X

بایگانی بهمن 15, 1398

دفتر سینمایی

حقنه تفکرات الحاد در زمانی که ابر بارانش گرفته – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: فیلم سینمایی «ابر بارانش گرفته» بر خلاف ظاهر عام پسند خود از حیث دال و مدلول و دلالت‌های ضمنی و تلویحی، نمادین و چندلایه است.

حمید خرمی/ فیلم سینمایی «ابر بارانش گرفته» بر خلاف ظاهر عام پسند خود از حیث دال و مدلول و دلالت‌های ضمنی و تلویحی، نمادین و چندلایه است. فیلمی در قالب معروف به هنر و تجربه که ظاهر آن در ستایش زندگی و تقبیح و حتی با منظری تشویق به اوتانازی و مرگ خودخواسته است. اما این لایه رویین اثر است که در پس آن به ترسیم جامعه ای مریض و بیمار می پردازد و از این منظر است که «ابر بارانش گرفته» در صدر و ذیلش، نمونکی از یک تمدن منحط اما رؤیایی به نام ایرانی – اسلامی را به بازسازی می نشیند. تمدنی که از یک سو چینی- اسلامی شده و اکنون «ابر بارانش گرفته» می خواهد تا با سیری قهقرایی از مکاتب انسانی و رابطه با هستی، انسان، طبیعت و قدرت و… در مجموع سعی نماید تا دروازه‌ای از قلعهٔ حیرت فلسفی (اگزیستانس) و اومانیسم را بر روی مخاطب هر چند محدود خود بگشاید و این همه را با پنجره‌ای از سبک‌های شیک هنری و یاس آور که از بیرون، سرسبزی فیلم‌های برگمان و تارکوفسکی معلوم است و درونش، سیاه انگاری ذات صاحبان خانه با روابط پوچ و یخ‌زده و … به مخاطب خود حقنه نماید.



فیلم سینمایی «ابر بارانش گرفته» داستان پرستاری به نام سارا است که مریض‌های پیر و ضربه‌ مغزی را می‌کشد؛ اما آخرین پیرمرد فیلم را نمی‌خواهد با عمل اوتانازی بمیراند و درصدد است خانواده آن پیرمرد را راضی به ادامه حیات او کند اما موفق نمی‌شود.


بر این اساسا فیلم سینمایی «ابر بارانش گرفته»، از یک سو با تمسک به رئالیسم شهری، درصدد انعکاس معایب مدرنیته است، با سبک فیلم‌سازی متأثر از اروپا و فیلم‌های ژان گودار؛ فیلم‌هایی که علاوه بر سبک زندگی، سیاهی‌ها و روابط پوچ خانوادگی را دراماتیزه می‌کنند و از طرفی نیز سبک زندگی اروپایی فیلم، تداعی‌گر باورهای شبه بورژوای فیلم‌های فدریکو فیلینی است و از سوی دیگر وضعیت نمایشی انتظار و مرگ عزیزان، بازی و جدال الهه‌های یونانی را تداعی می‌کند. اینکه هیچ‌کس سرنوشتی ندارد و اگر خدایی هم وجود داشته، جهان را آفریده و رها کرده است و …؛ در نتیجه باید انسان، خودش در این جمود زیستی، دست به جدال شود و مبتنی بر دستورالعمل های از پیش نگاشته شده نظام لیبرالیسم و بر بستر تفکر بشر محور (Humanism) به تقابل مستقیم با تفکری که خدا را محور حقیقی عالمِ هَستی می داند رفته و از این جهت است که اثر با بضاعت هر چند محدود خود سعی می نماید تا تفکر بشر محور یا اُمانیستی را به عمق جان مخاطب خود حقنه نموده و باومندان به غیب را به بستری با عنوان معنویت مُدرن (Modern Spirituality) رهنمون سازد.
البته باید توجه داشت که اثر در لایه های رویین خود با سرنخ‌هایی که از کالبدشکافی درون افراد به نمایش می گذارد، سعی دارد تا تعمیمم بخش بودن درام خود را نشان دهد. از این جهت است که به سراغ تصویر سازی از خرابه‌ روابط انسانی و بن‌بست نسلی رفته و با تلفیق اومانیسم و کلاسیسم یونانی، به تمدن و نسل‌ها رسیده و در نهایت جامعه‌ای را نشان می‌دهد که حتی علت فلاکت و نقص آن معلوم نیست! جامعه ای که نسل قدیم و جدید آن درگیر تعالیم الهی به عنوان افیون توده هاست و اگر چه معلوم نیست پدر بزرگ با علف تهیه شده از عطاری بابا آدم به چنین سرتوشتی مبتلا شده و این ترسیم وضعیت منطبق با تعالیم سینمای موج نو می باشد که مبتنی بر آن جامعه همیشه دچار فلاکت است و در نقصی دائمی فرورفته و هرگز به صلاح و کمال نمی‌رسد.

