X

بایگانی فینال

دفتر سینمایی

احتمال ازسرگیری کنسرت‌ها از اوایل خرداد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: محمد اله‌یاری مدیرکل دفتر موسیقی از اجرایی نشدنِ قانون کسر ۱۰ درصد از درآمد کنسرت‌ها به نفع دولت، در سال ۱۳۹۹ می‌گوید.

به گزارش سینماپرس، یکی از اتفاق‌های ناخوشایندی که در سال ۱۳۹۸ گریبان‌ موسیقی کشور را گرفت، قانونی بود که به پیشنهاد دولت در مجلس شورای اسلامی تصویب شد. براساس این قانون ۱۰ درصد از درآمد کنسرت‌های موسیقی باید به حساب خزانه دولت وریز می‌شد. این اتفاق به اقتصاد موسیقی ضربه وارد کرد و موجب نارضایتیِ بسیاری از اهالی موسیقی شد.

پس از اعتراض‌ها بود که مسئولان وزارت ارشاد در اندیشه‌ی این افتادند که برخی از ژانرهای موسیقی مانند موسیقی ایرانی، نواحی و کلاسیک را از این قانون مستثنا کنند. اما باز هم ناخوشنودیِ اهالی موسیقی ادامه داشت تا در نهایت اعلام کردند که قانون کسر ۱۰ درصد از درآمد کنسرت‌ها به نفع دولت، تنها مختصِ سال ۱۳۹۸ خواهد بود و در سال ۱۳۹۹ اجرایی نخواهد شد.

اکنون پرسش اصلی این است که آیا این قانون در سال ۱۳۹۹ هم در قانون بودجه گنجانده شده یا حذف شده است.

پرسش دیگری که در این میان ذهن من را درگیر کرده این است که در سال ۱۳۹۸ چه رقمی از راه این قانون به خزانه دولت واریز شده و چه سرنوشتی در انتشار این پول است؟

برای یافتن پاسخِ تمام این پرسش‌ها با محمد اله‌یاری فومنی مدیر کل دفتر موسیقی همکلام شدم تا از زبان او ماجرای قانون کسر ۱۰ درصد را جویا شوم.

در ادامه حاصل گفت‌وگو با مدیرکل دفتر موسیقی را می‌خوانید:

* آقای اله‌یاری می‌خواهم پرسش اصلی را در همین ابتدای گفت‌وگو مطرح کنم؛ آیا قانون کسر ۱۰ درصد از درآمد کنسرت‌ها در سال ۱۳۹۹ هم پابرجا خواهد بود و امسال هم اجرایی می‌شود یا در همان سال ۱۳۹۸ پرونده‌اش برای همیشه بسته شد.

تبصره بند میم قانون بودجه سال ۱۳۹۸، تبصره‌ای بود که جزء احکام سالانه بودجه بود و برای سال ۹۸ اجرایی شد. برای سال ۱۳۹۹ وزارت ارشاد مکاتباتی با سازمان برنامه و بودجه داشت و پیشنهاد شد که این تبصره با توجه به اینکه تبصره‌ای عامی بود به آن شکل در بودجه امسال نباشد. به طور شفاهی می دانیم که این تبصره در بودجه سال ۱۳۹۹ لحاظ نشده است.

ما جلسه‌های بسیاری با صنف‌های موسیقی برگزار کردیم و دیدگاه بسیاری از هنرمندان را هم جویا شدیم و با توجه به تمام این نظرات، به این نتیجه رسیدیم که این تبصره نباید در قانون بودجه سال ۱۳۹۹ لحاظ شود.

تاکید می‌کنم که من به صورت شفاهی می‌دانم که قانون کسر ۱۰ درصد از درآمد کنسرت‌ها به نفع دولت، در بودجه سال ۱۳۹۹ لحاظ نشده است؛ با این حال باید صبر کنیم تا کتاب قانون سال ۱۳۹۹ را ببینیم

تاکید می‌کنم که من به صورت شفاهی می‌دانم که قانون کسر ۱۰ درصد از درآمد کنسرت‌ها به نفع دولت، در بودجه سال ۱۳۹۹ لحاظ نشده است؛ با این حال باید صبر کنیم تا کتاب قانون سال ۱۳۹۹ را ببینیم و با اطمینان درباره‌اش صحبت کنیم؛ این کتاب هفته آینده منتشر می‌شود.

*یعنی عملی نشدن این قانون در سال ۱۳۹۹ هنوز قطعی نیست؟

من به صورت شفاهی می‌دانم که نیست، اما ترجیح می‌دهم که هفته آینده با دیدن کتاب قانون سال ۱۳۹۹، با قطعیت درباره‌اش صحبت کنم.

قانون مورد بحث ما در سال ۱۳۹۸ اجرایی شد و بسیاری از کنسرت‌های برگزار شده در تهران و برخی شهرستان‌ها مجبور شدند که ۱۰ درصد از درآمدشان را به حساب دولت واریز کنند. این مبلغ در مجموع چقدر بوده است و قرار است در چه زمینه‌هایی خرج شود.

قانون کسر ۱۰ درصد از درآمد کنسرت‌های موسیقی، در تهران و هشت کلان شهر دیگر اجرایی شد. در مجموع برای ۹ کلان شهری که جمعیتی بالای یک میلیون نفر دارند تصویب شد. در شهرهایِ دیگر، مبلغ ۱۰ درصد به طور مستقیم از کنسرت‌گذارها اخذ شده و به خزانه کل استان واریز شده است.

در تهران هم کنسرت‌هایی که بیشتر از ۱۲۰۰ نفر مخاطب داشته‌اند مشمول این قانون بودند. این تصمیم براساس گفت و گویی که با دیوان محاسبات و سازمان بازرسی کل کشور داشتیم، اتخاذ شد.

قانون کسر ۱۰ درصد از درآمد کنسرت‌های موسیقی، در تهران و هشت کلان شهر دیگر اجرایی شد. در مجموع برای ۹ کلان شهری که جمعیتی بالای یک میلیون نفر دارند تصویب شد.

برای شش ماه اول مبالغی را شرکت‌ها پرداخت کردند که به حساب خزانه واریز شد. برای شش ماه دوم می‌بایست جلساتی در پایان سال برگزار می‌کردیم که متاسفانه به دلیل شیوع ویروس کرونا و مشکلاتی که گریبان‌گیر کشور شد، این اتفاق هنوز رخ نداده است. از سوی دیگر در اسفندماه هم کلیه کنسرت‌ها تعطیل شد.

به زودی جلسات مربوط به این موضوع برگزار می‌شود تا میزان مبالغ پرداختی شش ماه دوم سال ۱۳۹۸ مشخص و پرداخت شود. میزان مبالغی که از این طریق در استان‌ها به حساب خزانه واریز شده هم در اختیار مراکز استان است و ما میزان این مبالغ را نمی‌دانیم.

* یعنی در حال حاضر مشخص نیست درآمد دولت از راه قانون ۱۰ درصد، چقدر بوده است.

در حال حاضر تجمیعی از مبالغِ واریزی برمبنای قانون کسر ۱۰ درصد را در اختیار نداریم. مبالغی که در استان‌ها واریز شده در اختیار استان‌هاست. در تهران هم هنوز مبالغِ مربوط به ۶ ماه دوم واریز نشده است.

