مجتبی عسگری: از کودکی در تکایا اذان میگفتم
مجتبی عسگری (خواننده موسیقی ایرانی) که در اجرای اکسترال «سوگ شفق» روای نقش امام حسین (ع) بود، بر این باور است، ایجاد بستر برای تولیدات انبوه و کیفی در زمینه کارهای آیینی نیازمند فرهنگسازی است.
مجتبی عسگری (خواننده موسیقی ایرانی) که در اجرای اکسترال «سوگ شفق» روای نقش امام حسین (ع) بود، بر این باور است، ایجاد بستر برای تولیدات انبوه و کیفی در زمینه کارهای آیینی نیازمند فرهنگسازی است.
سینماپرس: مدیرعامل بنیاد فرهنگی هنری رودکی در تشریح تازهترین فعالیتهای این مجموعه ضمن اشاره به روند حمایتی از اجراهای هنری در مجموعههای تابعه به برخی از حاشیههای اخیر ارکسترها واکنش نشان داد.
به گزارش سینماپرس، به طور حتم هرگاه صحبت از فعالیتهای فرهنگی هنری میشود، بیتردید جایگاه مجموعهای چون بنیاد فرهنگی هنری رودکی از اهمیت بهسزایی برخوردار است. مجموعهای که فعالیتهایش در ابعاد مثبت و منفی متعددی قابل بررسی و توجه است. چارچوبی که در همه ادوار مدیریتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از جایگاه مهم و استراتژیکی برخوردار بوده است.
جایگاهی بسیار مهم که با وجود مجموعههایی چون تالار وحدت، تالار رودکی، برج آزادی، تالار حافظ، فرهنگسرای نیاوران، تالار فردوسی، مرکز آموزشها، ارکستر سمفونیک تهران، ارکستر ملی میتواند برای بسیاری از هنرمندان تبدیل به نقطهای مهم و دارای اهمیت در کارنامه فعالیتهایشان به حساب آید. طبیعتاً فعالیت در چنین مجموعهای به خودی خود حاشیهها و پیچیدگیهایی دارد که قطعاً مدیریت بر آن نیز حساستر و مهمتر میشود.
اتفاقاً در همین چارچوبها و لابیرنت پیچیده مدیریتی است که هر اهل رسانهای را کنجکاو میکند تا با دقت و تحلیل بیشتری روی فعالیتهای بنیاد فرهنگی هنری رودکی متمرکز شود. شرایطی که حضور در این مسیر رسانهای دربرگیرنده چالشهای فراوانی است که پرداخت منصفانه و کارشناسانه به هر یک میتواند دورنمای مفیدی را برای مدیریت در این مجموعههای مهم ترسیم کند. فضایی که اگر وارد بازیهای سیاسی رایج در این زمینه نشود قطعاً متضمن ایجاد فضایی پرنشاط و موثر برای ارائه و اجرای هرچه بیحاشیهتر آثار فرهنگی هنری به ویژه در حوزههای تئاتر، موسیقی و هنرهای تجسمی خواهد شد. مسیری که در برخی مقاطع موجب آغاز قصههای پرحاشیهای شده و قطعاً مخاطبان و هنرمندان مهمترین ارکانی بودند که تحت تاثیر پالسهای مثبت و منفی این حاشیهها قرار گرفتهاند.
در این شرایط همان گونه که قبلاً هم اشاره شد، استراتژی مدیریتی چنین مجموعههایی است که میتواند در کانون توجهات قرار گیرد. فرآیندی پرچالش و پرمسأله که در طول سالهای گذشته نشان داده که مدیریت چنین مجموعههایی، روزهای راحتی را نگذرانده و با چالشها، پرسشها و مطالباتی روبرو است که عبور و گذر از آنها بسته به استراتژی «عبور از بحران مورد نظر مدیر» دربرگیرنده نکات جالب توجهی است که تاریخ قطعاً بهترین قاضی برای ارزیابی این نوع عملکرد خواهد بود. آنچنان که علیاصغر امیرنیا، حسین پارسایی، حسین سیفی، بهرام جمالی، علیاکبر صفیپور و مهدی افضلی به عنوان مدیران ادوار گذشته بنیاد رودکی هرکدام قصهها و روایتهایی از حضورشان در مسند مدیریت این مجموعه استراتژیک دارند که شنیدن آنها در قالب یک مستند تاریخ شفاهی خالی از لطف نیست.
فرآیندی که از زمستان سال ۱۴۰۱ به مدیر جوانی به نام مهدی سالم رسیده که اگرچه خاستگاه اولیه مدیریتیاش در عرصه فرهنگ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده اما به واسطه حضور در اغلب مجموعههای فرهنگی هنری مهم از جمله حوزه هنری، سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و سازمان صدا و سیما و سایر مجموعههای استراتژیک اکنون وارد مرحلهای شده که میتواند برای او دربرگیرنده تجربههای تلخ و شیرین متعددی باشد. فرآیندی که براساس آنچه در بخش اول گفتگوی رسانهای خود با گروه هنر خبرگزاری مهر به آن اشاره داشت، چندان هم آسان نبوده و قطعاً مشتمل بر تجربههایی است که کتاب خاطرات ذهن مهدی سالم، آنها را فراموش نخواهد کرد.
مهدی سالم مدیرعامل بنیاد فرهنگی هنری رودکی در بخش اول اولین مصاحبه رسانهای خود که چندی پیش بامهر انجام شد، تلاش کرد تا ضمن ارائه گزارشی از آنچه در دوره مدیریتیاش بر این مجموعه تاکنون انجام گرفته، به پرسشهایی پیرامون اتفاقات و حاشیههای اخیر این مجموعه نیز پاسخ دهد.
در این راستا نحوه حمایت بنیاد فرهنگی هنری رودکی در حوزه هنرهای نمایشی به ویژه آثار نمایشی پر پروداکشن، نحوه فعالیت و نوبتدهی تالار حافظ به گروههای نمایشی، مدیریت حواشی حاکم بر رویدادهای موسیقایی و نمایشی، موضوع واگذاری مدیریت فرهنگسرای نیاوران به صندوق اعتباری هنر، نحوه تعاملات و تعارضات موجود فعالیتهای بنیاد فرهنگی هنری رودکی و معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بررسی ساختار مدیریتی ارکسترهای دولتی، تفاوتهای مدیریتی در سازمان صدا و سیما و بنیاد رودکی از جمله نکاتی بود که در بخش اول مصاحبه گروه هنر خبرگزاری مهر با مدیرعامل بنیاد فرهنگی هنری رودکی به آن اشاره شد.
موضوعاتی که پرداخت جزئی به هر یک از این موارد میتواند دربرگیرنده اما و اگرهای متعددی باشد که میبایست در فواصل زمانی مختلف در قالب یک بسته کارشناسی شده مورد واکاوی و بررسی قرار گیرد.
وی در بخش دوم و پایانی گفتگوی مشروح خود ضمن ارائه توضیحاتی درباره برخی حواشی پیش آمده ارکسترها به دیگر پرسشهای خبرنگار مهر درباره سایر فعالیتهای بنیاد پاسخ داد که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
*یکی از نکات مهمی که برای برگزاری کنسرت در تالار وحدت مطرح میشود، بحث مهم افزایش و میزان بالای اجارهبهای این مجموعه است که باعث شده بسیاری از گروههایی که در حوزه موسیقی و تئاتر مشغول فعالیت بوده و آثارشان قابلیت و ظرفیت اجرا در چنین مکانی را دارند، قادر به برگزاری کنسرت یا حتی اجرای نمایش در این مکان به دلیل متوازن نبودن دخل و خرجها نباشند. موضوعی که در ادوار گذشته مدیریتی تالار وحدت هم مطرح میشد و میتوانست با شرایط معتدلتری میزبان گروهها و تهیهکنندگانی باشد که با در نظر گرفتن محتوای آثارشان میتوانستند در تالار وحدت میزبان مخاطبان بوده و حتی در حوزههای مارکتینگ هم به درآمدزایی امیدوار باشند. شرایطی که اکنون به نظر میآید به دلیل اجارهبهای سنگین تالار وحدت آنچنان برای تهیهکنندگان به صرفه نیست.
