درگذشت خالق نمایشگاه «بسم الله» به علت کرونا
اصغر یعقوبی، هنرمند ایرانی مقیم مالزی که برپاکننده نمایشگاه اسم اعظم «بسم الله» بود، بر اثر کرونا درگذشت.
اصغر یعقوبی، هنرمند ایرانی مقیم مالزی که برپاکننده نمایشگاه اسم اعظم «بسم الله» بود، بر اثر کرونا درگذشت.
بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون با انتشار متنی خطاب به وزرای ارشاد و بهداشت، خواستار رسیدگی سریع آنها به وضعیت یک هنرمند درگیر بیماری کرونا شد.
سینماپرس: کارکردان فیلم سینمایی «دینامیت» گفت: بسیار مهم است که ساخت فیلم با موضوع «عملیات مرصاد» توسط چه کسانی و با چه سابقهای ساخته شود و قطعا نباید شعاری باشد، چراکه ما افرادی را در چرخه سینما و دیگر عرصه ها داریم که ظاهرا انقلابی هستند، اما تنها دغدغه آنها گرفتن پروژه به هر عنوانی است
به گزارش سینماپرس، مسعود اطیابی در گفتوگو با میزان پیرامون اهمیت پرداخت به آثارای با موضوع «عملیات مرصاد» گفت: درباره بحث گروهک منافقین کارهای زیادی شده مثلا در جشنواره فیلم فجر دو سال پیش دو سه فیلم سینمایی در این مورد دیدیم و در تلویزیون هم چندین سریال راجع به این موضوع پخش شده است، اما این فیلم و مجموعههای صرفا راجع به عملیات مرصاد نبوده و در آنها اشاراتی به این عملیات شده است. تنها در فیلم سینمایی «ماجرای نیمرزو: رد خون» ساخته محمد حسین مهدویان به عملیات مرصاد اشارت نسبتا مستقیمی شده است.
وی در همین راستا افزود: من معتقدم نباید با پرداخت بیش از حد به موضوعاتی چون عملیات مرصاد مخاطب را از اینگونه سوژه ها گریزان کنیم بللکه فکر میکنم باید فیلمهای خوب اما محدودی در این باره ساخته شود و ماندگار شود یعنی هر کسی در مورد چنین سوژههایی فیلم نسازد بلکه باید آهسته و با دقت در این زمینه گام برداشت.
کارگردان فیلم سینمایی «دینامیت» پیرامون معیارهای اساسی برای ساخت فیلمهایی از این دست عنوان کرد: اگر فیلمها در زمینه عملیات مرصاد و اصولا حوزه دفاع مقدس شعاری باشد نتیجه آن منفی است اینگونه فیلمها نباید بر اساس الگوهای غربی ساخته شود و به جای بیان واقعیتهای خودمان نباید تن به کپی برداری از فیلمهای دیگران بدهیم. پرداخت به موضوع منافقین نیاز به بحث و مطالعه زیادی دارد اینکه ریشه آنها چه بود و چگونه برخی جوانان ما را به انحراف کشاندند و تفکر آنها را مریض و از جوانان سوءاستفاده کردند موضوعات مهمی است که باید بیشتر به این سمت حرکت کرد و به آگاهسازی نسل جدید پرداخت. وقتی از منافقین حرف میزنیم بخشی از آن راجع به پشت پرده آنها و بخشی هم افرادی هستند که فریب آنها را خوردند و این فریب خوردهها را نمیتوان با جریان اصلی و رهبران گروه منافقین یکی در نظر گرفت.
این تهیهکننده و کارگردان تصریح کرد: شاید اگر من بخواهم فیلمی در این مورد بسازم جذابترین سکانس فیلم را به مرگ کسانی اختصاص میدهم که با فریب و نیرنگ گروهک منافقین فریب خورده و به هلاکت رسیدند. در قضیه داعش هم وضع به همین صورت است و خط و مشی اصلی رهبران و اتفاقات پشت پرده و نیرنگ آنها باعث گرویدن افراد به داعش شده است. به همین خاطر باید در این زمینه آگاهی رسانی کرد تا افراد به ویژه جوانان فریب تروریستها را نخورند.