* مبالغی که هر کسرت می‌بایست به حساب خزانه واریز کند، چطور مشخص و پرداخت می‌شد.

میزان مبلغ را ما مشخص و به شرکت‌ها اعلام می‌کنیم. شرکت‌ها هم مبالغ را مستقیم به حساب خزانه واریز می‌کنند و فیش پرداختی را به ما تحولی می‌دهند.

* مبالغ پرداختی در ۶ ماه اول تهران هم مشخص نیست؟

در حال حاضر آمار تجمیعِ میزان واریزی‌ها را نداریم.

* درآمدهای حاصل از اجرای این قانون در عرصه موسیقی، قرار است کجاها خرج شوند؟

مبالغ واریزی براساس تبصره بند میم، طبق قانون می‌بایست در شهرستان‌های محروم خرج مصارف فرهنگی و هنری شود. طبیعی است که وزارتخانه به صورت کلان و در معاونت توسعه و مدیریت و در معاونت استان‌ها باید پیگیری کند و مبالغ واریزی را مشخص کند. خزانه هم این مبلغ را به حساب وزارتخانه واریز کند و وزات  ارشاد هم این مبالغ را در شهرهای محروم خرج مصارف فرهنگی و هنری کند.

مبالغ واریزی براساس تبصره بند میم، طبق قانون می‌بایست در شهرستان‌های محروم خرج مصارف فرهنگی و هنری شود.

وزارتخانه در تدارک است تا پس از پایانِ واریزی‌ها، مبالغ را مشخص و آن را به خزانه اعلام کند. به هر حال طبق قانون این مبالغ باید صرف امور فرهنگی و هنری در مناطقِ کمتربرخوردار شود.

*پس از شیوع ویروس کرونا در کشور، یکی از عرصه‌هایی که آسیب‌های بسیاری دید هنر موسیقی بود. اجراهای موسیقی از همان اوایل اسفند تعطیل شد و تا امروز هم تعطیل مانده است. پیش بینی شما درباره از سرگیریِ برگزاری کنسرت‌های موسیقی چیست و به نظرتان چه زمانی شاهد برگزاری کنسرت‌ها خواهیم بود.

از اول اسفند با هماهنگی ستاد ملی کرونا و براساس نگرانی که این ستاد داشت اجراهای هنری و موسیقی در کشور متوقف شد. این امر شامل تمام اجراها، یعنی اجراهای بزرگ، متوسط و کوچک شد. هنرمندان ما دو ماه فعالیت عمومی نداشته‌اند. این تعطیلیِ دو ماهه هنرمندان و آموزشگاه‌های موسیقی موسیقی را با ضرر و ضیان مواجه کرده است.

در اسفندماه جلسه‌های بسیاری برای تعیین میزان خسارت و البته راهکاری برای جبران این خسارت‌ها برگزار کردیم. در این بین هم با مجمع صنفی ناشران و شرکت‌های بزرگ برگزاری کنسرت‌های موسیقی هم گفت‌گو کردیم.

به صورت کلی تمام این دوستان اعلام کردند که تابع دستورهای ستاد ملی مبارزه با کرونا هستند. برای هنرمندان و فعالان حوزه موسیقی بیش از هر چیز رعایت مسائل بهداشتی و حفظ سلامت جامعه مهم بود. در نهایت هم در اسفند ۱۳۹۸ و فروردین ۱۳۹۹ کنسرت‌های موسیقی به طور کلی برگزار نشد.

در هفته گذشته هم جلسه‌های زیادی برگزار کردیم تا راهکارهایی برای از سرگیریِ فعالیت‌های حوزه موسیقی پیشنهاد کنیم. پیگیر هستیم تا پروتوکل‌هایی را برای از سرگیری برگزاری کنسرت‌ها تعیین و آنها را برای تصویب نهایی به ستاد ملی مبارزه با کرونا ارائه کنیم.

موسیقی،

* این پروتکل‌ها شامل چه چیزهایی خواهد بود؟

مواردی مانند اینکه چه فاصله‌ای میان مخاطبان باید رعایت شود. هنگام ورود و خروج چه موارد ضدعفونی باید در اختیار مخاطبان قرار گیرد. یا اینکه مخاطبان را مسلح به ماسک و دستکش کنیم. در نهایت با رعایت این موارد و اگر ستاد ملی مبارزه با کرونا اوضاع را مساعد تشخیص دهد، اجراها را از سرمی‌گیریم.

* ماه مبارک رمضان هم در پیش است و از اوایل اردیبهشت به استقبال ماه مبارک رمضان می‌رویم.

بله، ماه مبارک رمضان هم از اوایل اردیبهشت شروع می‌شود. پیش بینیِ خوشبینانه ما این است که پس از ماه مبارک رمضان و در اوایل خرداد بتوانیم اجراهای موسیقی را شروع کنیم. البته همه اینها بستگی به این دارد که ستاد ملی کرونا، اوضاع این بیماری را چگونه ارزیابی کند و چه تصمیمی برای تجمع‌ها می‌گیرد.

پیش بینیِ خوشبینانه ما این است که پس از ماه مبارک رمضان و در اوایل خرداد بتوانیم اجراهای موسیقی را شروع کنیم. البته همه اینها بستگی به این دارد که ستاد ملی کرونا، اوضاع این بیماری را چگونه ارزیابی کند و چه تصمیمی برای تجمع‌ها می‌گیرد.

روز گذشته دیدم که ستاد ملی مبارزه با کرونا، تجمع در پاساژها و محیط‌های سربسته را هنوز خطرناک می‌داند.

طبیعی است که وقتی تجمع در محیط‌های سربسته خطرناک تشخیص داده شود، این تجمع در سالن‌های سینما، تئاتر و موسیقی هم خطرناک طلقی شود.

به هر روی جامعه موسیقی تا کنون در راستای مبارزه با ویروس کرونا نهایت همکاری و همراهی را داشته است. اما این به معنیِ بی اهمیتی ما برای از سرگیریِ اجراهای موسیقی نیست. همه مایل هستیم که هر چه زودتر فعالیت‌های هنری از سرگرفته شود.

* موسیقی هم مانند دیگر هنرها براثر شیوع ویروس کرونا آسیب‌های بسیاری دید. دولت برای جبران این خسارت‌ها برنامه‌ای دارد؟

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در روزهای اخیر نامه‌ای را به چهار نفر از اعضای اقتصادی دولت نوشتند و میزان خسارت های وارد شده به هنر را اعلام کردند. در طول هفته گذشته جلسه‌هایی داشتیم تا رقم و میزان خسارت وارد شده به موسیقی را مشخص کنیم.

تعداد اجراهایی که در فروردین و اسفند برگزار نشد را معین کردیم. برآورد کردیم که این اجراها چه تعداد مخاطب داشته و میانگین قیمت بلیت‌ها چقدر بوده است. این برآورد شامل اجراهای موسیقی ایرانی و پاپ است و در نهایت به یک برآورد ریالی رسیدیم.

بیمه هنرمندان را هم پیگیری کردیم و با مساعدت صندوق اعتباری هنر و خانه موسیقی این مشکل هم رفع شد.

