X

بایگانی اردیبهشت 17, 1402

دفتر سینمایی

وقتی مجموعه‌ای مانند «اوج» پای کار می‌آید تا هزینه کند موظف به تولید «کارهای فرهنگی بدون بازگشت پول» است! – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: محمدحسین لطیفی کارگردان فیلم سینمایی‌ «غریب» که با موضوع برشی از زندگی شهید بروجردی این روزها در حال اکران در سینماهاست می‌گوید تعجب می‌کند که برخی مسئولان فیلمش را دوست داشته‌اند!

به گزارش سینماپرس، مهر با محمدحسین لطیفی درباره فیلم سینمایی «غریب» به گفتگو نشست که بخش نخست این گفتگو را در زیر می‌خوانید:

* گفتگو را از همین روزها آغاز کنیم و بازخوردی که این روزها از مواجهه «مردم» با فیلم «غریب» دریافت کرده‌اید. به‌عنوان فیلمساز باسابقه که سابقه اجرای برنامه «هفت» و رویکرد ژورنالیستی نسبت به سینما را هم داشته‌اید، حتماً می‌توانید در مقام یک ناظر، تحلیلی از وضعیت واکنش مخاطبان به فیلم بعد از گذشت بیش از یک ماه از آغاز اکران ارائه دهید. مردم چه واکنشی به فیلم «غریب» داشته‌اند؟

من در تعدادی از اکران‌های مردمی فیلم «غریب» حضور داشته‌ام اما آن‌ها را ملاک قرار نمی‌دهم. خیلی چیزهای دیگر از قبیل پست‌های اینستاگرامی و کامنت‌هایی که هر کسی آزاد است هر آنچه می‌خواهد در آن‌ها بنویسد را مدنظر می‌گیرم. براساس برآوردی که از همین فضا داشته‌ام، آن کسی که فیلم را ندیده است، که خب ندیده است، اما در میان طیفی که فیلم را دیده‌اند، می‌توانم بگویم درصد رضایت‌شان ۹۰ درصد است. به تعبیری مخاطب هنگام خروج از سینما احساس نمی‌کند پولش را دور ریخته است.

مخاطب رضایت دارد از اینکه با شخصیتی آشنا شده است که می‌تواند او را دوست داشته باشد، آن هم از قشرهای مختلف. این حس مربوط به یک قشر خاص نیست. حتی برای من عجیب است که خیلی از مسئولان هم از فیلم «غریب» خوششان آمده است! در صورتی که اساساً رویه شهید بروجردی با رویه مسئولان امروز هم‌خوانی ندارد. حتی می‌توانم بگویم رویه اکثر مدیران امروز کشور، ضد رویه شهید بروجردی است.

* و به همین دلیل باید از دیدن فیلم «غریب» به آن‌ها بربخورد؟

دقیقاً. عجیب اما اینکه برخی از همین مدیران هم فیلم را دوست داشته‌اند و می‌توانیم امیدوار باشیم که این‌ها هم رویه خود را تغییر بدهند. شاید این مدیرانی که رویه‌شان شبیه بروجردی نیست، بعد از دیدن فیلم تغییر رویه بدهند.

* اشاره‌ای که به رصد فضای مجازی برای اطلاع از نظر مخاطبان داشتید جالب بود؛ به‌عنوان یک فیلمساز واقعاً بازخوردهای فضای مجازی برای‌تان مسئله است. برای رصد نظرات مردم در این فضا وقت می‌گذارید یا اتفاقی در جریان آن قرار می‌گیرید؟

در اینستاگرام شخصی خودم، از روز ابتدا تا همین امروز همواره کامنت‌ها بسته بوده است. هیچ کامنتی زیر مجموعه پست‌های من تا به امروز درج نشده است چرا که اساساً حوصله کامنت خواندن ندارم و ممکن است عده‌ای ناراحت شوند و بگویند ما نظری دادیم و چیزی گفتیم که تو بی‌توجهی کردی. اما در عین حال وقتی فیلمی روی پرده دارم به صفحاتی سر می‌زنم که بچه‌های دیگر پست‌هایی مرتبط با آن گذاشته‌اند. حتی اینستاگرام برخی خبرگزاری‌ها که مطلبی درباره فیلمم گذاشته‌اند را سر می‌زنم و کامنت‌های پایین این پست‌ها را می‌خوانم. می‌خواهم بدانم چه کسانی مخالف فیلم من هستند.

خاطرم هست هنگام اکران فیلم «غریب» در دانشگاه علامه، یکی از دانشجویان آنجا شروع کرد از فیلم تعریف کند اما در پایان حرف‌هایش اظهارنظر عجیبی داشت و گفت فیلم شما در مجموع قابل‌قبول است اما من دوستش ندارم! وقتی پرسیدم چرا؟ گفت: برای اینکه اوج آن را ساخته است!

آن‌ها را هم باید رصد کنم چون معمولاً کسی که رودررو من را می‌بیند، طبیعتاً می‌گوید دست شما درد نکند، اما واقعاً نمی‌دانم پشت سر من چه نظری درباره فیلم دارد! شاید برخی احساس کنند زشت است اگر رودررو با من فیلمم را نقد کنند، اما همین نقدها را در فضای مجازی آزادانه‌تر مطرح می‌کنند. به همین دلیل آنجا را هم رصد می‌کنم تا بدانم میزان مخالفت با فیلمم چه اندازه است. خاطرم هست هنگام اکران فیلم «غریب» در دانشگاه علامه، یکی از دانشجویان آنجا شروع کرد از فیلم تعریف کند اما در پایان حرف‌هایش اظهارنظر عجیبی داشت و گفت فیلم شما در مجموع قابل‌قبول است اما من دوستش ندارم! وقتی پرسیدم چرا؟ گفت: برای اینکه اوج آن را ساخته است! گفتم چه جذاب!

همان‌جا مثالی برای او زدم. گفتم اوج، هرچقدر هم در نگاه شما بد باشد، بدتر از ناصرالدین شاه قاجار که نیست، قهرمان ملی شما یعنی امیرکبیر، در همان دستگاه کار خودش را کرد. مهمترین نکته این است که امروز اوج پشت فیلم من ایستاده و به ترکیب آن هم دست نزده، پس «غریب» فیلم من است نه فیلم اوج. اوج از فیلم من حمایت کرده و اجازه هم نداده است که خدشه‌ای به آنچه من ساخته‌ام وارد شود. پس حتماً همراهی‌اش با این فیلم قابل ستایش است. ممکن است همین اوج فیلم دیگری را سفارش بدهد و بسازد که بتوانیم نقدش کنیم اما اینکه بگوییم چون سرمایه‌گذار «غریب» اوج است و به همین دلیل من آن را دوست ندارم، موضع عجیبی است.

