X

بایگانی مهر 4, 1402

دفتر سینمایی

زمانی که پس از انقلاب «سینمای گلخانه‌ای» به راه افتاد الگوی آن از «سینمای روسیه» گرفته شد/اساسا «فارابی» عصاره‌ای از «کمونیست» بود – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: اولین شب از سلسله نشست‌های «بر سینمای ایران چه گذشت» روز دوشنبه سوم مهر با حضور مهدی فخیم‌زاده، فریدون جیرانی، بهروز افخمی و سیدضیاء هاشمی در پردیس سینمایی آزادی برگزار شد.

نخستین شب از سلسله نشست‌های «بر سینمای ایران چه گذشت» به میزبانی امیر قادری و با حضور جمعی از سینماگران و اهالی رسانه روز دوشنبه سوم مهر در سالن شهر هفتم پردیس سینمایی آزادی برگزار شد. مهدی فخیم‌زاده، فریدون جیرانی، بهروز افخمی و سیدضیاء هاشمی از جمله سینماگرانی بودند که در میزگرد این نشست حاضر شدند.

امیر قادری ابتدا ضمن خوشامدگویی به مهمانان گفت: در ۴ برنامه‌ای که از این سلسله نشست در مهرماه خواهیم داشت و ۴ قسمت از مستند «بر سینمای ایران چه گذشت» محصول سازمان سینمایی سوره را به نمایش می‌گذاریم، درباره تاریخ سینمای دهه ۶۰ صحبت خواهیم کرد. در ادامه این نشست‌ها که احتمالا در آبان ماه برگزار می‌شود، موضوع سینمای دهه ۷۰ را محل بحث قرار خواهیم داد.

وی ادامه داد: اغلب آنچه در سینمای ایران اتفاق افتاده است، حاصل دو دهه اول است. در ادامه مسیر مدیریت سینمای ایران آنچنان تغییر مسیر نداده و بنیاد آن از همان سال‌ها گذاشته شده است. اگر بخواهیم به سال های منتهی به انقلاب بازگردیم، روایتی وجود دارد که گفته می‌شود سینما در سال ۵۶ در آستانه تعطیلی قرار گرفت و با اکران فیلم خارجی و محدودیت سالن، تقریبا همه چیز به پایان خود رسیده بود. با همین موضوع نشست را شروع می‌کنیم.

در ابتدای این نشست، سیدضیاء هاشمی تهیه‌کننده سینما درباره نقش خود در روزهای نخست سینمای ایران پس از انقلاب گفت: من با حوزه هنری به سینما ورود پیدا کردم. حوزه هنری در ابتدا حوزه اندیشه و هنر اسلامی بود و جمعی از جوانان انقلابی و متعهد برای تشکیل آن پای کار آمده بودند. در سال ۶۰، بخش سینمایی حوزه هنری تازه شروع به کار کرد و به مرور منسجم شد. اولین اثری که در حوزه هنری ساخته شد، فیلم «توجیه» با بازی مجید مجیدی و کارگردانی زنده یاد منوچهر حقانی‌پرست در سال ۱۳۶۰ بود. نویسنده این اثر محسن مخلباف بود که در واقع نقش پُررنگی داشت.

وی افزود: آقای مخملباف به واسطه ورود به حوزه هنری توانست فیلمساز شود. او خود را اسلام‌گرای تندرو می‌دانست و در تندروی، مشهورترین چهره حوزه هنری بود. به واسطه همین تندروی‌های برخی در اوایل انقلاب، این تصویر از بسیاری از افراد فعال در حوزه هنری آن زمان شکل گرفته بود.

این تهیه‌کننده سینما یادآور شد: در آن دوران، این فیلم‌ها معروف به فیلم اتوبوسی بود؛ چراکه عمدتا با اتوبوس مردم را از جاهای مختلف به سینما و مسجد می‌بردند و فیلم‌ می‌دیدند. زمانی که «برزخی‌ها» با چهره‌های بزرگ سینمای پیش از انقلاب آمد، برخی از افراد جامعه واکنش تندی به آن نشان دادند. در خاطرم است که فیلم «حاجی واشنگتن» اثر علی حاتمی در سینما اکران شده بود و به همراه مخملباف برای تماشای این فیلم رفته بودیم که او بسیار برافروخته و عصبانی شد.

در ادامه سیدضیاء هاشمی با رد برخی سخنان فخیم‌زاده، افزود: مجموعه سینمای پس از انقلاب به این تندی که گفتند نبود. این را هم بگویم به عنوان کسی که در کارهای او به عنوان تهیه‌کننده حاضر بودم، محسن مخملباف حتی چاقو هم همراه خودش سر صحنه نداشت. در آن دوران از حوزه هنری افراد زیادی عازم جبهه شدند و به یاد دارم در عملیات مرصاد تیمی متشکل از کارگردانان و فیلمبرداران رفتند، اما محسن مخملباف در دوران تندرویی‌اش هم هیچ‌وقت جبهه هم نرفت و در اصل، دل و جرات این کارها را هم نداشت.

وی افزود: البته بهروز افخمی از جمله افراد استثنایی بود که از همان ابتدا از محسن مخملباف متنفر بود و هیچ وقت حسی خوبی به او نداشت. افرادی آن زمان در حوزه هنری بودند که عاشق سینما باشند و فیلم‌ها را دنبال کنند، اما کسی به شدت بهروز افخمی پیگیر فیلم نبود. در حقیقت ایشان قبل از انقلاب به شدت اهل سینما بود؛ مدام به سینما می‌رفت و فیلم‌های آن دوران را هم می‌دید و حتی برای هم‌محلی‌هایش به مدت ۲ ساعت کل فیلم را تعریف می‌کرد.