اطیابی با تاکید بر مشی اصلی گروهک منافقین مبنی بر فریب افراد پیرامون ویژگیهای تصویری این رویداد بیان کرد: گروهک منافقین چهره اصلی خودشان را در عملیات مرصاد و جنایتهای رخ داده در اسلامآباد غرب به وضوح نشان دادند و وقتی این تصویر از آنها عریان شد مردم متوجه شدند با چه کسانی طرفند و چگونه باید با آنها مقابله کنند و به همین دلیل هم به موقع اقداماتی صورت گرفت به خصوص اقدام تحسین برانگیز و منحصر به فرد هوانیروز که با فرمان «امام خمینی (ره)» صورت گرفت. اینها از ویژگیهای عملیات مرصاد است که میتواند به تصویر کشیده شود.
این تهیه کننده سینما با اشاره به لزوم دوسویه نگری در اینگونه فیلمها بیان کرد: بسیار مهم است که اینگونه فیلمها درباره عملیات مرصاد توسط چه کسانی و با چه سابقهای ساخته شود و قطعا نباید شعاری باشد، چراکه ما افرادی را در چرخه سینما و دیگر عرصه ها داریم که ظاهرا انقلابی هستند، اما تنها دغدغه آنها گرفتن پروژه به هر عنوانی است. اینها مخاطب، صنعت و هنر را نمیشناسند. شخصی که میخواهد در این زمینه فیلم بسازد باید مخاطب را بشناسد و دغدغهمند باشد و خوشبختانه تعداد این دسته زیاد است و کارگردانهای خیلی خوبی هم داریم.
با اعلام برندگان سومین دوره جوایز بینالمللی عکاسی مینیمالیست، امیرحسین یوسفی کیساری از ایران توانست دیپلم افتخار بخش مفهومی را کسب کند.
سینماپرس: فراخوان اجراهای عمومی تئاتر خیابانی ایران ۱۴۰۰ منتشر شد.
به گزارش سینماپرس، با توجه به برنامهریزی اداره کل هنرهای نمایشی و انجمن هنرهای نمایشی ایران و لزوم حمایت از اجراهای عمومی گروههای تئاتر خیابانی در سال ۱۴۰۰، کانون تخصصی تئاتر خیابانی اداره کل هنرهای نمایشی پس از بررسی آثار حاضر در چهار جشنواره برگزار شده در سال ۱۳۹۹ (سی و نهمین جشنواره تئاترفجر، خیابان تئاتر ایران، هفدهمین جشنواره تئاتر «مقاومت» و هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران- مبارک) از میان ۱۱۷ اثر نمایشی حاضر و به تفکیک آثار براساس هر گروه نمایشی یک اثر، تعداد ۷۸ نمایش را منتخب اجرا اعلام کرد و مقرر شد این تعداد نمایش، هر کدام ۵ اجرا در مکانهای مختلف سطح شهر محل تولید اثر داشته باشند. در حال حاضر نیز این نمایشها در مرحله نخست در ۲۲ استان کشور اجرا میشوند.
با توجه به اینکه برخی از گروههای نمایشی کشور در این رویداد حاضر نیستند در راستای ایجاد فضایی متناسب و امکان حضور تمام گروهها در مرحله بعدی، فراخوانی به منظور دسترسی هنرمندان تنظیم و منتشر شد. طی این فراخوان صرفاً گروههایی که در مرحله پیشین حضور نداشتهاند و آثار خود را در سال ۱۳۹۹ تا شهریور ۱۴۰۰ تولید کردهاند امکان ثبت تقاضا خواهند داشت و از میان متقاضیان، ۴۰ اثر نمایشی پذیرفته میشود.
ثبت تقاضا از تاریخ ۱۵ مرداد ماه ۱۴۰۰ از طریق بخش «اجراهای عمومی تئاترخیابانی ایران» در تارنمای ایران تئاتر به نشانی /http//theater.ir انجام خواهد شد.
فراخوان و فهرست ۷۸ نمایش یادشده را ببینید.
سینماپرس: تهیهکننده فیلم سینمایی «یدو» گفت: شکی نیست که عملیات مرصاد قابلیت بالایی برای به تصویر کشیدن دارد، اما نکته مهم در این میان بینش و دانش و شناخت بالا از این واقعه است.
به گزارش سینماپرس، محمدرضا مصباح در گفتوگو با میزان پیرامون سالروز عملیات مرصاد و فیلمها و مجموعههایی با این موضوع گفت: پنجم مردادماه هر سال یادآور عملیات غرورآفرین مرصاد است. ما در دوران هشت سال دفاع مقدس که کشور در وضعیت سختی بود فیلمهای قابل اعتنایی را در حوزه دفاع مقدس تولید کردیم، اما امروز با وجود به روز شدن امکانات سینمایی تولیداتمان در این زمینه بسیار مهم کمتر و در زمینه موضوع خاص عملیات مرصاد تنها در فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز. رد خون» آن هم به شکل غیر مستقیم توانستهایم بپردازیم.
