X

بایگانی اردیبهشت 10, 1402

دفتر سینمایی

ورود یقه سفیدها به سینما/ بازگشت عموفیتیله‌ای‌ها بعد از ۲۰ سال/ هزینه هر شب ماندن در ترکیه


جشن تولد پیشکسوتان متولد فروردین، اکران فیلم سینمایی «یقه سفیدها»، «ژولیت و شاه» و «سامپو» در راه فرانسه و آمریکا، آمار رسمی از تماشاگران تئاتر در تهران، بازگشت عموفیتیله‌ای‌ها بعد از ۲۰ سال روی صحنه، گزارشی از هزینه هر شب ماندن در ترکیه

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«آینده خواندنیست» شعار نمایشگاه بین‌المللی «کتاب تهران» شد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: شعار سی‌وچهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، «آینده خواندنیست» و مهمان ویژه این دوره تاجیکستان اعلام شد.

به گزارش سینماپرس، ۱۰ روز مانده به بزرگترین رویداد فرهنگی ایران، رئیس و مدیرکمیته روابط‌عمومی سی‌وچهارمین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در خبرهایی جداگانه شعار و مهمان ویژه این دوره از نمایشگاه بین‌المللی کتاب را اعلام کردند.

رئیس سی‌وچهارمین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، کشور تاجیکستان را به عنوان مهمان ویژه این دوره از نمایشگاه معرفی کرد.

یاسر احمدوند گفت: تاجیکستان به عنوان مهمان ویژه نمایشگاه انتخاب شده است؛ وزیر فرهنگ و مدیران فرهنگی و تعدادی از نویسندگان تاجیکستان از چهره‌هایی هستند که در نمایشگاه کتاب تهران حضور خواهند داشت. هنوز تعداد این هیات به صورت دقیق مشخص نیست و اسامی در رفت و برگشت است.

معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره تبادل غرفه با این کشور گفت: قرار است تفاهم‌نامه‌ای با این کشور در نمایشگاه کتاب امضا شود. سال گذشته در هفته فرهنگ تاجیکستان بخش‌های مختلف فرهنگی در این کشور فعال بودند اما در حوزه کتاب چندان فعال نبودیم و این زمینه در نمایشگاه کتاب تقویت می‌شود.

از طرفی، مجید صحاف مدیرکمیته روابط‌عمومی سی‌وچهارمین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران با بیان اینکه برای انتخاب شعار سی‌وچهارمین نمایشگاه کتاب تهران، فراخوانی از سوی رئیس نمایشگاه منتشر شده بود، گفت: براساس این موضوع شعارهای مختلفی به دبیرخانه ارسال شده بود که شعار «آینده خواندنیست» از میان ۴۰ شعار پیشنهادی برگزیده شد.

پیش از این معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ۱۷ فروردین‌ماه در حساب کاربری خود در توئیتر از مردم دعوت کرده بود تا برای نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ شعار پیشنهادی ارائه دهند.

«ربع قرن جهاد فرهنگی» به‌عنوان شعار بیست و پنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، «کتاب، چشمه جوشان دانایی» به عنوان شعار بیست و ششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، «بهشت دانایی در ضیافت کلمات» به عنوان شعار بیست و هفتمین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، «خواندن، گفت‌وگو با جهان» به‌عنوان شعار بیست‌وهشتمین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، «فردا برای خواندن دیر است» به عنوان شعار بیست‌ونهمین نمایشگاه کتاب تهران، «یک کتاب بیشتر بخوانیم» به عنوان شعار سی‌امین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، «نه به کتاب نخواندن» به عنوان شعار سی‌ویکمین‌ دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، «خواندن توانستن است» به عنوان شعار سی‌ودومین‌ دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران و «با کتاب سلامتیم» به عنوان شعار سی‌وسومین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران انتخاب شده بودند.

سی‌وچهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران ۲۰ تا ۳۰ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۲ در مصلی امام خمینی‌(ره) و همزمان به‌صورت مجازی در ketab.ir برگزار خواهد شد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

سالاری: در شورای عالی هنر «نظام شاگردی استادی» را پیگیری کردیم و در تلاش هستم با کمک اساتید این نظام را جا بیندازیم – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: یازدهمین دوسالانه ملی نگارگری ایران، امشب شنبه ۹ اردیبهشت‌ماه با معرفی برگزیدگان در موزه هنرهای معاصر تهران به کار خود پایان داد.

به گزارش سینماپرس، مراسم اختتامیه یازدهمین دوسالانه نگارگری ایران عصر شنبه ۹ اردیبهشت ماه با حضور محمود سالاری معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، عبدالرضا سهرابی مدیرکل هنرهای تجسمی و جمعی از هنرمندان نگارگر در محل سینماتک موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد.

داوود حیدری اجرای این مراسم را برعهده داشت که از سلیمان سعیدآبادی دبیر یازدهمین دوسالانه ملی نگارگری ایران برای ایراد سخنانی دعوت به حضور کرد.

تاکید بر تغییر شیوه‌نامه آموزش آکادمیک در هنر نگارگری

سعیدآبادی در سخنانی گفت: یازدهمین دوسالانه ملی نگارگری ایران به‌منظور توسعه و اعتلای جایگاه نگارگری در ایران معاصر، ایجاد زمینه‌های مناسب برای رشد و شکوفایی نگارگری متناسب با حفظ و تداوم اصول بنیادین این هنر و حمایت از هنرمندان مستعد این عرصه، در گرایش‌های نگارگری، گل و مرغ، تذهیب و طراحی نگارگری پس از یک وقفه تقریباً شش ساله و پیگیری‌های فراوان به همت مؤسسه توسعه هنرهای تجسمی معاصر و حمایت اداره کل هنرهای تجسمی وزارت ارشاد و پس از کش و قوس‌های فراوان در روز دوازدهم اسفند ماه سال ۱۴۰۱ در محل نگارخانه صبای فرهنگستان هنر ایران آغاز به کار کرد.

وی بیان کرد: ما امروز اختتامیه دوسالانه‌ای را جشن می‌گیریم که سی سال پیش با اهدافی مشخص آغاز به کار کرد و امروز اولین دوره خود در قرن جدید را ختم می‌گیرد و متأسفانه باید بپذیریم پس از گذشت سی سال هنوز به اهداف اولیه خود از جمله راه اندازی انجمن نگارگری و برگزاری دوسالانه بین المللی نگارگری نرسیده است.

سعیدآبادی همچنین تصریح کرد: نکته مهم این است که جدای از اهداف جا مانده، ما اکنون در دوره و عصری زندگی می‌کنیم که هنر لازمه جهان آینده است و ما باید در متن اجرای اهداف متناسب با این عرصه مهم باشیم نه خواندن و مشاهده رویدادهای آن.

وی در تشریح این نکته گفت: معتقدم استمرار برگزاری این دوسالانه در این سطح جوایز و با این کیفیت به هیچ وجه در قامت این هنر تثبیت شده جهانی به نام ایران نبوده و نیست. در مقایسه با فعالیت‌ها و اقدامات دو دهه اخیر در کشورهای منطقه و همسایه ایران ما نباید صرفاً در جایگاه شرکت کننده حرفه‌ای این رقابت‌ها شناخته شویم. بخشی از این نقیصه به سیاست‌گذاری های اشتباه و ناکارآمدی متولیان و سیاستگذاران فرهنگی و هنری کشور در طول این دوران بازمی‌گردد که متأسفانه نتوانستند درک درستی از جایگاه جهانی این هنر در جهان پیش رو داشته و برنامه‌ریزی مدونی برای ایجاد بستر درست شکوفایی استعدادهای جوان آن دوره انجام دهند و متأسفانه یک نسل مشتاق و خبره را از دست دادند. بخش دیگر لزوم پرداختن استادان و اهل هنر به مبانی و ویژگی‌های پنهان این هنرها برای ارائه نسخه‌ای متناسب با نیازهای انسان جهان مدرن است که باید بگوییم در این حوزه نیز آن چنان که باید تلاشی صورت نگرفته که البته باز بخشی به عدم وجود بسترها و امکانات لازم برای اجرای این مهم از سوی سیاستگذاران است.

دبیر یازدهمین دوسالانه نگارگری با اشاره به دنیای جدید و لزوم درک نیازهای جدید، توضیح داد: بی شک یکی از ابزارهای مهم ورود به نظام نوین جهان، هنر و به ویژه هنرهای ریشه دار سنتی است. پس با نظر به اهمیت اقتصاد فرهنگ و صنایع فرهنگی و حرکت در راستای بسترسازی برای تمدن نوین اسلامی و بیانیه گام دوم انقلاب نیاز مبرم به ایجاد زمینه‌های لازم و اقدام عملیاتی جهت ایجاد بسترهای لازم برای رشد و شکوفایی استعدادهای این حوزه از سوی متولیان هنر و فرهنگ جمهوری اسلامی ایران است.

وی در پایان گفت: ما با نگاه خوش‌بینانه به آینده و با اتکا به استعداد، دانش و تجربه هنرمندان جوان و پیشکسوت خود و از سویی با شناخت ظرفیت‌ها و نیازهای روز جامعه بین‌المللی در رشته‌های طراحی سنتی، نگارگری، تذهیب و گل و مرغ، در پی آن هستیم تا بتوانیم گامی اساسی در همراهی کشورهای مؤثر و مدعی در این عرصه بردایم تا با ایجاد یک جنبش عظیم هنری در حوزه رشته‌های فوق بتوانیم ویژگی‌ها و مبانی عمیق حکمت هنر اسلامی، نهفته در نقوش و رنگ‌ها این هنر را به عنوان یک میراث بزرگ انسانی در عصر مفهومی به درستی عرضه کنیم.

سجاد محمدیارزاده رئیس دانشگاه فرشچیان که به نیابت از استاد فرشچیان در این مراسم شرکت کرده بود، در سخنانی بر تغییر شیوه آموزشی هنر نگارگری در دانشگاه‌ها تاکید کرد و گفت: شما هنرمندان هستید که چراغ نگارگری ایران را روشن نگه داشته ابد؛ هنر نگارگری اصالت دارد و شما هنرمندان آن را زنده نگاه داشتید و از این حرفه دست برنداشته‌اید. استاد فرشچیان نیز با وجود کسانی که دارد، همیشه از ما گزارش کار می‌خواهد و بحث آموزش را پیگیری می‌کند و دلش و دغدغه‌اش هنر نگارگری است، چراکه این هنر در محدودیت مکانی و زمانی نمی‌گنجد.