وی درباره طیف بندی سینمای پس از انقلاب ادامه داد: در سینمای ایران آن زمان از حوزه هنری انقلابی‌تر وجود نداشت و حتی فضای تلویزیون که بهروز افخمی در آن مشغول بود، به نسبت بازتر بود. خاطرم هست که آن زمان برخی افراد تلویزیون فیلم «توبه نصوح» را که محصول حوزه بود، مسخره می‌کردند. البته این فیلم واقعا انبوهی از مخاطبان و روحانیون را با خود همراه کرده بود.

سیدضیاء هاشمی درباره رویکردهای سینمای ایران پس از وقوع انقلاب عنوان کرد: زمانی که پس از انقلاب، سینمای گلخانه‌ای به راه افتاد، الگوی آن از سینمای روسیه گرفته شد. اساسا فارابی عصاره‌ای از کمونیست بود. اینکه می‌گویند الگویی از سینمای فرانسه بوده، ابدا اینجور نیست. بلکه نگاه واقعی سینمای چپ‌گرای کمونیست بودند. حوزه هنری مخملباف هم اصل سینمای کمونیست بود. اینها متاثر از نگاه افراط و تفریطی به دین بود و این در همه بخش‌ها حتی غیر از سینما وجود داشت. این مساله را حتی در احکامی که آن دوران علیه سینما صادر می‌شد می‌توان دید. آن زمان اغلب سینماهای کشور به جرم آنکه مال حرام داشتند، از مالکانشان گرفته و به بنیاد مستضعفان داده شد. برخی هم البته با دادن خمس مال‌شان پاک شدند. بنابراین به طورکلی الگوی سینمایی خانه سینما و فارابی از روسیه گرفته شده بود و طی سفرهای آقایان به اروپا به سینمای چپ‌گرا متمایل شده بود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

نظام دوست: فقدان امنیت شغلی و عدم همبستگی میان صنوف سینمایی معضلات امروز اهالی سینما است – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: نعیمه نظام دوست گفت: امیدوارم با تدبیر، دغدغه مندی و درایت مسئولان خانه سینما و سایر مسئولان در وزارت ارشاد، سازمان سینمایی و سایر مسئولان فرهنگی و هنری و سینمایی کشور بتوانیم شاهد رفع این بحران های جدی باشیم.

نعیمه نظام دوست بازیگر سینما و تلویزیون در خصوص عدم توجه مدیران این نهاد به مسائل صنفی سینماگران گفت: فقدان امنیت شغلی، نبود بیمه بیکاری و عدم همبستگی و اتحاد میان صنوف سینمایی بزرگترین معضلات امروز اهالی سینما است که امیدوارم با تدبیر، دغدغه مندی و درایت مسئولان خانه سینما و سایر مسئولان در وزارت ارشاد، سازمان سینمایی و سایر مسئولان فرهنگی و هنری و سینمایی کشور بتوانیم شاهد رفع این بحران های جدی باشیم.

بازیگر فیلم های سینمایی «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» و «توفیق اجباری» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: من فکر می کنم یکی از بزرگترین معضلات ما سینماگران این است که همه پشت هم نیستیم! همه صنوف خانه سینما باید با یکدیگر همدل و همسو و متحد باشند؛ روسای انجمن ها باید در کنار هم باشند و با اتحاد و انسجام اتفاقی را رقم بزنند که منجر به تأمین امنیت شغلی سینماگران شود و هر کسی نتواند برای ساخت فیلمش از دوستان و اقوام و نزدیکان غیر سینمایی خود استفاده کند.

وی ادامه داد: ما سینماگران امنیت شغلی نداریم؛ ممکن است امروز سر کار باشیم و ده سال بعد بیکاری را تحمل کنیم! از این رو معتقدم مسئولان خانه سینما باید دغدغه مندانه در این راستا گام های جدی بردارند. خانم برومند به عنوان مدیرعامل خانه سینما که بنده به ایشان ارادت ویژه ای دارم باید مطمئن هستم نگاه مادرانه خود معضلات صنوف را برطرف می کنند و سعی دارند اتفاقات نویی در سینما رقم بخورد؛ ایشان نگاه مادرانه دارند و ان شاالله به زودی با حضور ایشان اوضاع سینماگران بهبود پیدا می کند.

این سینماگر سپس با بیان اینکه تأسیس صندوق بیمه بیکاری یکی دیگر از مسائلی است که مدیران این نهاد باید به آن توجه اکید داشته باشند اظهار داشت: برخی افراد فکر می کنند همه اهالی سینما خیلی پولدار هستند در صورتی که اصلاً این گونه نیست! بنده شخصاً سال گذشته حدود ۸ ماه بیکار بودم و پول اجاره خانه ام را نداشتم که پرداخت کنم و مجبور شدم از این طرف و آن طرف برای پرداخت اجاره خانه ام قرض بگیرم! بعد هم که سر کار رفتم با دریافت دستمزدم فقط توانستم بدهی های خود را صاف کنم.

