X

بایگانی دی 5, 1401

دفتر سینمایی

الاخرس: مقرر شد یک شهرک سینمایی مشترک با کمک ایران در سوریه بسازیم – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: ایمن الاخرس مدیر کل تبلیغات و اطلاع‌رسانی کشور سوریه در بازدید از موزه سینما بیان کرد که مقرر شد یک شهرک سینمایی مشترک با کمک ایران در سوریه بسازیم.

به گزارش سینماپرس، عصر روز گذشته شنبه ۳ دی ماه موزه سینمای ایران میزبان هیاتی از کشور سوریه بود.

ایمن الاخرس مدیر کل تبلیغات و اطلاع رسانی کشور سوریه در بازدید از موزه سینمای ایران گفت: خوشحالم ایران را از نزدیک می‌بینم و توانستم با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونان ایشان از نزدیک دیدار کنم. سینمای ایران با توجه به قدمتی که از سال ۱۹۰۰ تاکنون دارد در دنیا شناخته شده است. همچنین سینمای ایران در میان مردم سوریه به واسطه جهانی شدنش و کارگردان‌های خوبی که دارد طرفداران زیادی پیدا کرده است.

وی افزود: در مدت حضورم در ایران از شهرک سینمایی دفاع مقدس نیز دیدن کردم این شهرک برای ساخت فیلم‌های سینمایی تجهیزات بسیار خوبی دارد و طبق مذاکراتی که با رییس سازمان سینمایی و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی داشتیم مقرر شد یک شهرک سینمایی مشترک با کمک ایران در سوریه بسازیم و برای ساخت از تجربیات ایران در این زمینه استفاده کنیم.

مدیر کل تبلیغات و اطلاع‌رسانی سوریه در بازدید از موزه سینما بیان کرد: از دیدن موزه سینما به وجد آمدم؛ می‌توانم بگویم که به معنای واقعی موزه است زیرا در آن همه خاطرات سینمایی یک هنرمند را می‌توانیم ببینیم. امیدوارم دوباره بتوانم به ایران سفر کنم و از اماکن فرهنگی آن به ویژه موزه سینما دیدن کنم چرا که یکی از مکان‌هایی است که از دیدن آن بسیار خوشحال شدم و این خانه فرهنگی زیبا برای همیشه در ذهنم باقی می‌ماند.

این هیات که از کشور سوریه آمده بودند از بخش‌های مختلف موزه سینمای ایران بازدید کردند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

مجمع سالانه انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی ایران برگزار می‌شود


مجمع عمومی عادی سالانه انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی ایران یکم دی‌ ماه در خانه هنرمندان ایران برگزار می‌شود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

جامعه از نظر شکلی و توقع در حال جلو زدن از حوزه‌های اندیشه‌ای است – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: تهیه‌کننده «آژانس شیشه‌ای» با مرور برخی مشکلاتی که حین ساخت این فیلم سینمایی وجود داشت، معتقد است:‌ بخش زیادی از حرف‌ها و دغدغه‌هایی که فیلمسازهای اندیشمند دنبالش بودند تا فیلم آن را بسازند و جامعه را مطلع کنند به دلیل آنکه جلوی آن‌ها گرفته شد الان به شکل هیجانی و کاذب در کف خیابان پخش شده است.

به گزارش سینماپرس، در یکی دو هفته گذشته با انتشار چند گزارش و مصاحبه برخی دلایل کمرنگ شدن فیلم‌های سیاسی و منتقدانه در سینمای ایران بررسی شد و حالا مهدی کریمی که تهیه‌کنندگی فیلم «آژانس شیشه‌ای»، «رنگ خدا»، «پاداش»، «روبان قرمز» و «مهر مادری» را هم در کارنامه خود دارد در گفت‌وگویی با ایسنا به بیان نقطه‌نظرات خود در این زمینه پرداخت.

پیش‌تر سید جمال ساداتیان – تهیه‌کننده فیلم «به رنگ ارغوان» – گفته بود: اگر در فیلم های سیاسی – اجتماعی بتوانیم بخشی از حرف‌های جامعه را بگوییم، به نظرم در شرایط جامعه بی‌تأثیر نیست، ضمن اینکه مردم دوست دارند جدا از اینکه حرف‌ دل آن‌ها زده می‌شود، جایی هم کاری اجرا شود. نباید اینطور باشد که حرف زده شود اما گوش شنوایی وجود نداشته باشد یا ترتیب اثر داده نشود. این مهم است که مطالبات، مورد توجه باشد و زمینه اجرایی به خود بگیرد. اگر قرار است موضوعی در قالب بیانیه‌های سیاسی یا تصویر گفته شود، باید مسئولان امر به آن توجه کنند و اگر این طور باشد آن وقت سینما می‌تواند کارکرد بهتری داشته باشد؛ البته این‌ها با این فرض است که اجازه‌ی مطرح کردن برخی مسائل را در سینما داشته باشیم.

سیاستمداران اصلا فیلم می‌بینند!؟

در ادامه مشروح این مصاحبه را می‌خوانید:

ایسنا: چرا پس از «آژانس شیشه‌ای» که از شاخص‌ترین فیلم‌های سینما با تمی سیاسی در دو دهه‌ اخیر بوده، تحمل نقد سیاسی و اجتماعی در فیلم‌ها کاهش پیدا کرده و آیا نبود چنین نقدهایی اثراتی در وضعیت امروز جامعه گذاشته است؟

به نظرم دلیل ساخته نشدن این نوع فیلم‌ها بیشتر بخاطر کم‌تحملی و تنگ‌نظری در حوزه‌های تصمیم‌گیری است. وقتی از نظر ادبی، ارزشی و محتوایی به سینما توجه نکنیم شرایط به سمت سرگرمی انحراف پیدا می‌کند و مسیر آن آثاری که به تضارب فکری برمی‌گردد یا در دسته سینمای اندیشه‌ای و صاحب حرف می‌گنجد، تنگ می‌شود. در سه، چهار دهه گذشته وقتی سینما تجربیات متفاوتی را عرضه می‌کرد، هم از نظر جذب مخاطب موفق بود و هم از نظر توسعه و رشد جریان فیلمسازی. سینما در کنار دیگر مقوله‌های فرهنگی در ارتباط با انتقال پیام و برقراری ارتباط با مخاطب و جهان یک نمونه کامل‌تر است. الان اگر آثار تولید شده در دنیا را نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که فیلم‌های تاثیرگذار زیادی هستند که در عین نقد، باعث باورپذیری بیشتر نسبت به جریان‌های سیاسی می‌شوند اما وقتی این مسیر را به دلایل سلیقه‌ای تنگ می‌کنیم شرایط دیگری ایجاد می‌شود. «آژانس شیشه‌ای» هم می‌توانست سرنوشتی را که الان دارد، نداشته باشد مثلا دچار ممیزی می‌شد یا آن را ابتر می‌کردند تا حرف و کلامی نداشته باشد و به نوعی خروجی فیلم خنثی باشد.

بخش زیادی از آن حرف‌ها و گفت‌وگوها و دغدغه‌ها که در حوزه‌های نظری، فیلمسازهای اندیشمند دنبالش بودند تا فیلم آن را بسازند و جامعه را مطلع کنند به دلیل آنکه جلوی آن‌ها گرفته شد الان به شکل هیجانی و کاذب در کف خیابان پخش شده است. اگر ما در آن گفت‌وگوی فرهنگی باعث رشد فکری مخاطب شده بودیم الان او به راحتی بازی نمی‌خورد و مسیر خود را با یک هیجان کاذب تغییر نمی‌داد. طبیعی است وقتی به محصولات فرهنگی در حوزه کتاب، فیلم یا تلویزیون نگاه می‌کنیم آنجایی که پیشگیری یا زودتر اطلاع‌رسانی کردیم آسیب‌های کمتری به جریان اجتماعی و حاکمیتی وارد شد. در حال حاضر بخش زیادی از کشمکش‌ها از آن عدم آگاهی و روشنگری است. وقتی اطلاعات درست به ما نرسد، تصور می‌کنیم اطلاعات دیگری را که دریافت می‌کنیم درست هستند.

