سینماپرس: ترکیب هفت فیلم اکران سینماها در نوروز ۹۹ در حالی معرفی شد که تنها سه فیلم «شنای پروانه»، «خوب، بد، جلف۲؛ ارتش سری» و «پسرکشی» از جشنواره سیوهشتم فیلم فجر در آن حضور دارند.
به گزارش سینماپرس، محسن امیریوسفی رییس شورای صنفی نمایش و عضو شورای اکران نوروزی سازمان سینمایی در گفتگو با مهر درباره فیلمهای اکران نوروزی گفت: در جلسه امروز دوشنبه ۵ اسفندماه مقرر شد فیلم سینمایی «بازیوو» به کارگردانی امیرحسین قهرایی در سرگروه باغ کتاب، «لاله» به کارگردانی اسدالله نیکنژاد در سرگروه ماندانا، «شنای پروانه» به کارگردانی محمد کارت در سرگروه مگامال، «لامینور» به کارگردانی داریوش مهرجویی در سرگروه کورش، «پسرکشی» به کارگردانی محمدهادی کریمی در سرگروه ایران مال، و «زنها فرشتهاند۲» به کارگردانی محمدحسین فرحبخش در سرگروه ایران بهعنوان فیلمهای اکران نوروز ۹۹ روی پرده بروند.
وی افزود: «خوب بد جلف؛ ارتش سری» به کارگردانی پیمان قاسمخانی هم پیش از این در سرگروه آزادی نمایش خود را آغاز کرده است که جزو همین ترکیب اکران نوروزی محسوب میشود.
به گفته امیریوسفی سرگروه فیلمها هم به صورت قرعه کشی معین شده و هنوز تاریخ قطعی آغاز اکران نوروز ۹۹ مشخص نشده است.
وی افزود: در جلسهای که امروز برگزار شد محمدمهدی طباطبایینژاد مدیر اداره ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی، منوچهر شاهسواری مدیرعامل خانه سینما، محمود اربابی نماینده رئیس سازمان سینمایی، محمدرضا فرجی و من به عنوان رییس شورای صنفی نمایش حضور داشتیم و مقرر شد برای فیلمهای «آیند» و «به زودی» در سرگروهها هفته آینده جلسه قرعه کشی برگزار خواهد شد.
امیریوسفی همچنین یادآور شد: ۲ فیلم دیگر بهعنوان فیلمهای رزور انتخاب شدهاند که در صورت نرسیدن هر کدام از این فیلمها آن ۲ فیلم جایگزین میشوند که نام این دو فیلم فعلاً نزد ما محفوظ است.
این عضو شورای اکران نوروزی در پاسخ به این سوال که چرا فیلم سینمایی «دیدن این فیلم جرم است» که برای دومین سال پیاپی متقاضی اکران نوروز بوده است، در ترکیب فیلمهای امسال هم غایب است، گفت: فیلمهای زیادی متقاضی اکران نوروزی بودند اما این فیلم جزو انتخابهای ما در شورای اکران نوروزی نبود.
رییس شورای صنفی نمایش در پایان درباره اولویت فیلمهای جشنواره فیلم فجر در اکران نوروزی اظهار کرد: فیلمهای اکران نوروزی در اولویت بودند و بر اساس همین هم فیلمها انتخاب شدند ولی ما سعی کردیم با عدالت با دفاتر پخش برخورد کنیم و نوع فیلمها را هم در نظر داشته باشیم.
سینماپرس:امیرحسین شفیعی، کارگردان تئاتر عنوان کرد: تئاتر ایران فقط تهران نیست، گروه های مختلفی برای اجرا در این ایام برنامه ریزی داشتند که آسیب دیدند. بنابراین برای هنرمندان استانی که تکیه شان بر بلیت فروشی است نیز می بایست جبران خسارت شود.