– ببینید اولین نکته این است که شما باید ماهیت بنیاد رودکی را به عنوان یک نهاد عمومی غیر دولتی بررسی کنید. نهادی که باید بتواند هزینههای خودش را تامین کند. از طرف دیگر واقعاً هزینهای که در بنیاد رودکی خصوصاً برای تالار وحدت دریافت میشود کمتر از هزینههای مجموعه است. یعنی اینکه شما اصطلاحاً وقتی چراغ مجموعه را روشن میکنید، تا پایان یک اجرا، مجموع هزینهها کمتر از مبلغ دریافتی از گروه است و این یعنی اینکه بنیاد در واقع به هنرمندان به نحوی یارانه میدهد.
یکی از مهمترین مشکلاتی که اکنون برای اجرای برنامه درتالار وحدت وجود دارد، بحث ازدیاد تقاضای اجراهاست. شرایطی که در بخش هنرهای نمایشی منجر شده هم اکنون جدول برنامههای نمایشی تالار وحدت تا پایان امسال به طور کامل پر باشد. متاسفانه در این زمینه، تقاضا زیاد و امکانات محدود است. بنابراین باید مدیریتی در این زمینه انجام پذیرد که بتوانیم به بهترین شکل کارها را برنامهریزی کنیم. به عنوان مثال ما برای موضوع «مباهله» نمایشی را داشتیم که هر کاری کردیم نتوانستیم این اثر نمایشی را در جدول بگنجانیم و ماجرای اجرای این نمایش به سال آینده موکول شد. پس اولین مشکل ما رسیدگی به تقاضاهای زیادی است که میخواهند پس از در ۲ حوزه «موسیقی» و «نمایش» هم مشغول برنامهریزی برای تولید و اجرای آثاری هستیم که بتوانند در قالب پروژههای مشترک اجرا شوند. شرایطی که موجب میشود بچههای موسیقی و تئاتر درگیر پروژههایی از این دست شوند ارائه تقاضا، در زمانی کوتاه تالار وحدت را برای این عزیزان مهیا کنیم. در حالیکه واقعاً چنین شرایطی برای ما میسر نیست و گروههایی که درخواست میدهند، شاید چندین ماه بعد بتوانند در تالار وحدت اجرا داشته باشند.
راجع به هزینهها هم باید بگویم نظر به قول مساعد وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی برای حمایت از گروههای موسیقی که در حوزه موسیقی نواحی ایران فعالیت میکنند، تا به امروز گروهی نبوده که مایل به اجرای در تالار وحدت باشد و ما به این عزیزان تخفیف ۲۰ تا ۵۰ درصدی را ارائه نکنیم. حتی در حوزههای دیگر موسیقی نیز ما تخفیفهایی را برای آن دسته از گروهها و تهیهکنندگانی که در حوزه موسیقی جدی فعالیت ارزندهای میکنند، در نظر گرفتیم.
البته در حوزه موسیقی پاپ هم این توضیح لازم است که بر اساس سیاستهای حاکم بر بنیاد رودکی هنوز برنامهای برای اجرای موسیقی پاپ به آن صورتی که در سالن میلاد نمایشگاه یا برج میلاد یا سالنهایی از این دست برگزار میشود، نداریم. چون شخصیتی را برای تالار وحدت ترسیم کردیم که مخصوص اجراهای ارکسترال و سنتی و گونههای هنریتر موسیقی باشد؛ مگر اینکه در این زمینه با تغییر سیاستی روبهرو شویم.
تا به امروز آنچه برنامهریزی شده، ارائه تخفیف حداکثری برای گروهها و هنرمندانی است که در حوزه موسیقی جدی فعالیت میکنند. حتی ما در حوزه موسیقی ارکسترال هم تخفیفهای بسیار خوبی را برای اجرا در تالار وحدت و همچنین تالار رودکی انجام دادیم که در مجموع در مقایسه با سالنها و تماشاخانههای خصوصی حوالی تالار وحدت قابل مقایسه نیست.
ما در حوزه تئاتر و در همان حوزه نمایشی که شما از آن به عنوان «تئاتر لاکچری» یاد میکنید، تمام تلاشمان را انجام دادیم که سقف دریافت هزینه بلیت با توجه به امکانات تالار وحدت از ۳۵۰ هزار تومان تجاوز نکند و همچنین بخشهایی از سالن را هم با قیمت بسیار نازل عرضه میکنیم تا عموم مردم بتوانند از آثار نمایشی به صحنه رفته در این مجموعه دیدن کنند. آنچه در اینجا صورت میگیرد عمومیسازی با ارائه حداکثر کیفیت است. حتی ما در این حوزه حمایتهای مالی هم از گروههای جوان داشتیم تا بتوانیم بین هنرمندان جوان و حرفهای ارتباطی را برقرار کنیم که فضای مناسبی برای گروهها به وجود آید. در ۲ حوزه «موسیقی» و «نمایش» هم مشغول برنامهریزی برای تولید و اجرای آثاری هستیم که بتوانند در قالب پروژههای مشترک اجرا شوند. شرایطی که موجب میشود بچههای موسیقی و تئاتر درگیر پروژههایی از این دست شوند. ضمن اینکه در مرکز آموزشهای بنیاد رودکی هم فعالیتهای حمایتی زیادی داریم که در مسیر حمایت از جوانها تخفیفهای ۸۰ درصدی و حتی ۱۰۰ درصدی اعمال شده تا عزیزان هنرمند بتوانند در یک مجموعه حرفهای آموزشهای لازم را فرا بگیرند.
* البته که در این بین، ماجرای «تولید» هم میتواند بخش عمدهای از حمایتهای مالی و معنوی بنیاد رودکی را هم پوشش دهد. موضوعی که تا به امروز دربرگیرنده حداقلترینها بوده است.
– اینکه ما هنوز در زمینه تولید فعالیت گستردهای را آغاز نکردیم، یکی از نقایص ماست که آن را میپذیرم. من اعتقاد دارم اگر بتوانیم موتور تولید بنیاد را که چند وقتی است کند شده، دوباره روشن کنیم، قطعاً میتوانیم زمینهساز حضور هنرمندان جوان در عرصههای مختلفی باشیم که حرفهای زیادی برای گفتن دارند. منتها این روند، آمادهسازی میخواهد که باید بتوانیم در این زمینه برنامه ریزیهایی را انجام دهیم.
*حالا که بحث حمایت و در اختیار گذاشتن مجموعههای تحت پوشش بنیاد رودکی شد، آیا بنای این را دارید، پس از مدتها «تالار فردوسی» را دوباره فعال کنید؟ شرایطی که به نظر میآید پس از برگزاری جشنواره تئاتر عروسکی و مطالبه جدی هنرمندان این عرصه برای اختصاص یک سالن ویژه برای اجرای این گونه نمایشی ارزشمند، تالار فردوسی بهترین و مهمترین گزینه برای تحقق چنین مطالبهای توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد.
– من فعلاً راجع به تالار فردوسی اظهار نظر نمیکنم. اما به طور حتم یکی از دغدغههای مهم من از بدو شروع فعالیتم در بنیاد رودکی تا به امروز همین تالار فردوسی بوده است. من هر روز وقتی به بنیاد میآیم، خودم را مورد انتقاد قرار میدهم که چرا هنوز این تالار تعطیل است. خیلی هم از بابت این موضوع ناراحتم. از طرفی هم برای شخصیت و استاد بزرگی چون جناب بهروز غریب پور احترام بسیار ویژهای قائل هستم که به هیچ عنوان دوست ندارم ناراحتی داشته باشد. چرا که میدانم ما در حوزه آثار نمایشی که توسط این استاد بزرگ تئاتر عروسکی روی صحنه رفته یا کم داریم یا اصلاً نداریم.