نظام دوست تأکید کرد: مردم باید بدانند که ما کار می کنیم تا فقط روز و شب مان را بگذرانیم! همه سینماگران مثل هم نیستند! همه ملک و املاک آنچنانی ندارند. همه ولخرج نیستند. ما اغلب مان یک زندگی فوق العاده معمولی داریم و در اندازه طبقه متوسط زندگی می کنیم. خود من در یکی از نقاط معمولی شهر تهران منزل گرفته ام چرا که نمی توانم در نقاط مرفه نشین زندگی کنند. اما گاهی اوقات برخی از مردم فکر می کنند ما در قصر زندگی می کنیم!

این بازیگر توانمند تصریح کرد: شاید در کل بازیگران سینما تنها ۱۰-۲۰ نفر باشند که وضعیت خوبی دارند. اغلب بچه ها در شرایط سخت روزگار می گذرانند و خدا را خوش نمی آید این قدر نادرست قضاوت شوند.

بازیگر سریال های تلویزیونی «ساعت خوش» و «محله گل و بلبل» در بخش دیگری از این گفتگو خاطرنشان کرد: خوشبختانه در صنف ما با حضور پژمان بازغی گرامی اتفاقات خوبی در حال رخ دادن است. او تلاش زیادی می کند تا همه کسانی که در وادی هنر بازیگری فعالیت کرده اند بتوانند عضو صنف شوند و این اتفاق در حالی است که پیش از این عضوگیری به راحتی انجام نمی شد. در واقع گویا یک قانونی وجود داشت که هر کسی به راحتی نمی توانست عضو انجمن بازیگران شود و تنها کسانی که نقش اول داشتند می توانستند به عضویت این انجمن درآیند. این اتفاق در حالی است که ما بسیاری هنرمندان برجسته در کشورمان داریم که صرفاً ایفاگر نقش های مکمل بوده اند و آثار درخشانی هم از خود به یادگار گذاشته اند.

نظام دوست در همین راستا متذکر شد: من امیدوارم به زودی بتوانیم با درایت هیأت مدیره انجمن بازیگران و سایر صنوف خانه سینما و دغدغه مندی هیأت مدیره و مدیرعامل محترم خانه سینما شاهد تدوین و تصویب قانونی باشیم که تهیه کنندگان و کارگردانان را ملزم کند تا از همه عوامل سینما استفاده کنند. امیدوارم به زودی قانونی تدوین شود که یک بازیگر مرتب سر کار نباشد و شخص دیگری اصلاً کاری نکند. این اتفاق پیش از این در تلویزیون افتاده بود و مثلاً اگر بنده بازیگر یک سریال نوروزی بودم نمی تواستم در سریال نوروزی دیگر نقش آفرینی داشته باشم.

وی در پایان این گفتگو افزود: حقیقتاً چرا باید یک بازیگر، یا یک دستیار فیلمبردار، یا یک مدیر تدارکات و… ده سال بیکار باشد و فرد دیگری مرتباً کار کند؟ باید به همه سینماگران نان برسد. امیدوارم حسادت ها، تنگ نظری ها و بی عدالتی ها یک روز از سینمای ما برای همیشه رخت ببندد و همه سینماگران بتوانند از حداقل امکاناتی که شایسته شان برخوردار شوند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

روزی با هما روستا، سیامک اطلسی و شهاب حسینی


صدور پروانه ساخت پنج فیلم‌نامه، اعلام فیلم‌های جشنواره کودک و نوجوان، مرور خاطراتی از هما روستا و سیامک اطلسی، اظهارات شهاب حسینی درباره مرگ، پخش «سرزمین مادری» از تلوبیون، حذف امضاهای طلایی از میراث فرهنگی، انتقال الواح هخامنشی به ایران تا آخر امسال و کشف مهم در غرب ایران گزیده‌ای از اخبار فرهنگی هنری چهارم مهرماه بود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

اگر هر کسی بتواند الگوی خوبی مانند پدر مادر داشته باشند می‌توانند همیشه در مقابل سختی‌ها سربلند باشند – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: سوگل طهماسبی، بازیگر سینما و تلویزیون دوم مهر ماه در استودیوی سلام تهران حضور پیدا کرد تا با مجری برنامه گفت‌وگو کند. وی در این برنامه از تجربیات خود سخن گفت.

به گزارش سینماپرس، سوگل طهماسبی، بازیگر درباره نقش خود در سریال عشق کوفی اظهار کرد: نقش من در سریال «عشق کوفی» برخلاف نقش‌های دیگرم خاکستری و کمی منفی بود؛ خوشبختانه من از این کار راضی بودم و توانستم در حد توانم انرژی بگذارم و کار درستی ارائه دهم. خداراشکر بازخورد بینندگان نیز درباره این مسئله بسیار خوب بود و مورد پسند آن‌ها واقع شده بود.

وی درباره زمان پیشنهاد نقش‌ها در سریال عشق کوفی گفت: زمانی که می‌خواستند به من پیشنهاد بازیگری در این سریال را بدهند دو نقش منفی و مثبت موجود بود که نقش «تلما» تنها تا قسمت هفتم حضور داشت و سپس کشته می‌شد، اما نقش مثبت ماجرا تا آخر داستان حضور داشت. زمانی که متن سریال را خواندم با خود گفتم: تلما شخصیت بسیار قشنگی دارد. من این نقش را بسیار دوست داشتم و به همین دلیل تلما را انتخاب کردم.

طهماسبی ادامه داد: کار در این نقش بسیار سخت بود؛ چرا که هر روز یک ساعت و نیم مشغول انجام گریم بودیم و همچنین روزانه ۴۰ دقیقه دورخوانی داشتیم. از آنجایی که دیالوگ‌ها بسیار دشوار بود، ما ناچار بودیم که همواره گفتارها را تمرین کنیم.

