موزه هنرهای معاصر تهران تعطیل شد
به دستور ستاد ملی کرونا و با نارنجی شدن شهر تهران، موزه هنرهای معاصر تهران از امروز (۱۵ فروردین ماه) تا اطلاع ثانوی تعطیل شد.
به دستور ستاد ملی کرونا و با نارنجی شدن شهر تهران، موزه هنرهای معاصر تهران از امروز (۱۵ فروردین ماه) تا اطلاع ثانوی تعطیل شد.
سینماپرس: نمایشخانگی و تلویزیون، آنتن گرفتار آگهی بازرگانی، رقابتهای عجیب و غریب شبکهها و رفتار خارج از عرف عمدی برنامهسازها جزو چالشهای اصلی صدا وسیما است.
به گزارش سینماپرس، یک سال گذشته صدا و سیما فراز و نشیبهایی داشت؛ هم اشتباهات مکررِ مدیریتی را مردم روی آنتن دیدند و هم گافهای برنامهسازان و سریالسازانی که به تازگی وارد این عرصه شدهاند. البته در این میان کارهای خوبی هم شد و روزهای خوبی هم رسانه ملّی در بحران کرونا، سپری کرد. اما از آنجایی که مسئولیت نمایشخانگی را هم به صداوسیما واگذار کردند شاید بیش از همه حاشیهها و اتفاقات، فضای جنجالی میان وزارت ارشاد و صداوسیما اتفاق افتاد.
چالشی که صداوسیما را واردِ رقابتی سخت کرده است؛ هم باید کیفیت کارهایش را بالا ببرد و هم به واسطه ساترا (سازمان تنظیم و مقررات صوت و فراگیر) که متولی اداره نمایشخانگی شده، بازار ناهمسان و ناعادلانه دستمزدهای سریالسازان و برنامهسازان را هم مدیریت کند. بازارِ نامتوازنی که به خیلی از سریالهای تلویزیونی ضربه زده، تا جایی که کارگردانها، تهیهکنندگان و هم بازیگران خوبِ تلویزیون امروز با هزینههای نجومی در نمایشخانگی فعالیت دارند و معلوم نیست در ۱۴۰۰ این رقابت و چالش چه روزهای دیگری را برای رسانه ملّی رقم بزند.
رقابت تلویزیون با نمایشخانگی در ۱۴۰۰، شاید ابعاد گستردهتری پیدا کند. وقتی نگاهی به سازندگان سریالها و کارهای خانگی بیندازیم و البته تولیدات تلویزیون متوجه میشویم که هر دو میکوشند تا توجه مخاطب را به خودشان جلب کنند. به تعبیرِ احسان قاضیزاده هاشمی شاید این رقابت باعث شود مدیران تلویزیون برای کیفیسازی چارهای بیندیشند و به نوعی به تکاپو بیفتند که میدان را به نمایشخانگی نبازند.
یکی از موضوعات دیگر اشتباهات مکرری بود که تذکرهای شورای نظارت بر صدا و سیما را به همراه داشت. شورایی که به تعبیر احسان قاضیزاده هاشمی در سال ۱۳۹۹ به دلیل اشرافیت و دقتنظر بیشتر بر اتفاقات رسانه ملّی به نتایج و اثرگذاری بهتری هم رسید. موضوع دیگر بحث اتفاقات خارج از عرفی بود که از برخی برنامهها سر میزد و محمد هاشمیاصل از برنامهسازان و سریالسازان قدیمی تلویزیون نکته جالبی مطرح کرد برخی از این اتفاقات عمدیاند تا بیشتر دیده شوند و حتی برای این کارها هم طراح دارند.
درباره برنامهها، سریالها، بودجه، کیفیت و کمیّت، چالش تلویزیون با نمایشخانگی و خیلی از اتفاقات ریز و درشتِ دیگر، میزگرد چند ساعتهای ترتیب دادیم که سیداحسان قاضیزاده هاشمی نماینده مجلس و عضو شورای نظارت بر صداوسیما، بهروز مفید تهیهکننده و از مدیران قدیمی تلویزیون، حسین فردرو نویسنده و کارگردان و محمد هاشمیاصل تهیهکننده، دعوت ما را پذیرفتند و بحثهای خوبی شکل گرفت که خواندنیاند.
مشروح این میزگردها به همراه فیلم آنها را میتوانید مشاهده کنید:
دروغهایی که به بودجه میبندند
تسنیم: در این جلسه میخواهیم از بودجه صحبت کنیم؛ شفافیت مالی که در تبصرههای بودجه قرار دادید و باید اتفاق بیفتد. از حیث دستمزدهای نجومی بازیگران و مجریان در تلویزیون، از حیث ورود بازرگانی به برخی از برنامهها و سریالها و واریز درآمدهای تبلیغاتی از محل پخش مسابقات ورزشی که مصوبه مجلس بوده (همان ماجرای ۳۰ به ۷۰ که وجود دارد) و بحث صندوق ذخیره ارزی برای کیفیسازی برنامهها و سریالها. البته خوب است که در ذیل آن بحث مالیات بر درآمد شاخهای مجازی و بازیگرهای بالای درآمد ۲۰۰ میلیون در سال را هم مطرح کنید.
سیداحسان قاضیزاده هاشمی: راجع به بودجه دستگاههای فرهنگی خیلی کار میکنیم و آخرین آن اتفاقاتی است که بر موضوع اپراتورها و حق السهم دولت از کاربران مخابراتی و اپراتورها مطرح شد. وزیر ارتباطات یکسری از مطالب را بدون اطلاع واقعی از ماهیت مصوبه مطرح کردند. دو موضوع داشتیم یکی راجع به حق السهم بود اینکه درباره تولید محتوا و موضوعات فرهنگی در فضای مجازی چه کار کردیم؟ سالیان سال است که درصدی برای توسعه اینترنت هزینه میشود، حتی عدد و رقم توسعه اینترنت را حفظ کردیم و به اضافه آن مازادی برای تولید محتوا تعیین کردیم. اکنون به دروغ گفته میشود اینترنت روستایی آسیب میبیند اما مطلبی کذب است.
ما آن حق السهم را برای توسعه اینترنت روستایی حفظ کردیم و یک عدد بیشتری برای تولید محتوا اختصاص دادیم. باید نگاهها این باشد که در فضای مجازی چه احتیاجی به تولید محتوا وجود دارد؟ میگفتند ۳ هزار میلیارد بودجه برای صدا و سیما در حوزه فضای مجازی اختصاص داده شده است که دروغ است.
راجع به تولیدکنندگان محتوا در فضای مجازی باید بگویم که صداوسیما تنها دستگاهی نیست که در کشور ما در فضای مجازی کار میکند، ما ۲۶ مجموعه و نهاد داریم در کشورمان اعم از نهادهای بزرگ و فرعی که در عرصه فضای مجازی کار میکنند تولید محتوا دارند. بنابراین هویت دهی اعتبارات برای ما مهم است.
کل تبصره ۴، حذف شد!
در ماده ۹۳ برنامه ششم توسعه درباره سازمان صدا و سیما داریم که هر سال بین ۱۵۰ تا ۳۰۰ میلیون یورو در سالهای مختلف اعتبار میگرفته که برای حوزه فنی یا حوزه توسعه زیرساختهای فنی و … بوده است. در این سه چهار سال اخیر و به ویژه بعد از آنکه برنامه ششم توسعه را در مجلس تدوین شد، این حکم به سریالها و تولیدات تلویزیونی و کارهای فاخر در قالب فیلم، سریال، انیمیشن، مستند و … که خود دارای شاخصههایی است گسترش داده شد تا در این زمینهها هم هزینه شود.
صداوسیما پولِ یورویی نمیگیرد
امسال با دستوری که رهبر معظم انقلاب دادند، کل تبصره ۴ که از صندوق ذخیره ارزی کشور برداشت داشتیم، حذف شد. به عبارتی این پول به صورت یورویی به صدا و سیما تعلق نمیگیرد. در قبال آن دولت پذیرفته است که اعتبارات صدا و سیما را از آن محل پیشبینی کند.
آخرین کارِ فاخر صداوسیما به “مختارنامه” برمیگردد
حال سؤالی که وجود دارد این است که آیا در چند سال گذشته کار فاخر یا شاخصی در صداوسیما با همان اعتبارات قبلی تولید شده است؟ گزارشی از صداوسیما گرفتیم و متوجه شدیم که آخرین کار فاخری که صداوسیما ساخته، سریال مختارنامه بوده است که از زمان ساخت این سریال بیش از ۱۵ سال میگذرد و در طول این سالها کارهای متوسط داشتیم.
حضور “ملک سلیمان” هم در چرخه تولید سریالهای فاخر
البته الان دو سریال موسی(ع) و سلمان فارسی شروع شده است. پروژهای هم که به پیش تولید نرسیده و فقط طرح آن مطرح شده ادامه ملک سلیمان است. حرف ما این است که آن اعتبارات ارزی برای کارهای الف ویژه، فاخر و طراز یک تلویزیونی پیشبینی شده بود و انتظار ما از سازمان صداوسیما، سیمافیلم و حوزه تولید سریال تلویزیونی در طول ۴ سال گذشته این بوده است که کارهای شاخص و طراز یکی را بتوانند تحویل بدهند.
اعتبارِ صداوسیما به جای اعتبار یورویی!؟
در سال ۱۴۰۰ به دلیل مشکلات ارزی که کشور با آن دست و پنجه نرم میکند، آن عدد را به صورت یورویی نداریم و به ازای آن عددی را از محلی که دولت برای صدا و سیما تضمین کرده است، پرداخت میکند که حدوداً اعتباری بیش از ۲ هزار میلیارد تومان است. به عبارت دیگر، خود اعتبارات سازمان صداوسیما برای سال ۱۴۰۰، ۵ هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان است و ۲ هزار میلیارد تومان هم از محل تبصره ۴ به آن اضافه میشود.
