X

بایگانی فروردین 29, 1400

دفتر سینمایی

ابتذال فرم، ساختار و محتوا در «بعد از تو»! – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: در برهه کنونی سینمای ایران تبدیل به شوخی شده است. بارها گفته شده ابتذال تنها برای آثار کمدی نیست چراکه در ژانر ملودرام هم ابتذال نقش دارد. اساساً بخش عمده‌ای از تولیدات سینمای ایران بر اساس تجربیات سطحی شکل می‌گیرد؛ تولیداتی که هیچ گونه نگرش یا نگاه خاصی در آن یافت نمی‌شود و فاقدِ ارزش سینمایی هستند، بنابراین در این شرایط ابتذال و ساده‌انگاری در محتوا باعث می‌شود مخاطب این گونه فیلم‌ها را پس بزند.

به گزارش سینماپرس، فیلم «بعد از تو» به کارگردانی فرهاد نجفی که این روزها در پلتفرم‌ها اکران آنلاین شده با همان شرایطی که ذکرش رفت ساخته شده است، اینکه چرا باید چنین فیلم‌هایی اجازه ساخت بگیرند و اینکه چرا فیلمی مثل بعد از تو باید ساخته شود، مشخص نیست. این فیلم عاری از قصه و فیلمنامه و روایت منسجم است. انگار فیلمساز دستش خالی بوده و تنها با یک طرح چند خطی سراغ ساخت فیلم سینمایی رفته است. نجفی پیش از ساخت بعد از تو دو فیلم بلند هم ساخته و این فیلم در جشنواره‌های مختلف جایزه گرفته است.

اساساً اتمسفر این فیلم بیشتر به شکل و شمایل فیلم‌هایی است که نگاه به جوایز خارجی دارند، بسترسازی لازم برای سیاه‌نمایی را انجام داده و موضوعی الکن با روایتی که فقط پنج دقیقه کارکرد دارد، نمی‌تواند برای مخاطب ایرانی کارساز باشد، «بعد از تو» دیالوگ‌محور است و دو بازیگر دارد که دائماً به صورت پینگ‌پنگی در حال گفتگو هستند، البته این گفتگو هم نمی‌تواند موقعیت بسازد. پیشنهاد لیلا به راننده آژانس در همان ابتدای فیلم می‌توانست بستر مناسبی برای شکل‌گیری یک اثر حادثه‌ای باشد، اما هر چه فیلم جلو می‌رود، منطقی در پیشنهاد لیلا و راننده دیده نمی‌شود. اینکه لیلا هر از چندگاهی پیاده می‌شود و با چند نفر صحبت می‌کند یا به آن خانه می‌رود که فیلم‌هایش را بگیرد، هیچ ربط دراماتیکی به اصل ماجرا ندارد و البته اصل ماجرا هم مجهول می‌ماند، لیلا در ماشین از زندگی‌اش حرف می‌زند، اما نکته خاصی احساس نمی‌شود، به طوری که انگار فلاش‌بک‌ها هیچ کارکرد مهمی ندارند. زمانی که می‌گوییم فیلم فارغ از فیلمنامه منسجم جلو می‌رود، یعنی خبری از گره‌افکنی دراماتیک وجود ندارد. ماشینی در حال حرکت است، امیرعلی رانندگی می‌کند و لیلا هم اتفاقات زندگی‌اش را شرح می‌دهد و مشخص نیست چرا باید او با یک راننده آژانس صمیمی شود و اینکه چرا باید در ازای یک کار ساده ۱۰۰ میلیون بدهد؟ چه جالب در جایی که لیلا می‌خواهد اقدام به خودکشی کند، راننده تاکسی خود را دوست صمیمی فرهاد معرفی می‌کند! که به نظر شوخی است. کارگردان سینما را به تمسخر گرفته است، همان سکانس بیابان را که لیلا می‌خواهد اقدام به خودکشی کند به یاد بیاورید، شلخته بودن میزانسن به موازات محتوای سطحی و ساده‌انگارانه مخاطب را پس می‌زند. فیلمساز جای دوربینش را نمی‌داند و در آن سکانس به اصطلاح مهم وقتی لیلا از طریق موبایل با فرهاد در حال مکالمه است به جای اینکه ما دیالوگ بشنویم، صدای موسیقی پخش می‌شود و این یعنی فاجعه در ساختار! سکانس پایانی آنقدر زود و بی‌دلیل رخ می‌دهد که انگار فیلمساز برای خودکشی لیلا عجله داشته است. آنچه در محتوا دیده می‌شود تکرار مکررات است، آن هم به بدترین شکل ممکن در اجرا. فلاش‌بک و موضوع عشق و فقر و رسیدن به ثروت آن هم از راه نادرست موضوع منسوخ‌شده‌ای است که دیگر برای یک فیلم سینمایی جواب نمی‌دهد. «بعد از تو» نگاه سیاهی به زندگی ایرانی دارد و این دلیلی می‌شود که این فیلم بتواند در جشنواره‌های خارجی مورد استقبال قرار بگیرد. در مورد یکی دیگر از نکات منفی این فیلم می‌توانیم به بازی مینا وحید و مهدی حسینی اشاره کنیم که ضعف بازی آن‌ها از ناتوانی کارگردان و شخصیت‌سازی است که از فیلمنامه (طرح چند خطی) می‌آید، این فیلم به هیچ وجه نمی‌تواند مخاطب را راضی نگه دارد، به همین دلیل اثری فراموش‌شدنی است.

*افشین علیار /جوان

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

حروفی که قیمتی شدند


خوشنویسی از کهن‌ و اصیل‌ترین هنرهای ایرانی است که ریشه در تاریخ فرهنگی و دینی ما دارد. هنری که در دنیای معاصر و تقریبا همزمان با موج مدرنیسیم جهانی، به کمک هنرمندان خلاق و روشنفکر آن دوره شکل جدیدتری به خود گرفت، با نقاشی تلفیق شد و به اسم نقاشی‌خط به حیات خود ادامه داد. آثاری که برخی از مهمترین آنها در گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران نگهداری می‌شوند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

رخام: مسأله ای که باعث اوضاع بغرنج در سینما شده عدم توزیع عادلانه و مناسب جایگاه شغلی است/ اغلب هنرمندان حرفه ای و پیشکسوت در بیکاری مطلق به سر می برند! – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: شراره رخام بازیگر سینما و تلویزیون در پی بحران های عدیده به وجود آمده در سینما، استمرار چالش های کرونایی، انفعال مدیران و سردرگمی سینماگران گفت: مسأله ای که باعث اوضاع بغرنج در سینما شده عدم توزیع عادلانه و مناسب جایگاه شغلی است و نمی توان تنها ویروس کرونا را مقصر و مسبب این اوضاع و احوال اسفبار دانست!

بازیگر فیلم های سینمایی «چشمان سیاه» و «دختران انتظار» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: متأسفانه مدت های مدیدی است که نه تنها در سینما و تلویزیون که در سایر حرفه ها و صنوف شاهد بحرانی جدی هستیم، بحرانی که بی تدبیری مدیران در بخش های مختلف کشور سبب ساز آن شده است.

وی ادامه داد: در سینما هم مانند سایر حرفه ها و مشاغل از آنجا که هیچ استاندارد و قاعده ای وجود ندارد شاهد اوضاع بسیار اسفبار و ناراحت کننده ای هستیم و تا زمانی که مدیران سینمایی اهتمامی برای برون رفت از این شرایط و رفتن به سمت استاندارسازی و قاعده مندی نداشته باشند اوضاع همین خواهد بود!

این سینماگر سپس با انتقاد از حضور افراد بی تخصص و بی تجربه در دنیای سینما اظهار داشت:در همه جای دنیا یک هنرمند باید با رزومه و تحصیلات و تجربه وارد میدان شود اما در کشور ما این گونه نیست. متأسفانه مدت ها است ما شاهدیم شب صبح می شود و یکباره یک خانمی می آید نقش اول را در سینما و یا تلویزیون بازی می کند و بعد سر از کشور دیگری در می آورد و ارزش ها و فرهنگ ملی ما را به سخره می گیرد.

رخام خاطرنشان کرد: این اتفاقات به دلیل آن است که این بازیگر مراحل استاندارد را رد نکرده و طبیعتاً وقتی پررنگ می شود فکر می کند هر کاری را می تواند انجام دهد. این باعث تأسف است که در سینما و تلویزیون کشور جا برای کسانی که سال ها زحمت کشیدند و تحصیلات داشتند باز نمی شود و افراد در جای درست خود نیستند و همین باعث بیکاری و کم کاری و مشکلات عدیده معیشتی می شود.

وی متذکر شد: اغلب هنرمندان حرفه ای و پیشکسوت در بیکاری مطلق به سر می برند! تعداد بازیگرانی که تولیدات را پر می کنند محدود هستند. این اشتباه است. مردم  از اینکه فقط تعداد اندکی بازیگر را در همه آثار سینمایی، تلویزیونی و نمایش خانگی می بینند خسته و دلزده می شوند و از سوی دیگر واژه «امنیت شغلی» هم رسماً در سینمای ما مانند یک رویا است!

بازیگر فیلم های سینمایی «غوغا» و «عروس کاغذی» در پایان این گفتگو افزود: من امیدوارم به زودی در سینمای کشور شاهد توزیع عادلانه توأم با نظارت درست مسئولان فرهنگی باشیم و اجازه ندهیم هر کسی از گرد راه نرسیده به عنوان هنرمند امکان حضور در پروژه های متعدد را داشته باشد. ما باید دست در دست هم دهیم و مشکلات ریشه ای و دامنه دار موجود در سینمای کشور اصلاح کنیم تا شاید از این رهگذر کمی اوضاع و احوال فرهنگ و هنر کشور دچار بهبود شود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

روایت«فروشنده۳» از اعطای همه چیز برای «هیچ»/دشمن «مذاکره» می‌کند؟ – خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان

محسن حاج کرمی تهیه‌کننده مستند «فروشنده ۳» همزمان با عرضه اینترنتی این مستند سیاسی در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این اثر گفت: ما پیش از این و در جریان انتخابات سال ۹۶ مستند «فروشنده ۱» را رونمایی کردیم، سال بعد «فروشنده ۲» و امسال هم فصل سوم این مستند را به نمایش گذاشتیم. فصل اول «فروشنده» یک مستند بلند ۱۰۰ دقیقه‌ای بود که استقبال زیادی از آن شد. به یاد دارم وقتی نسخه رایگان این اثر را در صفحه سایت تولیدکننده مستند، بارگذاری کردیم، بیش از ۳ میلیون بار بازدید داشت. در آن مستند سعی کرده بودیم درباره پشت صحنه‌ها و ناگفته‌های مذاکرات، به پژوهش بپردازیم.