او درباره تجربه‌اش در سریال بازپرس اظهار داشت: خوشبختانه این نقش هم بسیار مورد پسند قرار گرفت؛ من با تهیه کننده سریال بازپرس سابقه کار ۱۱ پروژه را دارم و با آقای احمد معظمی نیز سه تجربه کاری داشتم. زمانی که برای بازپرس به من پیشنهاد دادند متوجه شدم با تمامی افراد در گذشته فعالیت داشته‌ام. این فیلم‌نامه در رابطه با پرونده‌های واقعی ساخته شده بود و بسیار خوشحال بودم که توانستم در نقش مهدیه بازی کنم.

طهماسبی درباره سریال ۱۱۰ قسمتی «کیمیا» گفت: ما ۵ تا ۶ ماه این پروژه را در آبادان گذراندیم و سپس باقی آن را در تهران فیلم‌برداری کردیم. من از بازی در کیمیا بسیار خوشحالم و خوشبختانه آن‌قدر پرطرفدار بود که همچنان تلویزیون به پخش این سریال می‌پردازد و مخاطبان آن همواره زیاد هستند. خوشبختانه مردم بسیار آن سریال را دوست داشتند و همچنان گاهی اوقات طرفداران من را مرجان صدا می‌زنند.

بازیگر سینما و تلویزیون درباره سختی‌های مسیر بازیگری خود توضیح داد: من الگوی خوبی با نام مادر در زندگی دارم؛ مادرم بسیار صبور و باپشتکار است و به همین دلیل هر زمان که احساس کرده‌ام با سختی مواجه شده‌ام به مادرم نگاه کردم و از او انرژی گرفته‌ام تا بتوانم در مسیر خود موفق شوم. اگر هر کسی بتواند الگوی خوبی مانند پدر مادر داشته باشند می‌توانند همیشه در مقابل سختی‌ها سربلند باشند.

طهماسبی درباره ازدواج خود گفت: من و همسرم هم استانی هستیم و از قبل همدیگر را می‌شناختیم؛ خوشبختانه از آنجایی که زندگی را سخت نگرفتیم، توانستیم به سادگی ازدواج را پیش ببریم و به سادگی آن را انجام دهیم. ما زندگی خود را به آسودگی آغاز کردیم و خود را درگیر هزینه‌ها نکردیم.

ویژه برنامه سلام تهران به تهیه کنندگی میلاد حق‌پرست دوم مهر ما ساعت ۲۰:۰۰ تا ۲۲:۰۰ از شبکه پنج سیما پخش شد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

آغازی نو با مدرنیسم‌ها/ محل جدید آرتیبیشن افتتاح می‌شود


نمایشگاه «کلکسیونر مدرن» با آثاری از هنرمندان تأثیرگذار مدرنیسم روز ۷ مهر در محل جدید گالری آرتیبیشن برگزار می‌شود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

متاسفانه این یک واقعیت تلخ است که فیلم‌سازان ما روی خوشی به کتاب‌های تاریخی جنگ نشان نمی‌دهند – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: گلعلی بابایی پژوهشگر دفاع مقدس درباره ضرورت پرداخت به تمام ابعاد جنگ، گفت: از قدیم گفته‌اند هر پیروزی هزار پدر دارد اما شکست یتیم است. به نظرم پرداخت پیرامون عملیات‌هایی که در دستیابی به اهداف موفق نبودند و به اصطلاح عدم‌الفتح مشهورند، بایستی بیشتر صورت بگیرد تا ما با تاریخ‌سازی شبکه‌هایی مثل بی‌بی‌سی و افراد مغرض مواجه نشویم.

به گزارش سینماپرس، تاریخ و تاریخ‌نگاری دفاع مقدس با همه فعالیت‌هایی که در دهه‌های گذشته صورت گرفته است هنوز به عنوان یک گنجینه کشف نشده ظرفیت‌های تاریخی زیادی را برای ایرانیان در دل خود نگه داشته است. تا جایی که می‌توان ادعا کرد درباره بیشتر ابعاد جنگ تحمیلی یک پژوهش تاریخی جامع صورت نگرفته است. در این میان اما یکی از برگ‌های تاریخ دفاع مقدس که توسط یک تاریخ‌نگار نام‌آشنا به شکل ویژه‌ای مورد پژوهش و پردازش قرار گرفته لشگر۲۷ محمد رسول الله(ص) است.

لشگری که اگر در دوره دفاع مقدس با نام احمد متوسلیان و ابراهیم همت شناخته می‌شد در سال‌های بعد از جنگ با نام گلعلی بابایی و مجموعه آثاری که درباره تاریخ این لشگر به نگارش درآورد شناخته می‌شود. بابایی تاریخ‌نگار و نویسنده پرکار حوزه دفاع مقدس است که سال‌های جوانی خود را در جبهه‌های جنگ سپری کرد. پایان جنگ اما پرونده جنگ را برای او نبست تا روایت سال‌های دفاع را به عنوان رسالت خود در زمانه صلح برگزیند؛ رسالتی که ماحصلش تاکنون انتشار بیش از ۴۰جلد کتاب با موضوع دفاع مقدس بوده است.