راه‌اندازی جایزه و دوسالانه استاد فرشچیان

وی در ادامه توضیح داد: خواسته من از هنرمندان نگارگر این است که به مدد ما بیایند تا در تغییر شیوه آموزشی این هنر بتوانیم کاری مؤثر انجام دهیم. برای این منظور شیوه نامه آموزشی را مبتنی بر دغدغه‌های استاد فرشچیان تدوین کرده‌ایم چراکه در بحث تحصیلات تکمیلی ما هنرمند شاخص تحویل جامعه نمی‌دهیم. این شیوه نامه در شورای هنر نیز تصویب شده و قرار است که اجرایی شود. اهداف دانشگاه فرشچیان در این زمینه تعریف شده است.

یارزاده همچنین به راه اندازی جایزه و دوسالانه استاد فرشچیان اشاره کرد و از هنرمندان در راه اندازی این دو رویداد درخواست کمک و یاری کرد.

وی در پایان گفت: گام اول ما در این راستا، شناسنامه‌دار کردن آثار برگزیده دوسالانه یازدهم نگارگری است. همچنین نهضت دیپلماسی هنر را شروع کردیم و سعی داریم آموزش جدید نگارگری را اشاعه دهیم.

تلاش سالاری برای جایگزینی نظام شاگرد استادی به جای آموزش آکادمیک

در ادامه محمود سالاری معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سخنانی با سپاس از دبیر دوسالانه و هنرمندان، بیان کرد: رونق هنر نگارگری به دلیل حضور بزرگواران و هنرمندانی چون شما است که آثارشان در این دوسالانه به نمایش درآمد یا به هر دلیلی به دیوار ننشست.

وی همچنین گفت: از اوایل قرن بیستم، بحثی جدی مطرح شد که آیا هنر همان زیبایی است یا زیبایی چیزی است و هنر چیز دیگری! از آن زمان تا اکنون دعوای هنر مدرن و مدرنیته و نگاه به هنرمندان آغاز شد. اگر اکسپرسیونیسم را گزاره‌گرایی معنی کنیم، به واقع این است که هنرمند در یک سیر و سلوک معرفتی گزارشی از آن عالم را به این عالم می‌آورد. حال گزاره گرایی به هنر غربی یک خروجی می‌دهد و گزاره‌گرایی در نگاه سیر و سلوکی و معرفتی خروجی دیگری به دست می‌دهد و نگارگری ما به اعتقاد من معنای دوم را شامل می‌شود و اگر سلوک و معرفت از آن گرفته شود، به نوعی بی هویت می‌شود. سلوک و معرفتی هنرمندی که دست به قلم می‌برد نیز در شکل‌دهی به این تصاویر بسیار مهم است و به همین دلیل ویلیام بی من در کتاب خودش اشاره می‌کند شاید نگارگری، شبیه‌ترین هنر به ما ایرانی‌هاست.

سالاری عنوان کرد: ویلیام بی من که نزدیک به چهل سال روی ایرانی‌ها مطالعه کرده است و ریزترین کلمات ما را تحلیل کرده است، هرچند جفای بزرگی در حق ما ایرانی‌ها در زمان تسخیر لانه جاسوسی و کمک به گروگان‌های آمریکایی کرده است که در تحلیل خود از مردم ایران، آنها را به دروغگویی منسوب کرده است چراکه علم او بر پایه تحلیل زبانی بود؛ در صورتی که رفتار ما ایرانی‌ها پیچیدگی دارد.

وی افزود: نگارگری ایرانی منهای آن تحلیل جفاکارانه ویلیام بی من، شبیه به ما ایرانی‌ها است؛ عمیق و پر لایه، پیچیده و زیبا است و آنچه که به نظر می‌رسد هنر به معنای زیبایی‌شناسی است. هنر نگارگری توانسته به بهترین شیوه، آینه‌دار ذهن و روح و زبان ما ایرانیان مسلمان باشد.

معاون هنری ارشاد در بخش دیگری از سخنانش به سخنانی سجاد یارزاده اشاره کرد و گفت: ما در شورای عالی هنر، نظام شاگردی استادی را با گفتگوهای گسترده‌ای که داشتیم، پیگیری کردیم و در تلاش هستم با کمک بزرگواران و اساتید، این نظام شاگردی استادی را جا بیندازیم و این شیوه در طول چندین سال جواب داده است؛ همچون هنر خوشنویسی که با نظام استاد شاگردی توانسته رشد و گسترش پیدا کند. در واقع به جای اینکه هنر را پر و بال و رشد دهیم، در قفس محصورش کرده‌ایم و خلاقیت را از نسل جوان گرفته‌ایم و همه چیز از بین رفته است. در حال تلاشیم که برادران در نظام عالی کشور را مجاب کنیم بچه‌های هنر را جدای از مقاله و جزوه بدانند و با نظام خاص خودشان آموزش ببینند.

وی همچنین درباره اصالت آثار نیز توضیح داد: ما در دولت جلسات متعددی را به همراه وزیر در ریاست جمهوری داشته‌ایم تا بتوانیم سهم یک درصد خرید آثار هنری را از قانون و روی کاغذ بودن، بالفعل کنیم و به تصویب برسانیم. این مبحث یکی از مهمترین اشکالاتی که داشت، همین اصالت هنری است که باید در بخش خرید به آن اعتماد کرد. ما عرض کردیم دانشگاه‌ها و موسساتی تشکیل شده که روی اصالت آثار هنری نظر می‌دهند و نکته‌ای که آقای یارزاده مطرح کرد، اینجا به کار ما می‌آید.

سالاری در پایان از دست‌اندرکاران دوسالانه نگارگری ایران تشکر کرد.

سپس، عبدالرضا سهرابی و سلیمان سعیدآبادی و جعفر واحدی روی صحنه آمدند و کتاب یازدهمین دوسالانه ملی نگارگری ایران را رونمایی کردند و در ادامه، کلیپ داوری نهایی دوسالانه پخش شد.

بر اساس اعلام داوود حیدری، حسین عصمتی هنرمند نگارگر طراحی تندیس یازدهمین دوسالانه نگارگری ایران را برعهده داشته است.

برای اهدای جوایز برگزیدگان، از اعضای هیأت داوران و انتخاب شامل سلینا پوریا، خشایار قاضی زاده، میثم حسن خانی و سعیدآبادی دبیر دوسالانه و محمود سالاری و سجاد یارزاده دعوت به حضور روی صحنه شد.

جوایز به ترتیب به شرح زیر اهدا شد:

* بخش نگارگری

تقدیر شده‌ها

در این بخش لوح تقدیری به محبوبه حسینی، سهیلا جاهد، مریم شاکری چالشتری و دنیا امام حسینی اهدا شد.

برگزیده‌ها

نفر اول: نغمه ترابیان از شهر قدس

نفر دوم: هادی فقیهی از تهران

نفر سوم: مائده اینانلو از البرز

* بخش تذهیب

تقدیر شده‌ها: زینب شاهی، زینب مسعودی، زهرا اسدی و فرینوش غلامعلی تهرانی

برگزیده‌ها

نفر اول: بتول ثابتی از کرج

نفر دوم: زهرا دوستی از قزوین

نفر سوم: نسرین آقامیری از کرج

* بخش طراحی نگارگری

در این بخش سه هنرمند به صورت مشترک برگزیده شدند که به هر هنرمند علاوه بر لوح، مبلغ ۷ میلیون تومان اهدا شد.

برگزیده‌ها

مریم رشیدی راد از آبادان

علی رفیعی از شهرکرد

سعیده رضایی از تهران

* بخش گل و مرغ

در این بخش به صلاحدید هیأت داوری، برگزیدگان با توجه به کیفیت و تعداد آثار در دو گرایش «گل مرغ» و «گل مرغ لاکی» معرفی و تقدیر شدند.

برگزیدگان گرایش گل و مرغ

برگزیده اول: رعنا شریلو از کرج

برگزیده دوم: محمدرضا آقامیری از کرج

برگزیده سوم: آزاده شوش پور از تهران

برگزیدگان گرایش گل و مرغ لاکی

نفر اول: فاطمه غزالی از اصفهان

نفر دوم: فاطمه هندی از تهران

نفر سوم: سمیه شیرمحمدی از تهران

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

پس از اینکه پروژه تولید «شکرستان» را از من گرفتند کیفیت آن کاهش پیدا کرد! – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: بابک نظری که کارگردانی انیمیشن «شکرستان» را از او گرفتند، می‌گوید که انیمیشن «شکرستان» را بر پایه تحقیق و پژوهش بنا کرده است اما بعد از ۱۰ سال کارگردانی آن را از او گرفتند.

به گزارش سینماپرس، بابک نظری کارگردان سابق و طراح ایده ساخت انیمیشن «شکرستان» در گفت‌وگو با میزان درباره چگونگی شکل‌گیری اندیشه ساخت این انیمیشن گفت: اندیشه ساخت انیمیشن «شکرستان» ایده‌ای بود که چهار سال درباره آن فکر کرده بودم و حدود یک سال تمام برای اجرایی کردنش در کتابخانه کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان به مطالعه و پژوهش درباره آن پرداختم. بدین ترتیب پژوهش برای شکل‌دهی به ایده انیمیشن «شکرستان» شکل گرفت و این پژوهش‌ها سبب شد تا بتوانم کاراکترها و نقش‌ها را به خوبی مشخص کنم و داستان‌های قدیمی را با رویدادهای امروز همراه کنم. ترکیب این دو مقوله جذابیت بیشتری به فیلمنامه انیمیشن «شکرستان» داد.

وی درباره‌ علاقه‌اش به انیمیشن «شکرستان» بیان کرد: برای اینکه ایده‌ام را به خوبی اجرایی کنم مطالعه را زمینه اصلی آن کردم و زمان زیادی برای آن صرف کردم. این امر سبب شد تا فیلمنامه‌ای پخته‌تر و با کیفیت بیشتر تدوین شود. این ایده را دوست داشتم و با تمام توان برای آن کار کردم. در ابتدا قراردادی با موسسه صبا بستم و طبق قرارداد برنامه را به آنان تحویل دادم اما بعد از آن قرارداد با حوزه هنری بسته شد.

نظری به دشواری‌های تولید انیمیشن «شکرستان» پرداخت و افزود: از آنجا که برخی از کتاب‌های کتابخانه کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان را نمی‌توانستم از آنجا خارج کنم و محدودیت در این زمینه وجود داشت، پس تصمیم گرفتم سختی راه و سوخت زمان را تقبل کنم و بارها و بارها به این کتابخانه رفتم. در نهایت با ریزه‌کاری و دقت نقش‌های انیمیشن «شکرستان» را طراحی کردم و اینگونه بود که ایده انیمیشن «شکرستان» متولد شد و به مرحله اجرا رسید.