ما میزان خسارت موسیقی در دوران شیوع کرونا را مشخص کردیم. دیگر عزیزان در دیگر حوزه‌های وزارت ارشاد هم خسارت‌های وارده را تعیین کردند و در نهایت به عدد ۱۰۰۰ میلیارد تومان رسید که از طرف وزارتخانه به دولت اعلام شد و امیدواریم که از طرف دولت این خسارت‌ها جبران شود.

ما میزان خسارت موسیقی در دوران شیوع کرونا را مشخص کردیم. دیگر عزیزان در دیگر حوزه‌های وزارت ارشاد هم خسارت‌های وارده را تعیین کردند و در نهایت به عدد ۱۰۰۰ میلیارد تومان رسید که از طرف وزارتخانه به دولت اعلام شد و امیدواریم که از طرف دولت این خسارت‌ها جبران شود. گرچه ممکن است که این کمک‌ها در قالب بیمه و یا وام‌های پرداختی جبرانِ خسارت‌های وارده را نکند اما نشان می‌دهد که مجموعه وزارتخانه نسبت به این موضوع بی اهمیت نبوده و تلاش خودش را برای جبران بخشی از خسارت‌ها کرده است.

* به نظرتان این مبلغ ۱۰۰۰ میلیارد تومان از سوی دولت پرداخت شود؟

دولت هم باید به منابع مالیش نگاه کند و ببیند که تا چه حد توانِ جبران این خسارت‌ها را دارد. باید دید چه بخشی از این خسارت‌ها در قالب پرداخت وام و چه بخشی هم در قالب پرداخت حق بیمه‌ها قابل جبران است.

*تسنیم

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

معاون برنامه‌ریزی و توسعه فعالیت‌های هنری بنیاد رودکی منصوب شد


معاون برنامه‌ریزی و توسعه فعالیت‌های هنری بنیاد رودکی منصوب شد

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

موزه‌های اتریش دوباره گشوده می‌شوند


موزه‌های اتریش دوباره گشوده می‌شوند

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«از غرق‌آباد تا جوشن» آماده نمایش شد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: مستند «از غرق‌آباد تا جوشن» ساخته حسین فرقدان آماده نمایش شد.

به گزارش سینماپرس، حمیدرضا مجیدی مسئول واحد هنرهای تصویری حوزه هنری استان مرکزی اظهار کرد: «از غرق‌آباد تا جوشن» عنوان مستندی است که به مقاومت ناوچه جوشن و به طور مشخص شهید علی زارع نعمتی از اهالی غرق آباد استان مرکزی و جانشین ناخدای ناوچه جوشن می‌پردازد که توسط حوزه هنری استان مرکزی تولید شد.

وی افزود: این اثر توسط حسین فرقدان از هنرمندان فیلمساز استان ساخته شده است که پروسه تولید آن بیش از ۵ ماه طول کشید و در نهایت در هفته هنر انقلاب اسلامی مراحل نهایی تولید را پشت سر گذاشت.

مجیدی در پایان گفت: به زودی و پس از رفع ویروس کرونا و از سر گرفتن فعالیت‌های فرهنگی هنری این اثر در برنامه ای رونمایی خواهد شد.

ناوچه جوشن هنگامی که مورد هدف جنگ الکترونیکی ناوهای متجاوز آمریکایی قرار می‌گیرد و فرمانده ناو آمریکایی توسط رادیو از فرمانده ناوچه می‌خواهد به همراه تمامی کارکنان تسلیم شوند ولی فرمانده ناوچه جوشن ضمن‌ مشورت ‌با فرمانده ‌دوم ناوچه، شهید ناوسروان زارع نعمتی و افسر عملیات شهید ناوبان یکم ابراهیم حرآبادی، پایداری و مقاومت تا مرز شهادت را انتخاب می‌کنند و …

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

درهای گالری‌های آلمان به روی علاقه‌مندان باز می‌شود


درهای گالری‌های آلمان به روی علاقه‌مندان باز می‌شود

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

وضعیت اسفبار بخش عمده ای از اهالی سینما و بی تفاوتی مدیران/ شنیده هایی از بیمه تکمیلی تا تأسیس یک خانه سینمای استانی و حواشی دیگر! – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: طی هفته گذشته سینمای ایران آشفته و پرتلاطم تر از هر زمانی بود اما در این دوران کرونایی مدیران سینمایی خود را بیش از گذشته به خواب زده اند و هیچ تدبیری برای رسیدگی به وضعیت اسفبار بخش عمده ای از اهالی سینما که در بیکاری و فقر به سر می برند ندارند!

به گزارش سینماپرس این روزها همزمان با شیوع و بحران کرونا، تمامی بخش های فرهنگی و هنری با تعطیلی و به تبع مشکلات مالی هنرمندان روبرو شده اند اما متأسفانه تاکنون تدبیری جدی برای رفع این بحران از سوی مدیران فرهنگی صورت نگرفته و به جز برخی توئیت های مکرر مسئولان در عمل هیچ کمک عمومی به هنرمندان بالاخص سینماگران نشده است. این در حالی است که می توان با تدبیر و درایت بخشی از جشنواره های فرهنگی را لغو و بودجه کلان آن ها را برای رفاه و تأمین معیشت اهالی فرهنگ و هنر بدون دخالت  نهادهای صنفی به عنوان واسطه به آن ها اختصاص داد!

بر اساس شنیده ها مسئولان شهرداری تهران سبدهای پر و پیمان کالا را به در منزل برخی سینماگران مرفه ارسال کرده اند و از سوی دیگر مانند سال ۹۸ که مدیران خانه سینما عیدی میلیاردی وزارت ارشاد را بنا به سلایق شخصی به برخی نزدیکان خود و سینماگران خاص اهدا کردند امسال نیز عیدی میلیاردی این وزارتخانه را به عموم سینماگران اختصاص نداده و بازهم به بی عدالتی و تبعیض بیشتر دامن زده اند، آن هم در روزگاری که سینماگران بیش از هر زمانی نیازمند کمک های معیشتی هستند و این وظیفه تنها نهاد صنفی سینماگران است که به معضلات آن ها رسیدگی کنند! 

هیأت مدیره فعلی خانه سینما که همواره با رفتارهای فراقانونی و ضدصنفی خود که با همراهی مدیران سازمان سینمایی روبرو شده، ثابت کرده اهتمام و دغدغه ای برای رسیدگی به وضع فلاکت بار بخش عمده ای از سینماگران ندارد در تازه ترین اتفاق با ارسال یک پیامک به یکایک اعضای خانه سینما در خصوص تمدید دفترچه های بیمه تأمین اجتماعی نوشت: «با عنایت به لزوم تمدید دفترچه های بیمه تأمین اجتماعی اعضای خانه سینما تا تاریخ ۳۱ فروردین ماه، به استحضار می رسد که ضروری است اعضای محترم هرچه سریع تر به جهت پیشگیری از قطع بیمه تأمین اجتماعی راسا نسبت به تمدید دفترچه های خود اقدام فرمایند!»

