به گزارش خبرنگار مهر، فیلم کوتاه «آپارات» به نویسندگی و کارگردانی حسن نجم آبادی به نوزدهمین جشنواره میندانائوفلیپین و سومین جشنواره آلتر دو شاو برزیل راه یافت.
نوزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم میندانائو که در سال ۲۰۰۳ راه اندازی شد، یک جشنواره فیلم منطقهای و مستقل در این کشور است.
هدف اصلی این جشنواره حمایت از فیلمسازان میندانائو و مستقل جهان با تبلیغ و نمایش داستانهای شگفتانگیز و جذاب فیلمهای آنهاست.
جشنواره فیلم میندانائو که توسط بنیاد توسعه فیلم و تلویزیون میندانائو اداره میشود، با حمایت شورای توسعه فیلم فیلیپین (FDCP)، کمیسیون ملی فرهنگ و هنر (NCCA) و مداخله اوتیسمداوائو از ۶ تا ۱۳ دسامبر برابر با ۱۵ تا ۲۲ آذر ماه در جزیره میندانائو برگزار میشود.
جشنواره آلتر دو شاو که محل نمایش فرهنگهای بومی آمازون برزیل و جهان است علاوه بر نمایش فیلمها در جشنواره بعد از آن در تلویزیون بومی آمازون برزیل نیز به نمایش در میآیند.
همچنین در طول جشنواره ورکشاپها و سمینارهای آموزشی برگزار میشود که همراه با نمایشهای موسیقی غنی آمازون است.
سومین دوره جشنواره آلتر دو شاو ۸ تا ۱۲ دسامبر برابر با ۱۷ تا ۲۱ آذر ماه در شهر سانتاری برزیل برگزار میشود.
مهدی قلی زاده، ابراهیم نجم آبادی، عماد محبی، ابوالفضل نجم آبادی، امیر نجم آبادی، امیرمحمد نجم آبادی، محمدرضا نجم آبادی، زری نجم آبادی و مهدی رضایی در این فیلم کوتاه به ایفای نقش پرداختهاند.
سایر عوامل فیلم کوتاه «آپارات» عبارتند از نویسنده و کارگردان: حسن نجم آبادی، مدیر فیلمبرداری: عرفان احتشامی، صدابردار: مرتضی عظیمی، تدوین و صداگذاری: پیمان شاه محمدی، اصلاح رنگ و نور: فربد جلالی، دستیار کارگردان: وحید سواری زاده، برنامه ریز: امین سواری زاده، منشی صحنه: آریانا جوکار، فیلمبردار: محسن سلطانی، مدیرتولید: علی نجم آبادی، مجری طرح: کمپانی مستقل مورچه، دستیاران فیلمبردار: ترانه حامدی، علی رضایی و عارف قلی زاده، مدیر تدارکات: حجت نجم آبادی، طراح پوستر: پارسا ماندگاریان، مترجم: حسن شرفالدین، پشتیبانی فنی: پارس لنز و سینمامکس، عکاس: محدثه محمدی، مشاور رسانهای: آزاده فضلی، تهیه کننده: حسن نجم آبادی.
خبرگزاری مهر – گروه هنر- زهرا منصوری: او را در آثار هادی مقدم دوست بارها دیدهاید، قبلترش اما حمید نعمتالله نقشی در «وضعیت سفید» به او داد که ماندگار شد. ناصر شهریاری احمدی خودش میگوید کیانوش عیاری او را وارد سینما کرد همان زمان که به ناگاه نیمه شبی به عیاری زنگ زد و به او گفت از فیلمش با عنوان «بودن یا نبودن» متنفر است و همین سرآغازی شد برای همکاری ناصر شهریاری احمدی و کیانوش عیاری.
گرچه معلولیت را غول بزرگی توصیف میکند که از کودکی با آن در جدال بوده اما پشتکار و همتش از آن هم بزرگتر بوده تا بتواند مسیرش را برای دستیابی به عشقش یعنی سینما هموار کند؛ مسیری که موانعش دل آزردهاش کرده است، شهریاری اما هنوز با آن کلنجار میرود و میگوید عمرش به هدر نرفته است.
