رکوردشکنی نمایشگاه خالق «دختری با گوشواره مروارید»
نمایشگاه بزرگ آثار هنری «یوهانس ورمیر» در موزه ملی آمستردام بهطور رسمی رکورد زد.
نمایشگاه بزرگ آثار هنری «یوهانس ورمیر» در موزه ملی آمستردام بهطور رسمی رکورد زد.
سینماپرس: مراسم تشییع پیکر امام خمینی (ره) بنا بر گزارش رسانههای ایرانی و بینالمللی با حضور بیش از ۱۰ میلیون نفر اعلام شد. در این گزارش خاطرات عکاسان «جاسم غضبانپور»، «علی کاوه»، «علی فریدونی» و «محمود عبدالحسینی» را از آن روز مرور میکنیم.
به گزارش سینماپرس، تاریخ عصر ما باشکوهترین استقبال و بدرقه را به نام بنیانگذار جمهوری اسلامی ثبت کرد. خیابانهای تهران به صحنه تلخ بدرقه بنیانگذار انقلاب بدل شد. روایت شلوغیِ آن روز را یا به چشم دیده ایم و اگر هم سن و سال ما اجازه نداده، بارها و بارها شنیدهایم؛ اما شاید تصاویر به جا مانده از آن روزها، گویاترین روایت بدون قضاوتی باشد که میتوان به آن رجوع کرد.
۱۴ و ۱۵ خرداد ماه، سالهاست که در تقویم با نام امام خمینی(ره) پیوند خورده است؛ از مراسم بزرگ و استثنایی تشییع آن روز هنوز روایتهای زیادی شنیده میشود؛ روزی که جوانان انقلابی برای خداحافظی ابدی با رهبرشان باز هم در کنار هم پا به همان خیابانهایی گذاشتند که چند سال پیش صحنه مبارزهشان بود.
جاسم غضبانپور از عکاسان پیشکسوت درباره عکاسی از مراسم تشییع امام می گوید: به نظرم بزرگترین ویژگی امام(ره) سادگی ایشان بود. آنچه از ایشان دیدم یک فرد بسیار ساده و بیتکلف و خاکی بود. روز ارتحال امام (ره) به جماران رفته بودم و مردمی را میدیدم که در کوچه مبهوت بودند و ذکر میگفتند، چند نفر از دوستان عکاس من که خیلی مبهوت شده بودند، تصمیم گرفتند از این واقعه عکاسی نکنند و میگفتند اگر بخواهیم بخشی از این مراسم را عکاسی کنیم، بخش دیگر را از دست میدهیم.
وی گفت: در ایام ارتحال امام خمینی (ره) شاهد یک دست شدن مردم بودم و میخواستم این یکی شدن را نشان بدهم. روزگار غریبی بود و من شاهد گریه و متاثر شدن قشرهای مختلفی از مردم بودم. در عرض چند روز ۷۰ هزار تاج گل برای ایشان آورده بودند. من پس از ارتحال ایشان تغییر شکل مرقد را تقریبا تا وضعیت فعلی دنبال و از آن عکاسی کردم.
علی کاوه عکاس با سابقهای که توانسته لحظات زیادی را از امام خمینی(ره) در قاب دوربین خود ثبت کند، درباره وضعیت عکاسی در روز تشییع امام (ره)، گفته بود: مردم همانطور که سال ۵۷ از امام استقبال کردند، بدرقه باشکوهی هم برای ایشان برگزار کردند. در روز تشییع امام (ره) افراد زیادی از نقاط مختلف تهران و شهرستانها در مراسم حضور پیدا کرده بودند. من آن روز روی یک کانتینر ایستاده بودم و عکاسی میکردم. در تمام مدت نگران بودم که با آن همه وسیله و کولهپشتی و دوربینی که به گردنم بود، بیفتم بین سیل جمعیت، برای همین به شدت مواظب بودم که این اتفاق نیفتد، چون اگر میافتادم عکاسی هم تعطیل میشد.
در روز ارتحال امام خمینی (ره) من ۱۰ حلقه فیلم، یعنی ۳۶۰ فریم (قطعه) عکس، از مراسم به ثبت رساندم. معروفترین عکسی که از این مراسم گرفتم، عکس «قاب شکسته» است. در این عکس چند نفر قاب عکسی از امام (ره) را در دستهایشان گرفتهاند و فشار جمعیت آنقدر زیاد است که این قاب عکس شکسته است. این عکس بعدها خیلی معروف شد و مکرر به چاپ رسید.