نکته قابل تأمل آنجا است که در شامگاه سه شنبه ۲۶ فروردین ماه برخی اخبار غیررسمی از قطع بیمه تکمیلی سینماگران (سرمد) حکایت داشت؛ یکی از روسای صنوف سینمایی که مایل نبود نامش فاش بشود در این خصوص به سینماپرس گفت: «امروز یکی از اعضای ما برای آزمایش رفته بوده، جایی که همیشه طرف قرارداد با بیمه سرمد بوده اما وی را با بیمه پذیرش نمی کنند و می گویند بیمه جلوی این حساب ها را بسته است»!؛ در صورت تأیید چنین خبری بی تردید بحران روزافرون در زندگی اهالی سینما بیش از گذشته خواهد شد.

همچنین سخنگوی مدیریت بحران کرونا در سینما طی گفتگو با یکی از خبرگزاری ها خبر از آغاز تولید برخی پروژه های سینمایی در این ایام کرونایی داد! ‌ اتفاقی که می تواند منجر به شیوع گسترده این ویروس در میان سینماگران شود.

اما در حالی که سال گذشته تعدادی از مسئولان صنوف زیرمجموعه خانه سینما هشدار داده بودند که ثبت صنوف سینمایی در ذیل وزارت کار و رفاه اجتماعی موجب انحلال خانه سینما و تأسیس صنوف موازی در شهرها و شهرستان های مختلف می شود و ثبت رسمی «خانه سینمای مستند قم» در سال ۹۸ ابعاد جدیدی از این موضوع را نشان داد به تازگی شنیده شده که یک خانه سینمای استانی در کرمان تأسیس شده است؛ همانند سایر معضلات مهم سینمای ایران واکنش مدیران سینمایی و مسئولان شاه نشین خانه سینما در قبال این اتفاق شبهه برانگیز تنها «سکوت» است و بس!

نامه پراکنی و جمع آوری امضا برای آزادی یک متهم به اخلال گری در نظام اقتصادی توسط برخی از اهالی سینما نیز یکی از اخبار داغ و پرحاشیه هفته اخیر بود! مشخص نیست کدام اتاق فکر در سینمای ایران چرا و چطور پشت این جریان شوم قرار گرفته است؟

در همین رابطه شورای عالی تهیه کنندگان سینمای ایران به برخی از سینماگران که با نامه‌ای، خواستار آزادی موقت محمد امامی شده و در این نامه با الفاظی تحسین آمیز از او یاد کرده بودند، پیرامون دخالت در پرونده‌های اخلال اقتصادی هشدار داد و خاطرنشان کرد: «اعتماد عمومی مردم عزیز کشورمان به سینمای ایران، کالایی نیست که بشود آن را برای رسیدن به منافع شخصی به حراج گذاشت!»

این اتفاق شوم همچنین موجی از انتقادات جدی سینماگران عدالت طلب و منتقدان و اهالی رسانه را نیز در پی داشت اما در نهایت بهت و حیرت برخی از سینماگران مانند کیانوش عیاری به دفاع از عملکرد خود مبنی بر حمایت از مفسد اقتصادی پرداختند که این اتفاق موجی از خشم و نفرت را در میان سینماگران برانگیخت!

حال باید منتظر ماند و دید سکوت مدیران سینمایی در این دوران بحران کرونایی و وضعیت آشفته زندگی سینماگران تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟ آیا هیچ امیدی برای بهبود وضعیت اسفبار معیشتی سینماگران و اجرای انصاف و عدالت و توزیع یکسان و عادلانه سبدهای کالا و کارت های هدیه هست؟

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

موزه‌های اتریش دوباره آغاز به کار می‌کنند


موزه‌های اتریش دوباره آغاز به کار می‌کنند

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«یک اتفاق کوچک» به آمریکا می رود – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: فیلم‌ کوتاه «یک اتفاق کوچک» به بخش مسابقه جشنواره ای در آمریکا راه یافت.

به گزارش سینماپرس، فیلم‌ کوتاه «یک اتفاق کوچک» ساخته‌ سیدمرتضی سبزقبا به بخش مسابقه‌ چهارمین جشنواره‌ بین‌المللی فیلم «۱۹۰۴ DEAF» آمریکا راه یافت.

این جشنواره هنری جشنی سینمایی از تنوع، تفاوت‌ها و شباهت‌های فرهنگی است که با نمایش و اکران فیلم‌هایی با موضوع افراد ناشنوا و سخت‌شنوا می‌کوشد تا مردم جهان را درباره فرهنگ جامعه ناشنوایان آگاه سازد و آموزش بدهد.     

فیلم داستانی «یک اتفاق کوچک» که پیش از این در بخش مسابقه دومین جشنواره بین‌المللی فیلم «پرواز» تهران، چهاردهمین جشن «تصویر سال» تهران، دومین جشنواره ملی فیلم «پاسارگاد» تهران، چهارمین جشنواره بین‌المللی فیلم «Kanyakumari» هندوستان، جشنواره بین‌المللی فیلم «پنج قاره» ونزوئلا، چهارمین جشنواره بین‌المللی فیلم «Merida Fecime» مکزیک، دهمین جشنواره بین‌المللی فیلم «Lift، Off» انگلیس، چهارمین جشنواره بین‌المللی فیلم «Aasha» هندوستان، نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم «Alter do Chão» برزیل و چهارمین جشنواره بین‌المللی فیلم «Fiorenzo Serra» ایتالیا حضور داشته و به نمایش درآمده است، این‌ بار در بخش مسابقه چهارمین جشنواره بین‌المللی فیلم «۱۹۰۴ DEAF» آمریکا حضور خواهد داشت.

اسامی عوامل تولید این فیلم عبارتند از نویسنده، تصویربردار، تدوینگر، طراح پوستر و کارگردان: سیدمرتضی سبزقبا، صدابردار نریشن: محمد زربخش، صداگذار: حسین قورچیان، عکاس و مجری طرح: حمید تجلی‌فرد، تیتراژ: حجت کایدخورده، مترجم: سید عزیز رودبندی، با همکاری: نادر سعادتی فرد رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی دزفول، با حضور: مجید اردلان، علی قاسمی، تهیه‌کننده: سیدرضا سبزقبا.

چهارمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم «۱۹۰۴ DEAF» قرار بود ۹ تا ۱۲ سپتامبر ۲۰۲۰ میلادی مطابق با ۱۹ تا ۲۲ شهریورماه ۱۳۹۹ هجری‌خورشیدی در سنت لوئیس ایالت میزوری در کشور آمریکا برگزار شود اما با توجه به شیوع ویروس کرونا این جشنواره فیلم‌های منتخب خود را فقط برای مشترکان و تماشاگران فستیوال و به صورت خصوصی، برای ساعاتی مشخص از ۶ تا ۱۰ ماه مِی ۲۰۲۰ میلادی مطابق با ۱۷ تا ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ هجری‌خورشیدی به صورت آنلاین نمایش می‌دهد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

وقتی علم، صلح و همدلی نردبان رهایی از بحران کرونا می‌شوند


وقتی علم، صلح و همدلی نردبان رهایی از بحران کرونا می‌شوند

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

وقتی آقای کارگردان نمی خواهد به اشتباهات خود معترف شود! – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: روزنامه اعتماد با سیروس مقدم کارگردان سریال پایتخت مصاحبه مفصلی انجام داده است.

