در این میان قطعا یکی از فرصت های مهم در جهت بسط
سبک زندگی اسلامی و ایرانی، استفاده از قالب سریال های مناسبتی، بالاخص در
ایام تعطیلات عید نوروز می باشد که با توجه به فراغت خانواده ها در این موعد زمانی از تاثیرات چشمگیر اجتماعی برخوردار بوده و از این منظر ضرورت دارد تا برای فهم صحیح از عملکرد سریال های مناسبتی و تاثیرات آن به بررسی کمی و کیفی چهار سریال شاخص نوروز ۱۳۹۸ هجری شمسی اشاره نماییم؛ چهار سریال ویژه که بر طیف مخاطب های مختلف موثر واقع شده و سمت و سوی مدیریتی
رسانه ملی را در شرایط کنونی هویدا می سازد.
نخستین سریال مناسبتی مورد اشاره، سریال شش قهرمان و نصفی می باشد که با مخاطب اصلی کودک و نوجوان و با موضوع حمایت از کالای ملی از شبکه پنجم سیما پخش گردید و داستان همکاری بچه ها با پسری را روایت می نمود که در گذشته از طریق چراغ جادو به سرزمین غول ها رفته و پس از گذشت بیست سال دوباره برگشته و قصد احیای جامعه پیرامونی خود و فعالسازی کارخانه تولید لوازم التحریر پدر بزرگ خویش را دارد و در این میان با همکاری بچه هایی که دغدغه مصرف کالای داخلی دارند و نگران بیکاری پدر و کارگران کارخانه بدلیل ورود اجناس قاچاق هستند مواجه شده و در نهایت با کمک و همراهی ایشان موفق به راه اندازی مجدد کارخانه می شوند.
قطعا توجه به مخاطب اصلی فیلم یعنی قشر کودک و نوجوان و قهرمان سازی از برای ایشان در قالب قصه مناسبی که روایت می شود را می بایست از نقاط قوت سریال شش قهرمان و نصفی به حساب آورد و همچنین پرداختن به مقوله ورزش و خانواده و نیز ایجاد فضا سازی از مناطق خارج از تهران و همچنین انتخاب صحیح بازیگران و استفاده از تعداد مناسب چهره های آشنا در چنین پروژه ای را می توان از نقاط قوت و تاثیرگذار این سریال بالاخص در جذب مخاطب قلمداد نمود. اما در این میان آسیبی که به صورتی ویژه و پررنگ بر فحوای محتوایی این اثر غلبه پیدا می کند، استفاده ی کلیشه ای از غول چراغ جادو و کنترل جادویی است که به نحوی باعث شکل گیری شخصیت توهمی و ذهنیت انتزاعی در مخاطب هدف می شود و از طرفی در تضاد و تناقض با قهرمان سازی مد نظر قرار گرفته و قطعا موجب تنزل تاثیر و ارزش این چنین اثری بر بستر سبک زندگی اسلامی و ایرانی می شود و …
اما دیگر سریال مناسبتی رسانه ملی در نوروز ۱۳۹۸ هجری شمسی، سریال زوج و فرد بود که از شبکه سوم سیما پخش گردید. سریالی که تا به آخرین لحظات حضور خود در پخش شبکه با عنوان مُر قانون شناخته می شد و به موضوع قانون منع به کارگیری مدیران بازنشسته در قالب داستانی طنز می پرداخت و با هویت یک سریال اجتماعی سعی می نمود تا باید ها و نباید ها و همچنین آسیب ها و منافع این موضوع اشاره نماید.
از این جهت سریال زوج و فرد برهه ای از زندگی یک مدیر ارشد را روایت می نمود که تمایلی به بازنشسته شدن ندارد؛ اما سرانجام قانون در مورد او اعمال شده و معاون جوان او جایگزین وی می شود و با پیگیری های مدیر جوان امتیازات او نیز سلب می شود و این در حالی است که این مدیری بازنشسته با اتمام دوران مدیریت خود قصد کمک به حل مشکلات مردم را دارد و در عین حال عدم داشتن مسئولیت و از طرف دیگر، درگیر شدن در مسائل روزمره زندگی و اطلاع یافتن از سوء استفاده های خانواده خود، تبدیل به سوژه هایی از برای پرداخته شدن در سریال زوج و فرد می شود.
پس اگر چه پرداختن به زندگی مسئولین و نقد آن در حال حاضر مفید است، اما مطرح کردن و به چالش کشیدن قانون بازنشستگی مدیران که تا حدودی نیز اجرا شده در چنین فصلی از سال محل سوال بوده و اساسا ضرورتی بر چنین تصویر سازی پر هزینه ای مترتب نمی باشد و مهمتر از آن داستان سریال زوج و فرد و نحوه پرداخت به موضوع می باشد که در مجموع جنبه مثبت درخوری را از برای مخاطب به همراه نداشته و ذهنیت موجهی برای ایشان حاصل نمی شود و حتی به نوعی وجاهت تخریبی از برای بیننده ایجاد می سازد. چرا که مدیر جوان جدید شاخصه مثبتی برای دریافت چنین مسئولیتی ندارد و مدیر بازنشسته نیز پس از اتمام دوران کاری مبتلا به روزمرگی و بی مصرفی می شود و این همه در حالی است که می توان گفت در سریال زوج و فرد جنبه منفی بیشتری نسبت به ابعاد مثبت آن داشته و در مجموع ذهنیت مخاطب را به سمت و سوی بی ثباتی و بی هویتی مدیریت در جامعه اسلامی ایران هدایت می سازد.