درواقع «ابر بارانش گرفته» معتقد است که جامعه، کاملاً بیمار است و نیاز به یک پرستار و یا در اصل فرشته مرگ! به عنوان منجی رهایی بخش دارد و در این مسیر پیرمردی که خلبان بوده و سال ها در اوج و اکنون در بستر است با جوانی که عمری در سرعت سیر نموده و قهرمان موتور سواری بوده است و اکنون قطع نخاع شده و دیگران و دیگرانی که مخاطب در تصویر می بیند و یا خود از ایشان تصویر سازی می کند به نوعی ملموس یکسان تصویر سازی شده و البته در برابر این طیفی که می‌خواهد همیشه مرده باشد؛ نسلی دیگری از پیرزن قدیم تا نوجوان جدید وجود داد که به شدت افسرده بوده و اگر چه در ظاهر خودش را با قرص ویتامین و یا مواد مخد و … زنده نگه می‌دارد؛ اما در باطن مرده است و به پوچی رسیده است.



فرشته مرگ فیلم، یعنی همان پرستار معتقد است که پیرمرد اثر نباید بمیرد! دلیلش هم اعتقاد جدید او است؛ باوری که بر بستر معنویت مدرن و مبتنی بر آرمان های امانستی شکل گرفته است و از درون معجزه و آرامش غیر الهی به عنوان معبد جدید این باور و در قالب پرستش شونده مجسمه انسان تجلی پیدا می کند و این معنویت الحادی را آنچنان به مخاطب خود ارایه می کند که در بدو امر با تکان خودن لیوان به این معجزه غیر رحمانی نایل و در ادامه مسیر این آرامش را با دیدن نهنگ صورتی در دریا و در پس تصویر مجسمه ای لخت از انسان در ساحل، به صورتی واضح و در قالب نهیلیسم و پوچ‌گرایی متوجه می شود.


پس باید توجه داشت که در این ماکت آنارشی خوش لعاب، نه قصه‌ای پا می‌گیرد و نه قرار است پالایش اخلاقی و نزاهت معنوی و… رخ دهد. بلکه قرار است طی یک خیمه‌شب‌بازی کودکانه، مخاطب از سرنگ بیمارستان، تونلی تاریک بزند به ناپاکی‌ها و نسبیت‌های اخلاقی و رهنمون سازی مخاطب اثر به معنویت مُدرن تا جهش ایمانی که سورن کیرکگارد مطرح کرد صورت پذیرد و از این جهت است که «ابر بارانش گرفته» با وجود تمام ضعف های خود در جذب و مخاطب پذیری خود به نوعی یک اعتراض و جیغ بنفش می باشد از نوع یاس و اگزیستانسیالیسم؛ با این پیام که «در جهانی که خدا نیست، خونسرد بمیر» و البته گاهی اوقات این اعتراض بیان می‌شود و گاهی در یک سکوت برای آینده منتظر می‌ماند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

گروه «لیان» در بندرعباس به روی صحنه رفت


گروه «لیان» در بندرعباس به روی صحنه رفت

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

عرض ارادت دو فیلم به همجنس‌گرایان در دو روز اول جشنواره! – اخبار سینمای ایران و جهان

در دومین روز جشنواره، باز هم فیلمی در موضوع همجنس‌گرایی نمایش یافت که برخلاف عامه‌پسند در روز اول، در حاشیه و زیرمتن نبود. بلکه به متن اصلی تبدیل شده بود. مرتضی فرشباف در فیلم قبلیِ خودش به نام بهمن (۱۳۹۳) نیز همین گرایش را بروز داده بود اما از سوی مسئولان نادیده گرفته شد.