من بر این باورم اگر بتوانیم در حوزه تئاتر عروسکی وارد شویم، قطعاً این بخش تبدیل به یکی از بخشهای جذاب فعالیتهای بنیاد رودکی میشود. من رفقای زیادی در حوزه تئاتر عروسکی دارم که در سازمان صدا و سیما هم با آنها افتخار همکاری داشتم. بنابراین خیلی دلم میخواهد در این زمینه فعالیت کنم اما برای تحقق چنین شرایطی نیازمند فراغ بال بیشتری هستم و چون اکنون بنیاد رودکی با چالشهای دیگری همراه هست موضوع تالار فردوسی هنوز در نوبت بررسی و تدبیر است. اما به طور حتم برای این مجموعه هم تدابیری برنامهریزی شده که به زودی جزییات آن اعلام میشود.
*البته من این انتقاد را هم لازم است مطرح کنم که چرا از پس فعالیتهایی که شما به آن اشاره میکنید و وقت شما را هم گرفته، هیچ گزارش آماری از سوی بنیاد رودکی برای روشن شدن اذهان عمومی و رسانه پیرامون همین فعالیتهای زیادی که اشاره داشتید، منتشر نمیشود. موضوعی که فارغ از بایدها و نبایدهایی که در آن مطرح میشود، میتواند دربرگیرنده اتفاقات موثری در حوزه انعکاس فعالیتهای بنیاد فرهنگی هنری رودکی باشد. موضوعی که نه تنها در این دوره، بلکه در دورههای پیشین مدیریت بنیاد نیز اهمیتی به آن داده نشده و شرایط مبهمی را فراهم ساخته که بهتر است درباره آن به پاسخ روشنی برسیم.
– من بر عکس آنچه شما فکر میکنید، اصلاً قائل به پنهان کاری در حوزه آمار نیستم. چرا که اولاً رشته تحصیلی خودم آمار بوده و خیلی هم با این کلید واژه مانوس هستم.
اتفاقاً دوست دارم از این به بعد نسبت به ارائه هفتگی آمار فعالیتها، گزارشهایی را به صورت رسانهای آماده و منتشر کنیم. حتی من همین لحظه هم میتوانم به شما گزارش آماری از فعالیتهای بنیاد در تمامی زیر مجموعهها را اعلام کنم. من معتقدم ما برای آمار دادن به مخاطبان هیچ وقت ضرر نمیکنیم؛ به شرط اینکه این آمار دقیق و درست باشد.
* آقای سالم به نظر میآید بعد از ماجرای کرونا، ورود جنابعالی و البته اتفاقات اخیر، ساختار ارکسترهای دولتی ما به شدت نیازمند اصلاح، بازنگری، تغییر نگرش و محتواست. برنامه شما برای ارکسترها چیست؟
– همانطور که گفتید، ارکسترهای بنیاد رودکی به واسطه ماجرای کرونا، تمرین داشتند ولی اجراهای منظمی نداشتند. بخشی بزرگ از آن هم دست ما نبوده است؛ جداول اجرا تنظیم میشد اما با محدودیتهای عمومی کرونا برخورد میشد. ببینید اداره ارکسترهای به اصطلاح شما دولتی، کار بسیار پیچیدهای است و میدانیم که دربرگیرنده شرایطی است که الزام در رعایت این شرایط کار را برای مدیریت سخت و سختتر میکند. البته یک بحث اداره ارکسترها هم، رهبران ارکستر هستند.
ما بعد از کرونا از جناب نصیر حیدریان برای رهبری ارکستر سمفونیک تهران استفاده کردیم؛ اما خودتان میدانید به دلیل بیماری و برخی مشکلاتی که در این زمینه به وجود آمد، ایشان بعد از ۲ ماه از امضای قرارداد، در حوزه نحوه قراردادها و ساختار ارکسترها، وجود مجموعهای به نام «سازمان ارکسترها» امری ضروری است. شرایطی که میتواند دربرگیرنده مولفههای مهمی برای نحوه حضور نوازندگان در ارکسترها باشد تا بتوانیم از این هنرمندان به بهترین شکل ممکن بهرهمند شویم کشورمان را ترک کردند و اکنون هم در ایران نیستند. در این زمینه ما پس از این مدت بود که همزمان با آغاز سی و هشتمین جشنواره موسیقی فجر از جناب منوچهر صهبایی برای حضور در ارکستر دعوت کردیم که خوشبختانه با تلاشی که در این زمینه توسط این هنرمند و اعضای ارکستر صورت گرفت، شاهد اجرای بینقصی در جشنواره بودیم؛ فرآیندی که به نظرم گام مثبتی برای ساماندهی ارکسترها به ویژه ارکستر سمفونیک تهران بود. بنده حتی در این مدت هم با نوازندگان ارکسترها و تعدادی از رهبران ارکستر نیز جلسات مفصلی را برگزار کردم تا بتوانیم در این زمینه به راهکارهای درستی برسیم. اما از همه مهمتر شورای فنی ارکسترها بود که به اعتقاد من تصمیم گیرنده مهمی هستند و من مشورت اصلی را با آنها میگیرم.
در این زمینه هم جلسات مفصلی را با آقایان ریاحی، انتظامی، میرزمانی، آرزم، رحیمیان و سهرابی برگزار کردیم که بدانیم برای ارکسترها چه باید کرد؟ با در نظر گرفتن آنچه تا امروز اتفاق افتاده باید به نکات مهمی هم توجه داشت. اینکه نظم و انضباط مهمترین اولویتی است که باید در یک ارکستر اتفاق بیفتد. تبعیت نوازندگان محترم ارکسترها از رهبر ارکستر و رعایت رفتار استاد و شاگردی به صورت دوطرفه امری لازم و ضروری است. من بر این باورم ما نوازندههای بسیار خوبی داریم که میتوانند به تنهایی برای خود معلمان نمونهای در عرصه موسیقی باشند. شرایطی که به واسطه حضور این عزیزان میتواند ارکسترهای ما را به کیفیت مطلوب مورد نظر برسانند.
در حوزه نحوه قراردادها و ساختار ارکسترها، وجود مجموعهای به نام «سازمان ارکسترها» امری ضروری است. شرایطی که میتواند دربرگیرنده مولفههای مهمی برای نحوه حضور نوازندگان در ارکسترها باشد تا بتوانیم از این هنرمندان به بهترین شکل ممکن بهرهمند شویم. به طور حتم ما در تلاش هستیم تا برای ارتقای سطح کیفی نوازندگان و بهرهمندی از حضور ارزشمندشان از هیچ کوششی دریغ نکنیم.
* تا از ماجرای ارکسترسمفونیک تهران خارح نشدیم، بد نیست که به این نکته هم اشاره کنیم که آنچه اکنون به نظر میآید در حوزه مدیریت هنری این مجموعه میتواند فضا را به نتیجه مطلوب برساند، حضور یک مدیر یا رهبر دائم در ارکستر سمفونیک و سپس استفاده از رهبران مهمان است. موضوعی که میدانیم اکنون در ارکسترها دربرگیرنده جایگاه مشخصی نیست و فضا را به سمت حاشیههایی برد که کار را برای همه سخت کرد.
– انتظار ما این است وقتی مسئولیتی را به کسی میسپاریم بتواند بهترین خروجی را به ما تحویل دهد. در این فرآیند قطعاً باید همه ملاحظات را در نظر بگیریم. بله در حوزه انتخاب رهبر دائم برای ارکستر سمفونیک تهران تاکنون گزینههای متعددی مطرح شدند و ما هم تا به امروز ساعتها در این زمینه جلسه برگزار کردیم.