به گزارش سینماپرس، امیرحسین شفیعی، کارگردان فعال تئاتر خیابانی در گفت وگو با خبرنگار تئاتر خبرگزاری فارس عنوان کرد: در چند ماه اخیر در چند مرحله شرایط به گونه ای شد که درب تماشاخانه ها به روی تماشاگران بسته شد البته این اتفاق می بایست بیافتد، مثل ایام سوگواری سردار شهید سلیمانی یا مهمان ناخوانده ویروس کرونا که این روزها گریبان ایران را هم گرفته است.
وی در ادامه افزود: برای رعایت نکات بهداشتی و جلوگیری از شیوع ویروس درب تماشاخانه ها هم چون دیگر مراکز فرهنگی بسته شده است این اتفاق مهمی است و کسی با آن مشکلی ندارد.
شفیعی با تأکید بر اینکه در این شرایط اقتصادی حتی گروه های نمایشی اغلب ناتوان از پرداخت هزینه های اجرایشان هم هستند، گفت: حال مواجه شدیم با چند روز بی اجرایی و بلیت نفروشی که گروه ها عموما بهه ویژه کارگردانان در این شرایط از دو منظر زیان می بینند: نخست در وهله اول ضرر اقتصادی و چرخه اقتصاد که البته این سطحی است و دوم ضربه دیگر عمیق تر ضربه روحی است که برای گروه و صاحب اثر ایجاد می شود.
وی اظهار داشت: این شرایط روحی برای گروه ها قابل جبران نیست. این روزها همه جامعه و کشور درگیر هجوم ویروس کرونا شده اند بهرحال دولت و مرکز هنرهای نمایشی ممکن است پیش بینی هایی برای جبران خسارت گروه ها داشته باشد اما برای منی که تئاتر را از شهرستان آغاز کردم و خودم جزئی از این خانواده هستم تعجب دارد که چرا فقط ما ضرر و زیان های پایتخت را می بینیم؟ آیا نمایش ها در استان ها و شهرستان ها تعطیل نشده است؟
شفیعی با تأکید بر تعطیلی تئاتر در کل کشور گفت: عموما نگاه ما به جبران خسارت ها و کمک های مالی فقط محدود به تهران می شود متولیان فرهنگی کمتر دیگر استان ها و شهرستان ها را میبینند نباید اینطور باشد که همه توجه ما به پایتخت باشد و طوری رفتار کنیم که انگار تئاتر استان وجود خارجی ندارد.
وی در این باره توضیح داد: در اینکه گروه های تهرانی خسارتشان باید جبران شود تردیدی نیست اگر این اتفاق هم بیافتد باید قدردان مسئولان باشیم اما یادمان نرود تئاتر ایران فقط تهران نیست گروه های مختلفی در استان ها و شهرستان ها برنامه ریزی اجرا داشتند که خیلی آسیب دیدند اگر چه کمک هزینه ها کم و محدود باشد اما استانی ها تکیه شان روی بلیت فروشی ها است که این روزها آن را هم ندارند.
شفیعی یادآور شد: درصورتی که این اتفاق نیافتد مطمئنا یأس و ناامیدی آنها بیشتر می شود. ما همه فعالان تئادتر هستیم و در محدوده جغرافیایی خود فعال هستیم ما کجا قرار است دیده شویم. این تعطیلی ها برای هنرمندان همه جا آسیب زا است اما لااقل تهرانی ها در سالن های دولتی یک کمک هزینه دارند هرچند هزینههای تولیدشان از استان ها بیشتر است اما شهرستانی ها همین را هم ندارند و دلخوش به بلیت فروشی هستند.
وی در پایان گفت: در نهایت خسارتی که به تئاتر وارد شده یک خسارت در تهران و یکی در سیستان و بلوچستان، کرمان، گیلان و … همه وجود دارد امیدوایم اگر قرار است کمکی به گروه ها شود بخش استان ها هم که همیشه مظلوم هستند، فراموش نشود.