وی اشاره‌ای به روند کنونی تولید انیمیشن «شکرستان» داشت و افزود: به نظرم پس از اینکه پروژه تولید «شکرستان» را از من گرفتند، کیفیت آن کاهش پیدا کرد و این مهم از دید مخاطب نیز دور نماند. به همین دلیل تعداد مخاطبان «شکرستان» نیز رو به کاهش گذاشت و در ادامه مخاطب فاصله زیادی با این انیمیشن به یاد ماندنی پیدا کرد.

این کارگردان انیمیشن تاکید کرد: ۱۰ سال برای تداوم انیمیشن «شکرستان» تلاش کردم و در نهایت پروژه از من گرفته شد. چهار کارگردان به کار دعوت شدند اما هیچکدام نتوانستند کار را با کیفیت ادامه دهند و یا نوآوری و تحولی مناسب را برای آن رقم بزنند.

نظری ادامه داد: «شکرستان» به نوبه خود پروژه جدیدی بود که من آن را به طراحی و کارگردانی کردم و برای هر نقش آن دوبلوری مشخص کردم و در عین حال فیلمنامه‌ای برای هریک از نقش‌ها با توجه به یک ویژگی طراحی و تدوین کردم تا اثری در خور مخاطبان و ماندگار رقم بخورد. افرادی که با عنوان کارگردان جدید برای ادامه کار شکرستان وارد عرصه شدند هرگز نتوانستند همانند نویسنده و کارگردان اولیه کار برای استحکام این انیمیشن فعالیت کنند. به عبارت دیگر آنها روی پروژه‌ای کار می‌کردند که قبلاً بر اساس طراحی مستحکمی ساخته و پایه‌گذاری شده بود و آنها صرفا مجریانی بودند که تنها ادامه تولید را در دستور کار قرار داده بودند، بنابراین همانند یک منشی عمل می‌کردند و بر اساس قسمت‌های گذشته به تولید قسمت‌های جدید می‌پرداختند. این افراد هیچ گونه خلاقیت و یا تحول خلاقانه‌ای را برای این انیمیشن به مرحله اجرا نگذاشتند.

وی ضمن انتقاد از برخی سیاست‌های حوزه هنر و فرهنگ خاطرنشان کرد: از پروژه‌ای که ایده و طراحی آن را بر عهده گرفته بودم و نقاط قوت و ضعفش را به خوبی می‌دانستم، برکنار شدم؛ این درحالی بود که برای تعالی انیمیشن «شکرستان» و در جهت احترام به‌ شان و نگاه مخاطبان در صدد رشد آن بودم. این برخوردهای سلیقه‌ای برای ایده‌پردازان دلسردی فراوانی به دنبال دارد، به گونه‌ای که ترجیح می‌دهند ایده‌های خود را تنها در ذهنشان بپرورانند و هرگز برای اجرایی کردن آن اقدام نکنند. اگر امروز در انیمیشن «شکرستان» خلاقیت دیده نمی‌شود و یا برنامه با کیفیت قبل پیش نمی‌رود، باید دلایل آن را از مسئولان پیگیری کرد. وقتی حمایت و همراهی برای ادامه پروژه‌ای که خلاقانه تدوین و طراحی شده است، وجود نداشته باشد، طراحان ایده‌ها ترجیح می‌دهند طرح‌ها و ایده‌ها را به مرحله اجرا نگذارند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

سیدزاده: رشد تولید در سینما به معنای توجه به کمیت گرایی نیست ما باید رشد فرهنگی را توسعه دهیم/ معضل اصلی ما نفهمی فرهنگی است! – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: سیدسعید سیدزاده تهیه کننده سینما در خصوص استراتژی «رشد تولید» در سینما گفت: رشد تولید در سینما به معنای توجه به کمیت گرایی نیست ما باید رشد فرهنگی را توسعه دهیم؛ در واقع چگونه کار فرهنگی کردن مهم است ما الآن سال ها است که کار فرهنگی نمی کنیم و در عرصه فرهنگ تولیدات فرهنگی نداریم و اغلب شاهد فیلم هایی هستیم که ضد فرهنگ عمل می کنند و اصلاً در حوزه فرهنگ جا نمی گیرند.

تهیه کننده فیلم های سینمایی «شب به خیر فرمانده» و «زیباتر از زندگی» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: شعار سال ۱۴۰۲ که حضرت آقا فرمودند مبحثی است که به وضعیت معیشتی و اقتصادی مردم برمی گردد؛ مبحثی است که مردم را به حدی ضعیف کرده که در خیلی از مسائل اولیه زندگی شان مانده اند و این دغدغه حضرت آقا است که این معضلات بهبود پیدا کند و به همین دلیل هم سال ها است روی بحث اقتصاد تأکید دارند و امسال با این کلید واژه تکلیف را روشن کردند که باید از این ناحیه مشکلات رفع شود.

سیدزاده سپس با بیان اینکه ما اگر رشد فرهنگی داشته باشیم معضلات سیاسی و اقتصادی مان درست می شود اظهار داشت: ما در عرصه فرهنگ نباید کمیتی برخورد کنیم. ما رشد فرهنگی مان را باید هدف قرار دهیم تا بتوانیم به شعار سال برسیم. مسأله مدد رساندن به این تقاضا و اعلام مطالبه حضرت آقا به این گونه است که ما به عنوان پاسداران فرهنگی کشور مکلف هستیم به گونه ای عمل کنیم که تقویت فرهنگی را سبب شویم تا به عرصه اقتصادی کشور کمک کنیم.

وی تأکید کرد: هدف در سینما این نیست که تولیدات را بالا ببریم و چون عنوان رشد تولید مطرح شده فکر کنیم که با بالا بردن میزان تولیدات به فرمان حضرت آقا عمل کرده ایم؛ ما باید رشد فرهنگی را توسعه دهیم. ما باید نگاه مان را فرهنگی کنیم و به رشد و بالندگی برسیم تا بتوانیم در عرصه اقتصادی به شعار سال کمک کنیم.

این سینماگر سپس با بیان اینکه معضل اصلی ما نفهمی فرهنگی است تصریح کرد: باید فهم ما از فرهنگ اصلاح شود تا بتوانیم به پایین آوردن تورم اقصادی کمک کنیم. باید نگاه مان را عوض کنیم. مسأله این نیست که کثرت تولیدات ضد فرهنگی داشته باشیم.

تهیه کننده فیلم های سینمایی «خداحافظ رفیق» و «مرزی برای زندگی» در پایان این گفتگو افزود: امیدوارم مسئولان فرهنگی به این فهم مشترک برسند که نگاه سطحی به موضوعات نداشته باشند و نگاه عمیق به خود فرهنگ و سپس سایر زمینه ها مانند اقتصاد بیندازند تا همه به بالندگی برسند. ما باید بر عرصه اقتصاد تأثیرگذار باشیم. باید بتوانیم مهار تورم و رشد تولید را در آثار سینمایی مان فرهنگ سازی کرده و مردم را به این سمت متمایل کنیم.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«مکبث زار» ۳۰۴ میلیون تومان فروحت/«مانتکو در سرزمین پادشاهی» به فروشی معادل ۵۷ میلیون تومان دست یافت – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: آمار هفتگی فروش و تماشاگران نمایش‌های به صحنه رفته در تالارهای مختلف مجموعه تئاتر شهر، تماشاخانه سنگلج و تالار هنر تا پایان روز جمعه هشتم اردیبهشت ۱۴۰۲ به تفکیک اجراها مشخص شد.

به گزارش سینماپرس، آمار هفتگی فروش و تماشاگران نمایش های به صحنه رفته در تالارهای اصلی، چهارسو، قشقایی، سایه و کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر، تماشاخانه سنگلج و همچنین تالار هنر تا پایان روز جمعه هشتم اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۲ به تفکیک اجراها اعلام شد.

نمایش «مکبث زار» به کارگردانی ابراهیم پشتکوهی که از روز ۲۷ فروردین ماه اجرای خود را در تالار اصلی با ظرفیت ۵۷۹ تماشاگر و قیمت بلیت ۱۵۰ هزار تومان آغاز کرده، تا پایان روز پنجشنبه هشتم اردیبهشت ماه با مجموع ۱۲ اجرا (با احتساب ارائه بلیت تمام بها، نیم بها، تخفیف دار و مهمان) و میزبانی از ۲ هزار و ۶۲۷ به فروشی معادل ۳۰۴ میلیون و ۷۱۰ هزار تومان دست پیدا کرده است.

نمایش «اپرای شیپور» به کارگردانی فریدون ولایی که از روز ۲۷ فروردین در تالار چهارسو با ظرفیت ۱۳۲ نفر آغاز کرده تا روز جمعه هشتم اردیبهشت ماه با قیمت بلیت ۱۰۰ هزار تومان، مجموع ۱۲ اجرا و ۶۱۵ تماشاگر (با احتساب ارائه بلیت تمام بها، نیم بها، تخفیف دار و مهمان) ۴۳ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان فروش داشته است.

نمایش «مردمان خشمگین» به کارگردانی ایرج افشاری که از روز ۲۷ فروردین ماه در تالار چهارسو با ظرفیت ۱۳۲ نفر پیش روی مخاطبان قرار گرفته، تا روز پنحشنبه هشتم اردیبهشت با قیمت بلیت ۱۰۰ هزار تومان، مجموع ۱۲ اجرا و ۸۱۵ تماشاگر، (با احتساب ارائه بلیت تمام بها، نیم بها، تخفیف دار و مهمان) ۵۹ میلیون و ۱۵۰ هزار تومان فروش داشته است.

نمایش «فراموشان» به کارگردانی امیر امیری نیز که از روز ۲۷ فروردین ماه اجرای خود را در تالار قشقایی با ظرفیت ۹۶ نفر و قیمت بلیت ۹۰ هزار تومان آغاز کرده (با احتساب ارائه بلیت تمام بها، نیم بها، تخفیف دار و مهمان) با ۱۲ نوبت اجرا و میزبانی از ۴۰۷ تماشاگر به فروشی معادل ۲۸ میلیون و ۳۳۲ هزار تومان دست پیدا کرده است.

نمایش «لانگ شات» به کارگردانی محمدرضا مالکی هم که از روز ۲۷ فروردین ماه در تالار سایه با ظرفیت ۷۲ نفر اجرای خود را آغاز کرده تاکنون با ۱۲ نوبت اجرا، قیمت بلیت ۱۰۰ هزار تومان (با احتساب ارائه بلیت تمام بها، نیم بها، تخفیف دار و مهمان) و ۴۸۵ تماشاگر، ۳۴ میلیون و ۷۳۰ هزار تومان فروش داشته است.