البته فارغ از نحوه روایت داستان در سریال زوج و فرد باید این نکته را نیز مورد توجه قرار داده که در شرایط کنونی صرفا نمایش مدیری که تا حدی پاکدست است و طرح انتقادها و پرداختن به پدیده آقازادگی و افراد پیرامونی آن می تواند امری موجه در یک سریال مناسبتی قلمداد شود. اما باید توجه داشت که این موضوع نیز به هیچ عنوان در راستای راهبردها و ماموریت های اصلی رسانه ملی از برای جهت دهی به افکار و تعالی فرهنگی در جامعه تعریف نمی شود و اساسا معرفی این چنین مدیری در سریال زوج و فرد، بدون در نظر گرفتن جنبه سرگرمی و روزمرگی وی در سریال، که در طول دوران مدیریت به هر دلیلی به حقوق مالی که صحیح یا خطا به او تعلق یافته، قانع بوده و پاکدستی خود را حفظ نموده ارزش چندانی ندارد؛ چرا که با توجه به مطرح بودن ایشان به عنوان گزینه وزارت، وی عقلا مجبور به چنین مراقبت ظاهری بوده و به طور کل ویژگی ای مانند اخلاص که یکی از شاخصه های اصلی یک مدیر تراز انقلاب اسلامی است در او مشاهده نمی شود و از ایم جهت خانواده وی نیز دچار مشکلات و معضلات اجتماعی شدیدی می باشند.
قطعا توقع مردم از مسئول انقلابی و شایسته، فردی نیست که در سریال زوج و فرد به عنوان مدیری شاخص چه در گذشته و حال و چه در آینده به جامعه معرفی می شود و از این جهت آیا بهتر نبود که شبکه سوم سیما در اقدامی هوشمندانه، بودجه سریال های مناسبتی خود را صرف تبیین زندگی یک مدیر جهادی می نمود و زندگی چنین مدیرانی را به تصویر می کشید؟ مدیرانی که در بخش های مختلف فعالیت داشته و شرح زندگانی ایشان از اثر گذاری به مراتب بیشتر و حتی الگو بخشی در فضای اجتماعی حال حاضر برخوردار می باشد و در این راستا رسانه ملی با چنین اقدامی می توانست ضمن استفاده از ظرفیت سریال های مناسبتی خود در جهت تبیین و تشریح خصوصیات یک مدیر تراز انقلاب اسلامی و سبک زندگی و احوالات خانواده او، اقدام به بازتولید و معرفی یک الگوی تراز ملی نماید؛ الگویی معیار و شاخص در شرایط کنونی که به عنوان مرجع اشاره در بین مردم و مدیران کنونی کشور در طول سال پیش رو قرار گیرد!
بر سر دوراهی عنوان سریال مناسبتی دیگر رسانه ملی در نوروز ۱۳۹۸ هجری شمسی بود؛ سریالی که به واسطه تهیهکننده و نویسنده ذی نفوذ خود، با پوشش تبلیغاتی گسترده ای در فضای رسانه ای کشور همراه بود و در بهترین زمان پخش بر روی آنتن شبکه دوم سیما قرار گرفت. سریالی پر ادعا که اساس طرح آن در هاله ای از ابهام بوده و به واقع عدم روایت چنین داستان سطحی و عوامانه ای نه تنها مشکلی ایجاد نمی نمود، بلکه می توانست به نحو چشمگیری مفید به فایده نیز واقع شود؛ چرا که تربیت یافتن خودبه خود مخاطب و حتی اقبال ایشان به اغیار، بهتر از القای چنین سیاست تربیتی مجعولی توسط رسانه بومی و بر بستر صدا و سیمای جمهوری اسلامی می باشد.
سریال بر سر دوراهی روایت مبتذل از داستان جوانی خانواده دوست است؛ جوانی در ظاهر با غیرت و از سطح ضعیف جامعه که به دنبال کسب درآمد بوده و در این اثنا با کمک بی منت به پیرزنی ثروتمند و بدون فرزند مورد توجه وی و تمایل شدید او از برای ازدواج قرار گرفته و به یکباره صاحب ارثیه هنگفتی از او می شود و در این میان با افرادی از وراث دیگر زن که از قشر اشرافی جامعه هستند و سهم اندکی در مقایسه با جوان داستان دریافت نموده اند مواجه می شود، آن ها که در پی پس گرفتن سهم از دست رفته خود هستند با همکاری قاچاقچی مواد مخدری که بدنبال اخذ طلب خود از پسر جوان که ناخواسته در دام او گرفتار شده، با طرح نقشه ای توجه او را به دختر خوانده پیرزن جلب نموده و وی تحت تاثیر این دختر با خانواده و دوست و دختر عمو که نامزدش بوده قطع رابطه می کند و به کلی دگرگون می شود؛ تا جایی که با پا در میانی پیشخدمت پیرزن و ورود دختر عمو از ورطه نابودی نجات یافته و طبق معمول هندی سازی شده و در یک پایان بندی کاملا بالیوودی، شخصیت جوان اثر پی به اشتباهات خود می برد.