واقعیت هم این است که هنوز جمعبندی ما به شکلی نشده که بخواهیم اعلام رسمی در این زمینه داشته باشیم. اما ما از کسانی که در روزهای سخت همراهمان بودند حتماً استفاده میکنیم. البته که ما یک فضایی را بارها درباره این موضوع توضیح دادهایم که نوازندگان محترمی که بحثشان مطرح شد هیچ کدام اخراج نشدهاند بلکه بنا به هر دلیل که داشتند و برای ما محترم است مایل به حضور در آزمون عمومی بنیاد که طبق یک سنت برگزار میشود نبودهاند فراهم میکنیم تا بتوانیم از حضور همه عزیزان در ارکستر و بودن در جمع بچههای خوب این مجموعه بهرهمند شویم.
*اکنون که شخص آقای اسماعیلی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وارد ماجرای دامنهدار اخراج ۴۰ نوازنده ارکسترهای دولتی شدند و شخصاً دستور رسیدگی به این موضوع را صادر کردند، چه برنامهای برای حضور دوباره این نوازندگان دارید؟
– اولاً من واقعاً باید بگویم که اصل موضوع همین لغت «اخراج» است که شما به کار بردهاید، ما بارها درباره این موضوع توضیح دادهایم که نوازندگان محترمی که بحثشان مطرح شد هیچ کدام اخراج نشدهاند بلکه بنا به هر دلیل که داشتند و برای ما محترم است مایل به حضور در آزمون عمومی بنیاد که طبق یک سنت برگزار میشود نبودهاند.
پس از دستور وزیر محترم و به هر حال دغدغهای که ایشان مداوماً در خصوص موضوعات صنفی اهالی فرهنگ و هنر و رسانه دارند، ما جلساتی برگزار کردهایم تا زمینه بازگشت و همکاری مجدد نوازندگان علاقهمند به همکاری با بنیاد را فراهم کنیم.
شورای هنری ارکسترها در حال بررسی موضوع است و به محض اینکه جمعبندی نهایی آنها مطابق دستور آقای وزیر انجام شد آن را اطلاعرسانی خواهیم کرد.
* طبیعتاً گزینههایی مانند علی رهبری، منوچهر صهبایی، شهرداد روحانی، عرفان وکیلی، آرش گوران، آرش امینی، سهراب کاشف، اشکان قازانچی، نصیر حیدریان و تعدادی دیگر از هنرمندان برگزیده موسیقی کشورمان اسامی هستند که میتوانیم از آنها به عنوان گزینههای اصلی سمت مدیریت هنری یا رهبری دائم ارکستر سمفونیک تهران یاد کنیم، حال با اتکا به این اسامی یا نامهای دیگری که مد نظر هستند، آیا می توانیم در آیندهای نزدیک شاهد معرفی یک هنرمند به انتخاب جنابعالی و اعضای محترم شورای هنری ارکسترها به عنوان رهبر دائم ارکستر سمفونیک تهران باشیم یا نه مدیریت بنیاد رودکی فعلاً تصمیم دارد با کلید واژه «رهبر مهمان» به کار خود در این حوزه ادامه دهد؟
در حال حاضر حضور جناب آقای دکتر صهبایی به عنوان رهبر دائم ارکستر در اولویت است و تا پایان سال با ایشان قراردادی تنظیم شده، ولی جمعبندی الان بنده و شورای هنری ارکسترها مبتنی بر این نظر است که در حال حاضر حضور جناب آقای دکتر صهبایی به عنوان رهبر دائم ارکستر در اولویت است و تا پایان سال با ایشان قراردادی تنظیم شده، ولی جمعبندی الان بنده و شورای هنری ارکسترها مبتنی بر این نظر است که رهبر دائم برای ارکستر سمفونیک تهران نداشته باشیم رهبر دائم برای ارکستر سمفونیک تهران نداشته باشیم. به هر حال برخی از همین هنرمندانی که به نام آنها اشاره داشتید یکی از شروط حضورشان، رهبری دائم ارکستر است. ولی با توجه به اینکه مدت زیادی ارکستر سمفونیک به طور کامل تمرین نکرده بود و بهتر بگویم اکنون در بهترین حالت خود نیست، میطلبد که ما فعلاً وضعیت ارکستر را تثبیت کنیم و سپس در خصوص رهبر دائم تصمیم طولانی مدت بگیریم.
اینکه یک مدیر هنری و یک رهبر دائم برای ارکستر داشته باشیم برای بنده و شورای فنی ارکسترها جای تردید است. کما اینکه مدیر هنری و رهبر ارکستر باید با هم هماهنگ باشند که اگر نباشند دوباره ارکسترها دچار بحران میشوند. البته شورای فنی ارکسترها اکنون زحمات مدیریت هنری ارکسترها را متقبل شده است.
*درباره ارکستر ملی ماجرا قرار است به چه شکلی هدایت شود؟
– خوشبختانه در این دوره امکان فعالیت ارکستر ملی ما بیشتر فراهم بود. کمااینکه در همین مدت به واسطه حضور هنرمندانی چون آرش امینی و همایون رحیمیان به عنوان رهبران ارکستر کنسرتهای اخیر، شاهد اجراهای خوبی بودیم که حتی استاد فرهاد فخرالدینی هم با تشریف فرمایی خود در یکی از برنامهها بر کیفیت خوب این کنسرتها مهر تایید زد.
البته که انتظارات بیشتری از نگاه ایشان وجود داشت و من هم در این زمینه از مشورتهای این استاد بزرگوار بهرهمند شدم. اما به هر حال امیدوارم استاد زمانی برای ما وقت بگذارند تا بتوانیم از نظرات و تجربیات ارزنده این هنرمند بزرگ موسیقی بیشتر و منظمتر بهرهمند شویم تا ارکستر ملی قوام و استحکام بیشتری پیدا کند. اجرای بسیار خوب ارکستر ملی ایران در روسیه نیز از این دست اقدامات ارزنده بوه است.
*شرایطی که امیدوارم در احیای ارکستر فراموش شده سازهای ایرانی بنیاد رودکی هم محقق شود.
– ما علاوه بر ارکستر سازهای ایرانی که برای احیای فعالیتهای آن در تلاش برای برنامهریزی جدیدی هستیم، ارکستر بانوان بنیاد فرهنگی هنری رودکی را نیز راهاندازی کردیم. بر همین اساس با دعوت از بانوان هنرمند ارکسترهای سمفونیک تهران و ارکستر ملی در تلاشیم تا برنامههای جدیدی را با ارکستر بانوان پیش روی مخاطبان قرار دهیم.
در این زمینه قطعاً زمان محدودی هم برای انسجام دوباره ارکستر سازهای ایرانی و هم ارکستر بانوان داریم اما امیدواریم به زودی شاهد اجراهای موثری از این ۲ ارکستر هم در ایران و هم در خارج از کشور باشیم. شرایطی که به زودی جزییات آن اعلام خواهد شد.
ارکستر سمفونیک تهران ششم مهر نخستین کنسرت پاییزی خود را در تالار وحدت برگزار میکند.
سینماپرس: «فقدان پیامبر خاتم» یکی از بزرگترین مصیبهایی است که بشریت از ۲۸ صفر سال یازدهم هجری تا به امروز گرفتار آن بوده است. فقدانی که موجب افزایش فعالیت جریان شیاطین و دشمنان اسلام گردید.