۳ هزار میلیاردی که از فضای مجازی میآید درست نیست. شاید سهم کوچکی از بین آن ۲۶ مجموعه که در بحث فضای مجازی اعتبار میگیرند برای حوزه فضای مجازی صداوسیما بیاید اما اصل اعتبارات، اعتبارات ردیفهای اصلی سازمان است و به علت حذف عدد ارزی از صندوق ذخیره ارزی (همان تبصره ۴) شاهد تنزل مقداری از اعتبارات خواهیم بود.
از صداوسیما خواستیم کارهای فاخر و باکیفیت بسازد
با این حال ما از سازمان صداوسیما خواستیم که کارهای شاخص و کارهای فاخر و با کیفیت بسازد. این که سریالی ساخته شود و بعدا مشکل پخش پیدا کند و یا سریالی ساخته شود که آنقدر سطح کیفی پایینی داشته باشد که شبکهاش تغییر کند، قابل قبول نیست. یا اینکه نباید سریالی ساخته شود که بر آن نقدهای اجتماعی زیادی وارد شود. ما از کارهای فاخر و شاخص صداوسیما حمایت میکنیم و البته این را اشاره کنم که ظرف این مدت شاهد کارهای خوبی هم بودهایم که جای تقدیر دارد. اما در عین حال یک میزان پرتی هم این وسط وجود دارد.
ریال به ریال این بودجهها به آسانی ایجاد نمیشود
سیاستگذاریای صداوسیما داشت که در آن زمان خیلیها آن را تقدیر میکنند اما اکنون تقریبا جمع و جور شده است. در دورهای به تلهفیلمها خیلی توجه میشد اما تجربه مفیدی برای صداوسیما نبود و بسیاری از مواقع اتلاف منابع بودجهای به شمار میرفت؛ شما بدانید که منابع بودجهای به آسانی ایجاد نمیشود و برای ریال به ریال آن تلاش میشود. برای ما هزینه کرد دقیق، صحیح، بهنگام و با بهرهوری حداکثری مهم است.
تهیهکنندگان خوبی که به نمایشخانگی رفتند
بهروز مفید: نگران بودند که مبادا صداوسیما آن نیازی که دلمان میخواهد را برآورده نکند و به همین دلیل به مراکزی پول دادند و قیمتها را بالا بردند. در صداوسیما چون با انبوهی از تولیدات و کارها مواجهیم ناچاریم درست مدیریت کنیم اگرچه همهمان باز خیلی راضی نیستیم. برخی از تهیهکنندگان خوبمان خیلی راحت به سمت نمایشخانگی رفتند. به هر حال در این رقابت دورهگذار داریم و باید این دوره گذار را آرام آرام طی کنیم تا حدودی آن را هضم کنیم یک باره جلو برویم.
زمانی تلویزیون پا به پای سپاه برای ماندگاری نظام کار میکرد
حسین فردرو: واقعیت این است ۴۰ سال مثل بقیه برای تلویزیون کار کردم اما هر چیزی دورهای دارد. یک روزی بود تلویزیون پا به پای سپاهیها برای ماندگاری و پایداری و حفظ نظام کار میکرد. الان اتفاقی افتاده تحت هر شرایطی نمیتواند آن کارآیی لازم را داشته باشد. برخی اوقات دست و پا زدن روی آب است و یا خلاف آب شنا کردن است که بدتر به غرق شدن منتهی میشود. شرایطی اتفاق افتاده است که درصدی از مردم نسبت به آن عِناد پیدا کردند و دنبال مچگیری از آن هستند.
چطور قیمت بازیگران بالا رفت؟
به نظرم نباید بودجه را دست کسی بدهیم که هدف و موضوع شخصیشان را القاء کنند و دنبال منافعی باشند بلکه باید به شرطی بدهیم که برای اهداف خاصی کار شود. در اینجا افرادی که رانتخوارند بودجه را از بین میبرند و نتیجهای از آن کار نمیگیریم. مسئله روشن و واضح است وقتی یک طرف ترازو سنگینتر میشود قیمت بازیگران بالا میرود.
تلویزیون نیازی به سلبریتی ندارد
به نظرم تلویزیون اصلاً نیاز به سلبریتی ندارد. برای مثال آن زمانی که در خدمت آقای مفید محله برو بیا و محله بهداشت را ساختیم مگر حمید جبلی و آقای عبدی معروف بودند؟ یا آتیلا پسیانی که هنوز معروف نبود. رضا ژیان و فردوس کاویانی را قرار دادیم و بالا آمدیم.
شهاب حسینی در کدام برنامه دیده شد؟
شهاب حسینی در کدام برنامه دیده شد؟ در برنامه جمعهها با شبکه دو. او در داخل گروه ما کارآموزی میکرد. من منظورم این است که باید تلویزیون را هدایت کنید که برنامههایی بسازد که استعدادیابی کند. علاوه بر این، معتقدم به جای آنکه در ارتباط با نمایش خانگی بودجه بدهید ابزار ساخت برنامه و سریال را ارزان کنید تا افرادی که کار میکنند کار کنند.
کسی باید خط قرمزهای تلویزیون را مقداری جا به جا کند
محمد هاشمی اصل: رقابتی بین فضای مجازی و تلویزیون وجود دارد. به نظرم اکنون در تلویزیون نیاز به اجتهاد داریم. یک زمانی حضرت امام(ره) شطرنج و موسیقی را حلال کردند در حالی که علمای دیگر میترسیدند نام اینها را بیاورند. در شرایط فعلی تلویزیون یک اجتهاد میخواهد، یک کسی که خط قرمز را مقداری جابهجا کند. ارزیابها و بازبینهای پخش هنوز مثل دهه ۷۰ فکر میکنند!
تلویزیون به مجریان توانمند، امکانات نمیدهد
الان تلویزیون نیازمند به یک اجتهاد دارد و یکسری آدم اینکاره باید بنشینند و خط قرمزها را مقداری تغییر دهند. یک اشکالی که در تلویزیون وجود دارد این است که به مجریهای توانا تجهیزات و امکانات داده نمیشود. در حالی که باید به آنان امکانات داد و دستشان را باز گذاشت. این موضوع در ساخت برنامه خندوانه شبکه نسیم ایجاد شد.
روایتی از ساخته شدن “خندوانه”/ سیاستگذاران شجاع یا مدیران شجاع!؟
خاطرم هست در زمانی که شبکه نسیم تازه افتتاح شده بود یکی از دوستان پیش من آمد و درباره ساخت برنامهای درباره خنده صحبت کرد. به او گفتم که ما روایت داریم قهقهه زدن اشکال دارد، شما میخواهید برنامهای درباره خنده بسازید؟ ساختند، شد و اتفاقا خوب هم شد. این همان تغییر خط قرمز است. این خط قرمز را سیاستگذاران شجاع میتوانند اتخاذ کنند نه مدیران شجاع. مدیران فقط اجرا میکنند.
من مخالف بودم نمایشخانگی زیرنظر صداوسیما برود
بهروز مفید: من مخالف بودم که نمایش خانگی زیر نظر صداوسیما بیاید دلیلش هم این بود که ما باید خودمان یک حیاط خلوتهایی را ایجاد کنیم، ما نمیتوانیم صدا و سیما را به رقابت بگذاریم. صداوسیما اتفاقا باید راه خودش را برود. اگر سریال فرهنگی میسازید پخته و جذاب بسازید. فقط روی کارهای فاخر متمرکز نشوید. دقت کنید که هر پنج سال، یکی دو اثر فاخر میتوان تولید کرد و نمیتوان فرهنگ را معطل این سریالها کرد.
این موضوع نقد مدیریتی است/ فیلمنامه نیاز به چکشکاری دارد
تسنیم: برخی از منتقدین اعتقاد دارند که عملکرد صداوسیما در سریالسازی بیشتر سمت سفارشیسازی، عجولانه و آنتن پُرکردن رفته است. آیا نظارت و توجه به کیفیت سریالهای تلویزیونی روز به روز روند نزولی پیدا میکند؟
بهروز مفید: نقد شما را میپذیرم به نظرم در ماه رمضان و محرم هر سال است این اتفاق رخ میدهد. مثلاً خود من طرح محرمی داشتم که در انتهای شهریورماه تحویل میدهم، بعد از سه ماه اعلام میکنند که آمادگی این را دارند که این کار ساخته شود. در حقیقت ۳ ماه از تاریخ تحویل طرح گذشته و سپس تأیید میشود که سریالی ساخته شود. این موضوع نقد مدیریتی است، اگر مدیران انرژی بیشتری بگذارند قطعا به این روزمرگی نمیافتیم. اگر حداقل زمان را درنظر بگیرید، فیلمنامه باید بین ۸ ماه تا یک سال چکش کاری شود تا اتفاق خوبی از درون آن دربیاید. وقتی این سرعت زمانی را ایجاد میکنیم حتما آن فیلمنامه، فیلمنامه کامل و جامعی نخواهد بود.
صداوسیما باید از این روزمرگی، خلاص شود
یکی از کارگردانان مطرح کشورمان میگفت حتماً از یک فیلمنامه خوب با یک کارگردان متوسط یک فیلم خوب درمیآید اما از یک فیلمنامه بد با بهترین کارگردان و ترکیب خوب بازیگری چیز خوبی درنمیآید. باید تلاش کنیم که سازمان از این روزمرگی فاصله بگیرد. تا زمانی که سازمان درگیر روزمرگی است دائم آنتن ما خالی است. یکی از تهیهکنندگان چند روز گذشته صحبت میکرد و به او میگفتند که فاز دوم کارت را شروع کن که کنداکتور ما برای خردادماه خالی است. فیلمنامهای که در عرض ۲ ماه خروجی بگیرد و ۳ ماهه ضبط شود حتما یک کار معمولی از دل آن بیرون میآید. این را باید قبول کرد که دچار روزمرگی هستیم و این روزمرگی نمیتواند پاسخگوی نیازهای مخاطب ما باشد.