مثل آنچه در این چند ماه در حوزه رسانه‌ای اتفاق افتاد.

بله، همین طور است. خطرات این‌ها اثر عمیقی دارد. بر فرض مثال اگر در حوزه اعتقادی طوری رفتار کنیم که نسل جدید یا فرزند خودمان آگاهانه به باورهای دینی پایبند نشود با یک تحریک ساده فکر می‌کند الان وقت جدایی است، وقت لجاجت و اعتراضی است که حتی خودش هم ممکن است نداند برای چه آن را مطرح می‌کند. در ادوار مختلف، سینمای پیشرو – یعنی آن سینمایی که فیلمسازش صاحب تفکر است و به شکل باورپذیری اثر تولید می‌شود و می‌تواند در نگاه فکری جامعه جا پیدا کند-، همیشه بهترین ارمغان را برای آرامش جامعه داشته است. متاسفانه برخی با دلسوزی‌های بی‌مورد و نگاه‌های سلیقه‌ای آسیب‌هایی به این بدنه وارد نموده‌اند. مصداقش همین است که مگر چند فیلم سیاسی باید ساخته شود که امکان نمایش پیدا نکند تا بعد دیگر فیلمی از این دست ساخته نشود؟ این روند سبب شد که سینما به سمت تولیدات زودبازده برود و ما هم، چنان هیجان‌زده از ورود پول‌های آن‌چنانی استقبال می‌کنیم که بعدا دیگر نمی‌توانیم آن را جمع کنیم؛ پول‌های آن‌چنانی مثل همین جریان نقدینگی در جامعه سرگردان است و هر جا منفعتی باشد به همان سمت، شیب پیدا می‌کند؛ یک زمانی سمت بازار سکه می‌رود و یک زمان سمت تولید فرهنگی. این پول به دنبال سود است نه اثرگذاری یا تعالی جامعه. من در این بخش نمی‌گویم که نباید باشد، بلکه می‌گویم باید متعادل باشد یعنی الان تناسب پیکره تولیدات سینمایی ایران را که نگاه کنیم می‌بینیم کارهای “نان داغ کباب داغ” بخش اعظمی از تولیدات سینمایی را درگیر کرده است. این‌ محصولات زیاد می‌شوند چون منافع زودبازده دارند و بخش اعظمی از امکانات عرضه را هم در اختیار خود می‌گیرند و مستقیم اثر سطحی‌نگری خود را در جامعه می‌گذارند. یادمان نرفته که چند سال قبل وقتی فلان فیلم پخش می‌شد مردم می‌آمدند و از گیشه می‌خواستند که پول‌شان پس داده شود. این آلارم‌ها از یک جایی خود را نشان می‌دهد که جامعه از نظر شکلی و توقع در حال جلو زدن از حوزه‌های اندیشه‌ای است که البته جلو هم زده. قبلا این طور نبود و تماشاگر فیلم را که می‌دید به وجد می‌آمد چون موضوعی در برابرش قرار می‌گرفت که اصلا به آن فکر نکرده یا از آن زاویه دید تجربه نکرده بود.

یک بحثی که این روزها زیاد مطرح می‌شود این است که همین الان اگر فیلمسازی به شرط گرفتن مجوز بخواهد درباره شرایط روز فیلم بسازد باز هم از جامعه عقب است.

بله، باید تلاش بیشتری کند. البته نشدنی نیست چون به هر صورت باید ببینیم کجا ایستاده‌ایم و از چه زاویه‌ای ماجرا را نگاه می‌کنیم. به هر حال بخش خلاقانه و خلاقیت هنرمندانه همیشه پیشاهنگ نگاه فکری جامعه است ولی به شرط آنکه دسترسی به اطلاعات درست داشته باشد. امکان بیان عقاید خود و توجیه رفتارش را داشته باشد. در بخشی از کارهایی که در این سال‌ها ساخته شده، نوعی ذوق‌زدگی و هیجان‌زدگی دیده می‌شود که فقط باید گفت طرف غوره نشده، مویز شده است چرا که نسبت به موضوع اشراف ندارد و بعد حرف‌های گُنده گنده هم می‌زند. این‌ها اثر منفی در نگاه مخاطب می‌گذارند. الان با دهه‌های قبل این تفاوت وجود دارد که حجم اطلاعات رسانه‌ای، هنری، فکری و ادبی بسیار بیشتر در اختیار مخاطب است. یک زمانی اطلاعات آن قدر کم بود که وقتی قصه‌ای را در یک لوکیشن عجیب و غریب تعریف می‌کردی همه به وجد می‌آمدند اما الان همه در همه جا حضور پیدا کرده‌اند و عکس‌های مختلفی را دیده‌اند. به هر ناممکنی می‌توانند با مسیرهای کوتاه دسترسی داشته باشند پس در این محیط وسیع عرضه، کار ساده نیست اما همیشه و همیشه با همه پیشرفت‌های ابزاری، فکر انسان است که جلوتر است یعنی انسان متفکر همیشه جلو است. حالا برای آن که اتفاق مثبتی حاصل شود باید فکر، حفاظت شود و سالم بماند و تاثیرپذیر جریان‌های کاذب قرار نگیرد. شاید الان ما به دلایل خیلی پیش پا افتاده دچار یکسری چالش‌های گفت‌وگویی با بخشی که سواد آن موضوع را ندارند، هستیم. وقتی در این موضع قرار می‌گیریم کسی بَرنده نیست چون سطح گفت‌وگو بسیار تقلیل پیدا کرده و در این شرایط است که یک تِرَک موسیقی هیجان ایجاد می‌کند بدون آنکه صاحب آن فکری کرده باشد. به نظرم الان هرچقدر جامعه به سمت هوشمندی، هوشیاری و آگاهی در بخش هنری و فیلمسازی پیشرفت داشته باشد، ما می‌توانیم به توفیق‌های بزرگتری دست پیدا کنیم چون تحمل شنیدن حرف و گفت‌گو را پیدا می‌کنیم. شاید زمانی فیلم‌هایی ساخته می‌شد که مخاطب کشش نداشت آن را ببیند، درباره آن فکر کند و به تک تک جملات و ارتباط‌ها دقت کند ولی الان بخشی از افکار اجتماعی حساسیت بیشتری پیدا کرده و جستجوگر است و حالا گیرایی بهتری دارد و اگر اثری درخور ساخته شود قطعا تاثیرگذارتر خواهد بود.

چندین وزارتخانه تلاش می‌کنند کار فرهنگی درست انجام نشود یعنی چند وزارتخانه تلاش می‌کنند که با عدم دقت در حوزه فرهنگ و با شعارهای معیشت و پیشرفت بدون پیوست فرهنگی کار خود را پیش ببرند ولی روزی که به مشکل برمی‌خورند متهم ردیف اول را حوزه فرهنگی می‌دانند

به برخوردهای سلیقه‌ای اشاره کردید، چقدر نقش مدیران فرهنگی را در این اتفاقات و کم شدن فیلم‌هایی سیاسی و انتقادی موثر می‌دانید؟ چون شاید گاهی مدیران ارشد نگاه بسته‌ای در این خصوص نداشته باشند.