فاطمه سادات ناظمی/ «فقدان پیامبر خاتم» یکی از بزرگترین مصیبهایی است که بشریت از ۲۸ صفر سال یازدهم هجری تا به امروز گرفتار آن بوده است. مصیبتی عظیم که در دوران پس از «غیبت امام معصوم علیه السلام» ابعاد دردناک و مصیبتگونه خود را آنچنان هویدا ساخت که دیگر رسما به عنوان یکی از گلهمندیها و شکایتهای اصلی انسان از خداوند متعال مطرح گردید. شکایتی کاملا صحیح و بدون خدشهای که در دعای شریف «افتتاح» شخصیتی همچون «محمد بن عثمان» به تایید و نقل آن با این بیان میپردازد که «اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ» و …
زندگی و شخصیت بینظیر «پیامبر خاتم» برای همهی دوران تاریخ اسلام یک درس و الگوی همیشگی است؛ «لَکُم فی رَسولِ اللهِ اُسوَهٌ حَسَنَهٌ» با این مجاهدت، تعالیم اسلام در تمام تاریخ پراکنده شد. این تعالیم فقط برای مسلمانها نیست؛ همهی بشریت از گسترش تعالیم اسلام سود میبرند. زیرا «پیامبر خاتم» یک وجود کهکشانوار است و در او هزاران نقطهی درخشندهی فضیلت وجود دارد. ایشان الگو و معلم همهی نیکیها و معلم عدالت، انسانیت، معرفت، برادری و رشد و تکامل و پیشرفت دائمی بشر تا انتهای تاریخ بود و از این جهت شخصیت وجودی ایشان آنچنان مورد حقد و کینه دشمنان و شیاطین جن و انس واقع گردید که سبب شد تا تحریف ابعاد وجودی و شخصیتی ایشان به یکی از وظایف اصلی «جریان نفوذ فرهنگی» درآمده و در همیشه تاریخ تا به امروز به صورت متمرکز مورد پیگیری ویژه واقع شود. موضوعی بسیار مهم که برای تفسیر بیشتر آن میتوان به مرور چند نکته پرداخت:
۱/ «فقدان پیامبر خاتم» مصیبتی عظیم بود که «جامعه اسلامی» را از جهات مختلف دچار آسیبهای جدی و بعضا جبران ناپذیری نمود. فقدانی که موجب افزایش فعالیت جریان شیاطین و دشمنان اسلام گردید. جریانی که با استفاده هوشمندانه از ظرفیت و با تمرکز بر کارکردهای «نفوذ فرهنگی» نه تنها موفق شد تا دلهای برخی از مسلمانان را دچار «زیغ» نموده و از حرکت و حضور در «صراط حق» متمایل به ناحق سازد و …؛ بلکه توانست به صورت یک جریان قدرتمند عمل نموده و «جامعه اسلامی» شکل گرفته بر محوریّت پیامبر عظیمالشّأن، آن عشق مردم به او، آن ایمان عمیق مردم به او، آن جامعه سرتاپا حماسه و شور دینی را دچار آنچنان انحرافات عمیقی سازد که به نام «عقلگرائی» حتی از ارزشهای اسلامی و اصول شریعت نیز عدول و عقبگرد نمایند و بعد از پنجاه سال کارشان به آنجا برسد که جمع شوند و فرزند همین پیامبر را با فجیعترین وضعیت ممکن بکشند!
۲/ «نفوذ فرهنگی» یکی از بزرگترین آفتهایی است که «سبک زندگی اسلامی» همواره در معرض تهدید آن قرار داشته و دارد. سبک زندگی تعالی بخشی که سیر عرضه و تعالیم آن در پرتو رسالت انبیاء بزرگ الهی رقم خورده و در طی فرایندی چند هزار ساله به سرانجام رسیده است. فرایندی که در پرتو رسالت «حضرت آدم علیه السلام» به عنوان نخستین پیامبر مسلمان الهی شکل گرفته و توسط ۱۲۴ هزار پیامبر مسلمان الهی در اعصار و زمانهای مختلف پیگیری گردیده و با حضور انبیای مسلمانی همچون «نوح علیه السلام» و «ابراهیم علیه السلام» و «موسی علیه السلام» و «عیسی علیه السلام» به صورتی ویژه کامل شد و در نهایت پروسهی «تشریع سبک زندگی اسلامی» با رسالت «حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم» به عنوان آخرین پیامبر اسلام و ختم کننده سیر حرکتی انبیای مسلمان تکمیل گردید.
۳/ تحریف حقیقت و ترسیم چهرهای متفاوت با واقعیت از «پیامبر خاتم» موضوعی است که سبب شد تا خصیصه اصلی رسالت ایشان تنها در قالب «رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ» معنی گردد و با تفسیر انحرافی از آنچه که خداوند سبحان در آیه ۱۰۷ سوره انبیاء به آن متذکر شده و میفرماید: «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ» توسط «جریان نفوذ فرهنگی» همراه شود. اقدامی کاملا مغرضانه که با فاکتور گیری از سایر خصایص قرآنی «پیامبر خاتم» از جمله «أَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ» و … شخصیت وجودی ایشان را به نحوی تفسیر و تقلیل معنوی میدهد که گویی اسلام مدنظر ایشان بر معارف نشئتگرفتهی از «لیبرالیسم» استوار بوده و «پیامبر خاتم» نه تنها قایل به «اَفَمَن کانَ مُؤمِنًا کَمَن کانَ فاسِقًا لا یَستَوون» نمیباشند، بلکه خدای متعال را فقط «رحمان» و «رحیم» دانسته و فاقد خصلت «اشدّالمعاقبین» تصور مینمایند! اقدامی که متاسفانه در هر دو اثرسینمایی شاخص تولید شده در جهان اسلام، یعنی هم در فیلم سینمایی ساخته شده توسط «مصطفی عقاد» و هم در اثر سینمایی تولید شده توسط «مجید مجیدی» موضوعیت دارد.
۴/ تحریفکنندگان «پیامبر خاتم» امروزه به شدت سعی دارند تا ایشان را به عنوان شخصیتی تک بٌعدی معرفی ساخته و از این جهت برخی صفاف همچون «خشونت» را از سیره رفتاری و عملی ایشان فاکتور میگیرند و …؛ این در حالی است که «خشونت» (Violence) یک امر واضح و دارای یک معنای بدیهی است که عموم جامعه از آن کشتن، کتک زدن، زندانی کردن، بداخلاقی کردن، تندی کردن را برداشت مینمایند. در این میان «سبک زندگی اسلامی» دربارهی مسألهی «خشونت» نظر روشن و واضحی دارد و آن هم نفی «خشونت غیرقانونی» و تایید «خشونت قانونی» است. از این منظر است که «اسلام» از یک سو استفادهی از «خشونت» را اصل قرار نداده و از سوی دیگر در مواردی که «خشونت قانونی» باشد، آن را نفی هم نکرده است.
۵/ در «سبک زندگی اسلامی» دوگونه «خشونت» وجود دارد؛ یک «خشونت قانونی» است؛ یعنی «قانون» خشونتی را اعمال میکند؛ مینویسد که اگر فلانکس این کار را کرد، او را به زندان ببرند. این «خشونت» است، اما این «خشونت» از منظر «قرآن کریم» مطلقا امر بدی نیست. این «خشونت» در برابر تجاوز به حقوق انسانهاست. این خشونت در مقابل آدمِ بیقانون است. این «خشونت» در مقابل متجاوز است. پس اگر در مقابل متجاوز «خشونت» اعمال نشود، تجاوز در جامعه زیاد خواهد شد. اینجا «خشونت» لازم است. همچنین منطبق بر «سبک زندگی اسلامی» گونه دیگری از «خشونت» نیز وجود دارد که از آن با عنوان «خشونت غیر قانونی» تعبیر میشود. مثلًا یک نفر بیجا، خودسر، خودرأی، برطبق میل خود، برخلاف قانون و برخلاف دستور، نسبت به کسی اعمال «خشونت» میکند؛ یک سیلی به گوش کسی میزند و …؛ از این نوع «خشونت» در تمامی گونهها و مصادیق آن به عنوان یک امر زشت و «فعل حرام» در «سبک زندگی اسلامی» یاد میشود و از این جهت است که استفاده دوگانه و خوانش «خوب» و «بد» از مادهی «غلظ» به معنی «خشونت» (Violence) در دو آیه متفاوت از «قرآن کریم» ملاکی واضح برای فهم «خشونت خوب» و «خشونت بد» محسوب میشود.