***دلایل عدم پرداخت مناسب به عملیات مرصاد
وی در همین راستا بیان کرد: این البته بدان معنا نیست که فیلمسازان و تهیهکنندگان دغدغهمندی نداریم و در حقیقت این ساخته نشدنها دلایل گوناگونی دارد که باید آنها را مد نظر قرار داد. باید توجه داشت فیلم و مجموعههایی هم به این عملیات اشاره داشتهاند. یکی از این حساسیتها برای پرداخت به آن کشتار بیرحمانه و غیر انسانی توسط منافقین بود که نشان دادن و به تصویر کشیدن آن به راحتی ممکن نیست. نمیتوان با داستان و فیلمنامه و امکانات فنی و لجستیکی مورد نیاز آسان برخورد کرد.
تهیهکننده فیلم سینمایی «یدو» با اشاره به ظرفیت بالای پرداخت به موضوع عملیات مرصاد در آثار سینمایی بیان کرد: شکی نیست که عملیات مرصاد قابلیت بالایی برای به تصویر کشیدن دارد، اما نکته مهم در این میان بینش و دانش و شناخت بالا در این واقعه مهم تاریخی است. حمایتهای دولتی برای ساخت فیلم یا فیلمهایی از این عملیات قطعا راهگشا و ضروری است. جدای از مباحث مالی مورد نیاز باید به آشنایی کامل نویسنده با دوران هشت ساله دفاع مقدس، اتفاقات پیرامون آن و روایتها، خاطرات، نوشتهها، تصاویر به جا مانده و… عملیات مرصاد اشاره کرد که از اهمیت بالایی برخوردار است.
***قابلیت بالای پرداخت به موضوعاتی همچون عملیات مرصاد
مصباح با بیان اینکه دوران افتخارآفرین و ارزشمند دفاع مقدس میتواند بستر بسیار خوبی برای فعالیتهای هنری و سینمای باشد اضافه کرد: هر ساعت و هر روز هشت سال دفاع مقدس قابلیت پرداخت بالایی دارد و پرداخت به آن در هر عرصهای مجالی است برای شناساندن و بازگو کردن ارزشهای به یادگار مانده از آن دوران. طبیعتا پرداخت به عملیات مرصاد و به تصویر کشیدن آن در آثار سینمایی هنوز جای کار بسیار زیادی دارد.
این کارگردان با اشاره به اهمیت قواعد ساخت فیلمی با این موضوع بیان کرد: ساخت و کارگردانی اثری با موضوع پر اهمیت عملیات مرصاد و اصولا دوران هشت ساله دفاع مقدس قواعد و ملزومات خودش را دارد. ضمن آنکه باید عامل مخاطب و جذب آن را هم در نظر داشت. هر فیلمی برای پر مخاطب بودن نیز باید مختصات و قواعد مشخصی داشته باشد. پرداخت درست موضوع، در نظر گرفتن جنبههای هنری و کلا پارامترهای فنی باید مورد توجه باشد.
***قصه مناسب و منابع مالی
وی همچنین ابراز کرد: اگر قصه مناسبی نوشته شود و منابع مالی مورد نیاز فراهم شود طبیعتا علاقهمند به ساخت فیلمی با موضوعات دفاع مقدس و عملیات مرصاد هستم.
کارگردان فیلم «کوچه» یادآور شد: اکنون سه دهه از پایان جنگ و دفاع مقدس میگذرد و دو الی سه نسل عوض شده و ما تصویری از آن دوران را در مقابل نسلی قرار میدهیم که هیچ تصور و تصویری از آن دوران ندارد. با این اوصاف باید حساسیت زیادی داشت و بار مسئولیت سنگین آن را بر دوش کشید تا بتوانیم تصویر درستی از آن دلاوریها و اتفاقات ریز و درشت پیرامون آن مقابل دیدگان مخاطب قرار داد. یعنی اگر این تصویر دچار لکنت و خدشه باشد در حقیقت ساخته نشدن آن بهتر از ساخته شدن اثر است.
***ضرورت پژوهش و مطالعه دقیق
محمدرضا مصباح پیرامون بر ضرورت پرداخت صحیح به موضوع عملیات مرصاد در آثار سینمایی تاکید و خاطرنشان کرد: اگر قرار است در حوزه عملیات مرصاد کاری انجام شود باید کار را به درستی به سرانجام رساند. پژوهش و مطالعه دقیق، راستی آزمایی دقیق و در عین حال توجه ویژه به جنبههای هنری، حرفهای و فنی کار بسیار مهم است.
