X

بایگانی اردیبهشت 15, 1401

دفتر سینمایی

آثار مستند و کوتاه جشنواره فیلم‌های ایرانی در زوریخ معرفی شدند – خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی جشنواره، ۵ فیلم مستند بلند و ۹ فیلم کوتاه اعم از مستند و داستانی حاضر در هشتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم‌های ایرانی در زوریخ سوییس معرفی شدند. در بین این فیلم‌ها آثاری حضور دارند که پیش از این برای رقابت‌های مهمی در جهان از جمله اسکار و ایدفا معرفی شده‌اند.

در بخش فیلم‌های مستند بلند این دوره از جشنواره، فیلم‌های «جابه‌جایی یا نابه‌جایی» ساخته پریسا گرگین، «خطوط ناپیدا» ‌ ساخته مهدی رخشانی، «سیاوش در آتش» ساخته کیوان مهرگان، «مشق امشب» ساخته مشترک اشکان نجاتی و مهران نعمت‌اللهی و «هزار زن» ساخته مژگان ایلانلو حضور دارند.

همچنین در بخش فیلم‌های کوتاه (مستند و داستانی) هشتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم‌های ایرانی در زوریخ سوییس فیلم‌های «آب، باد، خاک، نان» به کارگردانی مهدی زمانپور کیاسری، «آیدنتی‌بای» به کارگردانی سجاد شاه‌حاتمی، «تهاتر» به کارگردانی زیبا کرمعلی و عماد آراد، «جان‌ داد» به کارگردانی سهیلا پورمحمدی، «جزر و مد» به کارگردانی پدرام مهرخواه، «عروسک» به کارگردانی الهه اسماعیلی، «کپسول» به کارگردانی امیر پذیرفته، «مرا ببوس» به کارگردانی علیرضا خالق‌وردی و «مرد ابری» به کارگردانی شاهین جلالی حضور دارند.

هشتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم‌های ایرانی در زوریخ سوییس به دبیری یدالله داج روز ۲۶ می (۵ خرداد) آغاز می شود و تا اول ژوئن ۲۰۲۲ (۱۱ خرداد ۱۴۰۱) ادامه پیدا می‌کند.

هیات داوران این جشنواره در بخش فیلم‌های بلند، متشکل از پنج نفر از افراد متخصص است که بهترین فیلم بلند فستیوال را انتخاب می‌کنند. جایزه بهترین فیلم بلند فستیوال، استوانه یا منشور طلایی کوروش است که به همراه ۲ هزار دلار جایزه نقدی به برگزیده جشنواره اهدا می شود. همچنین هیات داوران بخش فیلم های کوتاه فستیوال متشکل از سه نفر از افراد متخصص این حوزه است که جایزه بهترین فیلم کوتاه را به همراه ۵۰۰ دلار جایزه نقدی به برگزیده اهدا می کنند.

پیش از این اسامی فیلم های بلند سینمایی راه یافته به جشنواره اعلام شده بود. اسامی داوران جشنواره فیلم‌های ایرانی زوریخ متعاقبا رسانه ای خواهد شد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

ویژه برنامه «آقای نادر» امروز پخش می‌شود


ویژه برنامه «آقای نادر» با حضور یوسفعلی میرشکاک، مسعود فراستی، بهروز افخمی و وحید یامین‌پور، امروز پخش می‌شود.

مشاهده خبر از سایت منبع

ناگفته‌هایی از حاج نادر در برنامه آقای نادر+فیلم


یوسفعلی میرشکاک و مسعود فراستی در برنامه آقای نادر از نادر طالب زاده گفتند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«نادر طالب‌زاده» همواره در معرض هجمه‌ها و تهمت‌ها از سوی «جریان‌های نفوذی» داخلی قرار داشت/بعید می‌دانم به این راحتی بتوان جای او را پر کرد! – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: جواد شمقدری با اشاره به حواشی حضور کاترین شکدم در ایران و آنچه نسبت به دعوت نادر طالب‌زاده از او مطرح می‌شد گفت: طالب‌زاده نسبت به شکدم هشدار داده بود.

به گزارش سینماپرس، جواد شمقدری کارگردان سینما و تلویزیون و معاون اسبق سینمایی در گفتگو با مهر درباره ویژگی‌های زنده‌یاد نادر طالب‌زاده گفت: بزرگ‌ترین هنر نادر طالب‌زاده این بود که زندگی در غرب با تمام زرق و برق‌ش را رها کرد و جذب انوار نورانی انقلاب اسلامی شد. او تمام عقبه زندگی خود در غرب را رها کرد، به ایران آمد و در سخت‌ترین عرصه‌های حضور پیدا کرد. از آنجایی هم که رشته تحصیلی او سینما بود، طبیعی بود بعد از عزیمت به ایران در همین عرصه مشغول شود. اولین کارهای ایشان هم مستندهایی بود که در جبهه و در ایام دفاع مقدس فیلمبرداری کرد.

وی ادامه داد: فیلم «والعصر» بهترین گواه است که نشان می‌دهد نادر طالب‌زاده در چه صحنه‌های پرخطری حضور پیدا کرده و با دوربین ۳۵ میلیمتری اقدام به ضبط تصاویر کرده بود. بعد از پایان جنگ هم او در عرصه‌های مختلف فرهنگی ظاهر شد و به تعبیری هر آنجا که انقلاب اسلامی نیاز پیدا کرد، او حضور خود را نشان داد. نادر طالب‌زاده در این سال‌ها توانست با بسیاری از اندیشمندان غربی که به دنبال حقیقت بودند وارد گفتگو شود و آن‌ها را به سمت انقلاب اسلامی رهنمون شود. او می‌دانست یک حقیقت بزرگ در این انقلاب جلوه کرده و تلاش می‌کرد دیگران را با این حقیقت آشنا کند.

این کارگردان در ادامه گفت: مشخصاً در یک دهه اخیر نادر طالب‌زاده از طریق رسانه ملی و برنامه «عصر» که خود اجرای آن را هم برعهده داشت، توانست بسیاری از اندیشمندان و متفکران و هنرمندان غربی را به میدان بیاورد و از زبان آن‌ها به تبیین حقیقت انقلاب اسلامی بپردازد. مرحوم طالب‌زاده از این منظر یکی از هنرمندان و فعالان رسانه‌ای منحصر به فرد دوران ما بود و به معنای واقعی کلمه وجودش نادر بود. بعید می‌دانم به این راحتی بتوان جای او را پر کرد و به همین دلیل احتمال می‌رود دشمنانی که کینه انقلاب اسلامی را در سینه دارند، برای حذف او اقدام کرده باشند.

ترور بیولوژیک نادر طالب‌زاده بعید نیست

وی در تشریح موضع خود درباره ترور بیولوژیک زنده‌یاد طالب‌زاده افزود: درباره این موضوع طبیعتاً به این راحتی نمی‌توان نظر دارد. نقلی که خود ایشان در تلویزیون داشت و در دیدارهای خصوصی هم مطرح می‌کرد بر این مسئله تأکید داشت که چنین اتفاقی رخ داده است اما اینکه واقعاً در ماجرای ربایش وسایل در سفر آیا توطئه‌ای در جریان بوده و منجر به آسیب به سلامتی ایشان شده است، امری پزشکی است که ما به راحتی نمی‌توانیم درباره آن اظهارنظر کنیم. در مجموع اما نمونه‌ها و موارد بسیاری از دست را پیش‌تر شاهد بوده‌ایم. یاسر عرفات کسی بود که از طریق ترور بیولوژیک حذف شد و بعدها همین سرویس‌های اطلاعاتی موساد به آن اذعان کرد. به همین دلیل اصلاً بعید نیست چنین اتفاقی درباره مرحوم طالب‌زاده هم رخ داده باشد چه اینکه او همواره در معرض هجمه‌ها و تهمت‌ها از سوی جریان‌های نفوذی داخلی هم قرار داشت و همه این‌ها می‌تواند به یک فرد آسیب برساند.

شمقدری ادامه داد: زنده‌یاد طالب‌زاده مصداق کسی است که وقتی پا از منزل بیرون می‌گذاشت در راه خدا حرکت می‌کرد و از آنجا که در این مسیر هم جان عزیز خود را از دست داد، بعید نیست بتوان جایگاه «شهید» هم برای او در نظر گرفت.

این کارگردان درباره خاطرات و شناخت شخصی خود از زنده‌یاد طالب‌زاده هم گفت: من از سال ۶۴ با او آشنا شدم و از همان زمان هم علاقه‌ای بر مبنای دغدغه‌های مشترک در میان ما شکل گرفت. همواره این ارتباط را با یکدیگر حفظ کردیم و در مقطعی هم که بنده مسئولیت سازمان سینمایی را برعهده داشتم، همایش «افق نو» را راه‌اندازی کردیم و مدیریت آن را برعهده نادر طالب‌زاده گذاشتیم. او هم این بار سنگین و خطرناک را بر دوش گرفت و فکر می‌کنم یکی از پروژه‌هایی بود که او دوست داشت با حجم و ثمره بیشتر ادامه پیدا کند اما در دولت قبل گرفتار تعطیلی شد! این رویداد در دولت جدید و برای سال‌های آینده باید احیا شود.