علی فریدونی دیگر عکاس خبری است که شکوه این مراسم را به تصویر کشیده است، وی درباره شرایط آن روز می گوید: توصیفش برای من خیلی سخت است. من ۴۸ ساعت در مصلی بودم و شبانه روز مردم و دسته جاتی که از شهرستان ها می آمدند را عکاسی می کردم. شب تا صبح با فلش کوچکی که داشتم لحظه هایی که مردم زیارت نامه و قرآن می خواندند، معلولین، مجروحین، مردم عام شهرستان ها و ویلچری ها و یخچالی که درست کرده بودند را ثبت می کردم. در این فضا برای من عکاسی کردن خیلی سخت بود.
همه این قصه ها تمام شد و قرار شد که فردا صبح پیکر امام تشییع شود و همه عکاسان آنجا حضور پیدا کردند. وقتی امام را گذاشتند من نزدیک یخچال بودم. وقتی که پیکر امام را بلند کردند، ملت یک صدا و میلیونی یا حسین و الله اکبر گویان از تپه ها سرازیر شدند که مثل محشر و صحرای کربلا بود. کسی که این صحنه ها را می خواهد پشت ویزور ثبت کند، یعنی مردم، قیافه ها، چهره ها، اصلا قابل توصیف نبود. شاید چون من عاشق امام بودم، قرار بود این فریم ها پشت ویزور من ثبت و در تاریخ ماندگار شود.
محمود عبدالحسینی که عکسهایی از تشییع پیکر امام گرفته است درباره آن روز گفت: بعدازظهر ۱۵خرداد به بهشت زهرا رفتم و شب را در آنجا ماندم و از لحظه به لحظه مراسم یعنی از همان لحظات ابتدایی که در قطعه زمین انتخاب شده قبر را کندند تا به آخر که امام دفن شدند، عکسبرداری کردم.
در آن روز جمعیت بسیار زیادی برای تشییع پیکر امام حضور داشتند و خیل عظیمی از مردم برای آخرین وداع با رهبر بزرگ انقلاب و بیعتی دوباره و تبرک جستن به ایشان دست به تابوت میکشیدند و همین موضوع باعث شد تا کفن ایشان باز شود. در آن لحظه من هم نزدیک تابوت بودم و مرتب عکس میانداختم، اما زمانی رسید که دیدم هر کاری میکنم لنز فوکوس نمیدهد، لنز را باز کردم و بستم و همهچیز را چک کردم دیدم سالم است. ناگهان دست به چشمام زدم دیدم گریه میکنم! اینجا همانجاست که اتفاقی که در حال وقوع است بر عکاس غلبه کرده بود و باعث شد تا آن عکس تاریخی و معروف شکل بگیرد. پس از این اتفاق پیکر مطهر حضرت امام(ره) مجدداً به جماران منتقل شد و این بار حضرت امام (ره) را با کفنی که رهبر معظم انقلاب از مکه برای خود آورده بود، کفن میکنند.
هنگامی که تصمیم گرفتم عکسهای مراسم تشییع را ظاهر کنم مراحل چاپ این عکس که تمام شد، بسیار شوکه شدم و تنم لرزید! عجیب بود! ناخودآگاه گفتم مسیح! نه اینکه تنها حرف من باشد بلکه وقتی بسیاری از دوستان و آشنایان من هم این عکس را دیدند آنها هم گفتند مسیح. مانند تابلوی نقاشی حضرتمسیح که توسط میکل آنژ کشیده بود. سر امام(ره) نیز مانند سر حضرت مسیح زمانی که از صلیب پایین آورده شد و روی دامن حضرت مریم قرار گرفت، در تابوت بود. سر و صورت و گردن و پاها تماماً شبیه به تصویر مسیح شده بود؛ حتی حضرت آقا نیز پس از دیدن این عکس گفتند: «عجب! چه مسیحگونه است!»
پس از قهرمانی تاریخی بانوی ایرانی در مسابقات جهانی تکواندو، اتفاقی در پخش تلویزیونی رخ داد که به نظر میرسد ضرورت تولید اثر موسیقایی جدید را به رخ کشید.