نمی‌دانم این نکته را چگونه می‌توان با مردم درمیان گذاشت که فیلم‌هایی از جنس «غریب» درباره افرادی چون شهید بروجردی است که برای اکثر مردم قابل احترامند و حتی طیفی از مخالفان نظام هم می‌گویند ما برای این شهیدان ارزش قائل هستیم. همه ما این افراد را عزیز می‌داریم. امروز من نوعی تصمیم گرفته‌ام زندگی یکی از این عزیزان را به تصویر درآورم، سراغ کدام بخش خصوصی می‌توانم بروم؟

* اصلاً کدام بخش خصوصی توان چنین حمایتی را دارد؟

دقیقاً. به همین دلیل اینکه مجموعه‌ای به‌صورت هدفمند از این آثار حمایت می‌کند باید از آن استقبال کرد. اینگونه هم نیست که هزینه گزافی بابت این پروژه‌ها پرداخت شده باشد. مدارک تولید همین فیلم «غریب» و هزینه‌های آن موجود است. اصلاً اینگونه نیست که فکر کنید لطیفی آمده و پول کلانی به جیب زده و به خاطر پول چنین فیلمی ساخته است.

* به تعبیری خودتان فیلم «غریب» را فیلم گرانی نمی‌دانید؟

اصلاً. این فیلم با هزینه‌ای برابر با یک فیلم معمولی این روزها ساخته شده است.

* می‌توانید برآوردی بدهید؟

تهیه‌کننده باید عدد و رقم را اعلام کند اما در این حد می‌دانم که برای «غریب» زیر ۲۰ میلیارد تومان هزینه شده است. در حالی که این روزها یک فیلم معمولی با این عدد و رقم ساخته می‌شود.

* فیلم «دسته دختران» هم تقریباً با همین ۲۰ میلیارد تومان ساخته شد.

البته یک سال پیش‌تر از «غریب». تورم دلار ۲۷ هزار تومان تا دلار ۵۰ هزار تومان را هم باید محاسبه کنید. از این منظر من برای «غریب» شاید نصف «دسته دختران» هزینه نکرده باشم.

* اشاره دقیقی در ابتدا داشتید که ۹۰ درصد رضایت از فیلم را مربوط به گروهی از مخاطبان می‌دانید که به سینما رفته‌اند و فیلم را دیده‌اند. واقعیت مهمتری که می‌خواهم تحلیل‌تان را درباره آن هم بدانم این است که به‌رغم ظرفیتی که از یک فیلم با موضوع یک قهرمان ملی انتظار می‌رود، چرا مردم اینقدر کم برای این فیلم به سینما رفته‌اند؟ قبول دارید که استقبال از «غریب» به نسبت انتظاری که از سوژه آن می‌رود، خیلی کم است؟

بله البته که معتقدم در قیاس با فیلم‌هایی از این جنس، مردم خیلی به سینما رفتند و این فیلم را دیدند. در نظر بگیرید که اکران فیلم در بازه همزمانی عید نوروز و ماه رمضان بود. اگر اکران نوروزی در شرایط عادی بود می‌توانستیم انتظار دیگری داشته باشیم. از طرف دیگر هرچند نمی‌خواهم وضعیت امروز مردم را تحلیل کنم اما احساسم این است که همیشه جامعه غمگین به‌دنبال فیلم کمدی است و جامعه شاد به دنبال فیلم غمگین است.

«توفیق اجباری» دو میلیارد و ۴۷۰ میلیون تومان آن زمان با دلار هزار تومان فروخت که در مقیاس فروش امروز سینماها چیزی در حدود ۱۴۰ میلیارد تومان می‌شود. در همان سال «روز سوم» فقط ۴۲۰ میلیون تومان فروخت، اما امروز که من و شما صحبت می‌کنیم از هر کدام از مردم ایران سوال کنید، فیلم «روز سوم» را به یاد دارند

در یک جامعه غمگین وقتی فردی تصمیم می‌گیرد به سینما برود، هر فیلمی هم که در حال اکران باشد، بازهم اولویت اول این فرد، فیلم کمدی است. در عین حال که تأکید می‌کنم «غریب» در مقایسه با فیلم‌های بیوگرافیکی که تا به امروز در سینما داشته‌ایم، اکران موفق‌تری داشته است. همین امروز کافی است تعداد مخاطبان هفته اول فیلم «غریب» را با تعداد مخاطبان هفته اول فیلم «دسته دختران» قیاس کنید. نکته دیگری را هم با تأکید می‌گویم و آن اینکه محاسبه من برای استقبال از فیلمی از جنس «غریب» اصلاً محدود به اکران در سینما نیست. کمااینکه تحلیلم درباره «روز سوم» هم همین بود.

من به دلیل آنکه می‌دانستم فروش فیلم «روز سوم» در سینماها فروش بالایی نخواهد بود، احساس کردم همان سال باید چیزی را ثابت کنم و به همین دلیل بلافاصله «توفیق اجباری» را ساختم. هر دو فیلم هم در یک سال اکران شدند. «توفیق اجباری» دو میلیارد و ۴۷۰ میلیون تومان آن زمان با دلار هزار تومان فروخت که در مقیاس فروش امروز سینماها چیزی در حدود ۱۴۰ میلیارد تومان می‌شود. در همان سال «روز سوم» فقط ۴۲۰ میلیون تومان فروخت، یعنی دو میلیارد تومان پایین‌تر و در رتبه دهم جدول فروش آن سال هم قرار گرفت. اما امروز که من و شما صحبت می‌کنیم از هر کدام از مردم ایران سوال کنید، فیلم «روز سوم» را به یاد دارند. گویی همه آن را دیده‌اند در حالی که وقتی سراغ «توفیق اجباری» را می‌گیرم، عده‌ای می‌گویند آن را ندیده‌اند! یک کارگردان فیلم می‌سازد تا دیده شود. سریال «سفر سبز» من در سالی که پخش شد، به دلیل شرایط خاصی که وجود داشت، دیده نشد اما سه سال بعد که بازپخش شد، همه آن را دیدند. «غریب» هم جزو آن فیلم‌هایی است که طی ۵ سال آینده خواهیم دید که اکثر مردم ایران آن را خواهند دید و فیلم دیده خواهد شد. برای من این بسیار مهم است.

* با این نگاه اساساً انتقادی که برخی منتقدان درباره ناکامی فیلم‌های مرتبط با مفاهیم و ارزش‌های ملی دارند را وارد نمی‌دانید که معتقدند برای این فیلم‌ها هزینه بالایی می‌شود اما همه‌شان گیشه‌های فقیری دارند. این نقد را وارد نمی‌دانید؟

اساساً معتقدم این دو موضوع ارتباطی با هم ندارند. از کارنامه خودم هم مثال زدم که در یک سال دو فیلم را با چه شرایطی ساختم و اکران کردم. خاطرم هست برای فیلم «روز سوم» که محصول بنیاد جانبازان بود، این بنیاد اعلام کرد ۹۰۰ میلیون تومان بابت فروش این فیلم به نام من بلوکه کرده‌اند تا خودم با آن فیلم دیگری بسازم. من هم در جواب این بنیاد گفتم فیلم دیگری که من می‌خواهم بسازم، تنها سکانس اولش ۹۰۰ میلیون تومان هزینه می‌خواهد! واقعاً هم همین بود چون می‌خواستم فیلمی درباره ماجرای هواپیمای مسافربری ایرباس و جنایتی که آمریکایی‌ها در این ماجرا کرده بودند را بسازم.

* همان پروژه‌ای که به سرانجام هم نرسید!