سینماپرس:شبکه آمریکایی نت فلیکس در سال ۲۰۱۸ و قبل از عنوان کردن دوباره این به اصطلاح معامله قرن، فیلم «فرشته» را در مورد زندگی داماد رئیسجمهور سابق مصر یا همان «اشرف مروان» ساخت. این فیلم، از توافقات بین مصر و اسرائیل و نقش مروان به عنوان جاسوسی اسرائیلی صحبت به میان آورد و او را باعث و بانی نجات اسرائیل و مصر معرفی کرد که به دلیل لو دادن اسرار نظامی کشورهای اسلامی، باعث صلح پایدار در خاورمیانه شد!
به گزارش سینماپرس، مسئله معامله قرن که این روزها بنا به پیشنهاد داماد یهودی ترامپ «جرد کوشنر» عنوان شده است، در واقع شیوهای قدیمی است برای رسمیت بخشیدن به دولت جعلی اسرائیل که هر روز با توجه به قدرت گرفتن نیروهای مقاومت، نیازش به این «مورد تایید بودن»، بیشتر میشود.
با توجه به این مسئله، شبکه آمریکایی نت فلیکس در سال ۲۰۱۸ و قبل از عنوان کردن دوباره این به اصطلاح معامله قرن، فیلم «فرشته» را در مورد زندگی داماد «جمال عبدالناصر» رئیسجمهور سابق مصر یا همان «اشرف مروان» ساخت. این فیلم، از توافقات بین مصر و اسرائیل و نقش مروان به عنوان جاسوسی اسرائیلی صحبت به میان آورد و او را باعث و بانی نجات اسرائیل و مصر معرفی کرد که به دلیل لو دادن اسرار نظامی کشورهای اسلامی، باعث صلح پایدار در خاورمیانه شد!
فیلم فرشته در واقع قصد دارد تکرار تاریخ را به روش خود نشان بدهد و لزوم برقراری صلح بین اسرائیل و دیگر کشورهای منطقه را به خورد بینندگان خود بدهد و ذهن مخاطبینش را در مورد قدرت از دست رفته اسرائیل و نیازش به تایید و ترس مخاطبین از جنگ با این رژیم را، ترمیم کند.
جاسوس مصری
فرشته یا (The Angel) نام فیلمی است در ژانر جاسوسی و زندگینامه، به کارگردانی «آریل ورومن» محصول سال ۲۰۱۸ شبکه نت فلیکس.
فیلم فرشته در واقع اقتباسی از کتابی غیر داستانی با عنوان «فرشته: جاسوس مصری که رژیم صهیونیستی را نجات داد» اثر «اوری بار جوزف» است.
داستان فیلم در مورد زندگی داماد جمال عبدالناصر، اشرف مروان است. اشرف مروان که از برحه زمانی خاصی شروع میکند به جاسوسی برای اسرائیل، باعث میشود تا بوسیله اطلاعاتی که در اختیار اسرائیلیها میگذارد حرکتهای آزادیخواهانه مصر و سوریه برای آزادی فلسطین، به بنبست برسد و شانس حمله غافلگیرانه را از این دو کشور میگیرد و در نهایت هم مصر طبق آنچه که در تاریخ اتفاق افتاد به خاطر این خیانتها و شکستهای پیدرپی، تصمیم میگیرد تا با اسرائیل صلح کند.
دروغهای بزرگ، با چاشنی حقیقت
در فیلم «فرشته» مخاطب قرار است پای روایتی تاریخی از سال ۱۹۶۷ بنشیند و در مورد جنگ اعراب منطقه با اسرائیل بر سر آزادی فلسطین و اتفاقات آن دوران، اطلاعات زیادی را دریافت کند.
از همان ابتدای ماجرا داستان فیلم این طور شروع میشود که کشورهای عرب منطقه به هیچ وجه شانسی در مقابل اسرائیل نداشتند و حمله به این کشور جعلی در حقیقت تنها برای این کشورها خرابی و شکست و حتی از دست دادن سرزمین شان را به همراه میآورده است و مهمتر اینکه چه خائنین و جاسوسان نفوذی بودند و چه نه، اسرائیل به عنوان قدرت شکستناپذیر منطقه، به راه خود ادامه میداد… این نوع نگاه متوهمانه از همان ابتدای ماجرا، باعث میشود تا مخاطبین احساس کنند قرار است باز با همان سینمای هالیوودی روبرو شوند که بدون هیچ صداقتی تنها آن بخش از حقیقت را میگوید که به نفع تفکرات صهیونیستی است.