نادر طالب‌زاده درباره کاترین شکدم هشدار داده بود

وی با اشاره به برخی محدودیت‌ها پیش روی نادر طالب‌زاده برای فعالیت‌هایی که در دست داشت، ادامه داد: حتی برنامه «عصر» او در تلویزیون هم به راحتی به تولید نمی‌رسید. خاطرم هست زمانی برایم می‌گفت برای هر قسمت این برنامه مشقات بسیاری را متحمل می‌شود. بالاخره بخشی از مهمانان او در این برنامه خارجی بودند و برخی نسبت به این مهمانان خارجی دچار کج‌فهمی‌هایی بودند. کمااینکه در نمونه اخیر درباره کاترین شکدم شاهد این مسئله بودیم. به نظر می‌رسد دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی ما در این زمینه‌ها باید بیشتر هوشیار باشند و اینگونه نباشد که اگر خطایی هم رخ داد، بخواهند بار آن را بر دوش یک سردار جبهه فرهنگی انقلاب بیندازند. باید این موارد را به‌عنوان ضعف سیستم خود بپذیرند.

شمقدری تأکید کرد: شخصاً درباره مورد کاترین شکدم اطلاع دارم که زنده‌یاد طالب‌زاده و دوستان‌شان پیش‌تر هشدارهای لازم را درباره او داده و گفته بودند که او فرد قابل اعتمادی نیست اما به هشدارهای آن‌ها توجهی نشد و مجموعه‌های دیگر به او میدان دادند. نهایتاً اما زمانی که او خودش اعلام کرد من آن کسی نیستم که در ایران شناخته شده‌ام و مشخص شد با دستگاه‌های اطلاعاتی خارج از کشور ارتباطاتی دارد، متأسفانه هجمه و بار آن را به دوش آقای طالب‌زاده انداختند که این کار به ناحق صورت گرفت چراکه ایشان و تیم همراه‌شان پیش‌تر درباره او هشدار داده بودند.

شمقدری در پایان تأکید کرد: امید داریم پرچم این هنرمند عزیز بر زمین نماند و یاران، هم‌سنگران و به خصوص نسل جوانی که از شاگردان او بودند، راه او را در مسیر تبیین هر چه بهتر و بیشتر انقلاب اسلامی با زبان فرهنگ و هنر ادامه دهند و این پرچم را برافراشته نگه دارند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«آقای نادر» به شبکه یک سیما می‌آید – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: ویژه برنامه «آقای نادر» با حضور تعدادی از دوستان و شاگردان مرحوم حاج نادر طالب زاده روز پنجشنبه ۱۵ اردیبهشت راس ساعت ۱۶ از شبکه یک به روی آنتن می رود.

به گزارش سینماپرس، در این ویژه برنامه یوسفعلی میرشکاک، مسعود فراستی، بهروز افخمی، وحید یامین‌پور و محمدصادق باطنی حضور دارند و به بیان نظرات و خاطرات خود از حاج نادر، مستند ساز و پژوهشگر انقلابی فقید می‌پردازند.

«آقای نادر» به همت حوزه هنری انقلاب اسلامی تولید شده و تهیه کنندگی و کارگردانی این ویژه برنامه برعهده سجاد مهرگان بوده است. علیرضا سمیعی مجری «آقای نادر» و تیم محتوایی این برنامه شامل احسان زیور عالم و حسین برکتی بوده است. حسین نشاطی تدوینگر آن بوده و هماهنگی آن نیز توسط محمدصالح حجت‌الاسلامی به انجام رسیده است.

نادر طالب‌زاده از فیلمسازان انقلابی متولد ۱۳۳۲ و از تهیه کنندگان، کارگردانان و مجریان سینما و تلویزیون بود که جمعه _نهم اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۱_ بر اثر نارسایی قلبی در بیمارستان خاتم الانبیاء تهران درگذشت.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

شرایط برایم سخت‌تر شده است/امیدوارم وعده دیدار وزیر محترم ارشاد عملی شود – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: اشرف افشاری همسر اصغر شاهوردی صدابردار باسابقه سینمای ایران به تشریح وضعیت این هنرمند پرداخت.

به گزارش سینماپرس، اشرف افشاری همسر اصغر شاهوردی صدابردار باسابقه سینمای ایران، در گفتگو با مهر درباره آخرین وضعیت این هنرمند به ویژه در شرایط سخت کرونایی دو سال گذشته، توضیح داد: واقعیت این است که از نظر سختی و فشار، کار از سختی گذشته است اما همچنان با عشق از او نگهداری می‌کنیم. از نظر فرآیند درمانی همچنان فیزیوتراپی ادامه دارد و مسائل مربوط به نگهداری را هم خودم برعهده گرفته‌ام.

وی با اشاره به عدم تغییر وضعیت جسمانی این هنرمند، ادامه داد: متأسفانه هیچ تغییری حاصل نشده و با توجه به اینکه فرمانی از طرف مغز صادر نمی‌شود، گویی دیگر از دکترها هم کاری برنمی‌آید. برای درمان این نارسایی مغزی هنوز راهکاری پیدا نشده و شرایط اصغر هم همچنان همان‌طور است که بود، با این حال خوشبختانه شرایطش بدتر نشده، استمرار فیزیوتراپی در خانه هم صرفاً برای این است که استخوان‌هایش دچار شکستگی ناگهانی نشود.

افشاری درباره دعوت‌های گاه به گاه از این هنرمند برای حضور افتخاری در برخی پروژه‌های در حال تولید، گفت: این دعوت‌ها تأثیر بسیار خوبی در روحیه اصغر داشت اما متأسفانه به دلیل شرایط کرونایی طی دو سال گذشته این جنس دیدارها و دعوت‌ها کم‌رنگ‌تر شده است. هر کس که به دیدار او می‌آید، بر روحیه‌اش تأثیر بسیار خوبی دارد و در همین شرایط کرونایی هم اگر دعوتی از سوی پروژه صورت بگیرد، ما از آن استقبال می‌کنیم. صرفاً به خاطر روحیه‌اش خودم او را همراه می‌برم. البته آقای شاهوردی ابتدا کار را با صدا و سیما آغاز کرده بود و به نظرم انتظار بیجایی نیست که مدیران این سازمان دیداری با همسرم داشته باشند.

همسر اصغر شاهوردی با اشاره به انتظار خود از مسئولان سینمایی گفت: ما همچنان منتظر حضور آقای خزاعی هستیم که وعده داده‌اند ملاقاتی از نزدیک با اصغر داشته باشند. امید ما این است که از دل این دیدارها، اتفاقات خوبی رخ دهد، کمااینکه قول آن را هم به ما داده‌اند. در دیداری که با آقای عشیری مدیر روابط عمومی سازمان سینمایی هم داشتیم ایشان به ما وعده دادند که وزیر محترم ارشاد به دیدار آقای شاهوردی می‌آیند و امیدوارم این وعده عملی شود، امیدوارم همگی به یاد هم باشیم قبل از اینکه دیر شود.

افشاری در بخش دیگر از صبحت هایش مطرح کرد: شرایط بسیار سخت است و با توجه به حادثه‌ای که اخیراً برای دخترم هم به‌وقوع پیوسته و دچار سانحه شده، شرایط برایم سخت‌تر هم شده است؛ واقعاً صبر ایوبی که می‌گویند صبر من است. ما کماکان امید به خواست خدا داریم و صبر می‌کنیم. با این حال امیدوارم هیچوقت شرمنده اصغر شاهوردی نشوم و روزی برسد که ببینم او روی پای خود ایستاده است. وقتی آقای شاهوردی دچار آن حادثه شد من در دهه چهارم زندگی ام بودم و حالا در دهه ششم. چیزی نزدیک به ۱۵ سال است که خودم از او نگهداری و پرستاری و این کار طاقت فرسایی است.

وی در پایان گفت: از یزدان عشیری روابط‌عمومی سازمان سینمایی تشکر می‌کنم همچنین از احمد میرعلایی، محسن علی اکبری و منوچهر شاهسواری که برادرانه در کنار ما بودند، سپاسگزارم.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

زمانه بی‌رحمی است/همه در حال سرعت‌گرفتن و گردآوری پول هستند! – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: عباس نباتی گوینده و دوبلور پیشکسوت می‌گوید این‌حرفه مانند گذشته تامین‌کننده نیست و جوانانی که علاقه دارند وارد دوبله شوند، باید از پیش بدانند این کار از نظر روحی و مالی تامین‌شان نمی‌کند.