بله چون گویی برای هیچ‌کس مهم نبود. من نوعی امروز طبیعتاً ماجرای شلیک به هواپیمای اکراینی را به‌عنوان یک ایرانی قطعاً محکوم می‌کنم و آن را یک اشتباه مطلق می‌دانم اما کاش یک‌بار هم دنیا متوجه شود که به هواپیمای مسافربری ما هم چنین حمله‌ای شده و این جنایت صورت گرفته است! هیچکس آن زمان نگفته بود چرا آمریکایی‌ها آن غلط زیادی را کردند و من قصد داشتم این موضوع را در قالب یک فیلم روایت کنم. اما به سرانجام نرسید. حرفم الان این است که بالاخره یک سری کارها و تولیدات سینمایی هست که الزاماً قرار نیست پول‌شان در گیشه بازگردد. این فیلم‌ها باید ساخته شود تا برای‌مان بمانند. مثل یک انتشاراتی که همه مدل کتابی چاپ می‌کند اما در کنار آن‌ها چند جلد قرآن نفیس گران‌قیمت هم چاپ می‌کند. مگر هزینه این کتاب‌های نفیس از فروش درمی‌آید؟ اگر شاهنامه نفیسی را منتشر کنند آیا هزینه‌اش بازمی‌گردد؟ نباید از یک انتشاراتی انتظار داشت که از این آثار نفیسش پول دربیاورد، این آثار برای افزایش اعتبار و حرمت یک ناشر است.

وقتی مجموعه‌ای مانند اوج پای کار می‌آید تا هزینه کند، موظف به تولید کارهای فرهنگی بدون بازگشت پول است. کارهایی که جاهای دیگر انجام نمی‌شود باید مورد حمایت این مراکز قرار بگیرد. یکی از انتقادات من که شاید برخی از دوستان هم بابت آن ناراحت شدم این بود که اساساً به سازمان اوج چه ارتباطی داشت که پول برای تولید «پایتخت» بدهد؟

کمااینکه تلویزیون هزینه کلانی می‌کند تا پروژه‌ای مانند «سلمان» به سرانجام برسد، در حالی که می‌توانست همین هزینه را صرف ۱۰ پروژه ارزان‌تر کند تا آنتنش پر شود، اما این کار را نمی‌کند که درست هم هست. در این شرایط وقتی مجموعه‌ای مانند اوج پای کار می‌آید تا هزینه کند، موظف به تولید کارهای فرهنگی بدون بازگشت پول است. کارهایی که جاهای دیگر انجام نمی‌شود باید مورد حمایت این مراکز قرار بگیرد. یکی از انتقادات من که شاید برخی از دوستان هم بابت آن ناراحت شدم این بود که اساساً به سازمان اوج چه ارتباطی داشت که پول برای تولید «پایتخت» بدهد؟ تلویزیون هست، بودجه هم دارد، خودش خرج «پایتخت» کند، چرا بودجه اوج باید صرف آن شود؟ یک سری موارد هست که بودجه‌های دولتی به درستی باید برای آن‌ها صرف شود. آنجایی آدم از این هزینه‌ها باید ناراحت شود که پول هزینه شود اما فیلم درنیاید!

* که الی ماشالله هم نمونه و مصداق دارد!

بله. الی‌ماشالله این اتفاق دارد می‌افتد و این ناراحت‌کننده است. یکی از دلایلی که معتقدم این جور مراکز نباید وارد عرصه پرورش استعداد شوند همین است. یک کاراولی مانند هندوانه دربسته است که کال و رسیده بودن آن مشخص نیست و هزینه کردن برای او ریسک است. لااقل برای کشف این استعدادها باید یک مشاور ارشد باسابقه برای پروژه‌ها تعریف شود. چرا باید برای چنین تجربه‌هایی ۱۰ الی ۲۰ میلیارد تومان هزینه شود؟

* برای جمع‌بندی این بخش از صحبت‌ها، می‌توانم این‌طور برداشت کنم که از نگاه محمدحسین لطیفی شرایط امروز سینمای ایران کاملاً منطقی و طبیعی است؛ اقتصاد این سینما باید به‌دوش «فسیل» باشد و فرهنگ آن به دوش «غریب». این برداشت درست است؟

بله. شاید فیلم «فسیل» اصلاً سلیقه من نباشد، کمااینکه حتی نوع کمدی‌هایی هم که تا به امروز ساخته‌ام سلیقه‌ام را نشان می‌دهد ولی بالاخره صندلی سینماها باید پر شود و به همین دلیل فروش «فسیل» را به فال نیک می‌گیرم. کمااینکه اشاره کردم خودم در یک سال دو فیلم با دو شرایط کامل متفاوت ساخته‌ام و امروز اعتراف می‌کنم که «توفیق اجباری» من در آن سال توقیف هم شد! فکر می‌کنید دلیلش چه بود؟ می‌گفتند: لطیفی برای تو بد و زشت است که بعد از جایزه بهترین کارگردانی و بهترین فیلم برای «روز سوم» در جشنواره فجر، بیایی «توفیق اجباری» بسازی!؟

به صراحت گفتم این دو فیلم مربوط به دو ژانر متفاوت است و من هم یک سینماگر حرفه‌ای هستم. اگر هر کدام از این فیلم‌ها را شبیه دیگری بسازم، کارم را غلط انجام داده‌ام. من در همان فیلم طنز «توفیق اجباری» هم حرف‌هایم درباره روابط خانوادگی را مطرح کردم. پای آن فیلم محکم ایستادیم و بالاخره آن را از توقیف درآوردیم. خاطرم هست زنده‌یاد سید کمال طباطبایی که تهیه‌کننده فیلم بود جایی گفته بود خودم را جلوی ارشاد آتش می‌زنم تا پروانه نمایش فیلم را بدهید!

امسال هم من در سینما فیلم «غریب» را دارم اما طبیعتاً انتظار ندارم که اندازه «فسیل» فروش داشته باشد. به فروش آن فیلم هم حسادت نمی‌کنم کمااینکه به‌راحتی می‌توانم یک فیلم طنز پرفروش بسازم. می‌دانید من همین امروز چقدر پیشنهاد ساخت فیلم کمدی دارم؟ باور کنید پشت‌سر هم فیلمنامه کمدی به من پیشنهاد می‌شود اما می‌گویم از من گذشته است و دیگر حوصله ساخت فیلم طنز ندارم… م.

* این طور نگویید. حیف است شما خسته شوید!

بالاخره باید طنزم بیاید، اما این روزها فعلاً طنزم نمی‌آید! از خدا می‌خواهم کمک کند تا اتفاقاتی که طی یک سال گذشته مرا خیلی آزرده است، تمام بشود و مشخصاً مخاطبان سریال «سنجرخان» من را هم ببینند.