به نظرم دل آدم باید برای مدیران فرهنگی بسوزد چون در جایگاهی قرار می‌گیرند که به دلیل امر و نهی یا فشارهای جانبی، به تنها چیزی که فرصت تأمل، تعمق یا اجرا پیدا نمی‌کنند همان بخش فرهنگی است. اگر گفت‌وگوها یا مواضع مدیران فرهنگی گذشته را دسته‌بندی کنیم، می‌بینیم که با زمان قبل و بعد مسئولیت‌شان خیلی فرق دارد. در واقع تجربه نشان می‌دهد که آن‌ها وقتی مسئولیتی را می‌پذیرند، با محدودیت‌هایی که برای‌شان ایجاد می‌شود انگار بیشتر قرار است کار فرهنگی نکنند؛ مثلاً یک نفر دبیر جشنواره‌ای هنری می‌شود. بسیار بیشتر از آنقدری که این دبیر باید حواسش به رویداد از وجهه هنری و اجرایی باشد، باید مراقب حاشیه‌ها و مسائل بیرونی هم باشد و همین می‌شود که کار از دست در می‌رود، یعنی هر چقدر هم طرف کارآمد، باسواد و دلسوز باشد این فشارها کار را از دست خارج می‌کند. الان کشور در هر شرایطی که باشد هر جا یک اتفاق ناهنجاری می‌افتد همه بلااستثنا در مصاحبه‌های خود از ضعف فعالیت‌های فرهنگی گله می‌کنند اما اگر یک روز قبل به آن‌ها بگویید که برای کار فرهنگی کمک کنند، همراهی نمی‌کنند. شاید اغراق آمیز باشد که بگویم بخش زیادی از آن ضریب بودجه‌های فرهنگی که در اداره‌های مختلف مصوب می‌شود به سمت چاپ بنر، دسته گل عزا و پیام تبریک می‌رود نه به سمت انجام یک کار زیرساختی. به جای آن تا یک ناهنجاری اتفاق می‌افتد نوک پیکان انتقادها به سمت بخش فرهنگی است و وزارت ارشاد بهترین سیبل است که مورد هجمه قرار بگیرد. در حالی که چندین وزارتخانه تلاش می‌کنند کار فرهنگی درست انجام نشود یعنی چند وزارتخانه تلاش می‌کنند که با عدم دقت در حوزه فرهنگ و با شعارهای معیشت و پیشرفت بدون پیوست فرهنگی کار خود را پیش ببرند ولی روزی که به مشکل برمی‌خورند متهم ردیف اول را حوزه فرهنگی می‌دانند. الان در مقایسه با هر حرکتی چه عمرانی، چه اقتصادی یا درمانی و اجتماعی، مظلوم‌تر و درگیرتر از حوزه فرهنگ و هنر نداریم. ماجرا پوشیده نیست چون در ویترین شیشه‌ای عیان است. شما نمی‌توانید بدون زیرساخت و مقدماتی که زمان‌بر است توقع داشته باشید جامعه آگاه و روشن شود واز رسانه‌هایی که بارها ثابت شده خِیر مردم را نمی‌خواهد، بازی نخورد.

بخش اعظمی از این فشارهای بیرونی را که اشاره کردید، در سال‌های گذشته نسبت به فیلم‌های زیادی شاهد بودیم ولی آنجا که به صدور مجوز برای ساخت و نمایش فیلم و سخت‌گیری‌های ارشاد و اعمال سلیقه می‌رسیم صحبت شما درباره مظلومیت مدیران فرهنگی و دست‌اندرکار در سینما زیر سوال می‌رود.

خُب آنجایی که باید درست عمل کنند اجازه کار ندارند. برای پروانه نمایش فیلم سینمایی چه اشخاصی تصمیم می‌گیرند؟ اگر این اشخاص از افراد وزارت ارشاد هم باشند به هر صورت یکسری فشار بیرونی روی آن‌هاست. وقتی قرار است یک مسابقه فوتبال در استادیوم آزادی برگزار شود درباره اینکه تماشاگر داشته باشیم یا نه، باید شورای تامین نظر دهد. شورای تامین که تصمیم‌گیری می‌کند به مجموعه چیزهایی فکر می‌کند که هیچ ارتباطی با مسابقه فوتبال ندارد ولی به هر حال تاثیرگذار است؛ پس خروجی می‌شود بازی بدون تماشاگر. در سینما هم همین‌طور است. در فیلمسازی که از نظر استقلال اجرایی زیر سایه نظارت‌ها و مجوزها پیش می‌رود، می‌بینیم که یک فیلم پروانه ساخت می‌گیرد ولی پروانه نمایش نمی‌گیرد یا پروانه نمایش می‌گیرد اما یک سازمان مانع اکران آن در سینما می‌شود.

فکر می‌کنید اگر الان می‌خواستید «آژانس شیشه‌ای» را بسازید موفق می‌شدید؟

همان زمان هم که «آژانس شیشه‌ای» را ساختیم، به راحتی نمی‌شد این‌گونه فیلم ساخت.

نیروی انتظامی برای ساخت «آژانس شیشه‌ای» هیچ امکانات نظامی نداد و ما خودمان ماشینی را به شکل ماشین پلیس رنگ کردیم و … بعد هم در حین ساخت فیلم توقیف شد چون نهاد نظامی می‌گفت: برای چه سرباز ما باید خلع سلاح شود؟ برای چه افسر ما باید چَک بخورد؟

ولی بالاخره ساختید.

بله و البته این فیلم از آن مواردی است که شاید موقعیت پیش نیامده درباره برخی مسائل آن خیلی وارد گفت‌وگو شویم. نیروی انتظامی برای ساخت این فیلم به ما هیچ امکانات نظامی نداد از جمله ماشین پلیس و لباس و ما پس از یکسری راهنمایی‌هایی که گرفتیم، ماشینی را به شکل ماشین پلیس رنگ کردیم و چراغ گردان تهیه کردیم و بخاطر همین موضوع توقیف شدیم چون نهاد نظامی آن زمان می‌گفت برای چه سرباز ما باید خلع سلاح شود؟ برای چه افسر ما باید چَک بخورد؟ خود فیلم خیلی از این موضوعات را حل کرد و اگر فیلم اصطلاحا در نیامده بود و حرفش منعقد نشده بود، هیچ گاه امکان نمایش پیدا نمی‌کرد. ما در اواخرِ کار یک دولت و اوایل کار یک دولت دیگر به شکلی این فیلم را پیش بردیم که دردسر درست نکند. ما حتی هیچ عکسی را از فیلم تا زمان افتتاحیه جشنواره شانزدهم فجر بیرون ندادیم تا فیلم در خبررسانی و اطلاع‌رسانی دچار جنجال و چالش نشود. الان موضوعات با آن زمان خیلی فرق کرده و دسترسی به اطلاعات زیاد است و راحت‌تر می‌شد خیلی چیزها را کنترل کرد. اغراق‌آمیز نیست اگر بگوییم موفقیت «آژانس شیشه‌ای» از نگاه زحمتی که در بحث اجرایی همه عوامل، خصوصا نویسنده و کارگردان کشیده شده یک استثنا است.

با کلیت حرفی که در «آژانس شیشه‌ای» مطرح می‌شد هم مخالفتی وجود داشت؟

نکته‌ای که در این باره باید بگویم این است که وقتی «آژانس شیشه‌ای» توسط «ورا هنر» تولید شد خیلی از دفاتر سینمایی با تجربه‌تر و نهادها گفته بودند که این فیلم نباید ساخته شود یعنی از سر دلسوزی و بخاطر تقابل گفت‌وگویی که در فیلم به وجود می‌آمد می‌گفتند که نباید ساخته شود. بخشی از اتفاقات را در حوزه‌های فرهنگی از همین نگاه‌های دلسوزانه داریم ولی کار به جایی می‌رسد که با دایه دلسوزتر از مادر مواجه می‌شویم. وقتی این دخالت‌ها و عافیت‌طلبی، زیاد می‌شود خیلی کارهای ساده را هم پیچیده می‌کنند و اجازه نمی‌دهند اثری ساخته شود. اگر آسیب‌شناسی نکنیم و تجربیات و محصولات گذشته را بررسی نکنیم چطور می‌توانیم توقع داشته باشیم که موفقیت‌های جدیدی حاصل شود؟ شاید برای ما کم ارزش شده که به گذشته نگاه کنیم. الان در تغذیه و معاشرت‌های اجتماعی سراغ چیزهای نوستالژیک می‌رویم ولی در حوزه‌های اندیشه‌ای به اکابر نگاه نمی‌کنیم که مفاخر اندیشمند و ادبای و هنرمندان خردمند چه داشتند، الان همه چیز به شکلی ژورنالیستی و سطحی و روزمره شده است.