فیلم‌های روز دوم در سالن رسانه‌ها (سینما ملت) به این ترتیب هستند:

شنای پروانه/ محمد کارت

بی‌صدا حلزون/ بهرنگ دزفولی‌زاده

تومان/ مرتضی فرشباف

قصۀ دختران فروغ (مستند) / خاطره حناچی

دابر (کوتاه) / سعید نجاتی

«یک قصۀ تکراری با ساخت جدید»

فیلم: شنای پروانه

کارگردان: محمد کارت

ارزیابی: (متوسط)

 خلاصه داستان: هاشم (امیر آقایی) یکی از لات‌های تهران، به زندان می‌افتد. برادرش حجت (جواد عزتی) به دنبال تسویه حساب با بدخواهان او و همسرش پروانه (طناز طباطبایی) است.

محمد کارت (Kart)، متولد جنوب شهر شیراز است و این اولین ساختۀ سینمایی اوست که در بخش‌های نگاه نو و سودای سیمرغ حضور دارد. سابقۀ آقای کارت در سینما، در بازیگری و کارگردانی فیلم‌های کوتاه و مستند بوده. ایده‌ها و فیلمنامه‌ها را نیز خودش پرورده‌ است. محمد کارت، در اولین فیلم مستند خودش به نام خون‌مردگی (۱۳۹۲) به چاقوکش‌ها و داش‌های شیراز می‌پرداخت و با آنها مصاحبه می‌کرد؛ افرادی از زادگاهش در محلۀ سعدی شیراز.

فیلم شنای پروانه، یک روایت تازه است از قصه‌هایی تکراری که قبلاً در دو فیلم سعید روستایی و چند فیلم دیگر همچون کیفر/ حسن فتحی (۱۳۸۸) دیده‌ایم. اما بیش از همه یادآور فیلم مغزهای کوچک زنگ‌زده (۱۳۹۶) است. نمونه‌های این موضوع، در فیلم‌های قبل از انقلاب نیز فراوان ساخته شده است. موضوعاتی مانند: انتقام، پیدا کردن فرد نفوذی، لوطی‌گری و نهایتاً خنجر خوردن از کسی که انتظاری از او نمی‌رفت.

بازی‌های فیلم، چشمگیر هستند و سهم عمده‌ای از نبض ملتهب فیلم به همین موضوع برمی‌گردد. برای نقش‌های فرعی که بعضاً در تک‌سکانس حضور داشته‌اند، باز هم از ستاره‌های سینما استفاده شده است، افرادی مانند طناز طباطبایی، پانته‌آ بهرام، علی شادمان و حتی علیرضا داودنژاد در نقش پدر پروانه (طناز طباطبایی).

آنچه این فیلمِ تکراری را ویژه کرده، عوامل حرفه‌ای در پشت و جلوی دوربین است. تهیه کنندگی رسول صدر عاملی، دو جین ستارۀ سینما و عوامل حرفه‌ای و گران‌قیمت در پشت دوربین همگی دست به دست هم داده‌اند تا یک سعید روستایی یا هومن سیدی جدید را به سینمای ایران معرفی کنند. ان شاء الله که محمد کارت فیلمساز خوش‌آتیه، در همین موضوعات پست و پلشت متوقف نماند و به مسائل مهم‌تر بپردازد.

 پوران درخشنده

فیلم: بی‌صدا حلزون

کارگردان: بهرنگ دزفولی‌زاده

ارزیابی: (ضعیف)

خلاصه داستان: مخالفت یک مرد ناشنوا (محسن کیایی) با عمل کاشت حلزون فرزندش، باعث جدایی او از همسرش الهام (هانیه توسلی) می‌شود.

یک فیلم عجیب و تازه از یک فیلمساز اول که مایه‌های خیرخواهانه دارد و انسان را به یاد خانم پوران درخشنده می‌اندازد؛ به لحاظ سبک و البته موضوع. چنانکه اولین فیلم خانم درخشنده به نام رابطه (۱۳۶۵) نیز در همین موضوع افراد ناشنوا ساخته شده بود.

بی‌صدا حلزون، فیلمِ چندان عمیقی نیست؛ نه به لحاظ فیلمنامه و نه به لحاظ تکنیک‌های سینمایی. اما دو حُسن بزرگ دارد. اولاً که عموم مخاطبان را با دنیاهای جدید آشنا می‌کند. در موضوع افراد ناشنوا و دنیای عجیبشان، فیلم‌های مستند فراوانی ساخته شده که آخرین آنها، فیلم «آن‌ها» ساختۀ رضا عبیات بود که آذر ماه در جشنواره سینماحقیقت به نمایش درآمد. اما در سینمای داستانی، خیلی کم به این موضوع پرداخته شده.