۱۲ آذر روز جهانی معلولان است به همین مناسبت قصد انجام گفتگویی با ناصر شهریاری احمدی بازیگر سینما و تلویزیون را داشتیم که حاصل پیگیری برای آن دلنوشته ای به قلم او شد که مشروح آن را در زیر میخوانید:
غول بزرگی که مانع من نشد
«من ناصر شهریاری احمدی متولد ۱۳۵۷ در تهران هستم که از بدو تولد در اثر حادثه دچار معلولیت جسمی و حرکتی شدم اما این غول بزرگ معلولیت مانع پیشرفت من نشد. از ۵ سالگی رفتن به سینما و خرید ماهنامه «فیلم» را آغاز کردم. در مدرسهای درس میخواندم که مخصوص کودکان جسمی و حرکتی و به صورت مختلط (پسر و دختر) بود. تا سوم راهنمایی در همان جا درس خواندم. بعدتر اما پسرها و دخترها را از هم تفکیک کردند که برای دختران مقطع دبیرستان در نظر گرفتند اما پسران را رها کردند.
یادم است در مقطعی سه کارگردان با نامهای مجید قاریزاده برای فیلم «دخترم سحر»، ابوالفضل جلیلی برای فیلم «دت یعنی دختر» و محمدرضا هنرمند برای فیلم «دیدار» به منظور فیلمبرداری دو یا سه سکانس به مدرسه ما آمدند اما من آن زمان به خاطر نبودن دبیرستان خانه نشین شدم.
در جشنواره چهاردهم فیلم فجر ۴ فیلم «بوی پیراهن یوسف»، «برج مینو»، «مرد آفتابی» و «چهره» را دیدم. از موسیقی «بوی پیراهن یوسف» بسیار خوشم آمد. همین باعث شد از صفحه دوم تقویم مجله فیلم، شماره شرکت سینمایی «صحرا فیلم» به مدیریت مجید مدرسی تهیه کننده سینما را پیدا کنم. با توجه به اینکه من به دلیل معلولیت مشکل بیان دارم همه ابتدا تصور میکنند که یا نامتعادلم و یا مزاحم. ایشان هم چنین تصوری داشتند اما قضیه را برایش توضیح دادم و شماره ابراهیم حاتمیکیا کارگردان «بوی پیراهن یوسف» را خواستم که ندادند. ایشان گفتند شمارهات را بده، هر وقت آقای حاتمی کیا آمد میگویم به شما زنگ بزند، در ادامه هم شماره سیروس الوند را خواستم که شماره را به من دادند.
به سیروس الوند دو سه بار زنگ زدم که در نهایت جواب داد؛ طرحی را برای آقای الوند فرستادم اما ایشان به من گفتند طرحت را بده بقالی که داخلش نخود و لوبیا بریزند! با این حال سرانجام آقای حاتمی کیا به من زنگ زد و گفت شرح زندگی نامه خودت را بنویس که من در ۵۰ صفحه آن را نوشتم اما آن موقع هیچ چیزی از سینما نمیدانستم. با این حال کم کم برای ریز و درشت سینما شناخته شدم که در حال حاضر اکثر آنها در قید حیات نیستند. رفته رفته با دفاتر پخش آشنا شدم؛ با مفاهیمی مثل پوستر، آنونس، دفترچه سیاست گذاری و….
سال ۷۷ کیانوش عیاری فیلم فوقالعاده «بودن یا نبودن» را ساخت که جوایز بسیاری کسب کرد مثلاً جوایز خانه سینما را درو کرد، برای نخستین بار بود که همه منتقدان و سینماگران از یک فیلم تعریف میکردند. اما در آن مقطع در بدترین زمان ممکن (زمستان بسیار سرد) و در کمترین سینما اکران شد و من به خاطر وضع جسمانیام نتوانستم این فیلم را ببینم. از طریق بهروز رضوی شماره عیاری را پیدا کردم و زنگ زدم؛ خانمش گفت درگیر فیلمبرداری فیلم «سفره ایرانی» در شهرستان است. در ادامه هم گفت شما شمارهات را بده، هر وقت آمد میگویم به شما زنگ بزند. دو و سه بار دیگر زنگ زدم تا اینکه خودش جواب داد.
