هیجان دارید؟ او گفت من اگر ۲۰ سیمرغ هم بگیرم، موقع دریافت سیمرغ بیست‌ویکم بازهم ضربان قلب خواهم داشت. چرا باید این اتفاق برای من عادی شود؟ معنی اهدای این جایزه این است که به من می‌گویند تو هنوز هم خوبی و جای تو را نگرفته‌اند. جشنواره فجر از این منظر محلی است برای اینکه به خودمان یادآوری کنیم هنوز هم خوبیم یا باید برخی بدی‌هایمان را اصلاح کنیم.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

نگذاریم چراغ نیمه روشن موسیقی هم خاموش شود


رضا مهدوی ـ نوازنده سنتور، منتقد و پژوهشگر موسیقی ـ معتقد است: «افرادی که سهوا یا عمدا به توقف موسیقی دامن می‌زنند، باعث می‌شوند همان فعالیت‌های محدود موسیقی و موسیقیدان‌های ایرانی متوقف شود تا جایی که بعدها به ضرر تمامیت ارضی، فعالیت‌های اقتصادی و روحیه موسیقیدان‌ها خواهد بود.»

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

میرزامحمدی: ایده فیلم «کت چرمی» قبل از ساخت مرد بازنده شکل گرفت/ هاشمی‌نژاد: قهرمان نوآر قهرمانی است که یا به دنبال عدالت است یا انتقام – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: نشست خبری فیلم «کت چرمی» با حضوراصحاب رسانه و عوامل این فیلم در سینمای رسانه (پردیس سینمایی ملت) برگزار شد.

به گزارش سینماپرس، نشست خبری فیلم سینمایی «کت چرمی» روز یکشنبه ۱۶ بهمن در سانس دوم از پنجمین روز چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر برای اصحاب رسانه و جامعه منتقدان در سینمای رسانه (پردیس سینمایی ملت) با حضور عوامل فیلم برگزار شد.

در نشست خبری فیلم سینمایی «کت چرمی»، حسین میرزامحمدی (کارگردان)، کامران حجازی (تهیه‌کننده)، سارا حاتمی (بازیگر)، مسعود هاشمی نژاد (نویسنده)، آرمان فیاض (مدیر فیلمبرداری) حضور دارند.

کامران حجازی تهیه کننده در ابتدا بیان کرد: ضمن همدردی با مردم عزیز ایران و مردم شریف خوی باید بگویم این تیم به نمایندگی از کل تیم سازنده کت چرمی در اینجا حضور دارند.

حسین میرزامحمدی کارگردان اثر نیز در سخنانی درباره دلیل ساخت این فیلم اظهار کرد: سال ۹۹ من فیلم کوتاهی داشتم که موضوع آن به پسربچه‌های بدسرپرست و بی‌سرپرست می‌پرداخت و در ادامه مستند خارج از محدوده را ساختم رگه‌های کت چرمی از آنجا شکل گرفت. من با نویسنده سه فیلم کوتاه دیگر هم کار کردیم و ماحصل آنها به این کار بدل شد.

وی اضافه کرد: من در فیلم کوتاه هم که کار می‌کردم روایتگری و قصه گویی برایم مهم بود و تلاش داشتم تصویر را در درام مورد نظرم شکل دهم. نمی‌شود گفت ما به ازا ندارد و همه تحقیقات ما را در بر می‌گیرد.

وی درباره انتخاب جواد عزتی و اینکه چقدر نقش او از فیلم خورشید مجیدی گرفته شده است توضیح داد: زمانی که ما به چنین فیلمی پرداختیم یعنی سال ۹۹ فیلم خورشید ساخته نشده بود و جواد عزتی گزینه اول ما بود.

هاشمی‌نژاد نویسنده در توضیحاتی از فیلم بیان کرد: تصمیم داشتیم قصه‌ای اجتماعی را برپایه عکس‌العمل‌ها بسازیم. عقیده من این است که فیلم درباره اندوه عیسی و مسائل اجتماعی است. باند مواد مخدر در فیلم بال‌هایی است که فیلم ما را کامل می‌کند وگرنه فیلم بیشتر درباره اندوه عیسی برای از دست دادن دخترش است. او قهرمان بزن‌بهادری نیست مثل خیلی از کلیشه‌ها بلکه قهرمانی مثل خیلی از افراد جامعه است که عمل قهرمانانه انجام می‌دهد.

سارا حاتمی بازیگر نیز درباره همکاری با این فیلم عنوان کرد: اولین تجربه بازیگری من سریال زخم‌کاری بود و این دومین تجربه کاری من است.

وی درباره رسیدن به نقش گفت: ما در پیش تولید تمرین‌های مختلفی داشتیم تا باورپذیر نقش شکل بگیرد. به کمپ‌های ترک اعتیاد می‌رفتیم. پرس و جو کردیم و تحقیقات مختلفی داشتیم.

کارگردان درباره انتخاب بازیگران تصریح کرد: ما جلسات مختلفی با تهیه کننده و نویسنده برای بازیگران داشتیم. وقتی مشغول نگارش فیلمنامه بودیم ناخودآگاه برخی بازیگران را تصور کردیم و اکثر نقش.ها را با همان انتخاب اول سراغشان رفتیم. جواد عزتی هم برای من فراتر از یک بازیگر است و مثل برادر کنار من بود خیلی در این مسیر کمک کرد.