مدیرعامل صندوق اعتباری هنر از معرفی ۲ هزار و ۶۰ هنرمند، نویسنده و روزنامه نگار به سازمان تامین اجتماعی برای بیمه اصحاب فرهنگ و هنر خبر داد.
سینماپرس: صفا آقاجانی، بازیگر سینما و تلویزیون عامل اصلی کاهش کیفیت سریالهای تلویزیونی را رویکرد سیاسی، نبود بودجه کافی و اعمال خط قرمزهای شخصی و سلیقهای میداند.
به گزارش سینماپرس، قطعا همه ما یا با صدای او در نمایشهای رادیویی خاطره داریم یا با هنرنمایی او در آثار سینمایی و تلویزیونی. هنرمندنی که گزیده کار و کم کار است. اما بازهم با هنرنماییهایش در ذهن مردم نقش بسته است. صفا آقاجانی را این روزها در سریال «دردسرهای عظیم» میبینیم که برای چندمین بار از تلویزیون پخش میشود.
به بهانه پخش مجدد سریال «دردسرهای عظیم» با کارگردانی برزو نیکنژاد، خبر انلاین به گفتوگو با صفا آقاجانی، هنرمند پیشکسوت عرصه بازیگری و گویندگی پرداخته که در ادامه میخوانید.
شما به تازگی واکسن کرونا زدید، این ویروس چه پیامدهایی داشت و با زندگی ما چه کار کرد؟ در ایام کرونا چه اتفاقهایی افتاد؟
کرونا تمام جهان را آلوده کرده و رد پایی که از خودش گذاشته در تمام خانوادههای جهان مشهود است. فقر، بیکاری، ناامنی و نبود سلامت بخشی از این آثار است. البته در کشور ما نیز مدیریت بسیار ضعیف بوده است. در واقع میتوان گفت ضعیفتر از این در تصور کسی نمیگنجید و وزارت بهداشت بعد از این همه کشته و این همه بیمار هنوز نمیداند که وارد کردن واکسن به عهده وزارت بهداشت هر کشوری هست یا نیست. بعد از این همه تبلیغی که شرکتها قرار است خودشان واکسن بسازنند و چه بکنند، تازه چند روز است که ۶۰ سالههای ما نوبتشان شده تا واکسن بزنند.
چند سال است که در سینما و تلویزیون فعالیتتان کمتر شده است، به دلیل کرونا است یا دلیل دیگری دارد؟
من کلا بازیگر کم کار و گزیده کاری هستم، گزیده کاری مقداری آدم را کم کار میکند ولی دلیل کم کاری من اصلا ربطی به گزیده کاریم ندارد. در سینما از من دعوت نمیشود مگر اینکه در بین بازیگران کسی باشد که بگوید این نقش کاملا مناسب صفا است. وگرنه در بین انتخاب بازیگران من تا به حال ندیدم که کسی فکر کند خانم آقاجانی هم میتواند در سینما کار کند. در تلویزیون هم ایام کرونا سبب شد، همه خانه نشینی داشته باشند و اوایل کاری انجام نمیشد و بعدا که کارها شروع شد رفتن به سرکار خیلی ترسناک بود ولی من با وجود این پارسال یک سینمایی کار کردم که چندین بار از تلویزیون پخش شده است و از دی ماه در سریال «مستوران» مشغول هستم و الان هم جلوی دوربین آقای سلیم خانی برای سریال «راه شب» هستم.
قبلا هم یک «راه شب» داشتیم، آیا ارتباطی با آن برنامه دارد؟
خیر، ارتباطی ندارد.
ولی تشابه اسمی جالبی دارند.
بله. چون مدت زمان زیادی از تولید آن سریال گذشته است میتوانند از اسم آن استفاده کنند.
خانم آقاجانی زمانی که بازیگران ما پا به سن میگذارند، پیشنهادات کاری برای آنها کمتر میشود. چرا این اتفاق میافتد و چه آسیبی برای هنر کشور ما دارد؟
آسیب به هنر کشور ما به خصوص در حیطه سینما و تلویزیون خیلی بیشتر از این حرفها است که بخواهیم فقط به بازیگری بپردازیم؛ اول از همه، موضوع فیلمنامهها و سرمایه گذاری برای بازار مخاطب است. متاسفانه ما در تولیدات سالهای اخیر به مرور مخاطب را خیلی آسانپسند کردیم یعنی همین که چهارتا جوک بگوییم و بخندیم و خط قرمزهای اجتماعیمان را مقداری رد کنیم یا عشق و عاشقی و گریه و زاری را به مخاطب نشان دهیم کافی است. در نتیجه به اینجا میرسیم که عدهای جوان باید بیایند و پر انرژی روی این موضوع کار کنند تا مخاطبپسند شود.