به گزارش سینماپرس، پس از هوشنگ لطیف‌پور، منوچهر والی‌زاده، پرویز بهرام، تورج نصر، خسرو خسروشاهی، ژرژ پطروسی، کوروش فهیمی، سعید مظفری، حمید منوچهری، پرویز ربیعی، شهروز ملک‌آرایی، مینو غزنوی، علی‌همت مومیوند، خسرو شمشیرگران، محمود قنبری، محمدعلی دیباج و مازیار بازیاران، این بار سراغ یکی دیگر از پیشکسوت‌های هنر دوبله رفتیم.

گپ و گفت با عباس نباتی گوینده و مدیر دوبلاژ در استودیو طنین مهر آوا انجام شد که یکی از استودیوهای قدیمی دوبله است و آثار زیادی ازجمله فیلم و سریال در آن دوبله شده‌اند. این گفتگو در روزهای پایانی اسفند ۱۴۰۰ انجام شد و به‌دلیل مشغله بالا در آن ایام و تعدد آثاری که پیش از نوروز دوبله می‌شوند، ضرباهنگ و سرعت بالایی دارد و تاریخ حضور نباتی در دوبله و کارنامه او را در این کار از دهه ۴۰ تا امروز مرور می‌کند.

در ادامه مشروح گفتگو با این گوینده قدیمی را می‌خوانیم؛

* جناب نباتی بگذارید زندگی‌تان را از ابتدا تا ورود به دوبله به‌طور تلگرافی مرور کنیم. شما متولد سال ۲۱ در آبادان هستید و در سنین نوجوانی در اهواز تئاتر کار می‌کردید. یعنی از آن دوبلورهایی هستید که پیشینه تئاتری دارند. سال ۴۰ هم دیپلم گرفتید و به تهران آمدید و زندگی مستقل را شروع کردید. می‌رسیم به این‌جا که در ۱۹ سالگی توسط آقای خسرو پرویزی به استودیوی مولن‌روژ معرفی شدید که آقای (علی) کسمایی در آن‌جا بود. این ورود به دوبله مربوط به همان ابتدای ۱۹ سالگی بود یا مدتی از ورودتان به تهران گذشته بود که وارد دوبله شدید؟

بله سال ۴۰ بود که به تهران آمدم. اما سال ۴۱ پیش آقای کسمایی در مولن‌روژ رفتم. با معرفی آقای خسرو پرویزی بود که به آن‌جا معرفی شدم و کارم را از همان‌جا شروع کردم.

* از نظر نسلی که حساب کنیم، شما نسل دومِ متاخر هستید دیگر!

بله. من سال ۴۱ وارد شدم و ما گویندگان، تازه سال ۴۲ صاحب انجمن شدیم. البته باید بگویم سندیکا. سندیکایی درست شد که دبیرش آقای (علی‌اصغر) مستان بودند و هیئت‌مدیره‌ای از بزرگان آن زمان داشت.

* آقای مستان را که نام بردید، یاد آقای (احمد) رسول‌زاده افتادم. آقای رسول‌زاده سال ۳۴ به دوبله آمد و آقای (چنگیز) جلیلوند سال ۳۸. خانم رفعت هاشم‌پور هم که تازه فوت کرد، سال ۳۶ به دوبله آمد که تقریباً نسل…

آن‌هایی که در دهه ۳۰ آمدند، نسل اولی محسوب می‌شوند. ایرج دوستدار و آقای (فریدون) ثقفی، کنعان کیانی و…

* در بدو ورود شما به مولن‌روژ بود که آقای کسمایی «مادام کاملیا» را دوبله می‌کرد.

بله. فیلم‌های دیگری هم بودند که هنگام دوبله‌شان ما به‌عنوان کارآموز ته سالن می‌نشستیم و نگاه می‌کردیم. آن موقع کار به‌صورت آموزشی نبود. شما باید می‌نشستی و کار دیگران را می‌دیدی و از طریق دیدن و شنیدن کارِ دیگران، دریافت می‌کردی. مثل امروز نبود که آموزش بدهند و کلاس بگذارند.

* این دوره زمانی، برای شما یک‌سال طول کشید؟

پنج‌شش ماه طول کشید که شروع به رل‌گفتن کردم.

* که از همان همهمه فیلم «مادام کاملیا» شروع شد.

بله. از همان‌جا بود.

* بعد از «مادام کاملیا» هم در «حمله فیلان» بود فکر می‌کنم…

بله. در «حمله فیلان» هم یک‌رل نسبتاً خوب گفتم. به نسبت آن موقع‌ها خوب بود. چون در آن دوره آدم‌ها به کُندی پیشرفت می‌کردند. دلیلش هم این بود که زمان زیاد بود و مثل امروز نبود که کارها سرعت داشته باشند.

* پس اولین مدیردوبلاژی که شما با او کار کردید، آقای کسمایی است و بعد به مرور با مدیران دوبلاژ دیگر هم کار کردید.

بله. با آقای ایرج دوستدار و (محمدعلی) زرندی.

* آقای دوستدار را گفتید، یاد آن فیلمِ جان وین افتادم که شما هم در دوبله‌اش بودید!

بله. «پسران کتی اِلدر». آن‌جا یک رل سراسری داشتم. در کنار دین مارتین و جان وین.

* «ریو لوبو» هم بود. آن‌جا هم آقای دوستدار جان وین را می‌گفت و شما یک‌نقش مهم داشتید. منوچهر والی‌زاده و صادق ماهرو هم جزو گویندگانش بودند.

بله. این فیلم هم بود.

آن زمان ریتم کار کُند بود. مثلاً قرار می‌گذاشتند به‌مدت یک‌هفته از ۹ صبح تا یکِ بعدازظهر، یک‌فیلم در یک‌استودیو کار شود. بعد از ۳ بعدازظهر تا ۷ شب یک‌فیلم در یک‌استودیوی دیگر کار شود. بعد هم در زمان سوم، یک‌فیلم دیگر در یک‌استودیوی دیگر از ۷ تا ۱۱ شب * با مدیران دیگر چه‌طور؟ احمد رسول‌زاده، سعید شرافت؟

بله. با آقای شرافت کار کردم؛ فیلمی بود به‌نام «مادام ایکس». در این فیلم هم رل خیلی بزرگی به من دادند.

* مشکلی با این مساله نداشتند که شما جوان تازه‌واردی هستید و دارید به‌سرعت رشد می‌کنید؟

نه. چنان هم به‌سرعت رشد نکردم. چون همان‌طور که گفتم، آن زمان ریتم کار کُند بود. مثلاً قرار می‌گذاشتند به‌مدت یک‌هفته از ۹ صبح تا یکِ بعدازظهر، یک‌فیلم در یک‌استودیو کار شود. بعد از ۳ بعدازظهر تا ۷ شب یک‌فیلم در یک‌استودیوی دیگر کار شود. بعد هم در زمان سوم، یک‌فیلم دیگر در یک‌استودیوی دیگر از ۷ تا ۱۱ شب. کارها این‌طور بود که در هرکدام از این زمان‌ها، یک‌فیلم برای یک‌هفته دوبله شود. پولی هم که می‌دادند، برای شما کافی بود. یعنی اگر در دو فیلم کار می‌کردی، تامین بودی. مثلاً در همان زمان‌های دور مثل سال ۴۳ یا ۴۴، اگر پایین‌ترین رل را می‌گفتی ۱۰۰ تومان می‌گرفتی. رل اول هم ۶۰۰ تومان بود. بنابراین اگر دو تا رل پایین می‌گفتی ۲۰۰ تومان دریافت می‌کردی که برایت کافی بود. ۳۰ تا ۴۰ تومانش را اجاره می‌دادی و باقی را می‌خوردی. البته اگر فقط خودت تنها بودی.

* منظورتان از پایین‌ترین رل، مَردی است؟

بله. پایین‌ترین نقش بود که برایش ۱۰۰ تومان می‌دادند. به تدریج ۱۵۰، ۲۰۰ و ۳۵۰ به بالا می‌شد. در سال ۴۳ شما به‌عنوان یک‌آدم تکی و مجرد می‌توانستی با ماهی ۲۰۰ تومان در تهران زندگی کنی.

* با آقای زرندی در استودیویی که برای خودش بود کار می‌کردید؟

نه. همان استودیوی مولن‌روژ بود.

* بله. درست است. آن‌جا چندمدیردوبلاژ فعالیت می‌کردند.

سه مدیر دوبلاژ؛ آقای کسمایی، آقای زرندی و آقای دوستدار.