بیش از هر چیز باید از مسئولان رسانه ملی و عوامل سریال سوال شود که مقصود از ارایه چنین ماجرای توهمی و ارایه آن بر بستر فکری جامعه چه می باشد و اساسا ضرورت تولید سریالی بر بستر محتوی یک شبه ره صد ساله پیمودن، آن هم به این شکل در ساختار رسانه ای کشور چیست و به نمایش گذاشتن قصه انتزاعی و تکراری کلید اسرار گونه در حال حاضر چه جایگاهی می تواند داشته باشد؟ آیا محتوای سریال تقبیح ثروت و ثروتمند است یا ارزش گذاری به قشر فقیر و فقر؟ یا دعوای سطحی و کلیشه ای سنت مدرنیته؟
البته اگر موضوعات ذکر شده نیز به عنوان پیام و محتوی سریال بر سر دوراهی باشد؛ این سریال آن قدر ضعیف و از منظر هنری ناتوان است که متاسفانه حتی در ارایه چنین مفهوم غلطی نیز موفقیت ندارد؛ زیرا از طرفی شخصیت های فقیر را مثبت جلوه می دهد و از طرف دیگر ارزش هایی که درون چنین فردی وجود دارد با تغییر وضعیت اقتصادی او از بین رفته و تماما رنگ می بازد، در مجموع اینگونه می نمایاند که بهتر است تا قشر مستضعف جامعه جایگاه خود را حفظ کرده و به همان وضعیت خود اکتفا کند، همچنین قشر ثروتمند را افراد بد ذات و بی عاطفه و بی خانواده معرفی می کند به گونه ای که کسی علاقه ای به همذات پنداری با ایشان ندارد و این تصویر گری متناقض با نمایش پی در پی شکوه منزل و ماشین و… شده و ذهنیت اختلاف طبقاتی جامعه را عیان می نماید و در مجموع نه تنها جنبه مثبتی از آن حاصل نمی شود، بلکه از وجهه تبلیغی به شدت منفی نیز برخوردار می باشد.
اما شاید موجه ترین سریال مناسبتی
رسانه ملی در
نوروز ۱۳۹۸ هجری شمسی را بتوان
نون خ قلمداد نمود؛ سریالی که از
شبکه اول سیما به روی آنتن رفت و عنوان پُربیننده ترین سریال نوروز امسال را از آن خود نمود. سریالی که از مُدل و سبک مجموعه تولیدات
پایتخت الگوبرداری نموده و با پیروی از این الگوی آزمون پس داده در رسانه توانست نمره نسبتا قابل قبولی را در زمینه جذب مخاطب به خود اختصاص دهد.
سریال نون خ روایت داستان پرداخت بدهی فردی از اهالی یکی از شهرهای استان کردستان است که محصول تخمه اهالی را به قصد صادرات خریداری نموده اما در اخذ مبلغ از فرد اصلی صادر کننده دچار مشکل شده و به همین دلیل اهالی او را اختلاس گر نامیده و به تبع آن وی را نون خ معرفی می نمایند.
اما صرف نظر از پرداخت جزیی به محتوای سریال
نون خ، می بایست این نکته را مورود توجه ویژه قرار داد که به راستی در سال هایی که نام آن ها بر محوریت مسائل اقتصادی و تولید ملی است! مضحکه قرار دادن یک کالای جزئی و بی اهمیت تولید داخل چه معنا و مفهومی می تواند داشته باشد؟ و آیا در بضاعت رسانه ملی و در ظرفیت سریال
نون خ نبود که به موضوعات مبتلا به در اقتصاد کردستان بپردازد و بجای انحصار تولید ملی در تولید تخمه! موضوع صنایع دستی استان کردستان و معضلات ویژه اقتصادی این دیار را مورد توجه و معرفی قرار داده و یا به مسایل اقتصادی مهمی نظیر موضوع
کوله برها و یا
قاچاق سوخت در این منطقه اشاره داشته باشد و این گونه موضوعات پُراهمیت را به عنوان بستر روایت خود قرار دهد!؟
در مجموع با توجه به سریال های پخش شده در تعطیلات سال جاری، به مراتب انتظار بالاتری از سطح ارایه شده وجود داشت زیرا رسانه ملی به جهت ماموریت های خطیری که برای آن ترسیم شده و برخورداری از تجربه چهل ساله، پتانسیل مکفی برای حضور قوی تر و پررنگ تر را دارا است و از این جهت باید از فرصت مناسبت ها استفاده حداکثری را نموده و به ایفای وظیفه خود در راستای بیان و عمق بخشی به ارزش های ملی و دینی بپردازد.