«همپای صاعقه» مشهورترین اثر «گلعلی بابایی» است که به بررسی کارنامه عملیاتی لشگر۲۷ محمد رسول الله(ص) در حدفاصل دی۶۰ تا تیر۶۱ می‌پردازد. رهبر انقلاب در تفریظی بر «همپای صاعقه» کتاب بابایی را اینگونه توصیف کردند: «منبع بسیار غنی و ارزشمند است که از آن می‌توان ده‌ها کتاب و فیلمنامه و زندگینامه استخراج کرد».

ایرنا در همین زمینه و به بهانه هفته دفاع مقدس به گفت‌وگو با این پژوهشگر دفاع مقدس پرداختیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

شناساندن زوایای پیدا و پنهان جنگ خیلی موثر است

رهبر انقلاب در دیدار اخیر با روایتگران جنگ تحمیلی از تعبیر ویژه‌ای درباره تاریخ نگاری جنگ استفاده کرده و فرمودند «دفاع مقدس حق حیات بر کشور ما دارد»، از سوی دیگر شناساندن جوانب این دفاع برای جوانان را پیش شرط رقم خوردن اتفاقات بزرگ برای کشور دانستند. با این مقدمه بزرگ ترین ظرفیت تاریخ دفاع مقدس برای تقویت قدرت کشور را در چه چیزی می بینید؟

مقام معظم رهبری در سخنرانی روز ۲۹شهریور ۱۴۰۲ که در جمع پیشکسوتان، روایتگران و هنرمندان ایراد فرمودند از ۴زاویه دفاع مقدس را مورد بررسی قرار داد؛ اول اینکه از چه دفاع کردیم؟ دوم اینکه دفاع در مقابل چه کسی انجام گرفت؟ سوم اینکه چه کسانی دفاع کردند؟ و نهایتا اینکه نتیجه این دفاع چه شد؟

طبیعتا وقتی به این سوال‌های اساسی جنگ پاسخ درست داده شود قدرت ملت ایران به خوبی نمایان می‌شود و این برای شناساندن زوایای پیدا و پنهان جنگ خیلی موثر است. یعنی وقتی شما بفهمید که در جنگ فقط با صدام طرف نبودیم بلکه بسیاری از قدرت‌های دنیا و کشورهای اقماری‌شان پشت صدام بودند به اهمیت دفاع ۸ساله ملت ایران واقف می‌شوید.

ضمن اینکه وقتی ماهیت مدافعین این جنگ نابرابر [آحاد مردم] برای شما مشخص می‌شود هم بسیار به خود می‌بالی و به این مردم افتخار می‌کنی، به خصوص اینکه وقتی می‌بینیم که در فرجام جنگ ۸ساله مردم ما بدون برخورداری از هیچ کمکی دشمن را از کشور بیرون می‌کنند و هیچ بخشی از کشور به دست دشمن نمی‌افتد بیشتر احساس غرور می‌کنیم؛ این همان حق حیاتی است که رهبر معظم انقلاب به آن اشاره فرمودند.

متاسفانه فیلم‌سازان ما روی خوشی به کتاب‌های تاریخی جنگ نشان نمی‌دهند

یکی از پرسش‌هایی که همواره درباره تاریخ نگاری دفاع مقدس وجود دارد بهره‌برداری نهایی از پژوهش هاست. برای نمونه مجموعه عظیم پژوهشی شما با موضوع لشگر ۲۷محمد رسول الله(ص) در نوع خود ممتازترین پروژه تاریخی درباره یکی از لشگرهای ایران است. با این حال از این مرجع پایه پژوهشی کمتر اقتباس محتوایی در سینما شده است. مهمترین مانع حال حاضر میان کار تاریخی و تولید محتوای هنری و رسانه ای چیست؟

متاسفانه این یک واقعیت تلخ است که فیلم‌سازان ما روی خوشی به کتاب‌های تاریخی جنگ نشان نمی‌دهند و به همین خاطر بحث اقتباس در سینما و تلویزیون ما ما خیلی کمرنگ است. اینکه چرا چنین چیزی اتفاق نمی‌افتد را بنده بی‌اطلاعم اما چون به کارنامه عملیاتی لشگر۲۷ اشاره کردید، برای روشن شدن ذهن مخاطبین عزیز مایلم توضیحاتی بدهم.

به گواهی اکثر کسانی که کتاب‌هایی مثل «همپای صاعقه»، «ضربت متقابل»، «کوهستان آتش»، «شراره‌های خورشید»، «زمین‌های مسلح» و… را مطالعه نمودند، هرکدام از این آثار به تنهایی می‌تواند سوژه‌های ناب و آماده‌ای برای خلق آثار سینمایی و حتی سریال‌های تلویزیونی باشد.

من واقعا حسرت می‌خورم که چرا کتاب‌های پرهیجان، تکان‌دهنده و کاملی به لحاظ پژوهش یعنی «زمین‌های مسلح» و «شراره‌های خورشید» نباید به یک فیلم یا سریال مهیج تبدیل شوند. کتاب‌هایی که به واقع جنگ نیابتی صدام علیه مردم ایران و دفاع مشروع و مظلومانه ملت ما را به درستی مکتوب نموده‌اند. به نظرم هم سازمان سینمایی و وزارت ارشاد و هم سازمان صداوسیما بایستی سرمایه‌گذاری بیشتری انجام بدهند و ساخت اینگونه فیلم و سریال‌ها را در برنامه‌های سالانه خود قرار دهد.