صدا و سیما همه نقشهای تاریخی خود اعم از فرهنگسازی، حمایت از هنر، موسیقی و حمایت از روابط اجتماعی را کنار گذاشته و صرفا رویکردش سیاسی و مسائل مرتبط به آن و اعمال خط قرمزها شده است
طبیعتا کسانی که پا به سن گذاشتهاند کمتر در موضوعی که به عنوان فیلمنامه جلوی دوربین میرود، نقش دارند. ضمن اینکه نقشهای خاصتر به افراد خاصتر داده میشود و همه ما میدانیم این روابط در سینما و تلویزیون وجود دارد ولی نمیدانیم آبشخور آن کجاست و از کجا این روابط ایجاد میشود ولی میدانیم نقش برای آدمها نوشته میشود نه اینکه آدمها برای نقش انتخاب شوند.
الان چیزی به نام نقش نداریم. انگار همه تیپ شدهاند یعنی یک کارگردان شخصیت یک کاراکتر را پیدا میکند و همیشه همان نقش را به همان آدم پیشنهاد میدهند. تا به حال شده است که به شما نقشی متفاوتتر از مادری مهربان و دلسوز پیشنهاد دهند؟
کاملا حق با شما است، میخواهم برای شما موشکافی کنم که این دیدگاه از جاهای متفاوتی نشات میگیرد. اول از همه از آنجایی آب می خورد که سلیقهها پایین آمده و کلیشهای شده است. برای نمونه کارگردان جرأت نمیکند نقش مادر مهربان و دلسوز را به کسی بسپارد که تا به حال این نقش را بازی نکرده است یا مثلا نقش مادر نامهربان را به کسی بسپارد که تا به حال نقش نامهربان را بازی نکرده است.
فرض بفرمایید آقای سعید سلطانی در «ستایش» نقش یک مادر نامهربان را به من سپردند و زمانی که من به لوکیشن رفتم تمام گروه فکر کردند که من به اشتباه به کار دعوت شدم و قرار بوده که خواهر من (معصومه آقاجانی) سرکار حاضر شود. در حالیکه آقای سلطانی میگفتند که من صفا آقاجانی را میخواهم و همه اعضای گروه فکر میکردند که من از پس این نقش بر نمیآیم چون همیشه یک مادر مهربان بودم. حتی بعدها مردم میگفتند زمانی که شما را در سریال دیدیم گول خوردیم. نگران ازدواج دختر «ستایش» بودیم و زمانی که شما وارد شدید گفتیم همه چیز خوب پیش میرود اما این اتفاق رخ نداد و ما شوکه شدیم.
نکته دیگر اینکه زمان شروع تمام کارها فردی به عنوان انتخاب بازیگر در کنار گروههای بازیگر قرار میگیرد و کسی که فکر میکند از پس اینکار بر میآید را انتخاب میکند.
به این داستان اشاره کردید که اعضای گروه فکر کردند دعوت شما به اشتباه انجام شده است، تا حالا پیش آمده که واقعا چنین اشتباهی انجام شود؟
بله این اتفاق رخ داده است. درعالم کار این اتفاقها پیش میآید. با این حال که ایشان قدِ بلند و هیکلِ متناسبی دارند اما من قدکوتاهتری دارم و کمی چاق هستم. اما در عین حال که این تفاوتها را داریم ولی چهره خیلی مشابهی داریم. اما در سریال «زمانه» کاملا مشخص بود که ما دو نفر هستیم.
زمانی یک سریال را میسازد و سریال هم مورد استقبال مخاطبان قرار میگیرد. بارها آن را پخش میکنند. این اتفاق برای سریالهای «پایتخت»، «یوسف پیامبر»، «مختارنامه» و «دردسرهای عظیم» رخ داده است. این موضوع چه آسیبی به مخاطب و سریال وارد میکند؟
آسیب اصلی این است که این تکرارها باعث میشود تا ذهن مخاطب تازه نشود. برای همین است که مخاطبان ما شدیدا به دیدن سریالهای شبکه نمایش خانگی روی آوردهاند چون دنبال یک اثر تازه هستند.
