X

بایگانی اسفند 4, 1398

دفتر سینمایی

بازگشت «مجید مظفری» به صحنه دفاع از خاک و ناموس – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: مجید مظفری گفت: در سریال «ایل‌دا» نقش صالح خان یکی از بزرگان ایل را بازی می‌کنم. در این سریال دفاع از مرز و خاک و ناموس توسط ایلات و عشایر به نمایش گذاشته می‌شود.

به گزارش سینماپرس؛ مجید مظفری بازیگر سینما و تلویزیون که در آثاری قابل توجه حضور داشته هم‌اینک در یکی از آثار تلویزیونی با موضوع دلاورمردی‌های عشایر با عنوان «ایل دا» جلوی دوربین می‌رود. وی درباره حضورش در این مجموعه گفت: در سریال «ایل‌دا» نقش صالح خان یکی از بزرگان ایل را بازی می‌کنم. در این سریال دفاع از مرز و خاک و ناموس توسط ایلات و عشایر به نمایش گذاشته می‌شود. مردان و زنان ایلات و عشایر برای دفاع از هر وسیله‌ای مثل  داس، اسلحه و… استفاده می‌کنند.

وی در ادامه درباره داستان مجموعه توضیح داد: در این مجموعه، داستان دو ایل در لرستان به نمایش گذاشته می‌شود که با مشکلات و مسایل متعددی روبرو هستند و در ابتدای سریال بزرگان ده مشغول گفت‌وگو برای رفع چالش‌ها و مشکلات هستند؛ در این زمان عراق در مرزهای ایران تحرکاتی انجام می‌دهد و آغاز جنگ است و بزرگان ایل مشکلات پیش آمده را کنار گذاشته و با هر وسیله‌ای که در اختیار دارند در مقابل این تحرکات ایستادند.

مظفری درباره کار در این نوع آثار که آپارتمانی نیستند، گفت: شرایط کار بسیار سخت است زیرا لوکیشن‌ها از شهر دور است و تغییر آب و هوا بسیار آزاردهنده است؛ امکانات چندانی برای گروه وجود ندارد اما با این حال همه عزیزان جلو و پشت دوربین در تلاشند تا به بهترین شکل فعالیت کنند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

شاهین فرهت به «شب موسیقی» می رود


شاهین فرهت به «شب موسیقی» می رود

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

تلاش دولت فرانسه برای تغییر رئیس جشنواره کن – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: وزارت فرهنگ فرانسه در تلاش است فردی را که سابقه‌ای در امور سینمایی ندارد به عنوان گزینه مطلوب خود برای جایگزینی رئیس کنونی جشنواره کن به این جشنواره تحمیل کند.

به گزارش سینماپرس به نقل از ورایتی، «پیر لسکیور» که در سال ۲۰۱۵ جایگزین «ژیل ژاکوب» رئیس کهنه‌کار جشنواره کن شد در انتخابات جدید ریاست این رویداد مهم سینمایی بار دیگر شرکت خواهد کرد تا با توجه به عملکرد مثبتش در چند سال اخیر برای سومین دوره ریاست کن را بر عهده گیرد، اما شایعاتی در رسانه‌های فرانسوی درباره یک نامزد جدید مورد حمایت دولت شنیده می‌شود.  

بنا بر اعلام مجله «Paris Match»،   «مرسدس اِرا» به عنوان یک مدیر زن بلندمرتبه در امور تبلیغاتی گزینه‌ای است که برای به‌دست گرفتن ریاست جشنواره کن از سوی دولت و وزارت فرهنگ فرانسه در حال تحمیل شدن است.  

«مرسدس اِرا» که ریاست آژانس تبلیغاتی «BETC» را بر عهده دارد فردی بیگانه با دنیای سینماست، اما به سبب این‌که یکی از حامیان اصلی تنوع و برابری جنسیتی است به عنوان گزینه وزیر فرهنگ فرانسه برای این جایگاه درنظر گرفته شده است. ضمن این‌که دولت فرانسه نیز ظاهرا تمایل دارد یک زن ریاست جشنواره کن را بر عهده گیرد.  

چندین مدیر سینمایی مهم در فرانسه واکنش تندی به این گمانه‌زنی داشته‌ و اعلام کرده‌اند که دولت فرانسه نباید در انتخابات ریاست جشنواره کن دخالت کند؛ انتخاباتی که قرار است از سوی هیئت‌مدیره انجمن جشنواره بین‌المللی فیلم فرانسه شامل چند مقام دولتی و چند فعال سینمایی برگزار شود.  

این اولین‌باری است که وزارت فرهنگ فرانسه در تلاش برای تحمیل گزینه خود برای ریاست کن است. «ژیل ژاکوب» در سال ۲۰۰۱ به عنوان رئیس جشنواره کن انتخاب شد و برای ۱۴ سال در این سِمت باقی ماند.  

جشنواره فیلم کن در دو سال اخیر عملکرد موفقی داشته است و امسال نیز فیلم «اَنگل» که در جشنواره کن رونمایی و برنده نخل طلای بهترین فیلم شده بود توانست در جوایز اسکار تاریخ‌سازی کند و چهار جایزه بهترین فیلم، کارگردانی، فیلم خارجی و فیلمنامه‌ اصلی را به خانه ببرد. «روزی روزگاری در هالیوود»، «بینوایان»، «درد و شکوه» و «پرتره یک بانو در آتش» نیز دیگر فیلم‌های موفق سال بودند که از دریچه جشنواره کن ۲۰۱۹ برای اولین‌بار معرفی شدند.  

سال قبل از آن نیز فیلم‌های «دزدان فروشگاه»، «کلنزمن سیاه» و «کفرناحوم» پس از رونمایی در کن حضور موفقی در فصل جوایز سینمایی داشتند.  

«پیر لسکیور» که فرد کهنه‌کار رسانه‌ای در فرانسه است در دهه ۱۹۸۰ یکی از بنیانگذاران کانال پلاس فرانسه بود و همچنین مجری یک مجله روزانه تلویزیونی است که از زمان حضور در راس جشنواره کن همکاری خوبی با «تیری فرمو» دبیر کن داشته و آزادی عمل لازم را به او برای ایجاد تغییرات اساسی داده است.  

در زمان ریاست «لسکیور»، کن اولین جشنواره بین‌المللی سینمایی نام گرفت که معاهده برابری جنسیتی را در سال ۲۰۱۸ امضا کرد.  

انتظار می‌رود جلسه انتخاب رئیس جشنواره کن در چند ماه آینده برگزار شود. دومین دوره حضور «پیر لسکیور»   به عنوان رئیس کن در تاریخ هفتم جولای و پس از جشنواره کن ۲۰۲۰ به پایان می‌رسد.  