* زمانی که خبر ساخت فیلم «غریب» براساس کتاب «محمد مسیح کردستان» منتشر شد، از سر کنجکاوی سراغ این کتاب رفتم و آن را خواندم. فکر نمی‌کنید مخاطب برای درک بخش‌هایی از فیلم نیاز به اطلاعات فرامتنی از جنس محتوای این کتاب دارد؟ مشخصاً یک جوان دهه هشتادی چه اطلاعی می‌تواند از مرزبندی‌ها میان جریان‌های کومله، دموکرات و مجاهدین در حوادث کردستان داشته باشد؟ فکر نمی‌کنیم فیلم در تبیین این مرزبندی‌ها کمی مخاطب را سردرگم می‌کند؟

مخاطبی که کتاب را نخوانده باشد، اگر علاقه‌مند به این مباحث باشد، کنجکاو می‌شود و سراغ کتاب می‌رود. خیلی از موضوعات بوده است که به‌واسطه یک فیلم به‌گونه‌ای با آن ارتباط برقرار کرده‌ایم که بعد کنجکاو شدیم و درباره‌اش مطالعه کرده‌ایم تا درباره آن اطلاعات کسب کنیم. در فیلم «غریب» تا آنجایی که می‌توانستیم اسمی از کومله نبردیم و تنها اشاره‌هایی به دموکرات‌ها داشتیم. به نظر حامد عنقا در نگارش فیلمنامه «غریب» خیلی خوب توانسته شاخ غول را بشکند و به این ماجراها بپردازد. واقعاً برای پرداختن به همه اتفاقات نیاز به ساخت یک سریال بود. برای همین تایم فیلم اصلی در حدود ۲ ساعت و نیم شد. وقتی قرار است در زمان کوتاهی مخاطب را پای فیلم نگه داری و ریتم کار هم حفظ شود، کار سختی است.

اگر مثلاً در فیلم سکانسی قرار می‌دهم که محمد بروجردی با فردی که به زندانی لگد می‌زند، برخورد می‌کند، آن را از نزدیک لمس کرده‌ام. من می‌دانم چند اعدامی آن سال‌ها، همین امروز در شمال کشور ساکن هستند و حتی نوه دارند اما به لطف محمد بروجردی از جوخه اعدام نجات پیدا کردند. او این کارها را کرده است

کار من هم حتماً سخت بود اما اصل آن ریشه در فیلمنامه داشت. نقشه راهی که من به‌عنوان کارگردان در دست دارم، فیلمنامه است. شما درست می‌گوئید اما سعی کردم در بخش‌هایی از کار از این مرزبندی‌ها سریع عبور کنیم. تنها در دو بخش تمرکز روی این ماجرا داریم که اگر آن دو بخش هم در کار نبود، کل اصالت فیلم زیر سوال می‌رفت. اینکه مخاطب می‌فهمد این طرف به اسم آزادی دارد سر می‌برد و آن طرف گرایش به بنی‌صدر داشته و آن یکی نگاه متفاوتی دارد، کفایت می‌کرد. این‌ها موضوعات ریزی است که در فیلمنامه گنجانده شده است در عین حال نکته شما را قبول دارم چرا که خیلی‌ها به خود من گفته‌اند در نوبت دوم که «غریب» را دیدیم، تازه آن را فهمیدیم. این البته خوب است که هر کس دو بار فیلمم را ببیند!

* این نکته به‌خصوص درباره کاراکترهایی مثل ابوشریف که در کتاب هم به آن‌ها اشاره شده است، بیشتر به چشم می‌آید.

نوه ابوشریف یقه من را برای این فیلم گرفت! گفت فکر نمی‌کنید درباره ابوشریف کم‌لطفی کرده‌اید!؟

* در کتاب که این به‌اصطلاح کم‌لطفی‌ها خیلی بیشتر و صریح‌تر است!

من هم در پاسخ گفتم مگر ایشان امروز در پاکستان از زندگی‌ای که دارند لذت نمی‌برند! پس دیگر به فیلم من چه کار دارد؟ من واقعیت‌های تاریخی را گفته‌ام و تازه کمتر از آنچه باید را هم گفته‌ام! در واقعیت ابوشریف، دشمن تفکر بروجردی بوده است. من حتی فراتر از کتاب «مسیح کردستان» با آدم‌های زیادی صحبت کرده‌ام و اگر مثلاً در فیلم سکانسی قرار می‌دهم که محمد بروجردی با فردی که به زندانی لگد می‌زند، برخورد می‌کند، آن را از نزدیک لمس کرده‌ام. من می‌دانم چند اعدامی آن سال‌ها همین امروز در شمال کشور ساکن هستند و حتی نوه دارند اما به لطف محمد بروجردی از جوخه اعدام نجات پیدا کردند. او این کارها را کرده است. اگر در فیلم می‌گوید برویم حتی اگر دو نفر را بتوانیم نجات دهیم کارمان را کرده‌ایم، من این‌ها را با تمام وجود لمس کرده‌ام. هیچکدام از این‌ها دروغ و شعار نیست. در همان سکانس کاراکتری را داریم که داد می‌زند بروجردی دروغ می‌گوید و او گویی نماینده همان طیف از مخاطبان امروز فیلم است که احتمالاً می‌گویند همه این‌ها دروغ است!

* اتفاقاً خوب شد به این گروه از مخاطبان اشاره کردید. ما در یکسال گذشته روزهای ملتهبی را در کشور پشت سر گذاشته‌ایم…

و اگر دوستان مراقبت نکنند روزهای ملتهب دوباره تکرار خواهد شد!

* در این شرایط شاید بخش‌هایی از فیلم «غریب» طیفی از مخاطبان را عصبی کند. مخاطبی که با خود می‌گوید ادعاهایی که در این فیلم مطرح می‌شود، با آنچه در واقعیت وجود دارد، هم‌خوان نیست!

خیلی از جوانان امروز و حتی گاهی بچه‌های خودمان، خطاب به ما می‌گویند، چرا انقلاب کردید؟ از نظر من این جوان‌ها باید فیلم‌هایی از جنس «غریب» را ببینند تا بدانند ما این آدم‌ها را دیدیم که پای کار انقلاب آمدیم. گاهی این مثال را می‌زنم، اگر روزنامه‌ای امروز جرأت داشته باشد و متن نامه حضرت علی (ع) به مالک اشتر را منتشر کند، چه می‌شود؟ توقیف می‌شود! این آدم‌هایی که در فیلمی مثل «غریب» تصویر کرده‌ایم، آدم‌هایی هستند که ما پشت‌شان ایستادیم. این‌ها همان آدم‌هایی هستند که نیروهای‌شان خودشان را فدایی آن‌ها می‌دانستند. بی‌دلیل هم نبود.

خیلی از جوانان امروز و حتی گاهی بچه‌های خودمان، خطاب به ما می‌گویند، چرا انقلاب کردید؟ از نظر من این جوان‌ها باید فیلم‌هایی از جنس «غریب» را ببینند تا بدانند ما این آدم‌ها را دیدیم که پای کار انقلاب آمدیم

بله امروز اصالت‌ها از بین رفته و این آرمان‌ها وارونه شده است. مربوط به امروز هم نیست. در طول همه این سال‌ها اسامی را هم از محتوا تهی کردیم! مثلاً من در زمان شاه در مدرسه ملی درس خواندم و وقتی انقلاب شد سوم دبیرستان بودم. همیشه مدرسه ملی داشتیم و مدرسه دولتی. در سال‌های بعد از انقلاب ناگهان با پدیده‌ای مواجه شدیم به نام «مدرسه غیرانتفاعی» که اتفاقاً همه انتفاع در آن‌ها بود! هیچ‌کس هم نپرسید چرا نامش را گذاشتید غیرانتفاعی!

این قلب محتوا در همه این سال‌ها وجود داشته است، مثل «دانشگاه آزاد»! وارونه شدن‌ها از همین چیزهای کوچک آغاز شد. بهره بانکی را به بالای ۲۶ درصد رساندیم و گفتیم این نامش «ربا» نیست! من چرا سریال «کت جادویی» را ساختم؟ من همان سال درباره ربای بانکی سریال ساختم و درباره‌اش حرف زدم. در فیلم سینمایی «سرعت» هم درباره پدیده ربا حرف زده‌ام.