نمایش «دل لرزه» به کارگردانی مجتبی لاله زاری که از روز ۲۸ فروردین ماه در کارگاه نمایش با ظرفیت ۲۶ نفر و قیمت بلیت ۶۰ هزار تومان روی صحنه رفته بود تا روز جمعه هشتم اردیبهشت ماه با مجموع ۱۱ اجرا (احتساب ارائه بلیت تمام بها، نیم بها، تخفیف دار و مهمان) ۱۸۶ تماشاگر و ۷ میلیون و ۸۶۰ هزار تومان فروش داشته است.

نمایش «ماشین دودی» به کارگردانی حسین تفنگدار هم که از ششم فروردین ماه در تماشاخانه سنگلج با ظرفیت ۲۳۶ نفر و قیمت بلیت ۷۰ تا ۸۰ هزار تومان روی صحنه رفته است (با احتساب ارائه بلیت تمام بها، نیم بها، تخفیف دار و مهمان) تا روز هشتم اردیبهشت ماه با ۱۷ نوبت اجرا و ۲ هزار و ۳۳۷ تماشاگر به فروشی معادل ۱۱۷ میلیون و ۶۴۶ هزار و ۹۷۰ تومان دست پیدا کرده است.

نمایش «مانتکو در سرزمین پادشاهی» به کارگردانی مهدی خجستگی هم که از روز هفتم فروردین ماه با قیمت بلیت ۴۰ هزا رتومان در تالار هنر روی صحنه رفته، تاکنون با مجموع ۲۱ اجرا و ۱۸۰۰ تماشاگر (با احتساب ارائه بلیت تمام بها، نیم بها، تخفیف دار و مهمان) به فروشی معادل ۵۷ میلیون و ۵۶۰ هزار و ۷۲۰ تومان دست یافته است.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«ترور بیولوژیکی» اقدام کم هزینه «جحودها» برای حذف «سربازان جبهه انقلاب اسلامی» – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: نادر طالب‌زاده وقتی فهمید چمدانش در آن سفر ربوده‌شده و حتی وقتی فهمید اطلاعات لپ‌تاپش را تخلیه و آن را به ویروس‌های رایانه‌ای آلوده کرده‌اند به ذهنش هم خطور نکرد موردحمله بیولوژیک قرار گرفته است…

به گزارش سینماپرس، ترور بیولوژیکی نوعی از ترور است که در فرآیند آن به وسیله ویروس‌ها و میکروب‌ها بدون سلاح از طریق بیمار کردن فرد او را به قصد کشتن ضعیف می‌کنند، به گونه‌ای که به راحتی توسط آزمایش‌های پزشکی قابل تشخیص نباشد. سال‌ها پیش از این بحث ترور بیولوژیک با بیماری ناگهانی کارگردان سریال ماندگار یوسف پیامبر، فرج الله سلحشور مورد بحث قرار گرفت. در همان زمان بود که بحث ترور بیولوژیک نادر طالب زاده، مستند ساز، مجری تلویزیون، دبیر جشنواره فیلم «عمار»، کنفرانس افق نو و هنرمند متعهد هنر انقلاب اسلامی نیز مطرح شد.

علی‌اکبر عبدالعلی زاده عضو شورای سردبیری روزنامه جام جم، در گزارشی به بررسی نمونه‌های مختلفی از ترور بیولوژیک چهره‌های شاخص داخلی و خارجی پرداخته و سابقه طولانی ترور خاموش اندیشمندان توسط جریان انگلیسی‌ – صهیونیستی را مورد ارزیابی قرار داده است. در ادامه این گزارش را می‌خوانید:

او مستندسازی افشاگر، پژوهشگر طرح‌های کاربردی و راهبردی، اجماع‌کننده اندیشه‌های آزادیخواه در سراسر دنیا، مشاور بین‌المللی رسانه‌های جریان مقاومت در حوزه جریان‌شناسی و برگزارکننده نشست‌های ضداستکباری و ضدصهیونیستی پرواکنش بود. به نظر ممکن است صهیونیست‌جماعت که برای کمتر از اینها و حتی به جرم کشیدن چند کاریکاتور، هنرمند ترور کرده، در مقابل این میزان فعالیت بی‌اقدام بنشیند و تماشا کند!؟ واقعیت این است که حتی فعالان جبهه فرهنگی از سر تواضع و براساس خلوص نیت، خودشان هم نمی‌دانند چه خطری برای نظام سلطه دارند!

همچنان که می‌دانیم، نادر طالب‌زاده وقتی فهمید چمدانش در آن سفر ربوده‌شده و حتی وقتی فهمید اطلاعات لپ‌تاپش را تخلیه و آن را به ویروس‌های رایانه‌ای آلوده کرده‌اند به ذهنش هم خطور نکرد موردحمله بیولوژیک قرار گرفته است و عوارضی مثل سرفه‌های خونینش، دلیلی فراتر از آلودگی هوای تهران دارد! غافل از این‌که حذف فیزیکی، میراث کهن انگلیسی – صهیونیستی است که حالا به دکترین ترور موساد تبدیل شده.

فراموش نکنیم دانشمندان و اندیشمندان این سرزمین همواره و آشکارا مورد طمع نظام سلطه‌اند؛ پس به این حقیقت شک نکن.

یا درس عبرت بساز یا صدایش را در نیار

ترور گاهی باید آشکارا صورت بگیرد تا از قربانی درس عبرتی برای افزایش وحشت دیگران بسازند، همچون ترور غسان کفانی اما وقتی قرار است بدون هزینه سیاسی کسی را حذف کنند، می‌شود بی‌شمار ترور خاموش و بدون ردپا در حوزه سیاسی، نظامی، اجتماعی، اقتصادی و صدالبته فرهنگی که از قضا در این مورد ید طولایی دارند.

پدیده‌ای به قدمت تاریخ

تصور نکنیم ترور بیولوژیک امری جدید و دشوار است، این روش سابقه طولانی در تاریخ دارد که از مسمومیت قابل ردیابی تا آلودگی‌های میکروبی، معدنی، رادیو اکتیو، بالا و پایین کردن فاکتورهای خونی و کبدی و… بدون ردیابی را دربر می‌گیرد؛ بمب‌های بی‌صدایی که به مرور زمان عمل می‌کند، بدون لو دادن عامل ترور، قبل و بعد از مرگ!

شاخه علمی قتل‌عام اندیشه

بیوتروریسم همچنان که از واژه نمایان است، برپایه علم زیست‌شناسی یا بیولوژی و در یک کلام برپایه علم مطالعه در مورد زندگی و موجودات زنده است. در قدیم از این علم به‌عنوان علوم طبیعی نام می‌بردند، وقتی صحبت از جاندار می‌کنیم، منظور فقط حیوانات و حشرات و… نیستند؛ بلکه میکروب‌ها، باکتری‌ها، قارچ‌ها، مواد معدنی موثر بر زیست و… نیز در زیرمجموعه جاندارانی قرار می‌گیرند. برخلاف افراد ناآگاه و همه‌چیزدان که فکر می‌کنند ترور بیولوژیک چیزی شبیه سم خوراندن است و در معده فرد مورد ترور به دنبال آثار حمله می‌گردند، تروربیولوژیک بر مبنای تغییر فاکتورهای کبدی و خونی و براساس الگوهای طبیعی بدن انجام می‌شود. یعنی عواملی که افزایش یا کاهش آنها به‌صورت طبیعی باعث سکته قلبی و مغزی و بروز سرطان و… می‌شود را تحریک می‌کنند و زمینه جراحت یا فوت تدریجی یا ناگهانی فرد مورد هدف را فراهم می‌کنند. حالا پزشکان بروند آزمایش بگیرند و تحقیق کنند، در انتها می‌رسند به همان دلیل طبیعی سکته، سرطان‌و …

معروف‌ترین عامل پنهان ترور

کبالت نام‌آشناترین عنصر معدنی به‌کار گرفته‌شده در ترورهای خاموش است. نام کبالت از یک واژه آلمانی به نام «Kobalt» برگرفته شده – که در آن زبان خُبالت خوانده می‌شود – و به معنای «روح شیطان» است. در اصل این نام را کارگران عصبی آلمان شرقی به این فلز داده‌اند؛ زمانی که هنگام استخراج این فلز از معادن آن، دچار بیماری‌های مشکوکی مثل بیماری‌های ریوی، سردرد و خارش می‌شدند و جان می‌سپردند!

کبالت فلزی است واسطه در گروه ۸ و دوره ۴ جدول تناوبی. در مکانی که عناصر واسطه آهن و نیکل از سمت چپ و راست آن را احاطه کرده‌اند. این فلز عنصری سفید مایل به نقره‌ای است و سی و دومین عنصر فراوان پوسته زمین محسوب می‌شود. گفته می‌شود که کبالت حدود ۰.۰۰۲ درصد کل پوسته زمین را تشکیل می‌دهد. نکته این‌که این عنصر سمی، یکی از اجزای اصلی ویتامین B۱۲ را تشکیل می‌دهد و امکانی برای تشخیص و دلایل افزایش آن در بدن وجود ندارد، مگر آن‌که شیء آلوده به آن در دسترس باشد! این تازه یکی از ده‌ها عامل قتل بدون ردپا است.

چطور می‌توان وجود عامل بدون ردپا را تایید کرد؟

با این توضیح باید همین ابتدا براساس نتیجه انتهای مقاله پرسید که چطور است افرادی حتی بدون انجام آزمایش دقیق در مورد نادر طالب‌زاده و دیگر اهداف ترور، بیوتروریسم را در مورد آنها مردود دانسته‌اند!؟ آیا کسانی نذر دارند در جبهه خودی ردپای دشمن را پاک کنند و اوضاع آرام و امن گلخانه‌ای ایجاد کنند؟
بر این اساس روش مدون و قابل استنادی که برای تایید ترور بیولوژیک انجام‌شده باشد، وجود ندارد. تنها در مواردی که فرد موردحمله از نظر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دارای عملکرد استراتژیک باشد و دشمنان آشکاری در کمین او باشند، می‌توان تغییر حال، فاکتورهای سلامتی و شیء آلوده را مورد استناد قرار داد. از این منظر همه نشانه‌هایی که در عملکرد نادر طالب‌زاده به فراوانی یافت می‌شود، دلیل کاملی برای ترور او را پیش رو می‌گذارد. از مستندسازی‌های فرامرزی‌اش تا حضورش در بوسنی و افغانستان، علمداری مبارزه با نفوذ انگلیسی و فرانسوی و رسواسازی هولوکاست و ایدئولوژی صهیونیست‌ها. اما نادر طالب‌زاده نه اولین هدف ترور فرهنگی است و نه آخرین آن است. بی‌شمار نمونه‌هایی از حذف فیزیکی هنرمندان توسطه نظام سلطه جهانی مشهود است. در ادامه مواردی درقالب فرضیه‌های قابل بررسی به‌منظور تقویت امکان ترور نادر طالب‌زاده را مرور می‌کنیم.