نویسندگان پای صحبت‌های کهنه‌سربازها بنشینند

شما در مقام پژوهشگر جنگ، پیش از پژوهش، یک ناظر حاضر در میدان جنگ بوده‌اید و همین مساله فاصله شما را با سوژه تحقیقی تان کم کرده است. با این حال نسل بعدی پژوهشگران و تاریخ نگاران جنگ از این ارتباط مستقیم محروم بوده‌اند. این فرآیند انتقال نسلی برای پژوهشگران به چه شکلی باید طی شود که پروسه تاریخ‌نگاری دفاع مقدس قوت خود را از دست ندهد؟

یکی از ویژگی‌های دفاع ۸ساله ملت ما این بود که مدافعینش را از دل اجتماع(و نه فقط نیروهای مسلح) پیدا کرد و اقشار گوناگونی مردم اعم از کشاورز، کارگر، بازاری، دانشجو، دانش‌آموز، معلم، طلبه و عشایر به سمت جبهه‌ها شتافتند و دشمن تا دندان مسلح را از کشور بیرون راندند.

به همین شکل در گام اول ثبت وقایع جنگی هم نویسندگانش را از میان همان رزمندگان پیدا کرد. یعنی از سال دوم و سوم جنگ بود که کم‌کم کتاب‌های خاطرات رزمندگان جایی در بازار نشر و بعضا مطبوعات کشور باز کردند. این اتفاق به مرور تا پایان دفاع مقدس به ویژه پس از آن شدت بیشتری گرفت. همین امر سبب شد تا آثار درخور توجهی تالیف و منتشر شود که بیشتر در گونه خاطره‌نویسی بود.

همین آثار امروز می‌تواند دستمایه‌های مناسبی برای خلق آثار خوبی از سوی نویسندگان و پژوهشگران باشد. این یک رو از سکه تاریخ‌نگاری جنگ است؛ روی دیگر این سکه تلاش و مجاهدت خود پژوهشگران جوان است. بحمدلله هنوز رزمندگان دفاع مقدس در قید حیات هستند و سینه‌شان سرشار از خاطرات تلخ و شیرین آن دوران پرافتخار است.

در این خصوص وظیفه پژوهشگرانی که جنگ را درک نکرده‌اند این است که بروند پای صحبت‌های کهنه‌سربازان بنشینند و ناگفته‌های جنگ را از دل خاطرات آنها در بیاورند. البته مطالعه کتاب‌های تاریخ شفاهی، تاریخ‌نگاری، زندگینامه‌ها و هرآنچه که می‌تواند اطلاعاتتشان را پیرامون ۸سال جنگ بیشتر کند را باید در برنامه مطالعاتی خودشان قرار دهند تا این خلا تاریخی پر شود.

از قدیم گفته‌اند هر پیروزی هزار پدر دارد

به شکل مصداقی کدام برهه از تاریخ دفاع مقدس یا کدام موضوع جنگ بوده که از عدم پرداخت و پژوهش کافی به آن گلایه دارید؟

از قدیم گفته‌اند هر پیروزی هزار پدر دارد اما شکست یتیم است. به نظرم پرداخت پیرامون عملیات‌هایی که در دستیابی به اهداف موفق نبودند و به اصطلاح عدم‌الفتح مشهورند، بایستی بیشتر صورت بگیرد تا ما با تاریخ‌سازی شبکه‌هایی مثل بی‌بی‌سی و افراد مغرض مواجه نشویم.

به عنوان مثال چندسال قبل شاهد بودیم که چه هیاهویی پیرامون عملیات کربلای۴ ایجاد شد و چه آمارهای متناقضی ارائه گردید. یا در مورد دیگر برای شروع جنگ و اینکه محرک اصلی صدام برای حمله به ایران چه کسی بودند، اثر در خور توجهی تولید نکرده‌ایم. ضمن آن که هزاران سوژه بکر و ناب از وقایع دفاع مقدس در جبهه‌ها و پشت جبهه‌ها وجود دارد که هرکدامشان برای خلق یک اثر جذاب بی‌نظیرند.

این را از آن نظر می‌گویم که جنگ ما یک جنگ مردمی و متکی به اقشار متنوع جامعه بود که هرکدامشان ویژگی‌ها، شرایط زندگی و خانوادگی و حال و هوای خاص خودشان را داشته‌اند.

«بدون مرز» بعد از ۳سال تلاش و رفت و آمد به سوریه منتشر شد

و در پایان، این روزها مشغول چه کتابی هستید و در چه مرحله ای قرار دارد؟

بسیار خوشحالم که پس از ۳سال تلاش و رفت و آمد به سوریه بالاخره نگارش خاطرات یکی از سربازان فداکار این سرزمین [سیداکبر طباطبایی] تمام و کتاب «بدون مرز» چاپ و روانه بازار شده است. اعتقاد قلبی‌ام این است که «بدون مرز» نقطه عطفی در نگارش خاطرات دفاع مقدس و محور مقاومت به حساب می‌آید که بسیاری از ناگفته‌های مربوط به تلاش نیروهای مخلص سپاه قدس در کمک به مردمان بی‌پناه دنیا در آن آورده شده است.