کمترین توجه به فیلمنامه میشود/ چقدر به ناظر، تلویزیون پول میدهد؟
نکته دوم این است که ما یک معضل فرهنگی داریم و آن هم دقیقه آخر بودن ما است. همیشه دقایق آخر تلاش کردهایم. به نظرمن این موضوع معضل فرهنگی است و به زیرساخت اساسیتر نیاز دارد. چه ایراد دارد که حتی یک سال محرم و رمضان سریال تکراری برویم اما خودمان را برای یک سال جلو بیندازیم، شاید بتوانیم مشکل را حل کنیم این روزمرگی مصیبتی برای کار ما است. فیلمنامه در مقطع تأیید طرح بارها مورد بررسی قرار میگیرد اما به محض آنکه که تبدیل به فیلمنامه میشود کمترین توجه به آن میشود.
یک ناظر میگذارند و به او برای سریال ۳۰ قسمتی مجموعاً ۱۳ میلیون میدهند. از یک کارگر ساده هم رقم کمتری برایش درنظر میگیرند. او مجبور است که ۵ کار دیگر را هم نظارت کند و همین موضوع باعث میشود که به کار لطمه بخورد.
من از تلویزیون دلخورم/ برخی در خارج از کشور نمیتوانند خوشی مردم ما را ببینند
تسنیم: زمانی که شما کار میکردید یعنی در سالهای جنگ کارهایی را روی آنتن بردند که مردم را به خوبی سرگرم میکرد. چرا اکنون در شبکههای تلویزیونی آن قدر رقابت ناسالم ایجاد شده است؟ این که هر شبکه به دنبال این است که دیگری کدام سلبریتی را آورده تا من هم بیاورم. همین موضوع باعث افزایش قیمت آن سلبریتی میشود.
حسین فردرو: متأسفانه در برنامههایمان چیزی که در دلمان نیست را مطرح میکنیم. این موضوع در حالی است که در گذشته صمیمیت و نجابت از برنامههای تلویزیونی به مردم منتقل میشد. من از این موضوع در تلویزیون دلخورم که کارها را به دست کسانی میسپرد که واقعاً نمیدانند مسئله امروز ما چیست و نمیتوانند براساس آن برنامه درست کنند. دقت داشته باشید که برخی در خارج از کشور نمیتوانند شادی و سرزندگی مردم ما را ببینند و تلویزیون همیشه باید موقعیت شادی و نشاط را در اختیار مخاطب قرار دهد.
معضل فیلمنامه سریالهای تلویزیون چگونه حل میشود؟
تسنیم: آقای هاشمیاصل، تلویزیون در گذشته سریالهای خوبی می ساخت که هنوز هم بازپخشهای آن بینندگان زیادی دارد. چرا این اتفاق افتاده است که سریالهای قدیمی ما جایگزینی برای سریالهای جدید شدهاند؟
هاشمی اصل: اجازه بدهید در حوزه فیلمنامه صحبت کنم. به نظرم الان متأسفانه فیلمنامهنویس خوب، یعنی کسی که طراحی داستان کند خیلی کم داریم. تلویزیون مرکز فیلمنامهنویسی و شورای فیلمنامه دارد اما از آن چیزی درنمیآید. متأسفانه به جای اینکه به متن و اصل قصه بها بدهند میبینند که کدام سریال ۴ بازیگر آورده تا بروند و همین کار را تکرار کنند. سریال “آوای باران” خیلی سلبریتی نداشت و بازیگرانش از آن به بعد سلبریتی و معروف شدند. باید با تأسیس شورای اقتباسی، از رمانها و داستانهایی که نوشته میشود که البته کم هم نیست، اقتباس کنیم و معضل فیلمنامهمان را حل کنیم.
نمایشخانگی با دستمزد بیشتر، بازیگران تلویزیون را میگیرد
مورد دیگر فضای جدیدی است که در سینمای خانگی و ارگانهایی خارج از تلویزیون ایجاد شده است. به واسطه دستمزدهایی که آنها میدهند بازیگر درجه ۳ که در نمایش خانگی کار کرده است، دستمزدی چند برابر بیشتر از بهترین بازیگر تلویزیونی دریافت میکند. این موضوع در حالی است که خیلی از آنها را تلویزیون معروف کرده و در آن رشد پیدا کردند و اکنون بهرهاش را سینمایخانگی میبرد. در حقیقت تلویزیون یکسری آدمها و نویسندههایی را پرورش میدهد اما چون نمیتواند آنها را حفظ کند وارد نمایشخانگی میشوند.
مسائل مالی، مدیران تلویزیون را محافظهکار کرده است
تسنیم: آقای مفید، چرا تلویزیون از برنامههای خارجی این همه کپی میکند؟ البته کپی در ذات اتفاق بدی نیست اما کپی نعل به نعل چیز خوبی نیست و چرا سمت مجری بازیگر رفتیم؟
بهروز مفید: من کپیکاری را نفی نمیکنم و دلیل نفی نکردنم هم این است که همه دنیا دارند این کار را میکنند. شما میبینید برخی از کشورهای دیگر هم کپی میزنند. یک معضل بزرگ رسانه این است که خودش ضدخودش میشود. بیننده اگر در بهترین کار هم احساس کلیشه کند آن را پس میزند و به ندرت پیش میآید که کاری سالهای سال بماند. باید همواره تغییر ذائقه داد.
صداوسیما باید با استفاده از ایدههای جدید این ظرفیت را ایجاد کند اما ما تنبلی میکنیم، با وجود اینکه توان داریم. نکته دیگر که مغفول مانده است، مسائل مالی است که باعث میشود مدیران تلویزیون ما محافظهکار شوند. در کار رسانهای باید بپذیریم برخی از کارها آزمون و خطایی است و باید اجازه بدهیم که با ریسک بالاتری کار جلو برود.
دورهمی و خندوانه لشکر نیاوردند…
برای مثال کارهایی مثل “دورهمی” مهران مدیری یا “خندوانه” رامبد جوان بدون آنکه لشکر بیاورند توانستند کاری کنند که برنامهشان ۳۰، ۴۰ درصد بیننده داشته باشد. به اندازه سریالی که ۱۰ برابر هزینه داشت و فقط ۵ درصد بیننده. به نظرم برآورد سنتی ما باید تغییر کند البته مبنای من مخاطب نیست، برخی اوقات برنامه محتوایی دارید که ۱۰ درصد جامعه را دربرمیگیرد. این برنامه اگر در ساختار خودش درست عمل کرده باید بودجه لازمش را اختصاص بدهید.
دستِ شبکههای تلویزیونی را باز بگذارید
تسنیم: چرا شبکهها به سمت رقابت با هم رفتهاند و در این میان رقم دستمزد میهمانان تلویزیونی خصوصاً بازیگران بالا رفت؟
بهروز مفید: یکی از معضلات الان ما این است که تصمیمگیری در شبکهها را به حداقل رساندهایم؛ مثلاً در سریالسازی چندین شورا وجود دارد اما مسئول مستقیم که از صفر تا صد کار را بپذیرد، کمتر داریم. اگر شما بودجه مناسبی در اختیار مدیر شبکه قرار دهید باید دستش را باز بگذارید تا یک جایی رقیبش را زمین بزند. رقابت چیز بدی نیست اما مشروط به اینکه به بودجه نامحدود وصل نباشد. مشکل اینجاست الان میگویند شبکه در سال ۱۳۹۹ این بودجه مشخص را دارد، به اندازه بالاتری بدهی بالا میآورد و کسی پاسخگو نیست. اگر خوب کنترل کنیم شبکهها باید به اندازه همان بودجهشان اختیار تصمیمگیری داشته باشند.
چرا آنقدر تلویزیون برنامه صبحگاهی دارد؟
بنابراین اول اجازه بدهیم مدیر شبکه در برخی از برنامهها حتی اگر در پخش دچار مشکل شود، مشروط به اینکه همه انرژی لازم را روی آن گذاشته شده باشد، قدرت ریسک داشته باشد و دوم در ازای بودجهای که در اختیارش میگذاریم از او مدیریت بودجه بخواهیم. نکته سوم هم این است که الان تقسیم کار بین شبکهها به درستی انجام نمیشود. برای مثال برنامههای صبحگاهی را نگاه کنید، الان چندین برنامه صبحگاهی شبیه به هم داریم و این پول حرام کردن است. اینکه چند شبکه همزمان با هم برنامه صبحگاهی داشته باشند که هنر نیست بلکه باید بودجه را در جایی هزینه کرد که اثرگذار باشد. چه نیازی داریم برای مخاطب صبح که شاید ۷-۸ درصد هم نباشد، ۷ برنامه برویم؟ دو برنامه صبحگاهی متفاوت داشته باشیم، بس است.
واقعاً این مسابقه چه ربطی به این شبکه دارد!؟
مدیر باید بداند که ساخت برنامه خانواده، وظیفه شبکه من است و شبکه دیگر باید بداند که وظیفهاش ساخت سریال پلیسی و مسابقه است. دیگری هم ورزش. در این زمان است که هر کس در چارچوب خود عمل کرده و حتی سعی میکند خلاقیت و نبوغ خودش را رشد بدهید. اکنون بعضی از مسابقات را میبینید و از خود میپرسید این مسابقه چه ربطی به این شبکه دارد؟
ما فضای رقابت میانِ تلویزیون و نمایشخانگی را میپسندیم
تسنیم: آیا مدیران تلویزیون هم به اندازه دغدغهای که در شورای نظارت بر صداوسیما دارید، دغدغه دارند؟ الان فارغ از سریال تلویزیونی، در نمایشخانگی و فضای مجازی، برنامه ترکیبی ساخته میشود که در آن از خطوط قرمزی که در سازمان وجود دارد عبور میشود. با این شرایط به نظرتان صداوسیما تا کی میتواند در این فضای رقابتی با فضای مجازی باقی بماند و مخاطبش را حفظ کند؟
سیداحسان قاضیزاده هاشمی: من زاویه دید دیگری دارم. همه اینها را یک بازار میبینم که در این بازار باید بتوانید محصول با کیفیتتری عرضه کنید. اگر بخواهیم راجع به ساترا و حوزه صوت و تصویر فراگیر بحث کنیم بحث طولانی دارد. ما نظارت و سیاستگذاری صداوسیما روی نمایش خانگی را بهوجود آوردیم اما منابع حمایت نمایشخانگی و مشارکتکنندگان آن متنوع است. طبعاً آنها یکسری محصولاتی عرضه میکنند و شبکهها هم محصولاتی دیگر. خوب است که رقابت شکل بگیرد ما اتفاقاً فضای رقابتی را میپسندیم و به ساترا هم گفتهایم.