بجز فیلم‌های «متولد ماه مهر» و «اعتراض» و «آژانس…» به «نسل سوخته» هم اشاره می‌کنم که یکی از قربانیان واقعی این ماجراست؛ فیلمی که پروانه نمایش دارد اما در صدا و سیما نمی‌تواند پخش شود. این تناقض‌ها و یک بام و دو هواها ساخته ذهنی یا قدرت اجرایی یکسری مدیران آشکار و پنهان سینما و حوزه فرهنگ است

با این حال این فیلم ساخته شده و اسمش در تاریخ سینمای ایران به عنوان یک فیلم سیاسی مهم باقی مانده است. البته فیلم‌های مهم دیگری هم از این جنس هستند مثل «اعتراض» یا «متولد ماه مهر» ولی چه اتفاقی افتاد که در طول چند دهه، مشابه این فیلم‌ها را دیگر نتوانستیم داشته باشیم؟

بجز فیلم‌های «متولد ماه مهر» و «اعتراض» و «آژانس…» که اسم بردید من به «نسل سوخته» هم اشاره می‌کنم که یکی از قربانیان واقعی این ماجراست؛ فیلمی که پروانه نمایش دارد اما در صدا و سیما نمی‌تواند پخش شود. این تناقض‌ها و یک بام و دو هواها ساخته ذهنی یا قدرت اجرایی یکسری مدیران آشکار و پنهان سینما و حوزه فرهنگ است. با تغییر دولت‌ها، مدیرها هم عوض می‌شوند ولی اتفاقات در این حوزه‌ها یک عقبه‌ای دارد که همواره ثابت است و ان عقبه ثابت به نسبت زمان رشد نکرده و اطلاعاتش به‌روز نشده است. الان با وجود جذابیت آثار و همه امکانات و تنوع اجرایی که عوامل سینما و همچنین تلویزیون از نظر دانش پیدا کرده‌اند، هنوز اندر خم یکسری اتفاقات هستیم و گاهی فکر می‌کنیم کل توفیق ما در یک فیلم این بوده که یک پلان خاص را توانستیم بگیریم یا موفق شده‌ایم مجوز نمایش بگیریم. این‌ها تحقیر کردن سینمای ۴۰ ساله انقلاب است که اتفاقا یک موجود به بلوغ رسیده است.

چند سال پیش در دیداری که سینماگران با مقام معظم رهبری داشتند، ایشان گفتند که کلید توسعه کشور در دست سینما است و به نظرم اگر بررسی کنیم می‌بینیم که فشارها و حتی تنگ‌نظری‌ها در حوزه سینما از آن پس بیشتر شد در حالی‌که این صحبت برای این مطرح شد تا تاکیدی باشد که عرصه سینما قدرت بروز پیدا کند. اگر بخواهیم برای مخاطبان‌مان در حوزه تخیل، آینده‌نگری و آینده‌پژوهی اتفاقی امیدبخش داشته باشیم، ابزارش سینما و نمایش است. اگر بخواهیم مسئله‌ای را تذکر دهیم باز هم ابزارش سینما و نمایش است که می‌تواند آن تذکر را به شکلی جذاب به صورت فانتزی یا رئال ارائه کند. وقتی این کار را به نوعی با دخالت فکر حداقلی خودمان هرس کنیم به نتیجه نمی‌رسیم. البته ممیزی در همه کشورها وجود دارد و حد و حدود تعریف‌شده‌ای هست ولی در اینجا تعریف واضحی برای این حد وحدود وجود ندارد و اگر تعریف قانونی هم داشته باشیم، در تفسیر و اجرا کاملاً متفاوت است مثل قوانین قوه قضاییه که ممکن است تفسیر قاضی نتیجه دیگری داشته باشد.

و سوال آخر، پیش از آنکه این ناآرامی‌ها در کشور بروز کند، بسیاری از فیلمسازان از سختگیری‌ها و موانع برای گرفتن مجوز ساخت فیلم می‌گفتند و همین یکی از دلایلی بود که ساخت فیلم کمدی را رونق داد. از سوی دیگر با تاکید مدیران بر حضور نسل تازه‌ای از فیلمساز، به نظر می‌رسد بیشتر آثاری از یک نوع خط فکری قرار است تولید شوند. با توجه به وضعیت خاصی که الان در جامعه وجود دارد و شرایطی که در سینما حاکم شده، مسیر آینده سینما به کجا می‌رسد؟

از آنجا که اطلاع جامعی نسبت به تولیدات ندارم، این را می‌توانم بگویم که بیشتر فیلم‌های تولید یا اکران شده‌ی اخیر بخصوص فیلم‌های کمدی، محصول بازار داغ و زودبازده نمایش هستند. وقتی سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده می‌بینند که به این شکل به نتیجه بهتری می‌رسد موضوعات کمدی رشد بیشتری پیدا می‌کند. بنابراین معتقدم ابتدا باید کوتاهی‌ها و تقصیر خودمان را به گردن بگیریم چون به هر صورت کاری که حرفی داشته باشد حتما کتک خوردن و دردسر هم دارد. این ماجرا فقط برای این دوران هم نیست و در دوره‌های مختلفی بوده. این طور نبود که بگوییم یک دوران طلایی داشتیم که هر چه می‌گفتیم امکان تولید پیدا می‌کرد. نکته دیگر این است که ما در همه ادوار پس از انقلاب، این مورد را داشتیم که سیستم در بخش فیلمسازی، از یکسری فیلمسازان حمایت می‌کرد. در گذشته درجه‌بندی‌هایی وجود داشت؛ یک سری «الف» ساز بودند و سالی دو بار حمایت می‌شدند، یکسری هم کمتر. هر وزیری و هر مدیری در هر دوره منویات خود را دیکته کرده است.

آیا ایراد اساسی همین نیست که هرکسی در هر دوره‌ای به دنبال این بوده که فقط منویات خودش را پیاده کند؟

بله، این ایراد هم هست ولی به هر حال هر فرد برای کار خود قواعدی دارد. اما نکته این است که اگر قرار است مدیریت کلان محصولات متنوع فرهنگی و هنری را برعهده داشته باشیم و کمکی به فضای جامعه کنیم باید بزرگ منشانه‌تر و حکیمانه نگاه کنیم. در بخش فرهنگی اول باید یک نگاه جامع وجود داشته باشد. باید برای تولید آثار خوب و جذاب و موثر هزینه مناسب کنیم، فیلم خوب که ساخته شود در هر دولتی با هر مدیریتی قابل احترام است و مخاطب که سرمایه توسعه فرهنگ‌ و هنر است وقتی محصول خوب را می‌بیند احساس رضایت و رشد می‌کند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

فراخوان «مسابقه ملی عکس یلدا» منتشر شد


فراخوان «مسابقه ملی عکس یلدا» از سوی مرکز هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«تئاتر فجر» باید برای هرچه جذاب‌تر شدن از زیر سایه شیوه مرسوم بخش مرور جشنواره خارج شود و به این سنت غلط پایان دهد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: دبیر چهل و یکمین جشنواره تئاتر فجر از ارتقا بخش مرور جشنواره تئاتر فجر نسبت به ادوار گذشته و انتقال آثار آن به بخش رقابتی بین‌الملل خبر داد.

به گزارش سینماپرس، کوروش زارعی دبیر چهل و یکمین جشنواره تئاتر فجر با بیان اینکه یکی از دلایل مهم نبود شور و هیجان جشنواره‌ای در ادوار گذشته تئاتر فجر به نوع اجرایی بخش مرور آن مربوط می‌شد، گفت: اجرای نمایش‌هایی که در یکسال گذشته جشنواره روی صحنه رفته و بسیاری از علاقه‌مندان تئاتر آنها را دیده بودند یکی از عوامل بازدارنده شور و هیجان تئاتر فجر بود چرا که دیگر تازگی نداشت.