* کارشان شریکی بود؟

نه. استودیو برای برادران اخوان بود که سینماهای متعددی داشتند. فکر می‌کنم ۸ سینما داشتند؛ سینما مولن‌روژ، سینما دیانا و …. هم استودیو داشتند هم سینما. خودشان فیلم وارد می‌کردند، دوبله می‌کردند و در سینماهای خودشان به نمایش می‌گذاشتند.

* گوینده‌ای مثل ایرج رضایی را هم ایرج دوستدار به همان استودیوی مولن‌روژ آورد و آقای رضایی از این طریق وارد دوبله شد.

بله. ایشان با آقای دوستدار کار می‌کرد. آقای رضایی از گویندگان دهه ۳۰ است و پیش از من آمد.

* هوشنگ کاظمی چه‌طور؟ با او هم کار کردید؟

بله. با آقای کاظمی هم کار کردم ولی زیاد نه. شاید یک یا دو تا فیلم.

* در کل، اوستای شما در دوبله آقای کسمایی است.

هم می‌شود گفت بله هم می‌شود گفت نه. چون نمی‌شود از لفظ اوستا استفاده کرد. خیلی رسم نبود که مدیر دوبلاژ بیاید وقتش را صرف شما بکند.

* برای آموزش!

بله. برای آموزش، وقت صرف نمی‌کردند. باید آن آخر می‌نشستی و وقتی یک‌رل به تو می‌دادند، باید آن‌چنان رل را می‌گفتی که در فیلم بعدی از تو استفاده کنند. و اگر نمی‌توانستی یاد بگیری و دریافت کنی، با این مساله مواجه می‌شدی که کم‌کم کنارت بگذارند.

* با منوچهر نوذری در استودیوی کاسپین چه‌طور؟ همکاری کردید؟

با آقای نوذری در استودیویی در میدان گل‌ها همکاری کردم که آن‌جا انوشیروان روحانی یک‌کلاس داشت. ساختمان بود که نوذری طبقه دومش را اجاره کرده بود و آن‌جا را استودیو کرده بود که فیلم‌های تلویزیونی را آن‌جا می‌آوردند…

* همان کاسپین نبود؟

نه… الان اسمش را به یاد ندارم.

* یعنی مربوط به پیش از کاسپین است؟

بله. قبل از کاسپین بود. آن‌جا تاجی احمدی و کنعان کیانی کار می‌کردند. من آن‌جا با این دو نفر، منوچهر نوذری و آقای (محمود) قنبری کار کردم.

* پیش آمد آنگاژه ی استودیویی بشوید؟

من برای مدت دو ماه آنگاژه یک‌استودیو شدم؛ استودیوی پاسارگاد. این استودیو دوطبقه بود. در زیرزمین‌اش فیلم‌های تلویزیونی کار می‌کردند. آن‌جا آقای بهارلو سریالی را کار می‌کرد که اسمش را به یاد ندارم. من سر آن کار دوماه یا سه‌ماه آنگاژه شدم. برای یک‌تایم زمانی‌ام من را به مبلغ هفتصدهشتصدتومان آنگاژه کردند. فکر می‌کنم ۳ تا ۷ شب بود. بعد دیدند این مبلغ برایشان صرف نمی‌کند و با بهره‌برداری‌ای که می‌خواستند، تناسب نداشت. من هم اصراری به آنگاژه‌شدن نداشتم. چون در آن زمان، آنگاژه نبودن برایم بهتر بود. خیلی‌ها دنبال این بودند که بروند رل بگویند و آنگاژه شوند. چون وقتی شما آنگاژه می‌شوی، صاحب کار ترجیح می‌دهد عوض پولی که به شما می‌دهد، رل بزرگ‌تر و مهم‌تری به شما بدهد و مرتب جلوی شما رل می‌گذارد.

* بین استودیوهای قدیمی یاد استودیوی سانترال افتادم که آقای (عطاالله) کاملی آن‌جا کار می‌کرد. محلش هم در خیابان انقلاب امروزی بوده است.

بله.

* شما با آقای کاملی هم کارهایی کرده‌اید. یکی‌شان سریال «سویینی» است.

بله. البته سویینی چون کارِ تلویزیونی بود، در سانترال دوبله نشد. سویینی یک‌کار تلویزیونی بود که پیش از آقای کاملی، خانم ژاله علو در استودیوی تلویزیون‌فیلم آن را کار کرده بود…

* پیشِ آقای مانی (خواجوی‌ها) در تلویزیون فیلم…

بله. آن‌جا در تلویزیون‌فیلم این سریال را با خانم علو می‌کردیم که دو نقش اصلی داشت؛ یکی کارآگاه بود که آقای (پرویز) ربیعی آن را می‌گفت و وردست جوان کارآگاه را هم من می‌گفتم.

* یعنی بعد از کار خانم علو، دوباره این کار را دوبله کردند؟

بله. چندسال بعد دوباره این کار را آوردند؛ به تلویزیون؛ و دوباره دوبله‌اش کردند.

* بحث اوستا و استاد و آقای کاملی را که کردیم؛ یاد آقای (امیرهوشنگ) قطعه‌ای افتادم که ایشان هم خیلی در زمینه دوبله سریال‌های تلویزیونی فعال بود. استاد یا اوستای آقای قطعه‌ای، آقای کاملی بود. استاد خانم هاشم‌پور هم آقای (هوشنگ) لطیف‌پور بوده است.

بله. آقای لطیف‌پور استاد خیلی از قدیمی‌های دوبله است.

* پس شما در سانترال هم نقش گفته‌اید؟

نه. در استودیوی سانترال رل نگفتم.

* مدیر دوبلاژی چه؟

نه. مدیر دوبلاژی هم نکردم. یک‌فیلم بود که در سال‌های خیلی دور، فکر می‌کنم ۴۵ بود رفتم و نشستم دوبله‌اش را دیدم. ولی سال‌ها بعد در تلویزیون با آقای کاملی همکاری کردم.

* بگذارید یک‌پرش زمانی داشته باشیم. شما سال ۴۹ به دانشگاه رفتید…

۴۹ تا ۵۲ به دانشکده علوم ارتباطات رفتم.

* که در دوران دانشجویی، بعدازظهرها وقتتان آزاد بود و به دوبله می‌رفتید.

من زیاد تئاتر کار نکردم. ولی فکر می‌کنم دبیر و مدرس بودنم هم روی بیانم تاثیر گذاشته است. چون شما وقتی مدرس هستی و تدریس می‌کنی، باید خیلی با وضوحُ روشن و سلیس صحبت کنی. به‌نظرم این هم روی گویندگی من در فیلم‌ها تاثیر گذاشته است بله. هم در مدرسه تدریس می‌کردم، هم به دوبله می‌آمدم.

* جناب نباتی، تئاتر کار کردن شما که یک‌سرمایه برای حضورتان در دوبله بود، مربوط به چه سن‌وسالی است؟ تا جایی که می‌دانم نوجوانی و جوانی شما بوده!

در دوران دبیرستان بود.

* پس یادی کنیم که از گویندگانی که از تئاتر به دوبله آمدند. برخی از آن‌ها مثل کاووس دوستدار و حسن عباسی در دهه ۴۰ استودیوی دی‌سی‌آی بودند. روبروی این استودیو هم تئاتر فردوسی بود که احمد رسول‌زاده، گوینده‌ای مثل اصغر افضلی را از آن‌جا به دوبله آورد. این پیشینه تئاتری به‌نظرم خیلی در کار دوبله مهم است. در کار گویندگانی مثل شما هم آن تاکیدی که روی ادای حروف دارید، در اعطای رل‌ها توسط مدیر دوبلاژ خیلی تاثیر دارد.

البته من زیاد تئاتر کار نکردم. ولی فکر می‌کنم دبیر و مدرس بودنم هم روی بیانم تاثیر گذاشته است. چون شما وقتی مدرس هستی و تدریس می‌کنی، باید خیلی با وضوحُ روشن و سلیس صحبت کنی. به‌نظرم این هم روی گویندگی من در فیلم‌ها تاثیر گذاشته است.

* با خودم فکر می‌کردم به دلیل داشتن همین بیان شیک و رسمی، شما نباید خیلی کار تاریخی در کارنامه داشته باشید. اما در ذهنم که مرور می‌کنم، می‌بینم کارهای تاریخی هم داشته‌اید؛ مثلاً در کاری مثل سریال «مردان آنجلس» که آقای (بهرام) زند دوبله کرد حضور داشته‌اید.

یک کار هم بود که آقای خسروشاهی دوبله‌اش کرد. انیمیشن بود.

* فرمانروایان مقدس.

بله. در آن کار هم که تاریخی بود حضور داشتم.

* یک‌نکته دیگر هم درباره شما، استفاده از لهجه جنوبی و آبادانی در کارهاست.

بله. (می‌خندد)

* سریال‌های «بهترین تابستان من» و «مدار صفردرجه» و انیمیشن «شجاعان» نمونه‌های بارز این مساله هستند.