حاج‌کرمی بیان کرد: محتوای اصلی «فروشنده ۱» پشت صحنه اتفاقات برجام و نقش یک گروه بین‌المللی به نام «گروه بحران» بود که آن زمان آقای رابرت مالی که الان مسئول میز ایران در وزارت خارجه آمریکاست، مسئول آن بود. گروه بین‌المللی «بحران» یک اندیشکده آمریکایی است و برخی از صهیونیست‌های نشان‌دار هم جزو هیات مدیره آن هستند. ما سعی کردیم از پشت صحنه آن اتفاق گزارش مفصلی تهیه و عملکرد گروه بحران را در «فروشنده ۱» مطرح کنیم. به همین ترتیب وقتی مفاد برجام رسانه‌ای شد انطباق زیادی با گزارش پیشنهادی گروه بحران داشت.

وی ادامه داد: «فروشنده ۲» هم به برجام های منطقه‌ای می‌پرداخت حالا با گذشت ۸ سال از انتخابات سال ۹۲ عملاً بزرگترین دستاورد سیاسی دولتمردان به ادعای خود دولتمردان موضوع برجام است. دولت تقریباً در این ۸ سال دائم در فراز و نشیب این موضوع بوده است که برجام به چه نتیجه‌ای می‌رسد به طوری که در دو سال اول تلاششان در راستای شکل دادن به برجام بود، دو سال بعدی خوشحال از شکل گرفتن برجام بودند، دو سال بعدی در کش و قوس این بودند که برجام در حال پاره شدن است و یک سال هم در گیرودار این بودند که دوباره برجام را زنده کنند. چیزی که ما سعی کردیم در فصل سوم «فروشنده» به آن بپردازیم نقش پررنگ «گروه بحران» در پیش‌نویس یک توافق هسته‌ای با ایران بود، اصل چالشی که ما مطرح کردیم این بود که چگونه می‌شود دوستانی که منتقد انشا خواندن در مذاکرات بودند خودشان به یک دیکته‌نویس تبدیل شدند، چگونه می‌شود از آنچه که غربی‌ها انجام می‌دهند دیکته خوب می‌نویسند و هیچ مخالفتی با آن نمی‌کنند. بزرگترین چالش ما این است که چرا منافع ملی را با اعتماد به دشمن به راحتی از دست می‌دهند. البته ما در «فروشنده ۱» این موضوع را مطرح کردیم که تقریباً همه چیز را به هیچ داده بودند به طوری که دشمن به راحتی زیر میز زد و به هیچکدام از تعهداتش عمل نکرد.

متأسفانه ما بر خلاف اینکه خیلی ادعای دشمنی با آمریکا داریم ولی ابعاد مختلف دشمن را خوب نمی‌شناسیم و گروه‌های مختلفی را که در آمریکا درباره ایران برنامه‌ریزی، تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی می‌کنند نمی‌شناسیم. معرفی کردن این افراد به مردم ایران و مطرح کردن نقشه‌های پلید آنها باعث می‌شود نقابی از چهره آنها برداشته شود این تهیه‌کننده اضافه کرد: در «فروشنده ۳» ما شرایطی را نشان می‌دهیم که دوباره به کشور تحمیل شده و دوستان می‌خواهند توافقی عجولانه در صد روز آخر دولت داشته باشند، نشان می‌دهیم که اتفاقاتی در پشت صحنه رقم می‌خورد که البته امیدواریم واقعی نباشد و با هوشیاری بتوانند این بار زیر بار نروند.

وی افزود: متنی که گروه بحران پیشنهاد داده به پیش از انتخاب آقای بایدن برمی‌گردد و عملاً همان پیش‌نویس قبلی جلو می‌رود به همین ترتیب ما نگران همین هستیم که مبادا دوستان دوباره همان پیش‌نویس را به عنوان یک برگه جدید رو کرده و به عنوان یک اتفاق جدید در مذاکرات مطرح کنند. ما معتقدیم آن متن پیش‌نویسی که بر سرش مذاکره می‌کنند همان متن اندیشکده‌های گروه بحران است و هیچ آورده جدیدی برای ما نخواهد داشت. به همین دلیل ما در رونمایی از این مستند در چنین بازه‌ای تعمد داشتیم تا حداقل یک هشدار جدی داده باشیم.

این تهیه‌کننده مطرح کرد: ما مدت‌ها بود که درباره مسائلی مانند عملکرد دشمن به ویژه در حوزه ایران و نظر اندیشکده‌های آنها تحقیق می‌کردیم. با شناختی که تیم ما نسبت به این گروه‌ها، نقش و نفوذ آنها پیدا کرده است، تسلطی درباره آنها داریم به همین دلیل می‌دانیم که پررنگ شدن نقش آقای رابرت مالی در سیاست خارجه آمریکا برای ما یک هشدار است.

حاج کرمی بیان کرد: متأسفانه ما بر خلاف اینکه خیلی ادعای دشمنی با آمریکا داریم ولی ابعاد مختلف دشمن را خوب نمی‌شناسیم و گروه‌های مختلفی را که در آمریکا درباره ایران برنامه‌ریزی، تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی می‌کنند نمی‌شناسیم. معرفی کردن این افراد به مردم ایران و مطرح کردن نقشه‌های پلید آنها باعث می‌شود نقابی از چهره آنها برداشته شود. وقتی آنها را با هدف پلیدشان به مردم معرفی می‌کنیم مردم متوجه می‌شوند که چقدر نقشه آنها برای ما دقیق و عینی است و گاهی وقت‌ها چقدر ما ساده انگارانه و از روی خوشبینی به دشمن اعتماد می‌کنیم همان‌جور که در مذاکرات قبلی امضای دشمن را به عنوان تضمین قبول کرده بودیم.

وی ادامه داد: مجموعه‌های پژوهشی که ما با آنها کار می‌کنیم عمدتاً به همین موضوعات توجه دارند. لذا از این جهت سعی کردیم حرف متفاوتی زده باشیم.

این تهیه‌کننده بیان کرد: ما اسناد موضوع را برملا کردیم، اتفاقاً این بار انتظار داریم دولت نسبت به این اسناد پاسخگو باشد اگر واقعاً دوستان مذاکره‌کننده دیکته‌نویس نیستند اذعان کنند که مستندات ما اشتباه است. ما خوشحال می‌شویم که هم رسانه‌ها این سوال را بپرسند و هم دولت جواب بدهد که نقش اندیشکده‌های آمریکایی در مذاکرات و توافقات ما چیست و چقدر تیم مذاکره‌کننده به آن اندیشکده ها اعتماد دارند؟

وی افزود: ما امیدواریم هشدارهای منتقدان این بار کمک کند مذاکره‌کنندگان ما هوشیاری بیشتری داشته باشند و در تله طراحی شده دشمن نیفتند. به نظر ما دشمن در حال شرطی کردن مردم ما بویژه در آستانه انتخابات است و مسوولان ما باید مراقب باشند که برخی منافع سیاسی و جناحی زودگذر، منافع ملی ما را تحت‌تاثیر قرار ندهد. در برابر دشمن همه باید متحد و هوشیار باشیم و فریب نخوریم. باید پیچیدگی و عمق طراحی دشمن را درک کنیم و اسیر ساده لوحی و عجله و اعتماد به دشمن نشویم‌.

حاج‌کرمی در پایان تأکید کرد: مجموعه تولیدکننده «فروشنده ۳» با توجه به تجربه موفق در فروش و تامین مالی هر دو اثر قبلی از طریق کمک‌های مردمی، تصمیم گرفتند این اثر را هم رایگان عرضه کنند و کسانی که علاقمند به حمایت از این مجموعه هستند می‌توانند با خرید بلیط اختیاری در سایت «عمار یار»، از تولید قسمت‌های بعدی این اثر حمایت کنند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«روح» به عنوان موفق‌ترین انیمیشن‌های سال انتخاب شد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: انیمیشن «روح» محصول کمپانی پیکسار با کسب ۷ جایزه در جوایز آنی ۲۰۲۱ به‌عنوان یکی از موفق‌ترین انیمیشن‌های سال انتخاب شد.

به گزارش سینماپرس به نقل از ورایتی، شب پیش با معرفی برندگان جوایز آنی بهترین انیمیشن‌های سال پیش انتخاب و معرفی شدند.

انیمیشن «روح» علاوه بر کسب عنوان بهترین انیمیشن بلند، جایزه بهترین موسیقی، فیلمنامه، انیمیشن شخصیت، اف‌ایکس، استوری بورد و تدوین را هم از آن خود کرد.

این چهل و هشتمین باری بود که جوایز آنی که از سوی انجمن فیلم‌های بین‌المللی انیمیشن اهدا می‌شود، بهترین‌های سال پیش را انتخاب کرد.

«گرگ‌ران‌ها» هم موفق به کسب ۵ جایزه شد که بهترین فیلم بلند مستقل از جمله آن‌ها بود. جایزه بهترین کارگردانی انیمیشن بلند، طراحی تولید، طراحی شخصیت و بهترین صداپیشگی هم به این فیلم رسید.

در بخش تلویزیونی هم برنده برتر سریال «هیلدا» از نتفلیکس بود که ۳ جایزه را از آن خود کرد.