یک عدد ناقابل در آمار تصادفات مشکوک

یادمان باشد جبهه دشمن با کسی تعارف ندارد و از قضا به کینه‌اش در انتقامگیری مشهور است پس هرکس که پا را از مرزهای ممنوعه روشنگری آن‌سوتر بگذارد یک هدف جدی تلقی می‌شود که یا باید به راه بیاید یا حذف شود! همچنان که گفته شد این نوع حذف سابقه‌ای طولانی دارد.
محمود جوهری، بازیگر نقش رئیسعلی دلواری در سریال «دلیران‌تنگستان» که همراه خانواده در اثر تصادف جاده‌ای ازبین‌رفت، نمونه خوبی از این دست است. او نماد مجسم رئیسعلی دلواری، قهرمانی واقعی است که هفت سال پوزه ارتش انگلستان را در سواحل ایران به خاک مالید و پس از سال‌ها فراموشی، با بازی او جان گرفته و در افکارعمومی زنده شده بود. مرگ تلخ جوهری می‌تواند موجب به‌راه‌آمدن خیلی از فعالان این حوزه باشد. نمونه‌ای که آن‌قدر توجیه‌کننده است که حتی در یک مکالمه کوتاه تلفنی کوتاه به کار تهدید و ارعاب می‌آید!

هیچ‌وقت از خودمان نپرسیدیم همایون شهنواز کارگردان همین سریال، با آن تبحر در تولید آثار تاریخی چرا دیگر تا چند دهه بعد از دلیران‌تنگستان مرتکب خلق اثر ماندگار نشد؟ و این‌که چرا خودش هرگز حاضر نشد دراین‌باره سخن بگوید؟ او مدت‌ها خارج از ایران زندگی می‌کرد و در پی بازگشت به کشور، پس از ساخت یک اثر تازه در آتش‌سوزی منزلش دچار سوختگی بیش از ۸۰ درصد شد و براثر این حادثه درگذشت! عجیب نیست؟ او قرق شکسته بود؟

دایره بزرگ اهداف ترور

مگر کم نخبه، اندیشمند، هنرمند، شاعر، ادیب، پژوهشگر، دانشمند و مبارز حق‌طلب داریم که در یک نقطه پرتصادف از هزاران نقطه پرتصادف ایران ازدست‌رفتند و به یک عدد از آمار کشته‌شدگان تصادفات جاده سال تبدیل شدند بدون این‌که کسی به اصل تصادف آنها شک کند؟

هدف لاجرم حکومتی و سیاسی نیست

گاهی یک هنرمند که به‌خوبی درباره فرهنگ ایرانی اثر خلق می‌کند و کمک می‌کند ما خودمان را بهتر بشناسیم از نظر رقیب فرهنگی یا دشمن، مهره‌ای خطرناک تلقی می‌شود. حالا ببینید دایره شاعران، رمان‌نویسان، تاریخ‌پژوهان، نمادشناسان و… که حتی اصولا حکومتی یا سیاسی تلقی نمی‌شوند چقدر باز است و فراوانی اهداف ترور چه پرتعداد.

سرطان سریع

از خودمان بپرسیم در این دایره، مرحوم علی حاتمی خالق سریال روشنگرانه «هزاردستان» قرار نمی‌گیرد؟ و سرطان مشکوک و پرسرعت او درست در هنگامه تولید «سریال تختی» با آن مرگ مشکوک و همچنان پررمز جهان‌پهلوان قابل ‌بررسی نیست. سریالی که دیگر هرگز ساخته نشد چون تنها علی حاتمی می‌توانست از هزارتوی آن به‌سلامت درآید.

صحنه‌سازی بمب‌گذاری کور

آیا مرگ مشکوک مصطفی عقاد، فیلمساز بی‌بدیل جهان اسلام به همراه دخترش در کافه آن هتل سوری هم قابل ‌بررسی است، قتلی آشکار که درنهایت به‌عنوان تلفات یک بمب‌گذاری کور تلقی شد و هرگز مورد بررسی قرار نگرفت!

احتمالا، دیگران با خودشان گفته‌اند: مگر او چقدر مهم بود که کسی بخواهد ترورش کند!؟ اما وقتی بدانیم مصطفی عقاد علاوه بر تولید مهم‌ترین فیلم‌های جهان اسلام، خیز بلندی برای ساخت فیلمی درباره زندگی امام‌خمینی(ره) داشت شاید فارغ از تأثیر راهبردی دو فیلم تاریخی «الرساله» و «عمرمختار» اهمیت حذف فیزیکی او را درمی‌یابیم.
اثری که بعدها توسط تهیه‌کننده ایرانی‌اش و به دست یک کارگردان ایرانی ساخته شد و به خاطر حاشیه‌های فراوانش درس‌عبرتی برای دیگر فیلمسازان شد!

این توهم توطئه است یا اصل ترور؟

سیف‌ا… داد، دیگر فیلمساز ایرانی است که مرگ او در اثر سرطان پیشرفته هرگز مورد بررسی قرار نگرفت. شکی نیست که او ماندگارترین فیلم ــ مجموعه ایرانی در مورد ریشه‌یابی اشغال فلسطین و نگاه جنایتکارانه صهیونیست‌ را در این اشغالگری ساخته است. یادمان باشد او این اثر را براساس رمان بازگشت به حیفا (۱۹۶۹) نوشته برجسته غسان کفانی ساخته است و بد نیست بدانید صهیونیست‌ها این نویسنده را آشکارا ترور و با تبلیغات فراوان تلاش کردند از شهادت او مدل وحشت برای سایر روزنامه‌نگاران و نویسندگان مبارز فلسطینی بسازند. غسان کفانی سومین فرزند فائز عبدالرزاق بود که در جنبش ملی بر ضد اشغال انگلستان فعالیت داشت. می‌بینید چقدر ردپای میراث ترور و حذف فیزیکی آشکار است!
هنگامی‌ که با توطئه موساد، غسان کفانی شهید شد، گلدامئیر، نخست‌وزیر وقت رژیم‌صهیونیستی گفت: «کشتن غسان برابر با انهدام ده‌ها تانک یک گردان ارتش عرب برای ما سود داشت.»

ترور خاموش، قهرمان نمی‌سازد

او از یاد برده بود که غسان در دل‌ها جا دارد و این ترور از او اسطوره می‌سازد. جانشینان او اما می‌دانستند مرگ خاموش و ترور بیولوژیک این خاصیت را دارد که فرد مورد هدف در دایره شهدا قرار نمی‌گیرد و به اسطوره تبدیل نمی‌شود. حالا با این توضیحات می‌توان تصور کرد دشمنی که روزنامه‌نگار و نویسنده رمان با مخاطب بسیار محدودتر از یک سریال خوش‌ساخت را رسما ترور می‌کند، آیا از کنار عامل و کارگردانی که با اثر خود رمان همان نویسنده را جهانی کرده، به‌سادگی عبور می‌کند و اقدامی برای حذف او نمی‌کند!؟
همه اطرافیان «سیف‌ا… داد» تایید می‌کنند که او در سلامت کامل بود و با سرطان ناگهانی و صاعقه‌وار از دنیارفت.

نویسنده و پژوهشگر پر خطر

حسن شایانفر، پژوهشگر و فعال فرهنگی دیگر هدف ترور بیولوژیک است. او که مطالعات دقیق بر اسناد ساواک درباره احزاب، گروه‌ها و شخصیت‌ها و جریانات داشت، در یک‌فقره از فعالیت‌هایش مجموعه ۶۰ جلدی «نیمه پنهان» را با موضوع جریان‌شناسی براساس محورهای زیر منتشر کرد:شوالیه‌های ناتوی فرهنگی، حزب خلق مسلمان، نیمه پنهان مصدق، سایه روشن بهائیت، سایه شوم منتشر کرد و در هر جلد به ریشه‌یابی و بازخوانی افکار و مواضع اشخاص و جریان‌های معارض سیاسی و فرهنگی ‌پرداخت. این فعالیت‌های مستمر، او را به هدف ترور تبدیل کرد. امری که حتی در مورد او با توجه به تروری که مسئول دفترش را به شهادت رساند ردیابی نشد. برادر او ماوقع را چنین روایت می‌کند: «دوماه قبل از فوت اخوی نامه‌ای برایش‌ان از ناکجا آبادی پست می‌شود که به اشتباه نامه به دست دفتردارشان آقای عبدی می‌رسه، اون بنده خدا پس از باز کردن ظرف یک ساعت سست و بی‌حال میشه. او را به به بیمارستان بقیه‌ا… می‌برند، تا شب داخل کلیه، کبد و… با سرعتی باور نکردنی منهدم شد و پس از دو روز فوت کردند و از آنجا که این بنده خدا زمینه شیمیایی در جبهه داشته کسی متوجه آلودگی نشد. بعد یکی دوماه نامه‌ای مرگبار مجدد می‌آید و پس از بازکردن آن توسط اخوی علائم مسمومیت شدید آشکار شد و مجدد بقیه‌ا… و …اصلا به‌گونه‌ای فرد از نظر عصبی مسموم می‌شود که حتی اختیار بستن پلک چشم را ندارد. چشم‌های ایشان را شب‌ها با چسب می‌بستند.» شایانفر پس از شش ماه مبارزه با بیماری‌های شتاب‌یافته با منشأ نامعلوم در ۲۹آبان ۱۳۹۵ درگذشت.

