نخستین گردهمایی سینماگران انقلاب و دفاع مقدس
نخستین گردهمایی سینماگران انقلاب و دفاع مقدس با حضور محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمد خزایی رئیس سازمان سینمایی و جمعی از هنرمندان در بنیاد سینمایی فارابی برگزار شد.
نخستین گردهمایی سینماگران انقلاب و دفاع مقدس با حضور محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمد خزایی رئیس سازمان سینمایی و جمعی از هنرمندان در بنیاد سینمایی فارابی برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی موزه سینما، رسول صدرعاملی با بیان اینکه برای فیلم «شب» شروع خیلی خوبی داشته است، گفت: زنده یاد عزت الله انتظامی وقتی فیلمنامه نهایی را که با کامبوزیا پرتوی بازنویسی کرده بودم خواند دو سه نکته داشت که انصافاً نکاتش هم درست بود که درباره آن صحبت کردم و برطرف شدند.
وی با بیان اینکه خوشبختانه زندهیاد خسرو شکیبایی هم به سرعت با ما همراه شد، افزود: پایان فیلمبرداری نیمه شب در صحن امام رضا (ع) شب غریبی بود، یادم میآید خسرو شکیبایی از ما جدا شد به سمت حرم رفت و با امام رضا (ع) راز و نیاز و خداحافظی کرد. خسرو در تمام طول فیلمبرداری حال خوبی نداشت و دو سه نفر در گروه فیلمبرداری دائم مواظب او بودند.
صدرعاملی درباره همکاری با عزتالله انتظامی نیز گفت: او سر دیالوگها حساس بود و من تا جایی که در توانم بود رعایت میکردم و سعی میکردم چیزی که او میخواست را انجام دهم و در این صورت مشکلی نداشتیم.
وی با بیان اینکه اتفاق جالب این بود که خسرو و انتظامی دائم با هم کشمکش داشتند، بیان کرد: همه میدانیم اقتدار بازیگری خسرو شکیبایی در ری اکشنهای بازیگریاش و همچنین عکسالعملها به بازیگر مقابل و سکوتهایش بود. تا آنجا که در تدوین فیلم آنقدر خسرو خوب بود که حتی در جاهایی که انتظامی صحبت میکرد ما عکسالعملهای خسرو را هم نشان میدادیم.
صدرعاملی با بیان اینکه جمع بسیار خوبی در فیلم «شب» داشتیم، عنوان کرد: یادم میآید امین حیایی که جایزه بهترین بازیگری را در جشنواره برای «شب» گرفت با جان و دل کمک میکرد و مواظب انتظامی و شکیبایی بود تا فضا خوب پیش برود.
وی ادامه داد: اتفاق عجیب این بود که ما در فصل پاییز و برای ۴۰ روز فیلمبرداری رفته بودیم و اولین لوکیشن ما ایستگاه راه آهن بود. یادم میآید ساعت پنج بعدازظهر شروع به کار کردن در ایستگاه قطار کردیم و وقتی در نیمه شب بیرون آمدیم متوجه شدیم برف همه شهر را پوشانده بود و این در حالی بود که ۶۰ درصد فیلم در فضای خارجی بود. با عزتالله انتظامی به هتل برگشتیم و نگذاشتم داخل اتاق برود. به او گفتم نمیتوانم منتظر بمانم برف بند بیاید زیرا باید در سه روز همه فضای خارجی را بگیرم. یادش بخیر انتظامی کمی فکر کرد و یک ساعت بعد گفت من آمادهام و از همان لحظه شروع به فیلمبرداری کردیم.
صدرعاملی تصریح کرد: آقای انتظامی با اینکه راه رفتن برایش راحت نبود پذیرفت کار کنیم و سه شبانه روز، روزی ۱۶ ساعت کار کردیم و انگار نه انگار که این مرد درد زانو دارد و پا به پای گروه راه میرفت و دیگران را نیز تشویق به ادامه کار میکرد.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی پروژه، فیلم نیمه بلند «توهم» به تهیهکنندگی و کارگردانی میلاد ابراهیمی، بعد از طی مراحل تولید، روی میز تدوین قرار گرفت.
«توهم» در قالب آثار نیمه بلند و در ژانر جنایی و وحشت تولید شده است.
این اثر در دی ماه سال گذشته مراحل پیش تولید را آغاز کرد و اکنون به مرحله تدوین و اصلاح رنگ رسیده است.
این دومین اثر میلاد ابراهیمی است که قصهای متفاوت را روایت میکند.
در خلاصه داستان آمده است: ۴ جوان که برای تفریح به منطقهای میان جنگل میروند، میان راه به پیرمردی نابینا و ناشنوا برخورد میکنند و به کلبه قدیمی او دعوت میشوند.
علی قاسمی، مهران لطف الهی، ندا شیرازی، صبا امیدی، وهاب طباطبائی بازیگران فیلم «توهم» هستند.
عوامل فیلم عبارتند از؛ تهیهکننده و کارگردان: میلاد ابراهیمی، مشاور کارگردان: سید امیر حسین لواسانی، نویسنده و دستیار کارگردان: وهاب طباطبایی، مدیر تصویر برداری: ادریس محمودی، مدیر صدا برداری: مصطفی گودرزی.
سینماپرس: رهبر معظم انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) را از سرآمد تاریخ خواندند و تأکید کردند: سرآمدان را نمیشود حذف و تحریف کرد.
به گزارش سینماپرس، مراسم سی و چهارمین سالگرد رحلت امام خمینی (ره) امروز صبح با حضور پرشور مردم و مسئولان برگزار شد
رهبر معظم انقلاب در این مراسم فرمودند: ممکن است چند صباحی تحریفی درباره امام راحل صورت بگیرد اما این خورشید پشت ابر باقی نمیماند. امام ۳ تحول بزرگ بوجود آورد، یکی در سطح کشور، یکی در سطح امت اسلامی، یکی در سطح جهان، این سه تحول بی سابقه بوده است، شاید در آینده هم نتوان پیشینی کزد که دوباره محقق شود.
ایشان در ادامه بیان داشتند: امام یک نظام غیر اسلامی را از میدان خارج کرد، استبداد را با آزادی، بی هویتی را به اعتماد به نفس، چشم داشتن به بیگانه را به ما میتوانیم تبدیل کرد. اینها تحول بزرگی است که انقلاب اسلامی با رهبری انقلاب بوجود آورد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به اینکه ما میتوانیم کلید حل مشکلات است فرمودند: ما مشکلاتی داریم اما با روحیه ما میتوانیم میتوانیم از سد مشکلات عبور کنیم.
رهبر معظم انقلاب گفتند: در سطح امت اسلام، امام بیداری اسلامی را در این سطح بوجود آورد، امروز امت اسلامی نسبت به قبل از انقلاب تحرک بیشتری دارد. البته نیاز به تحرک بیشتر هم دارد.
ایشان ادامه دادند: مساله فلسطین قرار بود به فراموشی سپرده شود که با حرکت امام راحل به مساله اول جهان اسلام تبدیل شد و امام در کالبد فلسطین جان تازهای بخشید. امروز روز قدس نه تنها در کشورهای اسلامی که کشورهای غیر اسلامی گرامی است.
حرکت امام معنویت را در دنیا زنده کرد
حضرت آیتالله خامنهای گفتند: امام در سطح جهان توجه به معنویت را حتی در کشورهای غیر اسلامی زنده کرد، معنویت در دنیا تحت لگدکوبی برخی قدرتها بود، حرکت امام معنویت را در دنیا زنده کرد. این تحول اما با واکنش همان قدرتها مواجه شده است و این قدرتها برای مقابله با احیا معنویت دست به هر کاری میزنند.
ایشان فرمودند: امام این کارهای بزرگ را به پشتیبانی کدام عامل سخت افزاری و نرم افزاری انجام داد؟ امام عامل کمک کننده سخت افزاری نداشت، نه پول داشت نه خبرگزاری داشت نه قدرتهای دنیا حامی او بودند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به ایمان قوی امام خمینی (ره) گفتند: در دیداری که شهید مطهری که خود مظهر ایمان بود در پاریس با امام داشت ۴ ایمان را در وجود امام خمینی دیده بود، ۱. ایمان به هدف، ۲. ایمان به راه، ۳. ایمان به مردم و مؤمنین، ۴. ایمان به خدا.
رهبر معظم انقلاب بیان کردند: وقتی ایمان بهخدا را در مسائل عینی و مبارزه با استکبار مورد توجه قرار میدهیم این ایمان یعنی ایمان به وعدههای خداوند، اعتماد به وعده الهی است که گام مستحکم امام را در این راه به حرکت در میآورد، ایمان امام به اسلام نه ایمان به اسلام سرمایهداری است نه ایمان به اسلام روشنفکرانهی از همه جا بیخبر،
حضرت آیتالله خامنهای با بیان اینکه امام ایمان به مردم یعنی اعتماد و اعتقاد به مردم داشتند، گفتند: بعضیها با برداشت غلط خودشون گفتند امام کلمه جمهوری را از روی رودربایسی اضافه کردند؛ امام اصلا اهل رودربایسی نبود.
رهبر معظم انقلاب با اشاره به اینکه امید در دل امام هیچ گاه کم رنگ نشد، فرمودند: امید در رفتار امام و در گفتار امام به وضوح دیده می شود. امام خود میگویند در طول سالها مبارزه تا پس از، پیروزی هرگز دچار یاس نشدم. این امید امام هم ناشی از ایمان او بود.
حضرت آیتالله خامنهای ادامه دادند: امید یعنی آن حالتی که با حرکت همراه است، با تنبلی و سکون نمی سازد، کسی که امید دارد به سر منزل می رسد راه می رود، اینکه کسی بنشیند و امید داشته باشد به سر منزل می رسد، این نشدنی است.
بزرگترین توصیه امام، ادامه راه اوست
ایشان فرمودند: امروز امام به ما چه توصیه ای می کند، برادران عزیز و جوانان خوش روحیه و پرتلاش سراسر کشور، باید به توصیه امام گوش فرا دهیم، امام بزرگ است، سرآمد است، ما هم کارهای بزرگی در پیش داریم، احتیاج به توصیه امام داریم، بزرگترین توصیه امام ادامه راه اوست و نگه داری از میراث اوست.
رهبر معظم انقلاب ادامه دادند: ما باید آن سه تحولی که امام ایجاد کرد را حفظ کنیم، البته دنبال کردن هدف امروز اقتضائاتی دارد که با اقتضائات اما فرق دارد. امروز ابزارها باید متناسب با زمان انتخاب شوند، ابزارها تغییر میکند ولی آنچه تغییر پیدا نمی کند جبهه بندی ها است، جبهه بندی ها تغییر نکرده است.
ایشان گفتند: جبهه دشمن جبهه استکبار و زورگویی عالم تغییر پیدا نمیکنند، در مقابل ایران صف کشیدهاند. آنچه که میتواند مثل دره خطرناکی در مقابل حرکت ما قرار بگیرد فراموش کردن این جبهه بندیهاست.
رهبر معظم انقلاب ادامه دادند: تحولاتی که ذکر شد امروز دشمنان سرسختی دارد، حرکت در مقابل این حرکت احتیاج دارد به نرم افزاری که امام هم در وجود خود داشت یعنی ایمان و امید، احتیاج دارد.