هاشمی نژاد درباره الگوی سفر قهرمان در این فیلم اظهار کرد: قهرمان نوآر قهرمانی است که یا به دنبال عدالت است یا انتقام و در مسیر او موانعی هم وجود دارد که جزو ویژگی های ژانری چنین فیلم هایی است بنابراین داستان‌های فرعی فیلم هم جزو قواعد ژانر بود.

تهیه کننده در پاسخ به سوالی درباره شباهت جواد عزتی در این فیلم با کاراکتر مرد بازنده گفت: به نظرم هیچ شباهتی ندارند و متفاوت هستند. شاید فضای قصه شبیه باشد ولی آقای عزتی بسیار متفاوت است آنجا نقش مرد ۶۰ ساله را دارد و اینجا ۴۵ ساله است.

وی درباره اینکه این فیلم رپورتاژی برای بهزیستی شده بود گفت: دغدغه ما آسیب.های اجتماعی و مردم است. ما از بهزیستی کمک نخواستیم و آنها هم کمک نکردند ولی هر موضوعی درباره جایی یا نهادی ساخته می‌شود دلیل نیست که آنها کمک کرده باشند.

حاتمی در ادامه در پاسخ به سوالی درباره نقش خود گفت: آقای عزتی برای رسیدن به نقش خیلی به من کمک کرد.

حجازی در ادامه درباره نقش مبارز در فیلم عنوان کرد: من در پروژه مرد بازنده هم تلاش کردم در فیلمم چشم بیداری وجود داشته باشد که درنهایت ماجرا حل شود. من به فساد سیستماتیک اعتقاد ندارم. ما قصه را مطرح کردیم قهرمان مسأله را حل کرده و به سمت روشنی رفته است.

کارگردان درباره شباهت قهرمان فیلم با قهرمان‌های مسعود کیمیایی توضیح داد: کیمیایی بسیار استاد محترم است ولی من وامداری از او نداشتم فیلم‌های ایشان را دیدم ولی قهرمان ما با قهرمان‌هایی که آقای کیمیایی می سازند فاصله دارد.

کارگردان درباره شباهت اثر با مرد بازنده گفت: ایده این فیلم قبل از ساخت مرد بازنده شکل گرفت و من قبل از مرد بازنده با آقای حجازی گفتگو می‌کردم.

آرمان فیاض درباره همکاری با فیلم عنوان کرد: فیلمنامه را مطالعه کردم و به تدریج با کارگردان و کارهای او آشنا شدم. برای من چالش جالبی بودم چون تا به حال فیلمی به این اندازه روایتگر کار نکرده بودم. تمرکز فیلم در روایت بود و سخت است هم روایت کنید هم زیبا باشید و هم صاحب لحن بصری.

کارگردان در پاسخ به حضور مهدویان در فیلم عنوان کرد: روحیه‌ای در پروژه ما وجود دارد که هرکسی که به تیم ما اضافه شد برای ما آورده‌ای داشت. مهدویان شاید زبان روایتگری و تصویری‌اش با فیلم من متفاوت باشد اما به شدت نکته‌های درستی را در زمان فیلمبرداری و در مرحله تدوین به ما گفت. او سینما را می‌شناسد و من حتما می‌خواستم از کمکش استفاده کنم و در پست پروداکشن ایده‌های خوبی داد.

نویسنده درباره محافظه کاری فیلم و شباهت با کارهای مهدویان گفت: اینکه شباهتی با فیلم و آثار مهدویان دیده شود برای ما مسرت‌بخش است او ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز یک و دو را ساخته است که در تاریخ سینما ماندگار است. با این حال به نظرم از حیث شباهت، کار ما با کارهای او متفاوت است. در مرد بازنده درام سیاسی است و اینجا سفر درونی و درون‌مایه اجتماعی است.

نویسنده درباره استفاده از برخی از کلیشه‌ها گفت: ما پرهیز کردیم که روی برخی نکات مانور دهیم. هدف ما از برخی اتفاقات برانگیختن احساسات نبود و این حتی می‌تواند به نوعی ضدکلیشه هم باشد.

تهیه‌کننده درباره اینکه چالشی برای دریافت پروانه ساخت داشته است یا خیر گفت: پروسه پروانه ساخت ما طولانی شد چون موضوعات این چنینی دستخوش تغییرات می شود و شاید در چنین مواردی فیلمنامه اولیه را نتوان ساخت. پروسه‌ای که طی کردیم اما اینگونه نبود که از چیزی که می‌خواستیم صرف‌نظر کنیم. یک تعامل دو طرفه بین ما و شورای پروانه ساخت وجود داشت. اینکه بگوییم فیلمی برای دریافت پروانه ساخت چالش ندارد شاید درست نباشد اما مهم تعاملی است که بین گروه ما و شورا شکل گرفت و در نهایت فیلم ساخته شد.

تهیه کننده فیلم در پایان در پاسخ به سوالی برای بیان علت عدم حضور همه بازیگران در نشست خبری گفت: ما به دموکراسی معتقدیم و برخی بازیگران به دلایلی در این مکان حاضر نشدند اما این دلیل بر خط کشی میان آن‌ها و مردم نیست و همه بازیگرانی که در این دوره جشنواره حضور دارند به سینما کمک کرده‌اند.

مشاهده خبر از سایت منبع