به گزارش سینماپرس، بخشهایی از مصاحبه را می خوانید.

مجموعه پایتخت در حالی به فصل ۶ رسید که وقتی این سریال شروع شد کمتر کسی فکر می‌کرد کاراکترهای این مسیر طولانی را طی کنند و سال‌ها روی آنتن بمانند. بد نیست در ابتدا بحث را از چگونگی شکل‌گیری قصه «پایتخت» شروع کنیم چون از ابتدا حوادث و اتفاقات داستان «پایتخت» چیز دیگری بود از جمله اینکه ساختار آن براساس مهاجرت شکل می‌گرفت و اساسا کامیون در این مجموعه یک کاراکتر به حساب می‌آمد اما به مرور و رفته‌رفته همه‌چیز تغییر کرد.

هنگامی که ما «پایتخت یک» را می‌ساختیم، هرگز فکر نمی‌کردیم که سال بعد باید پایتخت ۲ و بعد قسمت‌های دیگر آن را بسازیم. «پایتخت یک» براساس طرح یک‌صفحه‌ای از محسن تنابنده و تورج اصلانی با نامی دیگر خریداری شد و شکل گرفت. قصه خانواده‌ای که از حاشیه تهران، به داخل تهران نقل مکان می‌کنند و سپس مجبور می‌شوند مدتی را پشت کامیون‌ حامل بارهای‌شان زندگی کنند. محسن تنابنده آن طرح یک صفحه‌ای را با خلاقیت و نبوغ منحصر به فردش تبدیل به پایتخت و شخصیت‌های نقی، ارسطو، هما، باباپنجعلی و دختران‌شان خلق کرد.

تجربه ثابت کرده یکی از مشقت‌های سریال‌سازی حتی در دنیا این است که وقتی به فصل‌های دوم یا سوم و … می‌رسند، گرفتار تکرار می‌شوند و داستان‌ها کشش لازم را برای جذب مخاطب از دست می‌دهند؛ به بیان دیگر سریال شور و هیجان فصل‌های اولیه را از دست می‌دهد. حال با در نظر گرفتن این نکته، آیا نباید حساسیت سازندگان پایتخت در ساخت قسمت‌های بعدی کمی بیشتر باشد؟ چقدر تلاش کردید با تمرکز و پرهیز از حواشی ساخت مجموعه را پیش ببرید؟

اتفاقا تیم اصلی سازنده پایتخت – محسن تنابنده و من و الهام غفوری – همواره بر این اعتقاد بوده و هستیم و حتی بارها هم اعلام کرده‌ایم که پایتخت تا زمانی ساخته می‌شود و ادامه دارد که حرف تازه‌ای برای گفتن داشته باشد. اگر هزاران بار سازمان مشتاق باشد و مردم عطش داشته باشند، تا خود ما حرف‌های تازه‌ای نداشته باشیم و به ورطه تکرار افتاده باشیم و به روز نباشیم و… ساخت پایتخت غیرممکن است و همان بهتر که خاطرات پایتخت‌ها را در ذهن مردم و مدیران خراب نکنیم و در اوج خداحافظی کنیم. بنابراین پایتخت را به هر قیمتی نمی‌سازیم و آن را به عنوان خاطره خوش مخاطب خراب نمی‌کنیم.

نکته دیگر در مورد مجموعه پایتخت این است که تقریبا همه قسمت‌های این سریال از حواشی دور نماند و جنجال‌هایی حول سریال شکل گرفت. اما فصل به مراتب حرف و حدیث زیادتری به همراه داشت که طبیعتا بیشتر آن به نویسنده سریال مربوط می‌شد. آیا برای ساخت قسمت ۶ این ضرورت را احساس نکردید که با نویسنده شناخته‌شده‌تر و حرفه‌ای‌تری همکاری کنید؟

 فکر و ایده اصلی پایتخت و همچنین ایده‌های اصلی دیگر پایتخت‌ها متعلق به محسن تنابنده است. بعد از شکل‌گیری ایده اولیه توسط تنابنده، نویسندگان اضافه می‌شدند. در فصل اول مرحوم خشایار الوند از نیمه‌های کار به تنابنده اضافه شد. در «پایتخت ۲» کوروش نریمانی و حسن وارسته در کنار تنابنده قرار گرفتند و مرحوم خشایار، اساسا نقشی در قصه‌ گنبد و گلدسته نداشت. در «پایتخت ۳ و ۴» ایده اصلی توسط تنابنده شکل گرفت و سپس مرحوم خشایار و حسن وارسته اضافه شدند. در پایتخت ۵، ایده اصلی و نگارش ۶ قسمت اول توسط تنابنده انجام شد و بعد از آن مرحوم خشایار اضافه شد. بنابراین نویسندگان با آنکه زحمات زیادی کشیده‌اند ولی سرپرستی و هدایت تنابنده سمت و سوی فیلمنامه‌ها را تعیین می‌کند.

در «پایتخت ۶» چطور؟

در «پایتخت ۶» هم وضعیت مشابه بود. فکر و ایده اولیه متعلق به تنابنده است، نویسندگان زیادی آمدند و رفتند و اتود زدند و در نهایت آرش عباسی که به اعتقاد بنده در زمینه تئاتر و نمایشنامه‌نویسی یکی از موفق‌ترین و خوش‌فکرترین‌ها است، بعد از تجربه تئاتر «مولن روژ» با تنابنده به تیم پایتخت اضافه شد.

باید پذیرفت که مسوولیت آرش عباسی بسیار سخت بود. از این جهت که او باید مسیری را که مرحوم خشایار الوند در ده سال طی کرده بود به تکامل برسد در مدت زمانی کوتاه طی ‌کند تا به پختگی لازم در نگارش پایتخت برسد.

با شما موافقم. قلم آرش عباسی از عمق و گزندگی اجتماعی خوبی برخوردار است ولی در نهایت هر آنچه می‌نوشت ‌باید از فیلتر تنابنده و استراتژی ایده‌پردازی او عبور می‌کرد.

به نظر می‌رسید حالا که سریال به قسمت ششم رسیده این الزام وجود داشته که کمی شخصیت‌ها به تکامل برسند و شمایل مناسب و درست‌تری پیدا کنند. حداقل درباره کاراکتر هما که همیشه نماد صبوری بود، این انتظار وجود داشت. شما چه عقیده دارید؟

اتفاقا «پایتخت ۶» مبنایش براساس رشد و تکامل شخصیت‌ها شکل گرفت. باید بپذیریم که همه کاراکترهای پایتخت به نسبت ده سال گذشته دچار تغییرات ظاهری و ماهوی شده‌اند. نقی همان‌طورکه شکسته شده موهایش جوگندمی شده، چین و چروک گذر زمان بر چهره‌اش نشسته، قطعا دچار تغییرات اخلاقی، اجتماعی و رفتاری هم شده است. اما اگر بپذیریم که انسان‌ها متاثر از محیط اجتماعی و مناسبات اقتصادی و فرهنگی دور و برشان هستند، خیلی طبیعی است که در منش و رفتار و حتی دیدگاه آنها نسبت به خود و دیگران و جامعه‌شان هم دچار نوسانات و دگرگونی‌هایی بشوند. تلویزیون آیینه تمام‌قد جامعه باید باشد، مردم باید خود را در تلویزیون، خانه‌های واقعی، خیابان‌های واقعی، آدم‌های واقعی، رفتارهای واقعی، قیافه‌های واقعی و… ببینند؛ در غیر این صورت احساس می‌کنند آنها در سیاره‌ای غیر از سیاره زمین زیست می‌کنند و واقعی نیستند.