بله. در «شجاعان» یکی از رزمنده‌ها را گفتم که این لهجه را داشت و نقش شوخ و کمدی کار بود.

* ولی در حالت عادی شما اصلاً لهجه ندارید!

خب به هرحال سال‌هاست در تهران هستم.

* یعنی ابتدای ورودتان به تهران، لهجه داشتید؟

نه. لهجه نداشتم. پیش از این‌که به تهران بیایم، در اهواز در دبیرستانی تحصیل می‌کردم که اسمش دبیرستان نمونه بود. آن‌جا، همه آدم حسابی بودند و گداگودورشان من بودم. خلاصه آن‌جا بین این‌ها بُر خورده بودم. ۵ سال در آن دبیرستان بودم و البته سال آخر به دبیرستان دکتر حسابی رفتم. این مساله که می‌گویید، مربوط به آن دوران است.

* شما اولین مدیریت دوبلاژتان را سال ۵۲ انجام دادید. درست است؟

نه. سال ۵۳ بود. تیر ماه ۵۳ بود.

* که یک سریال هم بود.

بله. من تیر ۴۱ وارد دوبله شدم و تیر ۵۳ مدیریت کردم.

* یعنی ۱۲ سال بعد. اسم اولین‌کارتان هم «مرد نامرئی» بود.

بله. اولین مدیریتم در استودیوی تلویزیون‌فیلم با این کار بود. آن‌جا سریال‌های تلویزیونی را دوبله می‌کردند و بعد برای پخش به تلویزیون می‌دادند.

* بگذارید درباره خود این استودیویی هم که در آن هستیم بپرسم؛ ساندفیلم سابق و طنین مهرآوای امروز. تا جایی که می‌دانم، این استودیو سال ۵۰ راه افتاد. شما این‌جا هم خیلی کار کرده‌اید.

بله. کارهای زیادی را این‌جا داشتم. آغاز به کار این‌جا هم همان اوایل دهه ۵۰ بود.

* موسس این‌جا، آقای مصطفی‌زاده…

ایشان از صدابردارهای قدیمی و پیشکسوت تلویزیون بود. ضمن این‌که آن‌جا کارمند رسمی تلویزیون بود، این‌جا را هم با شراکت آقایی دیگر راه انداخت.

* شما در برهه‌ای وارد رادیو هم شدید؛ هم در برنامه «صبح جمعه با شما» هم در برنامه‌های رادیو ایران. این ورود شما به رادیو با منوچهر نوذری بود یا حمید منوچهری یا…

نه. فکر می‌کنم دهه ۷۰ بود. یک‌برنامه زنده در رادیو بود که از ۷ تا ۸ صبح پخش می‌شد. از من خواستند در این برنامه زنده یک یا دو صفحه متن را راجع به محیط زیست بخوانم.

* طنز بود؟

نه. اتفاقاً خیلی جدی بود؛ در رابطه با محیط زیست.

* این برنامه، در رادیو ایران بود؟

بله. دو گوینده داشت. یک‌خانم و یک‌آقا. نام آن آقا را به خاطر دارم؛ آقای منافی.

* فرشید منافی؟

نه. پدر ایشان بود. بعد یک برنامه دیگر هم بود که خانم (مریم) شیرزاد داشت. این برنامه طنز بود و جمعه‌ها از ۷ تا ۹ صبح به‌طور زنده اجرا می‌شد. اسمش را به خاطر ندارم.

* این هم رادیو ایران بود؟

در تلویزیون به شما سریال می‌دادند و اگر خوب کار می‌کردی، مساله ادامه‌دار می‌شد و کارهای بعدی را می‌دادند. مثلاً به من مستند می‌دادند، می‌دیدند خوب کار می‌کنم. بعد پشت سرش کار بعدی را می‌دادند. درباره انیمیشن هم همین بود نه. رادیو تهران بود. من و آقای مظفری و آقای طهماسب در آن بودیم.

* اول که به رادیو دعوت شدید، از طرف اساتید دوبله بود یا مدیران رادیو؟

نه خود مدیران شناسایی کرده بودند.

* بعد هم که «صبح جمعه با شما» را رفتید. ورودتان به این برنامه با دعوت منوچهر نوذری بود؟

نه. دعوت آقای قدوسیان بود و یک آقای دیگر که اسمشان را فراموش کرده‌ام.

* فصل مهمی از کارهای شما در دوبله، به‌جز سریال‌ها، مدیریت دوبلاژ انیمیشن‌های مختلف و مهم است. ورودتان به حوزه دوبله انیمیشن چه‌طور بود؟ علاقه خودتان باعث شد، یا این کار را به شما واگذار کردند؟

در تلویزیون به شما سریال می‌دادند و اگر خوب کار می‌کردی، مساله ادامه‌دار می‌شد و کارهای بعدی را می‌دادند. مثلاً به من مستند می‌دادند، می‌دیدند خوب کار می‌کنم. بعد پشت سرش کار بعدی را می‌دادند. درباره انیمیشن هم همین بود. هم گویندگی باب میل‌شان بود هم مدیریت دوبلاژ.

* اولین مستند را یادتان هست کجا کار کردید؟

در تلویزیون بود.

* و اولین مستندگویی‌تان بعد از انقلاب بود یا پیش از انقلاب.

مستندها همه مربوط به بعد از انقلاب هستند.

* برخی از گویندگان جوان و اصطلاحاً تازه‌وارد سال‌های دور، با مدیریت شما و گویندگی‌شان در همین انیمیشن‌ها رشد کردند. شروع به دوبله انیمیشن چه‌طور؟ قبل از انقلاب بود یا بعد از انقلاب؟

انیمیشن‌ها هم همه بعد از انقلاب بودند.

* به یاد دارید اولین کار انیمیشن‌تان کدام بود؟ باخانمان، دوقلوهای افسانه‌ای، هاکلبرفین، تام سایر…

خود آن کار اول که نه؛ ولی دختری در مزرعه، تام سایر و هاکلبرفین، قدیمی‌تر از دوقلوها بودند.

* یک نکته جالب این است که در «دوقلوها»، داریوش کاردان گویندگی می‌کرد که آن موقع در دوبله حضور داشت.

بله. بله.

* که فکر می‌کنم کمی بعدتر به‌خاطر مسائل صنفی از دوبله رفت.

بله. آقای کاردان در آن موقع کارهای دیگری هم می‌کرد و در رادیو برای خودش خیلی معتبر بود. وارد دوبله هم شده بود. اولین‌کار بزرگی که در دوبله انجام داد، همان «دوقلوها» بود که رل بزرگی به او دادم. او کارهای دیگری داشت؛ هم می‌نوشت، هم سریال می‌ساخت، هم در رادیو بود. آدم پرمشغله‌ای بود و دوبله کاری بود که دوست داشت در کنار سایر کارهایش انجامش بدهد. به‌هرحال اتفاقاتی افتاد که از دوبله رفت.

* جناب نباتی در اعتصاب‌های دهه ۵۰، شما جزو اعتصاب‌کننده‌ها بودید؟

زیاد در جریان این داستان نبودم. خیلی خبر نداشتم و دلم هم نمی‌خواست بدانم. یادم نیست چه‌دلیلی داشت ولی در این مسائل نبودم. آن‌موقعُ هم در دانشکده درس می‌خواندم، هم در مدرسه تدریس می‌کردم.

* خب، کم‌کم به آخر بحث نزدیک می‌شویم. می‌خواستم از شما اسم مدیر دوبلاژ فیلم «آخرین قطار گان هیل» را هم بپرسم. در این فیلم کرک داگلاس را منوچهر والی‌زاده می‌گفت و شما نقش روبرویی‌اش را.

بله. من ارل هالی‌من را می‌گفتم. این فیلم دوبار دوبله شد. یک‌بار فیلم تلویزیونی‌اش و یک‌بار هم نسخه سینمایی‌اش. تلویزیونی‌اش را آقای مهرآسا در استودیوی تلویزیون‌فیلم کار کرد.

* شما چندسال پیش سریال «فرار از زندان» را در تلویزیون دوبله می‌کردید ولی این کار ناتمام ماند.

بله. پیش از این‌که آقای قنبری در بیرون این کار را دوبله کند، من در تلویزیون دوبله‌اش می‌کردم. دوسه‌ماه پیش از شروع کارِ آقای قنبری در بیرون بود. ۴۴ قسمتش را کار کردم و بعد بخش خصوصی و تلویزیون با هم تعاملاتی کردند. در نتیجه این سریال از تلویزیون پخش نشد و تلویزیون آن را کنار گذاشت و دوبله بخش خصوصی که کار آقای قنبری بود، پخش شد.