وی افزود: با نیم نگاهی به جشنواره فیلم فجر می‌بینیم که مردم برای تماشای فیلم‌هایی پا به جشنواره می‌گذارند که تا کنون رونمایی نشده و برای اولین بار به نمایش گذاشته می‌شوند. حال چرا جشنواره تئاتر فجر از این موقعیت و ویژگی بی‌نصیب بماند و فضاهای ممکن خود را با برپایی بخش مجزایی برای اجرای آثار دیده شده اشغال کند.
زارعی در ادامه گفت: جشنواره تئاتر فجر هم باید برای هرچه جذاب‌تر شدن این رویداد اقدامی مشابه کند تا از زیر سایه شیوه مرسوم بخش مرور جشنواره که سال‌ها پیش از سوی مدیران آن وقت راه‌اندازی شد خارج شود و به این سنت غلط پایان دهد و کمکی به نشاط بیشتر جشنواره کمک کند.
دبیر چهل و یکمین جشنواره تئاتر فجر در تکمیل موارد ذکر شده خود گفت: شوق تماشای آثار تازه تئاتر ایران آن هم در جشنواره تئاتر فجر باید میان مردم علاقه‌مند به این هنر ایجاد شود. به این ترتیب تصمیم گرفتیم تا آثاری در بخش اصلی جشنواره اجرا شود که تا کنون دیده نشده است و عموم علاقه‌مندان و هنرمندان تئاتر چشم انتظار تماشای آنها برای نخستین بار باشند. به این ترتیب شیوه اجرایی پیشین بخش مرور تئاتر را حذف کردیم اما ایده جایگزین آن را به منظور بهبود وضعیت جشنواره به کار گرفتیم تا در بودجه‌بندی زمانی خودش از آن رونمایی کنیم.
وی افزود: در حقیقت بخش مرور جشنواره تئاتر فجر نه تنها حذف نشده است بلکه نسبت به ادوار گذشته ارتقا یافته و آثار آن در یک بخش رقابتی شرکت داده می‌شوند.
زارعی در مورد ایده جایگزین بخش مرور تئاتر ایران در چهل و یکمین جشنواره تئاتر فجر گفت: با توجه به اینکه بخش بین‌الملل جشنواره در قالب مسابقه، چند سالی حذف شده بود و بار دیگر در این دوره زنده می‌شود تصمیم گرفتیم تا آثاری که معمولا بخش مرور جشنواره میزبان آنها بوده امکان حضور را داشته باشد. به این ترتیب آثاری که در یکسال پیش از جشنواره اجرای عمومی داشته‌اند در کنار آثار تولیدی تازه نیز می‌توانند برای رقابت با آثار خارجی بخش مسابقه بین‌الملل حضور یابند و رقابت کنند.
گفتنی است، در فراخوان بخش بین‌الملل جشنواره چهل و یکم تئاتر فجر که آبان‌ماه منتشر شد ذکر شده بود که «دبیرخانه جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر در راستای ارج نهادن به گروه‌های نمایشی که از ابتدای اسفند ماه سال گذشته لغایت آبان ماه سال جاری اجرای عمومی داشته‌اند، شرایطی را فراهم کرده است که گروه‌های متقاضی شرکت در این بخش آثار خود را طبق گاه‌شمار به دبیرخانه ارسال کنند.»
همچنین تاکید شده بود که بخش مسابقه بین‌الملل به شکل رقابتی متشکل از گروه‌های ایرانی و خارجی خواهد بود.

چهل و یکمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر به دبیری کوروش زارعی همزمان با ایام جشن‌های پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن ماه ۱۴۰۱ برگزار خواهد شد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

نمایشگاه عکس «دآبر» برپا می‌شود


نمایشگاه عکس «دآبر» چهارشنبه ۳۰ آذرماه با حضور عکاسان، سینماگران و علاقه‌مندان به عکاسی و سینما افتتاح می‌شود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

آقای «ون‌گوگ» هنوز جنجال به پا می کند!


«ون‌گوگ» همیشه در مرکز توجه بوده است اما سال ۲۰۲۲ فوق العاده قابل توجه بوده است. این سال شامل اکتشافاتی بود، مانند اثر انگشت وینسنت که بر روی نقاشی باغ زیتون در موسسه هنر مینیاپولیس یافت شد و یک خودنگاره مخفی که زیر سر یک زن دهقان در گالری ملی اسکاتلند نقاشی شده بود. از اتفاقات ناخوشایند نیز به حملات آزاردهنده معترضان آب و هوایی می‌توان اشاره کرد که در جریان آن سه اثر ون‌گوگ در لندن و رم هدف قرار گرفتند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

سینماگران الزاما هستی و دنیا را از دریچه محدود سیاستمداران نمی‌بینند و دوست دارند با زبان هنر راهی به قلب‌ انسان‌ها بازکنند – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی در افتتاحیه روزهای فیلم روسیه در بنیاد سینمایی فارابی عنوان کرد: «تفکر تحریم‌محور» به ویژه در عرصه فرهنگ و سینما محکوم به شکست است و این واقعیتی است که سیاستمداران باید به آن توجه کنند.

به گزارش سینماپرس، آیین افتتاحیه روزهای فیلم روسیه عصر روز شنبه ۳ دی با حضور مدیران ارشد سینمایی ایران، سفیر روسیه و مهمانان ویژه سینمای روسیه در سالن زنده یاد عباس کیارستمی بنیاد سینمایی فارابی برگزار شد.

در ابتدای این برنامه سید مهدی جوادی مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی ضمن خوشامد به سفیر روسیه و هیأت اعزامی این کشور به ایران گفت: سابقه بیش از ۱۰۰ سال فعالیت سینما در روسیه و ایران موجب شده است قدمت ارتباطات فرهنگی و سینمایی این دو کشور نیز به بیش از یک قرن برسد. همکاری‌ و تعامل با سینمای روسیه با حضور یک هیات عالی رتبه ایرانی به ریاست دکتر خزاعی در چند ماه گذشته فصل نوینی را برای سینمای ایران و روسیه رقم زد.

مدیرعامل فارابی ادامه داد: همکاری در تولید مشترک فیلم‌های سینمایی، اکران متقابل فیلم‌ها در دو کشور، برگزاری رویدادها و هفته‌های مشترک فیلم بخشی از توافقات عالی سینمای ایران و روسیه بوده است. برگزاری روزهای فیلم روسیه در ایران می‌تواند اولین گام اجرایی برای تحقق این توافقات باشد و امیدوارم به زودی شاهد نمایش فیلم‌های ایرانی بر پرده سینماهای روسیه و تولید فیلم‌های مشترک بین دو کشور باشیم.

وی با بیان اینکه سینما بهترین دریچه برای بیان اشتراکات فرهنگی دو کشور است، خاطر نشان کرد: این اشتراکات در آلام، خوشی‌ها و تجارب مشترک دو کشور همسایه روسیه و ایران ریشه دارد. امیدوارم برگزاری روزهای روسیه در ایران سبب شود سینمای نوین روسیه نیز همچون ادبیات آن که با بزرگانی نظیر داستایوفسکی، چخوف، تولستوی و… در ایران شناخته ‌می‌شود و به مردم ایران معرفی شود. سینمایی که ایرانیان آن را با فیلمسازان بزرگی نظیر آندره تارکوفسکی و سرگئی آیزنشتاین به یاد می‌آورند.

جوادی افزود: حضور متقابل فیلم‌های روسیه در رویدادهای سینمایی ایران مثل جشنواره‌های فیلم فجر، کودکان و نوجوانان، کوتاه و مستند و حضور فیلم‌های ایرانی در جشنواره فیلم مسکو و سایر رویدادهای سینمای روسیه نشان از پیشینه قوی همکاری فرهنگی دو کشور دارد و امیدوارم «روزهای سینمای روسیه در ایران» آغازگر تعاملات سینمایی دو کشور باشد.