دومین آسیبش هم این است که یک اثری که رد خوبی از خود به جای گذاشته تبدیل به یک سریال دمدستی و بیارزش میشود. من هنوز هم میبینم که «دردسرهای عظیم» مخاطب خود را دارد ولی طبیعتا این تکرارها باعث ریزش آنها شده است. سریال «دردسرهای عظیم» اولینبار که پخش شد، یکی از مهمترین سریالهای تلویزیون به شمار میآمد، اما الان به یک سریال دمدستی تبدیل شده است.
چرا تلویزیون مانند گذشته توانایی ساخت سریالهای جذاب را ندارد، شاید از هر ۱۰ سریال جدید فقط دوتای آن برای مخاطب خیلی جذاب باشد. فکر میکنید چرا تلویزیون به این سمت رفته است؟ البته خیلی از افراد معتقدند که چون شبکه نمایش خانگی روی کار آمده تلویزیون به اینجا رسیده است.
نه اصلا اینگونه نیست. شبکه نمایش خانگی دستش برای تولید بسیار باز است و سرمایه بسیار خوبی هم دارد که نکته بسیار تاثیرگذار و مهمی در تولید اثر تصویری است. نکته بعد اینکه کارگردان میتواند بازیگرهای خوبی داشته باشد و تیم خوبی را برای تولید محتوا انتخاب کند. تولید کننده یک کارگردان خوب را برای کار در نظر میگیرد.
به نظر من صدا و سیما همه نقشهای تاریخی خود اعم از فرهنگسازی، حمایت از هنر، موسیقی و حمایت از روابط اجتماعی را کنار گذاشته و صرفا رویکردش سیاسی و مسائل مرتبط به آن و اعمال خط قرمزها شده است. آن هم نه خط قرمزهای کلی تعریف شده، بلکه خط قرمزهای شخصی. یک چیزی تعریف شده اما وقتی دست به دست میشود تغییرات زیادی انجام میشود و چون این ماجرا خیلی شخص محور است، برای همین کارگردانان کمی حاضر میشوند که بمانند و با تلویزیون همکاری کنند. بودجه کم است، نمیتوانند از بازیگرانی که دوست دارند استفاده کنند، نمیتوانند فیلمنامه قوی داشته باشند به همین دلیل کیفیت آثارشان کاهش پیدا میکند.
الان هم که صدا و سیما با وارد کردن فشار به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سعی دارد تا خط قرمزهای صدا و سیما را نیز وارد شبکه نمایش خانگی کند. همین باعث شده که بازیگر با ناراحتی به حذف چند پلان و بیمعنی شدن صحنههای واکنش بعدی اعتراض کند که درست هم میگوید. متاسفانه اکثر اوقات اعمال نظرهای شخصی، تولیدات را ضعیف میکند.
نگاهی بیندازیم به سال ۶۳ و ورود شما به رادیو، همچنان در این حوزه فعالیت دارید؟
من از همان سال تا حالا کارمند رادیو هستم، بازنشسته نشدم برای اینکه از ابتدا استخدام نشدم، بیمه هم ندارم ولی همچنان مشغول به فعالیت در این زمینه هستم.
در حال حاضر وضعیت مالی رادیو چگونه است؟ دخلتان به خرجتان میرسد؟
هرگز، به قدری است که فقط پول ترددمان تامین میشود و همه باید یک شغل دیگر داشته باشیم.
البته ما این جمله را زیاد میشنویم که هنرمندان پولدار هستند.
بله، این جمله را زیاد میشنویم اما به این خاطر است که از همه چیز خبر ندارند، این موضوع آواز دهل از دور شنیدن است. نکته دیگر اینکه متاسفانه کشور ما حد متوسط ندارد یا فقیر است یا غنی و عدهای هرگز نمیتوانند باور کنند که من در دسته فقیرها میگنجم، هنوز مستاجرم، ارزانترین ماشین زیر پایم است. چون اغلب من را در تولیدات میبینند فکر میکنند در دسته ثروتمندانم. اما پنجاه شصت نفر بیشتر در این عرصه نیستند که وضع مالی مناسبی دارند و به غیر از آن تعداد همه فقیر هستند.
چرا اکنون این روند ادامه ندارد؟
در هرجای جهان اگر یک رستورانی باز شود که پر مشتری باشد، صاحبان آن هر روز به این فکر میکنند که روز بعد چه خدمتی ارائه دهند. اما در کشور ما اگر یک رستوران باز شود که مشتری زیاد دارد، از فردایش به این فکر میشود که از چه چیزی کم شود تا سود بیشتری به دست بیاید. متاسفانه این اتفاق برای رادیو هم رخ داد.