۶/ تفکیک میان «خشونت غیرقانونی» و «خشونت قانونی» یکی از مضوعات غیر قابل تردید در «سبک زندگی اسلامی» است. موضوعی که سبب میشود تا «قرآن کریم» از یک سو «پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله» را به خاطر «خشن نبودن» و نرمش و لینت در برخورد با مردم مورد ستایش قرار دهد و به صراحت در آیه شریفه ۱۵۹ از «سوره مبارکه آل عمران» دربارهی معاشرت و اخلاق فردی ایشان بفرماید: «فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظّا غلیظ القلب لانفضوا من حولک» و از سوی دیگر همین «قرآن کریم» در آیه شریفه ۷۳ از «سوره مبارکه توبه» با بیانی صریح به «پیامبر» میخواهد تا «خشن» باشند و دستور میدهد که «یا ایّها النّبی جاهد الکفّار و المنافقین و اغلظ علیهم» و با ادبیاتی واضح از ایشان میخواهد تا نسبت به کفّار و منافقان «خشونت» ورزیده و با خشونت رفتار کند.
۷/ امر به «خشونت خوب» و نهی از «خشونت بد» از جمله موضوعاتی است که نه تنها در فرمایشات، بلکه در سیرع عملی و رفتاری «پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله» قابل مرور است و قطعا برای الگوسازی از این تعلیم و دستور در «سبک زندگی اسلامی» است که «پیامبر» پس از ماجرای «فتح مکه» و تسخیر این شهر در مواجهه با عموم جامعه و حتی مردمی که سیزده سال ایشان را اذیّت و تکذیب و شکنجه کرده و همهی سختیها را بر سر ایشان درآورده بودند؛ به هیچ عنوان با «خشونت» رفتار نمیکنند و به همهی آنها میفرمایند شما آزادید و از آنها انتقام نمیگیرند و …؛ اما در عین حال در همان بدو ورود و «فتح مکه» فهرستی را تهیه و عدّهای را به نام ذکر میفرمایند و دستور میدهند تا مسلمانان هرکجا این افراد را یافتند با شدیدترین حالت «خشونت» رفتار نموده و آنها را بکُشند! فهرستی که جالب است در میان آنها، نام چهار نفر زن و چهار نفر مرد دیده میشود و البته متاسفانه در تمامی تولیدات رسانهای و بالاخص سریالها و فیلمهای سینمایی به نحوی ویژه مورد سانسور واقع شده است.
۸/ همین امر به «خشونت خوب» و نهی از «خشونت بد» است که «سبک زندگی اسلامی» را جامعیت بخشیده و موجب میشود تا به عنوان مثال در مورد تشخیص «گناه» به مسلمانان دستور دهد تا در زندگی خصوصی افراد تجسّس نکنند و دنبال نکنید و در پی گناه این و آن نگردند و بیخودی افراد را متّهم و گناهکار نکنند و …؛ اما وقتی گناه فردی علنی شد و آنجایی که گناه کسی ثابت میشود؛ دستور به مجازات و اعمال «خشونت» داده و در آیه شریفه ۲ از «سوره مبارکه نور» میفرماید: «و لا تأخذکم بهما رأفه فی دین الله» ؛ شما بایستی این گناهکاران را مجازات کنید؛ مبادا نسبت به آنها رأفتی احساس کنید.
۹/ «سبک زندگی اسلامی» الگوی جامعی است و به هیچ عنوان یکبعدی نیست. آنجایی که حکومت اسلام در مقابل زور و تجاوز و اغتشاش و تعدّی از قانون قرار میگیرد، بایستی با قدرت، با قاطعیت، با «خشونت» از اسم «خشونت» که نباید ترسید رفتار کند؛ اما آنجایی که در مقابل آحاد مردم و برای کمک به مردم است، نه؛ آنجا رفتار عمومی حکومت اسلامی با مردم خود، با رفق و مداراست؛ «عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رءوف رحیم» . البته در این میان طیف منوالفکر هستند که «خشونت» را یک امر کلّی میدانند و بین «خشونت قانونی» و «خشونت غیرقانونی» فرق نمیگذارند، با «خشونت قانونی» مخالفند و … طیفی که در گونه به ظاهر مذهبی خود با شعار «اسلام رحمانی» میگویند اگر کسی در خیابانهای تهران اغتشاش به راه انداخت، امنیت مردم را به هم زد، اموال مردم را تضییع کرد و بچههای مردم را به خطر انداخت، با او برخورد نشود؛ چون «خشونت» است. جماعتی که در گونه غیر مسلمان و یا باظاهر سکولار رسما به تقابل با «سبک زندگی اسلامی» پرداخته و آشکارا بیان میدارند که اصل سوم در ایجاد «صلح جهانی پایدار» رد مطلق «خشونت» است و «خشونت» با تحقق «صلح» در میان انسانها منافات دارد و …؛ جماعتی که حتی در تقابل صریح با تعالیم و دستورات «قرآن کریم» برآمده و بدترین نوع «خشونت» را خشونتی معرفی میکنند که به نام «دین» اعمال شود و …
۱۰/ «اسلام رحمانی» غایت خواسته «جریان نفوذ فرهنگی» در مسیر تحریف حقیقت و ترسیم چهرهای متفاوت با واقعیت از «پیامبر خاتم» است. جریانی که میخواهد به «جامعه اسلامی» حقنه نماید که شیوه پیامبر این بوده که به همهی موجودات عالم و حتی دشمنان اسلام نیز با چشم رحمت و با چشم مودّت نگاه و با چهرهی محبّتآمیز، با دل صاف و پاک برخورد مینموده است. جریانی که سعی دارد تا حتی جنگهایی که در طی ده سال سکونت «پیامبر خاتم» در مدینه رخ داده است را به نحوی توجیه سازد که گویی «پیامبر خاتم» همواره نشسته است تا دشمن به ایشان حمله نموده و از این جهت هیچ کدام از این جنگها حالت تهاجمی نداشته! این در حالی است که مورخین حداقل جنگهایی که پس از هجرت «پیامبر خاتم» به مدینه و در مدت ده سال سکونت در مدینه رخ داده را ۷۳ جنگ ذکر نمودهاند. جنگهایی که به دو دسته «غزوه» و «سریه» تقسیم میشوند و اگر چه درباره تعداد افراد کشتهشده در این جنگها نقلهای مختلفی وجود دارد؛ اما درمجموع تعداد سریهها را مورخین از ۴۷ تا ۷۰ سریه و بیش از آن نوشتهاند و غزوههایی که «پیامبر خاتم» شخصا خود همراه سپاه اسلام بود را ۲۶ مورد و برخی آن را ۲۷ ذکر نمودهاند.
۱۱/ مدعیان «اسلام رحمانی» در مقام اصلیترین تحریفکنندگان «پیامبر خاتم» امروزه به شدت سعی دارند تا ایشان را به عنوان شخصیتی مخالف «قطببندی» معرفی نمایند. این در حالی است که اعمال «قطببندی» یکی از اقدامات مهم در سیره عملی و رفتاری «پیامبر خاتم» است و اساسا در «سبک زندگی اسلامی» اصلیترین وظیفه تمامی «انبیای الهی» را میتوان «تبیین قطبیت» و راهنمایی انسانها برای تشخیص «حق» و «باطل» و یا «خودی» و «غیرخودی» دانست. کارویژهای که با حضور «پیامبر خاتم» و نزول راهنمای کامل و جامع «قرآن کریم» به غایت خود رسید و منجر به «تَبَیّن الرّشدُ مِن الغیِّ» گردید. تبیینی که محصول نگاه «دوقطبی» میباشد و پیروان «الله» را در برابر پیروان «طاغوت» قرار میدهد و به صراحت بیان میفرماید که «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَی لَا انْفِصَامَ لَهَا». از این جهت است که میتوان خطاب آیه شریفه «وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» را متوجه منکران این تصور و آنانی دانست که به دنبال نفی «قطبیت» میباشند!