هفتاد و سومین جشنواره فیلم کن از تاریخ ۱۲ تا ۲۳ می (۲۳ اردیبهشت تا ۳ خرداد) در فرانسه برگزار می‌شود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

مشکلات ارکستر سمفونیک تهران از کجا ریشه می‌گیرد؟


مشکلات ارکستر سمفونیک تهران از کجا ریشه می‌گیرد؟

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

تکذبیه‌ کرونایی تکذیب می‌شود – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: محمدرضا فرجی از اعضای شورای صنفی نمایش ضمن اشاره به مصوبه این شورا برای تعطیلی سینماها به مدت یک هفته، از سر گیری اکران پس از این مدت را منوط به اعلام نظر مراجع ذی‌صلاح اعلام کرد.

به گزارش سینماپرس، محمدرضا فرجی از اعضای شورای صنفی نمایش درباره خروجی جلسه امروز یکشنبه ۴ اسفند ماه این شورا به مهر گفت: بر اساس مصوبه امروز شورای صنفی نمایش و پیرو اطلاعیه روز گذشته وزارت ارشاد، تمامی سینماهای کشور از امروز تا پایان هفته جاری به دلیل جلوگیری از شیوع بیماری کرونا تعطیل خواهند بود.

فرجی تأکید کرد: پس از پایان این زمان هم ادامه فعالیت سینماها با اجازه از مراجع ذی صلاح اتفاق می‌افتد. چرا که سلامتی مردم برای ما در اولویت قرار دارد.

وی افزود: کسانی که برای امروز و فردا از طریق سایت سینما تیکت بلیت خریداری کرده بودند، امکان برگشت پول آن‌ها وجود دارد و این سامانه باید پول آنها را برگرداند.

فرجی در پایان گفت: شورای صنفی نمایش برای فیلم‌های در حال اکران و فیلم‌هایی که در نوبت اکران هستند و از این تعطیلات متضرر می‌شوند، حتماً هفته‌های جبرانی در نظر می‌گیرد و برای ضرر آنها تصمیمی اتخاذ می‌کند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

قربانی قطعه‌ای تازه از «با من بخوان» را خواند/ آرزوی شفای استاد


قربانی قطعه‌ای تازه از «با من بخوان» را خواند/ آرزوی شفای استاد

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

رد پای سردار در جشنواره تجسمی


رد پای سردار در جشنواره تجسمی

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

علت ریزش مخاطب امسال چینش اشتباه فیلم‌ها بود/ فروش واقعی «مُطرب» این رقم نیست – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: برنامه‌ریزی برای قرعه‌کشی اکران فیلم‌های سینمایی سال آینده کشور می‌تواند منجر به بهبود شرایط اکران و قرعه کشی در سینماهای کشور شود.

به گزارش سینماپرس، باتوجه به کاهش مخاطبان سینما طبق اعلام رسمی سازمان سینمایی و همینطور داغ‌ شدن موضوع قرعه‌کشی فیلم‌ها برای اکران و توجه به تنوع فیلم‌های سینمایی در جشنواره فیلم فجر، به نظر می‌رسد که فضای اکران سال‌ آینده سینمای کشور مورد آزمایش جدی قرار خواهد گرفت.

در کنار این باید نسبت به چرایی کاهش مخاطبین سینما در سالی که رو به پایان است با نظر به وجود فیلم‌های متنوع کمدی، درام اجتماعی و… نیز تأمل کرد. اینکه چرا با وجود اینکه فیلم‌هایی مانند مطرب، زیرنظر، چشم و گوش بسته و دیگر فیلم‌های کمدی در کنار فیلم‌های اجتماعی مانند متری‌ شیش‌ونیم، سرخپوست، شبی که ماه کامل شد و همینطور فیلم‌های کودکانی که توانستند در گردونه اکران از موفقیت‌های خوبی برخوردار باشند مانند منطقه پرواز ممنوع و بنیامین، اکران شدند همچنان مخاطبین سینمای کشور زیر ده میلیون نفر است!؟

در این خصوص با برخی از تهیه‌کنندگان و کارگردانان سینمای کشور به گفت‌وگو پرداخته‌ایم که در ادامه گفت‌وگوی ما با حبیب اسماعیلی تهیه کننده سینمای کشور را می‌خوانید.

اسماعیلی در ابتدا علت اصلی ریزش مخاطب در سینمای کشور را عدم برنامه‌ریزی درست برای اکران فیلم‌های سینمایی توصیف کرد و گفت: در سالی که گذشت سینمای ما به علت برنامه‌ریزی اشتباهی که در حوزه اکران داشتیم دچار ریزش مخطب جدی شد. چینش اکران فیلم‌ها به گونه‌ای بود که منجر به این شد که فیلم‌هایی که از فروش خوبی برخوردار نبودند زمانی اکران شود که فیلم‌های پرفروش دیگر هم در حال اکران بودند و در نتیجه در آن بازه زمانی سینما از فروش بسیار پایینی برخوردار شد.

وی در ادامه گفت: ساخت‌وساز پردیس‌های سینمایی که امسال در شهرهای مخلف کشور رخ داد نیز می‌تواند فروش فیلم‌ها را بالا ببرد. اما در آن حالت نیز ما به مدیریت اکران قوی نیاز داریم و اگرنه تنها ساخت سینماها نمی‌تواند کمک بسیار شایانی به رونق سینماها کند بلکه مدیریت اکران لازم است.

در امسال واقعاً بسیاری از تهیه‌کنندگان، مدیران پخش و سینماداران از بی‌برنامه‌گی نالیدند. بنابراین من نیز با قرعه‌کشی موافقم زیرا باعث می‌شود در یک برنامه‌ریزی کامل و درست رونق اکران سینماها را در نظر داشته باشیم. برای همین از آقایان انتظامی و دیگر مسئولین و سینماگرانی که در این رخداد مهم فرهنگی و اجتماعی دست دارند تشکر می‌کنم.

فروش واقعی مُطرب چقدر است؟

این تهیه‌کننده سینما درباره اکران فیلم‌های خوب در کنار یکدیگر گفت: زمانی که فیلم‌های خوب با یکدیگر اکران شود، همدیگر را در اکران خنثی می‌کنند. بگذاریم مسأله فروش بسیار بالای مطرب را از این منظر نیز بررسی کنیم که اگر این فیلم به عنوان مثال در عید نوروز ۱۳۹۹ اکران می‌شد باز هم از این فروش بسیار بالا برخوردار بود؟ قطعاً خیر و بیشتر از ۲۵ میلیارد فروش نداشت، زیرا در نوروز فیلم‌های بسیار پرفروش دیگر نیز در حال اکران است و طبیعتاً این فیلم نیز سالن‌های کمتری را شامل می‌شد و در کنار آن نیز باید تأثیر فروش فیلم‌های دیگر را نیز در نظر گرفت. مطرب زمانی اکران شد که در کنار آن فیلم‌های پرفروش دیگر اکران نداشتند و در نتیجه این فیلم توانست در اکران از این فروش بالا برخوردار شود.