حضرت آیتالله خامنهای ادامه دادند: دشمنی استکبار با ملت ایران با عقب نشینی موضعی از بین نمیرود، در موارد متعددی عقب نشینیهای ما موجب شد آنها جلو آمدند و بیشتر متعرض شدند. دشمنان به عقبنشینی ما راضی نمیشوند آنها میخواهند ایران را به دوران قبل از انقلاب برگردانند.
ایشان با اشاره به اینکه حفط استقلال ملی و عزت و منافع ملی با ایمان و امید است، فرمودند: هر کسی به دنبال حل مشکلات کشور است و به دنبال جایگاه با عزت ایران در نظم نوین پیش روست باید به ترویج ایمان و امید در کشور تلاش کند. توصیه من تقویت ایمان و امید است. و آماج دشمن هم به همین ایمان و امید است. تلاش دشمنان متوجه این است که ایمان را تضعیف و شعله امید را در دلها خاموش کند.
دشمنان در اکثر تلاشهایشان شکست خوردهاند
رهبر معظم انقلاب بیان کردند: دشمنان تا کنون تلاشهایی داشتهاند بعضی جاها جلو هم آمدند اما در اکثر تلاشهایشان شکست خوردند، آخرین تلاش دشمن تا امروز اغتشاشات پاییز گذشته بود، طراحی اغتشاشات پاییز گذشته در اتاق های فکر کشورهای غربی انجام شد. پشتیبانی مالی و رسانهای و تسهیلاتی به وسیله دستگاه های امنیتی غربی، پادویی این حرکت را عناصری که پشت به وطن کرده بودند انجام دادند.
حضرت آیتالله خامنهای ادامه دادند: عدهای هم پیاده نظام بودند، تعداد معدودی آدمهای مغرض، تعداد زیادی غافل و سطحی، جمعی هم ارازل و اوباش، فکر همه چیز را کرده بودند و رسانههای غربی ساخت بمب دستی را یاد میدادند. تجزیه ایران را فریاد میزدند. حرکت مسلحانه را ترویج میکردند.
ایشان در ادامه گفتند: طراحی آنها جوری بود که فکر میکردند کار جمهوری اسلامی تمام شده است. احمقها باز هم اشتباه کردند باز هم مردم ایران را نشناختند. ملت ایران به فراخوان آنها بی اعتنایی کرد، جوانان معتقد، بسیج دانشجویی و بسیج اقشار و مردم نقشه دشمن را باطل کردند.
دشمن در تلاش است جوانان را نا امید کند
رهبر معظم انقلاب بیان کردند: دشمن سعی دارد جوان ایرانی را نا امید کند. مشکلاتی در کشور وجور دارد، کار دشمن این است که مشکلات را مرتب به رخ جوان ایرانی بکشد. این مشکلات وجود دارد. حل خواهد شد به امید خدا، دشمن سعی دارد با این مشکلات مردم را نا امید کند. ما در مواجهه با مشکلات باید تلاشمان را بیشتر کنیم.
حضرت آیتالله خامنهای ادامه دادند: دشمن نمیخواهد بگذارد پدیدههای امید آفرین که به مراتب بیشتر از مشکلات است دیده شود.
ایشان با اشاره به پیشرفتهای حوزه فناوری و دیگر حوزهها گفتند: پیشرفت های مختلف و امیدزا در کشور وجود دارد که از آینده روشن خبر میدهد. وقتی از امید صحبت میکنید برخی تلاش میکنند تا در این موارد خدشه وارد کنند.
رهبر معظم انقلاب بیان کردند: ما امروز در سرتاسر کشور هزارن هسته مقاومت در مساجد و هیاتها داریم از این هستهها جوانانی برمیخیزند به عنوان مدافع حرم، جوانانی برمیخیزند به عنوان مدافع امنیت، جوانانی برمیخیزند به عنوان بسیجی دانشجو.
حضرت آیتالله خامنهای ادامه دادند: نقطه امید آفرین آین است که دراین تلاش همه جانبه دشمن، دانشجوی انقلابی فحش ناموسی میشنود نا امید نمیشود و از میدان خارج نمیشود. طلبه بسیجی زیر شکنجه شهید میشود اما حاضر نیست آنچه دشمن میخواهد بر زبان جاری کند.
ایشان با اشاره به اینکه در سرتاسر کشور همچین جوانهایی وجود دارد، گفتند: گاهی میبینیم از یک روستا جوانی مثل مصطفی صفرزاده برمیخیزد. سراسر کشور ما از این مصطفیها زیاد دارد.
رهبر معظم انقلاب بیان کردند: مسؤلان و نهادها وظیفه دارند. ایمان و امیدها را تقویت کنند. شبههها را برطرف کنند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به انتخابات پیش رو فرمودند: این انتخابات انتخابات بسیار مهمی است و دشمن از همین حالا توپخانه های خود را به طرف این انتخابات روشن کرده است، مشغول بمب باران انتخاباتی است که هنوز ۹حداقل ماه فاصله داریم تا آن انتخابات، باید ان شاءالله ملت ایران این بیداری را، این هوشیاری را، این انگیزه را، این ایمان و امید را روز به روز افزایش بدند و دشمن را ناکام کنند.
در ادامه مشروح بیانات امام خامنهای در این دیدار را میخوانیم:
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاه و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداه المهدیّین المعصومین المکرّمین لا سیّما بقیّه الله فی الارضین.
سلام خدا بر روح مطهّر امام بزرگوار ما. امام بزرگوار، پرچم برافراشتهی رسالتهای الهی در عصر جاهلیّت مسلّح قرنهای اخیر بود.
سی و چند سال است که این جلسهی باشکوه و مبارک تشکیل میشود؛ موضوع بحث در این جلسه در همهی این سالها عمدتاً امام بزرگوار بوده است؛ صحبتی که وقت این جلسه را بیشتر به خود مشغول کرده است، دربارهی امام بزرگوار و عزیز ما است. به نظر من نسلهای جدیدِ این کشور به آشنایی بیشتر با امام بزرگوار نیازمندند؛ ما قدیمیها هم همینجور. همهی ما نیازمند این هستیم که با ابعاد این شخصیّت چندبعدی و باعظمت بیشتر آشنا بشویم؛ این در پیشرفت ما، در ادامهی راه ما به ما کمک خواهد کرد.
امروز هم من چند نکته دربارهی امام بزرگوار عرض خواهم کرد؛ یک مطلبی هم دربارهی خودمان و درسی که باید بگیریم و کاری که باید انجام بدهیم.
امّا دربارهی امام بزرگوار اوّلین نکته این است که امام از سرآمدان تاریخ ما است؛ نه فقط از سرآمدان روزگار ما. سرآمدان کسانی هستند که در هر رشتهای، در هر بخشی از بخشهای معارفی و عملیِ انسانها دارای عظمتند. در میان بزرگان و اشخاص باعظمت، بعضیها یک سر و گردن از دیگران برترند که به اینها میگوییم سرآمد. در هر روزگاری سرآمدانی وجود دارند لکن بعضیها مخصوص روزگار خودشان نیستند، [بلکه] سرآمد تاریخند.
سرآمدان را نمیشود از حافظهی تاریخ حذف کرد؛ نکتهی مهمّ مورد توجّه ما این است. سرآمدان را نه میشود حذف کرد، نه میشود تحریف کرد. نه اینکه تبلیغات مخالفین نتواند چهرههای سرآمدان را بد معرّفی کند؛ چرا، رسانههای تبلیغاتی که روزبهروز هم مدرنتر میشوند، امروزیتر میشوند، مجهّزتر میشوند، میتوانند شب را روز و روز را شب معرّفی کنند، میتوانند دربارهی چهرههای برجسته و منوّر هم دروغپردازی کنند، امّا این کفِ روی آب است، این «فَاَمَّا الزَّبَدُ فَیَذهَبُ جُفاءً» (۲) است. خورشید زیر ابر باقی نمیماند. ابنسینا و شیخ طوسی، بعد از هزار سال از دورانِ خودشان، امروز میتوانند خودشان را با صدای رسا معرّفی کنند؛ شخصیّت آنها را نمیشود محو کرد، نمیشود از حافظهی تاریخ زدود، نمیشود تحریف هم کرد. ابعاد شخصیّت امام بزرگوار ما از ابنسینا و شیخ طوسی وسیعتر است، متنوّعتر است. خصوصیّاتی که در تشکیل شخصیّت امام بزرگوار دخالت دارند، بمراتب بیشتر است از خصوصیّاتی که در شخصیّت آنگونه برجستهها و سرآمدها حضور دارند. امام یک سرآمدِ همهجانبه است؛ هم در دانشهای دینی سرآمد است ــ امام در فقه، در فلسفه، در عرفان نظری، سرآمد است ــ هم در ایمان و تقوا و رفتارهای پرهیزکارانه سرآمد است، هم در استحکام شخصیّت و قوّت اراده سرآمد است، هم در قیامِ لله و سیاستورزیِ انقلابی و ایجادِ تحوّل در نظامِ بشری سرآمد و یگانه است. این خصوصیّات در هیچکدام از سرآمدانِ تاریخِ ما با هم جمع نشده است، [امّا] در امام بزرگوار این خصوصیّات با همدیگر جمع است. نتیجه اینکه این امام بزرگوار را هیچکس نمیتواند از حافظهی تاریخ محو کند، نه امروز و نه در قرنهای آینده، و نمیتواند شخصیّت او را تحریف کند؛ چند صباحی ممکن است دروغپردازی بشود، تحریف شخصیّت بشود، امّا در نهایت چهره ی درخشان امام، خود را با صدای رسا به همه معرّفی میکند؛ این خورشید را پشت ابر نمیشود نگه داشت؛ این نکتهی اوّل.
نکتهی بعد این است که امام بزرگوار ما سه عمل عظیم و بزرگ و تاریخی انجام داد، سه تحوّل بزرگ به وجود آورد، یکی در سطح کشور ایران، یکی در سطح امّت اسلامی، و یکی در سطح جهان؛ این سه تحوّل، هیچ کدام سابقه ندارد، شاید انسان نتواند پیشبینی کند که شبیه اینها و نظیر اینها در آینده هم به وجود بیاید؛ این مخصوص امام بزرگوار بود.
امّا تحوّل در سطح کشور این بود که انقلاب اسلامی را در این کشور به وجود آورد؛ انقلاب را مردم انجام دادند امّا امام به وجود آورد. این انقلاب، یک ساخت سیاسی سلطنتی را در هم شکست و مردمسالاری را جایگزین آن کرد؛ این انقلاب، یک نظام دستنشانده و ذلیل در مقابل قدرتها را از میدان خارج کرد و یک نظام مستقل و متّکی به عزّت ملّی را جایگزین آن کرد؛ این انقلاب، یک حکومت ضدّ اسلام را از میدان خارج کرد، به جای آن یک حکومت اسلامی پایهگذاری کرد و بنا نهاد؛ این انقلاب، استبداد را به آزادی، بیهویّتی روزافزون این ملّت را به هویّت ملّی و به اعتماد به نفْس تبدیل کرد؛ این انقلاب، یک ملّت چشمدوختهی به دست اجانب را به نیروی «ما میتوانیم» مجهّز کرد. اینها معجزههای این انقلاب عظیم و این تحوّل بزرگی است که امام بزرگوار در سطح کشور به وجود آورد. این «ما میتوانیم» که گفتم، کلید حلّ همهی مشکلات است. ما مشکلات داشتهایم و داریم و خواهیم داشت، امّا آن چیزی که میتواند این مشکلات را برطرف کند و مشکلات گذشته را برطرف کرده و در آینده هم علاج مشکلات ما است، همین روحیه و نیروی «ما میتوانیم» است که انقلاب امام بزرگوار در این کشور این روحیه را به وجود آورد.