سینما مردم را به یکدیگر نزدیکتر می‌کند

الکسی دِدوف سفیر روسیه با حضور در روی صحنه و ابراز خرسندی از فراهم شدن شرایط معرفی سینمای نوین روسیه به مردم ایران اظهار داشت: روزهای فیلم روسیه در ایران اتفاق بسیار مهمی است و باید از بنیاد سینمایی فارابی، اتحادیه سینماگران روسیه و سازمان سینمایی ایران بابت برگزاری آن تشکر کنم.

وی ادامه داد: متاسفانه زمان کمی داشتیم تا برای روزهای فیلم روسیه آماده شویم اما همکاران من تمام تلاش خود را کردند تا ما بتوانیم این فیلم‌ها را برای شما نمایش دهیم. فیلمسازان و سینما مردم را به همدیگر نزدیک‌تر می‌کنند و باعث شناخت بهتر انسان‌ها از هم می‌شوند. علاوه بر این در نهاد و تاریخ سینما، یکسری مسائل انسانی و ارزش‌ها نهفته است. روسیه و ایران همچون یکدیگر از میراثی بسیار غنی در حوزه فرهنگی برخوردار هستند.

ددوف عنوان کرد: اگر بخواهیم دقیق به صنعت مشترک سینمای ایران و روسیه نگاه کنیم، اشتراک آن دو را در ساخت و ارائه فیلم‌هایی معنوی که صرفاً با هدف سینمای تجاری ساخته نمی‌شوند، می‌یابیم. این هدف مشترک نمایش گذاشتن زیبایی، عشق، وفاداری، شجاعت، صداقت و معنویت است و در روسیه درست به همین دلیل به صنعت فیلمسازی ایران علاقه دارند.

وی افزود: شاهد این گفته من جشنواره بین‌المللی فیلم مسکو است که در آن به فیلم‌های ایرانی تمایل زیادی نشان داده می‌شود. از همکاران ایرانی و برنامه‌ریزان سینمای روسیه در ایران نیز باید بابت همراهی در برگزاری روزهای فیلم روسیه تشکر کنم.

در ادامه پیام نیکیتا سرگیویچ میخالکوف رئیس اتحادیه سینماگران فدراسیون روسیه خوانده شد.

وی در این پیام عنوان کرده بود: «خوشحالم که می‌توانم به شما در برنامه اکران فیلم‌های روسیه در ایران خوشامد بگویم. شاید برای برخی‌ها این برنامه اولین برنامه تماشای سینمای ما نباشد اما برای بقیه که این تجربه را نداشته‌اند، دریچه‌ای به دنیای دیگر خواهد بود. ما سعی کردیم فیلم‌هایی از سینمای روسیه را در استودیوهای مناطق مختلف ارائه کنیم که در وهله اول امکان ارزیابی سینمای روسیه را فراهم ساخته و امکان آشنایی نسبی با نحوه زندگی مردم روسیه را فراهم کند. ما با اطمینان به فردا نگاه می‌کنیم و به گسترش ارتباطات بین سینماگران ایران و روسیه امید داریم. این امر باعث آشنایی مخاطبان و مردم دو کشور با یکدیگر شده و گسترش ارتباطات بین دو کشور نیز ادامه تدریجی این روند را موجب خواهد شد.

آرزوی یک دیدار پرهیجان در افتتاحیه روزهای فیلم روسیه

پیام ویدیویی دیمیتری آناتولویچ داویدنکو رییس دپارتمان سینما و توسعه صنعت دیجیتال وزارت فرهنگ روسیه بخش بعدی این مراسم بود. وی در بخش‌هایی از این پیام ویدئویی عنوان کرد: منتخب فیلم‌هایی که برای نمایش در روزهای فیلم روسیه آورده‌ایم اگرچه تعداد کمی هستند اما برای نحوه نمایش زندگی روزمره مردم روسیه اهمیت دارند. روابط ایران و روسیه روابطی دیرینه است و فیلم‌های سینمای ایران به دفعات در روسیه اکران شده است. سینمای ما نیاز به تقویت دارد. آثار خوبی را برای نمایش در ایران انتخاب کرده‌ایم و امیدواریم راه را برای تولید پروژه‌های مشترک فراهم کنیم. برای همه شما دیدار مجدد در یک افتتاحیه هیجان‌انگیز را آرزو می‌کنم.

آلترناتیوی شبیه به اسکار

در ادامه والری ایوانویچ تونکیخ رییس هیات اعزامی روسیه و معاون رییس اتحادیه سینماگران روسیه ضمن معرفی سینماگران روسی حاضر در جلسه گفت: برای اولین بار است که به ایران سفر می‌کنم و با وجود آنکه دو روز از سفر ما می‌گذرد اما باید بگویم دوستان خوبی در همین زمان کوتاه پیدا کرده‌ایم و قلب‌هایمان آکنده از مهر و محبت و میزبانی مردم ایران شده است که باید از شما تشکر کنم. این نه تنها حرف من که حرف تمامی اعضای هیات اعزامی از سینمای روسیه به ایران است.

وی افزود: همین امروز حدود شش مصاحبه با خبرگزاری‌ها و شبکه‌های تلویزیونی ایران داشتم که از اهداف سفرمان به ایران می‌پرسیدند و باید بگویم این رویدادهای مشترک بین کشورها باعث گسترش و تحکیم روابط ایران و روسیه می‌شوند. قطعا فیلم‌هایی که ما برای نمایش انتخاب کرده‌ایم مورد توجه قرار خواهند گرفت اما هدف‌مان ایجاد پروژه‌های مشترک بین سینمای ایران و روسیه و ادامه دادن آن‌هاست. از این جنس رویدادها می‌تواند نظیر برگزاری روزهای فیلم ایران در روسیه باشد. هرچند که پیش از این چنین برنامه‌هایی نیز داشته‌ایم.

معاون رییس اتحادیه سینماگران روسیه تأکید کرد: ما برای دو هدف اصلی به ایران آمده‌ایم؛ نخست ایجاد انجمن سینمایی «خزر» و آکادمی سینمایی «اوراسیا». می‌دانم که مشترکات بین ایران و روسیه زیاد است و می‌توانیم همین موضوعات را در این دو فضا نشان بدهیم و آلترناتیوی شبیه به اسکار با جایزه‌ای منحصر به فرد را پیش رو داشته باشیم. امروز درباره این دو پروژه با بنیاد سینمایی فارابی گفت‌وگو داشتیم و به راهکارهای خوبی برای اجرای آن رسیدیم.

سینماگران با زبان هنر راهی به قلب‌ انسان‌ها باز می‌کنند

محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی نیز با حضور در این افتتاحیه عنوان کرد: خوشحالم که سرانجام، امکان برگزاری «روزهای سینمای روسیه در تهران» فراهم شد و از رهگذر توسعه روابط دو کشور ایران و روسیه، علاقه‌مندان سینما می‌توانند با منتخبی از تازه‌ترین آثار سینمایی روسیه آشنا شوند.

سینمای نوین ایران در دوره رنسانس و نوزایی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی پدید آمد، فیلم‌های ایرانی، بارها در جشنواره‌ها و مجامع سینمایی روسیه با تماشاگران روسی ارتباط حسی و عاطفی برقرار کرده و در جشنواره‌های مختلف روسیه از جمله جشنواره فیلم پلیس مسکو، منبر طلایی کازان و جشنواره اصلی مسکو و… به نمایش درآمده‌اند.