کتاب دیگری که نگاشته‌ام و هم‌اکنون در مرحله صفحه‌آرایی است مربوط به شهید پرآوازه ابراهیم همت است. این کتاب با عنوان «ماه تمام» یک زندگی‌نامه مفصل، جامع و مستند است که می‌تواند در آینده الگوی مناسبی برای زندگینامه نویسی شهدا باشد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

توجه به «پیوستگی هنری» در یک اثر/ پاسداری از ایران را هدف گرفتند


حسین عصمتی درباره اثر نگارگری «بنای فرهنگ» که با هدف پیوستگی هنری خلق شده است، توضیحاتی ارائه کرد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

قبل از انقلاب اگر کارگردانی می‌خواست اثر متفاوتی بسازد باید به جایی وصل می‌بود – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: اولین شب از سلسله نشست‌های «بر سینمای ایران چه گذشت» روز دوشنبه سوم مهر با حضور مهدی فخیم‌زاده، فریدون جیرانی، بهروز افخمی و سیدضیاء هاشمی در پردیس سینمایی آزادی برگزار شد.

به گزارش سینماپرس، نخستین شب از سلسله نشست‌های «بر سینمای ایران چه گذشت» به میزبانی امیر قادری و با حضور جمعی از سینماگران و اهالی رسانه روز دوشنبه سوم مهر در سالن شهر هفتم پردیس سینمایی آزادی برگزار شد. مهدی فخیم‌زاده، فریدون جیرانی، بهروز افخمی و سیدضیاء هاشمی از جمله سینماگرانی بودند که در میزگرد این نشست حاضر شدند.

در این نشست مهدی فخیم‌زاده، بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون با بیان اینکه فیلم «میراث من جنون» را هنوز دوست دارد، در پاسخ به پرسش امیر قادری مبنی بر اینکه بیشترین دل‌مشغولی‌اش پس از انقلاب چه بود، تصریح کرد: من ۶ یا ۷ سال قبل از انقلاب با فیلم «تپلی» ساخته محمدرضا میرلوحی به سینما ورود کردم، در حقیقت با بازیگری شروع کردم و بعد به دستیاری، کارگردانی و… پرداختم. ناگفته نماند که در آن زمان فیلم‌فارسی را نمی‌شد ادامه داد. قبل از انقلاب اگر کارگردانی می‌خواست اثر متفاوتی بسازد، باید به جایی وصل می‌بود.

وی ادامه داد: حتی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم افراد خاصی می‌توانستند ورود کنند و باید نفوذ می‌داشتیم. برای مثال در آن زمان، چهره‌های خاصی ازجمله عباس کیارستمی، اسفندیار منفردزاده، فروزش و …‌. در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فعالیت می‌کردند.

این بازیگر پیشکسوت در جواب به این سوال که آیا روایتی که می‌گویند سینما در سال ۵۶ در آستانه تعطیلی بود، درست است یا نه، مطرح کرد: این روایتی را که می‌گویند سینما قرار بود در سال ۱۳۵۶ تعطیل شود، به این شکل قبول ندارم؛ بلکه سالن‌هایش را از دست داده بود. چراکه با هجوم فیلم‌های خارجی مواجه بودیم. برای مثال، سال ۱۳۵۱، ما ۹۰ اثر تولیدی داشتیم؛ در حالی که سال ۱۳۵۶، ۱۱ اثر خروجی سینمای ایران بود. سود اکران فیلم‌های خارجی برای سینماداران بیشتر از اکران فیلم‌فارسی بود. لفظ تعطیلی به معنی از دست‌دادن تماشاچی نبود و همان‌طور که گفتم فیلم ایرانی در مقایسه با فیلم‌های خارجی تماشاگر کمتری داشت.

این هنرمند با اشاره به خط فکری محسن مخملباف ذکر کرد: در سال‌های ابتدایی پس از انقلاب، محسن مخملباف تندروترین فرد سینما بود. نقل می‌کردند زمانی که سر صحنه می‌رفت، پاکتی همراهش بود که تصور می‌کردند، انار است اما بعد متوجه شدند، نارنجک با خود همراه دارد.

وی ادامه داد: محسن مخملباف روزی از فیلم «فرار» که تهیه‌کننده آن بودم و در ژانر دفاع مقدس تولید شده بود، تمجید کرد. حتی به من گفت «معتقد بودم که همه شما باید اعدام شوید؛ اما با این فیلم از شما خوشم آمده! ‌». مخملباف مدام از مدیران وزارت ارشاد و فارابی و… انتقاد می‌کرد که این‌ها فراماسون هستند. حدود دو سال بعد، همراه سیروس الوند بودیم که مخملباف را هم دیدیم. کاملا تغییر کرده و از عقاید خود برگشته بود و به ما تذکر می‌داد که مراقب حزب‌الهی‌های تندرو باشید تا وارد شوراهای سینمایی نشوند.

فخیم‌زاده در ادامه گفت: اواخر دهه پنجاه به طور کلی دولت غایب بود و نقش چندانی در شکل‌گیری سینما نداشت. به مرور یعنی سال ۶۰ حوزه هنری پیدا شد. قبل از این تنها یک پروانه ساخت صادر می‌شد. بنیاد سینمایی فارابی هم در همان زمان به دنبال پیدا کردن معنایی برای سینمای اسلام‌گرا بود. در واقع دست و پا می‌زدند تا الگوی سینمای اسلامی به وجود بیاورند. به یاد دارم آن زمان از محمد بهشتی می‌پرسیدیم، سینمای اسلامی که می‌گویید، یعنی چه و ایشان یک جایی بالاخره پاسخ داد که “شما نمی‌دانید سینمای اسلامی چیست و من هم نمی‌دانم! “. حوزه هنری سنگ انقلاب و حزب الله را به سینه می‌زد و متشکل از کسانی بود که یا انقلابی بودند یا انقلابی شدند. اما در سوی مقابل در دوره‌ای، بنیاد سینمایی فارابی که بیشتر روشنفکران را به خود جذب می‌کرد، رسما اعلام ‌کرد عرفان، وجه هنری اسلام است و به دنبال ارایه این تعریف از سینمای اسلامی بودند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