شهرام مسلخی تهیهکننده و کارگردان فیلم سینمایی «یقهسفیدها» که از ۲۷ اردیبهشتماه روانه پرده سینماها شده و در هفته نخست اکران در حدود یک میلیارد تومان فروش را در گیشه تجربه کرد، در گفتگو با خبرنگار مهر درباره شرایط اکران این فیلم توضیح داد: در حال حاضر در فروش هفتگی فیلم «یقهسفیدها» رتبه چهارم را دارد و این اتفاق خوبی برای این فیلم است. بهخصوص اگر این نکته را مدنظر داشته باشیم که سانسهایی که به اکران فیلم ما تعلق گرفته است، سانسهای بسیار نامناسبی است و در خیلی از سینماهایی که انتظار فروش بالا در آنها داشتیم، تعداد سانس مطلوب به فیلم ما اختصاص پیدا نکرد. باوجود این شرایط فیلم فروش خوبی دارد.
وی ادامه داد: خیلی از مردم در فضای مجازی پیام میدهند که در ساعتی که به همراه خانواده به سینما مراجعه کردهاند، فیلم ما هیچ سانسی نداشته و ناگزیر فیلم دیگری را دیدهاند. متأسفانه بزرگترین مشکل فعلی ما مواجهه با همین مافیای سانسبندی فیلمها در چرخه اکران است. تبعیض در سانسبندی سینماها کاملاً مشهود است. در همین آخر هفته به چند سینما مراجعه کردیم و متوجه شدیم اغلب سانسهایی که به فیلم «یقهسفیدها» اختصاص پیدا کرده است، سانسهای سوختهای است که یا همزمان با ساعت کار مردم است یا با مواردی مانند طرح ترافیک درباره برخی سینماها، تداخل دارد.
مسلخی در عین حال تأکید کرد: شکر خدا با تمام این شرایط، بازهم فیلم توانسته است مخاطبان خود را داشته باشد و اینکه در همان هفته اول فروش فیلم از مرز یک میلیارد تومان عبور کرد اتفاق خوبی برای ما بود. خدا را شکر میکنیم و منتظریم ببینیم در ادامه چه اتفاقاتی برای فیلم رخ خواهد داد.
مخاطبانی که برای فیلم تبلیغ میکنند
کارگردان «یقهسفیدها» گفت: به نظر میرسد بخشی از این استقبال از فیلم، به خود فیلم بازمیگردد و مخاطبانی که به تماشای فیلم مینشینند، آن را به دیگران هم توصیه میکنند. از سوی دیگر اکران همزمان چند فیلم خوب در ماههای اخیر باعث شده است شاهد حضور بیشتر مخاطبان در سینماها باشیم. وقتی فیلم خوبی مانند «سه کام حبس» همزمان با فیلم من در حال اکران است، این اتفاق باعث نگرانی من نمیشود بلکه برعکس موجب قوت قلب من است چرا که میدانم مخاطبان بیشتری پایشان به سینما باز میشود.
وی افزود: نفس حضور مخاطبان در سالنهای سینمایی معمولاً کورس رقابتی را برای فیلمها بهوجود میآورد که به نفع همه فیلمهاست. اکران هر فیلم خوب در سینما، یک امتیاز برای همه فیلمهای در حال اکران است. در این شرایط آنچه محل نگرانی است، همان باندبازیهای سینماداران است که البته همیشه هم بوده و نمیتوان هم نسبت به آنها گلهمند بود. همین که بعد از سه سال فیلممان توانسته در همین شرایط اکران شود، جای شکر دارد!
مسلخی تأکید کرد: آنچه برای ما حائز اهمیت است، رضایت مخاطبان حاضر در سالن از فیلم است و اینکه همین مخاطبان تبدیل به تبلیغکنندگان فیلم ما بشوند و دیگران را به تماشای آن دعوت کنند.
خودمان از خودمان حمایت نمیکنیم!