به آقای عیاری گفتم از «بودن یا نبودن» متنفرم، بدم میآید. آقای عیاری گفتند یعنی فیلم اینقدر بد بود؟ گفتم نه شاهکار بود. گفت پس چرا از فیلم متنفری؟ گفتم چون «آنسوی آتش» را بسیار دوست دارم، فکر میکنم این فیلم جایگاه «آنسوی آتش» را در کارنامه شما پر کرده او من را به شهرت رساند
قضیه ندیدن «بودن یا نبودن» را به او گفتم که او فردایش یک کپی از فیلم برایم فرستاد. فیلم را دیدم و بسیار لذت بردم. حوالی ساعت ۱ نیمه شب بود که به آقای عیاری زنگ زدم گفت بگذار صبح با هم صحبت میکنیم اما من در ادامه گفتم میخواهم همین الان صحبت کنیم که ایشان هم موافقت کردند. به آقای عیاری گفتم از «بودن یا نبودن» متنفرم، بدم میآید. آقای عیاری گفتند یعنی فیلم اینقدر بد بود؟ گفتم نه شاهکار بود. گفت پس چرا از فیلم متنفری؟ گفتم چون «آنسوی آتش» را بسیار دوست دارم، فکر میکنم این فیلم جایگاه «آنسوی آتش» را در کارنامه شما پر کرده، هنوز که هنوز است آقای عیاری میگوید تو بهترین نقد را درباره «بودن یا نبودن» داشتی.
سال ۷۸ درگیر یک عشق نافرجام شدم، همزمان مادرم سرطان گرفت، عیاری هم عصرها برای صداگذاری «سفره ایرانی» به استودیو بهمن میآمد، روزی یک ساعت درباره کارهای روزانهام، معلولیتم، مادرم و… با او صحبت میکردم و آقای عیاری با عشق با من حرف میزد، همان زمان بنا به دلایلی ایشان با قضیه عشق من مخالفت سر سخت داشت. اما در میان حرفهایش کنجکاویهای زیرکانه داشت که برای من عجیب بود. چند وقت بعدش به من زنگ زد اما حال مادرم بسیار وخیم بود. گفت ناصر فیلم بازی میکنی؟ گفتم ولم کن، حوصله شوخی ندارم، مادرم وضعش وخیم است، گفت نه جدی میگویم (البته آقای عیاری قبلترش به من گفته بود نامهای به رییس جمهور وقت بنویسم و شرحی درباره وضعیتم بدهم.)
درباره آن فیلمی که آقای عیاری به من پیشنهاد بازی داده بود از ایشان پرسیدم کارگردانش چه کسی است؟ گفت من! گفتم موضوعش چیست؟ گفت همان عشق! گفتم شما که با آن عشق مخالف بودی! گفت هنوز هم هستم اما میخواهم بسازمش! در ادامه فیلمنامه ۴۵ دقیقهای نوشته شد. در دلم گفتم «ای خدا تو چقدر بی رحمی کسی را که سالها با او بودم، داری از من میگیری و چیزی را که سالها به دنبالش بودم، داری بهم میدهی). اما هدفم من بازی نبود. نوشتن و خیلی چیزهای دیگر مثل تدوین بود.
سرانجام ۱۵ مرداد ماه مادرم به کرمانشاه پیش برادرم که پزشک بود، رفت. فکر نمیکردم که این آخرین دیدار من و مادرم باشد.
بالاخره ۱۹ مرداد ۱۳۸۰ روز کلید زدن اپیزود «فاصله» که قبلاً فیلمنامهاش را خوانده بودم، فرا رسید. مجموعه «دواهه» که بعدها به «هزاران چشم» تغییر نام داد، کلید خورد. شب قبلش مثل شبهای امتحان مدرسه خوابم نبرد و بالاخره صبح ساعت ۶ از خواب بیدار شدم، کم کم گروه فیلمبرداری آمدند، عیاری هم آمد. اولین پلان با بازی مهدی هاشمی رقم خورد. عیاری میگفت هر وقت «فاصله» پخش شود، غوغا میکند اما باور نمیکردم.