جایزه بهترین سریال برای کودکان پیش دبستانی نیز به «ماجراهای پدینگتون» اهدا شد و سریال «مندالورین» دیزنی پلاس نیز بهترین انیمیشن شخصیت‌محور لایو اکشن شد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«میرکریمی» هم سرانجام مجبور به توقف «نگهبان شب» شد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: فیلمبرداری فیلم سینمایی «نگهبان شب» که از زمستان سال گذشته آغاز شده بود، به دلیل گسترش بیماری کرونا موقتاً متوقف شده و بعد از کاهش بیماری در جامعه ادامه می‌یابد.

به گزارش سینماپرس، فیلم سینمایی «نگهبان شب» به نویسندگی مشترک رضا میرکریمی و محمد داوودی و کارگردانی و تهیه‌کنندگی رضا میرکریمی در زمستان سال گذشته آغاز شد و بر اساس برنامه‌ریزی‌های انجام شده بیش از ۲ هفته دیگر از فیلمبرداری باقی مانده است.

به دلیل گسترش شدید بیماری کرونا و بنا بر دستور ابلاغ شده توسط سازمان سینمایی و سمعی بصری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، فیلمبرداری این اثر سینمایی موقتاً متوقف شده که بعد از فروکش کردن نسبی بیماری و با صدور مجوز توسط سازمان سینمایی ادامه خواهد یافت.

نقش‌آفرینی محسن کیایی در این فیلم به تازگی پایان یافته است و حضور سایر بازیگران در مقابل دوربین همچنان ادامه دارد.

میرکریمی که تعدادی از بازیگران فیلم جدیدش را در پی انتشار فراخوان انتخاب کرده است، با این اثر نیز مانند ساخته‌های قبلی خود چند چهره تازه به سینمای ایران معرفی خواهد کرد.

محسن کیایی، تورج الوند، لاله مرزبان، علی اکبر اصانلو، صفورا خوش طینت، فهیمه هرمزی، زهرا اسلامی، پرهام غلاملو، محمدصادق ملک، علی غابشی، مهراد اکبرآبادی، ایمان سلگی، نوید بانی، ویشکا آسایش و کیومرث پوراحمد جمع بازیگران «نگهبان شب» را تشکیل می‌دهند.

عوامل این فیلم نیز عبارتند از تهیه‌کننده و کارگردان: رضا میرکریمی، نویسندگان: رضا میرکریمی و محمد داوودی بر اساس طرحی از رضا میرکریمی، مدیر فیلمبرداری: مرتضی هدایی، مجری طرح و مدیر تولید: محمدصادق میرکریمی، برنامه ریز و دستیار اول کارگردان: محمد عسگری، طراح چهره‌پردازی: محمود دهقانی، مدیر صدابرداری: سعید بجنوردی، طراحی و ترکیب صدا: امیرحسین قاسمی، تدوین: رضا میرکریمی، طراح صحنه: سعید حسنلو، طراح لباس: زهرا صمدی، منشی صحنه: محمود نجفی، مدیر تدارکات: محمد مجتهدی، عکاس: حافظ احمدی، فیلمبردار پشت صحنه: فاطمه تقوی و جلوه‌های ویژه رایانه‌ای: محمد برادران.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

بخش اذانگاهی شبکه رادیویی تهران با صدای «محمد صالح‌علاء» – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: بخش اذانگاهی شبکه رادیویی تهران با طنین صدای محمد صالح‌علاء از برنامه «دعوت» پخش می‌شود.

به گزارش سینماپرس، پروانه طهماسبی مشاور محتوایی ویژه‌برنامه افطاری شبکه رادیویی تهران گفت: ویژه برنامه ماه رمضانی «دعوت» حدود ۹ سال که در ماه‌های رمضان از رادیو تهران روی آنتن می‌رود. این برنامه کاری از گروه اخلاق و زندگی شهروندی شبکه رادیویی تهران که تا پایان ماه رمضان هر روز از ساعت ۱۹:۳۰ تا ۲۱ از موج اف. ام ردیف ۹۴ مگاهرتز پخش می‌شود.

وی افزود: برنامه با دعوت محمد صالح علاء از روزه داران بر سر سفره افطار شبکه رادیویی تهران آغاز می‌شود.

همچنین؛ بخش‌های اذانگاهی ویژه برنامه افطاری دعوت با صدای محمد صالح علاء تقدیم روزه داران خواهد شد.

طهماسبی با اشاره به اینکه آیتم اصلی برنامه یک گفتگوی مفصل با آدم‌های خاص است، خاطر نشان کرد: بخش اصلی برنامه گفتگو با آدم‌های خاصی که در هر شرایطی سعی می‌کنند کمک حال دیگران باشند، آدم‌هایی که جور دیگری زندگی می‌کنند و دنیا را از دریچه دیگری می‌بینند و برای زندگی بهتر افراد نیازمند تلاش مثبت می‌کنند. هر شب به صورت مجازی آدم‌های خاصی بر سر سفره افطار رادیو تهران دعوت هستند از خیرین، نیکوکاران، ایثارگران، امدادگران.

این برنامه شامل آیتم‌های متنوعی که می‌توان به نیایش‌های اذانگاهی علی میرمیرانی صاحب قلم و نویسنده کتاب ما همه خوبیم اشاره کرد. مجید اسدزاده متخصص تغذیه هر روز با بیان اصول صحیح تغذیه در ماه مبارک رمضان روزه داران را راهنمایی می‌کند.

آیتم «گفتگو با در» به همت صادق داوری فر از تهیه کننده‌های رادیو تهران تهیه و تولید می‌شود، که گفتگوهای فردی با درهای مختلفی که در زندگی با آن روبرو می‌شویم.

علاوه بر این؛ روایت ماه رمضان از زبان یک کودک، سخنان بزرگان، دعوت نامه‌های مختلف از زبان آدم‌های مختلف، نیایش و ترانه از دیگر بخش‌های این برنامه است.

مهدی مجنونی تهیه کننده، الهام شوقی گوینده و نویسنده، مریم شهرام پور و مهدی رسولی نویسنده، یاسمن طاهری آیتم ساز کودک، سپیده آقاجانی هماهنگی از جمله عواملی هستند که با این برنامه همکاری می‌کنند.

مخاطبان در سرتاسر دنیا می‌توانند از طریق وب سایت WWW.RADIOTEHRAN.IR ضمن استفاده از پخش زنده شبکه، در جریان آخرین خبرهای رادیو تهران قرار بگیرید. در محدوده استان تهران از طریق موج اف. ام ردیف ۹۴ مگاهرتز و ای. ام ردیف ۱۳۳۲ کیلوهرتز این برنامه شنیده می‌شود.

همچنین شنوندگان از سرتاسر کشور هم می‌توانند شبکه رادیویی تهران را از طریق گیرنده‌های دیجیتال (ست تاپ باکس) دریافت کنند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

سرمایه «بعد از اتفاق» از طریق بخش خصوصی حاصل شده است و انتظار برای بازگشایی مجدد سینماها چندان درست نیست – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: پوریا حیدری‌اوره کارگردان «بعد از اتفاق» ضمن بیان این مطلب که مراحل دریافت پروانه نمایش این فیلم به دلیل کرونا به تعویق افتاده است عنوان کرد که مستقل‌ها در تصمیم‌گیری‌های سینما جایی ندارند.

به گزارش سینماپرس، پوریا حیدری اوره کارگردان فیلم سینمایی «بعد از اتفاق» در گفتگو با مهر درباره سرنوشت اکران اولین ساخته سینمایی خود گفت: شورای‌های پروانه نمایش فیلم‌های سینمایی، به دلیل مسائل کرونا اغلب با تأخیر و تعویق تشکیل شده و فیلم ما هم دیر به شورا رفت. ضمن اینکه ما یک مشکل کوچک فنی در نسخه اولیه ارائه شده به شورای پروانه نمایش داشتیم که این موضوع را هم به ما دیر اطلاع دادند و دیر توانستیم آن را مرتفع کنیم البته به ما قول داده‌اند که هرچه سریع‌تر مجوز نمایش را صادر کنند.

وی افزود: هر زمان که به ما پروانه نمایش را بدهند «بعد از اتفاق» را به نمایش می‌گذاریم چنانچه فرصت اکران سینمایی آن مهیا نشود، با یکی از سرویس‌های اینترنتی پخش فیلم را آغاز می‌کنیم.

درآمد اکران آنلاین کمتر است، اما…

این کارگردان اظهار کرد: اکران آنلاین درآمد کمتری از اکران سینمایی دارد. البته الان دیگر سینمایی برای اکران وجود ندارد. ضمن اینکه مشکل دیگر بسترهای آنلاین قاچاق فیلم‌هاست که البته اجتناب‌ناپذیر است حتی وقتی فیلمی در آمریکا ساخته و در بسترهای اینترنتی به نمایش گذاشته می‌شود، بلافاصله نسخه‌ای از آن در فضای مجازی منتشر می‌شود. با این حال ما دیدیم که فیلمی مثل «شنای پروانه» هرچند قاچاق شد ولی وقتی اکران آنلاین شد باز هم توانست بالغ بر دو میلیارد تومان بفروشد، چون خیلی از مردم خود را موظف به تماشای قانونی دانستند و به نوعی فرهنگ‌سازی صورت گرفته است.

دیدیم که فیلمی مثل «شنای پروانه» هرچند قاچاق شد ولی وقتی اکران آنلاین شد باز هم توانست بالغ بر دو میلیارد تومان بفروشد، چون خیلی از مردم خود را موظف به تماشای قانونی دانستند و به نوعی فرهنگ‌سازی صورت گرفته است حیدری عنوان کرد: سرمایه «بعد از اتفاق» از طریق بخش خصوصی حاصل شده است و انتظار برای بازگشایی مجدد سینماها چندان درست نیست چون اگر هم باز شود، خیلی از فیلم‌ها در صف اکران قرار دارند.