ثانیاً که از بازی‌های خوب بازیگران فیلم نمی‌توان گذشت. مخصوصاً هانیه توسلی و محسن کیایی که عرصۀ دیگری از بازی را برای خودشان و سینمای ایران گشوده‌اند. تکنیک ویژۀ هانیه توسلی در تغییر صدا، خیره‌کننده است. تندگویی و استایل متفاوت بازی، ظهور زوایای تازه‌ای از این بازیگر را به نمایش می‌گذارد. محسن کیایی نیز چهرۀ متفاوتی از خود را در نقش یک فرد ناشنوا، نشان داد. او در لحظات اندکی که در فیلم حضور دارد، صحنه را از آنِ خود می‌کند.

نکتۀ جالب توجه این است که بازی این دو بازیگر در جشنواره، داوری نخواهند شد زیرا فیلم در بخش نگاه نو حضور دارد. بدین لحاظ باید از این دو بازیگر که آگاه به این موضوع بودند اما زحمت فراوان برای این نقش کشیدند، سپاسگزار بود.

یکی دیگر از فیلم‌ها در این موضوع، ندارها/ محمدرضا عرب (۱۳۸۸) است که شخصیت محسن تنابنده در آن کاملاً ناشنوا بود. از قضا خانم هانیه توسلی نیز در آن فیلم، یکی از سه تفنگدار بود؛ در کنار محسن تنابنده و پژمان بازغی. به هر حال تماشای این فیلم‌ها نه‌تنها ما را به نعمت‌های مخفی در زندگی‌مان شکرگزار می‌کند بلکه ما را وامی‌دارد تا نسبت به ناشنواها یا کم‌شنواها دیدگاه بهتری داشته باشیم.

         

*****

همجنس‌خواهی!  

فیلم: تومان
کارگردان: مرتضی فرشباف
ارزیابی: (بی‌ارزش)

خلاصه داستان: زندگی چند جوان در گنبد کاوس که عاشق شرط‌بندی روی اسب، فوتبال و قمار هستند.

فیلم تومان، سومین ساختۀ مرتضی فرشباف است. او متولد گنبد کاووس و از شاگردان مکتب کیارستمی است. فیلم‌های قبلی او یعنی سوگ (۱۳۹۰) و بهمن (۱۳۹۳)، هر دو جزو فیلم‌های تجربی محسوب می‌شوند. حالا او با سومین فیلم خود، تکنیک قابل ملاحظه‌ای را به نمایش می‌گذارد، هرچند که هنوز روش تجربه‌گرا و بدون روایت خود را حفظ کرده است.

سخن گفتن از دقایق و ظرایف فیلمی که زیرمتن همجنس‌خواهانه (Gay) دارد چه فایده‌ای می‌تواند داشته باشد؟ ای کاش بنده در این خصوص اشتباه می‌کردم و این ماجرا صرفاً توهمات بنده بود. اما متأسفانه تردیدی در این خصوص وجود ندارد. فیلم قبلی این کارگردان به نام بهمن نیز در حاشیه به همین موضوع می‌پرداخت. وقتی در روزهای جشنواره ۳۳ به طور خصوصی به آقای جواد نوروزبیگی (تهیه کنندۀ بهمن) اعتراض کردم، او اعتراف کرد که موضوع همجنسگرایی در فیلم را کم‌رنگ کرده است. و البته ابراز خرسندی می‌کرد که فیلم دیگری را که با صراحت بیشتری به این موضوع ‌پرداخته، به جشنواره راه نداده است. (یعنی به آقای مجید مجیدی که سال ۹۳ رئیس هیئت داوران بود توصیه کرده که فیلم را نپذیرند.) ظاهراً موضوع همجنس‌خواهی در فیلمنامۀ مادر قلب‌اتمی/ علی احمدزاده که آقای نوروزبیگی فیلمنامۀ آن را خوانده بود خیلی ظاهر و واضح بوده است.

در فیلم تومان، حداقل ۲۰ ارجاع و نشانۀ همجنس‌خواهانه وجود دارد. چند جوان در خانه‌ای به شکل غیر متعارف زندگی می‌کنند. در خیلی از اوقات، برهنه هستند، همدیگر را با القاب زنانه خطاب می‌کنند، بوسه‌های مکرر دارند، زن‌گریزند و حتی داود (میرسعید مولویان) که همسری به نام آیلین (پردیس احمدیه) دارد او را رها می‌کند، در طبیعت به طور ایستاده و نزدیک به همدیگر ادرار می‌کنند، و مواردی از این قبیل که حتی از چشم یک تماشاگر بی‌خبر نیز پنهان نخواهد ماند.