چطور تلهفیلم در تلویزیون متولد شد؟
شما یک نهاد مثل معاونت سیما یا شبکه یک، دو، سه یا پنج نیستید. شما یک نهاد سیاستگذار مستقلید. اگر دیدید کیفیت این سریال در این پلتفرم اثر دیگری در این سریال میگذارد یعنی رقابت شکل گرفته است. یک عدهای در رقابت سینما و تلویزیون میگفتند که تلویزیون میدان را به سینما باخته است و به همین دلیل موضوع تلهفیلمها را مطرح کردند. این منطق غلطی است.
این رقابت مدیران تلویزیون را به تکاپو میاندازد
من این زاویه دید را به نمایش خانگی دارم. برای اینکه محصول باکیفیت تولید شود باید رقابت شکل بگیرد و کیفیسازی بشود و طبعاً هرکس هنر برتری دارد. این کار باعث میشود که مدیران تلویزیون به تکاپو بیفتند که کار با کیفیتی را ارائه دهند. در همان شبکه نمایش خانگی کار نازل کم نداریم؛ کارهای خیلی نازل و بیکیفیت که مردم آن را پس میزنند و پول سرمایهگذار تأمین نمیشود.
منتها آن نظارت و هویت فرهنگی برای ما مهم است و موضوع تجاری در اولویتهای بعدی است. نظارت و هویت فرهنگی توسط ساترا سیاستگذاری میشود. به نظرم در این صحنه رقابت برقرار میشود. نه فقط در فیلم و سریال بلکه در برنامههای ترکیبی، مستندها و مسابقهها هم چنین است. این رقابت چقدر خوب است که با شبکههای تلویزیونی برقرار شود. ما این را اصلاً قبول ندارم که تهدیدکننده است. شبکه تلویزیونی قدرتش را روی آنتن نشان دهد، کار خوب بسازد و از منابعی که در اختیار دارد به درستی استفاده و مدیریتش کند.
چرا یکسره آنتن در اختیار پیامهای بازرگانی است؟
تسنیم: خیلی از تهیهکنندگان میگویند این رقابت به گونهای بوده که یک دفعه در نمایش خانگی دستمزد آنقدر بالا رفت که در تلویزیون نمیتوانیم این دستمزد را پرداخت کنیم و مجبور میشویم سراغ بازیگران دستِ چندم برویم. به تعبیر آقای لطیفی ۷۵ درصد بودجه یک فیلم صرف بازیگران شده است؛ از یک طرف اتفاق دیگری در تلویزیون افتاد تحت عنوان بازرگانی و یا به قولی درآمدهایی که در خارج از سازمان صداوسیما وارد تلویزیون شدند. حتی برخی از مجریان از واژه زیرمیزی استفاده کردند و حتی برخی از برنامهها و سریالها وارد بازرگانی صداوسیما شدند.
قاضی زاده هاشمی: بحثی چند سال قبل در مجلس درباره شائبههایی راجع به شرطبندی و بختآزمایی ایجاد شد؛ مسابقهای که به این شکل جایزه میداد و با ورود شورای نظارت این موضوع حل و فصل شد. واقعاً اقدامات جدی در این زمینه توسط شورای نظارت صورت گرفت. با وجود تمام این موضوعات باید درباره تمام درآمدهای بازرگانی صداوسیما اشاره کنم که اینها هدفگذاری شده است؛ صداوسیما موظف است ۲ هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان درآمد بازرگانی داشته باشد؛ البته این مبلغ برای کشور خوب نیست؛ زیرا منجر به این میشود که یکسره آنتن را در اختیار پیام بازرگانی قرار دهیم. پس الزاماً چیز جالبی نیست؛ به ویژه با این شرایط اقتصادی و کرونایی که کشور دارد. با تمام این وجود تلاشمان بر این است که سهم بازرگانی از کل بودجه سازمان صداوسیما و درصد آن زیاد نشود چرا که بر مخاطب اثر میگذارد و مجبور میشویم حجم آنتن بیشتری واگذار شود.
صداوسیما به شدت نیاز به پول بازرگانی دارد
حرف ما با دولت این است که سهم بودجه عمومی و منابع عمومی را بالاتر ببرد و از آن طرف سهم بازرگانی را پایینتر بیاورد. آن موقع شورای نظارت بر صداوسیما به سازمان میگوید که این همه آگهی پخش نکند و این همه به دنبال مشارکت بین برنامهای نباشد. البته صداوسیما به شدت نیاز به پول بازرگانی دارد و همه را باید به خزانه ببرد. اگر هر تهیهکننده و برنامهسازی به دنبال مشارکت برود و پول را به خزانه نفرستد، به سازمان و خودش ضربه زده است. الان به علت قاعده گذاری و به دلیل محاسبات مالی باید منابع به گردش خزانه برود. نه فقط شورای نظارت بلکه دیوان محاسبات و بازرسی کل کشور بر این موضوع نظارت دارد و این نظارت میتواند سازمان صداوسیما را از نظر درآمد و هزینه چارچوبدارتر کند.
آنچه الان ملاک ما قرار گرفته، این است که صداوسیما به سمت کیفیسازی برود، ارتقای شاخصهای کیفی. یعنی حداقل شاخصهای کیفی برنامهسازیاش ارتقاء پیدا کند و از آن طرف رقبایش هم حضور دارند. خواه ناخواه برنامههای تلویزیون در یک فضای رقابتی به این سمت و سو خواهد رفت که شاخصهای کیفیاش را ارتقاء بدهد.
منتظرم روزی را ببینم دیگران از ما کپی کنند
تسنیم: چرا آنقدر کارگردانان خوبمان از تلویزیون به سمت نمایش خانگی رفتهاند؟
حسین فردرو: خودم همواره دوست داشتم در جای جدید حضور پیدا کنم چرا که به نظرم یک محمل جدید ارتباطی است. این موضوع را خیلی بد نمیبینم. اگر شرایطی پیش بیاید با تلویزیون هم همکاری میکنم. دوست دارم کاری کنم که نتیجهاش از کشور خودم به بیرون برود. به جای اینکه از ما بپرسید چرا آنقدر برنامه کپی میکنید، به حدی برسیم که بپرسید چرا برنامههایمان در کشورهای دیگر کپی نمیشود؟ ما هم یک چیزی بسازیم و دیگران از ما کپی کنند.
شوراهای دست و پاگیرِ تلویزیون
تسنیم: در سیما فیلم، تمرکزگرایی در حوزه فیلم و سریال اتفاق افتاد. تهیهکنندگان صحبتهای مختلفی داشتند؛ یکسری موافق و یکسری هم مخالف بودند. دامنه کار شبکهها را پایین آوردند و فیلمسازی به صورت انحصاری به دست سیمافیلم افتاد. البته این مرکز کارهای خوبی کرده است اما الان تبدیل به شبکه توزیع کننده شده است. آیا موافقید که فیلم و سریال در مرکزی به نام سیمافیلم منحصراً کار شود یا مثل گذشته گروه فیلم و سریال شبکهها با هم رقابت داشته باشند؟
محمد هاشمی اصل: اولویت کار کردن و مسئولیت سیما فیلم تولید فیلم و سریال است. موازیکاری رخ میداد؛ هم شبکهها طرح میگیرند و هم خود سیمافیلم. در سیمافیلم چند گروه ایجاد شده است: الف ویژه، فیلم و سریال و… متأسفانه سازوکار و تمرکز مهم نیست، مهم خروجی این کار است که چه میشود؟ این شوراهای دست و پاگیر هیچ وقت نمیآیند که راهنمایی کنند. این که مثلا اشکال این فیلمنامه این است، برطرفش کنید. یک کاری را ساماندهی کنیم و اشکالات آن را بگیریم و کار جذابی بشود.
تسنیم: گفته میشود “آوای باران ۲” را میخواستید بسازید و گفتند ضعیف بوده است، در صورتی که کارهایی میسازند که ضعیفاند. چرا تلویزیون کماکان به تهیهکنندگان شکست خورده کار میدهد؟
محمد هاشمیاصل: آن را باید از مدیران بپرسید آقایانی که هستند چه کسی موفق است و چه کسی چهکار میکند. تهیهکننده فردی است که نطفه یک مجموعه نمایشی در دفترش بسته میشود، اگر تهیهکننده مؤلف باشد، فیلمنامه را بشناسد و تفکر داشته باشد و بتواند این تفکر را در کل سریال جاری و ساری کند، آن سریال موفق میشود.
تلویزیون آن زمانی لطمه خورد که مجری و تهیهکنندهاش یک نفر شد
* علاوه بر این میخواهم اشاره کنم که کنداکتور تلویزیون هم در مواردی ضربهزننده است، برای مثال در شب یلدا مخاطب را بمباران میکنند که کدام شبکه را ببینند و در سال تحویل هم این اتفاق میافتد؛ چه لزومی دارد همه ویژه برنامه مناسبتی داشته باشند؟
محمد هاشمیاصل: شب یلدا و سال تحویل ماراتن غیرمنطقی میان بازیگران رخ میدهد. سال ۱۳۷۳ آقای فردرو برنامهای میساخت که اولین بار آقای شجریان به تلویزیون آمد. این برنامه فقط یک میهمان داشت. یعنی اینطور نبود که این برود و آن بیاید. شب یلدا تازه مد شده و برنامه این شکلی میگیرند. چیزی از درون آن بیرون نمیآید. تهیهکنندگان چه طرحی دارند که با شبکههای دیگر فرق کند. فقط مجریمحور شده است. یکی از این مجریان مجری تهیهکننده میشود، یکی از آسیبها است. تلویزیون آن زمانی لطمه خورد که مجری و تهیهکنندهاش یک نفر شد و بابت آنها هزینه داد. مجری را نتوانسته حذف کند و کماکان هم ضربه میخورد.
آقای مجری! این برنامه شما نیست!