سال ۷۴ محمدرضا بزرگنیا برای گرفتن طرحی از من، دستیارش هادی مقدم دوست را فرستاد. هادی آمد، طرح را گرفت و رفت اما شمارهاش را هم داد و رفاقتمان شروع شد که بسیار از ایشان آموختم، چند کتاب سینمایی برایم خرید، شبها تا دو سه شب باهم حرف میزدیم، رفیق بودیم ۳۱ مرداد همزمان با وفات فاطمه زهرا (س) که ما در سینما استقلال کار میکردیم خبر دادند مادرم به کما رفته است، من و پدرم به سرعت به کرمانشاه رفتیم. نیمه شب به آنجا رسیدیم، مادرم پر از خون در کما بود و سرانجام صبح فوت کرد، ما به همراه جنازه مادرم به تهران بازگشتیم، شبش عیاری به منزل ما آمد، به او گفتم آقا دیدی چه شد؟ حالا مدام به بهزیستی فکر میکنم. او گفت نه بگذار «فاصله» پخش شود، آن زمان معروف میشوی. اما من باور نداشتم. چون طعم عشق من و آقای عیاری دو گونه مختلف بود، برای من تلخ و برای عیاری شیرین. «فاصله» مثل قرص بسیار تلخی بود که در شرکت داروسازی لایهای به آن اضافه میکنند تا کمی از تلخی آن کاسته شود، ای کاش عیاری این لایه را اضافه نمیکرد و مخاطب تلخی را حس میکرد.
من به عیاری باختم
مهرماه ۱۳۸۲ از شبکه سه «هزاران چشم» و «فاصله» پخش شد و اعتراف میکنم من در مقابل عیاری باختم! سیل خبرنگاران سرازیر شدند، مردم عکس میگرفتند و البته «فاصله» بین من و آرامش فاصله انداخت. عیاری برای «روزگار قریب» قول بازی داده بود اما مثل همان نامه که به رییس جمهور نوشتم و سرانجامی نداشت، این وعده همکاری هم عملی نشد.
سال ۸۳ ازدواج کردم، در تابستان همان سال در سریال «راه شب» به کارگردانی داریوش فرهنگ بازی کردم و بین سالهای ۸۳ تا ۸۷ با مطبوعات همکاری داشتم، در تله فیلمهای «مرخصی» ساخته مسعود آبپرور، «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» ساخته مهدی گلستانه، «فرزند افیون» ساخته مجید جوانمرد و «چتر سفید» ساخته جابر قاسمعلی هم حضور داشتم.
درباره آشنایی با هادی مقدم دوست هم باید بگویم سال ۷۴ محمدرضا بزرگنیا برای گرفتن طرحی از من، دستیارش با نام هادی مقدم دوست را فرستاد. هادی آمد، طرح را گرفت و رفت اما شمارهاش را هم داد و رفاقتمان شروع شد که بسیار از ایشان آموختم، چند کتاب سینمایی برایم خرید، شبها تا دو سه شب باهم حرف میزدیم، رفیق بودیم. خاکسپاری و ختم مادرم آمد، عروسیام هم آمد. از طریق هادی با حمید نعمت الله آشنا شدم. حمید بچه محل باحالی بود، «بوتیک» ساخته او بسیار عالی بود. بعد از ۲۵ سال رفاقت با حمید و هادی باید بگویم هر فیلمی از حمید دیدم، خودش بوده است.
سال ۸۳ ازدواج کردم و سال ۸۴ بچه دار شدم. در سینما از مرحوم علی حاتمی گرفته تا حسین فرحبخش همه برایم قابل احترام هستند.