مسئله من در تمام این سال‌ها یک چیز بوده است. اگر فحشاء، اعتیاد و هر بدبختی دیگر در این سال‌ها داشته‌ایم، ریشه‌اش در بانکداری غیراسلامی ایران بوده است. ریشه تورم امروز هم در همین سیستم بانکی است و همین تورم است که بر گرده مردم فشار می‌آورد. عده‌ای به‌شدت ثروتمند می‌شوند و عده‌ای زیر دست و پا له می‌شوند! وقتی در جامعه‌ای طبقه متوسط لاغر و کوچک می‌شود، فاتحه آن جامعه را باید خواند! پس قبول دارم که طیفی از مردم از دیدن «غریب» عصبانی می‌شوند اما می‌گویم بخشی از فیلم را هم من برای مسئولان ساخته‌ام. آقایان مسئول این فیلم را ساخته‌ام تا شما ببینید و از مسیری که رفته‌اید بازگردید. اینگونه با مردم برخورد نکنید!

* تجربه نشان داده است که این فیلم‌ها تأثیری بر مسئولان ندارد!

لااقل این است که ما یک شابلون در فیلم خود ارائه کرده‌ایم. زمانی بود که برای پاسخ‌نامه‌های چند گزینه‌ای یک شابلون پاسخ‌های صحیح طراحی می‌کردند و براساس آن با جواب دیگران نمره می‌دادند. معتقدم آدم‌هایی مثل محمد بروجردی حکم همان شابلون را دارند و روی هر کسی بگذاری، اگر هم‌خوانی نداشت، نمی‌تواند مدعی شود که من آدم صالح و درستی هستم.

* براساس روایت کتاب، محمد بروجردی فعالیت‌هایی در پیش از انقلاب داشته که شاید براساس استانداردهای بعدی خودش هم از جنس تندروی بوده است. این بخش از شخصیت بروجردی در فیلم نیست و شاید احساس شود شما آن را سانسور کرده‌اید، آیا تعمدی در نپرداختن به این وجه داشتید؟

در همان کتاب خاطرات این نکته وجود دارد که در حین یکی از عملیات‌های بمب‌گذاری، ناگهان متوجه می‌شود رهبری نهضت، مخالف این رویکرد است و در میانه همان عملیات، از کارش دست می‌کشد و بازمی‌گردد…

* ماجرایی که مربوط به آتش زدن یکی از شعب بانک بود.

بله. آن‌ها در مسیر مبارزه خود تا جایی اطلاعی از نظر رهبر نداشتند ولی وقتی متوجه این دیدگاه می‌شود، دیگر در هیچ عملیاتی شرکت نمی‌کند. در همین فیلم هم او دیالوگی دارد که می‌گوید تمام نوجوانی و جوانی‌ام را با اسلحه بزرگ شده و زندگی کرده‌ام و جنگیدن را بلدم…

* و چقدر ادامه این دیالوگ زیباست که می‌گوید «ابتدا باید بدانم با چه کسی می‌جنگم!»

بله. خیلی ظریف سعی کردیم به سمت این ویژگی‌های محمد بروجردی هم برویم. تحول در هر انسانی رخ می‌دهد. چه لزومی دارد گذشته آدم‌ها را پاک کنیم. اصلاً مگر می‌شود گذشته شخصیتی مانند «حر» را از روایت زندگی‌اش پاک کرد. او تا شب قبل از کربلا، طور دیگری بود و تحول شخصیتش محصول یک سیر بود. بالاخره حتی جو جامعه هم بعد از انقلاب نسبت به قبل از انقلاب تغییر کرده است. مگر می‌توان گذشته بروجردی را نادیده گرفت؟ فکر می‌کنید او مانند دیگر مردم، قبل از انقلاب سینما نمی‌رفته است؟ اتفاقاً او عاشق سینما بود و قهرمانان فیلم‌ها را خیلی دوست داشت. او فیلم‌های جنگی زیادی دیده بود و اتفاقاً یکی از دلایلی که در جنگ‌های چریکی بسیار قوی بود، به همین دلیل بود.

* فیلم‌هایی مثل «نبرد الجزایر» که در سکانسی از «غریب» هم می‌بینیم مشغول تماشای آن است.

دلیل دارد که این سکانس را در فیلم می‌گذارم. این آدم را نباید از مردم معمولی دور کنیم و به آسمان‌ها ببریم. این‌ها همان مردم معمولی هستند که در یک سیر تحولی به این جایگاه رسیده‌اند. مهم این است که وقتی به اعتقادی می‌رسد، پای اعتقادش می‌ایستد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

نمایشگاهی از طراحی‌های صنیع‌الملک در کاخ گلستان


کاخ گلستان از برگزاری نمایشگاه «از نقطه تا چهره» با رونمایی از مجموعه طراحی‌های صنیع‌الملک در این کاخ خبر داد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

جایگاه موسیقی چه از لحاظ تبیینی و چه جنبه هنری از اهمیت خاصی برخوردار است – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: ضبط مرحله اصلی برنامه «همآهنگ» همزمان با شروع پخش مرحله انتخابی آن از تلویزیون، با حضور معاون سیمای رسانه ملی آغاز شد.

به گزارش سینماپرس، برنامه تلویزیونی «همآهنگ» روایتی تازه از سرود و موسیقی است که ضبط مرحله انتخابی آن تابستان ۱۴۰۱ در بیش از ۱۰ استان کشور انجام و با مشخص شدن گروه‌های صعود کننده، ضبط استودیویی این برنامه با حضور محسن برمهانی معاون سیما آغاز شد.

معاون سیما در خصوص این برنامه گفت: برنامه «همآهنگ» با روایت تازه و بدیعی بر لزوم حفظ ماهیت و ارزش موسیقی و نواهای بومی کشورمان نگاه ویژه‌ای دارد.

محسن برمهانی با بیان اینکه طی این سال‌ها به نظر می‌رسد حوزه سرود تا حدودی مغفول مانده است، گفت: تهیه و تولید این برنامه یک اتفاق جدید و بدیع در حوزه موسیقی کشور است.

معاون سیما ادامه داد: موسیقی و سرود در روزهای پرهیاهوی انقلاب نقش مهمی ایفا کرده به طوری که به خلق و ماندگاری سرودهایی فاخر و ارزشمند منجر شده است و می‌توان گفت تأثیر و نقش موسیقی در پیروزی انقلاب پررنگ‌تر بوده است.

وی افزود: جایگاه موسیقی چه از لحاظ تبیینی و چه جنبه هنری از اهمیت خاصی برخوردار است.

معاون رئیس سازمان در امور سیما عنوان کرد: گروه‌های مختلفی تلاش کرده‌اند تا اتفاقات ارزشمندی در این حوزه رخ دهد و این برنامه «لبیک درستی» به فرمان مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) در خصوص لزوم توجه به سرود است که مغفول بود.

وی ضمن قدردانی از موسسه اوج و دست‌اندرکاران این برنامه تصریح کرد: توجه رسانه و تولیدکنندگان و برنامه سازان به حوزه سرود می‌تواند به قبل و بعد از تولید و پخش برنامه «همآهنگ» تقسیم شود.