در فیلم فرشته از گروههای ملیگرایانه فلسطینی و شخص «یاسر عرفات» به عنواناشخاص و گروههای تحت حکومت اسرائیل در سرزمینهای اشغالی، یاد میکند و آنها را دستنشانده اسرائیل مینامد… این مسئله با توجه به شکست شخصیتی چون یاسرعرفات، در مبارزه با اسرائیل و در نهایت قبول معامله ننگین صلح با اسرائیل، باعث میشود تا این ادعا برای مخاطبین با وجود غیر واقعی بودن قابل قبول به نظر برسد و این مسئله به همراه دیگر دروغهای آشکار فیلم به خاطر درآمیختن راست و دروغ، مخاطب را در باور برخی مسائل تاریخی که در فرشته از آن یاد میشود، گیج کند.
وقتی مروان فرشته میشود!
در فیلم فرشته در همان ابتدای ماجرا، نویسنده از دهان استاد دانشگاه اشرف مروان، به ماجرای جاسوس انگلستان به نام «خوان پویول گارسیا» معروف به «گاربو» اشاره میکند که با بازی دادن دو طرف جنگ ولی در واقع به نفع انگلستان، اطلاعات را مبادله میکرده و در نهایت، این جاسوس هم از آلمانها و هم از بریتانیا مدال افتخار میگیرد…
این اشاره با توجه به مسئله روند زندگی اشرف مروان، کاملا جالب توجه به نظر میرسد، چرا که مروان با نام مستعار «فرشته» که اسرائیلیها برایش انتخاب کردند، خدمات بسیاری به اسرائیل و در جهت پیروزیاش در جنگ میکند و علاوه بر تقدیر در اسرائیل در مصر هم مدال افتخار میگیرد چرا که به عنوان فردی شناخته میشد که مانع از جنگ بین دو طرف ماجرا شده است…
لقمههای آماده بلعیدن
در فیلم فرشته مخاطب میبیند که نگاه به سران کشورهای عربی به عنوان انسانهای سادهلوح و ضعیف و حتی در مواقعی احمق، در سرتاسر ماجرا وجود دارد و در واقع فیلم به مخاطب خود القا میکند که این مجموعه از سران هرگز نمیتوانستند بر اسرائیل پیروز شوند و افراد خائنی مانند اشرف مروان در واقع با خیانتشان، به آنها لطف کرد و این سران را از دهان اژدهایی مانند اسرائیل، بیرون کشیدهاند!
در صحنههایی که اشرف مروان برای مذاکره به دیدن معمر قذافی دیکتاتور سابق لیبی میرود، از قذافی شخصیتی خودشیفته، ظالم و در عین حال مخالف با آمریکا و اسرائیل نشان داده میشود و طوری این خصوصیات کنار هم قرار میگیرند که انگار مخالفت با اسرائیل و آمریکا هم مانند دیگر صفات قذافی او را زننده و فاسد میکند!
آریل ورومن، به عنوان کارگردان یهودیالاصل اسرائیلیتبار، در فیلم فرشته سعی کرده است تا در شرایط کنونی که دیگر مظلومنمایی برای رژیم صهیونیستی جواب نمیدهد، تصویری قدرتمند و نفوذناپذیر از این کشور جعلی، به خورد مخاطبینش بدهد و با آمیختن راست و دروغ، روی این واقعیت که در حال حاضر اسرائیل هر روز به سمت ضعف و سقوط میرود، سرپوش بگذارد.
ضعیف و بیتاثیر
فیلم فرشته با توجه به شخصیتپردازیهای ضعیف و فیلمنامه پر از ایراد خود نتوانست نظر منتقدین و بخصوص مخاطبین را جلب کند. این فیلم که به نوعی قرار بود ذهن مخاطبینش را برای پذیرش معاملههای دیگر در آیندهای نه چندان دور آماده کند ولی در نهایت با جملاتی مانند: «صلح بین مصر و اسرائیل به مدت ۴۰ سال، آرامش پایدار در خاورمیانه ایجاد کرد!» این فیلم را از ژانر جاسوسی و زندگینامه، به سمت ژانر کمدی و تخیلی برد!