من آدم دیالوگ بازی هستم، در سریال «وضعیت سفید» سکانسی داریم که من با امیر خله، سریال «تاراج» را میبینیم و دیالوگهایش را میگوییم، در عالم واقع هم من و هادی (مقدمدوست) چنین وضعیتی را تجربه میکردیم.
قبل از «وضعیت سفید» سعید بیات برای یک تله فیلم به نام «فریدون مهربان است» به من زنگ زد و گفت فردا ۱۱ صبح به دفتر آقای شفیعی بیا. چون آقای نعمت الله میخواهد یک تلهفیلم بسازد و از شما خواسته است بازی کنید، من هم رفتم. آقای نعمت الله وقتی من را دید مثل ناظمهای مدرسه به من گفت دندانهایت را جرم گیری کن، در ادامه هم ناخنهایم را دید.
اول مرداد ۱۳۸۷ «فریدون مهربان است» را در بیمارستانی کلید زدیم. همان جا از آقای پورشیرازی پرسیدم کار بعدی شما چیست؟ که گفت «وضعیت سفید». به هادی (مقدمدوست) گیر دادم که نقشی برایم بنویس. با توجه به فضای این سریال دوست داشتم چند ماهی به دوران کودکیام باز گردم. از ۱۵ آبان ۱۳۸۷ تا فروردین ۱۳۹۰ درگیر این سریال بودم. این ایام به جز آن زمانی که خانمم درگذشت، بهترین روزهای زندگی بود. چند جایزه گرفتم و از طرف صدا و سیما به چند برنامه دعوت شدم. یادم است به تمام عوامل یک سفر حج هدیه دادند اما به من نداند.
در ادامه هم «تک ضرب» و «سرباز» با همکاری من، حمید نعمت الله و هادی مقدمدوست شکل گرفت. راستش خیلی دوست داشتم «تنهایی لیلا» به کارگردانی محمدحسین لطیفی هم در کارنامهام باشد حتی به حامد عنقا نویسنده این سریال گفتم نقشی برایم بنویس چون به نظرم معصومانهترین نقشی بود که میتوانستم بازی کنم اما مورد بی مهری شدیدی قرار گرفتم.
روایت اولین تجربه کارگردانی
پنج سال دوندگی کردم تا فیلم «۲۴ ساعت مرخصی» را بسازم اما هیچ ارگانی کمکم نکرد مثلاً مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ۵ سال من را سر کار گذاشت، دست آخر هم به من گفتند طرح را از تو میخریم. من اما با قرض فیلم را ساختم، خواهرم تهیهکنندهاش شد. همین فیلم ۱۴ جایزه گرفت. داستان این فیلم درباره جوان معلولی است که از طرف خدا ۲۴ ساعت سالم میشود، سپس هم فیلم ۱۰۰ ثانیهای «بیش از تو با تو بودم» را ساختم. امسال هم در نخستین تجربه سینماییام در «شادروان» به کارگردانی حسین نمازی به ایفای نقش پرداختم.
من تماشای فیلم در سالنهای سینما را بسیار دوست دارم. اما سینماها برای معلولان مناسب سازی نشده است مضاف بر اینکه مسئولان سالنها اجازه نمیدهند به تنهایی به سینما بروم و باید یک همراه با خودم داشته باشیم این در حالی است که پدرم دیگر توان همراهی ندارد.
گرچه خوشحالم که با حضور در سینما نصف عمرم الکی هدر نرفته است اما امروز نه بیمهای دارم نه چیز دیگری. مثالی بزنم، الان سینما برایم مثل بچهای است که بالغ شده اما از دور والدینش مواظب هستند خطا نکند. پیگیر سینما هستم ولی نه مثل سابق. سردرد دارم و بهقول «قیصر» باید بگویم خدایا اگر قرار است ما را هم پیر و کم طاقت کنی، هیچ موقع نکن!