کمکم رادیو خیلی بزرگ شد آن زمان دو رادیو بیشتر نداشتیم، رادیو سراسری و رادیو دو که تولیدات داشتند اما به مرور زمان تعداد این رادیوها بیشتر شد. بعد نظرهای شخصی و غیر شخصی اعمال کردند. بعد پول به اندازه کافی نبود تا نویسندههای خوبی وارد شوند. هر نویسندهای که وارد رادیو شد و نویسنده خوبی شد، به عرصه تلویزیون و سینما ورود پیدا کرد. البته من هنوز امیدوارم، نمیدانم چرا. شاید هم چون دستم کوتاه است این امید را دارم.
سینماپرس: سعید مستغاثی منتقد سینما در یادداشتی که در اینستاگرام خود منتشر کرده با اشاره به بازی های رسانه ای چند روز اخیر و هجمه شبکه های خارجی، برآمده از ناکارآمدی دولت تدبیر و امید تحلیلی خواندنی ارایه کرد.
به گزارش سینماپرس سعید مستغاثی منتقد سینما در یادداشت خود آورده است: سالها پیش کارتونی از تلویزیون پخش می شد به نام «یوگی_و_دوستان» که شخصیت هایش، مجموعه ای از کاراکترهایی معروف سریال های کارتونی دیگر بودند مثل: “کوییک درا مک گرا” و “اوگی و دوگی” و “اسناگلبوس” و “هاکل بری هاوند” و “ماگیلا گوریل” و “والی گیتور” و …
اینها سوار بر یک کشتی پرنده، هر بار با یک موجود خبیثی مواجه می شدند که سعی در آلوده کردن محیط زمین یا انواع و اقسام خرابکاری داشت مانند آقای وندالف، آقای آلوده (Mr. Pollution)، برادران حسد (The Envy Brothers)، جونز دست آهنی (Iron Hand Jones) و … و همواره برای ترمیم خرابکاری های آنها تلاش می کردند.
البته در این مسیر، هر بار یک یا چند تن از دوستان یوگی هم جذب شعر و شعارهای آن فرد خبیث شده و برعلیه یوگی می ایستادند ولی عاقبت به اشتباه خود پی برده و آن را تصحیح می کردند.
جمله ای به طنز در میان بچه های انقلابی و جهادی معروف بوده که چهل سال است مسئولان دولتی می خواهند نظام را سرنگون کنند اما مردم نمی گذارند!
کنایه از اعمال خرابکارانه و ضدمردمی دولت های مختلف خصوصا پس از جنگ که باعث ایجاد نارضایتی در میان اقشارمختلف مردم و تحت فشارقرار دادن آنها شد.
مثلا در دولت به اصطلاح سازندگی تحت عنوان توسعه اقتصادی، انباشت سرمایه ها در یک سو و افزایش شکاف طبقاتی، موجب تحت فشار قرار گرفتن طبقات فرودست شد که اساسا با آرمان های انقلاب و امام در تضاد بود و همچنین فرش قرمز انداختن برای به اصطلاح نخبگان فراری که با بازگشت آنها، فضایی ضد فرهنگی علیه انقلاب شکل گرفت، فضایی که حتی علیه باورهای دیرین و اعتقادات مردم در دولت مدعی اصلاحات شدیدتر و تندتر شد و ماجراهایی دیگر در همان دولت اصلاحات مثل آغاز انتقال آب زاینده_رود و خوزستان به مناطق دیگر (که امروز نتایج آن به تنش های آبی در این استان ها انجامیده) و جیره بندی آب حتی در تهران!
رییس دولت نهم اگرچه سعی کرد تا حدودی به آرمان های انقلاب بازگشت کند اما در دولت دهم دچار رویا و توهم های عجیب و غریبی شد که فشار آن بازهم متوجه مردم گردید که در دو سال پایانی، این فشارهای اقتصادی بسیاری از اقشار فرودست را دچار آسیب نمود.
علیرغم همه این به اصطلاح دست گل هایی که دولت های فوق به آب می دادند، اما هربار، نیروها و سازمان ها و ارگان های مردمی و جهادی و انقلابی به میدان آمده تا جایی که می توانستند به هر نحو، آن خرابکاری ها را رفع و رجوع می کردند.
اما دولت یازدهم و دوازدهم دیگر آخرِ همه خرابکاری ها و عصاره ناکارآمدی تمامی دولت های پیشین خود بود! همین دولت بود که از آغاز، به اصطلاح کنداکتور خود را برروی کنار آمدن با کدخدا بست و به جز این، هیچ موضوع و مسئله دیگری در مخیله اش نگنجید و برای این موضوع، هرکاری از دستش برمی آمد، انجام داد و به قول قدیمی ها هرآتشی که توانست، سوزاند.