وی ادامه داد: من فیلمساز مستقلی هستم و افرادی مثل من در هیچ چیزی تصمیم‌گیر نیستند، همین که پروانه نمایش فیلم ما را بدهند و بتوانیم حتی فیلم را به صورت اینترنتی به نمایش بگذاریم راضی هستیم. البته در اکران عید دیدیم که چه بلایی بر سر فیلم‌ها آمد، بلافاصله بعد از اکران فیلم‌ها، سینماها بسته شد و اتفاق خاصی برای فروش آثار رخ نداد. با این حال کمی هم باید دورنگری و به این فکر کنیم که حتی اگر سینماها باز و بساط کرونا برچیده شود، باز هم طول می‌کشد که دوباره مخاطب به سینما رجوع کند، چون هنوز مخاطبان از بیماری ترس دارند و به خاطر تماشای یک فیلم سلامتی خود را به خطر نمی‌اندازند.

این کارگردان مطرح کرد: البته این یک چالش جهانی است و نمی‌توان گفت که فقط ایران گرفتار این موضوع است. حتی در کشورهایی که واکسیناسیون را آغاز و خیلی از مردم عادی هم واکسن دریافت کرده‌اند باز هم اکران سینمایی ضعیفی دارند، حتی خیلی از سینماهای آنها همچنان تعطیل است. این یک موضوع جهانی است که برای خیلی از بیزینس‌های حیاتی‌تر هم مشکلات فراوانی به وجود آورده است.

دو سال است منتظر بهبود شرایطیم!

وی با اشاره به حمایت‌های سازمان سینمایی توضیح داد: واقعاً نمی‌دانم کمک‌های سازمان سینمایی به چه شکل است و اطلاعی هم از آن ندارم ولی فکر نمی‌کنم چنین شرایطی هم برای سازمان سینمایی وجود داشته باشد ضمن اینکه کسی نمی‌داند این وضعیت چه زمان تمام می‌شود همه در این دو سال مدام منتظر بهبود شرایط بوده‌اند. از سوی دیگر این حمایت‌ها در خیلی از صنایع و کارها هم صورت نگرفته که ممکن است خیلی مهمتر از سینما باشند.

حیدری در پایان گفت: من با پلتفرم‌های خارجی برای اکران «بعد از اتفاق» صحبت کرده‌ام اما مسأله من همان دریافت پروانه نمایش است، دوست دارم اکران فیلم همزمان در ایران و خارج از ایران صورت بگیرد چون اگر زودتر در ایران اکران شود و نسخه‌ای از آن قاچاق شود به قرارداد بین‌المللی ما لطمه وارد می‌شود ولی با این حال کار ما با پلتفرم‌های خارجی چند گام جلوتر از پلتفرم‌های ایرانی است.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

از سویی تعطیلات مداوم و از سویی خطرات ناشی از کرونا همه ما را از زندگی عادی دور کرده است – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: بازیگر سریال «روزی روزگاری» گفت: در حال حاضر مشغول بازی در پروژه خاصی نیستم، پیشنهاداتی برای بازی داشته ام اما کمی استراحت می کنم و در شرایط فعلی کرونا به صلاح نیست که در پروژه ای حاضر شوم.

به گزارش سینماپرس، ژاله علو در گفت‌وگو با میزان، پیرامون مجموعه فعالیت‌های خود در عرصه بازیگری گفت: در حال حاضر مشغول بازی در پروژه خاصی نیستم، پیشنهاداتی برای بازی داشته ام اما کمی استراحت می کنم و در شرایط فعلی کرونا به صلاح نیست که در پروژه ای حاضر شوم.  

بازیگر سریال «روزی روزگاری» در همین رابطه ادامه داد: البته گه گاه در رادیو فعالیت دارم و همچنان کارهایم را ادامه می دهم اما به طور کلی کرونا شرایط کار را برای بسیاری از همکارانم سخت کرده است، این شرایط به هیچ وجه اجازه فعالیت مستمر را به ما نمی دهد، از سویی تعطیلات مداوم و از سویی خطرات ناشی از کرونا همه ما را از زندگی عادی دور کرده است.

این بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون در همین رابطه اضافه کرد: یکسال گذشته برای بسیاری از دوستان و همکاران قدیمی من بسیار سخت گذشته است، این شرایط و کم شدن کارها باعث شده تا اکثریت با مشکلات معیشتی مواجه شوند، از سویی شاهد آن بودیم که برخی از هنرمندان عزیز هم به دلیل به بیماری از میان ما رفتند که ناراحت کننده و غم انگیز است.  

وی حمایت از هنرمندان پیشکسوت را لازمه روزهای کرونایی دانست و ادامه داد: از نظر من وقتی نزدیک به یکسال و نیم درگیر این بیماری هستیم و بسیاری از مشاغل و کارها تعطیل شده اند، باید بیش از پیش هوای هنرمندان پیشکسوت را داشته باشیم زیرا آنها عمر خود را پای این هنر گذاشتند و حال باید توجه بیشتری را داشته باشند.  

علو با اشاره به وضعیت تازه بیماری کرونا در کشور خاطرنشان کرد: هر روز آمار ناامید کننده ای از کرونا شنیده می شود، طبیعتا این امری بدیهی است که ما باید خودمان برای حفظ جانمان رعایت پروتکلهای بهداشتی را جدی بگیریم اما کلا امیدوارم وضعیت عوض شود، امیدوارم کرونا سریعا از بین برود، آرزوی همیشگی من برای مردم سلامتی و شادی بوده و در این شرایط تبعا این آرزو دو چندان می شود، امیدوارم روزی برسد که بار دیگر با آرامش و راحتی در کنار هم زندگی کنیم.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

قبل از «ارکستر سمفونیک» و «ارکستر ملی» ما نیاز به «ارکستر سازهای ملی» داریم/من صرفا برای بهبود اوضاع ارکسترهای وطنم به ایران آمده بودم – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: علی رهبری گفت: در دوران کودکی خیلی به مراسم سینه زنی و نوحه خوانی می رفتم. در سن نوزده سالگی ایده ساخت «نوحه خوان» به ذهنم رسید و در بیست سالگی آن را خلق کردم. آرزوی من این است که یک وزیر از من بخواهد که مهم ترین ارکستر ایران را بدون چشمداشت مادی به دست گیرم و درست کنم.

به گزارش سینماپرس، علی رهبری زاده ۵ خرداد ۱۳۲۷ در تهران،  موسیقی‌دان و رهبر ارکستر ایرانی است. او که در اتریش مهد موسیقی کلاسیک دنیا مشهور و فعال است، با رهبری بیش از ۱۲۰ ارکستر مطرح دنیا و ضبط حدود ۲۵۰ آلبوم اثر موسیقی کلاسیک جهانی با مهم‌ترین ارکسترها و اپراهای دنیا یکی از مطرح‌ترین چهره‌های موسیقی ایران است.

قبل از «ارکستر سمفونیک» و «ارکستر ملی» ما نیاز به «ارکستر سازهای ملی» داریم/من صرفا برای بهبود اوضاع ارکسترهای وطنم به ایران آمده بودم

به قول علی رهبری، ارکستر دقیقا عین فوتبال است و برای موفقیت باید یک تیم قوی و یک سرمربی قوی داشته باشد. در همین خصوص و پیرامون مشکلات ارکستر سمفونیک تهران و نیز مشکلات روز موسیقی کشور با این رهبر باسابقه موسیقی جهان گفتگویی انجام داده ایم که در ادامه می خوانید:

قبل از «ارکستر سمفونیک» و «ارکستر ملی» ما نیاز به «ارکستر سازهای ملی» داریم/من صرفا برای بهبود اوضاع ارکسترهای وطنم به ایران آمده بودم

**بی‌شک شما شناخته‌ترین هنرمند ایرانی ژانر موسیقی کلاسیک نزد جهانیان هستید.   رسیدن به این جایگاه نادر است، سهم کشور زادگاهتان در این تعالی  به چه اندازه است؟

-من هرچه دارم از مملکت خودم است. من از خوش شانس ترین بچه های ایرانی بودم که از دوران کودکی و از پنج سالگی مادرم دست مرا در موسیقی گرفت و از همان اول تشخیص داده بود که من خیلی به موسیقی علاقه دارم. او تا زمانی که پانزده یا شانزده ساله بودم تمام و کمال من را حمایت و اموراتم را دنبال می کرد و هنوز تا قبل از اینکه به خارج از کشور بیایم به هنرستان محل تحصیلم می آمد و کارهایم را پیگیری و مراقبت می کرد.

یکی از شانس هایی که آن زمان آوردم این بود که نه پدرم معروف بود نه مادرم. به قول معروف نه پول داشتیم نه پارتی و من اینها را همه شانس می دانم چراکه بچه هایی که در این چنین محیط و شرایطی رشد و نموّ می کنند، کار می کنند و با دوز و کلک و حقه بازی آشنا نمی شوند چون والدینشان به این کارها وارد نیستند. چون این قشر از جامعه اکثرا یا کارگر بودند یا مغازه دار یا کارمند و یا مثل پدر من که پزشکیار بیمارستان بود. ازینرو در امور و پست های سطح بالاتر نبودند که با مواردی خارج از آن دنیای ساده و بی پیرایه خود آشنا شده یا سروکار داشته باشند.