وی ادامه داد: واقعیتی که در اکران امسال رخ داد این بود که اواخر خرداد و بعد از اکران چند فیلم خوب یکباره سینماهای ما در مدت زمان مدیدی بدون فیلم خوب و بفروش بود و در نتیجه سینماهای ما دچار کسری مخاطب شد. بخش بزرگی از کمبود مخاطب امسال سینماهای ما مربوط به آن فصل‌ بود.

اگر قرعه‌کشی فیلم‌ها در سال آینده به خوبی و با دقت انجام شود و واقعاً تقسیم بندی عادلانه صورت بگیرد گلدان فیلم‌ها خالی نخواهد ماند و هر ماه فیلم‌های خوب و بفروش در سینماهای ما اکران خواهد شد. پس نکته مهم این است که در صورتی که قرعه‌کشی وجود داشته باشد باز ما نیاز به برنامه‌ریزی و مدیریت قوی و درست داریم.

فیلم‌هایی بوده است که به خاطر این مدیریت اشتباه در اکران له شد اما بعد از دو ماه در شرایط بهتری توانسته مخاطبین خود را پیدا کند و فروش خود را بالا ببرد. پس اگر همین فیلم از همان ابتدا می‌توانست در بازه زمانی و شرایط منصفانه‌تر و با مدیریت بهتر اکران شود در نتیجه مخاطبین خود را هم از همان ابتدا پیدا می‌کرد و فروش واقعی خود را بدست می‌آورد.

ما فیلم‌هایی را داشتیم که حتی هنرپیشه‌های خوبی داشتند اما به خاطر همین اشتباه مدیریت اکران و سرگروه سینمایی دچار ورشکستگی مالی شدند.

ژانرهای جذاب مخاطبین را به سینما خواهد آورد

وی در پاسخ به خبرنگار تسنیم درباره کمک تنوع گونه‌های سینمایی که در جشنواره فیلم فجر شاهد آن بودیم به رونق اقتصادی سال آینده سینمای ایران و آوردن مخاطبینی که کمتر به سینما می‌آیند گفت: قطعاً این موضوع می‌تواند به فروش بهتر و دعوت دیگر مخاطبینی که به سینما نیامدند کمک کند. البته به خاطر شرایط بد اقتصادی و البته نیاز به شادی و تفریح فیلم‌های کمدی بیشتر مورد استقبال قرار دارند. البته افرادی هم هستند که دوست دارند تا فیلم‌هایی را ببینند که آنان را به تفکر و تعمق باز دارد که تعداد آنها نیز کم نیست اما دیده شدن این فیلم‌ها مشروط به این است که آن‌ها نیز سالن‌های زیاد و در زمان‌ خوبی نمایش داده شوند.

وی با اشاره به موفقیت سینمای اجتماعی ما در سال‌های قبل گفت واقعیت این است که روزگاری حرف اول سینمای کشور ما را سینمای اجتماعی ما می‌زد اما متأسفانه این منافع شخصی سرگروه‌های سینمایی است که باعث شده است تا سینمای اجتماعی ما از رونق بیافتد. فردی که خود تهیه‌کننده است و دفتر پخش دارد و در عین حال سینمادار هم است، فیلم‌هایی را که منافع شخصی خود او است را اکران می‌کند و فیلمی که دفتر پخش دیگر دوستانمان دارد را به خاطر منافع شخصی اکران نمی‌کند!  این خودی و غیر خودی کردن در سینما باعث شده است تا رونق و اکران سینمای ما دچار چنین مشکلی شود.

اما در صورتی که سال آینده قوانین به صورت درست و با مدیریت و برنامه‌ریزی اجرا شود قطعاً شرایط بهتری را خواهیم داشت.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

جای «ملکاوان» در تلویزیون خالی بود – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: سیروس با وجودی که بازیگر پر کاری در تلویزیون نیست اما توانسته در همین تجربه های معدودش برنده جایزه بهترین بازیگر زن در بیست و دومین جشنواره مراکز استان های سازمان صداوسیما شود. خاطرات ناتمام، تنهایی لیلا، شمعدونی، نوار زرد و بانوی سردار از جمله سریال هایی است که سیروس در آنها به ایفای نقش پرداخته.

به گزارش سینماپرس، سیروس در سریال «ملکاوان» نیز در قالب شخصیت «شیدا» جلوی دوربین احمد معظمی رفته است. نقشی که به گفته خود سیروس، چندان در بطن قصه تاثیرگذار نیست اما به لحاظ کمک به معرفی قهرمان اصلی سریال (مهسا) موثر است. او در عین حال تاکید می کند که ملکاوان سریال متفاوت و جذابی به شمار می رود و از بابت حضورش در چنین اثری، خرسند و راضی است. به باور او، ملکاوان از جمله سریال هایی است که مخاطب را با خود همراه می کند و گره های معمایی اش آنقدر جذاب است که بیننده نمی تواند همزمان با تماشای این اثر نمایشی، به کار دیگری بپردازد و باید عمده تمرکزش بر پیگیری قصه باشد.