از مانع تراشی برای حیطه های علم و فن آوری گرفته تا تعطیلی کارخانه ها و عدم نوسازی و گسترش مراکز صنعتی (برای وفای به عهد نامه محیط زیستی پاریس!) و در نتیجه افزایش بیکاری ها تا بازگذاردن جاده واردات و نابودی میدان تولیدات تا حراج کردن مراکز تولیدی برای نورچشمی ها که بفروشند و به زخم های خود بزنند! تا ریختن سرمایه های مملکت تحت عنوان ارز و طلا در دامان پولدارها و دلال ها و مفسدان اقتصادی که ببرند و بخورند و برای ملت جز حسرت و آهی باقی نگذارند تا گرانی های طاقت فرسا که به اصطلاح تسمه از گرده مردم کشیده تا انواع و اقسام مدیریت های عجیب الخلقه برای به هم ریختن همه ابعاد اقتصادی کشور اعم از فولاد و آلومینیم و نهاده دامی و مرغ و گوشت و نان و آب و …
اما وقتی به هرحال همه تلاش هایشان برای ساخت و پاخت با ارباب و کدخدا به نتیجه نرسید و همه تعطیلی های صنایع هسته ای و بازکردن پنهان ترین مراکز برای جاسوسان بیگانه (که به ترورهای دانشمندان و انفجارات مختلف انجامید) هم افاقه نکرد و طرف مقابل نامردی را به حد نهایت رساند که نه تنها تحریم ها را برنداشت، برآنها اضافه هم کرد تا فلج کننده ترین و فشار حداکثری را بر مردم وارد کنند، اما در مقابل، همین دولت برای به کرسی نشاندن حرفش مبنی بر توافق و بستن با آمریکا، مسئله گرانی ناگهانی بنزین را پدید آورد که به آن فجایع آبان ۹۸ انجامید.
اینک پس از همه آن قضایا و بحران کرونا و تاخیر و مانع تراشی در ورود و تولید واکسن و به مسلخ بردن روزانه ۲۰۰-۳۰۰ نفر از هموطنان، قصور در بازسازی و نوسازی صنایع برقی که به خاموشی های خسارت بار اخیر انجامید، عدم مدیریت آب و آبرسانی که زخم تازه ای پس از جنگ تحمیلی بر پیکر خوزستان نشاند اگرچه بازهم نیروهای جهادی و انقلابی وارد صحنه شدند و بازهم مردم از خرد و درشت آمدند تا به مردم مصیبت زده سیستان و خوزستان آبرسانی کنند، اما لاشخورهای سابقه دار داخلی و خارجی همچنان در انتظار یا مشغول دریافت پاس های گل از سوی مسئولین دولتی بوده و هستند تا آنها را به دروازه ملت و کشور بدوزند.
چنانچه حالا که مقداری ماجراهای خوزستان فروکش کرده و اگرچه دیر ولی همه مردم و دستگاههای مختلف در آنجا مشغول کار و خدمت هستند، گویا برخی مسئولین دولتی به این نتیجه رسیدند که رسانه های زنجیره ای داخل و خارج و همچنین شبکه های به اصطلاح اجتماعی و مجازی دیگر چیزی برای گفتن و تبلیغات ندارند تا یکی دو روزی همگی به ماجرای کیمیا علیزاده گیر دادند و… و.
تا بالاخره امروز با قطع برق پاساژ علاء الدین (به عنوان یک مرکز بزرگ تجاری در تهران) پس از یک هفته تعطیلی و به بهانه مصرف برق زیاد، خوراک لازم و پاس گل دیگر را برای شبکه های یاد شده فراهم کردند که امروز همگی شبکه های یاد شده، اعتراضات اعضای این پاساژ را به عنوان همبستگی با خوزستان! توی بوق کردند!!
دیگر در این چند روز باقیمانده چه بلایی می خواهند سر این ملت بیاورند؟ دیگر این مملکت از زمین سوخته هم که گذشته و به قول یکی از کارشناسان اینک با یک زمین مین گذاری شده مواجه هستیم!
محسن چاوشی خواننده موسیقی پاپ کشورمان با انتشار متنی ضمن تشریح شرایط فعلی خوزستان از مسئولان خواستار رسیدگی فوری به مشکلات مردم شریف این منطقه از کشورمان شد.