همان زمان من و آقای باغپور که فکر کنم اسمشان را «فرهنگفر» گذاشتند در برنامه های مختلف شرکت می کردیم. در سن ده یازده سالگی در تلویزیون برنامه کیهان بچه ها بود که در آن برنامه اجرا می کردیم.   در همین ایام بود که مرحوم استاد دهلوی استعداد من را کشف کردند. یادم هست که جلوی مدرسه و در حضور همه گفتند این «علی رهبری» آینده درخشانی در موسیقی خواهد داشت. همین جمله ای که ایشان گفتند زندگی من را عوض کرد. یعنی این جمله در ذهن من چیزی را گنجاند که تو باید به یک جایی برسی. ایشان از آن به بعد بسیار برایم زحمت می کشیدند و با من موسیقی کار می کردند و گاه شبها تا دیر وقت در هنرستان موسیقی به من آموزش هارمونی و آهنگسازی می دادند.
بعد من را برای ادامه تحصیل در رشته موسیقی به اروپا فرستادند. بعد که در اروپا فهمیدند من آسیستانت(دستیار) آکادمی موسیقی وین(اتریش) شدم، و آن زمان یک جایزه بسیار مهم کسب کرده بودم، همچنین تلاش کردند که وزیر فرهنگ وقت من را به ایران دعوت کنند و من بیایم به جای ایشان و مرحوم مصطفی کمال پورتراب، رئیس هنرستان موسیقی بشوم. و آمدم و رئیس کنسرواتوار هنرستان شدم. که بلافاصله ارکستر صد نفری کنسرواتوار تهران را تشکیل دادیم. خلاصه کلی کارها کردیم و بزرگ ترین شانسم این بود که زمانیکه در سن حدودا ۲۷ سالگی و چند سال قبل از پیروزی انقلاب من را مجدد به ایران دعوت کردند و با وجود استادان بزرگ و نامدار آن زمان همچون مرحوم پایور، مرحوم پورتراب، مرحوم حنانه، مرحوم ظریف و خود مرحوم دهلوی و کلا تمام اساتید بزرگ موسیقی که برای همگان شناخته شده هستند، همه با من رابطه خوبی داشتند.
سه سال مانده به پیروزی انقلاب اسلامی من خیلی از اوضاع ناراضی بودم و به شدت انتقاد می کردم که  بیشتر کارها و امورات ظاهری و نمایشی است و آنچنان که باید به هنرستان ها رسیدگی نمی شود. البته آقای حسنی که در آن دوران رئیس تالار رودکی بودند و مرد بزرگی بود به من گفت که اینجا جای تو نیست و باید برای شرکت در مسابقه معتبری رهبری ارکستر که در فرانسه برگزار می شود شرکت کنی. ایشان باعث شد چیزی را که من اصلا فکرش را هم نمی کردم بروم و شرکت کنم و مدال طلا را ببرم.

البته سرنوشت برای من اینگونه رقم خورد که یکی دو سال بعد از پیروزی انقلاب وقتی ارکستر فیلارمونیک برلین را برای دومین یا سومین بار رهبری می کردم، آقای دکتر حسنی هم در آن کنسرت حضور داشت.

اینها را همه گفتم که بگویم همه این توفیقات و موفقیت ها برآمده از مملکت خودم است. و تمام مدت سی سالی که دور از ایران بودم. من سه سال قبل از انقلاب که ایران را ترک کردم اصلا دیگر قصد بازگشت نداشتم چون بعد از موفقیت هایی نظیر برنده شدن مدال طلای جهانی در یک مسیری برای رهبری ارکسترهای شاخص بین المللی قرار گرفتم و البته از سوی کشور خودم ایران هم نه کسی از من دعوت می کرد نه چیزی می نوشت و نه سخنی یا خواسته و پیشنهادی بود.

البته بعد از سی سال که به ایران برگشتم متوجه شدم اصلا ایراد و مشکل از سوی مسولین نبوده است! و متوجه شدم مشکل از اکثریت موزیسین های داخلی بود که تمایل و انگیزه ای برای به کار گرفتن موزیسینی که در سطح جهانی کار می کند وجود نداشته است. که هدف و انگیزه اصلی ایشان هم این بود که اسم و اعتباری که برای خود در ایران دست و پا کرده بودند تخریب نشود و ازین دست موارد. خلاصه بعد از سی سال که به کشورم بازگشتم حقیقتا متوجه شدم اصلا صحبتی از من نشده حتی آثاری که خیلی وقت پیش و حتی در سن ۲۰ سالگی نوشته ام مثل «نوحه خوان» و «خون ایرانی» و دیگر آثارم که قطعاتی بسیار قوی هستند به فراموشی سپرده شده و راجع به فعالیت های بین المللیم هم هیچ صحبتی نشده است. حتی این آقایانی که سالهاست در شوراهای تصمیم گیر موسیقی هستند حتی در بسیاری از کنسرتهای اروپایی من بوده اند از کنسرتهایم در وین گرفته تا برلین و پاریس بوده اند و دیده اند اما زمانیکه به ایران برگشته اند در موردشان با هیچ کسی صحبت نکرده اند.

خلاصه اینکه من همیشه به مملکتم علاقه داشتم و با وجودیکه مدیر بودم نمی خواستم در مورد آثار خودم صحبت کنم و یا سوء استفاده ای از موقعیت خودم کرده باشم، بیشتر آثار دیگران را اجرا می کردم. حتی در مورد آفرینش آثار خودم هم همواره آنها را بر مبنای بُن مایه موسیقی زادگاهم ایران و آثاری که در کودکی و نوجوانی شنیده بودم، خلق می کردم.

این شانس بزرگ من بوده که در فضای موسیقی سنتی بزرگ شده ام. استاد رحمت اله بدیعی خیلی برای من زحمت کشیدند که من ردیف های صبا را آموختم و خیلی دیگر از اساتید موسیقی ایرانی برایم زحمت کشیدند. استاد دهلوی هم اصرار داشتند که من پیانونوازی و موسیقی کلاسیک غربی را با جدیت ادامه دهم که بعدها در محافل بزرگ موسیقی غربی به شهرت رسیدم. و همه اینها را مدیون مملکت خودم می دانم.
۱۶ سال پیش که بعد از سی سال به وطن بازگشتم واقعا هدفم این بود که اوضاع موسیقی را بهبود ببخشم ولی متاسفانه متوجه شدم اوضاع خیلی بدتر از آن هست که فکر می کردم. حقوق نوازنده ها بسیار پایین بود، برنامه ریزی ها افتضاح بود. البته یک سری هم به صورت مافیایی با سطحی خیلی پایین در شوراها و خانه موسیقی و اینها خیلی کارهای ابتدایی انجام می دهند و خیلی هم به صورت رفیق بازی و بده بستان کار می کنند و این چیزهایی بود که من از همان دوران بچگی از اینگونه رفتارها متنفر بودم.

این بود که مجدد از ایران رفتم تا اینکه ۶ سال پیش دوباره من را دعوت کردند و واقعا هم در این مدت فکر کنم این اولین بار بود که ارکستر سمفونیک تهران برنامه هفتگی داشت، همه به موقع به سر کار می آمدند، کار ارکستر درجه یک بود و عده ای را آماده کرده بودم که بتوانند ان شاءالله یک روزی ادامه بدهند ولی متاسفانه همچنانی که من روبروی این آقایان گفته و باز می گویم، یک سری شوراهای بسیار بسیار بی سواد، یک نوازنده کمانچه سنتی و یک خواننده موسیقی سنتی و یک ترانه نویس را آورده بودند و می خواستند شورای ارکستر سمفونیک تشکیل بدهند. من هم که به معنای واقعی کلمه یک عمر کامل خود را به صورت حرفه ای و تخصصی در حوزه موسیقی کلاسیک صرف کرده ام نمی توانستم اینها را به عنوان تصمیم گیران این موسیقی بدانم که کمترین دانشی از آن نداشتند. از همه موارد بدتر اینکه من می خواستم تعدادی را برای آینده مهیا کرده و آموزش بدهم، آنها هم که متوجه این اوضاع اسفناک شدند که نه بنیاد رودکی چیزی متوجه می شود و نه وزیر و نه معاون وزیر شناختی نسبت به این حوزه فنی دارند، اینها هم وسوسه شدند و گفته بودند هیچ اشکالی ندارد، اگر آقای رهبری استعفا کردند، ما خودمان درستش خواهیم کرد کما فی السابق! و متاسفانه بعد از استعفای من در طی این حدود شش سال اوضاع را افتضاح کردند چون واقعا این کاره نبودند و صرفا زیاده خواهی می کردند.

قبل از «ارکستر سمفونیک» و «ارکستر ملی» ما نیاز به «ارکستر سازهای ملی» داریم/من صرفا برای بهبود اوضاع ارکسترهای وطنم به ایران آمده بودم

**شما حدود ۲۵۰ آلبوم در ژانر موسیقی سنگین کلاسیک خلق کرده‌اید و بیش از ۱۲۰ ارکستر از جمله معتبرترین‌ ارکسترهای بزرگ جهان را رهبری کرده‌اید. برنامه ریزی تان برای رسیدن به این نقطه چگونه بود؟

-تمام رهبران خیلی حرفه ای که در تمام دنیا معروف هستند تقریبا همینطور فعالیت و برنامه ریزی می کنند و حتی بیشتر از این هم اثر دارند. متاسفانه هستند کسانی که حتی یک یا دو یا چند ارکستر درست و حسابی را رهبری نکرده اند و به ایران می آیند و ادعا می کنند که در سطح جهانی رهبری کرده اند که ادعایشان کاملا دروغ است. این چیز عجیبی نیست.

متاسفانه انقدر در ایران از من حرفی به میان نیامده که آدم مجبور میشود مدام از خودش بگوید.  من اینجا فقط ۴۰ سی دی اُپرا دارم. ما یک ایرانی نداریم که توی اروپا مدیر هنری باشد. من در بروکسل، پراگ، مالاگا، زاگرب و بسیاری ارکسترهای دیگر که ازجمله بزرگ ترین ارکسترهای جهان هستند و من مدیر هنری شان بوده ام که نه تنها در ایران بلکه در کل خاورمیانه یک نفر نیست که در این سطح ارکسترهای فیلارمونیک جهانی فعالیت کند. همان مدال طلای فرانسه که من گرفتم، حتی یک مورد هم در خاورمیانه نیست که برنده این مدال شده باشد.

یا ارکستر فیلارمونیک برلین که من آسیستان آقای «فون کارایان» بزرگ ترین رهبر دنیا در فستیوال بزرگ زالسبورگ شدم. از تمام خاورمیانه یک نفر موزیسین نداریم که اثر اُپرایی در سطح اروپا و جهان انجام داده باشد و من ۴۰ اثر اُپرایی دارم. یا رهبری ۱۲۰ ارکستر از ارکسترهای بزرگ لندن گرفته تا پاریس و توکیو را رهبری کرده ام و در این راه زحمت های زیادی کشیده ام.