یکی از معضلات تلویزیون این است که مجریان تهیهکننده آن برنامه شدهاند. همان نگاهی که خودشان دارند پیاده میکنند. به راحتی برند برنامه را حفظ کنید. یک مدلی شده که الان مجریان مینشینند جلوی دوربین میگویند به برنامه من خوش آمدید. این برنامه برای تو نیست این برنامه برای صداوسیما است. گرفتاریهای ما الان این است. در خصوص بحث کپیبرداری از برنامهها هم باید بگویم که اصولا بدخط رونویسی میکنیم و گرنه کپیبرداری خوب اشکالی ندارد.
صداوسیما هرچه میگوید منبع و مرجع است
تسنیم: آقای مفید، ورود بیرویه آگهی بازرگانی سازمان صداوسیما به سریالها و برنامهها به قول خیلی از کارشناسان و منتقدین ضربههای مهلکی به محتوای برنامهها و سریالها زد، نظر شما چیست؟
مفید: به نظرم سازمان صداوسیما مقطعی را دو سه سال پیش گذراند و تلخ برای من این بود که کارشناسانی که به برنامه دعوت میشدند به دلیل قبول هزینهای که میکردند دعوت میشدند. صداوسیما جایی است که وقتی حرفی میزند مرجع است و بچهای که جلوی تلویزیون نشسته هر حرفی که آن میزند را باور میکند چرا که تلویزیون آن را زده است.
ورود بازرگانی صداوسیما به برنامه و سریال، توهین به معاونت سیما است
به نظرم باید بین آگهی و محتوای برنامه تفکیک شود. این نمیشود که هر کالایی صاحب یک برنامه فرهنگی بشود و آن برنامه را تحتالشعاع تبلیغِ خودش قرار بدهد. به نظرم این کار اصلا در شأن صداوسیما نیست و حتی قابل توجیه برای یک شبکه سراسری هم نیست. میگویند بودجه نداریم واقعیت این است بودجههای فرهنگی را جای دیگری میدهیم. باید به صداوسیما بدهیم تا از این فضا یک مقداری فاصله بگیرد. بنابراین آگهیها در جای خودشان قرار بگیرد و برنامهها در جای خودشان باشند. اتفاق بدتر این است که بخش بازرگانی سازمان تکفل محتوایی برخی از برنامهها را قبول میکند. به نظرمن این توهین به معاونت سیما است. از نظر جایگاهی معقول نیست.
زیرمیزی در هرکاری میتواند باشد
تسنیم: برخی از راه درروها و زیرمیزیها سخن میگویند. آیا شما به این موضوع اعتقاد دارید؟
بهروز مفید: من بیشتر در فضای نمایشی حضور دارم و شاید در فضای ترکیبی وجود داشته باشد. در هر جایی نظارت وجود نداشته باشد، آسیبپذیری خودش را دارد، اما به عنوان یک رویه پذیرفته شده در صداوسیما مطلقاً نیست. اصطلاح زیرمیزی که شما میفرمایید در هر کاری میتواند وجود داشته باشد. شاید زمینهاش بیشتر در فضاهای ترکیبی فراهم باشد. به نظرمن باید دقت لازم بشود تا چنین اتفاقی رخ ندهد.
از روزمرگی فاصله بگیریم به سریالهایمان کمک زیادی میشود
تسنیم: خلأهایی که در ۱۳۹۹ احساس میکنید چیست؟
بهروز مفید: بین ۱۳۹۷، ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ خیلی فاصلهگذاری نمیکنم. یعنی نمیخواهم بگویم این خلأها برای امسال بوده و یا برای سال گذشته نبوده است. صداوسیما جایی است که بیش از بقیه با مردم و مخاطب در تماس است. یک کاری مورد استقبال قرار میگیرد و ۷۰ درصد بیننده دارد؛ رقم کمی نیست. شما فرض کنید کاری ۱۰ درصد مخاطب برای جامعه ما یعنی ۸ میلیون بیننده داشته باشد، کدام روزنامه و کتاب میتواند با این رقابت کند؟ بهترین فیلمهای سینمایی که خیلی هم پرفروش باشند و به ندرت در سال یک فیلم اتفاق میافتد امکان ندارد ۲-۳ میلیون مخاطب بیشتر داشته باشد. بنابراین تلویزیون جایگاه بسیار مهمی دارد و همه باید کمک کنند. اگر بتوانیم از روزمرگی فاصله بگیریم به سریالهایمان کمک زیادی میشود. سریالی که در ۵، ۶ ماهه تولید میشود چه خروجی خواهد داشت؟ یک فیلمنامه باید زمان لازم برای چکشکاری را داشته باشد.
نسبت به بودجهای که برای شبکه تعیین میشود تعهد وجود ندارد
ما باید زمان معقولی برای تولید کارها بگذاریم. باید برای کارهای گفتوگو محور وقت بگذاریم. در عرض یک روز سه برنامه ضبط میکنیم قطعاً داریم به کاهش ظرفیت آن کار دامن میزنیم. مجری باید فرصت خوب داشته باشد. این بداههگوییها لطمه میزند. باید مدیران ما مقداری جسارت بیشتری داشته باشند و ابزار لازم به او داده شود. در عین حال مسئولیت شبکهها باید افزایش پیدا کند و درباره بودجهای که دارند، پاسخگو باشند. سالهای سال است که نسبت به بودجهای که برای شبکه تعیین میشود تعهد وجود ندارد. شبکهها باید به سمت تخصصی شدن برود.
تسنیم: از تلویزیون ناراحتید؟
بهروز مفید: باید اینطور بگویم بین تهیهکنندهای که ۳۰، ۴۰ سال کار میکند و تهیهکننده ای که یک سال و دو سال کار میکند تفاوتی قائل نمیشوند. به نظرم باید به نیروهایمان و کارگردانهایمان و تهیهکنندگان اعتبار خاص بدهیم و الان تهیهکنندگان سازمان کم بهاترین نیروهاییاند که به آنها اهمیت داده میشود. اما اگر کار خوب شد روی آن حساب باز نمیکنند. تهیهکنندههای ما باید تخصصی بشوند. یک باره یک نفر وارد میشود و در فاصله ۵، ۶ ماه بدون آنکه تجربه کار نمایش داشته باشد سریال خوبی به او میدهند یا بدون آنکه تجربه کار ترکیبی داشته باشند کار روزانه میدهند. اینها برای مدیریت ما نقطه قوت نیست.
میخواستند جلوی “بیگانهای با من است” را بگیرند
تسنیم: اتفاق تلخ ۱۳۹۹ برای شما؟
بهروز مفید: سریال “بیگانه ای با من است”. در حقیقت به طور ناگهانی به ما اطلاع دادند این کار در فاز یک متوقف میشود بدون اینکه از منِ ۴۰ سال کار کرده و کارگردانی که چندین سال کار تجربه کرده، هیچ نظری بپرسند. گفتم این کار تلخ نیست. کار تلخ از نظر من این است با اعصاب مخاطب درگیر شود اما کار ما درام بود با احساسات مخاطب ارتباط میگرفت.
بعد از پافشاری ما فاز دو که قرار بود در ۳۰ قسمت باشد به ۹ قسمت تغییر پیدا کرد و این برای ما آزرده خاطری ایجاد کرد. الان میتوانم دربارهاش صحبت کنم که کار میتوانست دیده شود. من قبول دارم اختلاف نظر همیشه وجود دارد اما چرا برای عوامل برنامهساز این احترام را قائل نیستند. تصمیم گرفتن پشت دربهای بسته کار خوبی نیست. وقتی برای مدیران تلویزیون فرقی نکند مجری که چند سال در دانشگاه صداوسیما تحصیل کرده یا مجری که به واسطه اسپانسر از بیرون میآید، چه فایدهای دارد؟
این فضای نقد بیرحمانه سینما در تلویزیون نیست
*احساس میشود در سال ۱۳۹۹، شورای نظارت بر صداوسیما بیشترین کارت زرد را به رسانه ملّی داده، به این نکته اشاره کنید و به نظرشما خلأهای سال ۱۳۹۹ و چالشهای ۱۴۰۰ کدامند؟
احسان قاضیزاده هاشمی: من اتفاقاً قائلم بخشهای قوی پیرامونی در کنار صداوسیما باشد که رقابت شکل بگیرد. اتفاقا من اعتقاد دارم اینجا باید مجموعهای باشد چهرههای جدید، معرفی و استعدادهای جدید را شناسایی کند؛ این در واقع در دل سازمان صداوسیما بجوشد. یعنی جذابیتی که ورود به رادیو و تلویزیون دارد این شاید در نمایشخانگی به این معنی نباشد.
این فضای رقابت لازم است. الان در سینما فضای رقابت جدّی داریم. سالی حدود ۱۰، ۱۵ کارگردان کار اول و جدید وارد سینما میشود و همان کارگردان کار اولی دو کار میسازد و کار سوم را خراب میکند شما ببینید همین جشنواره با او چه کردند. یعنی این فضای نقد بیرحمانه هنری، فنی و تکنیکالی که در سینما وجود دارد در تلویزیون نیست.
برخی نمیگذارند افرادِ جدید وارد تلویزیون شوند
چرا نیست؟ چون ممکن است حاشیه امنی برای یک عده خاص وجود داشته باشد. ما این رقابت بین عرصه نمایشخانگی و تلویزیون را هم لازم میدانیم اما در عین حال معتقدیم که باید در این فضا از آدمهای جدید هم بهره برد. متأسفانه شنیده میشود تا بحث افراد جدید را پیش میکشند برخی میگویند، این فرد اصلاً استاندارد قاب تلویزیون را نمیفهمد. تلویزیون باید همیشه کنارش جایی داشته باشد تا بتواند از این فضای رخوتزدهای که ممکن است عدهای در طول زمان برایش بهوجود آورده باشند، خارج شود.
ساخت برنامههایی مثل “عصر جدید” را خودم پیگیری کردم
سیاست ما چابکسازی تلویزیون است الزاماً چابکسازی به نیروی انسانی نیست زمانی که یک رقیب درست طراحی کنیم این چابکسازی اتفاق میافتد. این قالب “عصر جدید” و مسابقات اینچنینی پیگیریهایی بود که خودم بیش از چهار سال گذشته در دستور کارم قرار دادم. آن موقع میگفتم تلویزیون برنامه و مسابقه استعدادیابی میخواهد و برخی زیر بار نمیرفتند و میگفتند کشورهای زیادی این کار را کردهاند و اقتباسی است و نیازی نیست ما سراغش برویم.