روایتگر تاریخ بدون تحریف سامی

در مورد فرج‌ا… سلحشور هم‌روند بیماری و درگذشت شباهت‌های زیادی با نمونه‌های قبلی دارد. او سریال موفقی در مورد پیامبران سامی دارد و در آخرین تجربه‌اش پا در دایره ممنوعه روایت پیامبری حضرت موسی(ع) گذاشت. سینمای سلطه با مدیریت صهیونیست‌ها دهه‌های متمادی است که قدرت سینما را در جعل و تحریف تاریخ به کار گرفته و حتی پا را فراتر گذاشته و با به‌روز کردن محصولات خود به آنها جعلیات روزآمد سیاسی اضافه می‌کند. حالا در نقطه مقابل نگاهش با فردی مواجه شده که باوجود همه ندانم‌کاری‌های سیستمی و دشواری‌های مسیر در تولید روایت منطبق با اسناد تاریخی و دینی در مورد پیامبران سامی پافشاری می‌کند. تولید این آثار حتی با مخاطب محدود در وسعت منطقه‌ای، مصادف است با باز شدن مشت تحریف‌گران. هرچند قدرت عرضه و تبلیغ در دست صهیونیست‌هاست اما اندک آگاهی‌بخشی می‌تواند سوار بر قدرت حقیقت برای آنها رسوایی به‌پا کند. پس راحت‌ترین راه‌حل حذف فیزیکی نویسنده و کارگردان چنین آثاری است. ضمن این‌که او فراتر از تولید اثر در پژوهش ادیان، رسانه دینی، جریان‌شناسی نفوذ و فساد ساختارمند در عرصه هنر صاحب‌نظر، فعال و تأثیرگذار بود. در این مورد ترور، حتی به حذف مرحوم سلحشور بسنده نشد و جمال شورجه که قرار بود پس از او راهش را در همان مسیر ادامه دهد نیز به شکل شگفت‌انگیزی رو به ضعف گذاشت و با سرعت در بستر افتاد. به‌نحوی‌که توان و پای ادامه این مسیر را از دست داد.

حتی یک مستند اثر گذار برای اقدام به ترور کافی است

حبیب‌ا… کاسه‌ساز، دیگر تهیه‌کننده ایرانی است که مرگ او مشکوک به ترور بیولوژیک است. سوابق و فعالیت‌ها و میزان اثرگذاری او در جریان فرهنگی دفاع‌مقدس و مقاومت اسلامی نیازی به اشاره ندارد. فعالیتی که درصدی از آن همچون تولید مستند ادواردو (مستندی که به چند زبان ترجمه شد و تأثیر جهانی داشت) می‌تواند یک فرد را به هدف ترور برای صهیونیست‌ها و جریان سلطه بدل کند. فرضیه ترور بیولوژیک او هم آشکارا توسط قدیری ابیانه در مراسم تشییع کاسه‌ساز مطرح شد اما نه‌تنها جدی گرفته نشد، بلکه پدافندی نیز برای همقطاران او به‌کار گرفته نشد تا حداقل تلفات بیشتری به پیکره جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی وارد نشود.

ترور به جُرم کشیدن کاریکاتور

مستند و فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی که هیچ، نظام سلطه تحمل یک کاریکاتور را هم ندارد. شاخص کاریکاتوریست‌های ترور شده توسط صهیونیست‌ها ناجی العلی، هنرمند مبارز فلسطینی است که در دوره ترورهای آشکار به دلیل آن‌که در مقابل صهیونیست‌ها سرخم نکرد از پار درآمد و البته به اسطوره تبدیل شد. حالا در عصر حذف فیزیکی خاموش، بهنام بهرامی، کارتونیست ایرانی ضدهولوکاست در سال ۱۳۹۹ در سوئیس فوت شد.
بهنام بهرامی در مسابقه بین‌المللی کارتون و کاریکاتور هولوکاست شرکت کرد و کاریکاتورش در رسانه‌های خارجی و به‌ویژه رسانه‌های صهیونیستی باعث واکنش‌های زیادی شد. او برای ادامه تحصیل به سوئیس رفت. این هنرمند در شهر ژنو نمایشگاهی برپا کرد که آن را برهم زدند. مدتی بعد پلیس سوئیس این هنرمند ایرانی را دستگیر و او را بابت کاریکاتور هولوکاست توبیخ کرد. همان زمان وقتی از اداره پلیس بیرون آمد عده‌ای به او حمله کردند و لپ‌تاپ و کیفش را ‌دزدیدند. بهنام بهرامی پس‌ از این اتفاق، شرایط ناامنی را تجربه کرد و درنهایت آبان ماه ۱۳۹۸ تصمیم به بازگشت به ایران گرفت و این موضوع را به خانواده‌اش نیز اعلام کرد اما در بحبوحه‌ای که اینترنت در ایران قطع بود، تلفن وی نیز خاموش شد و اوایل آذرماه همان سال پلیس سوئیس جسد او را کشف کرد. نکته اینجاست که وقتی گواهی فوت این هنرمند به دست خانواده‌اش در ایران رسید، علت مرگ «نامعلوم» ذکر شده بود. دولت سوئیس اجازه خروج پیکر شهید بهرامی را نداده و او در ژنو به خاک سپرده است! نمایندگان کنسولگری ایران در ژنو اعلام کردند دولت سوئیس از ارائه هرگونه اطلاعات درباره مرگ و مکان وقوع مرگ این هنرمند ایرانی سرباز زده‌ و حتی لوازم شخصی او را نیز تحویل نداده‌است.

غیر قابل ردیابی

بیژن نوباوه، خبرنگار و نماینده سابق مجلس شورای اسلامی دیگر فعال فرهنگی دیگر موردحمله بیوتروریسم است. در این مورد بدن او سم‌شناسی و دو نوع سم در بدنش شناسایی شد. طی ارزیابی‌های صورت‌گرفته این سموم هنگام بیهوشی عمل جراحی در آمریکا وارد بدن او شده بود. به گفته نوباوه، حتی در زمان ریاست آیت‌ا… هاشمی شاهرودی این مسأله از سوی قوه قضاییه مورد پیگیری قرار گرفت. او تأکید می‌کند چند روحانی هم پس از بازگشت از آمریکا در شرایط مشابه مبتلا شده و فوت کردند که موضوع بیوتروریسم در قبال آنها حکم می‌کند و پرونده آنها نیز در دستگاه‌های قضایی موجود است.

ترور فعال اقتصادی

علی دادمان، فعال اقتصادی دیگر فرد مورد ترور بیولوژیک است. او هم همچون نادر طالب‌زاده و …قربانی آلودگی از طریق چمدان شخصی خود در خارج از کشور شد. سرطان پرشتابی که در کمترین زمان باعث فوت فرزند شهید دامان در تیرماه ۹۵ شد. غده ایجادشده در روده او موجب انسداد روده شد و بخشی از روده را سیاه کرده که دکترها مجبور شدند بخشی از آن را بریده و روده را خارج کنند. محتویات‌ روده به داخل شکم ریخته بود که ایجاد عفونت کرد و عفونت وارد خون شد. از طرفی ضایعه ایجادشده در شکم، ریه را نیز درگیر کرد که سبب شد تنفس با دستگاه انجام ‌شود. سلول‌های سرطانی روده و معده و کبد و لگن و کلیه را به اشغال خود درآوردند که به خاطر جراحات و عمل جراحی‌ وضعیت موجود امکان‌ شیمی‌درمانی دیگر وجود نداشت.

ترور آشکار و پنهان دانشمندان

سعید کاظمی‌آشتیانی، دانشمند عرصه سلول‌های بنیادی دیگر قربانی ترور بیولوژیک است؛ دانشمند مؤمن و جهادگر، کانون امید و ابتکار و نوآوری و از رویش‌های مبارکی که آینده‌ درخشان علمی در کشور را نوید می‌داد ولی به ناگهان دچار عارضه قلبی و مرگ زودهنگام شد. از همان ابتدا نظریه ترور دکتر آشتیانی قوت گرفت ولی مانند موارد مشابه پرتعداد دیگر به نتیجه نرسید.

برگردیم به روایت چمدان آلوده

طالب‌زاده طی سفری، در هتلی در شهر نجف اقامت داشت. چمدان وی از میان صدها چمدان از انبار چمدان‌های هتل برداشته و پنج روز بعد در کربلا در نیمه‌شب توسط افراد مسلح ناشناس به وی تحویل داده شد. اطلاعات لپ‌تاپ او را برداشته، بررسی‌های‌ کامل را انجام داده و دستگاه را به ویروس‌های رایانه‌ای آلوده کرده بودند. طالب‌زاده از همان روز که چمدان‌ را تحویل گرفت دچار بدحالی شد، طوری که به‌سختی راه می‌رفت و سرفه‌های خونی شدید داشت. اگر ترور بیولوژیک را جدی می‌گرفتیم، اطلاع‌رسانی می‌کردیم و او از ابتدا با آگاهی گمان بر ترور می‌برد و لباس‌های داخل چمدان را نمی‌پوشید یا از چمدان استفاده نمی‌کرد و امروز همچنان استوار در گلوگاه تاریخ ایستاده بود و روشنگری می‌کرد. دشمن سال‌هاست به چرخه جدیدی از روش‌های حذف اقدام کرده است.

جدی نگرفتن تهدیدات

صاحب‌نظران بیولوژی مولکولی، سال‌هاست که این حرف‌ها را گفته و در جلسات مهم و استراتژیک کشور بارها این نوع تهدیدات را به مسئولان گوشزد کرده‌اند اما هشدارها جدی گرفته نمی‌شود هیچ، گاهی اوقات مورد تمسخر واقع می‌شود و با طرح این موارد گوینده را متهم به توهم توطئه می‌کنند. رهبر معظم انقلاب، بارها تأکید کرده‌اند: «دشمنی دشمن، سرسوزنی عوض نشده بلکه ابزارهای‌شان تغییر کرده است؛ در گذشته با اسلحه و امروز با ابزارهای دیگر دشمنی می‌کنند؛ آنها در پشت سنگر نشسته و افراد بزرگ ما را نشانه می‌گیرند.» مباد روزی از خواب بیدار شویم که به صورت هفتگی ده‌ها نفر از افراد مهم و شاخص کشورمان ازدست ‌بروند. نباید از این سرمایه‌ها بگذریم، حتی بی‌شمار نخبه‌ای که در جامعه زندگی عادی دارند و گاهی حتی خانواده دوستان‌شان اهمیت آنها را زیر سؤال می‌برند، در رصد دقیق دشمنان این مرز و بوم قرار دارند و در اولین فرصت که شرایط فراهم باشد و هزینه کرد بر اهمیت هدف منطبق باشد، در دستور ترور قرار می‌گیرند. اگر لازم باشد هدف از طریق ترور فیزیکی حذف می‌شود حتی اگر ترور سردار قاسم سلیمانی و سردار محسن فخری‌زاده و شهدای هسته‌ای برای دشمن هزینه سیاسی و جهانی داشته باشد یا در گامی هوشمندانه از طریق بیوتروریسم و تصادفات برساخته آنها حذف خواهندکرد.