از پدر عزیزم که ۴۵ سال عمرش را فدای من کرد و از پسرم کیانوش، خواهرم و همچنین دوستانم رضا شیخی، ابوالفضل عطار، محمد صابری، حبیب اسماعیلی، سعید بیات، بهرنگ علوی، حبیب ایل بیگی و خانم احمدی و بهمنی سپاس ویژه دارم.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی فیلم «تیتی»، چهارمین فیلم سینمایی آیدا پناهنده با عنوان «تیتی» با بازی الناز شاکردوست، پارسا پیروزفر و هوتن شکیبا، بنا بود در اواخر آذر ماه سال جاری اکران شود، اما با تغییر برنامه اکران فیلم، گروه تهیه و پخش «تیتی»، امیدوارند به زودی و در شرایط مناسبتر این فیلم را به نمایش عمومی درآورند.
«تیتی» درباره زنی معروف به «تیتیخُله» است که میخواهد بشریت را نجات دهد و آشنایی او با یک استاد فیزیک، ماجراهای تازهای در زندگیاش به وجود میآورد.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی شبکه نمایش، شبکه نمایش هفته پیش رو نگاهی به آثار ترنسهیل بازیگر ایتالیایی که فیلمهای خاطره انگیزی نزد مخاطبان سینما در ایران دارد، خواهد داشت.
ساعت ۱۳:
فیلم و تله فیلمهای ایرانی شبکه نمایش از شنبه ۱۳ تا ۱۹ آبان پخش میشوند که عبارتند از «ترانه آتش»، «کمیته مجازات» (در روز ۱۴ آذرماه و سالگرد درگذشت علی حاتمی)، «شاخ به شاخ»، «ربات»، «چهل روز برادری»، «دو ماجرا برای یک ازدواج» و «شیدا» (در سالروز میلاد حضرت زینب (س) و روز پرستار).
ساعت ۱۹:
فیلمهای منتخب خانوادگی، بخش ثابت ساعت ۱۹ شبکه نمایش هستند و در هفته پیش رو به ترتیب شامل این فیلمها خواهد بود؛ «لانه خرگوش»، «بازرس روانشناس»، «شیر سفید»، «سی نابغه»، «نود دقیقه زندگی»، «ادموند» و «پسر اژدهاسوار».
ساعت ۲۱:
ماریو جیروتی با نام هنری ترنسهیل متولد ونیز است که بیشتر او را بهخاطر نقش آفرینی در کنار یار همیشگی خود باد اسپنسر میشناسیم. او در سن ۱۲ سالگی توسط دینوریسی کارگردان ایتالیایی دینوریسی کشف شد و در ۲۳ سالگی با قرار گرفتن در برابر دوربین لوچیانوویسکونتی کارگردان بزرگ ایتالیایی و بازی در فیلم «یوزپلنگ» تبدیل به ستارهای نوظهور شد. نقطه اوج بازیهای ترنسهیل و مشهور شدنش زمانی بود که او در کنار باد اسپنسر قرار گرفت. زوج هنری آنها یکی از زوجهای شناخته شده و محبوب سینماست. فیلمهای منتخب این بازیگر که هفته آینده از شبکه نمایش پخش خواهد شد، شامل این فیلمها خواهد بود؛ «من هنوز ترینیتی هستم»، «داک وست»، «سفر پر ماجرا»، «قهرمانی پشت نقاب ۱»، «قهرمانی پشت نقاب ۲»، «دو پلیس زبل»، «به من میگن هیچکس».
ساعت ۲۳:
فیلمهایساعت ۲۳ شبکه نمایش که شامل این فیلمهاست: «ببر خیزان اژدهای نهان»، «عفو عادلانه»، «دربند»، «فیلم فوری»، «بیگانه: میثاق»، فیلم ایرانی «چک» و «نقشه فرار».
ساعت ۱ بامداد:
منتخب فیلمهای کلاسیک این هفته نمایش نیز به ترتیب روز پخش: «ترن»، «دست ها روی شهر» «آرواره ها ۲»، «توطئه ویل بی»، «دشمنی در اعماق»، «جوکید» و «درهم و برهم» هستند.