آثار مرتضی اسدی به سهراب رسید/ نقش‌هایی از طبیعت


نمایشگاه نقاشی‌های مرتضی اسدی با عنوان «با طبیعت آغاز شده‌ام …» عصر جمعه ۷ مهر در نگارخانه سهراب افتتاح می‌شود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

در دهه ۵۰ روش‌هایی برای گران‌کردن تولید فیلم از سوی دولت به کار رفته شد که باعث شد بخش خصوصی کاملا ناتوان شود – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: اولین شب از سلسله نشست‌های «بر سینمای ایران چه گذشت» روز دوشنبه سوم مهر با حضور مهدی فخیم‌زاده، فریدون جیرانی، بهروز افخمی و سیدضیاء هاشمی در پردیس سینمایی آزادی برگزار شد.

به گزارش سینماپرس، نخستین شب از سلسله نشست‌های «بر سینمای ایران چه گذشت» به میزبانی امیر قادری و با حضور جمعی از سینماگران و اهالی رسانه روز دوشنبه سوم مهر در سالن شهر هفتم پردیس سینمایی آزادی برگزار شد. مهدی فخیم‌زاده، فریدون جیرانی، بهروز افخمی و سیدضیاء هاشمی از جمله سینماگرانی بودند که در میزگرد این نشست حاضر شدند.

در این نشست بهروز افخمی نویسنده و کارگردان پیشکسوت در جواب به این سوال که آیا تجربه‌اش از سال ۵۶ تعطیل‌شدن سینمای ایران است یا خیر، بیان کرد: قطعا تجربه من از سال ۱۳۵۶، تعطیل شدن سینماهاست و اینکه تولید فیلم به زیر ۱۰ اثر رسید. البته آن سال دیگر بحبوبه انقلاب اسلامی بود و این مساله بر رفتار حکومت تاثیر داشت. برای بررسی دقیق‌تر این پرسش باید به سال ۵۵ توجه کرد که در آن سال نیز تولید فیلم به زیر ۲۰ اثر رسید. معتقدم روش‌هایی برای گران‌کردن تولید فیلم از سوی دولت به کار رفته شد که باعث شد بخش خصوصی کاملا ناتوان شود. در حقیقت شاید بتوان گفت هدف دولت کنترل کامل فیلمسازی توسط خودش بود؛ البته بهتر است بگویم سازمان‌های نیمه‌دولتی مانند شرکت گسترش صنایع سینمایی هزینه تولید را افزایش دادند و همین امر موجب شد قیمت تولید فیلم در فاصله کوتاهی ۵ برابر شود.

قادری در ادامه نشست با طرح این پرسش از افخمی که آیا سینمای ما پس از انقلاب بیشتر به سینمای مارکسیستی گرایش پیدا نکرد؟، بیان کرد: چراکه تعریفی برای سینمای اسلام‌گرا نداشتیم، اگرچه به دنبال آن بودیم. اما باید بگویم که تعریف سینمای مارکسیستی را جای سینمای اسلام‌گرا گذاشتیم چون در دنیا تعریف داشت.

افخمی درباره این موضوع پاسخ داد: با این پرسش تفاوت سینمای فاشیست با سینمای مارکسیست چیست؟ بنظر من این مقایسه خیلی وجهی ندارد. اما اگر با رویکرد محتوایی بخواهیم بررسی کنیم، می‌توان تحلیلی داشت. از آنجایی که بخشی از سینمای کشورهای کمونیستی، قهرمان‌پرداز، امیدآفرین و پرداختن به طبقه فرودست بود و انقلاب را تبلیغ می‌کرد. هرچند این مضمون‌های قهرمان‌پرداز را هم می‌توان در سینمای هند هم پیدا کرد.

این فیلمساز درباره شرایط متفاوت سینما و تلویزیون در دهه ۶۰ با کنایه مطرح کرد: من آن سال‌ها در تلویزیون بودم. البته تلویزیون در آن دوران برخلاف سینما، مشغول نظریه‌پردازی نبود! و یک کار ضروری داشت؛ آن هم این بود که اوقات فراغت مردم را باید پُر کند؛ اوقات فراغتی که هر روز داشت جدی‌تر هم می‌شد. از سال ۱۳۶۱ به بعد، سریال‌سازی در تلویزیون آغاز شد و من هم در سال ۶۲ مدیر گروه فیلم و سریال تلویزیون شدم. زمانی که مدیر شدم، دیگر مسئولیت پُرکردن اوقات فراغت با این گروه بود و مدام برنامه تولید می‌شد. می توانم بگویم به اندازه مدیریت دو شبکه فعلی حجم و وسعت کار داشتیم. مسئولیت سنگینی هم بود و به محض اینکه در این کار کمی شکست می‌خوردیم و ضعیف عمل می‌کردیم، انواع ناسزاها به ما گفته می‌شد. به یاد دارم آن زمان فیلم‌های آمریکایی را نشان می‌دادیم و برای یک فیلم که حق رایتش تمام شده بود، بعدها در دادگاه لاهه جریمه شدیم و مجبور شدیم چند برابر حق پخش آن را بپردازیم!

مشاهده خبر از سایت منبع