با موضوعات جدی شوخی نکنیم

همچنان که روایت شد روایت بیوتروریسم علیه نیروهای مؤثر ایرانی امر تازه‌ای نیست. در شرایط کنونی تنها راه جلوگیری از خطر، تشکیل کمیته ویژه برای این مسأله در شورای عالی امنیت ملی است که شاید بتواند با ایجاد چتر امنیتی گسترده از سرمایه‌های انسانی ایران اسلامی محافظت کند. وظیفه دیگر بر عهده جامعه هنری به‌ویژه هنرمندان همسوست که اگر از دست‌شان کاری برنمی‌آید، اصل ماجرا را به شوخی برگزار نکنند تا پرونده‌های موجود باز بماند و پژوهشگران از پرداختن به این موضوع احساس بی‌ارزشی نکنند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

انتشار یک آلبوم موسیقی ایرانی با اشعار «حسین منزوی»


آلبوم موسیقی «ساز باران» اثری از گروه «دلشدگان» به سرپرستی رامین میلانی و با صدای رضا کاظمی منتشر شد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«المان‌ کوچک شهری» که بخش بزرگی از «هویت گمشده پایتخت ایران» را به نمایش می‌گذارد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: این روزها موضوع کپی بودن یکی از حجم‌های نمادین و المان‌های شهری که ویژه ماه مبارک رمضان در سطح شهر تهران جانمایی شده است بحث هایی را برانگیخته است. در این گزارش با واکاوی موضوع تلاش می‌کنیم ابعاد مختلف این مساله را با کمک کارشناسان هنرهای شهری بررسی کنیم.

به گزارش سینماپرس، این روزها فضای مجازی تبدیل به محلی برای مطرح کردن ادعاها و جنجال‌های مختلفی شده است. هر روزه ادعاهایی مطرح می‌شود و هیچکس هم منتظر پاسخ نمی‌ماند و سیل کاربران تنها به بازنشر آن بسنده می‌کنند بی‌که در آن‌باره نیاز به تحقیق و جستجوی بیشتری را احساس کنند.

به عنوان نمونه از این دست اخبار می‌توان به موضوع کپی بودن یکی از المان‌های شهری (حجم نمادین) که ویژه ماه مبارک رمضان در سطح شهر تهران جانمایی شده بود اشاره کرد. المانی که با همه این حواشی و جنجال‌ها توانست بعد از سال‌ها یک خاطره جمعی در ذهن شهروندان تهرانی ایجاد کند.

ورای سهمی که این گونه رفتارها در کمرنگ سازی اخلاق در جامعه دارد، لازم است نگاه و رویکردی تخصصی نسبت به چنین کارهایی اعمال شود تا تشخیص سره از ناسره را برای عموم مردم فراهم سازد.
یکی از برجسته‌ترین سوالاتی که در این میان و با توجه به اتفاقات رخ داده مطرح است، تفاوتی است که میان الهام‌گیری و کپی کردن یک اثر هنری از جانب سایر افراد وجود دارد و این که این امر چگونه قابل تشخیص است؟

*ماجرای المان هلال ماه اسماءالحسنی چه بود؟

سازمان زیباسازی شهر تهران همزمان با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان علاوه بر نصب المان‌های مربوط به ایام نوروز، المان‌های حجمی را نیز با موضوع ماه مبارک رمضان در سطح شهر تهران طراحی و جانمایی کرده بود. که بی شک یکی از مهم‌ترین و جذاب‌ترین آن‌ها جانمایی و نصب ۱۰۰ المان هلال ماه اسماءالحسنی بود. احجامی از جنس فایبرگلاس که در ارتفاع ۵ متری بر روی پایه‌هایی با نمای سنگی در فضاهای مختلف پایتخت جانمایی و نصب شده‌ بودند.

«المان‌ کوچک شهری» که بخش بزرگی از «هویت گمشده پایتخت ایران» را به نمایش می‌گذارد

المان هلال ماه اسماءالحسنی، اثری که می‌توان آن را جزو شاخص‌ترین المان‌های شهری این چند ساله دانست. این المان به شکل تک و در برخی فضاها(مثل میدان هفت تیر) به صورت چیدمانی ارائه شد

سید محمد آقامیری، رئیس کمیته عمران شورا نیز با اشاره به اینکه سازمان زیباسازی در این دوره برای ایجاد تحول در چهره شهر و افزایش زیبایی بصری کارهایی انجام داده است، گفت: باتوجه‌به نظرسنجی‌ها صورت‌گرفته، مورد اقبال عمومی بوده و ازاین‌رو ارزشمند و قابل‌تقدیر است نکته مهم که نباید مورد غفلت قرار گیرد، نوآوری و خلاقیت و ابتکار است که برخی از کارها برای نخستین‌بار انجام شده و همین امر سبب افزایش رضایتمندی مردم شده به‌نحوی‌که امروز شهروندان به‌خوبی تحول در شهر را به لحاظ بصری و زیبایی لمس می‌کنند.

هر سال طی فراخوان سازمان زیباسازی، هنرمندان به استقبال بهار رفته و آثار هنری‌ای را در فضاهای عمومی و معابر شهر رونمایی می‌کنند. آثاری که عموما نقاشی دیواری، حجم و المان‌های شهری هستند. بررسی‌ها نشان می‌دهد تفاوت اصلی رویکرد امسال با سال‌های گذشته در این بوده که معاونت هنری سازمان زیباسازی و اداره حجم که ذیل آن فعالیت می‌کند گزینشی‌تر عمل کرده و به جای «کمیت» و تعداد بر «کیفیت» و تاثیرگذاری آثار تاکید داشته است. یکی از آثار باکیفت امسال المان هلال ماه اسماءالحسنی بود که حضور چشمگیری در فضاهای عمومی شهر تهران داشت و در فضای مجازی حواشی هم برای آن ایجاد شد. در ادامه نگاهی اجمالی خواهی داشت به شیوه انتخاب آن و همچنین با کمک کارشناسان هنرهای تجسمی تلاش خواهیم کرد مساله تقلیدی بودن یا نبودن آن را واکاوی کنیم.

ایده برتر چگونه انتخاب شد؟

به گفته مجید قادری‌آذر معاون فرهنگی و هنرهای شهری شیوه انتخاب این اثر طی فراخوانی ذیل ایده‌های برتر برای ماه مبارک رمضان از بین طرح‌های مختلفی این ایده انتخاب و ساخته شده است.

پس آنگونه که به نظر می‌رسد به شیوه سال‌های پیش طی فراخوانی از ایده‌های نو برای نصب در فضاهای عمومی و معابر شهری دعوت می‌شود، و المان برتر انتخاب و در فضاهای مختلف شهری نصب می‌شود.

همانگونه که گفته شد نکته اصلی این است که در مورد این طرح موضوع کپی بودن مطرح شده است، در این گزارش تلاش خواهد شد مسئله تقلیدی بودن و تفاوت‌های آن با الهام و تاثیرپذیری و …به اختصار شرح داده شود. اینکه آیا هر شباهتی می‌تواند به معنای کپی بودن اثر باشد، یا نه بسیاری از هنرمندان از هم الهام گرفته و آثار هنری رابطه بینامتنی با هم دارند و در هر اثر هنری ردی از دیگر آثار قابل مشاهده است.

*کپی یا اصل؟/ هر اثر از دل اثری دیگر برمی‌خیزید

به گفته سجاد آزادی کارشناس هنرهای تجسمی موضوع تاثیرپذیری قرن‌ها مساله اصلی و کلیدی هنرمندان مختلفی بوده است، به زعم یکی از مهم‌ترین نظریه‌پردازن نظریه ادبی هارلد بلوم (تولد: ۱۹۳۰م)، اگر قرار باشد برای تاریخ ادبیات یک مخرج مشترک در نظر گرفت آن موضوع همانا اضطراب تاثیر( بلوم کتابی به همین اسم دارد) است.

نظریه اضطراب تأثیر یکی از گونه‌های بینامتنیت است که به وسیله بلوم محقق برجسته آمریکایی در نیمه دوم قرن بیستم مطرح گردید. این نظریه برای مطالعه روابط خویشاوندی میان متون بویژه برای تبیین روابط پیش‌متن‌های متعدد با یک پیش‌متن مورد استفاده قرار میگیرد.

به زبانی ساده هر هنرمندی در هر دوره تاریخی که زندگی می‌کرده است همواره زیر سایه دیگر هنرمندان هم روزگار و حتی هنرمندان قبل از خود بوده است. و از این رو تلاش می‌کرده تا خود را از زیر سایه بیرون و به خودی خود قد بکشد. از این رو همواره اضطرابی درونی بر آثار هنری سایه افکنده است، و این همان اضطراب تاثیر است.

«المان‌ کوچک شهری» که بخش بزرگی از «هویت گمشده پایتخت ایران» را به نمایش می‌گذارد

سازه ساختمان «موزه آینده» در دبی، سازه‌ای که منقتدان المان هلال ماه اسماءالحسنی را تقلیدی از آن می‌دانند

آزادی افزود: «این موضوع در میدان هنرهای معاصر شدت بیشتری گرفته است. به گونه‌ای که فلاسفه‌ای چون باختین، کریستوا و ژاک دریدا، یکه بودن( فی نفسه بودن) اثر هنری را امری ناممکن دانسته است و بر این موضوع تاکید داشته‌اند که «هر اثر هنری از دل آثار هنری دیگر برمی‌خیزد» کریستوا از این فرآیند با عنوان« بینامتنیت» یاد می‌کند و بر این تاکید دارد که هر اثر هنری یک بینامتنی است. یعنی مجموعه‌ای از متونی که پیش‌تر منتشر شده‌اند.»

آیا هنرمند می‌تواند اثری فی‌نسفه (در خود) خلق کند، اثری که هیچ تاثیر و یا الهامی از دیگر آثار هنری نگرفته باشد، آیا هنرمند گریزی از آثار پیشینیان یا معاصرانش دارد؟ حالا با این بنیان نظری که مطرح شد آیا می‌توان ماه‌های چیدمان شده در سطح شهر تهران را کپی دانست؟

وی با اشاره به چیدمان هلال ماه اسماءالحسنی بر این نکته تاکید کرد که «در طول تاریخ (طی ۱۰۰ سال اخیر با شدت بیشتری) هزاران اثر هنری را می‌توان به عنوان شاهد مثال آورد، آثاری که به شکلی متاثر از دیگر آثار تاریخ هنر خلق شده‌اند. از سوی دیگر بین بسیاری از آثار هنری رابطه «بینامتنی» وجود دارد و در این اثر دغدغه‌ای متفاوت از سازه شهر دبی می‌بینیم از این رو در نهایت می‌توانیم بگوییم الهام گرفته شده است و هنرمند با دغدغه‌ای متفاوت این اثر را ازآن‌خودسازی کرده است.»