بنده به وقت اکران فیلم «بهمن»، مصاحبه‌ای با مرتضی فرشباف داشتم. او به نمادین بودن فیلمش اعتراف کرد و معلوم شد که «سقوط بهمن» یک استعاره در فیلم بوده و مقصود اصلی او، «سقوط انقلاب بهمن» بوده است! و نشانه‌هایی دیگر که دلالت بر ضدیت او با جمهوری اسلامی دارد. (نگا. سهم «بلخاری» و «نوروزبیگی» در نشانه گذاری‌های فیلمی از گروه «هنر و تجربه» /سقوط «بهمن» یا سقوط «انقلاب بهمن»!؟ ـ سینماپرس، ۴ بهمن ۹۴) جناب نوروزبیگی در مقام تهیه کننده نیز به این موضوع کاملاً آگاه بود و در همان ایام بهمن ۹۳ در جشنواره نزد بنده به وطر خصوصی اعتراف کرد.

نکته در این است که تهیه کننده‌ها به وقت دریافت پروانه ساخت، در فرم‌هایی که پر می‌کنند تعهد می‌دهند که به قانون اساسی پای‌بند باشند. برای آنها که از سابقۀ رزمندگی آقای نورزوبیگی در جبهه‌ها خبر دارند واقعاً پذیرش این واقعه سخت است که رزق شبهه‌ناک یا حرام چطور می‌تواند باعث افول یک انسان شود تا جایی که اصل و نسب خود را قطع کند و شاخه‌ای را که روی آن نشسته است، ببرّد و تعهد کذب بدهد.

بنای جمهوری اسلامی بسیار قوی‌تر از آن است که با پرتاب نخودهای مانند بهمن از هم بپاشد. اما آنچه مرا آزار می‌داد همین موضوع همجنس‌خواهی در بهمن و نگاه جانبدارانه کارگردان به آن است. جناب فرشباف در مصاحبه با بنده، به این موضوع نیز اعتراف نموده اما در نهایت خواهش کرد که در متن نهایی، منتشر نشود. و حالا بنده برای اولین مرتبه آن را علن می‌کنم. شاید اگر زودتر آشکار شده بود، فاجعه‌ای مانند تومان رخ نمی‌داد. موضوعاتی که جشنواره‌های خارجی سابقاً برای آن علاقه نشان می‌دادند. اما نپذیرفته شدن تومان در جشنواره برلین نشان می‌دهد که آنها اکنون انتظارات دیگری از فیلمسازان جشنواره‌ای دارند.

نقش تهیه کننده‌ای مانند سعید سعدی که ظاهر مذهبی او بر هیچکس پوشیده نیست، در ساخت تومان نباید نادیده گرفته شود. او با فیلم‌های دفاع مقدس و مذهبی شروع کرد اما در سال‌های اخیر به فیلم‌هایی مانند من/ سهیل بیرقی (۱۳۹۴) و مغزهای کوچک زنگ‌زده/ هومن سیدی (۱۳۹۶) رسید. فیلم مغزها… یک فیلم نمادین علیه جمهوری اسلامی است. آقای سعدی می‌تواند مدعی شود که نماد و سمبل را نمی‌شناسد. باکی نیست. اما دوز بالای همجنس‌گرایی در تومان را چطور!؟ قمار به نظر ایشان موافق شرع است یا نه؟ البته شرط‌بندی روی اسب در دین اسلام، جایز است و ایرادی ندارد. اما قمار کردن با ورق پاسور یا شرط‌بندی روی فوتبال، با نگاه جانبدارانه چطور؟

در کنفرانس مطبوعاتی تومان، یک خبرنگار با اشاره به حرام بودن موضوع قمار، از کارگردان پرسید: آیا نگران پروانۀ نمایش نیستید؟ فرشباف با دست به سعید سعدی اشاره کرد و گفت: ما حاج آقا را داریم! خیلی واضح است که جناب فرشباف در هر دو فیلمش، خود را در پشت تهیه کننده‌های ظاهر الصلاحی مانند جواد نوروزبیگی و سعید سعدی پنهان کرده است. لهذا باید کاوش کرد که نقش این تهیه کننده‌ها در ترویج محرمات و منکراتی که عذاب حتمی خداوند را در پی دارد، چیست؟ همچنین است سید امیر سیدزاده تهیه کنندۀ مادر قلب‌اتمی (۱۳۹۳) و مهدی داوری تهیه کنندۀ عرق سرد (۱۳۹۶).