* ناراحت نشدید؟ نتیجه زحماتتان و…

نه. صاحب کار، تلویزیون بود و خودش می‌داند. من ۴۴ قسمت را کار کردم و دستمزدش را هم گرفتم. حالا این‌که چه تعاملاتی شد نمی‌دانم.

* آقای نباتی امروز هم که کار دوبله انجام می‌دهید، لذت دوبله‌کردن در آن سال‌های دهه ۴۰ را می‌برید؟

نه. آن لذت را ندارد ولی به هرحال کاری است که دوستش داشتیم و الان هم دوستش داریم. به‌هرحال در هر برهه‌ای، کار متناسب با شرایط زمانی انجام می‌شود. یعنی متناسب با گذر زمان، مساله فرق می‌کند. امروز، سرعت است که حرف اول را می‌زند. اگر سریع نباشی، کنار گذاشته می‌شوی.

در طول ماه اگر یک‌کار با آقای کسمایی انجام می‌دادم و یک‌فیلم با آقای زرندی از نظر مالی مشکلی نداشتم. اگر یک‌فیلم دیگر را هم با آقای دوستدار بودم، کاملاً فرصت داشتم طبق عادت، صبح‌ها کله‌پاچه بخورم، ظهر چلوکباب و شب هم ساندویچ * این مساله درباره قدیمی‌ها هم صدق می‌کند؟ یعنی شما به‌عنوان یک‌قدیمی این دغدغه سریع‌بودن را دارید؟

بله. سعی می‌کنم فرز و سریع باشم و از بقیه عقب نمانم.

* یعنی جایگاه قدیمی و پیشکسوتی باعث نمی‌شود که اگر فرز و سریع نباشید، ملاحظه حال‌تان را بکنند؟

نه. ببینید، زمانه، زمانه بی‌رحمی است و رشد تکنولوژی باعث سرعت‌گرفتن تولید شده. در صنعت و کارخانه‌ها هم همین‌طور است. همه در حال سرعت‌گرفتن و گردآوری پول هستند. همه حریص شده‌اند.

* آن موقع این‌طور نبود؟ هنر مهم‌تر بود؟

نه این‌طور نبود. چون شما تامین بودی! در طول ماه اگر یک‌کار با آقای کسمایی انجام می‌دادم و یک‌فیلم با آقای زرندی از نظر مالی مشکلی نداشتم. اگر یک‌فیلم دیگر را هم با آقای دوستدار بودم، کاملاً فرصت داشتم طبق عادت، صبح‌ها کله‌پاچه بخورم، ظهر چلوکباب و شب هم ساندویچ. یادم هست شب‌ها ساندویچ زبان می‌خوردم. خیلی دوست داشتم. با چه؟ با سه فیلم در ماه! اجاره خانه‌ام را هم می‌دادم. مجرد بودم.

* وقتی ازدواج کردید، خانواده‌تان با کار دوبله مشکل نداشتند؟ چرا زود می‌روی و دیر می‌آیی و چنین سوالاتی!

نه. من سال ۵۲ ازدواج کردم و به‌خاطر شغلم با خانواده‌ام مشکلی نداشتم.

* به جوان‌های امروز توصیه می‌کنید وارد این کار شوند؟ این سوال را می‌کنم چون شرایط دیگر مثل آن شرایط آهستگی و پیوستگی جوانی شما نیست.

این حرفه الان تامین‌کننده شما نیست. یعنی نمی‌توانی با آن پول اجازه یک‌اتاق را هم بدهی. فکر می‌کنم جوان‌هایی که امروز به دوبله می‌آیند، یا پیش پدرومادرشان هستند یا شغل و درآمد اصلی دیگری هم دارند.

* حرف پایانی هم اگر داشته باشید، می‌شنویم.

حرف پایانی‌ام این است که جوان‌هایی که می‌خواهند به این حرفه وارد شوند، خوب فکر کنند. فکر کنند که این حرفه، نمی‌تواند آن‌ها را از نظر روحی و مالی تامین کند.

* به‌خاطر خود فیلم‌هاست؟ همین که می‌گویید از نظر روحی هم اقناع نمی‌کند.

نه. به‌خاطر همان سرعت است. سرعت زیاد و پول کم. در گذشته این سرعت نبود، پولش هم خوب بود. در نتیجه شما حرص و التهابی برای دویدن برای پول بیشتر نداشتی. قبلاً نیازی به کنار زدن دیگران نبود. ولی امروز حس می‌کنند چنین نیازی هست.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«یاسر احمدوند» به بازدید «مصلی تهران» رفت – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: یاسر احمدوند، رئیس سی‌وسومین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران عصر روز گذشته، چهارشنبه ۱۴ اردیبهشت با حضور در مصلی تهران در جریان مراحل آماده‌سازی نمایشگاه قرار گرفت.

به گزارش سینماپرس، یاسر احمدوند، معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس سی‌وسومین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، عصر روز گذشته، چهارشنبه ۱۴ اردیبهشت با حضور در محل مصلای امام خمینی(ره) تهران از مراحل آماده‌سازی نمایشگاه بازدید کرد.

احمدوند با حضور در بخش‌های مختلف مصلی اعم از شبستان اصلی، بخش ناشران کودک و نوجوان، بخش ناشران آموزشی، بخش ناشران دانشگاهی، بخش بین‌الملل، بخش ناشران خارجی، ستاد اجرایی، روابط عمومی و کمیته اطلاع‌رسانی در جریان جزئیات اقدامات انجام گرفته و سایر مراحل آماده‌سازی نمایشگاه قرار گرفت.

طبق این گزارش مراحل تحویل غرفه به آن دسته از ناشران داخلی که قصد نصب سازه دکورهای خودساز خود را در غرفه‌شان دارند از روز سه‌شنبه ۱۳ اردیبهشت‌ماه آغاز شده است. طبق اعلام مدیر کمیته اجرایی و پشتیبانی نمایشگاه، تا ۱۷ اردیبهشت تمام تجهیزات مخابراتی، دستگاه‌های کارتخوان، برق، اینترنت و سایر نیازمندی‌های اجرایی تکمیل شده و ناشران می‌توانند نسبت به انتقال کتاب‌ها و چیدمان غرفه اقدام کنند.

همچنین طبق توافقاتی که با شهرداری تهران صورت گرفته چند نقطه برای استراحت بازدیدکنندگان هم در نظر گرفته شده است.

سی‌وسومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران از بیست‌ویکم تا سی‌ویکم اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ در دو بخش حضوری در مصلای امام خمینی(ره) و مجازی در سامانه ketab.ir برگزار می‌شود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«خیال کن» و «وضعیت آخر» به زمستان و تابستان خانه هنرمندان رسیدند


گالری‌های زمستان و تابستان خانه هنرمندان ایران با برپایی ۲ نمایشگاه «خیال کن» و «وضعیت آخر» میزبان علاقمندان به هنرهای تجسمی می‌شوند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

سایه سنگین فساد و پولشویی/هزینه شکست‌های پی‌درپی در «شبکه نمایش خانگی» چطور پرداخت می‌شود؟ – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: چند سالی است که تماشای سریال‌های «شبکه نمایش خانگی» در ایران باب شده است، سریال‌هایی که بیشتر آنها با هزینه‌های گزاف تولید می‌شوند و مخاطب هم برای تماشای آنها پول پرداخت می‌کند. اما مدتی است که شاهد شکست‌های پی در پی در این پلتفرم هستیم. جایی که کسی پاسخگوی این شکست‌ها نیست.

به گزارش سینماپرس، به نظر می‌رسد «شبکه نمایش خانگی» بیش از آنکه یک پدیده فرهنگی باشد، بیشتر یک پدیده «شبه فرهنگی» است، از این رو است که به جای تاثیرات مثبت، بیشتر تاثیرات منفی فرهنگی بر جا می‌گذارد. پدیده‌ای که در چندسال گذشته از گستردگی فراوانی برخوردار شده، چه در حوزه تولید و چه در حوزه نمایش آثار مستند، سریالی، انیمیشن و فیلم‌های بلند و کوتاه؛ تا جایی که به نظر می‌رسد بسیاری از فیلمسازان و بازیگران تمایل بیشتری به فعالیت در شبکه نمایش‌خانگی دارند. در این میان نقدهای مثبت و منفی و حاشیه‌های بسیاری متوجه آثار نمایش خانگی است؛ کیفیت برخی از این سریال‌ها و بار محتوایی آن در سطح بسیار نازلی قرار دارد.

نکته قابل توجه این است که مخاطبان عام هم به خوبی به نقاط ضعف سریال‌های نمایش خانگی و آثار مخربی که بر خانواده و افکار عمومی می‌گذارند، واقفند و در نظرات خود درباره این سریال‌ها به این آثار مخرب اشاره می‌کنند؛ چیزی که بسیاری از منتقدان حرفه ای سینما به آن توجه دارند.