بنابراین با این توضیحات طبیعی است که هما، تقی، ارسطو و بهبود و بهتاش، رحمت، فهیمه و… متاثر از همین جامعه طی این ده سال امروز در جایگاه متفاوت‌تری قرار بگیرند. در جامعه‌ای که آمار بیکاری و بحران شغلی بیداد می‌کند ارسطو که انسانی درستکار، زحمتکش و صادق است، اگر توسط یک ناهنجاری به چالش کشیده نشود، چگونه می‌شود این نابسامانی اقتصادی را نقد و بررسی کرد؟ پایتخت به مثابه یک آلارم و زنگ خطر عمل می‌کند و هشدار می‌دهد یا در مورد هما، وقتی که با شوهری مستبد و خودخواه و کج‌اندیش در ارتباط با تربیت فرزندانش روبه‌رو می‌شود، گویی چاره‌ای به جز پرده‌پوشی و پنهان‌کاری نیست. او مجبور می‌شود اردو رفتن سارا و نیکا را از نقی مخفی کند ولی به دقیقه‌ای نمی‌رسد که حقیقت را با شجاعت برملا می‌سازد و پایش می‌ایستد. باید بگویم که هنوز چند قسمتی از پایتخت باقی مانده که بسیاری از نتیجه‌گیری‌ها و برون‌رفت از چالش، مطرح‌ و گره‌گشایی می‌شود. عجول نباشید.

به نظر می‌رسد پایتخت ۶ بیشتر گفت‌وگومحور بود تا موقعیت‌محور؛ به این معنی که داستان‌پردازی ویژه‌ای در آن دیده نمی‌شد. این رویکرد تعمدی بود؟

نظر من این است که «پایتخت ۶» اجتماعی‌ترین، سیاسی‌ترین و خانوادگی‌ترین پایتخت است. از همان ابتدا قرار بر این شد که در «پایتخت ۶» ما استایل و شکل جدیدتری از قصه‌گویی و روایت را ارایه دهیم. همان‌طورکه می‌دانید پایتخت‌های گذشته همگی بر یک حادثه بیرونی استوار بود که آن حادثه موتور قصه را روشن کرده و داستان تعریف می‌شد. در پایتخت یک مهاجرت خانواده با کامیون به تهران؛ در پایتخت ۲ حمل گنبد و گلدسته‌ از شمال به جنوب؛ در پایتخت ۳ فرو ریختن سقف خانه نقی و بحث کشتی. در پایتخت ۴ ساخت و ساز بی‌رویه و نابودی جنگل‌ها. در پایتخت ۵ سقوط و تصادف ماشین ارسطو و سپس سقوط بالن در سوریه… ما در «پایتخت ۶» قرار گذاشتیم که ساختار قصه را از حوادث بیرونی به التهابات درونی خانواده و کنش و واکنش‌های آدم‌ها منتقل کنیم که این بسیار به لحاظ فیلمنامه‌نویسی کاری سخت‌تر و پیچیده‌تر است. همه تعلیق‌ها و کشمکش‌ها نه بر حوادث خارجی که بر هیجانات درونی متکی شد. گفت‌وگوها و دیالوگ‌ها مهم‌تر و عمیق‌تر شدند و نگه داشتن مخاطب در یک لوکیشن ثابت با محوریت گفت‌وگوها بدون هیچ حادثه یا جابه‌جایی، نگارش فیلمنامه را بسیار تخصصی و سخت می‌کرد و حالا بدون تمهیدات تجربه‌شده و تکراری باید مخاطب میلیونی را هم پای تلویزیون نگه داشت.

با استناد به صحبت‌های شما که بحث خانواده در این قسمت بیشتر مطرح بود چرا خشونت کلامی در لابه‌لای گفت‌وگوها زیاد بود؟

ما برای اینکه خلق و خو و رفتارهای نسل جوان‌مان را به نقد بکشیم ابتدا باید چالشی ایجاد می‌کردیم. واقعیات دور و برمان در زندگی روزمره فضای مجازی، خانواده و… همگی نشان می‌دهد که روز به روز فاصله نسل‌ها بیشتر می‌شود و دیگر کمتر به درک مشترکی از مقولات حتی در خانواده می‌رسیم. فرزندان‌مان حرف ما را نمی‌فهمند و ما حرف فرزندان‌مان را. اینکه چرا و به چه دلیل پاسخش اینجا نیست و باید در جاهای دیگر جست‌وجو کرد. مردم عصبی‌تر و پرخاشگرتر شده‌اند. جوان‌ها گویی لحن و ادبیات غیررسمی خودشان را پیدا کرده‌اند. خشونت در رفتار و کلام آدم‌ها موج می‌زند. نمونه‌های مشابه بهتاش، بهروز، سارا و نیکا و رفتار و گفتار آنها را در اطراف‌مان به وفور می‌بینیم اما همین جوان‌های پرخاشگر، تندخو و بدرفتار وقتی پای منافع خانواده و ناموس وسط می‌آید تبدیل به جوان‌هایی غیرتمند و متعصب و خانواده‌دوست می‌شوند. اگر چند قسمت پایانی پایتخت ساخته شود این چالشی را که ایجاد کرده‌ایم به سرانجام می‌رسانیم و مثل «پایتخت ۵» که تا سه قسمت آخر ما را متهم به بی‌اخلاقی و مبلغ صنعت توریسم ترکیه و خالکوبی‌ بهتاش و سیگار کشیدنش در سوریه و… بدآموزی‌های دیگری می‌کردند، سربلند خواهیم شد.

این نقد به سریال وارد است که شوخی‌ها در بعضی صحنه‌ها به ورطه تکرار و ابتذال می‌رسید. حتی بیم این می‌رفت که مخاطب پس بزند.

ما تلاش کردیم که شوخی‌های کلامی و رفتاری کاراکترها هرگز سمت لودگی یا بی‌ادبی یا حرف‌های توهین‌آمیز و غیراخلاقی نرود. پایتخت اساسا برای جذب مخاطب احتیاجی به این گونه روش‌ها و موقعیت‌ها ندارد. نه محسن تنابنده اعتقادی به این فرم نمایش کمدی دارد نه بنده. دیگر آثارم نیز حرفم را تصدیق می‌کند.