امّا آنچه در سطح امّت اسلامی روی داد ــ تحوّل در سطح امّت ــ [این بود که] امام جریان بیداری اسلامی را به راه انداخت. دورهی انفعال و بیتحرّکی در دنیای اسلام، با حرکت امام، به سمت ضعف و نابودی حرکت کرد. امروز امّت اسلامی نسبت به دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و دوران قبل از امام، پُرتحرّکتر، فعّالتر، آمادهتر، سرزندهتر است، اگرچه همچنان نیاز به بیشتر کار کردن در این زمینه محسوس است. مسئلهی فلسطین پس از آنکه به خیال صهیونیستها و پشتیبانانشان یک مسئلهی تمامشده به حساب میآمد و دیگر بنا نبود فلسطینی مطرح بشود، با حرکت امام و تحوّل امام در سطح امّت اسلامی، به مسئلهی اوّل جهان اسلام تبدیل شد. امروز مسئلهی فلسطین، مسئلهی اوّل جهان اسلام محسوب میشود. امروز فلسطین در کانون توجّه ملّتهای مسلمان است. طنین صدای رهبران فلسطینی از فراز سفارت رژیم صهیونیستی در تهران در اوّل انقلاب، دنیا را تکان داد و به لرزه درآورد؛ همه فهمیدند که دوران جدیدی در زمینهی فلسطین آغاز شده است؛ در کالبد افسردهی ملّت فلسطین جانی دمید و امروز شما میبینید که ملّت فلسطین حضور خودش را با قوّت و قدرت اثبات میکند و سخن خودش را به دنیا میرساند. در روز قدس نه فقط در ایران یا در تهران، حتّی در پایتختهای جهان غیر مسلمان، مردم از فلسطینیها حمایت میکنند و دفاع میکنند؛ این هم تحوّل در سطح امّت.
تحوّل سوّم، تحوّل در سطح جهان است. امام فضای معنویّت و توجّه معنوی را در دنیا زنده کرد، حتّی در کشورهای غیر مسلمان. معنویّت در زیر لگدکوبیِ سیاستهای مادّیگری و ضدّ معنوی از بین رفته بود. واکنش مردم در مقابل تهاجم دستگاههای صهیونیستی و استکباری برای ترویج مادّهگرایی، واکنش منفعلانهای بود. معنویّت از یادها رفته بود. حرکت امام بزرگوار، رنگ معنوی را در دنیا دوباره زنده کرد. البتّه این نکتهی آخر با واکنش شدید همان مراکز قدرت مواجه شده و [آنها] امروز با انگیزهی بیشتر، تهاجم به معنویّت را در سطح دنیا به هر جا که بتوانند، با شیوههای مخصوص خود دارند پیش میبرند، که بعضی از شیوههای آنها آنقدر مفتضح است که انسان از اسم بردن آنها خجالت میکشد. این هم نکتهی دوّم درمورد امام. پس نکتهی اوّل عبارت بود از اینکه نمیشود امام را از حافظهی تاریخ محو کرد؛ امام زنده است. فریاد امام، سخن رسای امام خاموشنشدنی است، و نکتهی دوّم اینکه امام با همان شخصیّت مهم و سرآمدیِ خود، این سه تحوّل بزرگ را به وجود آورد.
نکتهی بعد، نکتهی مهمّی است؛ آن نکته این است که ما از خودمان سؤال میکنیم که امام این کارهای بزرگ را به پشتیبانی و کمک کدام عاملِ سختافزاری یا نرمافزاری انجام داد؟ آن عاملی که توانست به امام کمک کند و امام را در این میدان پیش ببرد و او احساس خستگی نکند و بتواند این کارهای بزرگ را انجام بدهد و این کوههای بزرگِ موانع را از سر راه بردارد، چه بود؟ امام، عامل کمککنندهی سختافزاری نداشت؛ نه پول داشت، نه ابزار تبلیغی داشت، نه رادیو داشت، نه خبرگزاری داشت، نه هیچکدام از سیاستهای دنیا از او حمایت میکردند و [به او] کمک میکردند. عامل سختافزاری امام، یک صفحه کاغذ بود که بیانیّه در آن بنویسد، یک تکّه نوار بود که صدای او را ضبط کند و به گوش این و آن برساند؛ عامل سختافزاری و کمککار سختافزاری نداشت؛ هر چه بود، در کمکِ عامل نرمافزاری امام بود؛ عامل نرمافزاری امام چه بود؟ این مهم است.
این عامل نرمافزاری را میتوان با بیانهای مختلف بیان کرد. من امروز دو عنوان را، دو تعبیر را از این عامل کمککنندهی به امام انتخاب کردهام و اینها را میخواهم مطرح کنم؛ آن دو عامل عبارت است از «ایمان» و «امید». آن چیزی که امام را در این راه پیش برد، او را قادر کرد که این تحوّلهای عظیم را در سطح کشور، در سطح امّت، در سطح جهان برای طول تاریخ به وجود بیاورد، عبارت بود از ایمان او و امید او؛ ایمان و امید.
شهید مطهّری (رضوان الله تعالی علیه) در پاریس یک ملاقاتی با امام کرده بود ــ خود شهید مطهّری کوه ایمان بود؛ او در مقابل ایمانِ امام اظهار حیرت و شگفتی میکرد ــ ایشان بعد از برگشتن گفت که من چهار ایمان در امام مشاهده کردم: یکی ایمان به هدف؛ هدف یعنی اسلام؛ هدف امام اسلام بود؛ یکی ایمان به راه؛ راهی که در پیش گرفته بود؛ راه امام راه مبارزه بود؛ یکی ایمان به مردم، به مؤمنین؛ یعنی همان چیزی که خداوند متعال دربارهی پیغمبر میفرماید: یُؤمِنُ بِاللهِ وَ یُؤمِنُ لِلمُؤمِنین؛ (۳) که حالا من بعد چند جملهای در این باره عرض خواهم کرد؛ و چهارم، از همه بالاتر، ایمان به رب، ایمان به خدا، اعتماد به خدا. من دربارهی این ایمان چهارم ــ ایمان به خدا ــ یک توضیحی بدهم.
وقتی که ما ایمان به خدا را در مسائل عینی، در مسئلهی مبارزه با استکبار مطرح میکنیم، معنای ویژهای دارد. ایمان به خدا در این مقام به معنای ایمان به وعدههای الهی است. خدای متعال در قرآن وعدههایی داده است که این وعدهها تخلّفناپذیر است. وعده داده است «اِن تَنصُرُوا اللَهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم»؛ (۴) وعده داده است که «وَ لَیَنصُرَنَّ اللَهُ مَن یَنصُرُه»؛ (۵) وعده داده است که «اِنَّ اللَهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنوا»؛ (۶) وعده داده است که «وَ اَمّا ما یَنفَعُ النّاسَ فَیَمکُثُ فِی الاَرض»؛ (۷) اگر خدا را نصرت کنید خدا به شما ثبات قدم خواهد داد و شما را نصرت خواهد کرد؛ آنچه به سود مردم است، ماندگار است، ماندنی است و کفهای روی آب، رفتنی است و ناحق و باطل همان کف روی آب است و حق یعنی حقیقت اسلام، عبارت است از آنچه خواهد ماند؛ اینها وعدههای الهی است؛ اِنَّ اللَهَ لا یُخلِفُ المیعاد؛ (۸) خدا وعدههای خودش را تخلّف نخواهد کرد. ایمان به اله، ایمان به رب که شهید مطهّری از قول امام نقل میکند، معنایش این است؛ یعنی به وعدههای الهی ایمان دارد، اعتقاد دارد؛ این کجا، و اینکه کسی وارد یک راهی بشود، بگوید برویم ببینیم حالا چه میشود کجا؟ اعتماد به وعدهی الهی است که گام مستحکم امام را در این راه به حرکت درمیآورد.
ایمان به اسلام یکی از آن چهار ایمانی است که از قول امام نقل شده است. امام (رضوان الله علیه) این اسلام را در بیانات متعدّد خودش معرّفی کرده است. این اسلام، نه اسلام سرمایهداری است، نه اسلام التقاطیِ روشنفکرنماهایِ بیاطّلاع و بیخبر.
امام، در فهم اسلام و تبیین اسلام، نه این نظراتِ سستِ بهاصطلاح روشنفکرانه را قبول میکند ــ نظراتی که تشرّع اسلامی را قبول ندارند، فقه اسلامی را قبول ندارند، ادّعای اسلام هم میکنند! اینها را امام قاطعاً رد میکند ــ و نه اسلامِ افرادِ متحجّر که تواناییِ این را ندارند که یک استنباط نو از متون اسلامی را بفهمند و قبول کنند و به آن باور داشته باشند؛ هیچ کدام از اینها را امام نمیگوید. امام، اسلام کتاب و سنّت با اجتهاد متقن و فهم درست از اسلام [را در نظر دارد]؛ این، اسلام امام بزرگوار است. اسلامِ افرادِ متحجّری را که اسم اسلام را میآورند، درس اسلام را ممکن است زمزمه هم بکنند، امّا اسلامی را که بیشترِ احکامش مربوط به زندگی اجتماعی و حکومت و سیاست است قبول ندارند، و بیمسئولیّتی را در امور سیاست و امور اجتماعی ترویج میکنند، امام قبول ندارد. این هم اسلام.
ایمان به مردم. «یُؤمِنُ بِاللهِ وَ یُؤمِنُ لِلمُؤمِنین» را که در آیهی کریمهی قرآن هست، ممکن است بعضی جور دیگری معنا کنند؛ معنای درست «یُؤمِنُ لِلمُؤمِنین» همان «یؤمن بالمؤمنین» است. «ایمان»، در استعمالات قرآن کریم، با لام متعدّی شده؛ مثلاً «فَآمَنَ لَهُ لوط».(۹) «یُؤمِنُ لِلمُؤمِنین» یعنی اعتماد به مردم، اعتقاد به مردم. در طول این سالها مکرّر افرادی پیش امام اظهار نگرانی میکردند که ممکن است مردم تاب نیاورند و نتوانند این راه دشوار و سنگین را با گامهای امام طی کنند؛ امام میفرمود نه، من مردم را بیشتر از شما و بهتر از شما میشناسم؛ و حق با او بود؛ میدانست که مردم اگر تشخیص بدهند که این راه، راه خدا است، همهی مشکلات را در این راه تحمّل میکنند. خانوادههای شهیدداده این فهم امام را تصدیق کردند؛ جوانهای فداکار در طول این سالهای متمادی، این برداشت امام را تأیید کردند؛ اجتماعات عظیم ملّت ایران در بزرگداشت دین و مسائل دینی و مباحث انقلابی، این برداشت امام را تأیید کرد. امام به مردم اعتماد داشت؛ هم به عمل مردم، و به انگیزههای مردم، هم به رأی مردم. جمهوری اسلامی، این مردمسالاری در جمهوری اسلامی، کلمهی «جمهوری»، ناشی از همین اعتماد امام بزرگوار به مردم بود. بعضیها با برداشتهای غلطِ خودشان این حرکت امام را جور دیگری فهمیدند، جور دیگری بیان کردند؛ اینجور وانمود کردند که امام کلمهی جمهوری را از روی رودربایستی گفت! امام آدمی که در رودربایستی گیر کند نبود. امام کسی نبود که به خاطر خوشامد این و آن حرفی بزند؛ اعتقادش بود؛ لذا مردمسالاری را مطرح کرد. امام در اواخر عمرشان تصریح کردند که به آن رئیسجمهورِ اوّل رأی نداده بودند. (۱۰) میگفتند رأی داده، [ولی] امام تصریح کردند که من به فلان کس رأی ندادم؛ امّا همان رئیسجمهوری که خود امام او را قبول نداشت و [به او] رأی نداده بود، تنفیذ کرد؛ چرا؟ چون مردم رأی داده بودند؛ برای رأی مردم اعتبار قائل بود؛ فکر مبنائی امام این بود. خب، این ایمان امام با ابعاد مختلفش در یک کلمات کوتاهی که عرض کردیم.