دیروز در نخستین روز جشنواره، میلاد دخانچی در کنفرانس مطبوعاتی علیه همجنسگرا بودن نقش میلاد (هوتن شکیبا) در فیلم عامه‌پسند فریاد کرد. نکته در این است که سهیل بیرقی در مقام نویسنده و کارگردان، شخصیت را سمپاتیک درآورده است و نگاه منتقدانه به او ندارد و در کنفرانس مطبوعاتی هم دفاعی نداشت که ارائه دهد. متأسفانه فیلم قبلی او یعنی عرق سرد نیز همجنس‌خواهی را برای دو زن ترویج می‌کرد. آنجا افروز (باران کوثری) از شوهرش جدا می‌شود تا با دوستش مصی (هدی زین‌العابدین) بپیوندد. هر دو فیلم عامه‌پسند و عرق سرد، با سرمایه و حمایت طلعت دیندار و کتایون شهابی ساخته شده‌اند. نقش خانم شهابی که در فرانسه زندگی می‌کند و دو سال قبل یکی از اعضای هیئت داوران کن بود، در این میانه چیست؟

فیلم عامه‌پسند از سهیل بیرقی در نخستین روز جشنواره و فیلم تومان ساختۀ مرتضی فرشباف در روز دوم، زندگی افراد همجنس‌خواه (Gay) را با نگاهی همدلانه تصویر کرده‌اند. آیا تغافل و تجاهل مسئولان وزارت ارشاد و جشنواره فجر، در این موارد هم جایز است!؟ آیا خبر عذاب قوم لوط به آنها نرسیده است!؟

*مشرق

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

گم‌شده‌ای در هیاهوی جشنواره‌های فجر


گم‌شده‌ای در هیاهوی جشنواره‌های فجر

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

اپرای فانتزی برای کودکان


اپرای فانتزی برای کودکان

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

از سانسور سوألات در نشست های خبری تا اضافه شدن «پسرکشی» به بخش سودای سیمرغ/ چرا اجازه دسترسی خبرنگاران به هنرمندان را نمی دهند؟! – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: روز سوم برگزاری جشنواره فیلم فجر در سینماهای مردمی و سینمای رسانه ها سرشار از حاشیه بود؛ حضور یک باره مسعود فراستی در نشست خبری فیلم سینمایی «روز صفر» و تعریف و تمجید کم نظیرش از این اثر سینمایی یکی از حواشی قابل تأمل در سینمای رسانه ها بود؛ اما قطعی اینترنت در این روز اختلال زیادی را در کار اهالی رسانه به وجود آورد و باعث انتقاد شدید برخی از آن ها نسبت به دست اندرکاران جشنواره شد، همچنین برخی از سالن های پردیس سینمایی ملت قبل از نمایش یکی از فیلم ها با تکمیل ظرفیت روبرو شد و خبرنگاران برای دسترسی آسان به سالن های خالی در راهروهای سیمانی این پردیس سینمایی نامناسب برای برگزاری مهمترین رویداد سینمایی کشور آواره شدند!

به گزارش سینماپرس فیلم های اکران شده در روز سوم برگزاری جشنواره فیلم فجر در سینمای رسانه ها شامل آثاری همچون: «روز صفر» به کارگردانی سعید ملکان، «ابر بارانش گرفته» به کارگردانی مجید برزگر و «آبادان یازده ۶۰» به کارگردانی مهرداد خوشبخت بودند؛ «روز صفر» با استقبال قابل قبولی از سوی اهالی رسانه روبرو شد اما سایر فیلم ها نتوانستند ارتباط خوبی را با مخاطبان برقرار کنند به نحوی که هنگام نمایش جدیدترین اثر سینمایی مجید برزگر سالن های نمایش دهنده فیلم شاهد ترک دسته جمعی خبرنگاران و منتقدانی بودند که تاب و تحمل ادامه تماشای این فیلم را نداشتند.

یکی از مهمترین انتقادات خبرنگاران در روز سوم سانسور سوألات شان در نشست های خبری بود. بنابر شنیده های سینماپرس گویا سوألات توسط یکی از کارمندان روابط عمومی سانسور می شوند به نحوی که روی برخی از سوألات خط کشیده می شود تا مجری آن را قرائت نکند! ‌ اقدامی محیرالعقول که ضمن توهین به اهالی رسانه و منتقدان جلوی آزادی بیان در جشنواره را می گیرد.