درباره مساله و معضل سانسور در این مجموعه بارها صحبت شده ولی توضیحات کافی نبوده است. برای‌مان بگویید داستان ممیزی این مجموعه از چه قرار بود؟

اولا که دوستان و ناظران پخش و همچنین مدیران سازمان همگی از علاقه‌مندان و طرفداران ساخت و پخش پایتخت هستند و از ابتدا و در مرحله نگارش قدم به قدم با ما همراه بودند. آقای مهدی فرجی را به عنوان ناظر به کار گماشتند که مورد احترام و تاثیر تیم پایتخت هم بودند. طبیعی است اگر جاهایی از مدار انصاف و صراط مستقیم خارج می‌شدیم یادآوری می‌کردند. مواردی بوده که زمان ساخت موضوعی عادی و طبیعی بوده اما زمان پخش همان مساله عادی ممکن بود مساله‌ساز شود و ما با تعامل جرح و تعدیلش می‌کردیم. مثلا در زمان ساخت و تولید، نویسندگان به موضوع مهاجرت و یک بحث تلویزیونی پرداخته بودند اما چند ماه بعد، همان موضوع معمولی و کم‌اهمیت، به ناگهان در فضای مجازی موج عجیبی به راه انداخت و آنچنان حساس شد که فضای مجازی را پر کرد. خب طبیعی است که در زمان فیلمبرداری این صحنه، منظور و هدف ما چیز دیگری بود، ما چه می‌دانستیم چند ماه بعد همین بحث مهاجرت و پیامدهای بعدی آن، حساسیت ایجاد می‌کند. بنابراین برای اینکه سوءتفاهم ایجاد نشود و ضدانقلاب سوءاستفاده نکند، آن بخش‌ها را در تدوین حذف کردیم… مواردی از این دست که به اعتقاد بنده این مساله بیشتر از آنکه سانسور باشد، تامین سلامت سریال روی آنتن و مراقبت از پایتخت است که بهانه دست بدخواهان و فرصت‌طلبان ندهد. این حرف‌ها را من در نقد یک در تلویزیون هم زدم اما بخشی از حرف‌هایم پخش نشد و خودش ایجاد شبهه و سوءتفاهم کرد. من در همین برنامه توضیح دادم که این تعامل و همکاری و همراهی فیمابین ادامه داشت تا در قسمت هشتم پایتخت، روی آنتن، بخش‌هایی از کار درآمد که ما را شوکه کرد و باعث ناراحتی دوستان‌مان شد. من توضیح دادم که سانسور به چیزی اطلاق می‌شود که با حذف یا تغییر یا اضافه کردن جمله، دیالوگ، مونولوگ یا صحنه‌ای که ماهیت و محتوای آن صحنه دچار دستخوش و تغییر شود که این اتفاق هرگز در پایتخت نیفتاد، مگر در قسمت هشتم و دیگر موارد با تعامل و همفکری سازمان، پخش‌ آقای فرجی و ما بوده است.

بعضی منتقدان معتقد بودند سریال در این قسمت خود حاوی نکات و اندیشه‌های ایدئولوژیک است. البته در قسمت قبل هم بحث داعش مطرح بود. می‌خواهم بدانم سفارشی برای گنجاندن بعضی صحنه‌ها وجود داشت؟

بارها هم محسن تنابنده و هم من، گفته‌ایم پایتخت هرگز سفارش‌پذیر نیست. در پایتخت ۵، از همان ابتدا ایده و طرح سقوط خانواده نقی در یک سرزمین دیگر، در طرح تنابنده وجود داشت. بررسی‌های زیادی کردیم. ابتدا افغانستان مطرح شد، ولی جنگ در آنجا فروکش کرده بود، سپس پناهندگان سوریه و ترکیه و سقوط در یک کشور اروپایی مطرح شد و در نهایت با داغ شدن بحث داعش در سوریه، تنابنده و مرحوم خشایار الوند، قصه را به سمت آنتالیا که نزدیک‌ترین مرز آبی با سوریه را داشت کشاندند. این قصه نه سفارش موسسه اوج بود و نه تلویزیون. این ایده نسخه سینمایی پایتخت ما بود که تلویزیون وقتی شنید، دو پایش را در یک کفش کرد که این ایده سینمایی را تبدیل به سریال و پایتخت ۵ کنیم. از آنجایی که ساخت صحنه‌های جنگی و بخش‌های سوریه، لجستیک و امکانات خاص خودش را می‌خواست و موسسه اوج هم این قصه را منطبق با سیاست‌های ارزشی خود می‌دید، علاقه‌مند به سرمایه‌گذاری و حضور شد بنابراین پایتخت ۵، سفارش کسی، جایی یا ارگانی نبود. در همین مسیر همکاری بود که سعادت آن را پیدا کردم که سردار شهید سلیمانی را از نزدیک ملاقات کنم و نظر ایشان را درباره پایتخت بشنوم. در مورد پایتخت ۶ هم بدین‌گونه است. دوستان هرگز سفارش خاصی به ما نداده‌اند و آن بخش‌هایی که می‌گویید، در فیلمنامه لحاظ شده بود.

بحث عدم شخصیت‌پردازی در سریال هم این روزها مطرح است. مشخصا در مورد نقی این بحث بیشتر است. یا کاراکتر بهتاش…

آنچه شما به عنوان نقیصه از آن یاد می‌کنید، من به عنوان یک واقعیت اجتماعی از آن نام می‌برم. نقی در جمله‌ای به بهبود می‌گوید: از دست بهتاش دلخور نباش، من که نه پنج سال، بلکه پانزده سال بالای سر سارا و نیکا بوده‌ام و از کنارشان تکان نخورده‌ام، حرف آنها را نمی‌فهمم. وای به حال تو که پنج سال نبودی و… این چالش، فاصله نسل‌ها و به تبع آن کم‌حرف زدن افراد خانواده باهم، بهانه‌ای شد تا در پایتخت کمی هم به این معضل بپردازیم و چاره‌جویی کنیم. بهتاش هم نماینده قشری از نسل جوانان جامعه است که به دلیل محرومیت‌ها، بی‌پدری کشید، آرزوهای بلند ولی امکانات ضعیف و تنهایی و نامساعد بودن شرایط ازدواج و هزاران مشکل دیگر، پرخاشگر و تندخو است.

همین بهتاش که احساس می‌کند چهاردیواری خانه برایش تنگ است یا رفتار مستبدانه دایی نقی‌اش و ریاکاری او را برنمی‌تابد، زمانی که به قرارداد پانصد هزار یورویی می‌رسد، جزو آرزوهایش به جز خرید خانه و ماشین، این است که بخشی از پول را به خانواده‌اش بدهد چون به آنها مدیون است. بنابراین ذات و جوهره بهتاش اصیل و منزه است؛ رفتارها و گفتارهای تند او، واکنش عصبی او نسبت به محرومیت‌ها و کمبودهای اجتماعی و اقتصادی‌اش است. نمونه بهتاش را با درجات بدتر و پرخاشگر در دوربرمان و فضای مجازی و… می‌بینیم.

با تمام این حرف‌ها اما مجموعه بار کم‌کاری صدا وسیما را به دوش کشید و برای لحظاتی مخاطبان را شاد می‌کرد.