به بهانه پخش سریال ملکاوان از شبکه آی فیلم پای صحبت های پانته آ سیروس، بازیگر نقش شیدا در این مجموعه نمایشی نشستیم. سریال ملکاوان هر شب ساعت ۲۲ روی آنتن آی فیلم می رود.     
– درباره حضورتان در سریال «ملکاوان» و بازی در قالب شخصیت «شیدا» توضیح می دهید؟
نمی ‌دانم چطور می توانم درباره نقشم در این سریال توضیح بدهم. به هر حال، خیلی نقش کلیدی و موثری نیست. اگر بخواهیم نقش‌ ها را تقسیم بندی کنیم بعضی اصلی هستند و برخی مکمل. نقش هایی هم داریم که مکمل مکمل هستند. در مجموع، ترجیح می ‌دهم درباره خود ملکاوان صحبت کنم، چرا که فکر می کنم جای چنین سریال هایی در تلویزیون خالی است. به طور قطع، ملکاوان هم مانند همه سریال ها نقاط ضعفی دارد اما می بینم که چه مخاطبان داخلی و چه خارجی جذب آن شده‌ اند و رازآلودگی سریال برای همه جذاب است. وقتی در چنین سریالی نقش آفرینی می کنی، یک مقدار در گنگی و گیجی به سر می بری که شاید حتی به نوع بازی ات کمک کند چرا که به نوعی با بیننده در یک راستا هستی. چیزی که مرا جذب ملکاوان می کرد رازآلود بودن کاراکترها بود که انگار هر کدام یک قصه ‌ای داشتند و بیننده باید چیزی را در آنها کشف می‌ کرد. در اکثر سریال ها مخاطب با ندیدن یک قسمت، چیز زیادی را از دست نمی ‌دهد، اما ملکاوان این گونه نیست و اگر یک قسمت را از دست بدهی یک سری از سرنخ های قصه را گم می کنی. من این خصیصه را خیلی دوست داشتم. برایم جذاب بود که بیننده نمی تواند هم آشپزی کند و هم سریال را ببیند، بلکه باید بنشیند و دقت کند که فلان شخصیت چه گفت یا چه کرد. در نهایت، از چیزی که به عنوان سریال ملکاوان روی آنتن است راضی ام.
– اما به هر حال، شیدا خواهر مهسا، قهرمان اصلی سریال است. مخاطب شاید در ابتدا تصور کند که با یک شخصیت حاشیه ای طرف است، اما شیدا در طول سریال نشان می دهد که کاراکتر تاثیرگذاری است.
طبیعتاً این گونه است. اگر غیر از این بود که اصلاً این نقش را نمی پذیرفتم. شخصیت تأثیرگذاری است، اما برای معرفی مهسا و این که از کجا آمده، در چه خانواده ای بزرگ شده و چه روابطی با خواهرش داشته است؟ تنها کسی که از اقوام درجه یک مهسا دیده می ‌شود فقط شیداست. مخاطب از طریق شیدا متوجه می ‌شود که مهسا در چه شرایطی بزرگ شده و فضای ذهنی ‌اش چه بوده است. با دیدن شیدا متوجه می‌ شویم که مهسا همیشه هم پریشان حال نبوده و روزگاری زندگی خوب و شادی داشته است. مهسا قبل از ازدواج، زندگی آرامی داشته و شیدا در چنین اتمسفری حتی نقاش شده است.
– نقش آفرینی شیدا هر چقدر به میانه های سریال رسیدیم بیشتر و پررنگ تر هم شد.
به هر حال سکانس ‌ها بیشتر می شود و صمیمیتی که بین این دو خواهر، هم هست و هم نیست، به وجه معمایی سریال کمک می کند. خوشبختانه ما در ملکاوان درگیر یک لحاف چهل تکه در قصه نیستیم و هر شخصیتی ساز خودش را نمی‌ زند. هر چند به نظرم ملکاوان به خاطر تعدد لوکیشن‌ها یک سریال سخت بود و گاه نگران کننده می ‌شد که مبادا سرنخ ماجرا از دست مخاطب در برود.
– در مورد سویه معمایی سریال صحبت کردید. درباره اینکه ملکاوان در بخش هایی تنه به تنه ژانر وحشت می زد چه نظری دارید؟
همان طور که سریال قبلی من «بانوی ‌سردار» موضوعی داشت که در تلویزیون به آن پرداخته نشده بود، ملکاوان هم به نوعی پای ژانر وحشت را به تلویزیون باز کرد. ممنون هستم از شبکه آی فیلم به خاطر انتخاب چنین موضوعی برای سریال ملکاوان. ملکاوان نشان داد که به غیر از خندیدن ها و غصه خوردن های الکی و پیام های اخلاقی دادن هم می توان یک اثر سرگرم کننده واقعی ساخت.
– شما بازیگر پرکاری نیستید اما در همین تجربه های معدود، برنده جایزه جشنواره فیلم یاس و تولیدات مراکز استان های سازمان صداوسیما شده اید. نقش شیدا با همه مختصات و فراز و فرودهایش چه جایگاهی در کارنامه هنری تان دارد.
یک واقعیت را باید بگویم. من به دلایلی پذیرفتم نقش شیدا را در ملکاوان بازی کنم. خانم تاجیک جزو نویسندگان سریال‌ بانوی ‌سردار هم بودند و به واسطه این آشنایی، در ملکاوان بازی کردم. خانم تاجیک فیلمنامه را هم از قبل دادند که مطالعه کنم. بیشتر خوشحالم که در یک سریال موفق بازی کرده‌ ام و در خدمت یک کار خوب بوده ام. در این سریال همچنین با آقای معظمی همکاری داشتم و تشکر می کنم از کارگردانی خوب شان.
– خودتان این شب ها سریال ملکاوان را دنبال می کنید؟
بله، کاملاً پیگیری می‌کنم. حتی اگر یک قسمت را از دست بدهم حتماً تکرارش را می بینم.
– نظرتان درباره کلیت سریال ملکاوان چیست؟
من اصلاً منکر کم و کاستی ها نیستم اما به نظرم وقتی یک کاری انجام می شود که قسمت عمده اش خوب است و این در مورد ملکاوان صادق است و جای تقدیر و تشکر دارد.
– بازخوردها و واکنش ها چگونه بوده است؟
جالب است. مردم سریال را خیلی دوست دارند. از مردم ممنون هستم. بسیار محترمانه برخورد می کنند. در فضای مجازی خیلی بازخوردهای خوبی می‌ گیرم. عمدتاً سریال را دوست دارند.
– چه نظری درباره پخش سریال ملکاوان از شبکه آی فیلم دارید؟
آی‌ فیلم بینندگان زیادی دارد. از آن جایی که فقط فیلم و سریال پخش می‌ کند و جنبه سرگرمی دارد، بسیاری از مخاطبان را به خود جذب کرده است. معمولاً فیلم ‌ها و سریال ‌های خوبی را هم پخش می کند. تا جایی که می ‌دانم آی‌فیلم نه فقط در ایران که در خارج از کشور هم مخاطبان زیادی دارد.
– و به عنوان آخرین سوال، چه نقش هایی را می پسندید و دوست دارید که به شما پیشنهاد شود؟
نقش زنان همسن و سال خودم که جدی و تاثیرگذار باشند. نقش ماکت را دوست ندارم. نقشی را می ‌خواهم که موثر و تفکربرانگیز باشد. نقش هایی که به لایه های درونی ذهن زنان جامعه بپردازند و شخصیت پردازی شده و روان شناسانه باشند. در همه مصاحبه هایم روی این نکته تاکید کرده ام که زنان جامعه ما اتفاقاتی را از سر گذرانده اند که حتی به یک‌ هزارم آنها هم پرداخته نشده است، چه در سینما و چه تلویزیون.
*زهرا صلواتی

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

دوست دارم آقای مجیدی را دوباره ببینم – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: نامزد بهترین بازیگر زن نوزدهمین جشنواره فیلم فجر از حسرت هایش برای ادامه ندادن بازیگری صحبت کرد.

به گزارش سینماپرس، از زمان ساخت فیلم «باران» به کارگردانی مجید مجیدی حدود بیست سال می‌گذرد. این فیلم در نوزدهمین جشنواره فیلم فجر شش سیمرغ بلورین را تصاحب کرد. فیلم «باران» علاوه بر آنکه به عنوان بهترین فیلم شناخته شد در رشته‌های بهترین کارگردانی، بازیگر مرد، موسیقی متن، صداگذاری و صدابرداری هم سیمرغ را از آن خود کرد. فیلم «باران» یک بازیگر کودک بسیار موفق را هم به سینمای ایران معرفی کرد. زهرا بهرامی آن زمان سیزده ساله بود که در نقش یک کودک افغانستانی بسیار خوش درخشید. «باران» همان دختربچه ریزنقشی بود که از سر ناچاری با شکل و شمایلی پسرانه در یک کارگاه ساختمانی کار می‌کرد.