اما جدا از این اتفاقات رفتار نامناسب برخی دست اندرکاران جشنواره فیلم فجر با اهالی رسانه و منتقدان هم باعث اعتراضات و انتقادات گسترده ای شده است. مسئولان برگزاری جشنواره اجازه دسترسی خبرنگاران به هنرمندان حاضر در پردیس سینمایی ملت را نمی دهند! ‌ هنرمندان با شوآف و تشریفات به سالن نشست ها هدایت شده و سپس توسط تیمی به اتاقکی رانده می شوند که امکان دسترسی خبرنگاران به آن ها فراهم نیست. این اقدام هم که توهین به شأن و مقام و ارزش رسانه ها است و البته طی چند سال اخیر نیز شاهد آن بوده ایم یکی دیگر از رفتارهای حیرت آور دست اندرکاران برگزاری جشنواره است.

اهالی رسانه در ایام جشنواره رسما به هنرمندان دسترسی ندارند و این اتفاق خللی جدی در کار آن ها ایجاد کرده است؛ لازم به توضیح است که سال ها قبل و در زمان برگزاری جشنواره فیلم فجر در برج میلاد هنرمندان در کنار اهالی رسانه به تماشای فیلم ها می نشستند و این اتفاق باعث می شد رسانه ها در ایام جشنواره خبرهای پر و پیمانی از جشنواره برای مخابره و اطلاع رسانی به عموم مردم داشته باشند اما از زمانی که جشنواره به دلایلی نامشخص به پردیس سینماگالری ملت انتقال پیدا کرد سطح دسترسی اهالی رسانه به هنرمندان به طرز چشمگیری پایین آمد و باعث ایجاد خلل جدی در روند اطلاع رسانی و آگاهی بخشی آن ها شد.

دیگر اتفاق قابل تأمل در این روز که مورد توجه برخی خبرنگاران و عکاسان حاضر در پردیس سینمایی ملت قرار گرفت این بود که مسئولان جشنواره بعد از گذشت ۳ روز از آغاز جشنواره تازه اقدام به نصب آرم جشنواره در نمای شیشه ای پردیس سینمایی ملت کردند؛ اقدامی دیرهنگام که نشان از عدم هماهنگی و برنامه ریزی جدی در حوزه کارهای اجرایی جشنواره داشت.

«پسرکشی» به کارگردانی دکتر محمدهادی کریمی به عنوان اولین فیلم رزرو بخش مسابقه در سومین روز از برگزاری سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر به بخش سودای سیمرغ پیوست. شنیده می شود حضور این فیلم در بخش سودای سیمرغ به دلیل ایجاد شبهه در خصوص نرسیدن فیلم سینمایی «خورشید» به کارگردانی مجید مجیدی است!

این اتفاق پرسش های بسیاری را برای اهالی رسانه مطرح کرد از جمله آنکه هیأت انتخاب جشنواره فیلم فجر چگونه فیلم مجیدی را که گویا فیلمبرداری اش تاکنون ادامه داشته را انتخاب کرده اند؟ آیا جز فشارهای بیرونی مسأله ای دیگر باعث انتخاب یک فیلم ناتمام برای حضور در جشنواره شده؟

عدم انتشار اسامی کامل افرادی که کارت سینمای رسانه ها را در ایام برگزاری جشنواره دریافت کرده اند نیز موجب اعتراض و انتقاد بخش کثیری از اهالی رسانه شده چرا که بسیاری از افرادی که بنا به اعلام مسئولان جشنواره حائز شرایط دریافت کارت سینمای رسانه ها نشده بودند این روزها در پردیس سینمایی ملت مشغول جولان دادن هستند! به ویژه آنکه حضور شبه رسانه های تلگرامی و اینستاگرامی نیز در جشنواره بسیار چشمگیر است!

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

مونالیزای روبیکی حراج می‌شود


مونالیزای روبیکی حراج می‌شود

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

ده فیلم برتر آرای مردمی فجر۳۸ تا سومین روز جشنواره – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: نتیجه شمارش آرای فیلم های نمایش داده شده در روز سوم جشنواره فیلم فجر ۱۴ بهمن ماه توسط ستاد انتخاب فیلم برگزیده از نگاه تماشاگران جشنواره فیلم فجر اعلام شد.