پایتخت در شرایط سخت چندین بحران و حادثه عجیب و تلخ را در طول تولید پشت سر گذاشت. گروه ۷۰ نفره پایتخت با وجود سختی‌های چهار ماه و نیم به دور از خانواده و اقوام‌شان، تلاش شبانه‌روز می‌کردند تا عید مردم را شیرین کنند. سیل ویرانگر، ترور سردار سلیمانی که همه‌مان را شوکه و داغدار کرد. پایتخت یکی از مدافعان مردمی‌اش را از دست داد. سقوط هواپیما، شهادت هموطنان در تشییع جنازه شهید سردار سلیمانی و در آخر، هجوم ویروس منحوس کرونا، همه و همه، تیم پایتخت را مصمم‌تر می‌کرد تا به تعهدشان عمل کنند و با توجه به قرنطینه اجباری خانگی و دستورالعمل‌های وزارت بهداشت و ستاد مبارزه با کرونا بساط لبخند و سرگرمی مردم را فراهم کنند. تیم پایتخت تا روز ۲۹ اسفند در بدترین شرایط کرونایی و هشدارهای ارگان‌های مسوول و بهداشتی و همچنین بخشنامه‌های خانه سینما و انجمن‌ها و صنوف، کارشان را تعطیل نکردند و در شرایطی که دیگر هیچ لوکیشنی به خاطر قرنطینه اجاره داده نمی‌شد و هیچ هتل یا خانه‌ای با ما همکاری نمی‌کرد، کار را در ۱۵ قسمت برای ۱۵ روز عید تمام کردیم و تنها بخش‌های پایانی که آن هم به دلیل تعطیلی لیگ و مسابقات از یک‌سو و عدم امکان جابه‌جایی از شهرها به تهران و بالعکس باقی ماند که منتظریم تا اولین روزی که این منع‌ها لغو شود و دولت و ستاد مبارزه با کرونا، اعلام عادی بودن شرایط بکند، به تعهدمان به مردم و مدیران سازمان عمل کنیم. در این صورت است که پاسخ بسیاری از این سوالات و ابهامات داده خواهد شد و همانند پایتخت ۵، در فینال به جواب‌های بسیاری از سوالات خواهیم رسید.

ناظر صداوسیما بر سریال شما (مهدی فرجی) در یک برنامه تلویزیونی می‌گوید: «سینمای قبل انقلاب ما خیلی ارزش هنری ندارد». با سابقه‌ای که از شما سراغ داریم آیا این جملات بی‌انصافی در حق فیلمسازانی همچون مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی یا ناصر تقوایی که آغازگر موج نوی سینما بودند، نیست؟

در آن برنامه تلویزیونی، هیچ‌چیز از پیش تعیین‌شده‌ای وجود نداشت. ما نمی‌دانستیم نقدها چیست و چه سوالاتی قرار است مطرح شود. بنابراین آنچه دیدید، اتفاقی است و دیدگاه شخصی آدم‌هاست. در آن برنامه من از دوستان پرسیدم که اگر قرار است حرف‌هایی که می‌زنم سانسور شود یا کم و زیاد شود، بگویید تا از شرکت در بحث انصراف بدهم یا به آن سوال خاص جواب ندهم. استدلال بنده این بود که اگر حرف‌هایم ناقص و ابتر پخش شود، ممکن است بدتر به جای آنکه راهگشا باشد، ایجاد سوءتفاهم کند و سوالات تازه‌تری را پیش بکشاند. در نتیجه بخش‌هایی از صحبت‌هایم حذف شده که موجب سوءتفاهم بین مردم و همکاران بنده شده است (مثلا در مورد بحث سانسور).

در این نشست هرکس دیدگاه شخصی خود را مطرح می‌کرد. طبیعی است که دیگران با بخش‌هایی از حرف‌های من موافق نباشند و بنده هم با بخش‌هایی از صحبت‌های دیگران. اما در مورد سوالی که پرسیده‌اید، باید بگویم که من خودم را متعلق به نسل جوان و تازه‌کار قبل از انقلاب می‌دانم. جوانی بودم که در رشته گرافیک و نقاشی در دانشکده هنرهای زیبا درس می‌خواندم و به دلیل نسبت فامیلی با آقای ناصر تقوایی به سینما و تلویزیون هم علاقه‌مند شده بودم. من هرگز دانشکده و مدرسه سینمایی نرفته‌ام، دوره‌های آکادمیک سینما و تلویزیون را ندیده‌ام، (مثل خود آقای تقوایی). آنچه آموختم و یاد گرفتم، از استادم ناصر تقوایی بوده است.

او مشوق من بود و در سریال دایی جان ناپلئون کمک کرد تا من بتوانم همه عرصه‌های فیلمسازی – از منشی‌گری صحنه تا طراحی صحنه و لباس، برنامه‌ریزی و دستیاری، عکاسی صحنه و… – را تجربه کنم. در شش ماه تولید دایی جان ناپلئون، من یک دوره دانشکده چهار ساله را کنار استادم، ناصر تقوایی گذراندم. بعد از آن و قبل از آن هم این سعادت را داشتم که به عنوان یک علاقه‌مند و کارآموز در فیلم «آرامش در حضور دیگران» و «نفرین» و «صادق کرده» از نزدیک شاهد خلاقیت‌ها و تکنیک‌های تقوایی باشم. در فیلم «قصه خیابان دراز» که محسن تقوایی (برادر کوچک‌تر ناصر) قبل از انقلاب ساخت، دستیاری کردم ولی آن فیلم به خاطر لحن اجتماعی و گزنده‌اش هرگز اجازه اکران نگرفت…

در همین سال‌ها بود که از نزدیک شاهد بودم «کانون سینماگران پیشرو» شکل گرفت و کارگردان‌های جوان و روشنفکر و دگراندیش، دور هم جمع شدند و به نگارش و تولید فیلم‌های متفاوت مشغول شدند؛ اسامی بعضی از آنها را به یاد دارم: ناصر تقوایی، بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، بهمن فرمان‌آرا، نعمت حقیقی، هژیر داریوش، فریدون گله، امیر نادری، خسرو هریتاش، اسفندیار منفردزاده و اروژان و چندین تهیه‌کننده فیلمبردار، آهنگساز و فیلمنامه‌نویس و… تقوایی جن‌زدگان را می‌خواست بسازد، مهرجویی دایره مینا، مسعود کیمیایی سفر سنگ، فریدون گله زیر پوست شهر، امیر نادری تنگسیر و چندین فیلم باارزش. تعدادی از این فیلم‌ها و کارگردان‌ها در جشنواره‌ها جایزه گرفتند. آرامش در حضور دیگران، در جشنواره ونیز اول شد و… بنابراین طبیعی است که در سینمای قبل از انقلاب مثل سینمای بعد از انقلاب، ما شاهد فیلم‌های معترض، اجتماعی و متفاوت در کنار سینمای بدنه و سرگرم‌کننده باشیم.

اما آنچه اهمیت دارد این مساله است که چه بخواهیم چه نخواهیم، آن سینما، بخشی از فرهنگ این مرز و بوم را شکل داده و نمی‌توان آن را از حافظه تاریخ حذف کرد، بلکه می‌توان با ارزیابی درست و تحلیل علمی آن را آسیب‌شناسی کرد و از نقاط قوت و مثبت آن درس گرفت و نقاط منفی آن را از دستور کار فرهنگی‌مان حذف کرد تا دیگر در سینمای بعد از انقلاب، شاهد کمدی‌های سخیف، درام‌های سوزناک و حتی کپی‌برداری از آن سینما که نقدش می‌کنیم نباشیم.

مشاهده خبر از سایت منبع