هیچچیز را تهدید نبینند
در فضای انحصار، قیمتها بالا میرود اما به واسطه رقابت، هم قیمتها مهار میشود و به لحاظ محتوا رقابت سازنده شکل میگیرد. به نظرمن تلویزیون باید آماده باشد و خودش را در یک مارکت یا بازار ببیند. مخاطبش امکان دارد با قدرت انتخابی که پیدا کرده سریال و برنامهاش را از تلویزیون ببیند یا به سراغِ برنامهها و سریالهای فلان پلتفرم برود. باید حق انتخاب درست و خوب را به مخاطب بدهیم و در عین حال آن رقابت در میان همه شکل بگیرد. هیچچیز را تهدید نبینیم و با مدیران تلویزیون صحبت کردم. اتفاقاً به پویایی رادیو و تلویزیون و همچنین جذب مخاطب بیشتر و افزونتر کمک خواهد کرد.
شورای نظارت چقدر کارت زرد به صداوسیما داد؟
* پاسخ ما را در مورد کارت زرد شورای نظارت به صداوسیما ندادید؟
احسان قاضیزاده هاشمی: برنامههای مختلفی بوده در سال ۱۳۹۹ ما تذکر دادیم؛ اینکه میگویید آمار بالاتری امسال داشته، به علت اشرافیت و دقت بیشتر شورای نظارت بر صداوسیما بوده است. خوشبختانه خیلی از جاها آثار کارهایمان را دیدیم و البته خودمان را در جنجالهای رسانهای قرار ندادیم. سعیمان بیشتر بر اثرگذاری بر آنتن بوده است بدون اینکه اجازه بدهیم فرد و یا قوهای این موضوع را دستاویز مقاصد خودش کند.
تلاشمان بوده که شورای نظارت، ابزارِ دست هیچ جریان سیاسی نباشد؛ فکر میکنم آن کارهایی که کردیم و آثاری که در برنامههای مختلف دیدیم مراحلی که در عین نگاه صادقانه به صداوسیما، مؤثر بود.
* گویا برای مدیران تلویزیون فرقی نمیکند مجری که چند سال در دانشگاه صداوسیما تحصیل کرده بنشیند روی صندلی داغ یا آدمی را از بیرون بیاورند به واسطه فلان اسپانسری که پول میدهد؟
محمد هاشمی اصل: هنر از جنس خواهش نیست. شما هنر دارید چیزی برای ارائه دارید حقت را از آنتن میگیرید. آن که با اسپانسر میآید. کدام مجری بودند که این کار را کردند با پول به جایی رسیدند. توان شخصی آن آدم است و مخاطب است که ما را نگه میدارد و نه مدیر.
طراح برای این ژانگولربازیها دارند
* بدبختی از جایی شد برای مجری و برنامهساز ما وایرال شدن اهمیت پیدا کرد؟
محمد هاشمیاصل: به طور عمد اتفاقی را ایجاد میکنند و بعد مدیریت بحران میکنند. با اینکه میدانند غیرقابل پخش است و شاید مسئله ایجاد کند اما این را بگویند که در بخش مجازی بگذاریم. این داستان باید در دل کار کردن بهوجود بیاید. طراح برای این ژانگولربازیها دارند.
هرچیزی نوع خوبش در تلویزیون خالی است
* جای چه نوع برنامهها و سریالهایی در تلویزیون خالی است؟
حسین فردرو: تلویزیون مأموریتهای مختلف دارد از جنبه خبری نوع خوبش، از جنبه سرگرمی نوع خوبش و از جنبه آموزشی و ارشادی نوع خوبش، خالی است. توجه و نیاز مردم است که نیازمند آنیم. شکل اجرایی برنامهها تغییر کرده است. قبلاً میلیونی مردم پای تلویزیون مینشستند و این اتفاق افتاده که بینندهها تنوعطلب شدند. مادر، پدر و فرزندان هرکدام جایی نگاه میکنند. همین نسل امروز نیاز به نوستالژی دارد؛ همین برنامههایی که میبینیم در آینده باز دیده میشود.
سینماپرس: بازیگر سریال «گاندو» گفت: جواد افشار به عنوان کارگردان توضیحات کاملی پیرامون داستانهای حقیقی این اثر برای ما تعریف کرد و همین عاملی بود که به شخصه به نقش نزدیک تر شوم.
به گزارش سینماپرس، شاهد احمدلو در گفتوگو با خبرگزاری میزان، پیرامون آخرین فعالیتهای خود در عرصه سینما و تلویزیون گفت: در حال حاضر برای ساخت فیلم جدیدم دورخیز کرده ام، این فیلم اثری سینمایی است که هم اکنون مراحل نگارش فیلمنامه را پشت می گذارد و به امید خدا امسال ساخته خواهد شد.
وی در همین راستا ادامه داد: اگر اتفاق خاصی نیفتد این فیلم سینمایی که هنوز نام مشخصی برایش در نظر گرفته نشده را برای چهلمین جشنواره فیلم فجر آماده می کنم، امیدوارم هرچه سریعتر شر کرونا کنده شود و ما بتوانیم در شرایطی ایده آل شاهد برگزاری این جشنواره با همان شور و حال قدیم باشیم. این اثر با مضمون اجتماعی ساخته شده و به زودی اطلاعات تازه ای از آن منتشر خواهد شد.
***فیلمنامه گاندو درست و بدون ایراد نوشته شده است
وی درباره حضورش در سریال «گاندو» اظهار کرد: در ابتدا به دلیل علاقه و ارادت خود به جواد افشار بازی در این سریال را قبول کردم، وی از همکاران قدیمی و خوب من است و بدون شک حضور جواد افشار مهمترین معیار من برای حضور در این اثر است. دومین عاملی که مرا به حضور فصل دوم گاندو جذب کرد فیلمنامه درست و بدون ایراد اثر به نویسندگی آرش قادری است.
بازیگر سریال «گاندو» در همین رابطه تاکید کرد: گاندو در فصل اول خود با موفقیت و اقبال مردمی روبرو شده بود، این اثر بنا به سابقه خوب و همچنین نگاه ملی خود توانسته در میان مخاطبان جای خود را پیدا کرده و در فصل دوم هم این رویه را ادامه دهد. وقتی بازی در این اثر به من پیشنهاد شد با در نظر گرفتن عوامل فوق و همین طور علاقه به همکاری با مجتبی امینی و موسسه شهید آوینی به سرعت این پیشنهاد را قبول کردم.
***رضایت مردم مهمترین موفقیت گاندو است
وی درباره بازخورد مخاطبان در قبال فصل دوم سریال گاندو افزود: خوشبختانه این سریال به خوبی توسط مردم مورد قبول واقع شده است، با وجود اینکه به واسطه پروسه ساخت فصل دوم به دو بخش تقسیم شد و پخش ادامه آن به زمانی دیگر موکول شد باز هم مخاطبان از همین تعداد قسمت ها رضایت کامل داشتند که خود این اتفاق قابل تحسین است، خدا را شاکرم که بازی من هم در نقش دستیار جاسوس توسط مردم باورپذیر قلمداد شده و به خاطر کاراکتر متفاوتی که بازی کردم انرژی های مثبتی دریافت کردم.
احمدلو درباره نحوه رسیدن به نقش خود در سریال گاندو اضافه کرد: طبیعتا بنیان اصلی کاراکتر در متن به خوبی آمده بود و من به عنوان بازیگر محصول اولیه خوبی در دست داشتم تا بتوانم کاراکتر را پرورش دهم، از سویی جواد افشار و هدایت وی نه تنها برای من بلکه برای بسیاری از بازیگران راهگشا بود.
***هدایت جواد افشار باعث شد تا نقش جاسوس را بهتر بازی کنم
وی در همین رابطه تصریح کرد: جواد افشار به عنوان کارگردان توضیحات کاملی پیرامون داستانهای حقیقی این اثر برای ما تعریف کرد و همین عاملی بود که به شخصه به نقش نزدیک تر شوم. نقش من چون برآمده از لایه های شناخته شده جامعه است کار سختی نبود، به نوعی که من نمیبایست دایره اطلاعات خودم را درباره جاسوسان گسترده کنم تنها به متن و هدایت کارگردان بسنده کردم.
این بازیگر سینما و تلویزیون پیرامون حواشی ایجاد شده درباره فصل دوم سریال گاندو اظهار کرد: هر اثر هنری موافق و مخالف خاص خودش را دارد و گاندو هم از این قاعده مستثنا نیست، با توجه به پیشینه ای که از گاندو یک وجود داشت طبعا حساسیت بیشتری روی فصل دوم وجود داشت و باعث شد تا طبیعتا واکنش هایی بیش از فصل اول شاهد باشیم.از سویی گسترش دنیای مجازی از فصل یک فراگیرتر شده و همین اتفاق به بحث ها و نقدها دامن زد.
***حواشی نشان داد که «گاندو» اثری خنثی نیست
احمدلو در همین راستا خاطرنشان کرد: به نظر من اگر نقد مثبت و منفی وجود دارد، اگر سریالی حواشی خاص خود را دارد به این معناست که سریال به خوبی و توسط موافقان و مخالفان دیده شده است، این مهمترین دلیل برای موفق دانستن گاندو است، گاندو به هیچ وجه اثری خنثی نبوده و به همین علت و با توجه به نگاه امنیتی ملی خود طبیعتا باید بیشتر از آثار دیگر با چنین حجمی از نظرات روبرو شود.
سریال نوروز رنگی شب گذشته ماجراهایی خنده دار و عجیب از دهه ۱۳۶۰ رابه تصویر کشید.
آلبوم موسیقی «در بهاران» با موسیقی پویان خلیلی و سیاوش کرمی و خوانندگی امیر اثنیعشری پیش روی مخاطبان قرار گرفت.