۱۹ سال پس از تولید فیلم «باران» بازیگر نقش اصلی این فیلم را پیدا کردیم و پای صحبت‌هایش نشستیم. او حالا خانمی ۳۵ ساله است که بازیگری را کنار گذاشته و در شبکه رادیویی «دری» در مشهد برای افغانستانی ها گویندگی و تهیه‌کنندگی می‌کند. دختر دل شکسته فیلم «باران» حالا خودش مادر دو دختربچه با نام‌های «هلنا» و «هانا» است.

در دانشگاه رشته «روابط عمومی» خوانده و دوست دارد دوباره به سینمای ایران بازگردد. او در گفت و گو با خبرنگار ما از آرزوهای برباد رفته‌اش گفت و از این که بازیگری را جدی نگرفته احساس پشیمانی کرد.

سال‌ها از اکران فیلم «باران» می‌گذرد و کسی خبری از شما ندارد. الان کجا هستید و چه می‌کنید؟

پس از این که فیلمبرداری «باران» تمام شد، من به مشهد برگشتم. الان در رادیوی برون مرزی خراسان رضوی در شبکه «رادیو دری» کار می‌کنم. همکاری ام با این شبکه از سال ۱۳۸۱ شروع شد. «رادیو دری» شبکه‌ای است که برای شهروندان افغانستان برنامه پخش می‌کند. در رادیو دری من گوینده و تهیه کننده هستم.

گویش دری را بلد هستید؟

زبان ما در افغانستان فارسی است؛ اما گویش‌ ما با ایرانی‌ها فرق دارد. من وقتی با گویش «دری» صحبت کنم شما کاملا متوجه می‌شوید. گویش دری را به تدریج یاد گرفتم. پدر و مادر من در ایران ازدواج کرده‌اند. مادر من زمانی که ۹ ساله بوده از افغانستان به ایران آمده است.

چه شد که پدر و مادر شما به ایران آمدند؟

زمان جنگ شوروی و افعانستان حضرت امام خمینی (ره) گفته بودند اسلام مرز ندارد و افغانستانی ها می‌توانند به کشور ایران بیایند. آن زمان عده زیادی به ایران آمدند که خانواده من هم جزو آن‌ها بودند.

پدر و مادر شما شناسنامه ایرانی دارند؟

آنها شناسنامه ایرانی ندارند. ولی من بعد از ازدواج با یک مرد ایرانی صاحب شناسنامه ایرانی شدم. پدر من تا حالا چند بار کل لوازم خانه‌ را فروخته و گفته باید به کشور خودمان برگردیم. همیشه می‌گفت ما مهاجریم و نباید چیزی بخریم. اما تصمیم پدرم هیچ وقت عملی نشد و ما اینجا ریشه دواندیم.

پس از آنکه فیلمبرداری «باران» تمام شد، به مشهد برگشتید. چطور شد که در تهران نماندید و بازیگری را ادامه ندادید؟

چون اجازه را نداشتم. من تابع حرف پدرم هستم. کلا در خانواده‌های افغانستانی پدر خانواده حرف اول و آخر را می‌زند. چند پیشنهاد برای فیلم‌هایی با فضای افغانستان هم داشتم که پدرم اجازه نداد. آن موقع من دید الان را نداشتم. الان می‌فهمم که می‌توانستم از شرایطم خیلی استفاده کنم. البته بعد از «باران» چند تا پیشنهاد داشتم. ولی آقای مجیدی می‌گفت تو نباید هر پیشنهادی را قبول کنی. بعد از «باران» من در فیلم «پای دوستی» برای شبکه دو تلویزیون بازی کردم. آنجا هم در نقش یک دختر افغانستانی ظاهر شدم.

در شهر مشهد هم در یک فیلم مستند داستانی بازی کردم. نقش ندیمه «بانو گوهرشاد» را بازی کردم که یک بانوی افغان بود البته در چند فیلم کوتاه هم بازی کردم. در چند سال گذشته دیدم که فیلم‌هایی درباره افغانستان ساخته شد که بازیگرانش ایرانی بودند. مثلا برای فیلم «حیران» که «باران کوثری» نقش دختر افغانی را بازی کرد، می‌توانستند سراغ من بیایند. ولی یک بازیگر اگر خودش کار نکند خیلی زود فراموش می‌شود. آن سال در اختتامیه جشنواره فیلم فجر خیلی از کارگردان‌های سینما از بازی من تعریف کردند و گفتند تحت تاثیر قرار گرفته‌اند.

علت این فراموش شدن از نظر خودتان چیست؟

برگشتن به مشهد علت اصلی‌ آن بود، من از سینما دور شدم. خیلی‌ها آرزو دارند با «مجید مجیدی» همکاری کنند. کسانی که در بازیگری پیشرفت می‌کنند، حتما در کنارشان مدیر برنامه و مشاور دارند. حتی خودشان می‌روند و نقشی را پیشنهاد می‌دهند. من کسی را نداشتم که کمکم کند و کسی نبود که به من مشاوره بدهد. بعد از «باران» من زندگی معمولی‌ام را ادامه دادم و آن دوران بازیگری را فراموش کردم و کنار گذاشتم. مسلما دیگران به سراغ من نمی‌آیند و من خودم باید فعالیتی داشته باشم.

پدرم هم دوست نداشت من بازیگری را ادامه بدهم. در صورتی به من اجازه کار می‌داد که خودش هم کنارم باشد و حضور داشته باشد. پدرم قانونی داشت که می‌گفت بعد از اذان مغرب نباید فرزندانش چه دختر و چه پسر بیرون از خانه باشند. مسلما به من اجازه نمی‌داد که تنهایی بخواهم برای مدتی دور از خانه باشم.

شما در ایران از پدر و مادری افغانستانی به دنیا آمدید. خودتان تا حالا به افغانستان سفر داشته‌اید؟

سال ۱۳۸۳ برای یک مساله کاری مجبور شدم به شهر هرات سفر کنم. سه چهار روز آنجا بودم، هرات را خیلی دوست داشتم. من فکر کردم که خیلی وحشتناک باشد. اما مثل همه جای دنیا زندگی جریان داشت.