متاسفانه سطح موسیقی کلاسیک غربی در ایران انقدر پایین است که ناچارم تنها  از فعالیت های خودم بگویم. متاسفانه رسانه ها هم به خودشان زحمت نمی دهند بروند و در اینترنت جستجو و تحقیق کنند و ببینند. مثلا شخصی می آید و ادعا می کند که من در آمریکا مدیر هنری ارکستر بزرگ هستم در صورتیکه ما میدانیم که اصلا اینچنین چیزی وجود ندارد و این ادعا کذب است. متاسفانه مثلا از بیست خبرنگار یکی نمی رود پیگیری کند که آیا این ادعا صحت دارد یا خیر. و متاسفانه این همه موارد مرا ناچار می کند که از فعالیت های خودم دم بزنم.

قبل از «ارکستر سمفونیک» و «ارکستر ملی» ما نیاز به «ارکستر سازهای ملی» داریم/من صرفا برای بهبود اوضاع ارکسترهای وطنم به ایران آمده بودم

**در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟

-اثر «چنین گفت زرتشت» را که حدود یک ساعت و خورده ای است را برای ارکستر فیلارمونیک زاگرب و گروه کُر نوشته ام که به خوانندگی آقای فکری اجرا شود که به خاطر بحران شیوع ویروس کرونا به تعویق افتاد ولی چند ماه دیگر ضبط و اجرا خواهد شد. این اثر نیز بخشی از همان مجموعه «مادرم ایران» است. بعد از آن قطعه «غمنامه پارسی» را شروع کردم که «اکیلیوس» نویسنده مشهور یونانی که آن هم حدود هفتاد دقیقه است و ماه آینده ضبط خواهد شد و این هم در همین مجموعه «مادرم ایران» است که برای کمپانی جهانی «ناکسوس» ضبط خواهد شد.   و همین الان مشغول نوشتن اثر «بلبل های پارسی» هستم برای دو خواننده بسیار خوب دو برادر دوقلو به نام سعیدی که در اصفهان زندگی می کنند. این اثر بر پایه موسیقی سنتی ایرانی در حال ساخت است.

قبل از «ارکستر سمفونیک» و «ارکستر ملی» ما نیاز به «ارکستر سازهای ملی» داریم/من صرفا برای بهبود اوضاع ارکسترهای وطنم به ایران آمده بودم

**با گسترش فضای مجازی سیل موسیقی ها و بخصوص خواننده هایی که  کوچکترین دانشی از موسیقی نداشتند، صرفا با بهره از اِلِمان‌های شنیداری همچون کیک ها و بیس های هیجان برانگیز و  سطحی و تکثر موسیقی های سبک و اشعار دم دستی، سطح شنیداری مخاطب ایرانی  سیر نزولی یافت. به نظر شما این آسیب اجتناب ناپذیر بود یا می شد لااقل تا حدودی مهار شود؟

-تمام مشکلات افول سطح موسیقی که به نظر من موسیقی ایران در هفتاد سال پیش از کره جنوبی جلوتر بود و الان حدود پنجاه سال از کره جنوبی عقب تر است. این را من چون بارها در آن کشور رهبری کرده ام می گویم و واقعا هم جای تعارف نیست و ما از نظر موسیقی از این کشور هم عقب تر هستیم. من سال ۹۴ قرارداد ماهیانه ۳۰ هزار یورو دستمزد برای رهبری ارکستر سمفونیک کره جنوبی را رد کردم تا بیایم با دستمزدی بسیار بسیار پایین برای کشور خودم خدمت کنم.  

دلیل اصلی این نزول این است که یک شورایی گرد هم جمع شده اند که از سی سال پیش در بنیاد رودکی و صدا و سیما حضور دارند که اعضای این شوراها طی این سی سال ثابت بوده اند و از نظر موسیقی خیلی سطح پایین هستند. همین شوراها اختیارات را از دست تمام وزرای دوره های مختلف گرفته اند. خودم چون در مقاطعی به ایران رفته ام و کار کرده ام از نزدیک شاهد بوده ام که چطور وزیر و معاونش به شدت تحت تاثیر رای و نظر این افراد هستند. این شوراها باعث شده اند که در تمام ایران حضور دارند و برای همه امور موسیقی تصمیم گیرنده اول و آخر هستند. در بین اینها هستند کسانی که بنابر منبع موثق در ۲۴ شورای مختلف حضور دارند در صورتیکه اینچنین چیزی در هیچ کجای دنیا نیست که بیست سی سال یک گروه ثابتی باشند و تصمیم های کلان موسیقی اتخاذ کنند.
ازینرو همین ها باعث شده اند که سطح موسیقی در کشور ما پایین بماند. اینها هستند که مجوز هر نوع موسیقی ای را صادر کرده اند، اینها هستند که از آقای سریر تا ریاحی و گنجه ای و بخصوص آقای حمیدرضا نوربخش، همه در این شوراها هستند البته اینها از دوستان من هستند ولی هیچ کدام صلاحیت این کار را ندارند. اینها در تمام امورات موسیقی در ایران تصمیم گیرنده بوده اند. پس هر اتفاقی در موسیقی این مملکت بیافتد باید سراغ اینها رفت.
امیدوارم وزیر بعدی که می آید به عنوان اولین اقدام، تغییری بنیادی ایجاد کند و رویکرد این شوراها را تغییر دهد. شوراهایی که واقعا بوی نفتالین می دهند. در ایران بنیاد رودکی یعنی خانه موسیقی، کارهایی که در صدا و سیما انجام میشه، یعنی خانه موسیقی، حالا خانه موسیقی چیه؟ یک گروهی هستند که هرچند بار خودشان خودشان را انتخاب می کنند و بر خلاف تمام قواعد دنیا اینها به نحوی این انتخابات را برگزار می کنند که همیشه خودشان پای ثابت هستند و در همه چیز هم دخالت می کنند.
من فکر می کنم تمام موارد و مشکلاتی را که شما عنوان کردید در مورد اوضاع افتضاح موسیقی، مسول اصلیش این گروه هستند. همانطور که قبلا هم گفتم اینها همکاران و دوستان من هم هستند و مشکل شخصی با هیچ کدام از ایشان ندارم، همه هم خیلی مهربان و خوب هستند ولی اصلا صلاحیت انجام این کار را ندارند و سطحشان خیلی خیلی پایین است.  

قبل از «ارکستر سمفونیک» و «ارکستر ملی» ما نیاز به «ارکستر سازهای ملی» داریم/من صرفا برای بهبود اوضاع ارکسترهای وطنم به ایران آمده بودم

**تعداد قابل توجهی از خوانندگان موسیقی ایرانی هم با تکثر آثار پاپِ مردم پسند سعی کردند خود را به مخاطب نزدیک‌تر کنند و به سمت ارائه آثار پاپ با  رگه‌هایی از موسیقی اصیل حرکت کردند. به زبان دیگر، اینجا به جای اینکه موسیقی فرهیخته مخاطب را به دنبال خود بکشاند و باعث ارتقاء سطح ذائقه شنیداری آنان شود، کارکرد خود را نزول بخشید. از دید شما، اینجا مقصر اصلی کیست؟ مخاطب یا موزیسین؟

-این سوال هم از جنس همان سوال قبلی و مشابه آن است. تمام مشکلات به شوراها بازمی گردد و مقصر اصلی این جریان گرایش و تداخل موسیقی اصیل ایرانی با پاپ هستند. وقتی سطح بالا برود، انتظارها هم طبیعتا بالا خواهد رفت ولی چون سطح شوراها پایین هت نتیجه و خروجی اش را در موسیقی شاهد هستیم. هر هنرمندی در سطح توانایی های خودش به دنبال پاپیولارتر و محبوب و مردمی تر شدن است تا بر تعداد مخاطبینش بیافزاید.

هر عقل سلیمی اندکی فکر کند متوجه خواهد شد که این همه رئیس جمهور، وزیر ارشاد و معاونینشان و مسولین بنیاد رودکی، رئیس دفتر موسیقی و دیگران، سال های سال آمده اند و رفته اند، چرا هیچ تغییری در وضع موسیقی نه تنها ایجاد نشده بلکه عقب گرد هم داشته ایم. و دلیلش این است که این مسولین عوض شده اند ولی آنهایی که تصمیم گیرنده اصلی بوده اند، یعنی همان شوراهای تصمیم گیرنده، آنها هیچ وقت عوض نشده اند و یک عده مشخص هستند که حدود سی سال است در این شوراها حضور دارند.   

آقای روحانی وقتی آمدند خیلی به ما امید دادند چون قرار بود همه چیز را زیر و رو کنند. ولی میبینید که نتیجه کارشان در حوزه موسیقی حتی از زمان آقای احمدی نژاد هم خیلی پایین تر آمد. چرا؟ چون افرادی که در سی سال گذشته تصمیم گیرنده اصلی در این شوراها بوده اند متاسفانه کماکان سر جای خودشان هستند و متاسفانه چون از نظر موسیقی سطحشان پایین بوده آنها هم پیشرفت خاصی نکرده اند و احتمالا عقب هم رفته اند.

همانطور که قبلا هم گفته ام، اگر بخواهد اوضاع موسیقی در کشورمان درست شود، واقعا یک وزیر، فقط یک وزیر باید بیاید و در موسیقی هم یک انقلاب بکند و خودش را به زمان وفق دهد نه با سطح پایین این شوراها.