«نوروزترین نوروز» ویژهبرنامه دیدنی شبکه پنج سیما در نوروز ۱۴۰۰ بود که نظر بسیاری از مخاطبان را به خود جلب کرد.
شبکه هیسپان تی وی در برنامه «سینمای ایران» به نمایش و بررسی فیلم «هر شب تنهایی» به کارگردانی رسول صدرعاملی میپردازد.
سینماپرس: انتقاد عبدی از گاندو بسیار قابل تامل است، چرا که هم سوابق سیاسی خاصی دارد و هم این که برخی رویدادهایی که حول نام او در فضای سیاسی کشور رخ داد، با کینه امروز «گاندوستیزان» مرتبط است.
به گزارش سینماپرس، شروع پخش فصل دوم سریال «گاندو»، با موضوع نفوذ و جاسوسی، به مصداق ریختن آب در لانه مورچگان، داد و فغان از همه اجزای جریان سیاسی غربگرا را برآورده است. این در حالی است که آن چه در این سریال به تصویر کشیده شده (بنا بر ملاحظات دراماتیک، مصلحت سنجی ها، فشارهای سنگین جریانات سیاسی و …) یک حرف از صد حرف است و بر اهل فن، به خوبی آشکار است که سطح نفوذ و رده نفوذیها مثلا در جریان مذاکرات هستهای، بسی عمیقتر و بالاتر از آن چیزی است که در گاندو ۲ تصویر شده است.
با این حال، قهر و غضب و ترشرویی دستگاه دیپلماسی برای منتقدان هموطن است و لبخند و نرمخویی آنان برای اجانب، همین اندازه از روایت داستانی جاسوسی و نفوذ در سیاست خارجه را (که در مواقعی بسیار هم محافظه کارانه است) برنتابیدند و کار حتی به نامه نگاری وزیر خارجه با مقامات عالیه نظام بر سر فصل اول «گاندو» کشید. سال گذشته، محمد جواد ظریف در مصاحبهای با روزنامه «کار و کارگر» (وابسته به علی ربیعی)، رسما مدعی شد که سپاه پاسداران گاندو را علیه او ساخته است!
در ۲۰ مهرماه ۹۶، مشرق در گزارشی که کاملا مبتنی بر اطلاعات و مدارک علنی و اظهارات رسمی مسوولان قضایی و امنیتی کشور بود، گوشههایی از حضور تاسف بار و عجیب افراد بیصلاحیت و با سوابق منفی امنیتی و اطلاعاتی را در دستگاه دیپلماسی و روند مذاکرات هستهای را ترسیم کرد.
حسین موسویان، سیروس ناصری، دری اصفهانی، محمدرضا البرزی، مشکان مشکور، رمضانی، محمدعلی شعبانی و حضور افراد مشکوکی چون تریتا پارسی و هومن مجد (که ارتباطات قطعی با سطوح بالای سیاسی ایالات متحده دارند)، همه مرتبطان پرونده مذاکرات هسته ای هستند که اتهامات آنان در سطح رسانه ها علنی شده وگرنه قطعا بحث نفوذ و جاسوسی در روند مذاکرات هستهای و تدوین سند برجام، بخش های غیرعلنی و هنوز ناگفته ای دارد که هنوز شرایط برای عمومی کردن آن فراهم نیست.
اما در بین همه مواضعی که از سوی چهره های وابسته به دولت یا حامی آن، علیه پخش فصل دوم گاندو تا این جا صورت گرفته، انتقاد «عباس عبدی»، عضو رادیکال حزب منحله مشارکت و تحلیل گر ثابت و پرکار رسانه های حامی دولت، بسیار قابل توجه است و جای بررسی دارد، چرا که هم سوابق سیاسی خاصی دارد و هم این که برخی رویدادهایی که حول نام او در فضای سیاسی کشور رخ داد، با خشم و کینه امروز «گاندوستیزان» مرتبط است.
عباس عبدی روز ۸ فروردین، در حساب توئیتر خود نوشت:
” تلویزیون ندارم نمیدانم گاندو۱و۲ دقیقا چیست. ولی میدانم که این توییت دادرسی کشور را بیاعتبار میکند. چون در جامعه سالم اول دادرسی می کنند سپس از روی پرونده فیلم میسازند. اینجا اول فیلم میسازند بعد دادگاه باید مطابق آنحکم دهد! اگر دادگستری مستقل نباشد، جاسوسی آسیب رایجی میشود. “
عباس عبدی از نخستین چهره های سیاسی جریان موسوم به «چپ انقلابی» بود که در اوایل دولت اصلاحات، تجدیدنظرطلبی خود در اصول و مبانی انقلاب را آشکار کرد و جزو سردمداران عبور از کنش و منش انقلابی شد.
او که جزو دستیاران اصلی سیدمحمد موسوی خوئینیها در جریان اشغال سفارت آمریکا در سال ۵۸ بود و خیلی زود، از لانه جاسوسی به تشکیلات اطلاعاتی نوپایی به نام دفتر اطلاعات نخست وزیری پیوست، در سال ۷۸، در جریان برگزاری کنفرانسی در قبرس و همچنین گردهمایی سال ۷۷ در مقر یونسکو در فرانسه، در ملاقات با برخی عناصر آمریکایی که در سال ۵۸ گروگان دانشجویان انقلابی شده بودند (از جمله بری روزن)، مدعی اشتباه بودن اقدام دانشجویان در تسخیر سفارت شد و از آمریکایی ها عذرخواهی کرد.
عبدی که در دولت اول اصلاحات، از افراد کلیدی جریان افراطی جبهه دوم خرداد بود که خواستار «عبور از خاتمی» و بعد از انتخاب مجدد خاتمی، «خروج از حاکمیت» با هدف طرح مطالبات ساختارشکن سیاسی از نظام بود، در تیرماه ۷۸، در پیوند با یک حلقه «امنیتی» مشکوک، پروژه ای را کلید زد که با اثرات دومینووار (و البته از قبل طراحی شده)، آشوب کوی دانشگاه در ۱۸ تیر آن سال را به دنبال داشت.
عباس عبدی، به عنوان سردبیر روزنامه سلام (متعلق به موسوی خوئینی ها)، نامه ای محرمانه از حوزه مشاورین وزیر اطلاعات را در روزنامه سلام منتشر کرد که طرح اصلاح قانون مطبوعات را که در آن مقطع در حال بررسی در مجلس پنجم بود، به «سعید امامی»، عامل نفوذی سرویسهای بیگانه در تشکیلات امنیتی و متهم اصلی پرونده موسوم به «قتلهای زنجیرهای» منتسب میکرد.
برخی از تحلیل گران امنیتی معتقدند که کل ماجرای بیرون رفتن نامه منسوب به سعید امامی، انتشار ان در روزنامه سلام، شکایت وزارت اطلاعات و توقیف روزنامه سلام در پایان هفته، تحرکات مشکوک در داخل کوی دانشگاه در اعتراض به توقیف سلام، تجمعات شامگاه ۱۷ تیر و آشوب های صبحگاه ۱۸ تیر ۷۸ و سپس بازپس گیری شکایت از روزنامه سلام توسط وزارت اطلاعات دولت اصلاحات و دیگر تحولات همبسته، طراحی یک شبکه امنیتی ذینفوذ و پنهان کار با هدف به حاشیه بردن پرونده بسیار مهم و حیاتی «قتل های زنجیره ای» بود.
اول مهرماه سال ۸۱، تقریبا کل مجموعه روزنامههای زنجیرهای جریان دوم خرداد، در تیترهایی مشابه، به استناد به نتایج چند «نظرسنجی» مدعی شدند که ” ۷۴ درصد مردم ایران موافق برقراری رابطه با آمریکا هستند. “
با بررسیهای انجام گرفته از سوی دستگاههای امنیتی و قضایی، مشخص شد که پای یک «موجسازی» رسانهای جدید از سوی افراطیون جبهه دوم خرداد در میان است. بررسیها نشان می داد که منبع این خبرسازیها نظرسنجیهایی است که ظاهرا در چند موسسه نظرسنجی و افکارسنجی، در راس آنها موسسه «آینده» و «مرکز ملی سنجش افکار عمومی»، تهیه شده است.
این جا بود که پای عباس عبدی، در کنار «حسینعلی قاضیان» و «بهروز گرانپایه» (مدیران اصلی موسسه آینده) و تنی چند از چهرههای مشارکتی همچون علیرضا علویتبار هم به میان آمد.
در بررسیهای اطلاعاتی معلوم شد، که جدای از بحث «نظرسازی» به جای نظرسنجی در جهت هدایت افکار عمومی به سوی رابطه با آمریکا، پای یک شبکه «جاسوسی» و «فروش اطلاعات به بیگانگان» و «مستندسازی ادعاهای مطرح شده از سوی دشمنان جمهوری اسلامی از طریق نظرسازی» هم در بین است.
حسینعلی قاضیان متهم ردیف اول و عباس عبدی متهم ردیف دوم پرونده موسسه «آینده» و بهروز گرانپایه متهم اول پرونده «موسسه سنجش افکار عمومی» بودند، البته این پرونده پیچیده متهمان دیگری هم داشت.
اما اصل اتهام عبدی و سایر متهمان طبق کیفرخواست، خروج اسناد محرمانه نظام در حد اسناد اطلاعاتی و نیز گزارش دادن به آمریکاییها درباره اموری چون وضعیت تأسیسات هستهای ایران یا توان نیروهای مسلح یا نوع نگاه مردم به مقوله حکومت دینی و امثال اینها بوده است.
حجت الاسلام عباس علیزاده، رییس کل دادگستری استان تهران، در همان مقطع که این پرونده در حال رسیدگی بود، در مصاحبه ای گفت که متهمان این پرونده «اسرار نظامی» کشور را به بیگانگان می فروختهاند.