۱۲/ از منظر «پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله» لزوم توجه و ضرورت ایجاد «قطببندی» به این معنی نمیباشد که کسی که «دشمن نظام اسلامی» است، نمیتواند در این نظام زندگی کند؛ نه! «مخالفان اسلام» میتوانند در این نظام زندگی کنند؛ کسانی هم که «اسلام» را اصلا قبول ندارند، میتوانند در این نظام زندگی کنند. اسلام نگفته که هر کس در «ظل نظام اسلامی» زندگی میکند، باید معتقد به اسلام و مبانی اسلام باشد؛ نه! زندگی کنند و از «حقوق شهروندی» و «امنیت» و … هم برخوردار باشند. از این جهت است که در «نظام اسلامی» اگر دزدی در خانهی یک غیرمسلمان را بشکند و برود دزدی کند، آن دزد را هم مجازات میکنند. در مجموع، بین کسانی که به نظام معتقدند و کسانی که مخالف نظامند، در «حقوق شهروندی» تفاوتی نیست. میتوانند زندگی کنند؛ اما حق معارضه و مبارزهی با «نظام اسلامی» را ندارند. حق تیشه برداشتن و زدن به ریشهی نظام را ندارند. در اینجا نظام باید جلو آنها را بگیرد و …
۱۳/ بیدار کردن مردم، بیدار کردن دنیا و بیدار کردن بشریّت، کار بزرگ «پیامبر خاتم» و دعوت نبوی ایشان بود. اما تمرکز «جریان نفوذ فرهنگی» بر ترسیم چهره و شخصیتی «سازشکار» از «پیامبر خاتم» در ماهیت خود سبب شد تا مسلمانان در برابر ظلم ایستادگی از خود نشان ندهند و حاکمیت ظالمان را به رسمیت بشناسند و فراموش کنند که «جهاد» یک حکم دینی غیر قابل تغییر است و انسان مسلمان موظف به «استقامت» و ایستادن در برابر «مستکبران» است. البتّه ایستادگی سختیهایی هم دارد، نه اینکه کار آسانی است؛ لکن تسلیم شدن، سختیهای بیشتری دارد.
۱۴/ سیره عملی «پیامبر خاتم» به عنوان شخصیتی «مظلوم» که بسیار ظلم و ستم بر ایشان روا شده، نشان میدهد که ایشان به هیچ عنوان «ظلمپذیر» نبوده و به شدت در برابر ظالمان و مستکبران ایستادگی مینمودند. موضوعی که دقیقا بر خلاف آن تصویری است که «جریان نفوذ فرهنگی» به دنبال ارایه آن به «جهان اسلام» میباشند. جریانی که سعی دارد تا از «پیامبر خاتم» همان تصویری را ارایه کند که «کلیسای کاتولیک» با تحریف شخصیت «عیسی مسلمان» قرنهاست آن را به خورد «جامعه مسیحی» داده است. تصویری از یک «انسان معنوی» که با «نظام ظالمانه و سلطه» میسازد. این در حالی است که اساسا «پیامبر خاتم» آدم معنوییی که با ظلم میسازد، با طاغوت میسازد، با نظام ظالمانه و سلطه میسازد، را نمیتواند به رسمیت بشناسد و از این جهت با هجرت به مدینه رسما به دنبال تاسیس یک نظام ریشهدار، اثرگذار و دارای اقتدار درونزاست بودند و همواره ایجاد چنین ذهنیتی را در مسلمانان دنبال مینمود که «ما مورد ظلم هستیم، مظلومیم، امّا ضعیف نیستیم؛ ما مقتدریم»!
۱۵/ تحریف حقیقت «شهادت» و بجای آن استفاده از عنوان «رحلت» برای توصیف چگونگی «فقدان پیامبر خاتم» نیز یکی دیگر از اقدامات «جریان نفوذ فرهنگی» است تا به این واسطه از یک سو حضور و گستره عمل «جریان نفوذ» در دوران «حیات پیامبر خاتم» فراموش گردد و هم خللی در جعل صورت گرفته و ترسیم چهره و شخصیتی «سازشکار» از ایشان ایجاد نشود. این در حالی است که مبتنی بر روایتهای تاریخی بسیاری بر این واقعیت تایید دارد که «پیامبر خاتم» در ۲۸ صفر سال دهم هجری در سن ۶۳ سالگی در «مدینه منوره» مسموم و به شهادت رسیدند و در این میان اندیشمندان و شخصیتهای موجه و علمای کم نظیری همچون «شیخ مفید» و «شیخ طوسی» و بسیاری دیگر به صراحت در این باره سخن گفته و مستندات خود را بیان داشتهاند. با این همه مع الاسف همچنان در عموم رسانهها و بالاخص در «صدا و سیما» هیچ اقدام موثری در تبیین و بیان آن صورت نگرفته و در این مسیر یا غفلت و یا محافظهکاری به خرج میدهد.
۱۶/ تغییر تاریخ «شهادت امام حسن مجتبی علیه اسلام» از ۷ صفر به ۲۸ صفر و تلفیق آن با روز «شهادت پیامبر خاتم» نیز از جمله اتفاقاتی بود که توسط «جریان نفوذ فرهنگی» در طی صد سال اخیر و به صورت مشخص در جامعه اسلامی ایران اتفاق افتاد. جامعهای که به سبب تمرکز «شیعیان» خواستگاه تفکر «اسلام ناب» محسوب میشد و از این جهت موجب فروکاست سطح مواجهه و مرور شخصیت این دو شخصیت تاثیرگذار اسلام به صورت هرساله گردید. به عبارت دیگر «جریان نفوذ فرهنگی» با تلفیق زمان این دو رویداد نه تنها توانست فرصت هرساله برای مرور ابعاد وجودی و الگو برداری از شخصیت و اقدامات مهم «امام حسن علیه اسلام» را محدود سازد؛ بلکه موفق شد تا تمرکز هرساله برای بازخوانی ابعاد وجود و شخصیت ویژه «پیامبر خاتم» را کم رمق ساخته و به این واسطه مسیر برای تحریف ایشان فراهم شود و الگوی زندگانی هر دو این بزرگواران به راحتی مخدوش و دچار تحریف گردد. البته باید توجه داشت که خوشبحتانه با تمرکز رسانههای رسمی نظام «جمهوری اسلامی» به این مهم، چند سالی است که مسیر اصلاح آن در حال پیمودن میباشد.
هیات مدیره جایزه پولیتزر اعلام کرد که از این پس نویسندگان، نمایشنامهنویسان و آهنگسازانی که شهروند ایالات متحده نیستند نیز واجد دریافت این جایزه خواهند بود.
مشاور وزیر فرهنگ و مدیرعامل صندوق اعتباری هنر، از رایگان شدن ثبت نام بیمه درمان تکمیلی، عمر و حادثه هنرمندان دارای درجه یک هنری ۶۰ سال به بالا و همسر آنها از سوی این صندوق خبر داد.
سینماپرس: نشست «کمدی؛ سینمایی برای تمام فصول» با حضور علیرضا خمسه بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون در سالن فردوس موزه سینمای ایران برگزار شد.
به گزارش سینماپرس، نشست «کمدی؛ سینمایی برای تمام فصول» با حضور علیرضا خمسه بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون روز گذشته ۲۱ شهریور همزمان با روز ملی سینما در سالن فردوس موزه سینمای ایران برگزار شد.
علیرضا خمسه در ابتدا با اشاره به روز ملی سینما گفت: این روز را به مخاطبان سینما تبریک میگویم چرا که بدون مخاطب، سینما وجود ندارد؛ اگر مردم نباشند برای چه کسی فیلم بسازیم و تئاتر کار کنیم؟ قطعاً اگر سینما و هنر ارزش و حیاتی دارد به واسطه مخاطبان خود است.
وی با اشاره به اهمیت ژانر کمدی در سینما ادامه داد: همانطور که میدانید سینمای کمدی امیدوارکننده و بودن آن یک ضرورت در سینما است و اولین فیلمهایی که در جهان تولید شدند، کمدی بودند. در گذشته و حال، چه در ایران و چه خارج از کشور پرفروشترین فیلمها در ژانر کمدی بودند. کمدی همیشه و در همه دورانها نیاز جامعه بوده است و در هر مدیومی اعم از سینما، تئاتر و تلویزیون مخاطب خود را جذب میکند.