و امّا «امید» امام. امید در دل امام یک عنصر دائمی بود. امید، موتور حرکت امام بزرگوار بود. این امید در رفتار امام، در گفتار امام بوضوح دیده میشود. امام در دههی ۲۰، در آن نوشتهی معروف، از قیام لله سخن میگوید؛ (۱۱) آیهی «اَن تَقوموا لِلّهِ مَثنیٰ وَ فُرادیٰ»(۱۲) را [نوشته است]. آن نوشتهای که به خطّ خود امام است و امروز در کتابخانهی مرحوم وزیری در یزد حفظ میشود، مال دههی ۲۰ است. در دههی ۴۰، این قیام را به طور عملی خودش انجام داد و وارد میدان قیام شد. در دههی ۶۰ که دههی طوفانهای مهیب(۱۳) نظامی و امنیّتی و سیاسی بود، خم به ابرو نیاورد. از دههی ۲۰، تا دههی ۴۰، تا دههی ۶۰، این رشتهی پایاننیافتنی امید، این سرچشمهی جوشان امید در دل امام، این تأثیرات را گذاشت. خود امام بزرگوار در یک بیانی که در نوشتههای ایشان ثبت شده و منتشر شده، میگوید که من در طول سالهای مبارزه تا پس از پیروزی هرگز دچار یأس نشدم و معتقد بودم که وقتی ملّت چیزی را بخواهد، آن چیز حتماً تحقّق پیدا میکند. (۱۴) این امید امام هم ناشی از ایمان او بود. وقتی شما ایمان روشنی به مبدأ حقیقی و به خدای متعال دارید، این شعلهی امید در دل شما روشن خواهد بود و خاموش نمیشود. امید و ایمان روی هم اثر میگذارند. ایمان امیدآفرین است. تحقّق امیدها ایمان را افزایش میدهد؛ اینها روی هم تأثیر میگذارند.
البتّه وقتی میگوییم امید، نباید امید را با تصوّرات و خیالات فریبگر اشتباه کرد. امید یعنی آن حالتی که با حرکت همراه است؛ با تنبلی و سکون نمیسازد. کسی که امید دارد به اینکه به سرمنزل برسد، راه میرود. اینکه کسی بنشیند و در عین حال امیدوار باشد که به منزل خواهد رسید، این نشدنی است؛ این فریبگری، در روایات و ادعیه به «اغترار بالله» تعبیر شده است که مذمّت شده؛ اینکه انسان بدون حرکت، بدون تلاش آرزو بکند که به یک مقصودی برسد؛ نه، تلاش لازم است؛ امام این امید را داشت و تلاش میکرد.
خب تا اینجا مربوط به امام بزرگوار که این سه نکتهی اساسی را در مورد امام عرض کردیم. حالا ما هستیم و درس گرفتن از امام. امروز امام به ما چه توصیهای میکند؟ برادران عزیز، خواهران عزیز، ملّت عظیم ایران، جوانان خوشروحیه و پُرتلاش سراسر کشور! باید به توصیهی امام گوش فراداد. امام بزرگ است، سرآمد است، زنده است، با ما حرف دارد، با ما حرف میزند. ما هم راه طولانیای در پیش داریم؛ ما هم کارهای بزرگی در پیش داریم؛ [لذا] احتیاج به توصیهی امام داریم. امام به ما چه توصیهای میکند؟ یقیناً بزرگترین توصیهی امام، ادامه [دادن] راه اوست، نگهبانی از میراث اوست؛ این بزرگترین توصیهی امام بزرگوار ما است. ما باید همان سه تحوّلی را که امام در داخل کشور، در سطح امّت و در سطح جهان ایجاد کرد، تعقیب کنیم، دنبال کنیم، حفظ کنیم. دنبال کردن این هدف امروز البتّه اقتضائاتی دارد که با اقتضائات زمان امام فرق میکند؛ این را میدانیم. مسلّماً در دوران هوش مصنوعی و کوانتوم و اینترنت و امثال این پیشرفتهای علمی، نمیشود با همان شیوههای چهل سال قبل، دوران تلفنهای کذایی و ضبطصوتهای کذایی، با آن ابزارها امروز کار کرد. امروز برای پیشرفت این هدف، ابزارها بایستی متناسب با زمان انتخاب بشود؛ تردیدی در این نیست. ابزارها تغییر پیدا میکند، امّا آنچه تغییر پیدا نمیکند جبههبندیها است. جبههبندیها عوض نشده است، تغییر پیدا نکرده است و تغییر پیدا نخواهد کرد. هدفها تغییر پیدا نمیکند؛ جبههبندیها تغییر پیدا نمیکند؛ جبههی دشمن، جبههی استکبار، جبههی زورگویی، جبههی صهیونیسم و قدرتمندان زورگو و متجاوز عالم، امروز هم مثل دیروز در مقابل ملّت ایران صف کشیدهاند؛ البتّه تفاوتی که امروز در این جبههبندی ایجاد شده، این است که ملّت ایران قویتر شده، آنها ضعیفتر شدهاند؛ ولی جبههبندی همان جبههبندی است. آنچه میتواند مثل درّهی خطرناکی در مقابل حرکت ما بُروز بکند، این است که ما این دشمنی را فراموش کنیم، این جبههبندی را فراموش کنیم. هر وقت فراموش کردیم، ضربه خوردیم. این تحوّلهایی که امام ایجاد کرد و امروز ملّت ایران نیاز دارد، احتیاج دارد که اینها را دنبال بکند و حیات او، قدرت او، عزّت او، اصلاح کار ملّت ایران، وابستهی به دنبال کردن این تحوّلات امام است، این تحوّلها دشمنان سرسختی دارد، دشمنان پُربغضوکینهای دارد. در همه جای دنیا آن کسانی که در فکر تجاوز به ملّتها و کشورهای دیگر هستند، هر کشوری را که بتوانند به او تعرّض کنند، تعرّض میکنند؛ پایگاه میسازند، نفتش را میبرند، مردمش را قتل عام میکنند؛ آنجایی که بتوانند، هر جنایتی بتوانند انجام میدهند؛ این وجود دارد. خب اگر چنانچه در مقابل این حرکت، ملّت ایران بخواهد حرکت کند، به چه چیزی احتیاج دارد؟ من عرض میکنم، احتیاج دارد به همان نرمافزاری که امام در وجود خود داشت و به مردم توصیه میکرد؛ یعنی ایمان و امید.
این را هم بخصوص جوانهای ما توجّه داشته باشند که دشمنی استکبار با ملّت ایران با عقبنشینیهای موضعی از بین نمیرود. بعضیها اشتباه میکنند، خیال میکنند [اگر] ما در فلان قضیّه عقبنشینی کنیم، این موجب میشود که دشمنی آمریکا یا دشمنی استکبار جهانی یا صهیونیستها با ما کمتر بشود؛ نه، این خطا است. در موارد متعدّدی عقبنشینیهای ما موجب شد که آنها جلو آمدند و بیشتر متعرّض شدند. در برخی از دولتهای این چند دهه، بودند کسانی که عقیدهشان این بود باید در یک مواردی به طرف مقابل، به جبههی مقابل امتیاز بدهیم و یک مقدار عقبنشینی کنیم. در یکی از این دولتها، همان کشورهایی که ما در مقابل آنها عقبنشینی کرده بودیم، رئیسجمهور ما را به دادگاه غیابی کشاندند؛ برای رئیسجمهور ایران کیفرخواست در دادگاه صادر کردند. (۱۵) در یکی از آن دولتها که متأسّفانه گویا کمک هم به آمریکاییها شده بود، ایران را «محور شرارت» نامیدند. (۱۶) اینها به این عقبنشینیها راضی نمیشوند. آنچه آنها میخواهند، این است که ایران را به دوران قبل از انقلاب برگردانند؛ ایران وابسته، ایران بیهویّت، ایران چشمدوختهی به دست این و آن؛ آنها این را میخواهند. آنها با این عقبنشینیها قانع نمیشوند؛ اشتباه نکنیم.
آنچه من به ملّت ایران، به شما جوانهای عزیز عرض میکنم، این است: من میگویم هر که ایران را دوست دارد، هر که منافع ملّی کشور را دوست دارد، هر که بهبود اوضاع اقتصادی را دوست دارد، از مشکلات اقتصادی و معیشتی رنج میبرد و میخواهد آن را اصلاح کند، هر که به دنبال جایگاه باعزّت ایران در نظم جهانیِ پیش رو است، هر که این چیزها را دوست دارد، باید برای ترویج ایمان و ترویج امید در ملّت تلاش کند؛ این وظیفه است؛ این وظیفهی همهی ما است؛ این همهی حرف من با نخبگان، با هستههای انقلابی، با مجموعههای سیاسی، با همهی آحاد مردم متعهّد است. باید همهی ما تلاش کنیم تا در این کشور ایمان و امید زنده بماند.
توصیهی من تقویت ایمان و امید است، و آماج دشمن هم همین ایمان و امید است. تلاش وسیع دشمنان ــ که حالا چند جملهای عرض خواهم کرد ــ متوجّه این است که ایمان و امید را در مردم از بین ببرد؛ ایمان مردم را تضعیف کند، شعلهی امید را در دلهای مردم، بخصوص جوانان خاموش کند. ما توصیه میکنیم باید ایمان و امید را تقویت کرد. دشمن تلاش میکند ایمان و امید را از بین ببرد. حفظ استقلال ملّی، به ایمان و امید است. حفظ عزّت ملّی، حفظ منافع ملّی، با ایمان و امید است؛ اینها همه دشمن دارد. حفظ منافع ملّی ما دشمنان عنودی دارد، دشمنان لجوجی دارد؛ هر کاری از دستشان بربیاید میکنند و تا امروز کردهاند. در این چند دهه، دستگاههای عنود و لجوج استکبار و دستگاههای امنیّتیشان و دستگاههای سیاسیشان و پشتیبانی مالیشان، هر کار توانستند علیه ملّت ایران انجام دادند؛ در موارد معدودی پیشرفت هم کردند، در اغلب موارد هم به توفیق الهی مغلوب و منکوب ملّت ایران شدند.