متهمان در لوای انجام نظرسنجی و پژوهش افکار عمومی، در پیوند با مؤسساتی چون «گالوپ»، «وی اِم» و «زاگبی» که پیوندهای آنها با دستگاههای اطلاعاتی ایالات متحده محرز است، با استفاده از دسترسیهایی که در ارکان مختلف حکومتی، حتی دفتر شخص رییس جمهور وقت، داشتند، اطلاعات حساس و طبقه بندی شده کشور را به خارج از کشور انتقال می دادند. دادگاه در نهایت، با لحاظ همکاری متهمان در روند رسیدگی، در اسفند ۸۱ قاضیان و عباس عبدی را به ترتیب به هشت و نه سال حبس محکوم شدند که حکم عباس عبدی بعداً در مرحله تجدیدنظر به پنج و نیم سال زندان کاهش یافت (به پرونده بهروز گرانپایه و همکارانش در موسسه ملی پژوهش افکار عمومی جداگانه رسیدگی شد).
اما بعد از صدور حکم دادگاه و به زندان رفتن متهمان، طرح یک مساله سیاسی-قضایی باعث شد که حکم عبدی در تجدیدنظر بشکند و عباس عبدی و قاضیان بعد از دو سال از زندان آزاد شوند. ماجرا از این قرار بود که دیوان عالی کشور، بعد از استعلام از وزارت امور خارجه دولت اصلاحات درباره «متخاصم» بودن یا نبودن دولت آمریکا و جواب منفی وزارت خارجه، آنها را از اتهام اصلی فروش اطلاعات به دولت متخاصم تبرئه کرد! شاید لازم به تذکر نباشد که در آن مقطع، وزارت خارجه در پشت پرده در سلطه چهره های حزب مشارکت از جمله محسن امین زاده بود.
این نظریه وزارت خارجه وقت (به طرفیت از دولت اصلاحات و کل جریان طرفدار غرب در ساختار جمهوری اسلامی)، که «دولت آمریکا، دولت متخاصم نیست»، اهمیت «نمادین» بسیار اساسی دارد، چرا که تا همین امروز، همین یک گزاره، اصل تفاوت دیدگاه و ذهنیت غربگرایان با جریان انقلابی را در نسبت با مساله «جاسوسی» و «همکاری با بیگانگان» نشان میدهد.
رهبر معظم انقلاب در جریان مذاکرات هسته ای با طرف های خارجی، بارها بر مساله «عدم خوش بینی» به دشمن و «بی اعتمادی» به بیگانگان، به عنوان یک اصل اساسی و حیاتی تاکید کردند.
تنها چند مورد از بیانات رهبر انقلاب در لزوم «بی اعتمادی» به آمریکایی ها و اقمار ایشان(همچون انگلیس و فرانسه و آلمان) به این قرار است:
– هدفشان از مذاکره پیدا کردن راه حل منطقی نیست، بلکه تحمیل نظراتشان است (اول فروردین ۹۲ حرم رضوی)
– آمریکاییها غیرقابل اعتماد، غیرمنطقی و ناصادق هستند (۳۰ تیر ۹۲ دیدار مسئولان نظام)
– مذاکره با آمریکا جز در موارد خاص نهتنها هیچ نفعی ندارد بلکه ضرر هم دارد (۲۲ مرداد ۹۳ دیدار مسئولان وزارت امور خارجه و سفرا و نمایندگیهای ایران در خارج از کشور)
– مذاکره با آمریکا مشکلات ما را حل نمیکند (همان)
– از مذاکرات نهتنها فایدهای عاید نشد، بلکه لحن آمریکاییها تندتر و اهانت آمیزتر شد/ طلبکاریشان بیشتر شد (همان)
– آمریکاییها پس از مذاکرات نهتنها دشمنیها را کم نکردند بلکه تحریمها را اضافه کردند (همان)
– اظهارات آمریکاییها نشان میدهد نمیشود به آنها اطمینان و اعتماد کرد (همان)
– نگرانم، چون طرف مقابل حیلهگر است (۲۱ اسفند ۹۳ دیدار خبرگان)
– طرف مقابل بهشدّت اهل فریب و دروغ و نقضعهد و حرکت در خلاف جهت صحیح است (۲۰ فروردین ۹۴، دیدار مداحان)
– من هیچوقت نسبت به مذاکره با آمریکا خوشبین نبودم (همان)
اما در نقطه مقابل این دیدگاه در رأس نظام، جریان استحالهطلب، نه تنها سردمدار نظام سلطه و عامل اصلی تضییع حقوق ملت ایران در تمام حیات جمهوری اسلامی را نه تنها مصداق «متخاصم» نمیدانند، که طبعا همکاری با آن و اقمار آن را هم مصداق جاسوسی و همکاری با بیگانگان نمی انگارند. متاسفانه در دولت حسن روحانی، این دیدگاه بر راس تشکیلات اطلاعاتی دولت هم تحمیل شده و در بزنگاه هایی چون کشف جاسوس در تیم هسته ای(به ویژه مورد دری اصفهانی) با کشف شبکه جاسوسان محیط زیستی، وزیر اطلاعات و تشکیلات تابعه او نه تنها جاسوسی متهمان را زیر سوال بردند، که حتی در مورد دری اصفهانی، او را تلویحا یک «سرباز گمنام» در جبهه دیپلماسی خواندند!
در واقع در عمده مواردی که بر سر مساله جاسوسی بین یک ضابط قضایی و دستگاه قضاء با دولت اختلاف پیش می آید و دولتی ها حاضر نیستند علی رغم وجود شواهد و مدارک آشکار و قطعی از رابطه یک عنصر با عوامل آمریکایی یا بریتانیایی و انتقال اطلاعات، جاسوسی او را بپذیرند، وجود همین «ذهنیت» است که اصولا آن دولت بیگانه را «متخاصم» یا «معاند» نمی داند. در وجه افراطی این ذهنیت، چه بسا داشتن روابط و پیوندهای وثیق و قوی با عواملی در دولت های فلان و بهمان، یک «امتیاز» نیز محسوب شود، چرا که می تواند روند مذاکرات مورد نظر برخی ها را تسهیل کند.
به طور قطع، اثبات دشمنی و تخاصم دولتی چون دولت آمریکا با جمهوری اسلامی کار سختی نیست: کشوری که چند سالی است بی رحمانه ترین تحریم های تاریخ را علیه کشور ما تحمیل کرده، با عملیات اطلاعاتی و خرابکاری(در همکاری تنگاتنگ با سرویس های جاسوسی متحد) در تاسیسات هسته ای ما خرابکاری و دانشمندان هسته ای ما را ترور می کند، مقام نظامی عالیرتبه ما را که در دعوت رسمی در کشور همسایه به سر می برد، وحشیانه ترور می کند و کوچک ترین حق توسعه نظامی و دفاعی یا نفوذ منطقه ای را برای ما قائل نیست (در حالی که برای کشورهای کوچک و کم سابقه ای چون امارات و قطر این حقوق را قائل است)، از هر نوع تلاش برای ضربه زدن به نظام مستقر و حتی تمامیت ارضی کشور ابایی ندارد و در همه این سال ها، سرمایه گذاری گسترده ای برای وارد کردن ضربات مهلک به کشور ما صورت داده و… و. قطعا «دشمن» است و هر نوع رابطه پنهان عناصر حکومتی ایران با عوامل این کشور و انتقال اطلاعات حساس و محرمانه، مصداق بارز «جاسوسی» است. این مساله شامل ارتباط این چنینی با کشورهای متحد و همپیمانان استراتژیک واشینگتن در ضربه زدن به منافع ملی جمهوری اسلامی نیز می شود.
شاید به لحاظ نمادین، انحراف بزرگ در تعیین «دوست» و «دشمن»، و سفیدسازی از دولت هایی که خصم ایدئولوژیک جمهوری اسلامی هستند، زمانی کلید خورد که در دهه ۷۰، «دبیر» شورای عالی امنیت ملی این کشور، در حالی که یکی از مهم ترین مسوولیت های اطلاعاتی و امنیتی کشور را به عهده داشت، برای ادامه تحصیل، خاک انگلیس و مقر دیرپاترین سرویس جاسوسی دنیا، یعنی سرویس جاسوسی انگلستان، را انتخاب کرد و چند سالی به بهانه تحصیل در رشته «حقوق» به یک کشور خارجی با سابقه طولانی استعمار ایران سفر می کرد. حتی یکی از نشریات داخلی مدعی شد که روحانی برای اخذ مدرک ارشد و دکتری، ۱۷ سال به بریتانیا رفت و آمد داشت و ۷۰ سفر به انگلستان و اسکاتلند صورت داد. [۱]
این که امروز، امثال «علی ربیعی» و «حسام الدین آشنا» به منتقدان سرسخت «گاندو» تبدیل شده اند، به نوعی خاک پاشیدن بر حقیقت و پوشاندن نقص عملکرد و کم کاری خود و دوستانشان در قبال کشف نفوذی ها و سد کردن راه جاسوسی است.
سینماپرس: مجتبی امینی تهیه کننده سریال «گاندو» به ارائه توضیحاتی درباره نحوه پخش فصل دوم این سریال با پایان تعطیلات نوروزی پرداخت.
به گزارش سینماپرس، با پایان تعطیلات نوروزی، مجتبی امینی تهیه کننده سریال «گاندو» درباره چگونگی ادامه پخش این سریال توضیحاتی ارائه داد.
تهیه کننده سریال «گاندو» گفت: ما برای رسیدن به پخش نوروز به خاطر درخواستهای زیاد مردم و پاسخ دادن به نیاز مخاطب در شرایط سخت کرونایی و با تلاش یک گروه دویست نفری سعی کردیم سریال را برای پخش در نوروز آماده کنیم که امشب پخش در قسمت سیزدهم سریال موقتاً به اتمام خواهد رسید.
وی در ادامه افزود: امیدواریم در آیندهای نزدیک، ادامه سریال «گاندو»، بدون هیج گونه ملاحظهای روی آنتن برود.
همچنین کوروش کمرهای مشاور مدیر شبکه سه سیما طی توئیتی اعلام کرده است که «ادامه گاندو بعد از انتخابات» خواهد بود و با این جمله که «سخن بسیار است» به همین توضیح کوتاه اکتفا کرده است.
فصل دوم سریال «گاندو» به نویسندگی آرش قادری، کارگردانی جواد افشار و تهیه کنندگی مجتبی امینی محصول مؤسسه فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی است.