سریال‌هایی کم‌مایه و پرگو، عموما با مثلث‌های عشقی و داستان‌های خانوادگی پر زرق و برق، وجهه غالب آثار شبکه نمایش‌خانگی است. داستان‌هایی که الگو گرفته از سریال‌های مبتذل ترکی هستند و قصه عشق‌های پنهان و آدم‌های چند چهره را بیان می‌کنند. البته ناگفته نماند که سریال‌سازهای سری‌دوز علاوه بر داستان‌های ماهواره‌ای، پا فراتر گذاشتند و انتقام‌های عشقی را نیز به ماجرا اضافه کرده‌اند.

به نظر می‌رسد ارجحیت منافع اقتصادی بر ساختار فرهنگی برای تهیه کنندگان محصولات شبکه خانگی از تقدم بیشتری برخوردار بوده و یکی از نقاط آسیب زا و دارای نقد این محصولات از همین موضوع نشات می‌گیرد؛ بنابراین در فرایند تولید چنین آثاری، سرمایه محوری بر فرهنگ محوری غلبه دارد و این موضوع می‌تواند زمینه ساز بسیاری از آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی شود.

تحلیل محتوای این آثار کاملا ردهای «هنر تجاری» را حاضر می‌کند و پرده از «ذائقه‌سازی سرمایه‌داری» برمی‌دارد. این موضوع «عوام‌گرایی» را در نتیجه بازتولید مکانیکی فرآیند تامین سرمایه بیشتر، پیش می‌آورد؛ از این منظر «عوام‌گرایی» خود نوعی صنعت فرهنگی است که با سرمایه‌داری آمیخته و اساساً حیات و زندگی سرمایه‌داری به این عوام‌گرایی گره خورده است.

با اینکه بسیاری از این آثار طی دو سال اخیر تبدیل به پروژه‌هایی نیمه کاره و شکست خورده شده‌اند اما در این میدان همچنان شاهد بازتولید آثار تازه هستیم. یک قاعده ساده «در بازار هنر» وجود دارد، اگر اثر یک هنرمند در طول ارائه و نمایش‌اش نتواند بفروشد و لااقل هزینه‌های صرف شده را برگرداند، آن هنرمند تا سال‌ها نمی‌تواند به میدان هنر کشور برگردد. هنرمندان یا تهیه کننده‌های نمایش‌خانگی اگر آثارشان فروش نرود، به واسطه هزینه‌های گزافی که برای آثار نازل و ضعیف خود صرف می‌کنند، هرچقدر هم شرایط مالی خوبی داشته باشد بازهم بازگشتشان به سطح اول هنر کشور بسیار سخت خواهد بود. با این همه پرسشی که پیش می‌آید این است که چه وضعیتی بر «شبکه نمایش خانگی» حاکم است که کارگردان‌ها و تهیه‌کنندگان بی‌آنکه در قید و بند فروش اثر باشند یکی پس از دیگری «سریال‌های تازه» با هزینه‌های گزاف می‌سازند و حتی برخیشان را نیمه‌کاره رها می‌کنند؟

آیا پای پول‌های کثیف در میان است؟ چه کسی پاسخگوی پول‌های بی‌حساب و کتاب «شبکه نمایش خانگی» است؟ چه کسانی از این بازی سود می‌برند و در این میان چه بلایی بر سر ذائقه مخاطبان می‌آورند؟

سینماسینما در این باره نوشته است: سال ۱۴۰۰ رامی‌توان سالی پر کار و پر بار برای «شبکه نمایش خانگی» دانست. سالی که آثار بسیاری از سریال و رئالیتی‌شو و … تا برنامه‌های گفت و گو محور همه در فضای خصوصی ساخته شدند. اما در این میان قطعا سهم سریال‌ها بیشتر از سایر ژانرهاست و به جرأت می‌توان گفت علی‌رغم تولید بیشتر در سال جاری، ضعف و ناکامی سریال‌ها نیز به همین میزان بیشتر بوده است. سریال‌هایی که یا نیمه کاره رها شده‌اند یا خود سازندگان برای جذب مخاطب اقدام به حذف سریال کردند و … در حقیقت سال ۱۴۰۰ را می‌توان سال ناکامی شبکه نمایش خانگی دانست.

از این رو در ادامه تلاش می‌شود با بازخوانی اتفاق‌های سال گذشته به آنچه بر میدان «شبکه نمایش خانگی» حاکم است نگاهی تازه بیاندازیم.

هزینه این شکست ها را چه کسی حساب می‌کند؟

اولین جنجال سال گذشته خبر افزایش تعرفه این پلتفرم‌های «شبکه نمایش خانگی» بود. وقتی این خبر منتشر شد واکنش‌های اکثرا منفی را برانگیخت. با این همه استدلال مدیران این رسانه‌های خصوصی برای افزایش قیمت تعرفه‌ها، افزایش تولیدات تازه‌شان بود و از عرضه روزانه یک اثر تولیدی گفتند و البته که منتقدان و مردم، این پلتفرم‌ها را با نمونه‌های خارجی‌شان مقایسه می‌کردند و نتایج دیگری می‌گرفتند.

این پلتفرم ها با شتاب بسیاری شروع به ساخت سریال‌هایی کردند که سلبریتی‌ها از سر و کول آنها بالا می‌رفتند. اما متاسفانه هنگام پخش سریال‌ها دیدیم که در این آثار ضعیف هیچکدام از ستاره‌ها هم به داد اثر نرسیدند و با اینکه فضای آثار شبکه نمایش خانگی بسیار بازتر از تلویزیون است و اینجا دست کم خبری از بسیاری از سختگیری‌ها نیست، باز هم مخاطبان جذب نشدند و اعتراض خود را از طرق مختلف به گوش سازندگان رساندند.

جزیره سریالی ضعیف که نیمه کاره ماند

جزیره اثر سیروس مقدم در قسمت ۱۴ به پایان رسید و پایان ناگهانی آن، آن هم درست وسط قصه! واکنش‌های منفی بسیاری را به همراه داشت. قصه سریال در حالی به آخر رسید که ماجراهای جدیدی آغاز شده بود و سرانجام هیچ کدام از اتفاقات مشخص نشد.

با اینکه نام سیروس مقدم به عنوان کارگردان در اثر درج شده بود، اما این سریال از همان ابتدا درگیر حواشی بود که از جمله آنها می‌توان به کیفیت پایین سریال اشاره کرد. در همان میانه تولید بود که گردانندگان فیلیمو متوجه ضعف اساسی سریال شدند و به همین دلیل چیزی حدود ۱۰ قسمت از سریال حذف شد.

همچنین علی‌رغم حضور چهره‌های بسیار در سریال، هیچکدام در جای خود حضور نداشتند و البته گریم بد خانم‌های سریال نیز در این میان از چشم مخاطبان دور نماند.

در نهایت سریال جزیره به عنوان یک شکست قطعی در کارنامه رو به افول سیروس مقدم ثبت شد آن هم در حالی که شنیده شده محمدرضا فروتن که از جمله بازیگران اصلی سریال بود، در میانه راه قهر کرده و به همین دلیل او در ۶ قسمت پایانی سریال حضور نداشت.

سایه سنگین فساد و پولشویی/هزینه شکست‌های پی‌درپی در «شبکه نمایش خانگی» چطور پرداخت می‌شود؟

البته جزیره تنها شکست مقدم در شبکه نمایش خانگی به شمار نمی‌رود. او در سال گذشته نیز سریال خواب زده را تولید کرده بود. سریالی که در ژانر وحشت تولید شده بود اما در نهایت کار چیزی شبیه به کمدی از کار درآمده بود. نکته قابل توجه درباره خواب زده این است که این کار هم نیمه کاره رها شد.

جدال جیران، قبله عالم و آهوی من مارال بر سر ناصرالدین شاه!

یک اتفاق دیگر که سال گذشته رقم خورد، توجه ۳ کارگردان به مقطع زندگی ناصرالدین شاه بود.

اولین سریال قبله عالم نام داشت که حامد محمدی آن را کارگردانی کرده بود. سریالی ضعیف و سخیف که در همان قسمت‌های نخست به دلیل استفاده بیش از حد از شوخی‌های رکیک با ممیزی بسیار مواجه شد و در ادامه نیز به همین دلیل متوقف شد.

بعد از آن دعوایی میان سازندگان آهوی من مارال و جیران شکل گرفت. ۲ اثر با حضور چهره‌های بسیار که سازندگان آهوی من مارال ادعا کرده اند حسن فتحی سریالش را از روی آن کپی کرده است. البته خالق شهرزاد زیر بار این ادعا نرفته و اسنادی هم منتشر شد که مبنی بر تفاوت این دو سریال با هم بود اما در نهایت ساترا به میان آمد و بنا شد سازندگان جیران اصلاحاتی را انجام دهند.