فرشته با بودجه ۱۲ میلیون دلاریاش به هیچ وجه نتوانست نظر مخاطبین را به خود جلب کند و پایینترین نمرات را در سایتهای معتبر مربوط به فیلم و سریال، به خود اختصاص داد و باعث شد تا روایت این فیلم، تنها به عنوان ادای دین هالیوود به جاسوسی قدیمی، در آستانه پیشنهاد معاملهای جدید، باقی بماند.
*کیهان (فاطمه قاسم آبادی)
سینماپرس: در برلیناله سه فیلم «شیطان وجود ندارد» (محمد رسول اف)، «نامو» (نادر ساعی ور) به تهیهکنندگی مستانه مهاجر و سرمایهگذاری نوید محمدزاده و پژمان بازغی و فیلم «یلدا» ساخته «مسعود بخشی» حضور دارد.
به گزارش سینماپرس، برای کسی که کم و بیش سرش در کار سینما باشد شناخت و درک این موضوع که هر کدام از جشنوارههای خارجی فیلم، سیاستشان و به قول معروف خط و ربطشان چیست کار دشواری نیست. هر جشنواره یا فستیوال فیلمی برای خودش یک سیاستگذاری یا رویکردی دارد که بعضا یا خیلی مشخص آن را عنوان میکند، یا نه به خاطر اینکه هدفشان مشخص نشود، آن را در دالانی از پیچیدگیهای سیاسی، اجتماعی و حقوق بشری به سر میچرخاند. یکی از مهمترین جشنوارههای سینمایی جهان که جزء جشنوارههای «مادر» نیز به شمار میرود جشنواره فیلم برلین معروف به «برلیناله» است که هر ساله تقریبا همزمان با جشنواره فیلم فجر در شهر برلین برگزار میشود.
برلیناله، امسال هفتادمین سال برگزاری خود را پشت سر میگذارد و از این حیث جزء جشنوارههای با سابقه و با قدمت سینمای جهان است. سینمای ایران همواره از سالهای دور مورد توجه این جشنواره بوده و جوایز ریز و درشتی هم از آن کسب کرده است. ایران از سال ۱۳۵۳ (۱۹۷۴ میلادی)، همواره در یکی از بخشهای جشنواره فیلم برلین حضور داشته است. «ساموئل خاچکیان» و «هوشنگ شفتی» دو بار در سالهای ۱۹۵۸ و ۱۹۶۳ با فیلمهای «شبنشینی در جهنم» و «شقایق سوزان» در این جشنواره حضور داشته است.
اما رکورد بیشترین حضور در برلیناله برای «جعفر پناهی» است که با هشت فیلم که البته نمایش شماری از فیلمهای او در چارچوب برنامه بزرگداشت بوده، بیشترین حضورها را در برلین داشته است.
جدای از خرس نقرهای که چندین بار سینماگران ایرانی موفق به دریافت آن شده اند سینمای ایران دوبار با فیلمهای «جدایی نادر از سیمین» (اصغرفرهادی) و «تاکسی» (جعفر پناهی) خرس طلایی این جشنواره را از آن خود کرده است.
فرآیند انتخاب فیلمها چه گونه بود؟
در سالهای اخیر خانم «آنکه لویی» نماینده جشنواره برلین بود که به ایران میآمد و در دفاتر سینمایی و به شکل غیر رسمی فیلمها را میدید و برای جشنواره برلین انتخاب میکرد. اما «لویکه» که هرساله برای انتخاب فیلم به ایران میآمد در سال ۹۵ به همراه نسخههایی از چند فیلم سینمایی و در حال خروج از کشور توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. نیروهای امنیتی چمدان لویکه را ضبط و بازرسی کردند.