این را هم بگویم که من همیشه با تمام وجود آرزویم این بوده که یک ارکستر درجه یک فقط با سازهای ملی داشته باشیم. سال ۹۴ که به ایران آمدم با همکاری آقای اسماعیل تهرانی و دیگران یک ارکستر واقعا خیلی خوب تشکیل دادیم که کارشان هم عالی بود و خوب پیش بردیم ولی متاسفانه بعد از من تداوم نیافت. اگر وزیر با اینکه چه چیزی برای مردم مهم است، آشنا باشد، قبل از ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی، ما نیاز به ارکستر سازهای ملی داریم و این ارکستر را هم هر کسی نمی تواند تشکیل بدهد و پیش ببرد. باید حتما به کار ارکسترداری وارد باشد. باید رهبر درجه یک باشد. پس من بازهم تاکید می کنم که ارکستر اصلی کشور باید ارکستر سازهای ملی باشد. الان کشور چین بهترین ارکسترش ارکستر سازهای ملی اش است. بعد در مقابلش ارکستر سمفونیک هم دارند. و این در بسیاری از کشورهای دیگر هم بر همین منوال است.

قبل از «ارکستر سمفونیک» و «ارکستر ملی» ما نیاز به «ارکستر سازهای ملی» داریم/من صرفا برای بهبود اوضاع ارکسترهای وطنم به ایران آمده بودم

**ارکستر سمفونیک تهران در دوره شما به آرمانی‌ترین سطح خود رسید. دینامیک و صدادهی فوق العاده ارکستر سمفونیک و آرشه‌های یکدست و نوانسها و آکسان‌ها،   کاملا شبیه ارکسترهای درجه یک اروپایی صدا می‌داد.    همه چیز خوب داشت پیش می رفت ولی چرا تداوم نیافت؟

-بله درست می فرمایید. صد در صد همینطور بوده. من اطمینان دارم ارکستر سمفونیک تهران برای اولین بار در طول حیاتش در سال ۹۴ بچه ها با یک نظم بخصوص سر کارشان می آمدند. افراد بی نظم را از ارکستر اخراج کردیم. البته همانها سر و صدا هم کردند ولی کار عالی داشت انجام می شد اما پس از دوازده ماه، معاون هنری آن زمان آقای مرادخانی به قولهایی که داده بودند عمل نکردند و شرایطی را که ما روز اول برای ارکستر سمفونیک قرار گذاشته بودیم که از نظر مالی و سایر موارد هماهنگ باشد، با وجودیکه هنوز هم قول می دادند متوجه شدم اصلا این توافقات را عملی نمی کنند و بعد هم یک شورای بسیار ابتدایی آورده بودند متشکل از یک نوازنده کمانچه و یک ترانه نویس و چند نفر دیگر که در مورد ارکستر سمفونیک نظر بدهند و تصمیم گیری کنند که هیچ شناختی ازین حوزه تخصصی نداشتند.

خیلی ها از من سوال می کنند که چرا نماندید و ادامه ندادید. آنها جلوی من قراردادی را گذاشتند که اگر امضاء می کردم، نتیجه این ارکستر ضعیفی می شد که الان هست. برای نمونه ارکستر ملی را ببینید، در دوازده ماه، برایشان یازده برنامه می گذارند! اصلا درست نیست! یک ارکستر معمولیِ معمولی در همین ترکیه این تعداد برنامه برای یک ماه و نیمشان است! چرا این تعداد برنامه در ایران باید برای یک سال باشد؟ و این مشکل بزرگی بود و اگر من می ماندم می گفتند آقای رهبری، ما که حقوق شما را به موقع می دهیم و خوب هم به شما می رسیم! انگار من به ایران آمده بودم که وضع خودم را سر و سامان ببخشم و بهتر کنم. فراموش کرده بودند که درآمد من در اروپا حدود ۶ برابر ایران است و من صرفا برای بهبود اوضاع ارکسترهای وطنم به ایران آمده بودم.
خلاصه می خواستند من را راضی کنند  که ارکستر به صورت پروژه ای دربیاید که من قبول نکردم و الان متاسفانه ارکستر همان است که می خواستند.    
الان ارکستر سمفونیک تهران هر روز هفته کار نمی کنند. نوازنده ها حقوق به اندازه کافی نمی گیرند و کفاف مخارج زندگی شان را نمی دهد. جای خوب برای تمرین ندارند، ساز خوب ندارند و هزار گرفتاری دیگر. متاسفانه در آن زمان برای وزیر و معاون هم فرقی نمی کرد و بعد گفتند خب بالاخره آقای شهرداد روحانی یا آقای حیدریان یا آقای کیارس، اینها می آیند و ادامه می دهند ولی من همه اینها را خوب می شناسم تجربه ای در این کار نداشته اند. هیچ وقت مدیریت ارکستر نکرده اند و هیچ وقت ارکستردار نبوده اند و ارکسترداری هم به این آسانی نیست. الان آمده اند و کار را افتضاح کرده اند، پنج نفر را آنجا گذاشته اند که این پنج نفر تشخیص بدهند که رهبر مهمان چه کسی بیاید و چه کسی نیاید! انگار ما انقدر رهبر ارکستر از سطوح مختلف داریم که اینها بنشینند و از میانشان انتخاب کنند.
خلاصه اینکه از وقتی ارکستر را در اختیار بنیاد رودکی قرار دادند اوضاع ارکستر به شدت بد شد. چون در بنیاد رودکی حتی یک نفر نیست که به موسیقی وارد باشد. اگر مشابه این مساله در ورزش روی دهد از وزیر گرفته تا همه متوجه می شوند و بازتاب و پیگیری به دنبال واهد داشت ولی در موسیقی اینچنین نیست و این شوراها هم هر کاری که دلشان می خواهد انجام می دهند.  
کاری که ما در سال ۹۴ با ارکستر پیش بردیم در صد سال عمر این ارکستر بی نظیر بود. اما متاسفانه ارکستر بعد از آن دوره سیر نزولی در پیش گرفت.

قبل از «ارکستر سمفونیک» و «ارکستر ملی» ما نیاز به «ارکستر سازهای ملی» داریم/من صرفا برای بهبود اوضاع ارکسترهای وطنم به ایران آمده بودم

**شما از منظر موسیقایی در فرهنگی غیر ایرانی بالنده شدید و با همان فرهنگ و رفتار حرفه‌ای مطلق، دعوت همکاری در ایران را پذیرفتید. از آن جمله که برای شما کار و کیفیت نوازندگان و وقت شناسی و تعهد به کار برایتان بسیار از شهرت و محبوبیت نوازندگان مهمتر بود و گزینش شما فارغ از جایگاه اجتماعی، شهرت و کسوت نوازنده‌ها بر توانمندی و تعهد کاری آنان متمرکز بود تا آنجا که عذر تعدادی از نوازندگان ارکستر سمفونیک را بخاطر عدم تعهد کاری و مسائل دیگر خواستید. به نظر شما این روش در درازمدت هم می توانست تاثیر مثبتی برجای بگذارد؟

-ارکستر مثل فوتبال می ماند. فوتبال باید یک تیم خوب داشته باشد و از همه مهم تر سرمربی تیم است. و شما اگر در موسیقی سرمربی داشته باشید می توانید در هر کجای دنیا ارکستر درجه یک درست کنید. به قول توسکانینی رهبر بزرگ موسیقی قرن بیستم «ارکستر بد وجود ندارد، رهبر خوب باید ارکستر را اداره کند» و به عقیده من در ایران از ابتدا تا کنون به این مهم پی نبرده اند. همین ترکیه اما این را خوب متوجه شده اند و در دنیا میگردند و بهترین رهبران را دعوت می کنند چه اهل ترکیه باشند چه نباشند که بیشترشان هم خارجی هستند.
در ایران یکی از مسولین گفته بودند ما خیلی رهبر ارکستر داریم و از این بابت اصلا مشکلی نداریم. این نشان می دهد که اصلا نمی دانند کی به کیه و چی به چیه!

قبل از «ارکستر سمفونیک» و «ارکستر ملی» ما نیاز به «ارکستر سازهای ملی» داریم/من صرفا برای بهبود اوضاع ارکسترهای وطنم به ایران آمده بودم

**اثر «نوحه‌خوان» را در سن ۲۰ سالگی خلق کردید که بعدها آن را بسط و گسترش داده و با شرکت معتبر جهانی ناکسوس ضبط و منتشر کردید که با استقبال فراوان مواجه شد. ایده ساخت این اثر از کجا آمد و آیا در آفرینش این اثر از نوحه به معنای واقعی کلمه هم بهره بردید؟

-در سن نوزده سالگی ایده ساخت «نوحه خوان» به ذهنم رسید چون ما در دوران کودکی خیلی به مراسم سینه زنی و نوحه خوانی مرفتیم. یک مسجد بزرگ کنار خانه ما بود و من خیلی دلم می خواست داستان روز عاشورا را بنویسم و  به همین خاطر در وین این پروژه را شروع کردم و استادم «گوتفرید فون اَینِم» که مشهورترین آهنگساز اتریش بود خیلی خوشش آمد که من این را می نویسم و من به خاطر همین اثر «نوحه خوان» جایزه آکادمی وین را هم دریافت کردم. این جایزه بسیار سطح بالایی داشت و برنده شدن در این رویداد کار شاقی محسوب می شد. خوشبختانه این اثر که برآمده از حس و حال من از روز عاشورا بوده به عنوان بهترین کارم برایم مانده است.
من در اتریش همیشه مدیر ارکستر و نیز مدیر  کمپانی هنری «کُخ اینترنشنال» بودم که می توانستم قطعات خودم را اجرا کنم یا بدهم کسی دیگر اجرا کند اما هیچوقت این کار را نکردم و اعتقاد داشتم این خودش یک نوع فساد محسوب می شود و ازینرو خیلی ها من را به عنوان آهنگساز نمی شناسند و الان تازه شروع کرده ام تا قطعات و آثارم را به تدریج و ترتیب منتشر کنم.