دوست دارید دوباره بازی کنید و بازیگری را به صورت حرفه‌ای ادامه دهید؟

الان خیلی دوست دارم دوباره بازی کنم. دوست دارم که آقای مجیدی را دوباره ببینم. ولی خیلی درگیر هستند. بازیگران کودک خیلی زود فراموش می‌شوند. مهدی باقربیگی در سریال «قصه‌های مجید» خیلی بازی خوبی داشت. هر هفته در تلویزیون بود و دیده می‌شد ولی به سرعت کنار رفت و بازیگران «بچه‌های آسمان» هم محو شدند. آن‌هایی هم که می‌مانند به نظر من خانواده‌هایشان خیلی سرمایه گذاری می‌کنند. مثلا «ترلان پروانه» که از بچگی تا الان بازی می‌کند، من خبر دارم که پدر و مادرش پشتیبانش هستند. خانم قیدی کارگردان «ویلایی‌ها» زمان فیلمبرداری «باران» به من می‌گفت من روزی را می‌بینم که تو خیلی معروف بشوی ولی این اتفاق نیفتاد. من یک محدودیتی دارم که فقط در نقش زن افغان می‌توانم بازی کنم.

تمایل ندارید که به کشور پدر و مادرتان افغانستان بروید و آنجا بازی کنید؟

دوست ندارم برای زندگی به آنجا بروم. به خاطر دو تا دخترم دوست دارم ایران بمانم.

از ماجرای ازدواجتان برای ما بگویید.

سال ۱۳۸۵ ازدواج کردم. همسرم ایرانی هستند. در آموزشگاه رانندگی با ایشان آشنا شدم. همیشه به شوخی می‌گویم آمدم ماشین بخرم؛ جهیزیه خریدم.

همسرتان می‌دانست که بازیگر باران بوده‌اید؟

نه. بعد از خواستگاری خودم تعریف کردم.

بعد از ازدواج، شناسنامه ایرانی گرفتید؟

بله. ولی شناسنامه زمانی برای من خوب بود که من می‌خواستم درس بخوانم. برای ثبت نام مدرسه من خیلی اذیت شدم. الان برای گرفتن بیمه بازنشستگی شناسنامه به درد من می‌خورد. قبل از ازدواج من جزو اتباع بودم و حقوقم را در صداوسیما به یورو می‌دادند. بعد از ازدواج من تبعه ایران شدم و حقوقم کمتر شد!

الان شناسنامه ایرانی دارید؟

بله. چون همسرم ایرانی بودند، بعد از ازدواج به تبعیت از او شناسنامه گرفتم.

ایران را بیشتر دوست دارید یا افغانستان؟

مسلما ایران را بیشتر دوست دارم. من فقط یک بار به صورت مسافر به افغانستان رفته‌ام و هرات را دیده‌ام. وطن آدم جایی است که در آن به دنیا آمده و از آن خاطره دارد. دوست و رفیق‌های من همه ایرانی هستند. خواهر من نزدیک به ۶ سال است که از ایران به آلمان رفته. اما می‌گوید حتما روزی به ایران برمی‌گردم. من بزرگ شده مشهد هستم و حتی در تهران هم نتوانستم دوام بیاورم. همزمان با بازی در فیلم «باران» یک سال در تهران زندگی کردم.

من یادم می‌آید که آقای مجیدی شما را از بین دخترهای افغانی یک اردوگاه انتخاب کردند. چه شد که سر از اردوگاه درآوردید؟

سال ۶۴ در مشهد به دنیا آمدم. وقتی کلاس پنجم بودم شرایط زندگی برای افغانستانی ها در ایران سخت شد. اصرار بر این بود که افغانستانی به کشور خودشان برگردند. خیلی از اقوام ما را به اردوگاه اتباع بردند. زمانی که عمه من را به اردوگاه بردند، پدرم گفت ما هم خودمان را معرفی می‌کنیم. وسایل را جمع کردیم و به سمت اردوگاه «تربت جام» رفتیم. حدود چهار سال در اردوگاه زندگی کردم.

از زندگی در اردوگاه چه خاطره‌ای دارید؟

الان اردوگاه خیلی پیشرفت کرده و آنجا برق‌کشی و گازکشی شده. بیست سال پیش زمانی که من آنجا رفتم، داخل خرابه‌ای تاریک شدم. برق نبود و همه فانوس به دست بودند. برای ۳۰ خانواده سه سرویس بهداشتی در نظر گرفته بودند. مردها برای کار به مشهد می‌رفتند و هفته‌ای یک بار به اردوگاه سر می‌زدند، به ما چادر می‌دادند. خودمان وسط بیابان دیوار می‌ساختیم و رویش چادر می‌زدیم. با بخاری نفتی خانه را گرم می‌کردیم. خیلی وقت‌ها خانه‌ها آتش می‌گرفت. هیچ وقت طوفان‌های آنجا را فراموش نمی‌کنم. نصفه شب از خواب بیدار می‌شدیم و چادر را می‌گرفتیم که طوفان چادر را با خود نبرد. یک بار فانوس از دست من افتاد و چادر آتش گرفت. الان، اما آنجا خانه ساخته‌اند و دیگر خانه‌ها چادری نیست.

آن موقع یعنی حدود بیست سال پیش شرایط زندگی خیلی سخت بود. اما من آنجا را دوست داشتم؛ آنجا برای من پر از خاطرات خوب بود.

چطور امکان دارد یک دختربچه زندگی در فضای سخت اردوگاه را دوست داشته باشد؟

زمانی که در ایران بودم، برچسب افغانستانی اذیتم می‌کرد. مثلا وقتی در مدرسه بودم، معلم‌ها می‌آمدند و می‌گفتند افغانستانی ها از کلاس  بیرون بیایند. من خیلی خجالت می‌کشیدم. اردوگاه را به این خاطر دوست داشتم که همه مثل هم بودیم.  

زمانی که مشهد بودم برای ثبت نام افغانستانی ها سخت گیری می‌کردند. یادم می‌آیدمدرسه‌ای که می‌خواستند ثبت نامم کنند در حال ساخت بود. می‌گفتند مادران افغانی اگر می‌خواهند بچه‌ هایشان ثبت نام شوند، این آجرها را  بیرون ببرند و بعد بیایند. من این تصویر را در ذهن دارم که مادرم داشت آجر جابه جا می‌کرد. الان رابطه مردم با افغانستانی ها خیلی خوب شده است ولی قبلا این طوری نبود. بزرگتر که شدم دیدم هر کسی باید به ملیت خودش افتخار کند. مهم نیست دیگران چه چیزی می‌گویند. من شناسنامه ایرانی دارم؛ ولی با افتخار می‌گویم که پدر و مادرم افغانستانی هستند.

زمانی که اردوگاه بودید با فضای بیرون هم ارتباط داشتید؟

اردوگاه رفتن با خودمان بود، ولی بیرون آمدنش با خدا بود. سالی یک بار می‌توانستیم مرخصی بگیریم و بیرون بیاییم. دور تا دورش سیم خاردار بود. البته بحث توانایی مالی هم بود. ما آن قدر پول نداشتیم که بتوانیم رفت و آمد کنیم. یکی از آرزوهای مادرم این بود که دوباره بتوانم به مشهد برگردم. با آمدن آقای مجیدی به اردوگاه، من به این آرزو رسیدم.