به گزارش سینماپرس، نتیجه شمارش آرای فیلم های نمایش داده شده در روز سوم جشنواره فیلم فجر ۱۴ بهمن ماه توسط ستاد انتخاب فیلم برگزیده از نگاه تماشاگران جشنواره فیلم فجر اعلام شد.  
 فیلم‌های سه کام حبس، آبادان یازده ۶۰، دوزیست، شنای پروانه، روز بلوا، مغز استخوان، خوب بد جلف ۲، درخت گردو، روزصفر و خروج، ده فیلم برتر آرای تماشاگران سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر تا روز ۱۴ بهمن ماه اعلام شده است.
 لازم به توضیح است فهرست فیلم‌ها بدون اولویت است.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

محمدمهدی رحیمیان رییس هیات مدیره انجمن عکاسان ایران شد


محمدمهدی رحیمیان رییس هیات مدیره انجمن عکاسان ایران شد

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

چه خبر از چهارمین روز جشنواره فیلم فجر؟ – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: در چهارمین روز سی‌وهشتمین جشنواره فیلم فجر سه فیلم «آن شب»، «درخت گردو» و «دوزیست» در سالن اصحاب رسانه روی پرده می‌رود.

به گزارش سینماپرس، «آن شب»، «درخت گردو» و «دوزیست» ۳ فیلم سینمایی هستند که امروز سه شنبه ۱۵ دی ماه همزمان با چهارمین روز برگزاری سی‌وهشتمین جشنواره فیلم فجر در سینمای رسانه نمایش داده می‌شود.

آن شب: کوروش آهاری

«آن شب» اولین ساخته سینمایی کوروش آهاری است که در ۲ بخش «نگاه نو» و «سودای سیمرغ» جشنواره سی‌وهشتم شرکت کرده است.

این فیلم داستان یک زوج ایرانی در آمریکا را روایت می‌کند که در یک هتل محبوس شده‌اند در حالی که نیروهای بیگانه‌ای آن‌ها را وادار می‌کنند که با رازهایی که از هم پنهان کرده‌اند روبه‌رو شوند.

در این فیلم بازیگرانی چون شهاب حسینی، امیرعلی حسینی، آرمین مهر، گلبرگ خاوری، علی کوششی و بازیگر خردسال لی‌لی ویکی، جرج مگوایر، الستر لیتم، مایکل گرم و جیا مو را حضور دارند.

از ویژگی‌های مهم این فیلم تولید و ساخت آن در آمریکا است. «ندای هفت آسمان» نام شرکت فیلمسازی‌ای است که شهاب حسینی در آمریکا راه‌اندازی کرده و در ساخت فیلم «آن شب» هم مشارکت داشته است.

درخت گردو: محمدحسین مهدویان

دومین فیلمی که امروز در پردیس سینمایی «ملت» نمایش داده می‌شود، «درخت گردو» به کارگردانی محمدحسین مهدویان است.

«درخت گردو» فیلمی که درباره بمباران شیمیایی سردشت است؛ در این فیلم سینمایی که پنجمین حضور پیاپی مهدویان در جشنواره فیلم فجر هم محسوب می‌شود، بازیگرانی چون مهران مدیری و پیمان معادی ایفای نقش کرده‌اند.

از نکات ویژه فیلم تازه مهدویان نقش‌آفرینی متفاوت پیمان معادی در آن است.

دوزیست: برزو نیک‌نژاد

«دوزیست» به کارگردانی برزو نیک نژاد سومین فیلم سینمایی است که از آثار بخش «سودای سیمرغ» در سینمای رسانه‌ها اکران می‌شود.

در این فیلم سینمایی بازیگرانی چون جواد عزتی، هادی حجازی‌فر، ستاره پسیانی، مجید نوروزی، لیلی فرهادپوری، الهام اخوان، پژمان جمشیدی، مانی حقیقی و سعید پورصمیمی حضور دارند.

در خلاصه داستان این اثر آمده است «حمید: دوزیسته دیگه، نره زیر آب که، میره زیر دست و پا له میشه.»

برزو نیک‌نژاد پیش از این بیشتر به‌عنوان کارگردان فیلم‌های کمدی شناخته می‌شد و حالا با «دوزیست» تجربه متفاوتی از کارگردانی خود به ویترین جشنواره ارائه کرده است.

از نکات جالب فیلم «دوزیست» گریم متفاوت بازیگران اصلی آن است.

مشاهده خبر از سایت منبع