معاون سیما ادامه داد: امیدواریم «همآهنگ» در فصل‌های بعد هم ادامه پیدا کند و این یک آغاز است که حتماً علاقه‌مندان بیشتری را هم جلب می‌کند و ان شالله که این برنامه با کیفیت بهتر و خلاقانه‌تری همراه باشد.

معاون سیما با تاکید بر تجربه «همآهنگ» با ۱۴ هزار کیلومتر سفر زمینی برای معرفی گروه‌های سرود در ۱۰ نقطه ایران گفت: بر اساس گزارش‌هایی که دریافت کردیم در یک رقابت برابر گروه‌های مرکز استان نشین و پایتخت از رقابت‌های مقدماتی حذف شدند و گروه‌های کوچک‌تر از شهرستان‌ها به مراحل بالاتری رسیدند و جایگاه خود را پیدا کردند.

این مساله باعث می‌شود شرکت کنندگان در مقابل افراد پیشکسوت در حوزه هنر و موسیقی خود را محک بزنند و بیشترین تلاش خود را انجام دهند و انرژی و انگیزه بیش‌تری برای فعالیت در این عرصه و خلق آثار ارزشمندی پیدا کنند.

معاون سیما تاکید کرد: در سند تحول رسانه ملی با شعار عدالت گستری و هویت محوری به مناطق و بوم متنوع و متکثر کشورمان توجه بیشتری معطوف شده که خوشبختانه و به لطف خدا در این برنامه محقق شده است.

مرحله انتخابی این برنامه در ۱۶ قسمت روایتگر رقابت گروه‌های سرود در چهار گوشه ایران است که برگزیده‌های آن در مرحله اصلی در استودیوی «همآهنگ» به رقابت می‌پردازند.

پخش مرحله انتخابی این برنامه از ششم اردیبهشت ماه آغاز شده و روزهای چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه هر هفته ساعت ۲۲ از شبکه افق و شنبه، یکشنبه و دوشنبه ساعت ۲۳ از شبکه نسیم پخش می‌شوند.

این برنامه که در آن ۱۴ هزار کیلومتر سفر زمینی برای معرفی گروه‌های سرود در ۱۰ نقطه ایران تجربه شده، محصولی از موسسه «مأوا» به تهیه‌کنندگی سیدمحمدصادق حسینی و کارگردانی مهدیار عقابی است.

در این بازدید صادق یزدانی مدیر شبکه افق، سعید سلطانی مشاور اجرایی و مدیر دفتر و حمید خواجه نژاد مدیر روابط عمومی معاونت سیما نیز حضور داشتند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

آیا تاثیر تماشای گالری‌های حضوری و مجازی یکسان است؟


هنر مجازی تاثیر بسیار مثبتی بر روحیه و سلامت روان دارد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

برنامه استعدادیابی موسیقی در تلویزیون برای سرود


معاون سیما در ضبط مرحله اصلی برنامه «همآهنگ» حاضر شد و با اظهار امیدواری نسبت به اینکه این برنامه در مرحله‌های بعدی ادامه‌دار باشد، تاکید کرد: تهیه و تولید این برنامه یک اتفاق جدید و بدیع در حوزه موسیقی کشور است که مدت‌هاست این حوزه مغفول مانده و باید توجه بیشتری بر آن شود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

عکس / افتتاحیه سومین هفته فیلم چین در ایران


سینماپرس : مراسم افتتاحیه سومین هفته فیلم چین در ایران عصر شنبه شانزدهم اردیبهشت با حضور محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی، چانگ هوا سفیر چین در ایران و جمعی از سینماگران در بنیاد سینمایی فارابی برگزار شد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

پری زنگنه: از لحظه‌لحظه‌ حضور احمدرضا احمدی آموختم


پری زنگنه ـ خواننده ـ در آستانه سالروز تولد احمدرضا احمدی ـ شاعر و نویسنده ـ که این روزها در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان بستری شده، متنی را به رشته تحریر درآورده است.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

الزامات جدید «اسکار» من را وادار به استفراغ می‌کند! – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: ریچارد دریفوس از الزامات جدید تنوع طلبی برای رقابت اسکار انتقاد می کند: «آنها مرا وادار به استفراغ می کنند».

به گزارش سینماپرس و به نقل از ورایتی، ریچارد دریفوس، بازیگر برنده اسکار، نسبت به استانداردهای جدید برای ایجاد تنوع در آکادمی علوم و هنرهای تصویری به شدت انتقاد کرد و گفت الزامات جدید اسکار من را وادار به استفراغ می‌کند.

الزامات جدید «اسکار» من را وادار به استفراغ می‌کند!

اظهارات دریفوس در طی یک مصاحبه تلویزیونی بیان شد، که در آن این بازیگر در مورد آموزش مدنی در ایالات متحده، گفتمان حزبی و ابتکار آکادمی دربرگیرنده تنوع انتقاد کرد.

این هنرپیشه برنده اسکار اظهار داشت: «این(سینما) یک هنر است. هیچ کس نباید به من به عنوان یک هنرمند بگوید که باید تسلیم شکل جدیدی از اخلاق باشم. چه چیزی را به خطر می‌اندازیم؟ آیا واقعاً در خطر صدمه زدن به احساسات مردم هستیم؟»

دریفوس گفت: «شما نمی‌توانید اخلاق را قانون‌گذاری کنید. شما باید اجازه دهید زندگی زندگی باشد. متاسفم، فکر نمی‌کنم اقلیت یا اکثریتی در کشور وجود داشته باشد که باید به آن توجه شود.»

الزامات جدید «اسکار» من را وادار به استفراغ می‌کند!

اظهارات دریفوس با دفاع از بازی لارنس اولیویه در فیلم «اتللو» در سال ۱۹۶۵ ادامه یافت که در آن بازیگر انگلیسی نقش اصلی شکسپیر را با چهره سیاه بازی کرد.

او نقش یک مرد سیاهپوست را فوق العاده بازی کرد. آیا به من می گویند که هرگز فرصتی برای بازی در نقش یک مرد سیاه پوست نخواهم داشت؟ آیا ما دیوانه ایم؟» این خیلی تبعیض‌آمیز است و نابخردانه است و با مردم مثل بچه رفتار کردن است!»

از برجسته‌ترین آثار دریفوس می توان به «آرواره ها»، «برخورد نزدیک از نوع سوم»، «گرافیتی آمریکایی»، «دبلیو» و «آقای اپوس هلند» اشاره کرد. او برای فیلم «خداحافظ دختر» برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد شد.

الزامات جدید «اسکار» من را وادار به استفراغ می‌کند!

از مساله تبعیض نژادی تا آزادی حمل انواع سلاح در آمریکا ازجمله مشکلات بی‌شمار اجتماعی در این کشور است که داعیه‌دار سروری در جهان را دارد، حال آنکه هرازگاهی خبر تیراندازی در مدارس این کشور و کشتار کودکان و تبعیض و برخورد خشونت‌بار پلیس با رنگین‌پوستان، رسانه‌های دنیا را درمی‌نوردد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

محسن ابراهیم‌زاده بیماری را شکست داد و به صحنه بازگشت


محسن ابراهیم‌زاده که مدت‌ها بود از صحنه اجرا به دور مانده بود، شب گذشته ـ ۱۶ اردیبهشت‌ماه ـ به روی صحنه بازگشت و علت این مساله را به هواداران خود توضیح داد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

خزاعی: سینمای ایران و چین می‌توانند در جهان «تصویرمحور امروز و عصر رسانه» پیش‌قراول و پرچمدار باشند – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: رییس سازمان سینمایی معتقد است جهان، دو تمدن بزرگ ایران و چین را با جاده ابریشم به‌خاطر دارد و سینمای امروز می‌تواند استعاره‌ای از همان شاه‌راه بزرگ تلقی شود.