حالا برویم به سراغ روزی که شما به عنوان بازیگر نقش «باران» انتخاب شدید. دقیقا چه اتفاقی افتاد؟

در اردوگاه داشتم لباس می‌شستم. از بلندگوی مسجد اردوگاه اعلام کردند که دختران ۱۱ تا ۱۳ ساله بیرون بیایند. هر کاری داشتند از مسجد اعلام می‌کردند. مثلا می‌گفتند الان سریال امام علی (ع) پخش می‌شود. هر کسی می‌خواهد بیاید تماشا کند.

وقتی از بلندگو اعلام کردند هر کسی حدسی زد، من نمی‌خواستم بروم. چون در حال لباس شستن بودم و کارهایم مانده بود. شنیدم که یک آقایی آمده و می‌خواهد بازیگر انتخاب کند. بعضی‌ها می‌گفتند آمده‌اند واکسن بزنند. من گفتم اگر واکسن باشد نمی‌روم.

وقتی داخل رفتیم آقای مجیدی درباره فیلم‌هایش مثل «رنگ خدا» و «بچه‌های آسمان» صحبت کرد. من این فیلم‌ها را ندیده بودم. سعی کردم جلوی چشم آقای مجیدی باشم تا من را ببیند. پرسید چه کسی تا حالا تئاتر بازی کرده؟ چه کسی تا حالا داستان نوشته؟ هر چیزی که پرسید من دستم را بالا بردم. از همه دخترانی که آنجا بودند تشکر کرد و یکی یکی به آن‌ها گفت شما بروید. نزدیک ۵۰ نفر را فرستاد بروند. در نهایت من ماندم. از من چند تا سوال پرسید و بعد خداحافظی کرد. چند روز بعد به مدرسه‌مان آمد و لباس افغانی تن من کرد و چند تا عکس گرفت.

قبل از رفتن به داخل سالن با آقای مجیدی برخوردی نداشتید؟

من آقای مجیدی را بیرون سالن دیدم. بعدها به من گفت آن زمانی که بیرون اردوگاه با چادر گل گلی از کنار من رد شدی به دستیارم گفت این دختر همانی است که من می‌خواهم. شنیدم که مدت هاست دنبال بازیگر «باران» بوده. وقتی مشهد آمده رفته حرم و گفته امام رضا (ع) کمک کن بازیگرم را پیدا کنم. اگر بازیگرم پیدا نشود این فیلم را نمی‌سازم. در مشهد یک نفر به او گفته اردوگاهی در تربت جام هست. به آنجا هم سری بزن.

لوکیشن سریال در تهران بود، درست است؟

بله. آقای مجیدی برای من و پدرم بلیت هواپیما خرید که به تهران برویم. تا قبل از آن من تهران را ندیده بودم. پدرم اول مخالف بود که من در فیلم «باران» بازی کنم. وقتی آنجا دید آقای مجیدی نمازش را می‌خواند نظرش عوض شد. خانواده ما خیلی روی نماز مقید هستند. پدرم در پشت صحنه فیلم کنار من به عنوان دستیار صحنه کار می‌کرد. پس از آنکه من بازیگر نقش «باران» شدم، آقای مجیدی برای من و خانواده‌ام خانه‌ای در محله جوادیه شهر تهران اجاره کرد و ما مدت یک سال آنجا ساکن بودیم.

یعنی «باران» باعث شد همه خانواده از اردوگاه بیرون بیایند؟

بله. بیرون آمدن خانواده ما از اردوگاه مثل یک خواب و رویا بود. هیچ کس باورش نمی‌شد. کلا فیلم «باران» مسیر زندگی من و خانواده‌ام را عوض کرد. اگر در آن اردوگاه مانده بودم، معلوم نبود الان چه شرایطی داشتم.

بعد از پایان بازی در «باران» دیگر اردوگاه نرفتید؟

نه. برگشتیم مشهد. پنج سال گذشته بود و جو برای افغانستانی ها بهتر شده بود. ضمن این که من دیگر آن آدم سابق نبودم. یک اتفاق خوب برایم افتاده بود. وقتی اداره اتباع می‌رفتم همه به من احترام می‌گذاشتند. کارهایم سریع انجام می‌شد. پدر من لهجه غلیظی داشت و نمی‌توانست راحت با دیگران ارتباط برقرار کند. من دختر بزرگش بودم. نمی‌خواهم بگویم همه من را می‌شناختند ولی آشناهایی پیدا می‌شدند که کارم را انجام می دادند.  

دستمزد شما برای بازی در فیلم «باران» چقدر بود؟

من به خودم این اجازه را ندادم که درباره دستمزد صحبت کنم. آن موقع حدود یک میلیون تومان دریافت کردم. بعد از بازی در «باران» آقای مجیدی خیلی جاها دستم را گرفت. آن سالی که جشنواره فیلم فجر برگزار شد، حسین عابدینی به عنوان بهترین بازیگر مرد سکه و سیمرغ گرفت. وقتی از سالن اختتامیه بیرون آمدیم، آقای مجیدی به من هم چهار سکه بهار آزادی هدیه داد. آنجا جلوی همه از من تشکر کرد. به مناسبت‌های مختلف مثل جشن ازدواج، عید نوروز و جشن تولد هم به من هدایایی داد. کلا هوای من را داشت.

الان با چه کسانی از گروه فیلم «باران» در ارتباط هستید؟

با خانم منیره قیدی کارگردان «ویلایی‌ها» در ارتباط هستم. آن زمان در فیلم «باران» منشی صحنه بود. دستیار آقای مجیدی را هم سال پیش دیدم.

از این که نام شما در جمع نامزدهای بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم فجر قرار گرفت چه حسی داشتید؟

آن سال خانم ثریا قاسمی برای فیلم «مارال» برنده سیمرغ شد. آن زمان من درک درستی درباره جشنواره و جایزه نداشتم. همه چیز را ساده می‌دیدم. بعدها به من گفتند خانم قاسمی  سال‌ها کار می‌کند و شاید دیگر برایش پیش نیاید که جایزه بگیرد. برای همین آن جایزه حکم تشکر را داشت. آن سال هدیه تهرانی و نیکی کریمی و مهتاب کرامتی هر سه فیلم داشتند و هیچ کدام نامزد نشدند. همین که من نامزد شدم هم برایم ارزش داشت. من خودم فکر می‌کردم خانم «مژده شمسایی» برای فیلم «سگ‌کشی» برنده شود.