رشت- تالار مرکزی رشت با گذشت سه سال از افتتاح، به واسطه مانع تراشی های شهرداری در سکوت به سر می برد و هنرمندان گیلان نمی توانند از ظرفیت های این تالار استفاده کنند.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی رادیو نمایش، در برنامه امشب ۱۲ آذرماه «پرانتز باز» حواشی اخیر سینمای ایران مورد بررسی قرار میگیرد و درباره نحوه برگزاری جشنوارههای فیلم در ایران به ویژه جشنواره فیلم فجر نیز با کارشناسان و مهمانان گفتگو خواهد شد.
«پرانتز باز» کاری از گروه برنامههای مستند و ترکیبی رادیو نمایش، به تهیه کنندگی و سردبیری مارال دوستی، اجرای مجید واشقانی و با کارشناسی علیرضا بهرامی، نغمه دانش و فرانک آرتا ساعت ۲۱ به صورت زنده از خانه موزه بتهوون روی آنتن رادیو نمایش میرود.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی کانون کارگردانان، روسای صنوف کارگردانان و تهیه کنندگان سینما در جلسهای مشترک با مدیرعامل خانه سینما و اعضای شورای مرکزی کانون کارگردانان سینمای ایران تصمیم به تشکیل کمیتهای مشترک با حضور نمایندگان این صنوف به همراه محمدرضا هنرمند و سیدضیاء هاشمی که نماینده کانون کارگردانان و اتحادیه تهیهکنندگان در شورای پروانه ساخت هستند، گرفتند.
به دنبال برخی اتفاقات اخیر از جمله اظهارنظرهای غیرکارشناسی درباره فیلمها و اعتبار پروانه نمایشهای صادر شده، به پیشنهاد کانون کارگردانان سینمای ایران جلسهای در محل خانه سینما شماره ۲ با حضور روسای چهار صنف اصلی خانه سینما و مدیرعامل این خانه برگزار شد.
این جلسه با حضور غلامرضا موسوی رئیس هیات مدیره اتحادیه صنف تهیهکنندگان، منوچهر شاهسواری مدیرعامل خانه سینما، ابوالحسن داوودی رییس انجمن تهیه کننده-کارگردانان سینما، سید ضیاء هاشمی رئیس هیات مدیره جامعه صنفی تهیهکنندگان، محسن امیریوسفی رئیس شورای مرکزی کانون کارگردانان سینمای ایران، محمدرضا هنرمند نماینده کارگردانان در شورای پروانه ساخت و مصطفی کیایی، احمد امینی، وحید موسائیان، قدرت الله صلح میرزایی، مهرداد خوشبخت از اعضای شورای مرکزی کانون کارگردانان سینمای ایران برگزار شد.
این جلسه به دنبال نگرانی جدی از محدودتر شدن شرایط صدور پروانه ساخت و نمایش فیلمها در دولت جدید تشکیل شد و همچنین درباره مسائلی از جمله دستمزد عوامل تولید سینما، سرمایهگذاران جدید در حوزه سینما، چرخه معیوب تولید فیلم، تغییرات ایجاد شده در حوزه تولید و اکران از گذشته تاکنون و دورنمای آینده سینما نیز صحبتهایی از سوی حاضران مطرح شد.
از دیگر مباحث مطرح شده در این جلسه، لزوم اتحاد و همبستگی میان صنوف کارگردانان و تهیه کنندگان در مقابل حملات علیه سینما، در نظر نگرفتن اختلافات قدیمی، کارشناسی و تهیه اطلاعات جامع در زمینههای مختلف سینما از جمله تهیه آماری درست از فیلمهای در نوبت اکران بود.
در ادامه حاضران بر لزوم مطالبهگری بیشتر صنوف در جهت تسهیل دریافت پروانههای سینمائی و جلوگیری از توقیف و ممیزی فیلمها تاکید کردند و از مدیرعامل خانه سینما خواستند برای رسیدن به این مهم در کنار آنها باشد.
کمیته مشترک کارگردانان و تهیه کنندگان سینما بعد از انتخاب اعضا در قالب جلسات ماهانه درباره همه موضوعات فوق گفتگو و تصمیم مناسب اتخاذ خواهد کرد.