به گزارش سینماپرس، آیین افتتاحیه سومین هفته فیلم چین با حضور جمعی از چهره‌های سیاسی، فرهنگی و هنری و سینماگران ایرانی و چینی عصر روز شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ در بنیاد سینمایی فارابی برگزار شد.

سید مهدی جوادی مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی با ابراز خرسندی از اینکه سومین هفته فیلم چین در ایران و به میزبانی بنیاد سینمایی فارابی برگزار می‌شود، گفت: فرهنگ چین با قدمت و وسعت خود، دارای ابعاد انسانی و اخلاقی بسیاری است که ریشه‌های معنوی‌اش، علقه‌های عمیقی را بین دو فرهنگ ایران و چین ایجاد کرده است. دوران امروز می‌تواند بازنمای دو کهن‌فرهنگ و تمدن شرقی باشد که نظر به نظم نوین جهانی، هم‌سویی بیش از پیشی نیز پیدا کرده است.

او با بیان اینکه فرصت سینما، فرصت مغتنمی برای گسترش همکاری فرهنگی بین دو کشور است، ادامه داد: حضور سینمای ایران در رویدادهای سینمایی چین از جمله جشنواره بین‌المللی فیلم شانگهای، پکن و… و حضور سینمای چین در جشنواره‌های مطرح ایرانی از جمله جشنواره فیلم فجر، جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان، سینما حقیقت و فیلم کوتاه تهران طی سال‌های گذشته تعاملات زیادی ایجاد کرده که امیدوارم در ادامه بیشتر هم شود.

جوادی تصریح کرد: یکی از نکاتی که می‌تواند به تقویت این روابط کمک کند، تحقق تولیدات مشترک سینمایی ایران و چین است که بین دو نهاد بنیاد سینمایی فارابی و «چاینافیلم گروپ» در سال گذشته پیگیری شد و امید است با شدت بیشتری این تعامل، امسال نیز ادامه یابد تا سال آینده شاهد روی پرده رفتن این آثار مشترک در چهارمین هفته فیلم چین باشیم.

او با اشاره به دیگر تعاملات سینمایی بین دو کشور ایران و چین عنوان کرد: از برنامه‌های دیگر فارابی که از سوی سازمان سینمایی در حال پیگیری است، موضوع برگزاری رویدادهای مشترک است که امیدوارم با سرعت بیشتری شاهد شکل‌گیری کارگروه مشترکی برای تقویت سینما با حضور کشورهای عضو پیمان شانگهای باشیم. همچنین گسترش فناوری‌های تولید، انتقال تکنولوژی‌های روز تولید و ایجاد زیرساخت‌ها از دیگر موضوعات مورد تفاهم ما با سینمای چین به‌شمار می‌رود.

مدیرعامل فارابی به معرفی مشخصات فیلم‌های منتخب برای نمایش در هفته فیلم چین اشاره کرد و گفت: در این هفته آثاری از سینمای چین را تماشا خواهیم کرد که معرف نسل نوی سینماگران چین است. همان‌طور که باشگاه فیلم اولی‌های فارابی اخیراً با معرفی ۸۷ سینماگر جوان در مسیر معرفی نسل جوان و مستعدی از سینماگران قرار گرفته، نسل نوی سینماگران چین نیز در حال معرفی هستند. برگزاری هفته‌های فیلم از سویی دیگر می‌تواند به شناخت جدیدی از سینماگران ایران توسط دیگر کشورها نیز کمک کرده و بستر تعاملات آتی بین سینمای ایران و چین و دیگر کشورها را فراهم کند.

نمایش اولین فیلم صامت داستانی سینمای چین در فارابی

در ادامه مراسم، پیام تصویری اختصاصی «سون شیانگ هویی» رئیس آرشیو ملی فیلم چین به سومین هفته فیلم چین در ایران پخش شد.

رئیس آرشیو ملی فیلم چین در این پیام تصویری گفت: «از طرف آرشیو فیلم چین به برگزار کنندگان سومین هفته فیلم چین در ایران تبریک می‌گویم. آرشیو فیلم چین، بایگانی ملی و عضو رسمی فدراسیون آرشیو فیلم بین‌المللی است. از زمان تاسیس آن ۶۵ سال گذشته است و ما همیشه تبادل فیلم‌های چینی و خارجی را ترویج می‌کنیم. از سال ۲۰۲۲ نیز رویدادهای فیلم چین را در ۱۶ کشور برگزار کرده‌ایم. در بین فیلم‌های نمایش داده شده در این رویدادها، یک فیلم منحصر به‌فرد به نام «عشق کارگری» وجود دارد که یک فیلم کوتاه صامت کلاسیک است.

فیلم چینی در سال ۱۹۰۵ متولد شد و این فیلم در سال ۱۹۲۲ ساخته شده و اولین فیلم داستانی موجود در سینمای چین است. با توجه به صدمین سالگرد تولید آن، نسخه بازسازی این اثر را برای اولین بار برای تماشاگران ایرانی نمایش خواهیم داد.»

فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌های بین‌المللی چین همواره خوش درخشیده‌اند

«چانگ هوا» سفیر جمهوری خلق چین در ایران نیز سخنران بعدی آیین افتتاح سومین هفته فیلم چین بود.

او بعد از قدردانی از محمد خزاعی و میزبانی سیدمهدی جوادی و تیم برگزارکننده این رویداد، گفت: فیلم، هنر نور و سایه و آینه واقعیت و پیام‌آور فرهنگ است و نقش مهمی در یادگیری تمدن‌های مختلف ایفا می‌کند.

او با تاکید بر اینکه چین و ایران دارای تمدن‌های باشکوه و قدیمی هستند، اظهار کرد: سالن نمایش بنیاد سینمایی فارابی به نام زنده‌یاد عباس کیارستمی است، فیلمساز بزرگی که در دو سال آخر حیات خود، چهار بار برای فیلمسازی به چین سفر کرد و فیلمسازان چینی فیلم مستندی با نام «راهپیمایی با عباس کیارستمی» را از حضور او ساختند.

سفیر چین در بخش دیگری از صحبت‌های خود گفت: فیلم‌های ایرانی بارها برنده جوایز جشنواره‌های چین از جمله شانگهای و پکن شده‌اند و سینماگران چینی نیز فیلم‌هایی ساخته‌اند که درک مخاطبان را ارتقا داده است؛ به این ترتیب آثار ایرانی و چینی وارد خانه‌های مردم می‌شوند و همه این‌ها نشان‌دهنده کیفیت بالای توسعه همکاری چین و ایران در حوزه سینماست.