همه توجّه کنند! آخرین تلاش دشمن ــ البتّه آخرین تلاش تا حالا؛ در آینده کارهایی خواهند داشت ــ همین اغتشاشهای پاییز گذشته بود. توجّه کنید! طرّاحی این اغتشاشهای پاییز گذشته در اتاقهای فکر کشورهای غربی انجام گرفت؛ طرّاحیاش آنجا شد. طرّاحی جامعی هم انجام دادند؛ طرّاحی در اتاقهای فکر غربی، پشتیبانی مالی و رسانهای و تسلیحاتی به وسیلهی دستگاههای امنیّتی غربی. پشتیبانی کردند؛ هم پشتیبانی مالی کردند، هم پشتیبانی تسلیحاتی کردند، هم پشتیبانی رسانهای وسیع و گسترده انجام دادند. پادوییاش را به وسیلهی تعدادی از عناصر خائنی که پشت به وطن کرده بودند انجام دادند؛ پادوییاش را عناصری کردند که به کشورشان خیانت کردند؛ از اینجا رفتند خارج و مزدور و عامل سیاستهای دشمن ایران شدند؛ نه فقط دشمن اسلام و دشمن جمهوری اسلامی، [بلکه] دشمن ایران. یک عدّه هم پیادهنظامِ اینها در داخل بودند. این پیادهنظام ترکیبی [بود] از تعداد معدودی آدمهای مغرض، تعداد بیشتری آدمهای غافل و احساساتی و کمعمق و جمعی هم اراذل و اوباش؛ اینها هم پیادهنظام این اغتشاش بودند. از اتاقهای فکر دشمنان در کشورهای غربی بگیرید تا اراذل و اوباش خیابانهای تهران و بعضی شهرهای دیگر؛ این، مجموعهی این حرکت بود. فکر همه جایش را کرده بودند؛ رادیوها و تلویزیونهای کشورهای خارجی بیملاحظه، بدون رودربایستی ساختن بمب دستی را به مردم یاد میدادند؛ شعار تجزیهی ایران را در زبانهای اینها قرار دادند؛ حرکت مسلّحانهی داخل خیابانها را با سلاحهای قاچاق ترویج کردند؛ اراذل و اوباششان، جوان دانشجو یا طلبهی بسیجی، یا عنصر انتظامی، یا عنصر بسیجی را در خیابان، جلوی چشم مردم با شکنجه به قتل رساندند و شهید کردند. (۱۷) توجّه کنید تا عظمت ملّت ایران و عظمت انگیزه و ایمانی که در ملّت ایران هست بیشتر روشن بشود. در داخل اراذل و اوباش اینجور حرکت کردند، افراد مغرض آنجور شعار دادند، در خارج هم بعضی از سیاستمدارانِ سطوح بالای دولتی با همین دشمنها عکس یادگاری گرفتند. اینها خیال میکردند کار، تمامشده است. طرّاحی آنها جوری بود که فکر میکردند کار جمهوری اسلامی تمام شده، فکر میکردند میتوانند ملّت ایران را به خدمت بگیرند. احمقها باز هم اشتباه کردند، باز هم ملّت را نشناختند. البتّه ملّت ایران به آنها بیاعتنائی کرد، به فراخوان آنها اعتنائی نکرد. جوانهای متعهّد در خیابانها، در دانشگاهها توانستند کارهای بزرگی انجام بدهند. بسیج دانشجویی، بسیج اقشار در داخل شهرهای کشور، مردم متعهّد و متدیّن، وظایف خودشان را انجام دادند، دشمن را ناکام کردند. نقشهی دشمن باطل شد ولی این هشدار به همه داده شد که از کید دشمن غفلت نکنید؛ از کید دشمن غفلت نکنید!
سعی دشمن این است که جوان ایرانی را ناامید کند. خب مشکلاتی در کشور وجود دارد؛ این مشکلات را مرتّب به رخ جوان ایرانی میکشند. مشکل معیشتی هست، مشکل گرانی هست، مشکل تورّم هست؛ این مشکلات وجود دارد؛ دشمن سعی میکند این مشکلات را ــ که همهی این مشکلات قابل رفع است و انشاءالله رفع خواهد شد به توفیق الهی، به حول و قوّهی الهی ــ ابزاری کند برای خاموش کردن نورِ امید در دل جوانها؛ در حالی که اینها عوارض قابل رفعی هستند. مشکلات نباید امید را تضعیف کند. ما اگر مشکلات را مشاهده میکنیم، باید انگیزهمان تقویت بشود برای پیدا کردن راههای رفع مشکل و کمک به آنهایی که در میدان، در مقابل این مشکلات ایستادهاند و برای رفع آنها دارند تلاش میکنند. البتّه ما مشکلاتی داریم امّا در مقابل آن، پدیدههایی داریم که همه امیدآفرین است. من به جوانهای عزیزمان عرض میکنم که دشمن نمیخواهد بگذارد که ما این پدیدههای امیدآفرین را ببینیم. پدیدههای امیدآفرین بمراتب بیشتر از مشکلات است: پیشرفتهای کشور در عرصهی علم، در عرصهی فنّاوری، در ایجاد زیرساختهای صنعتی و کشاورزی، در ایجاد ساختارهای بسیار مهمّ حمل و نقل، پیشرفتهای کشور در تربیت نیروی انسانی، در کشاندن فعّالیّتهای عمرانی به نقاط دوردست و محروم کشور ــ اینها الان دارد انجام میگیرد ــ در سیاست بینالمللی، در اعتلا و عزّت ملّی، در اقتدار نظامی و دفاعی کشور؛ اینها حقایق امیدزا است؛ دشمن میخواهد ما این حقایق را فراموش کنیم، از یادمان ببریم، جوان ما از اینها مطّلع نشود. این واقعیّتها از آیندهی روشنی خبر میدهد.
وقتی شما راجع به امید صحبت میکنید، بعضی دوست دارند در این امیدواریِ شما با ذکر همین مشکلات خدشه کنند؛ اگر شما از امید صحبت کنید، میگویند شما از واقعیّتها خبر ندارید. چطور ممکن است از واقعیّتها کسی خبر نداشته باشد؟ واقعیّتی که آنها میگویند، همین واقعیّتهای اقتصادی است، همین مشکلات معیشتی است؛ اینها را همه خبر دارند، همه از این رنج میبرند؛ در این شکّی نیست. بعضی برای اینکه امید را در دلها بکشند، اشاره میکنند به اینکه در لایههای اجتماعی، کسانی هستند که دغدغهی دین و ایمان و انقلاب ندارند؛ خب بله، [امّا] مخصوص امروز نیست؛ دههی ۶۰ هم که جبههها آنجور مملو و سرشار از جوانهای مؤمن بود، یک عدّهای در شهرهای بزرگ، در تهران، بیخیال و بیاعتنا راه میرفتند، نه فقط احساس مسئولیّت نمیکردند، مسئولین را مسخره هم میکردند! شما نگاه کنید شرححال شهدا و رزمندهها را؛ اینها وقتی که میآمدند در شهرهای بزرگ ــ بخصوص شهرهای بزرگ ــ احساس دلتنگی میکردند که [این] به خاطر همین پدیده بود. دههی ۶۰، دههی اوّل انقلاب، از این حوادث وجود داشت؛ این جای تعجّب ندارد. امروز هم البتّه هستند کسانی که نه به انقلاب، نه به اسلام و حتّی نه به تعهّد ایرانی پایبند نیستند؛ بله، امّا ملّت ایران اینها نیستند. در زمان خود رسول اکرم هم یک عدّهای عاشق شهادت بودند، مشتاق جهاد بودند، اگر امکانِ رفتن به جبهه نداشتند گریه میکردند، یک عدّهای هم در مدینه بودند که «مَرَدوا عَلَی النِّفاق»؛ (۱۸) قرآن دربارهی آنها میگوید «مَرَدوا عَلَی النِّفاق»، یا یک جای دیگر [میگوید:] «لَئِن لَم یَنتَهِ المُنافِقونَ وَ الَّذینَ فی قُلوبِهِم مَرَضٌ وَ المُرجِفونَ فِی المَدینَه»؛ (۱۹) در خود مدینهی پیغمبر، کسانی بودند که قرآن از آنها به «مُرجِفون» تعبیر میکند؛ شایعهپراکنان، ترسپراکنان، تردیدپراکنان، شبههپراکنان؛ در زمان پیغمبر! تازه در زمان پیغمبر نه اینترنت بود، نه شبکههای اجتماعی بودند، نه اینهمه تلویزیون بود. امروز با وجود همهی این دستگاهها، شما نگاه کنید ببینید جوان ایرانی چه عظمتی از خود نشان میدهد!
ما امروز در سرتاسر کشور، هزاران هستهی مقاومت در مساجد و در هیئتها داریم؛ از این هستههای مقاومت، جوانهایی برمیخیزند به عنوان مدافع حرم، جوانهایی برمیخیزند به عنوان مدافع امنیّت، جوانهایی برمیخیزند به عنوان بسیجی دانشجو.
نقطهی امیدآفرین این است که در این تلاش همهجانبهی دشمن، شما میبینید در چنین شرایطی که دشمن شمشیر را از رو بسته، دانشجوی انقلابی در فلان دانشگاه فحش ناموسی میشنود، از میدان خارج نمیشود؛ طلبهی بسیجی زیر شکنجه به شهادت میرسد، حاضر نیست حرفی را که دشمن میخواهد بر زبان جاری کند. مجاهدان فداکار، مدافعان حرم، فعّالان سختکوش جهاد تبیین، گروههای کمک مؤمنانه، اردوهای جهادی، اینها همه جوانهای این کشورند. با وجود اینترنت، با وجود شبکههای اجتماعی، با وجود اینهمه لغزشگاهها، جوانهای ما در این راه دارند حرکت میکنند. گاهی اوقات شما میبینید از یک روستا یک شخصیّت منوّر و نورانی برمیخیزد؛ از یک روستای اطراف شهریار یک جوان فداکار و نورانی مثل مصطفیٰ صدرزاده به وجود میآید. ما از این مصطفیٰهای صدرزاده در تمام سرتاسر کشور بسیار داریم، هزاران داریم؛ اینها همه امیدبخش است. ما همه وظیفه داریم؛ نخبگان وظیفه دارند؛ هستههای انقلابی وظیفه دارند؛ فعّالان دانشگاهی، فعّالان حوزوی، صاحبان جایگاههای اجتماعی بویژه کسانی که حرف آنها به گوش مردم میرسد، مردم حرف آنها را میشنوند، اینها وظیفه دارند؛ وظیفه این است که ایمانها را تقویت کنند، امیدها را تقویت کنند، شبههها را برطرف کنند، شیوههای دشمن در شبههآفرینی و یأسآفرینی را خنثی کنند.
و من به شما عرض بکنم یکی از این شیوهها بدبین کردن جوانان به مسئولان کشور، به حرکت کشور، به حرکت سیاسی کشور، به حرکت اقتصادی کشور و بدبین کردن افراد به یکدیگر است؛ این از شیوههای دشمن است؛ با این مقابله کنید. یکی از شیوههای دشمن هم بدبین کردن به انتخابات است که من دربارهی انتخابات آخر سال انشاءالله اگر زنده بودم و توفیق داشتم بعداً عرایضی خواهم کرد. اینجا همین اندازه بگویم که این انتخابات، انتخابات بسیار مهمّی است و دشمن از همین حالا توپخانههای خودش را به طرف این انتخابات روشن کرده، مشغول بمبارانِ انتخاباتی است که هنوز حدّاقل نُه ماه فاصله داریم تا آن انتخابات. باید انشاءالله ملّت ایران، جوانان عزیز این بیداری را، این هشیاری را، این انگیزه را، این ایمان و امید را روزبهروز افزایش بدهند و دشمن را ناکام کنند.