این تهیهکننده و کارگردان با انتقاد از نبود حمایت لازم در زمینه بهرهمندی فیلمهای در حال اکران از ظرفیت تبلیغات تلویزیونی ادامه داد: همواره این انتقاد نسبت به عملکرد سینمای ایران وجود دارد که چرا نمیتواند مانند کشورهای دارای صنعت سینما، مخاطب بالا داشته باشد، اما فکر میکنم دلیل اصلی این اتفاق، همین است که ما خودمان از خودمان حمایت نمیکنیم. در حق سینما معمولاً در بسیاری از شرایط اجحاف میشود. خیلی از فیلمسازان از زمان بحران کرونا تا همین امروز با ضرر و زیانهای جدی اقتصادی مواجه شدهاند و فکر میکنم در چنین شرایط تلویزیون و شهرداری میتوانند در کنار سینماگران باشند و از آنها حمایت کنند. متأسفانه همواره شاهد نگاه منفی تلویزیون و شهرداری نسبت به سینما هستیم و به همین دلیل هم حمایتی که باید از سینما صورت نمیگیرد تا بتواند تبدیل به یک صنعت پولساز برای همه ما شود.
وی ادامه داد: سرمایهگذار بخش خصوصی که خودش برای ساخت این فیلم سرمایهاش را وسط گذاشته و سراغ من آمده تا این فیلم ساخته شود، با دیدن این قبیل بیمهریها آیا در سینما باقی میماند؟ طبیعی است که از این فضا دلزده میشود و سینمای ایران شانس دیگری برای بهرهمندی از یک سرمایه خصوصی را از دست میدهد.
پیرنگ «یقهسفیدها» شباهتهایی با «جوکر» داشت
مسلخی درباره اینکه گفته میشود «یقهسفیدها» ارجاعاتی به فیلم «جوکر» داشته است هم توضیح داد: بخشی از این اتفاق در زمان نگارش فیلمنامه شکل گرفت. زمانی که فرزاد گودرزی مشغول نگارش فیلمنامه بود و داشتیم سیناپس اولیه را آماده میکردیم، فیلم «جوکر» پخش شد که خیلی مورد علاقه هر دوی ما بود. همان زمان متوجه شدیم بخشی از پلانها و سکانسهای فیلممان دارد به سمت آن فیلم میرود. هرچند سینمای اقتباسی چندان در سینمای ایران مطلوب نیست و همه به دنبال تألیف هستند، این اتفاق در دنیا مرسوم است که فیلمها و رمانهای موفق مورد ارجاع فیلمهای دیگر قرار بگیرند.
مسلخی تأکید کرد: احساس ما این بود که در پیرنگ اصلی فیلمنامه ما شباهتهایی با فیلم «جوکر» وجود دارد و به همین دلیل آن را پررنگتر کردیم و فکر میکنم امروز هم این شباهتها برای آنهایی که فیلم را میبینند، جالب است. البته فیلم ما فضایی کمدی دارد و صرفاً رفت و برگشتی به فضای فیلم «جوکر» داشتهایم و به اندازه یک فیلم کمدی هم فکر میکنم توانسته است کار خودش را به درستی انجام دهد. ما هم انتظاری فراتر از این نداشتیم و نمیخواستیم فیلممان خیلی به فضای تلخ و سیاسی «جوکر» نزدیک شود. به همین اندازه که رفت و برگشت کاراکتر اصلی فیلم ما به جلد جوکر در بخشی از فیلم، لبخندی به لب مخاطب بنشاند، برایمان کافی است.
طی سه روز اول هفته که با ۲ روز تعطیلی پیاپی همراه بود در سرویس فرهنگی و هنری ایسنا، مطالبی درباره امام خمینی (ره) بهبهانه سالروز رحلت ایشان، قیام ۱۵ خرداد، ترخیص احمدرضا احمدی از بیمارستان، حضور فیلم ایرانی در جشنواره شانگهای چین، برگزاری کنسرت امید حاجیلی، جزئیاتی درباره سفر حج، حضور مهران غفوریان و جواد رضویان در رئالیتیشوی «ناتو» و غیره منتشر شد.
مجسمههای شهری در این سالها همواره دستخوش فراز و نشیب بوده و با حاشیههای متعددی مواجه شدهاند؛ از ساخت سردیسهای ناهمگون و نازیبا از چهرهها و مفاخر ملی گرفته تا سرقت و تخریب آثار ارزشمند. اکنون جدیدترین نمونه از این حاشیه ها، به سرقت بخشی از اثر حجمی «نشسته روی پل» نصبشده در پایتخت برمیگردد.