بازیگر «من زمین را دوست دارم» با بیان اینکه از طریق کمدی به امری به اسم خنده میرسیم، بیان کرد: بعد از تراژدی دومین شکل نمایشی کمدی است و کار آن ایجاد خنده در تماشاگر است. در گونه کمدی بیش از ۴۰ شاخه و زیر مجموعه اعم از کمدی فلسفی، کمدی سیاسی، کمدی موقعیت و… داریم و حتی در کمدیهایی مانند کمدی وحشت و کمدی سیاه کار این شاخه از هنر نمایش ایجاد خنده است.
خندیدن و خنداندن دستاورد من است
خمسه درباره دستاورد خود از کار کمدی در سالها فعالیت، گفت: ویژگی مهم و متفاوت کمدی با سایر ژانرها در این است که کمدی به سمت آرمانها، اساطیر و الگوهای کهن نمیرود و خوراک آن مسائل روزمره است به همین دلیل در بدو پیدایش با مخالفت فیلسوفها مواجه شده است.
وی افزود: در دوره کمدیهای نو، لحن کمدی نرمتر شد و به سمت مسائل خانوادگی رفت. کمدی در این دورانها به سمت مسائلی با رویکرد انتقادی رفت تا ایجاد خنده کند. زمانی که کار شما این باشد که بخندید و بخندانید، کمدی حرفه شما میشود و این مهمترین دستاورد من در این سالهاست؛ من از آن دسته افرادی هستم که برای خندیدن و خنداندن زاده شدهام.
جامعهای میخندد که از بحران عبور کرده باشد
خمسه درباره تجربه بازی در نقشهای جدی گفت: هانری برگسون فیلسوف فرانسوی معتقد است که خنده یک مکانیزم فردی نیست بلکه پدیدهای اجتماعی است و جامعهای میخندد که از بحران عبور کرده باشد. کسی که در حال راه رفتن زمین بخورد عصبانی میشود اما بقیه به او میخندند، چون خودشان درگیر آن بحران نیستند. من معتقدم خنداندن انسانی که در بحران است سخت است.
وی ادامه داد: در دورهای از زندگیام با بحرانهایی روبهرو بودم و متوجه شدم نمیتوانم فیلمهای کمدی بازی کنم و مردم را بخندانم، در آن شرایط ترجیح دادم فیلمهای جدیتر و اکشن بازی کنم. به همین دلیل در کارنامهام فیلمهای جدی مانند «چشم شیطان» و «بیست» نیز به چشم میخورد. یعنی آنقدر آن بحران جدی بود که روی من تاثیر گذاشت و موجب شد تا متفاوت بازی کنم.
این بازیگر در پاسخ به این پرسش که چه عنصری یک بازیگر را خاص میکند، گفت: یکی از معیارهای بازیگری در جهان، زیبایی است یعنی به غیر از بدن، بیان، تخیل و استعداد، زیبایی برای سینمای جهان از معیارهای اصلی محسوب میشود. بازیگرانی داریم که زیبا هستند اما فاقد «آن» بازیگری هستند در مقابل برخی بازیگران نیز چهره زیبایی ندارند ولی به شدت بازیگران خوبی هستند و برخی هم هر ۲ معیار را با هم دارند و اینگونه است که خشت بازیگری آماده شود.
دیگر به کارگردانی فکر نمیکنم
خمسه با اشاره به تجربه کارگردانی خود نیز مطرح کرد: در مجموعه «معجزه ازدواج» کارگردانی را تجربه کردم و متوجه شدم کارگردان نقطه تلاقی همه مسائل در گروه فیلمبرداری است. به نظر من سختترین کار جهان کارگردانی است به همین دلیل دیگر به آن فکر نمیکنم.
وی با اشاره به نقشهایی که علاقه داشته در سینما ایفا کند، بیان کرد: نقشی که همیشه دوست داشتم آن را بازی کنم، نقش اکبر عبدی در فیلم «مادر» ساخته زندهیاد علی حاتمی بود. در نمونههای خارجی نیز نقش پیتر سلرز در فیلم «پارتی» و جک نیکلسون در «دیوانه از قفس پرید» و بازی وودی آلن در نقش دلقک در نمایش «شاهلیر» را بسیار دوست داشتم؛ خودم را در آن بازیها میدیدم و فکر میکنم میتوانستم در آنها بازی کنم. اخیراً هم شخصیت باباپنجعلی در سریال «پایتخت» را بسیار دوست داشتم.
خمسه ادامه داد: پیش از زندهیاد کسبیان قرار بود من نقش تلخک در سریال «سلطان و شبان» را بازی کنم اما داریوش فرهنگ به من گفت به دلقک کاملاً شرقی نیاز دارد و دلقکی که من بازی میکردم، شخصیت جنتلمن داشت و لمپن نبود.
وی در پاسخ به این پرسش که اخلاق حرفهای در دوره تولید چگونه باید باشد، گفت: یکی از اصول بازیگری نظم است و نظم برای بازیگر مانند ستون برای ساختمان است. ویژگی اصلی بازیگرانی همچون محمدعلی کشاورز، علی نصیریان، جمشید مشایخی، عزت الله انتظامی، داوود رشیدی این بود که از نسل ما هم وقتشناستر بودند. من معتقدم هر فردی که کار هنری انجام میدهد باید نظم داشته باشد.
بازیگر «پایتخت» درباره رسیدن به نقش باباپنجعلی توضیح داد: در این سریال هیچکدام از ما مازنی نبودیم و باید با لهجه مازنی حرف میزدیم. طبق اصول مشاهده و تقلید بر اصل مکتب برشت، به مازندران رفتم و پیرمردها را نگاه میکردم؛ به تکلم آنها دقت میکردم و از آنها برای خودم تقلید میکردم تا بتوانم نقش پنجعلی را درست دربیاورم و خدا را شکر میکنم که مردم هم مرا قبول کردند.
خمسه در پایان بیان کرد: کمدی بدون انتقاد شکل نمیگیرد. اگر ساختمانی به نام کمدی باشد یک ستون دارد و آن ستون انتقاد است. حال این انتقاد میتواند از رفتار و نگرش جامعه به مسائل مختلف یا طبقه اجتماعی باشد.
در این نشست علاوه بر اعضای باشگاه مخاطبان و علاقهمندان سینما افرادی همچون مریم معترف کارگردان و بازیگر تئاتر، جواد مزدآبادی کارگردان سینما، رسول بابارضا، پیمان جعفری و رستم ایراننژاد از فارغ التحصیلان دورههای آموزش فیلمسازی باغ فردوس نیز حضور داشتند.
یک تابلوی نقاشی اثر ونسان ونگوگ که سه سال پیش از موزه به سرقت رفته بود، توسط یک کارآگاه هنری در هلند پیدا شد.
سینماپرس: ارکستر سمفونیک تهران روز پنجشنبه ششم مهر نخستین کنسرت خود را به رهبری ارکستر منوچهر صهبایی برگزار میکند.
به گزارش سینماپرس، نخستین کنسرت پاییزی ارکستر سمفونیک تهران شامگاه روز پنجشنبه ششم مهر در تالار وحدت برگزار میشود.
در این اجرا منوچهر صهبائی ارکستر سمفونیک تهران را رهبری میکند.
سمفونی شماره ٧ بتهوون، رقص در سمنگان اثر حسین ناصحی، رقصهای مجار شماره ١، ۴، ۵ و ١٠ و قسمت اول سمفونی شماره ۴ برامس، قطعاتی هستند که قرار است در این کنسرت، نواخته شوند.
کنسرت ارکستر سمفونیک تهران پنجشنبه ششم مهر ساعت ٢١:٣٠ در تالار وحدت برگزار می شود.
یک تابلوی نقاشی اثر ونسان ونگوگ که سه سال پیش از موزه به سرقت رفته بود، توسط یک کارآگاه هنری در هلند پیدا شد.