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، رحمت خود، برکت خود، هدایت خود و پیروزی کامل را به این ملّت عنایت بفرما. پروردگارا! روح مطهّر امام بزرگوار را با پیغمبر محشور کن. پروردگارا! ما را جزو سربازان امام زمان قرار بده. پروردگارا! قلب مقدّس آن بزرگوار را از ما راضی کن؛ دعای امام زمان را شامل حال ما، بخصوص شامل حال جوانان ما قرار بده. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد مشکلات کشور را به دستِ عزم و اراده و همّت مسئولان برطرف بفرما.
والسّلام علیکم و رحمه الله و برکاته
(۱ در ابتدای این مراسم، حجّتالاسلام والمسلمین سیّدحسن خمینی (تولیت حرم امام خمینی) مطالبی بیان کرد.
خبرگزاری مهر-گروه هنر-زهرا منصوری: درست در همین سالهایی که سینمای ایران بهواسطه قهر مخاطبان سایه سنگین رکود حاکم بر گیشهها را تجربه میکند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه بهواسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.
«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریانساز در دنیای جدید محسوب میشود و به همین دلیل دیگر بهسختی میتوان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.
به همین منظور سرویس هنر خبرگزاری مهر قصد دارد با سرفصل ثابت «هر هفته یک فیلم کوتاه در مهر» به معرفی بخشی از تولیدات «سینمای کوتاه ایران» در قالب گفتگو با عوامل این آثار بپردازد.
فیلم کوتاه «پر ویز» بیست و ششمین فیلمکوتاهی است که در قالب این سلسله گفتگو میزبان کارگردانش بودیم.
«پر ویز» ایده و اجرایی غیرمنتظره دارد و آن فضای خالی میان دو بخش «پر» و «ویز» در نام فیلم هم تعمدی و برگرفته از همین ایده است؛ ماجرای مردی که با مگسها همذاتپنداری میکند!
آنچه میخوانید حاصل گفتگوی خبرگزاری مهر با پیمان فخرایی نویسنده و کارگردان و شایان رسولی بازیگر اصلی فیلم کوتاه «پر ویز» است. دو هنرمند دهه هفتادی که از همین اولین تجربهشان میتوان آنها را از استعدادهای بالقوه سینمای ایران بهحساب آورد.
* اولین نکتهای که در مواجهه با فیلم کوتاه «پر ویز» توجهبرانگیز است، ایده جذاب و غیرمنتظره آن است. واقعاً چه شد که چنین ایدهای به ذهنتان رسید؟
پیمان فخرایی: شروع شکلگیری این ایده در ذهنم مربوط به زمانی میشود که من در کافه و رستوران کار میکردم و در آن فضا نشستن مگسها روی غذاها یکی از خطوط قرمز به حساب میآید. همیشه برایم سوال بود که خب چرا نباید مگس وارد اینجا بشود؟ خب ما گرسنهمان میشود و شاید او هم گرسنه بشود! (خنده جمع)
به خودم میگفتم مایی که بهترین غذاها را میخوریم و خوب میپوشیم، این اندازه احساس تنهایی میکنیم و به ما فشار میآید، ببین به یک مگس چقدر فشار میتواند وارد شود! آنهم مگسی که هیچکدام ما دوستش هم نداریم!
از طرف دیگر احساس میکنم «تنهایی» دغدغه همه آدمهاست. اینکه همه ما تنها به دنیا میآییم و تنها هم میمیریم، دغدغه من هم بود. به خودم میگفتم مایی که بهترین غذاها را میخوریم و خوب میپوشیم، این اندازه احساس تنهایی میکنیم و به ما فشار میآید، ببین به یک مگس چقدر فشار میتواند وارد شود! آنهم مگسی که هیچکدام ما دوستش هم نداریم.
از همینجا این ایده در ذهنم شکل کرد و وقتی کمی پژوهش کردم به یک فکت عملی درباره مگسها دست پیدا کردم. مگسها دو ماه طول میکشد تا به دنیا بیاید اما نهایتاً سه ماه زندگی میکنند! از هر زاویهای که حساب کنید، اینگونه میشود که گویی هیچ مگسی نمیتواند والدین خودش را هم ببیند. پس به این نتیجه رسیدم که احتمالاً آنها خیلی تنهاتر از ما هستند. از دل همین فکرها بود که ایده فیلم «پر ویز» شکل گرفت که در واقعاً تشکیل شده از دو بخش «پر» و «ویز» است.
* اتفاقاً پیشتر و در زمان اکران فیلم در جشنواره فیلم کوتاه تهران، کنجکاو بودم که چرا در اخبار مرتبط با فیلم همیشه این فاصلهگذاری در عنوان رعایت میشود و وقتی فیلم را دیدم متوجه این ایده شدم! کمی بیشتر درباره آن «تنهایی آدمها» که دغدغه اصلیتان بود توضیح میدهید.
فخرایی: تنهایی شاید برای هر فردی معنایی متفاوت داشته باشد. اینکه ما در این جلسه حضور داریم و در حال گفتگو هستیم، هر کدام دلمان میخواهد که دیگری ما را ببیند. هر قدمی که در زندگی برمیداریم بهگونهای انگار میخواهیم اعلام حضور کنیم و دیده شویم. میخواهیم دیگران ما را جدی بگیرند. هر چه هم بیشتر دست و پا میزنیم، گویی بیشتر داریم به خودمان ثابت میکنیم که ببین چقدر تنها هستی. آرامآرام متوجه میشویم که اگر خانوادهمان نباشد چقدر تنهاییم. احساسم این است که هر قدم در زندگی پیش میرویم، بیشتر این تنهایی را درک میکنیم تا جایی که بالاخره آن را بپذیریم.
* بهخصوص در دوران جدید که حتی با وجود ابزارهای ارتباطی جدید، ما همچنان داریم تنها و تنهاتر میشویم.
فخرایی: به نظرم همه ما داریم تلاش میکنیم با همه ابزارها تنهاییهایمان را برای خودمان جذابتر کنیم. انگار فهمیدهایم که تنهاییم و حالا میخواهیم فضای ایران تنهایی را برای خودمان جالب کنیم. اما هر چه بیشتر همهاش میزنیم، بدتر میشود! نوع بشر بالغبر دو میلیون و ۶۰۰ هزار سال است که با ابزارهای مختلف زندگی کرده اما همواره با همین الگوریتم فکر کردهاند که امروز ما فکر میکنیم. گاهی مثل ما شرقیها خواستهایم حفره تنهایی را با «عشق» پرکنیم و عدهای هم در غرب تلاش کردند با «حقیقت» این حفره را پر کنند.
فارغ از همه اینها معتقدم این زخمی که هر کس دوایی برای آن پیدا میکند، مصداق همان «تنهایی» است. این همان تنهایی است که در ظرف ایده فیلم «پر ویز» وجود داشت و شخصاً نخواستیم چیزی را از بیرون به فیلم تحمیل کنیم.
* این فیلم چندمین تجربه فیلمسازی شما بود؟
فخرایی: اولین فیلمم بود.
شایان رسولی: البته تجربه تئاتری پیش از آن داشتهایم و از سال ۹۱ کار تئاتر کردهایم.
* چه خوب که در اولین تجربه به چنین کیفیتی در کارگردانی و اجرا رسیدهاید. اما میخواهم کمی درباره فرآیندی که به خلق این فضای کمی کمدی و کمی فانتزی منتهی شد صحبت کنیم. جنس فیلم بهگونهای نیست که بهراحتی بتوانی از آن عبور کنی و به گونهای انگار مصداق این جمله است که «تراژدی وقتی از حد بگذرد، کمدی خلق میشود!» چقدر در مراحل ساخت فیلم نسبت به این تراژدی اشراف داشتید و چقدر باید انتخاب لحن کمدی را از سر تعمدتان برای مواجهه با این تراژدی بدانیم؟
فخرایی: اصل قالب طنز این روایت از همان فضای چلوکبابی میآید. اگر قصه را مثلاً به فضای یک کافیشاپ بالاشهری میبردیم، احتمالاً فضای آنجا طنزی را که برای این روایت نیاز داشتم به من نمیداد. چخوف جایی میگوید اگر شما لباس یک سرهنگ را بپوشید، ناخودآگاه در رفتار خود سفت و جدی میشوید. دیگر لازم نیست خیلی فکر کنی که سرهنگ چگونه رفتار میکند. در رفتار روزمرهمان هم این را تجربه کردهایم. وقتی کت و شلوار میپوشیم به گونهای رفتار میکنیم و وقتی با زیرپوش و رکابی داخل منزل ولو شدهایم، طور دیگری رفتار میکنیم! درباره فیلم هم طبیعتاً این فضای چلوکبابی بود که خیلی از جزییات را با خود آورد. طبیعتاً در چنین فضایی اینها به هم نمیگویند: «پرویزجان زیر گاز را روشن کن!» طبیعتاً با ادبیاتی صحبت میکنند که ما خیلی رعایتشده در فیلم از آن استفاده کردهایم!
* باز خوب است که رعایت کردید و این شد! (خنده جمع)
فخرایی: بالاخره تلاشمان را کردیم که گفتگوها در آن فضا واقعی و باورپذیر باشد!
* ابتدا اشاره کردید ایده فیلم در زمان کار کردن خودتان در رستوران به ذهنتان خطور کرد؛ هنوز هم در همین فضا شاغل هستید؟
فخرایی: نه. تا حدود ۴ سال پیش در این فضا کار میکردم. فعالیت هنریام را هم که شروع کرده بودم چندسالی در کنار در رستوران هم کار میکردم.
* کار در این فضا میتواند تجربه جذابی باشد.
فخرایی: هر کار دیگری غیر از کار هنری را اگر تجربه کرده باشید، به کار هنریتان کمک میکند.
رسولی: ۴ یا ۵ سال پیش بود که پیمان این ایده را با من مطرح کرد، اینکه یک فردی با مگس ارتباط احساسی برقرار میکند! در همان مرحله اول آنقدر این ایده رادیکال بود که واقعیت این است من را هم قلقلک داد و مدام با خودم میگفتم اگر روی این ایده کار کنیم میتواند خروجی جالبی داشته باشد
* کمااینکه در این فیلم هم کاملاً مشهود است که کارگردان این فضا را میشناسد و دوربین غریبه و سرگردان نیست. آقای رسولی شما کمی از ورودتان به این کار بگویید و اینکه اساساً چه شد که چنین نقش عجیبی را پذیرفتید؟
رسولی: حدود ۴ یا ۵ سال پیش بود که پیمان این ایده را با من مطرح کرد، اینکه یک فردی با مگس ارتباط احساسی برقرار میکند! در همان مرحله اول آنقدر این ایده رادیکال بود که واقعیت این است من را هم قلقلک داد و مدام با خودم میگفتم اگر روی این ایده کار کنیم میتواند خروجی جالبی داشته باشد. پیمان از همان موقع میگفت من برای این نقش به تو فکر میکنم! در نگارش فیلمنامه هم فکر میکنم شناختی که پیمان از من داشت، خیلی به شکلگیری این شخصیت کمک کرد.
* چه ویژگیای در شایان رسولی بود که از همان مرحله اول به او فکر میکردید؟
فخرایی: واقعیت این است که ما در سالهای دوستیمان، لحظههایی را از یکدیگر دیدهایم که با افراد دیگر تجربهشان نکردهایم! ما بدترین روزها و لحظههای زندگی یکدیگر را درک کردهایم. اوج هقهق گریههایمان را دیدهام. نقطه ضعفهای یکدیگر را هم به خوبی میشناسیم. همین سکانس آخری که در فیلم میبنید، یک بار، یک روز زودتر ضبط کرده بودیم. همه گروه هم از اجرای شایان بهشدت راضی بودند. فقط من و خود شایان میدانستیم که این اجرا، تمام توان شایان نبود. ما انتظار ۱۰۰ داشتیم و شب اول او فقط ۳۰ درصد خودش بود!