«چانگ هوا» با بیان اینکه فیلم‌های چینی ریشه در تمدن‌های باستانی دارند و در احساسات انسان‌گرای شرقی رسوخ می‌کنند، تاکید کرد: این آثار دارای فرم‌ها و مضامین رنگارنگی هستند. فیلم‌های چینی به‌ویژه در دهه اخیر رشد زیادی داشته‌اند. در ۲۰۲۲ باکس فیلم چین چهار میلیارد و ۳۶۰ میلیون دلار فروخته است و تعداد تماشاگران در سینماهای شهری آن به ۷۱۲ میلیون نفر می‌رسد.

او ادامه داد: در سفر اخیر رییس جمهور محترم ایران به چین، این دو کشور بیانیه‌ای مبنی بر گسترش همکاری‌های فرهنگی و تقویت پیوند مردم‌شان با یکدیگر امضا کردند. صمیمانه امیدوارم هفته فیلم چین تعداد بیشتری از فیلم‌های سینمای چین را به مخاطبان ایرانی معرفی کند و دوستان ایرانی نیز فیلم‌های چینی را به دیگر مخاطبان معرفی کنند.

پخش پیام تصویری «تسائو جوئن» سردبیر انجمن فیلمسازان چین و «هه وین چوآن» مدیرعامل مرکز فستیوال‌های بین‌المللی بخش دیگری از این مراسم بود.

ظرفیت‌های کشف‌نشده برای توسعه همکاری سینمایی ایران و چین

در ادامه آیین افتتاحیه سومین هفته فیلم چین محمد خزاعی معاون وزیر و رئیس سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بیان کرد: خرسندیم که میزبان سومین هفته فیلم چین در ایران هستیم. به همه شما عزیزان، مدیران فرهنگی، میهمانان، هنرمندان، سفیر محترم چین، رایزنان فرهنگی و همه خواهران و برادران خیرمقدم عرض می‌کنم.

او با بیان اینکه سینمای ایران و چین، شاخصه‌ها و شناسه‌های متمایز و درخشانی در جهان دارند، گفت: تردیدی ندارم که از رهگذر توسعه روابط فرهنگی و سینمایی دو کشور ایران و چین، دو ملت با سابقه و صاحب فرهنگ و تمدن بیش از پیش به یکدیگر نزدیک می‌شوند.

رئیس سازمان سینمایی ایران در ادامه سخنان خود اظهار کرد: ارتباط گسترده سینمای دو کشور از آن جهت حائز اهمیت است که در این حوزه ظرفیت‌های کشف نشده بسیاری برای بسط و توسعه وجود دارد که می‌تواند مورد توجه قرار گیرد. یکی از ویژگی‌های این همکاری در کنار توسعه مناسبات فرهنگی، تقویت اقتصادی سینما و هم‌سویی برای تبادل تجارب در حوزه‌های گوناگون سخت‌افزاری و نرم‌افزاری خواهد بود.

خزاعی یادآور شد: ارتباط دو سویه، هدفمند و رو به پیشرفت با سینمای چین، بخشی از نقشه راه سازمان سینمایی ایران در حوزه بین‌المللی است. سینمای ایران به دلیل طرح مضامین انسانی و اخلاقی در جهان مطرح است و همه اعتبار و قدرتش را مدیون لحاظ کردن دو عنصر حیاتی در هنر اسلامی و شرقی می‌داند.

او همچنین با تاکید بر ویژگی تصویرمحوری دوران کنونی ادامه داد: سینمای ایران و چین با سابقه تاریخی، فرهنگی و تمدنی دو کشور، قطعاً می‌توانند در جهان «تصویرمحور امروز و عصر رسانه» پیش‌قراول و پرچمدار باشند؛ به‌ویژه که امروز شاهد فروپاشی جهان تک‌قطبی و شکست هژمونی انحصار سینمای غرب و شکل‌گیری قطب‌های جدید فرهنگی و روایت‌های نوظهور هستیم.

او با بیان اینکه جهان، دو تمدن بزرگ ایران و چین را با جاده ابریشم به خاطر دارد و سینمای امروز می‌تواند استعاره‌ای از همان شاهراه بزرگ تلقی شود، افزود: امیدوارم با این رویداد سینمایی، زمینه‌های همکاری مستمر و موثری بین کمپانی‌ها، شرکت‌های سینمایی و خریداران و پخش‌کننده‌های فیلم در کشور چین فراهم شود.

معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بیان کرد: طرح اکران آثار و محصولات صنعت تصویر دو کشور بر روی بسترهای مختلف باید با جدیت و توجه بیشتری پیگیری شود تا با عنایت به پیوندهای عمیق تاریخی و اشتراکات فرهنگی و همکاری موثر در این حوزه، ارتباط و پیوند با اقتصاد فرهنگ و ایجاد انگیزه برای حضور فعالان این هنر-صنعت میسر شود.

خزاعی با تاکید بر اینکه در اینجا جا دارد به نقش راهبردی دو کشور در سازمان همکاری‌های شانگهای اشاره شود، ادامه داد: با عنایت به سابقه کهن دو کشور در حوزه سینما و همکاری‌های فرهنگی و هنری، تشکیل اتحادیه همکاری‌های سینمایی و سمعی و بصری کشورهای عضو شانگهای بسیار مهم و راهبردی ارزیابی می‌شود.

معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با طرح پیشنهادی مبنی بر توسعه همکاری‌های فرهنگی دو جانبه فرهنگی و هنری گفت: در این راستا پیشنهاد می‌شود دبیرخانه این سازمان با مشارکت کشورهای صاحب سابقه و تاریخچه کهن در عرصه صنعت تصویر ایجاد شود تا با طراحی و پیشبرد برنامه‌های مشترک، شاهد شکل‌گیری بازار مشترک فعالان این حوزه باشیم.

او در پایان سخنان خود گفت: شایسته می‌دانم از همکاری سفارت چین، وزارت امور خارجه، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و نیز تلاش‌های همکارانم در بنیاد سینمایی فارابی به‌خاطر میزبانی این برنامه تشکر و قدردانی کنم.

سومین هفته فیلم چین با نمایش پنج فیلم از سینماگران نسل نوی سینمای چین تا ۲۰ اردیبهشت در بنیاد سینمایی فارابی ادامه دارد.

«جو زی هائو» رایزن فرهنگی چین در ایران، علیرضا اسماعیلی مدیرکل حوزه ریاست سازمان سینمایی، غلامرضا نجاتی مدیر حراست سازمان سینمایی، یزدان عشیری مدیرکل روابط عمومی سازمان سینمایی، مسعود احمدیان معاون فرهنگی بنیاد سینمایی فارابی، رائد فریدزاده معاون امور بین‌الملل بنیاد سینمایی فارابی، محمد طیب مدیر گروه هنر و تجربه، سعید سعدی، سید حامد حسینی، حجت‌الله سیفی، ابراهیم اصغری، وحید نیکخواه آزاد، علی رویین‌تن، حبیب والی‌نژاد، حجت قاسم‌زاده اصل، مهدی سجاده‌چی، علی آشتیانی‌پور، آرمان خوانساریان، آرمان فیاض، حمید زرگرنژاد، نادره ترکمانی، حسین ریگی، حسین میرزامحمدی، دانش اقباشاوی، شفیع آقامحمدیان، مهدی احمدی، عادل تبریزی، ابوالفضل صفاری و… از جمله حاضران در این مراسم بودند.

مشاهده خبر از سایت منبع