وی افزود: در مقابل در جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در تهران نیز، بارها، به فیلم‌ها و سینماگران روسی پرداخته شده و مطالب و یادداشت‌های زیادی از سوی منتقدان و مدرسان ایرانی درباره وجوه زیبایی‌شناسی و شاعرانه فیلم‌های روسیه منتشر شده است. «روزهای سینمای روسیه در تهران» نشانگر آن است که با امضاء و تبادل تفاهم‌نامه بین ایران و روسیه طرف‌های مسئول در هر دو کشور مصمم هستند محورهای مورد علاقه را عملیاتی کنند و به روابط فرهنگی و سیاسی عمق بیشتری ببخشند.

رییس سازمان سینمایی خاطر نشان کرد: در سفر آگوست ۲۰۲۲ به مسکو و دیدار با معاون وزارت فرهنگ فدراسیون روسیه بر گفت‌وگو و مفاهمه فرهنگی و اجتماعی در دنیای امروز تاکید و اکنون نیز تکرار می‌کنم. سینمای ایران نشان داده که تحریم شکن است. ما تحریم‌های زیادی را تجربه کرده‌ایم اما تحریم فرهنگی تاثیرگذار نبوده و نیست. بگذارید ساده‌تر بگویم سینماگران الزاماً هستی و دنیا را از دریچه محدود سیاستمداران نمی‌بینند و دوست دارند با زبان هنر راهی به قلب‌ انسان‌ها بازکنند و ترسیم‌گر زیبایی و صلح و عطوفت باشند.

وی تصریح کرد: متاسفانه غرب با سیاست یک جانبه‌گرایی و انحصار خواهی خویش همواره کوشیده است میراث فرهنگی و بنیان‌های تمدنی و هنری ما را دچار چالش کند و در این راه استراتژی تحریم را در پیش گرفته است اما معتقدم «تفکر تحریم محور» به ویژه در عرصه فرهنگ و سینما محکوم به شکست است و این واقعیتی است که سیاستمداران باید به آن توجه کنند.

خزاعی با بیان اینکه دنیای امروز شاهد شکل‌گیری قطب‌های جدید فرهنگی است، بیان کرد: این روند با تحریم متوقف نمی‌شود. پس بیایید فرصت ایجاد شده برای بسط و گسترش همکاری‌های سینمایی دو کشور را قدر بدانیم. در حوزه فرهنگ و خصوصا سینما نباید همه چیز را در مناسبات دولتی خلاصه کنیم. خوب است کمک کنیم فعالان بخش‌های خصوصی و شرکت‌های فیلمسازی دو کشور راه تعامل و گفتگو با هم را تمرین کنند و موانع موجود در تولید مشترک و یا اکران و نمایش فیلم‌ها در سینماها و سایر پلتفرم‌ها را برطرف کنند. در این صورت با تغییر دولت‌ها و مسئولان هم، روابط و همکاری‌های سینمایی دستخوش تغییر نمی‌شود. انتظار داریم با استفاده از ظرفیت‌های پایدار فرهنگی دو کشور از قبیل ظرفیت سینماها، پلتفرم‌ها، موزه‌ها و مراکز علمی و دانشگاهی و… رشته همکاری‌ها به صورت پیوسته شکل بگیرد.

وی افزود: مخاطبان ایرانی، سینمای روسیه را بیشتر با فیلم‌های نسل فیلمسازان مربوط به دوره اتحاد جماهیر شوروی به یاد می‌آورند. لازم است که علاقه‌مندان ایرانی، نسل جدید سینماگران روس را بهتر و بیشتر بشناسند و این گونه هفته‌های فیلم فرصت مناسبی برای شناخت سینمای معاصر روسیه است.

معاون سینمایی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بیان کرد: این نکات قابل تایید است که ظرفیت همکاری‌های دو کشور به خاطر منافع و علائق مشترک تاریخی و فرهنگی از یکسو و همچنین دیدگاه نظری یکسان ایران و روسیه در بسیاری از مسائل منطقه‌ای و موضع مشترک آن‌ها در مواجهه با سیاست یکجانبه‌گرایی و نظم نوین ادعایی غرب، بیش از این‌هاست و باید به تولیدات مشترک، اکران فیلم در دو کشور و به اشتراک گذاشتن دستاوردهای آموزشی و تکنولوژیکی جدی‌تر فکر کنیم.

خزاعی در پایان صحبت‌هایش ضمن تشکر از بنیاد سینمایی فارابی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، رایزنی فرهنگی ایران در روسیه، سفیر فدراسیون روسیه در ایران برای فراهم کردن مقدمات سفر هیأت اعزامی روسیه به ایران گفت: از مساعی وزارت فرهنگ روسیه برای طراحی رویداد روزهای سینمای روسیه در تهران قدردانی می‌کنم و امیدوارم این مراسم شروعی بر گسترش تعاملات سینمایی دو کشور باشد.

در پایان این مراسم فیلم «بدون ایوان مرا دفن نکنید» به کارگردانی لیوبوف باریسوا نمایش داده شد.

محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی، الکسی ددوف سفیر روسیه، سیدمهدی جوادی مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی، محمدعلی کیانی مدیرکل همکاری‌های فرهنگی و امور ایرانیان خارج از کشور سازمان فرهنگ و ‌ارتباطات اسلامی، رائد فریدزاده معاون امور بین‌الملل، اصغر فارسی معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان سینمایی، علیرضا اسماعیلی مدیرکل حوزه ریاست سازمان سینمایی، دیمیتری آناتولویچ داوید نکو رییس هیات اعزامی روسیه و معاون اتحادیه سینماگران روسیه، والری ایوانویچ تونکیخ رییس هیات اعزامی روسیه، الکساندر الکساندر وویچ سالامونوف کارمند ارشد اداره روابط خارجی اتحادیه سینماگران روسیه، ایوان کیموویچ بولوتنیکوف تهیه‌کننده فیلم «بدون ایوان دفنم نکنید»، گالینا میخایلوونا سیتسکو تهیه کننده فیلم «سرزمین السا» و… از جمله حاضران در این مراسم بودند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

کلیدِ قفل کنسرت‌ها کجاست؟


قفل برگزاری کنسرت‌ها و اجراهای موسیقی در کشور همچنان روبه‌روی هنرمندان و مسوولان است و در این مسیر شاید برگزاری جشنواره‌های دوره ای و خصوصا جشنواره فجر، کلید اصلی برون رفت از این شرایط باشد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

شجاعی‌مهر: «مجری» باید «شعور اجتماعی» داشته باشد! – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: هرمز شجاعی‌مهر، مجری تلویزیون با انتقاد به رفتار برخی از مجریان تلویزیونی می‌گوید که جای هر حرفی در رسانه‌ای نیست که مخاطبان آن خانواده‌ها هستند. ضمن اینکه نباید جواب هر حرفی را داد، من اگر جای آقای پورعرب بودم، هرگز جواب آن مجری را نمی‌دادم چون جواب ابلهان خاموشی است.

به گزارش سینماپرس، شما هم برنامه زنده شبکه پنج در شب یلدا را دیدید، اگر آن را ندیدید قطعا تکه‌های دست به دست شده آن در فضای مجازی به چشمتان خورده است. به شب سی‌ام آذر بازگردیم، یا همان شب یلدا که شبکه پنج سیما برنامه «سلام تهران» را به صورت زنده روی آنتن تلویزیون فرستاد.

ماجرا از این قرار است که سامان گوران، مجری این برنامه، در یک شوخی عمدی یا سهوی به مجری برنامه گفت: «باعث افتخار من است که با شما زیر یک پتو هستم.»

این شوخی واکنش تند پورعرب را به دنبال داشت. برای بررسی این ماجرا که اخلاق حرفه‌ای در اجرا چیست؟ جایگاه مجری کجاست و چگونه باید مرز بین شوخی و توهین را تشخیص داد؟ به گفت‌وگو با هرمز شجاعی‌مهر، مجری پیشکسوت تلویزیون پرداخیتم که در ادامه می‌خوانید.