رسولی: واقعاً هم صحنه سخت و مهمی در فیلم بود و اگر این صحنه به درستی اجرا نمیشد به کار آسیب میزد.
فخرایی: این نکته را هم مدنظر داشته باشید که فیلم بسیار لوباجت و کمهزینه ساخته شده است.
* همین که لوکیشن بیرونی داشتید عجیب بود، غالب فیلمهای کوتاه به دلیل هزینه در فضای بسته باقی میمانند!
فخرایی: کل این فیلم را ما در دو روز و نیم ساختیم. پلان آخری که در فیلم میبینید، من خودم پشت فرمان موتور بودم، فیلمبردار را با کمربند پشت خودم بسته بودم و از طریق آینه بغل شایان را میدیدم که پشتمان میدوید! در چنین شرایطی، سکانسی که در فیلم میبینید، سومین برداشتمان بود. لحظهای که اتفاق افتاد، گریه کردم و گفتم دقیقاً همین را میخواستم.
* کمی از سکانس سوگواری کاراکتر بر مزار مگسها میگویید. یکی از سکانسهای تأثیرگذار فیلم بود.
فخرایی: در این فیلم سه بار شاهد پخش روایتهایی درباره مگس هستیم. در همان ۳۰ ثانیه اول گویی کل داستان فیلم را از رادیو میشنویم…
* اصلاً پلان آخر در ارجاع به همان دیالوگ ابتدایی فیلم قابل تفسیر و تعبیر میشود.
فخرایی: دقیقاً. در ابتدای فیلم میشنویم که مگسها تنها هستند. در نوبت دوم در میانه فیلم میشنویم که مگسها تنها به دنیا میآیند و تنها هم میمیرند و در میان این دو مقطع هم تلاش میکنند خانواده خود را پیدا کنند اما عموماً موفق نمیشوند. در همین نوبت مسئله خودکشی مگسها هم مطرح میشود. در نوبت سوم است که میشنویم مگسها زمانی خودکشی میکنند که مطمئن میشوند هیچیک از اعضای خانواده خود را پیدا نخواهند کرد و بهطور قطع برای همیشه تنها میمانند! حالا تصور کنید کاراکتر پرویز دارد برای این مگسها که دست به خودکشی میزنند، سوگواری میکند. انگار پرویز به این مگسها میگوید من حواسم به شما هست، شما را میبنیم و شما برای من مهم هستید.
رسولی: احساس میکنم کمدی ماجرا از همین احساسها بیرون میآید. چرا واقعاً کسی باید برای مگسی که مرده است، سوگواری کند؟
* یکی از نکات مهم که در بازی شما هم به درستی رعایت شده بود، این است که تمام این موقعیتهای بهظاهر کمیک، کاملاً جدی اجرا شده است. شاید اگر حتی اندکی به سمت بازی کاریکاتوری و کمدی میرفتی، فضایی که الان فیلم دارد را شاهد نبودیم.
رسولی: از ابتدا با پیمان این صحبت را کرده بودیم که بههیچوجه نباید به سمت کمدی بازی کردن برویم. بهخصوص که فضای گروتسک داستان این ظرفیت را داشت. از همان ابتدا میدانستیم که هر چقدر در اجرا جدیتر باشیم، خروجی موفقتری میتوانیم داشته باشیم.
* شما هم تا پیش از این فیلم تنها تجربه تئاتر داشتید؟
رسولی: بله. این اولین تجربه بازی من مقابل دوربین است. احساس میکردیم این کاراکتر هرچقدر جدیتر باشد، باورپذیرتر میشود. در شرایط معمولی کسی که عاشق مگسها شده است، احتمال اسکیزوفرنی و بیماری روانی دارد! من اما سعی کردم در اجرای این نقش، وجود چنین کاراکتری را برای مخاطب باورپذیر کنم.
فخرایی: همیشه زمانی غذای شما خراب میشود که اصرار دارید چاشنیهای مختلف را به آن اضافه کنید. هیچوقت هیچ غذایی به دلیل کم بودن چاشنیها خراب نمیشود، شاید بیرنگ و لعاب و کممزه شود، اما خراب نمیشود. با زیادهروی اما غذای شما بد میشود. در هنر هم همینگونه است
* یکی از ویژگیهای فیلم شما در قیاس با دیگر فیلمسازان کوتاه، تمرکز ویژه شما روی یک «فرد» است و خیلی اصراری نداشتهاید برای رسیدن به گزارههایی درباره «دیگران» و یا «جامعه»، نشانه گذاری خاصی در فیلم داشته باشید. همه چیز در حاشیه روایت قرار دارد و گویی خود این فرد برای شما موضوعیت داشته، حفظ این مرز چقدر آگاهانه اتفاق افتاده است؟
فخرایی: به نظرم همواره این ایده است که دست ما را میگیرد و با خود میبرد. ما در طول ساخت این فیلم هیچ چیزی را نمیخواستم به مخاطبم تحمیل کنم. من معتقدم پروسه «تولید» یک فیلم باید کاملاً منطقی و مبتنیبر برنامهریزی باشد، اما پروسه «خلق»، اگر منطقی باشد، دیگر نمیتوان نام «هنر» روی آن گذاشت.
* چه تفکیک دقیقی میان دو مفهوم «تولید» و «خلق» داشتید.
فخرایی: ما اگر بخواهیم با منطق چیزی را خلق کنیم، در واقع داریم آن را گزارش میکنیم. اصلاً منظورم این نیست که گزارش دادن امری نامطلوب است، بحثم برسر دو ماهیت متفاوت است. همانطور که شما در گزارش دادن هم خیلی نمیتوانید احساساتی برخورد کنید. درباره خلق ایده «پر ویز» هم معتقدم ذات این ایده، چنین ویژگیهایی را که به آن اشاره کردید، میطلبید. ذات ایده اینگونه بود که باید همین اندازه عمیق به ماجرای «تنهایی» میپرداختم و آنرا در قالب حساب و کتاب، تبدیل به یک برچسب نمیکردم. جدیداً به این نکته رسیدهام که ما معمولاً آن جایی یک چیز را خراب میکنیم که مدام میخواهیم چیزی به آن اضافه کنیم.
اشاره کردم که من آشپزی هم دوست دارم و در آشپزی هم همینگونه است. همیشه زمانی غذای شما خراب میشود که اصرار دارید چاشنیهای مختلف را به آن اضافه کنید. هیچوقت هیچ غذایی به دلیل کم بودن چاشنیها خراب نمیشود، شاید بیرنگ و لعاب و کممزه شود، اما خراب نمیشود. با زیادهروی اما غذای شما بد میشود. در هنر هم همینگونه است و هر گاه تصمیم بگیرید چیزی را به مخاطب خود بهصورت اضافه تحمیل کنید، محصول نهایی را خراب کردهاید. بهتر است اجازه دهیم همه چیز بهصورت ارگانیک در فیلم شکل بگیرد.
* اشاره کردیم موقعیتی که کاراکتر اصلی شما دارد، در واقعیت امر بهشدت تراژیک است و میدانیم که قصههای تلخ و روایتهای تراژیک در فضای سینمای کوتاه امروز ایران، بیشتر خریدار دارد و احتمالاً در فضای جشنوارهای هم بیشتر آنها را تحویل میگیرند. بهعنوان یک فیلماولی وسوسه نشدید به جای این فضای فانتزی و کمدی، برای طرح همین دغدغه سراغ یک فضای تلخ و تراژیک بروید؟
فخرایی: اگر میخواستم روی این تلخی تمرکز کنم، گویی درباره ایدهام نتیجهگیری هم کردهام و از پیش آن را تلخ دانستهام. این مصداق همان تحمیل کردن به مخاطب است که پیشتر به آن اشاره کردم.
رسولی: چیزی شبیه همان آشپزی است که به افراد مختلف اجازه میدهد هر کدام طعم و مزه مدنظر خودشان را از غذا تجربه کنند. اگر فیلمساز میخواست آنچه خودش فکر میکند را در فیلم ضریب بدهد، دیگر شاهد دیدگاههای متنوع درباره فیلم نبودیم. در وضعیت فعلی هر مخاطبی براساس فیلترهای درونی خودش میتواند با فیلم ارتباط برقرار کند.
فخرایی: اصلاً گیریم من هم فیلمم را تلخ میساختم و پیشپیش میگفتم تنهایی خیلی تلخ است. آن وقت ممکن بود چون شمایی پیدا بشود و بگوید من اتفاقاً خیلی با تنهاییام حال میکنم و خیلی هم باحال است. برای خیلیها همین تنها جرقه حرکت است. از طرفی هم هستند افرادی که معتقدند تنهایی پدرشان را درآورده است. من نمیخواستم قضاوتی در این زمینه داشته باشم و به همین دلیل هم در پلان پایانی کاراکتر هم میخندد و هم گریه میکند.
فخرایی: وقتی خودم را معرفی کردم، ناگهان مستخدم در را باز کرد و با شوق بسیار زیادی گفت: «پر ویز را تو ساختهای؟ خیلی فیلم باحالی بود!» واقعاً همان لحظه اشکم درآمد. اگر من توانسته باشم به چنین مخاطبی بگویم انسان مانند یک مگس تنهاست و او هم با این روایت من حالش خوب شده باشد، واقعاً جایزهام را گرفتهام
* اتفاقاً این نکته بسیار مهم است که در پایان با خوشحالی و یا غم مطلق کاراکتر مواجه نیستیم.
رسولی: اما گویی به یک آزادی رسیده است.
فخرایی: این نوعی بلوغ است. درک هر چیزی از جنس بلوغ است و گویی این کاراکتر هم به مرحلهای میرسد که تنهایی خودش را درک میکند و آن را میپذیرد.
* «پر ویز» تاکنون در جشنوارههای چه عملکردی داشته است؟
فخرایی: واقعیت این است که در زمان جشنواره فیلم کوتاه تهران به دلیل برخی اتفاقات ما تصمیم به انصراف از حضور در جشنواره گرفتیم اما فیلم از سوی جشنواره داوری شد و در ۴ بخش هم به عنوان نامزد دریافت جایزه معرفی شدیم. حضور فیلممان در آن جشنواره خیلی موقعیت کمدی و در عین حال تراژیکی داشت!
رسولی: واقعاً حجم فشارهای عجیب و غریبی را تجربه کردیم.