«المان‌ کوچک شهری» که بخش بزرگی از «هویت گمشده پایتخت ایران» را به نمایش می‌گذارد

با مطالعه تطبیقی این دو اثر یعنی سازه موزه آینده دبی و المان هلال ماه اسماءالحسنی، ممکن است در نگاه اول شباهت‌هایی دیده شود اما چه از منظر معنایی و چه «ایده» رابطه مستقیمی بین آن‌ها وجود ندارد. حتی اگر شباهت فرمی بین آن‌ها دیده شود، آن‌ها در دو زمینه و بستر متفاوت، با دغدغه‌های متفاوت و در شیوه‌های چیدمانی دور از هم قرار دارند و از این رو تداعی‌ها و معانی مختلفی از خود ارائه می‌دهند

*هنرهای شهری در تهران

کامران سلطانیان کارشناس ارشد پژوهش هنر در این باره گفت: «هنر در مکان‌های عمومی با «هنر عمومی» متفاوت است. عموم آثار نصب شده در فضاهای شهری تهران ذیل رویکرد اول قرار می‌گیرند. یعنی ابتدا اثر هنری خلق شده و بعد جستجو می‌کنند و فضایی برای جانمایی آن می‌یابند. در حالی که آثار هنری عمومی باید وابسته به سایت(مکان) و عرصه‌های عمومی تولید شوند و به یک معنا از دل آن مکان بیرون زده باشند. در هم‌تنیدگی اثر هنری و مکانی که در آن ارائه می‌شود می‌تواند معنایی تازه به هنرهای عمومی و شهری ببخشد. البته با اینکه شهر تهران پر از شاهکارهای حجمی از شاخص‌ترین هنرمندان دنیاست ولی طی دهه‌های اخیر در شهرسازی جایگاهی برای هنرهای عمومی و همگانی دیده نشده است، حتی فضاهای باز و عمومی روز به روز تغییر کاربری داده و تراکم روی تراکم شهر را به سمت خفگی برده است. بی شک در این میان آثار هنری همچنان می‌توانند فضاهای مکث و توقف ایجاد کنند و در هویت بخشی به شهروندان نقشی تاثیرگذار داشته باشند.»

وی افزود: «نگاهی به پیشینه موضوع نشان می‌دهد که طی سه دهه گذشته سازمان زیباسازی شهرداری تهران در طول سال به بهانه‌های مختلفی طی فراخوان‌های متعددی آثار گوناگونی از هنرمندان جوان را به فضاهای شهری تهران می‌کشانده است. آثاری که عموم آن‌ها نه تنها تبدیل به اثری ماندگار نمی‌شدند بلکه به سرعت تبدیل به زوائد شهری شده و کیفیت تجسمی و هنری خود را از دست می‌دادند. هر کسی که یک بار از بزرگ‌راه‌های تهران عبور کرده باشد احتمالا بخش‌هایی از بقایای این سازه‌های غول پیکر را که به اسم هنرهای شهری به خورد شهروندان داده می‌شد را مشاهده کرده است.»

«المان‌ کوچک شهری» که بخش بزرگی از «هویت گمشده پایتخت ایران» را به نمایش می‌گذارد
طی دهه‌های اخیر احجام، مجسمه‌ها و المان‌های بی‌هویت بسیاری در سطح شهر تهران نصب شده‌اند، آثاری که چندان نسبتی با معنای هنر عمومی نداشته و به سرعت تبدیل به زائده‌های شهری شده‌اند

به گفته سلطانیان طی سه دهه گذشته بازار هنرهای شهری و هنر عمومی بی‌که آثار ماندگار و خروجی چندان موفقی داشته باشد آنچنان رونق گرفت که مافیایی پر قدرت در این حزوه ظهور کرد و با کمک رانتی که داشت عموم جشنواره‌های هنرهای شهری را در قبضه خود در آورد. به نظر می‌رسد هجمه‌های این روزها علیه این المان تازه نصب شده سازمان زیباسازی متاثر از همین دست‌های چپاولگری مافیایی باشد که امکان دریافتی‌های میلیاردیشان را از دست رفته می‌بییند.

وی افزود: سوالی که می‌توان از مدیران زیباسازی شهری دوره‌های قبل پرسید این است که از میلیاردها تومان هزینه‌ای که طی دو سه دهه گذشته صرف ساخت آثار بی‌کیفیت کرده در ذهن شهروندان تهرانی چه تصویری بر برجای مانده است؟

«المان‌ کوچک شهری» که بخش بزرگی از «هویت گمشده پایتخت ایران» را به نمایش می‌گذارد
دیوارهای شهر تهران پر است از سرهم بندی‌های(اسمبلاژ) بی‌معنایی که جز سرگشتگی هویتی هیچ معنای دیگری تولید نکرده و نمی‌کنند، آثاری که عموما از دوران مدیریت پیشین بر جای مانده‌اند

به جز چند مجسمه شناخته شده( مجسمه فردوسی و…) کدام المان و حجم شهری توانسته است به ذهن شهروندان تهرانی راه پیدا کند و تصویر ذهنی و خاطره‌ای جمعی را شکل دهد؟

به زعم این پژوهشگر هنر باید از لایه‌های آشکار حواشی ایجاد شده برای المان هلال ماه اسماءالحسنی گذر کرده و ابعاد مخفی و نیت پنهان در پس آن را شناسایی کنیم.

سلطانیان گفت: «سازمان زیباسازی شهر تهران و اداره حجم که ذیل آن فعالیت می‌کند دهه‌ها هزینه‌های کلانی را صرف رانت و ساخت هیچ و پوچ کرده، با این وجود تیم جدید تلاش کرده است دست چپاول رانت خوارن عرصه هنرهای شهری را قطع کند. حالا از این رو است که هر بار همان دار و دسته موضوعی را علم می‌کنند تا برای این نهاد حاشیه بسازند. درواقع مجسمه‌سازهای صاحب نام و خانواده‌های سرشناسی دهه‌ها هر ساله میلیارها تومان پول بیت‌المال را بابت سازه‌های میرا ( آثاری که قرار نیست عمر طولانی‌ای داشته باشند و بعد از چند ماه برچیده می‌شوند) دریافت می‌کردند؛ حالا اما چند ماهی است دستشان از این پول کلان خالی مانده و به هر بهانه‌ای تلاش می‌کنند نهادهای مرتبط با زیباسازی شهری را با مشکل روبرو کنند تا بل بتوانند دوباره به حاشیه امن مالی خود بگردند.»

«المان‌ کوچک شهری» که بخش بزرگی از «هویت گمشده پایتخت ایران» را به نمایش می‌گذارد
یکی از چیدمان‌های موفق این المان‌ها در میدان هفت تیر شکل گرفت. به نظر می‌رسد این ماه‌ها در ترکیب و هم‌جواری می‌توانند معانی و تداعی‌های جذاب‌تری را پیش بکشند. وقتی شهروندان در میان آن‌ها می‌چرخند و فضایی تعاملی تولید می‌شود

*جمع بندی و چند پیشنهاد

حرف آخر اینکه به زعم کارشناسان حواشی ایجاد شده برای المان هلال ماه اسماءالحسنی بیش از آنکه نگرانی برای کپی یا اصل بودن و حتی رقم قرارداد و هزینه این اثر باشد، بیشتر معطوف به نگرانی از خالی ماندن کیسه‌ای است که مافیای حجم و مجسمه سال‌هاست از این محل برای خود دوخته‌اند. از سوی دیگر نگاهی به آثار هنری معاصر نشان می‌دهد تاثیرپذیری و الهام بخش جدایی ناپذیر آن است و کمتر اثری را می‌توان یافت که به دیگر آثار شباهت و نزدیکی نداشته باشد.

«المان‌ کوچک شهری» که بخش بزرگی از «هویت گمشده پایتخت ایران» را به نمایش می‌گذارد

از بعد نظری و تئوریک هم می‌توان به بحث‌هایی چون «بینامتنیتIntertextuality» اشاره کرد که به شکلی آشکار نشان می‌دهد هر اثر هنری به عنوان یک متن ریشه در دیگر متون دارد و همواره ردی از دیگر آثار را می‌توان در هر اثری پیدا کرد.

به زعم کارشناسان شاید تنها نقد وارده بر این المان‌ها چیدمان ضعیف بعضی از آن‌ها در برخی از عرصه‌های باز و مکان‌های عمومی باشد. چیدمانی که در برخی مکان‌های دیگر مثل میدان هفت تیر بسیار چشم‌نواز و موفق بود. بی‌شک در سال‌های آینده می‌توان با مطالعه‌ای دقیق‌تر، جانمایی و مکان‌یابی آن‌ها را در دستور کار قرار داد تا بتوانند تاثیرگذاری بیشتری بر مخاطبان داشته باشند.

در تحلیل آخر المان هلال ماه اسماءالحسنی جزو معدود آثار هنری در فضاهای عمومی است که به سرعت توانسته مورد توجه عموم شهروندان قرار گیرد. المانی معنادار که توانسته فضایی معنویی به شهر ببخشد و خونی تازه در عرصه هنرهای شهری جاری کند.

در نهایت اینکه سازمان زیباسازی در کنار انتخاب ایده‌های برتر می‌بایست کارگروهی متخصص برای جانمایی آثار هنری شهری را شکل دهد تا بتواند تاثیرگذاری آن‌ها را بالا ببرد. از سوی دیگر در موضوع هنرهای شهری مسئله مخاطب بسیار مهم است. بی‌شک در کنار انتخاب ایده‌های برتر و جانمایی درست برای نصب آثار، سازمان زیباسازی می‌بایست پیوست فرهنگی و مطالعاتی برای هنرها و ایده‌های کلان شهری‌اش داشته باشد. تا بتواند ذیل آن طی نظرسنجی‌هایی دقیق نگاه و نظرات شهروندان به المان‌ها و هنرهای شهری را استخراج کند. اینگونه هم می‌تواند میزان رضایت و خشنودی شهروندان را بسنجد و هم برای انتخاب و نصب آثار آینده، مشارکت شهروندان را به کار گیرد.

*فارس

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

جشن تولد هنرمندان فروردینی در میان گله‌ها/ شاید چند ماه دیگر زنده نباشیم!


سیدعباس عظیمی، مدیرعامل موسسه هنرمندان پیشکسوت حفظ استقلال این موسسه و عدم‌ ابهام عملکرد آن برای وزیر ارشاد را از جمله اتفاقات مهمی برشمرد که در سال گذشته به دست آمد.

مشاهده خبر از سایت منبع