سایه سنگین فساد و پولشویی/هزینه شکست‌های پی‌درپی در «شبکه نمایش خانگی» چطور پرداخت می‌شود؟

سایه سنگین فساد و پولشویی/هزینه شکست‌های پی‌درپی در «شبکه نمایش خانگی» چطور پرداخت می‌شود؟

سایه سنگین فساد و پولشویی/هزینه شکست‌های پی‌درپی در «شبکه نمایش خانگی» چطور پرداخت می‌شود؟

میدان سرخ را چه کسی دید؟

از جمله سریال‌های ضعیف دیگری که سال۱۴۰۰تولید شد، میدان سرخ بود. سریالی با ۳ کارگردان که در دومینوی سقوط سریال‌های شبکه نمایش خانگی جای مشخصی دارد. سریالی که روند کند تصویربرداری و وسواس‌های ابراهیم ابراهیمیان موجب شد تا در زمان تعیین شده سریال آماده پخش نشود. بعد از آن تصمیم بر این شد تا سریال در تاریخ دیگری یعنی بعد از تعطیلات نوروز ۱۴۰۰ پخش شود. قبل از توزیع قسمت های ضبط شده بازبینی می‌شود اما ماحصل کار مورد تایید سرمایه گذار قرار نمی‌گیرد و مقرر می‌شود تا ابراهیمیان جایش را به بهرام بهرامیان بدهد. طبق توافق انجام شده بهرامیان موظف می‌شود تا قسمت‌های ابتدایی را مجدد کارگردانی کند، اما برای این کار با یک چالش مواجه می‌شود. برخی از بازیگران حاضر نمی‌شوند جلوی دوربین او بازی کنند و خواهان بازگشت ابراهیم ابراهیمیان می شوند. ابراهیمیان دوباره به پروژه برمی‌گردد تا کار برای توزیع در بیست و چهار تیر ماه آماده شود.

سایه سنگین فساد و پولشویی/هزینه شکست‌های پی‌درپی در «شبکه نمایش خانگی» چطور پرداخت می‌شود؟

کیفیت کار همچنان مورد تایید سرمایه‌گذار نیست به همین خاطر میدان سرخ باز هم به پخش نمی‌رسد. از همین رو عذر بهرام بهرامیان هم از پروژه خواسته می‌شود تا کار فقط با حضور ابراهیمیان جلو برود. اما ابتلای این کارگردان به ویروس کرونا موجب خانه‌نشینی و توقف روند تولید میدان سرخ می‌شود. از آنجایی که تولید این سریال تا همین جا بیش از برآورد اولیه هزینه داشته، تهیه کننده تصمیم می‌گیرد پروژه را با کارگردان دیگری جلو ببرد. جواد نوروزبیگی که سابقه همکاری‌های متعددی با کمال تبریزی دارد از او برای به سرانجام رساندن میدان سرخ دعوت به همکاری می‌کند. این کارگردان در حالی برای به سرانجام رساندن سریال پر حاشیه وارد کار شده که در سریال‌های اخیرش دو سریال شکست خورده را در کارنامه اش ثبت کرده است. یکی سریال ابله و دیگری سریال الف ویژه که به خاطر ضعف ساختاری «سیما فیلم» دستور به توقف تولید داد و تبریزی را از پروژه کنار گذاشت.

میدان سرخ با بازی حمید فرخ‌نژاد، علی مصفا، مهتاب کرامتی و رضا یزدانی که عموما بازیگران سینمایی شناخته می‌شوند و خط داستانی‌اش درباره ماجراهای مالی و باندبازی و توطئه‌های اقتصادی و قصه‌های مافیایی نتوانست نظر مخاطبان را جلب کند و به راحتی از دور خارج شد.

ناکامی مردم معمولی، دراکولا، گیسو، خسوف و حرفه‌ای

در این سال رامبد جوان تصمیم گرفت در خلال ساخت برنامه خندوانه شانس خود را هم در شبکه نمایش خانگی امتحان کند. او مردم معمولی را کارگردانی کرد. قصه بدی که به سرعت و در همان قسمت‌های ابتدایی صدای مخاطبان را درآورد و به همین دلیل از تعداد قسمت‌ها کاسته شد و البته در میانه راه تیم نویسندگان سریال نیز تغییر کردند.

دراکولا آخرین ساخته مهران مدیری نیز از جمله آثاری بود که بریز و بپاش‌های بی‌شمار و حیوانات اهلی و وحشی که در کار مورد استفاده قرار گرفته بودند نیز نتوانستند به داد مهران مدیری برسند و او نیمه کاره‌ای شبیه به قهوه تلخ به مخاطبان خود تحویل داد.

سایه سنگین فساد و پولشویی/هزینه شکست‌های پی‌درپی در «شبکه نمایش خانگی» چطور پرداخت می‌شود؟

سایه سنگین فساد و پولشویی/هزینه شکست‌های پی‌درپی در «شبکه نمایش خانگی» چطور پرداخت می‌شود؟

گیسو نیز فصل دوم سریال عاشقانه به کارگردانی منوچهر هادی بود. او که ید طولایی در ساختن سریال‌های بد دارد، این روزها نیز نیسان آبی را ساخته است. سریالی که روی خط متوسط رو به پایین حرکت کرد و چندان رضایت مخاطبان را جلب نکرد. او پیش از نیسان آبی سریال‌های گیسو و دل را هم ساخته بود. سریال‌های ضعیفی که صدای مخاطبان را درآورد!

سایه سنگین فساد و پولشویی/هزینه شکست‌های پی‌درپی در «شبکه نمایش خانگی» چطور پرداخت می‌شود؟

سایه سنگین فساد و پولشویی/هزینه شکست‌های پی‌درپی در «شبکه نمایش خانگی» چطور پرداخت می‌شود؟

سایه سنگین فساد و پولشویی/هزینه شکست‌های پی‌درپی در «شبکه نمایش خانگی» چطور پرداخت می‌شود؟

خسوف و حرفه‌ای نیز دو ثر دیگر شبکه نمایش خانگی در پلتفرم نماوا بودند که آنها هم علی رغم بهره برداری از چهره‌ها نتوانستند اتفاقا قابل توجهی را در شبکه نمایش خانگی رقم بزنند و در این میان اعترضات بسیاری به بازیگری سیروان خسروی که خواننده محبوبی در میان جوانان است، شد.

جواب مخاطب را چه کسی می‌دهد؟

مخاطبان آثار شبکه نمایش خانگی برای تهیه و تماشای برنامه‌های آن، هرماه هزینه اشتراکی را پرداخت می‌کنند که با توجه به میزان مشترکین در ماه تبدیل به رقم قابل توجهی می شود. به همین نسبت هم این انتظار وجود دارد که مخاطبان بیننده آثار با کیفیتی از لحاظ فرم و محتوا باشند. اما این اتفاق در سال ۱۴۰۰ نیفتاد و بعد از گذشت یک و نیم ماه از سال جدید نیز محقق نشده است.

از سوی دیگر علاوه بر ارائه آثار نازل و به شدت ضعیف، چند وقتی است «فیلیمو» و «نماوا» آماری از فروش و تعداد مخاطبان خود را منتشر نمی‌کنند و همین امر مورد نقد رسانه‌های مختلف قرار گرفته است، با اینکه بر همگان روشن است که عدم شفافیت زمینه‌ساز فساد است، اما آن‌ها بی‌اعتنا به رسانه‌ها و افکار عمومی، همچنان در این باره سکوت کرده‌ و پاسخی به ابهامات ایجاد شده نمی‌دهند.

«فیلیمو» و «نماوا» در سال جدید و با تبلیغات فراوان خبر از تولید و پخش سریال‌های تازه خود دادند و تلاش کردند ضمن رقابت با هم تلویزیون را هم به گوشه رینگ ببرند. اما در نهایت نه تنها نتوانستند گلیم خود را از آب بیرون بکشند، با تلویزیون هم رقابتی شکل نگرفت. اما نکته قابل توجه و مهم در این میان همان وجهی است که مخاطب برای آبونمان پرداخت می‌کند و همین موضوع نیز توقع او را از شبکه نمایش خانگی بالا می‌برد. اما امسال پلتفرم‌ها نشان دادند که نتوانستند آن طور که باید نظر مخاطبان را تامین کنند و همین باعث شده سوال مهمی مطرح شود که هزینه این شکست‌های پی‌درپی در شبکه نمایش خانگی چطور پرداخت می شود؟

هزینه‌های گزاف دستمزد بازیگران و همچنین بالا بودن هزینه تولید چطور تامین می‌شود؟ و مهم‌تر اینکه حق اعتراض مخاطب به عنوان مشترک این پلتفرم‌ها چقدر مورد توجه قرار می‌گیرد؟

*فارس

مشاهده خبر از سایت منبع