قبل از «ارکستر سمفونیک» و «ارکستر ملی» ما نیاز به «ارکستر سازهای ملی» داریم/من صرفا برای بهبود اوضاع ارکسترهای وطنم به ایران آمده بودم

**مجموعه بنیاد رودکی مدتیست تصمیم گرفته‌ تا ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی را با رهبران مهمان هدایت کنند. آیا تداوم فعالیت این دو ارکستر با رهبر مهمان بهتر از رهبر ثابت است؟

-به هیچ وجه با رهبر مهمان درست نیست. اینها بزرگترین اشتباهشان این است که می گویند ارکستر فیلارمونیک وین فقط رهبر مهمان دارد و رهبر دائم ندارد ولی این در حالی است که نود و نه درصد ارکسترهای دنیا که بیش از یک هزار ارکستر هستند، مدیر هنری دارند، رهبر دائم دارند، چون به آنها نیاز دارند.   بخصوص ارکسترهای ضعیف که به شدت به رهبر دائم نیازمند هستند. ارکستر سمفونیک تهران هیچ وقت با رهبر مهمان درست نمی شود آن هم با رهبرهای مهمان که فقط برای یک کنسرت خوب هستند، که اغلب دوستان خوبمان هم هستند و من همه را هم خوب می شناسم. اینها می توانند به صورت مهمان باشند و من هم در زمان مدیریت خودم آنها را به عنوان رهبر مهمان دعوت کرده بودم اما اصلا نمی شود ارکستر را فقط با رهبر مهمان درست کرد. اینها اشتباهی که می کنند این است که ارکستر وین را مثال می زنند. این ارکستر درست است که شورا دارد ولی اولا اینکه شورایش از بهترین موزیسین های ارکستر فیلارمونیک وین هستند یعنی در دنیا درجه یک هستند و بعد هم رهبران مهمانی که می آورند هم از بهترین رهبران دنیا هستند. بعد چطور ارکستر سمفونیک تهران  با این شورا و فقط با رهبران مهمان در این سطح می تواند از منظر کیفی ارتقاء یابد. و متاسفانه شرایط ارکستر سمفونیک تهران در حال حاضر افتضاح است!

قبل از «ارکستر سمفونیک» و «ارکستر ملی» ما نیاز به «ارکستر سازهای ملی» داریم/من صرفا برای بهبود اوضاع ارکسترهای وطنم به ایران آمده بودم

**ارسلان کامکار موزیسین شناخته شده، دو سال پیش در مصاحبه ای گفته بود هیچ کس جز علی رهبری نمی‌تواند ارکستر سمفونیک را نجات دهد. به نظر شما آیا بین موزیسین‌های ایرانی گزینه‌ای برای هدایت آرمانی ارکستر سمفونیک وجود دارد؟

-بله بارها شنیده ام که ایشان لطف داشته اند و از بنده تعریف کرده اند که تنها من می توانم ارکستر سمفونیک را بهبود ببخشم. البته از من بغیر از این هم نباید انتظار داشت چون من عمرم رو پای این کار گذاشته ام. اما این ارکستر نیازمند بهبوده که برای جوانها آماده و مهیا شود و باید بازسازی بشود. مثلا آقای کیارس قرار بدو تابستان بعدش با ایشان کار کنم و خیلی های دیگر که نمی خواهم اسم ببرم و نیازمند کار بیشتر هستند.  
در طی ۵ سال بعد هم که آقای شهرداد روحانی رهبری ارکستر سمفونیک تهران را برعهده داشتند. ایشان که شاگرد خود من بوده اند. و به نظرم برای گونه موسیقی «لایت» (سبک) خیلی هم خوب بودند و از همه ایرانیان دیگر بهتر بودند ولی برای موسیقی کلاسیک و ارکستر سمفونیک تجربه چندانی نداشت هرچند تجربه اش از بقیه بیشتر بود ولی فکر می کرد می تواند ارکستر سمفونیک را اداره کند و ارتقاء ببخشد و متاسفانه چون وزیر ارشاد و معاونش و حتی شوراها هم در این حوزه اطلاع چندانی نداشتند، مدیریت ایشان را پذیرفتند. و همیشه فکر می کنند که اوضاع ارکستر سمفونیک درست خواهد شد.  
در آخر اینکه آقای کامکار هم به من لطف داشتند و من هم همیشه گفته ام که انشالله یک روزی می آییم و درستش می کنیم. ارکستر را هم یک هفته ای می شود درست کرد فقط این کار از وزیر بر می آید که یک قدم برای ارکستر سمفونیک و کلا موسیقی بردارد.

**اثر سترگ «سونت‌های شکسپیر» به کجا رسید؟

-من این اثر  «سونت‌های شکسپیر» را در اختیار آقای «دنیل لِویتین» مرد بزرگ و مشهور موسیقی کلاسیک آمریکا است. او شیفته این کار شد و تمام آن را در اختیار گرفت تا با یک سری از خواننده های مشهور دنیا آن را کار کنند. این از شانسهای بزرگ پروژه  «سونت‌های شکسپیر» بوده که انشالله  اگر این کار به اتمام برسد رکورد همه را خواهد شکست.
ناگفته نماند من از همکاری بسیاری از موزیسین های ایرانی بهره بردم تا تنظیم ها ایرانی باشند و به نوعی ایران خودمان را نمایندگی کند چون در دنیا خیلی صدا خواهد کرد.

**ارکستر کنونی سمفونیک تهران علاوه بر مشکلات در حوزه رهبری، از کیفیت پایین سازها بویژه سازهای زهی رنج می برد که بر  رنگ صدا و سونوریته نوازنده و کلیت استرینگها تاثیر می‌گذارد، جاییکه شاید پول آرشه یکی از نوازندگان ویلن یکِ ارکسترهای مشهور اروپایی از قیمت چند ساز نوازنده ارکستر سمفونیک ما بیشتر باشد، قطعا ازین حیث کاری از دست نوازنده برنمی‌آید.   به نظر چه راهکاری برای ارتقاء سازهای نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران قابل پیشنهاد است؟

-همانطور که چندین بار گفته ام قضیه تمام مشکلات یک ارکستر با یک رهبر ارکستر درجه یک حل خواهد شد که مسول باشد. با این بازی های شورایی و گروهی کاری از پیش نمی رود. البته در ایران خیلی از کارها به صورت شورایی و گروهی به نحو احسن پیش می رود ولی در مورد ارکستر، فقط یک رهبر باتجربه سطح بالا نیاز است. رهبر در اینجا به کیفیت ساز نوازندگان، تمرینهایشان و سطح کارشان رسیدگی خواهد کرد در غیر این صورت به هیج وجه درست نخواهد شد.

**شما حدود ۱۰ سال پیش نظریه‌ای در مورد یکی از ریتم‌های ادواری موسیقی ایرانی مطرح فرمودید که موزیسین‌های ایرانی را شگفت زده کرد. نظریه‌ای که در آن ریتمی که در موسیقی عامیانه تا کنون با عنوان شش هشتم شناخته می‌شد را هفت هشتم عنوان کردید که دقیقا بر اساس  تقدم چهار هشتم ـ سه هشتم (یک دو سه چار، یک دو سه)   منطبق است. شما با طرح این بینش نشان دادید که بسیاری از مفاهیم و ملودی‌ها و نغمات موسیقی ایرانیان اگر بر مبنای نت‌نویسی درست برگردان نشده یا نشود نمی تواند منتقل کننده دقیق و درست آثار را در پی داشته باشد. لطفا در این خصوص توضیح بفرمایید که قرار بود در مورد این اشتباه دسته جمعی موزیسین‌های ایرانی و خطای نادرست در درک ریتم واقعی این هفت هشتم به صورت مفصل در قالب کتاب یا مقاله‌ای توضیح دهید. آیا مطلبی مفصل در این خصوص منتشر کرده‌اید یا خیر؟

-این یک حقیقت است که آهنگسازان قدیمی ما برخلاف آهنگسازان قدیمی ترکیه، خیلی خوب نمی توانستند ریتم ها را بنویسند. به همین دلیل هم هست که در موسیقی سنتی ما، ریتم سنتی ما وجود ندارد. شما در هیچ جای موسیقی سنتی وقتی کتاب های موسیقی سنتی را باز می کنید از استاد صبا و کتاب های دیگر ردیف، هیچ وقت این ریتم های اصیل ایرانی مانند «هفت هشتم» «ده هشتم»   «یازده هشتم» و ریتمهایی ازین دست آورده نشده است. در ترکیه اما به دلیل حضور موسیقیدانان اروپایی در این کشور در آن زمان ها، این ریتمها را که در اصل از ایران گرفته اند را مکتوب کردند.
این مساله ریتم هفت هشتم را من حدود دوازده سال پیش کشف کردم و مرحوم استاد مصطفی کمال پورتراب جزء اولین کسانی بودند که واکنش نشان دادند و از این قضیه استقبال کرد و ایشان البته از همه هم واردتر بودند. بعضی ها در ایران اصلا نفهمیدند قضیه چه بوده ولی این یک حقیقتی است که بهش توجه نشده و به قول شما که در سوال ذکر کردید همان ریتم آهنگ عامیانه را می نوشتند و وقتی به یک موزیسین خارجی می دادند، متوجه می شدند آن موزیسین خارجی نمی تواند این قطعه و ریتم را بنوازد. در صورتیکه اصلا مشکل از نوازنده و موزیسین خارجی نبوده بلکه ایراد از نت نویسی و پارتیتور بوده که در نوشتن میزان ها به جای «هفت هشتم» به غلط از وزن «شش هشتم» استفاده می کردند. و من آن زمان این را به طور کامل توضیح دادم و خیلی ها هم متوجه شدند و خوشحالم که شما هم این را مورد توجه قرار داده اید.
در نهایت آرزوی من این است که یک وزیر از من بخواهد که مهم ترین ارکستر ایران را بدون چشمداشت مادی به دست بگیرم و درست کنم و ازین بابت می گویم وزیر، چون این کار شاید تنها به دست ایشان حل شود. من با تمام وجود مشتاق و عاشق کار برای سرزمینم هستم و با تمام وجود برای موسیقی ایران و سربلندی سرزمینم از هیچ کوشش و داشته ای دریغ نخواهم کرد.

مشاهده خبر از سایت منبع