فخرایی: واقعاً در آن شرایط آنقدر فضا غبارآلود بود که بهراحتی امکان تشخیص درست و غلط وجود نداشت. در آن مقطع آقای آذرپندار بهعنوان دبیر جشنواره هم از ما دعوت کرد و انصافاً هم حرفهای ما را شنید. شرایط عجیبی بود. به تازگی هم پخش جهانی این فیلم را آغاز کردهایم و باید ببینیم در ادامه چه اتفاقاتی برای این فیلم رخ میدهد. البته شاید این ویژگی خیلی هم خوب نباشد اما جشنوارههای خارجی خیلی هم برای من جذاب نیستند. خاطرم هست زمانی که فیلم «پر ویز» برای حضور در جشنواره فیلم کوتاه تهران پذیرفته شد، انتظارش را نداشتم. وقتی به دبیرخانه مراجعه کردیم تا فایل نهایی را تحویل بدهیم، دقایقی منتظر ماندیم و در همین فرصت هر از گاهی اسمی شبیه پرویز در میان هیاهوی آنجا به گوشمان میرسید. اما با خودمان میگفتیم شاید درباره «سوریلند» صحبت میکنند! (میخندد)
سرانجام وقتی نوبتمان شد، آقایی که پشت میز نشسته بود، گفت، واقعاً «پر ویز» را تو ساختهای؟ گفتم بله. گفت همه ما داریم درباره آن صحبت میکنیم، برو طبقه بالا آقای فلانی منتظر توست. طبقه بالا بازهم به ما گفتند برو بالاتر. بازهم گفتند بالاتر تا رسیدیم به اتاق آقای آذرپندار! شخصاً حس خوبی نداشتم و احساس میکردم اگر به دفتر مدیرعامل برویم، صورت خوبی ندارد و انگار میخواهیم امتیاز ویژهای برای خود بگیریم. خداخدا میکردم که این دیدار شکل نگیرد! در آن شلوغی وقتی در اتاق مدیرعامل را زدم، مستخدم دفترشان لای در را باز کرد. از همان لای در وقتی خودم را معرفی کردم، ناگهان مستخدم در را باز کرد و با شوق بسیار زیادی گفت: «پر ویز را تو ساختهای؟ خیلی فیلم باحالی بود!» واقعاً همان لحظه اشکم درآمد.
اگر من توانسته باشم به چنین مخاطبی بگویم انسان مانند یک مگس تنهاست و او هم با این روایت من حالش خوب شده باشد، واقعاً جایزهام را گرفتهام. این دروغ است که بگویم دوست ندارم در جشنواره کن حضور داشته باشم اما معتقدم جایزه اصلیام را در همان دفتر و با واکنش همان مستخدم گرفتم.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی پروژه، فیلم سینمایی «علت مرگ: نامعلوم» به کارگردانی علی زرنگار و تهیهکنندگی مجید برزگر در نخستین حضور خود در فستیوالهای جهانی در بخش «استعداد جدید آسیایی» بیست و پنجمین دوره جشنواره شانگهای چین رقابت میکند و در چهار بخش نامزد دریافت جایزه شده است.
«علت مرگ: نامعلوم» در بخشهای بهترین فیلم (مجید برزگر)، بهترین کارگردانی (علی زرنگار)، بهترین بازیگر نقش اول مرد (علی محمد رادمنش) و بهترین فیلمبرداری (داود ملک حسینی) بخش «استعداد جدید آسیایی» جشنواره نامزد شده است.
همچنین همزمان با اولین حضور جهانی فیلم از پوستر بینالمللی آن با طراحی مجید برزگر رونمایی شد.
جشنواره شانگهای که در رده جشنوارههای الف جهانی است ۹ تا ۱۸ ژوئن (۱۹ تا ۲۸ خرداد) برگزار خواهد شد.
علی زرنگار در کارنامه سینمایی خود نگارش فیلمنامه فیلمهای «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت»، «بدون تاریخ، بدون امضا»، «مغز استخوان» و… را دارد.
در خلاصه داستان «علت مرگ: نامعلوم» آمده است: هشت مسافر پیش از طلوع آفتاب، شهداد را به مقصد کرمان ترک میکنند. میان راه اتفاقی آنها را از رفتن بازمیدارد…
بانیپال شومون، علیرضا ثانیفر، ندا جبراییلی، علیمحمد رادمنش، زکیه بهبهانی، رضا عموزاد، سهیل باوی، سعید رضاییکیا در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند.
عوامل فیلم عبارتند از نویسنده و کارگردان: علی زرنگار، تهیهکننده: مجید برزگر، مجری طرح: پویان صادقی، مدیر فیلمبرداری: داود ملکحسینی، تدوین: حمید نجفیراد، طراحی و ترکیب صدا: سیدعلیرضا علویان، طراح صحنه و لباس: محمدرضا میرزامحمدی، صدابردار: سعید بجنوردی، موسیقی: عیسی حبیبزاده، طراح چهرهپردازی: محمدرضا قومی، رنگآمیزی تصاویر: حمیدرضا فطورهچیان، برنامهریز: سیاوش رمضانلو، امید راد، دستیار اول کارگردان: سیاوش رمضانلو، احسان شیری، عکاس: پیام صادقی، جانشین تهیه کننده: مهدی برزگر، مدیر تولید: محمد جعفری، مدیر روابط عمومی: نغمه دانش آشتیانی.
همزمان با فرارسیدن سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) نماهنگ «۶۰ سالگی» توسط مرکز هنری رسانهای نهضت پیش روی مخاطبان قرار گرفت.
محمدرضا دهستانی کارگردان مستند «ضیاءالدین» که قرار است فردا شب از تلویزیون به پخش برسد در توضیحاتی درباره این مستند به خبرنگار مهر بیان کرد: «ضیاءالدین» درباره زندگی رهبر انقلاب از تولد تا انقلاب سال ۵۷ است. این مستند حقایق کمتر شنیده شدهای از زندگی رهبر انقلاب را به تصویر کشیده است.
وی ادامه داد: سعی کردیم تا جایی که امکان دارد در این مستند تصاویر دیدهنشدهای از زندگی رهبر انقلاب به تصویر بکشیم. بخشی از تصاویر مستند هم پیش از این کمتر دید شدهاند.
دهستانی درباره فضای این مستند و زاویه نگاهش توضیح داد: در این مستند سعی کردم زندگی قرآنی رهبر را روایت کنم و بخشهایی از این زندگی را نشان میدهیم که کمتر روایت شده است. ما علاقمندی و بهرهمندی ایشان از قرآن و نقش ایشان را در ترویج قرآن روایت میکنیم. بخشهایی از تصاویر دیدهنشده مستند هم به جلسات قرآن رهبر انقلاب و دیدارهای ایشان با قاریان مصری و برخی جلسات خصوصی با اینها مربوط میشود. رهبر انقلاب تا زمانیکه انقلاب میشود جلسات مختلف قرآنی داشتهاند و مبارزههایشان همراه با قرآن بوده است.
روایتی از جلسات قرآنی مخفیانه رهبر انقلاب
وی درباره ساختار مستند نیز عنوان کرد: ساختار مستند ترکیبی است؛ هم مصاحبه محور است و هم بخشهایی بازسازی و تصویربرداری دارد. مستند بیشتر از تصاویر آرشیوی بهره گرفته است و مصاحبه زیر متن آنها قرار گرفته است. مصاحبهها با کسانی که با آقا حشر و نشر داشتهاند، انجام شده است.
وی اضافه کرد: در بخشی هم به دوران مبارزههای ایشان و جلسات قرآنی که با محوریت ایشان در مشهد در مسجد کرامت و مسجد امام حسن (ع) برگزار میشد، پرداختم. مسجدی هم در بازار مشهد بوده است که حضرت آقا مخفیانه جلسات قرآن برگزار میکردند و خلال آنها مباحث سیاسی و اجتماعی روز را هم مطرح میکردند که بخشی از اینها به صورت بازسازی آمده است. این جلسات زمینه ساز مبارزات انقلابی ایشان بوده است.
این مستندساز درباره زمان پخش اثر بیان کرد: این مستند به مناسبت ارتحال امام خمینی (ره) و در سالروز رهبری مقام معظم رهبری، فردا یکشنبه ۱۴ خرداد ساعت ۲۲ از شبکه پنج و دوشنبه ساعت ۲۰ از شبکه افق پخش میشود که زمان آن حدود ۶۱ دقیقه است.
وی درباره روایت اثر بیان کرد: علاقه خودم این بود که صدای رهبر را به عنوان روایت اول شخص داشته باشیم و از سخنان ایشان در تاریخ شفاهیها و سخنرانیها استفاده کنیم. تلاش کردیم صدای زیر متن ایشان را داشته باشیم که بخشی از کار به این شکل پیش رفت اما نریشن سوم شخص هم داریم که علیرضا جهادی راوی آن است.
ضیاءالدین نام مورد علاقه رهبر انقلاب در نوجوانی بود
دهستانی در بخش دیگر درباره عنوان مستند بیان کرد: به دنبال اسمی بودیم که مخاطب را جذب کند و کنجکاو شود. با توجه به تورقی که در پژوهشها داشتم به این رسیدم که حضرت آقا اسم ضیاءالدین را در نوجوانی دوست داشتند و تمایل داشتند که ایشان را به این اسم صدا بزنند.
وی درباره پژوهشهای خود برای این مستند نیز گفت: در مرحله پژوهش و تحقیق برای این مستند، ۲۰ جلد کتاب را تورق و از آنها یادداشت برداری کردم که کتابهایی مانند «شرح اسم» و «خون دلی که لعل شد» از این نمونه کتابها بودند.
دهستانی در پایان گفت: نود درصد این مستند در مشهد روایت میشود چراکه رهبر انقلاب تا مقطع وقوع انقلاب در مشهد حضور داشتند و مبارزهها را از مشهد پیش میبردند. بخشهایی از مستند هم همانطور که گفتم به صورت بازسازی روایت شده است.
مستند «ضیاءالدین» به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا دهستانی و تهیه کنندگی مهدی مطهر در خانه مستند ساخته شده است و یکشنبه و دوشنبه ۱۴ و ۱۵ خرداد روی آنتن تلویزیون میرود.
بیژن میرباقری تهیهکننده و کارگردان سینما که آبانماه سال گذشته برای فیلم تازه خود با عنوان «ناطور» از سازمان سینمایی پروانه نمایش دریافت کرده بود در گفتگو با خبرنگار مهر درباره سرانجام این فیلم برای ورود به چرخه اکران عمومی توضیح داد: همچنان به دلیل وضعیت حاکم بر سینماها تمایلی به اکران این فیلم نداریم. در این وضعیت فیلمهای کمدی بیشتر پسندیده میشوند و به همین دلیل ما هم ترجیح دادهایم برنامهریزی برای اکران «ناطور» را به آینده موکول کنیم.
وی ادامه داد: من بهعنوان کارگردان میدانم که فیلمم مخاطب خاص خود را دارد و به همین دلیل شاید بازه زمانی بعد از شهریورماه و در قالب اکران در گروه «هنروتجربه»، شرایط مناسبتری برای اکران این فیلم باشد.
میرباقری درباره دیگر برنامههای خود هم گفت: در حال حاضر قصدی برای کارگردانی فیلم جدید ندارم اما فیلم دیگری را بهنام «سلیمان» بهعنوان تهیهکننده در دست دارم که کارگردانی آن را محمد اسماعیلی برعهده دارد و این روزها مراحل فنی خود را طی میکند.
وی در پایان اظهار کرد: این فیلم در مرحله صداگذاری است اما برنامهای برای حضور آن در جشنواره نداریم. قصدمان آمادهسازی فیلم برای پخش خارج از کشور است. فیلم «سلیمان» یک کار پلیسی و معمایی است که در داستان آن قتلی به وقوع پیوسته و پلیس بهدنبال حل معمای این قتل است.
در جریان پیروزی انقلاب اسلامی و ورود امام خمینی (ره) به میهن بعد از ۱۵ سال تبعید تا رحلت ایشان، عکسهای بسیاری از امام (ره) توسط عکاسها ثبت شده است.