«آنکه لویکه» نماینده برلین
در این وضعیت لویکه نیز تصمیم میگیرد سوار هواپیما نشود. چمدان پر از فیلم لویکه از فیلمها خالی میشود و آثاری که او برای بازبینی انتخاب کرده بود، از او گرفته میشود. به «لویکه» گفته شده مشکلی برای ترک ایران ندارد و او که در ابتدا حاضر به خروج از ایران بدون فیلم ها نبود در روز دوشنبه هشتم آذرماه ۹۵ ایران را ترک کرد. بعد از این اتفاق برلین دیگر نمایندهای به ایران نفرستاد و راه و چارهای دیگر راجستجو کرد. فیلم سازانی که میخواستند فیلمهایشان در برلین حضور داشته باشد باید فیلم را به جشنواره ارسال میکردند و یک هئیت انتخاب که چند ایرانی نیز عضو آن هستند مسوول انتخاب آثار ایرانی شدند. ولی یک شرط برای انتخاب فیلمهای ایرانی گذاشته شده بود و آن اینکه آثار نباید به هیچ عنوان دولتی یا حاکمیتی باشند و اگر مجوز ساخت از نهادهای دولتی گرفته باشند امتیاز منفی برای آنها محسوب میشود.
«شیطان وجود ندارد» ساخته محمد رسول اف
در برلیناله امسال سینمای ایران با سه فیلم «شیطان وجود ندارد» (محمد رسول اف)، «نامو» (نادر ساعی ور) به تهیهکنندگی مستانه مهاجر و سرمایهگذاری نوید محمدزاده و پژمان بازغی و فیلم «یلدا» ساخته «مسعود بخشی» حضور دارد. دو فیلم اول که اساسا مجوز ساخت و پروانه نمایش ندارند و فیلم «یلدا» هم در بخش غیر رقابتی به نمایش در میآید.
حال نکته جالب و سوال برانگیز اینجاست که چطور و چگونه با وجود چنین آثاری که حتی حاضر به دریافت مجوز از نهادهای قانونی نشده اند، چرا کاروان سینمای ایران برای حضور در برلین باید با بیش از ۱۰۰ نفر راهی این جشنواره بشود؟ در اینجا چند سوال و پرسش به وجود میآید که بد نیست مدیران سینمای کشور به آنها پاسخ دهند.
«یلدا» ساخته مسعود بخشی
اولین پرسش این است که هزینه اعزام این گروه عریض و طویل را در چنین شرایط اقتصادی نابسامانی چه کسی پرداخت میکند. آیا مدیران و سینماگران و بعضا منتقدان و خبرنگاران با هزینه شخصی به این سفر میروند یا نه از کیسه بیت المال خرج آنها داده میشود؟
پرسش دوم این است که کارکرد و خروجی این کاروان چیست؟ آیا ما در بازار برلین فروش فیلم داریم که حتی اگر داشته باشیم نیازی به این تعداد نیرو هست یا نه؟ یا اینکه مدیران سینمایی در مورد رویکرد محتوایی و ضد ایرانی جشنواره برلین اعتراضی میکنند یا رایزنی با مدیران جشنواره میکنند یا نه؟
«نامو» ساخته نادر ساعی ور
پرسش دیگر این است که چرا طی این همه سال هیچ گونه شفاف سازی در خصوص کارکرد و دستاورد حضور مدیران ایرانی در جشنوارههای خارجی صورت نگرفته است که حداقل علاقمندان به سینما بدانند فایده حضور آنها در این رویدادها چه بوده است!؟ مشخص نیست اعزام این افراد به جشنواره برلین چه توجیه و دستاوردی دارد، جشنوارهای که در سالهای اخیر رویکردی ضد ایرانی داشته و به محفلی برای تبلیغ علیه ایران تبدیل شده است.
متأسفانه مرسوم شده که موقع برگزاری جشنوارههایی، چون کن و برلین، گروهی از مدیران سینمایی راهی این جشنوارهها بشوند، بدون اینکه مشخص شود انجام این مسافرتها چه الزامی داشته است!؟
*جوان