از پشت صحنه فیلم «باران» چه خاطره‌ای دارید؟

صحنه‌ای بود که من در آب رودخانه می‌افتادم. در منطقه کن و در فصل زمستان فیلمبرداری می‌کردیم. من چند بار خودم را داخل آب انداختم. همه جا برف باریده بود و هوا وحشتناک سرد بود. وقتی از آب بیرون می‌آمدم از شدت سرما نمی‌توانستم حرکت کنم. چند بار لباس‌های خیس من را خشک کردند تا صحنه تکرار شود. آقای مجیدی می‌گفت آرزو به دلم ماند که زهرا یک بار بگوید من خسته شدم.

پس از آنکه مشهور شدید از شهرت‌ خود چه استفاده‌هایی کردید؟

یادم می‌آید زمانی که من به مقطع پیش دانشگاهی رسیدم، گفتند اتباع کشورهای دیگر نمی‌توانند پیش دانشگاهی بخوانند. من با استفاده از شهرت نصفه و نیمه‌ای که داشتم پیش مدیرکل آموزش و پرورش رفتم و نامه‌ای گرفتم که من را ثبت نام کنند. آن نامه را پیش مدیر بردم. سال بعد برای خواهران و برادرانم نامه گرفتم. مدیر پیش دانشگاهی یک روز به من گفت: شما کی تمام می‌شوید؟ من دارم بازنشسته می‌شوم و شما هر سال نامه می‌آورید.

الان با هنرمندان افغانی ساکن ایران در ارتباط هستید؟

با چند نفر از بچه‌های شاعر مثل محمدکاظم کاظمی و ابوطالب مظفری در ارتباط هستم. هر از گاهی در جشن‌ها و جلسات، این افراد را می‌بینم. آقای کاظمی بهترین شاعر افغانستان است که شعر «پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت» را سروده است.

رابطه‌ شما با مجید مجیدی در پشت صحنه فیلم چطور بود؟

آقای مجیدی خیلی حواسش به من بود. در اختتامیه فیلم فجر من به عنوان یک دختر ۱۴ ساله شرکت کردم و ذوق داشتم. مراقب بود که من با چه کسانی عکس می‌گیرم. به من می‌گفت دوست ندارم به خاطر بازیگر شدن نمازت را رها کنی.

یادم می‌آید، چون نقش پسر را بازی می‌کردم، گریم من خیلی سنگین بود. یکی از گریمورها چند بار نگذاشت من ظهر نماز بخوانم. ولی آقای مجیدی با او دعوا کرد. گفت هر کسی که سختش است سر کار نیاید. زهرا باید نمازش را بخواند. آقای مجیدی نمی‌گذاشت که دو بازیگر نقش اصلی با هم صمیمی بشوند. رابطه من و حسین عابدینی جوری بود که پشت صحنه سلام و علیک هم نمی‌کردیم. این قدر از همدیگر خجالت می‌کشیدیم. من با بازیگر نقش لطیف اصلا حرف نمی‌زدم. بعدها فهمیدم که این کار نقشه خود آقای مجیدی بوده است در حین بازی هم نگاه من به لطیف همین طور بود.

گفتید الان در صداوسیمای خراسان رضوی مشغول به کار هستید. چطور شد که در صداوسیما استخدام شدید؟

فیلم «باران» زمینه‌ای ایجاد کرد که من وارد صداوسیما شوم. سال ۸۰ در هفته همبستگی تهران و کابل من به کنسرتی دعوت شدم. آنجا با گروه موسیقی خوش‌نواز آشنا شدم. از طریق آن‌ها به یک تهیه کننده تلویزیونی معرفی شدم. او گفت من یک برنامه درباره نوجوانان موفق دارم. از من خواست که مصاحبه‌ای با برنامه‌ آنها داشته باشم. من زمانی که به صداوسیمای خراسان رضوی رفتم، سری هم به بخش برون‌مرزی زدم. یک برنامه رادیویی هم با من مصاحبه‌ای انجام داد. آن‌ها دعوت کردند که با برنامه کودک برون مرزی همکاری کنم. آن زمان هنوز گویش دری را بلد نبودم و روی برگه برای من کلمات را با فتحه و کسره می‌نوشتند و من می‌خواندم. به تدریج با برنامه‌های نوجوانان و بزرگسالان همکاری کردم و آنجا ماندگار شدم.

سال ۸۴ در صداوسیما استخدام شدم. آن زمان رادیو دری روزی ۲ ساعت برنامه داشت. الان روزی ۱۳ ساعت برنامه داریم که قرار است، بیشتر هم بشود. یک سال پیش به عنوان مجری برای شبکه «آی فیلم دری» هم دعوت به کار شدم. اما چون خانواده مشهد هستند، من پیشنهادشان را نپذیرفتم و مهاجرت به تهران برایم سخت است.

همکارانتان ایرانی هستند یا اهل افغانستان؟

حدود ۳۰ نفر از شهروندان افغان و حدود ۲۰ نفر نیروی ایرانی آنجا مشغول به کار هستند. در قسمت گویندگی اصرار بر این است که نیروهای افغانستانی کار کنند، چون گویش دری را بلد هستند. چند سالی است که نیروهای افغانستانی تهیه‌کنندگی هم می‌کنند.

از مخاطبان شبکه‌ بگویید. بیشتر ساکن کجا هستند؟

هم در داخل ایران مخاطب داریم و هم در خود افغانستان؛ مردم از شهرهای مختلف مثل تایباد و خواف با ما تماس می‌گیرند. من خودم برنامه‌ای دارم با عنوان «گلچین موسیقی» که ترانه‌های درخواستی را پخش می‌کنم. نسبت به رادیو و تلویزیون داخل ایران ما دستمان بازتر است. خیلی از سربازهای صفر مرزی تماس می‌گیرند و آهنگ درخواست می‌دهند. سه ماه است که رادیوی ما روی موج اف ام تهران هم پخش می‌شود. ساعت ایران و افغانستان یک ساعت با هم فرق دارد. ولی ما همیشه برنامه را با ساعت افغانستان تنظیم می‌کنیم. حتی اذان را به افق کابل اعلام می‌کنیم و  حدود ۸۰ درصد مخاطبان ما در افغانستان هستند.

تا حالا چند بار فیلم «باران» را تماشا کرده‌اید؟

خیلی زیاد. شاید بیشتر از بیست بار؛ زمانی که سی دی فیلم بیرون آمد، هر کس می‌آمد خانه‌ ما می‌گفت برایمان پخش کن. خودم هم کنار آن‌ها فیلم را می‌دیدم. مو به مو هم باید برایشان توضیح می‌دادم که پشت صحنه چه اتفاقاتی افتاده است. هنوز وقتی فیلم در شبکه‌های تلویزیونی پخش می‌شود، سیل پیامک به موبایل من سرازیر می‌شود که حتما فیلم را ببین. ولی برای من دیدن فیلم دیگر تازگی ندارد. یک بار همسرم کمی از فیلم را دید و گفت اگر اجازه می‌دهی بزنم یک شبکه دیگر!

مشاهده خبر از سایت منبع