هرچیزی قاعده و اساسی دارد، قاعده اصلی اجرای برنامه زنده در تلویزیون چیست؟

باور دارم که یک مجری و گوینده موفق در رادیو، تلویزیون، برنامه زنده و برنامه ضبط شده، باید یک ویژگی خاص داشته باشد و آن شخصیت اجرا است. ضمن اینکه روی ادبیات و فرهنگ کشورش اشراف داشته باشد. مجری جدای از دانش و ظاهر درستی که دارد باید از یک قضاوتی برخوردار باشد، مجموع همه این موارد باید به قدری عالی و والا باشد که حرفش به دل مردم بنشیند و خودش را در جایگاهی ببیند که برای انجام کاری به مخاطبانش توصیه‌هایی را انجام دهد.

اخلاق حرفه‌ای مجری چه در مواجهه با مهمان برنامه و چه در مواجهه با همکارش که برنامه را اجرا می‌کنند، چگونه باید باشد؟

اخلاق، زیر مجموعه همان شخصیتی‌ است که درباره آن صحبت کردم. آدمی که از یک شخصیت اجتماعی قوی و درست برخوردار باشد و خودش را در جایگاهی ببیند که برای میلیون‌ها مخاطب صحبت کند، قطعا باید از یک اخلاق بسیار پسندیده‌ای برخوردار باشد. این اخلاق هم شامل چگونگی برقراری تعامل با همکار در اجرا و نحوه برقراری تعامل با مهمان برنامه است. مجری باید آدم محترم، قابل قبول و خوش اخلاقی باشد که همه او را بپذیرند.

نقدی که این روزها به مجریان تلویزیونی وارد می‌شود این است که بخش اعظمی از این مواردی را که شما به آن اشاره کردید در عرصه اجرا رعایت نمی‌کنند. ماجرایی که به تازگی آقای‌ پورعرب را هم خشمگین کرد و تقریبا همه مخاطبان نیز حق را به ایشان دادند. مرز بین شوخی و توهین در اجرا کجاست؟

یکی از مواردی که ما در اجرا بسیار به آن باور داریم، این است که مجری باید فرد باسواد و تحصیلکرده‌ای باشد، اینکه می‌گویم سواد، یعنی شعور اجتماعی داشته باشد. متاسفانه در حال حاضر مرزی وجود ندارد که مشخص کند، حد شوخی، مزاح و تمسخر کجاست. این شعوری که از آن صحبت می‌کنیم تعریفی ندارد و کاملا به خود فرد مرتبط است. فرد اگر اخلاقیات و شعور را مدنظر قرار دهد، هر حرفی که دهانش می‌آید را به زبان نمی‌آورد و رعایت می‌کند که مقابل میلیون‌ها خانواده این حرف را می‌گوید. افرادی که با خانواده یا حتی تنها نشسته‌اند و تلویزیون را نگاه می‌کنند، قطعا چهارچوب‌هایی را مدنظر دارند، آن وقت یک مجری بدون هیچ پایگاه اجتماعی شروع به گفتن یک سری از مسائل می‌کند که حتی برای مهمان برنامه که کنارش نشسته غیرقابل قبول است.

گاهی اوقات برنامه‌سازان و مجری‌ها فکر می‌کنند با استفاده از این نوع شوخی‌ها می‌توانند مخاطبی برای برنامه خود پیدا کنند و حتی گمان می‌کنند که برای بیننده هم جذاب است. فکر می‌کنید از این طریق بتوان مخاطبی برای برنامه پیدا کرد؟

اصلا این ماجرا وجود ندارد و حتی به آن باور هم ندارم، به این خاطر که مخاطب بسیار هوشیار، زیرک و دانا است. تمام این نکات ریز را کنار یکدیگر قرار می‌دهد، معدل می‌گیرد و بر اساس نتیجه‌گیری‌اش تصمیم می‌گیرد که برنامه را نگاه کند یا نگاه نکند. با این شرایط طبیعی است که لودگی برای مخاطب جذابیت نداشته باشد.

مگر این ماجرا مربوط به ناظرین پخش نیست؟ پس چرا آن‌ها نظارت نداردند و جایگاهشان در این بین کجاست؟

من این ماجرا را نمی‌دانم و فقط مجری هستم. فقط در پاسخ به این سوال که مسئول ناظری وجود دارد یا خیر باید بگویم ناظر وجود دارد و به شدت هم رعایت می‌کنند؛ من نمی‌دانم چطور ممکن است گاهی چنین اتفاق‌هایی رخ می‌دهد، البته چون برنامه به صورت زنده روی آنتن می‌رود، چنین پیشامدهایی طبیعی است.

ادبیاتی که این روزها در تلویزیون و رسانه‌های رسمی و دولتی مورد استفاده قرار می‌گیرد، از لحاظ اخلاقی و حرفه‌ای ادبیات درستی است و مورد پذیرش است؟

سوال شما را اینگونه پاسخ می‌دهم، هرکسی که مقابل دوربین می‌نشیند، باید فکر کند که آن سوی دوربین، خانواده‌هایی نشستند که اعضای آن در رده‌های سنی مختلف قرار دارند و در خانواده، با ادب و احترام با یکدیگر با مکالمه می‌کنند. مجری نباید بدون فکر کردن و در نظر گرفتن اخلاقیات هرچیزی را که به زبانش می‌آید استفاده کند. چون خانواده‌ها معتقدند بزرگ‌تر حرمت دارد و هرکسی به هر نحوی نمی‌تواند با آن‌ها صحبت کند. ممکن است یک مجری هیچ چیز از این تعریف نداند و این اطلاعات و دانش را نداشته باشد؛ نتیجه‌اش می‌شود همین چیزی که می‌بیند. چه کار باید کرد؟ باید به او یاد دهند، کلاسی برایش برگزار کنند تا شخصیت اجرا را یاد بگیرد. صرف اینکه فرد به یک زمینه تسلط دارد، نمی‌تواند مقابل دوربین بایستد و اظهار نظر کند. فرد اجرا کننده باید مجموعه‌ای از اخلاق، ادب، شعور، سواد و رعایت جزییات باشد؛ اگر کسی یکی از این موارد را نداشته باشد، قطعا کارش به مشکل خواهد خورد.

در مقابل رفتار کسی که با او شوخی شده هم بررسی کنیم. اینکه آقای پور عرب به صورت خیلی واضح و صریح انتقادشان را روی آنتن زنده و مقابل میلیون‌ها مخاطب مطرح کردند، کار درستی بود؟

من اگر جای آقای پورعرب بودم سکوت می‌کردم؛ چون معتقدم جواب ابلهان خاموشی است. آدم باید در مقابل حرف ناحق یا بی‌ارزش سکوت کند.

این سکوت باعث نمی‌شود که مجریان بازهم به این رویه خودشان ادامه دهند؟ چون این ماجرا سیر صعودی دارد و هر روز هم بیشتر می‌شود.

نکته‌ای که بسیار روی آن تاکید دارم این است که مردم بهترین قاضی و داور هستند. اصلا نیازی نیست که ما چیزی بگوییم چون ادامه‌دار بودن چنین رفتاری به مرور زمان باعث می‌شود که مخاطب خودش آن مجری را کنار بگذارد و دیگر کسی به آن برنامه و مجری توجه نکند. این اتفاق که در آن برنامه نیفتاد اما به طور کلی می‌گویم اگر بخواهیم جواب حرف بی‌ادبانه را با بی‌ادبی بدهیم، دیگر چه فرقی با آن فرد داریم؟

فکر می‌کنید که چرا اکثر مجریان ما سمت استفاده از شیوه شوخی برای جذب مخاطب رفته‌اند؟

مجری یا باید آن‌قدر اطلاعاتش کافی باشد که بتواند درباره مسائل مختلف، خوب بفهمد و خوب صحبت کند، یا دانش و اطلاعات ندارد و برای جذب مخاطب به سمت لودگی و سخن بیهوده گفتن می‌رود تا خودش را مطرح کند. چون راه دوم راحت‌تر است بیش‌تر افراد به این سمت حرکت می‌کنند.

*خبرآنلاین

مشاهده خبر از سایت منبع