X

بایگانی تیر 21, 1399

دفتر سینمایی

معرفی هیأت ارزیابی متون دانشجویی جشنواره تئاتر مقاومت – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: هیأت ارزیابی متون بخش دانشجویی هفدهمین جشنواره سراسری تئاتر مقاومت معرفی شدند.

به گزارش سینماپرس، طی احکامی جداگانه فارس باقری، میلاد اکبرنژاد و جواد صداقت را به عنوان اعضای هیأت ارزیابی متون بخش دانشجویی جشنواره معرفی شدند.

فارس باقری متولد ۱۳۵۴ نویسنده و کارگردان، دارای مدرک دکتریِ مطالعات تخصصی تئاتر از دانشگاه تهران، مدرس دانشگاه تهران، دانشگاه هنر و دانشگاه سوره است. تاکنون از وی نمایشنامه‌های متعددی منتشر شده است و کارگردانی و اجرای چندین نمایش را در کارنامه هنری خود دارد. همچنین وی نمایشنامه‌نویس برگزیده جایزه بزرگ ادبیات نمایشی سالِ ایران در سال‌های ۱۳۸۱ و ۱۳۹۴ و نمایشنامه‌نویس برگزیده جشنواره بین‌المللی فجر در سال ۱۳۹۳ بوده است.

میلاد اکبرنژاد متولد ۱۳۵۴، فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. وی چندین داستان، مقاله و یادداشت در حوزه تئاتر، نمایشنامه‌نویسی و رسانه نوشته است. خلق بیش از پنجاه نمایشنامه، کارگردانی و نگارش بیش از ۳۵ نمایش رادیویی و کارگردانی چندین تله‌تئاتر تلویزیونی در کارنامه اکبرنژاد دیده می‌شود. وی در جشنواره‌های مختلفی همچون عاشورائیان، تئاتر فجر و … موفق به دریافت جایزه در بخش‌های نمایشنامه‌نویسی و کارگردانی شده است.

جواد صداقت متولد ۱۳۵۷ در بندر بوشهر، نویسنده، کارگردان، دراماتورژ، بازیگر و طراح صحنه است. وی مدرس و عضو هیأت علمی گروه سینما و تئاتر دانشگاه آزاد اسلامی و همچنین رئیس انجمن هنرهای نمایشی استان بوشهر است. داوری و بازبینی در چندین جشنواره دانشجویی و استانی و نیز نگارش چندین پژوهش و ارائه مقالات تخصصی از جمله سوابق او به‌شمار می‌رود. وی همچنین در چندین جشنواره استانی، ملی و بین‌المللی، به عنوان کارگردان حضور داشته است.

هفدهمین جشنواره سراسری تئاتر مقاومت به همت انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس بنیاد فرهنگی روایت فتح، آذرماه سال جاری و با دبیری حمید نیلی برگزارخواهد شد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

«چپ، راست» در مراحل فنی – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: فیلم‌سینمایی «چپ، راست» به کارگردانی حامد محمدی مراحل فنی را پشت سر می‌گذارد.

به گزارش سینماپرس، فیلم‌سینمایی «چپ، راست» به کارگردانی حامد محمدی و تهیه‌کنندگی منوچهر محمدی، مراحل فنی را پشت سر می‌گذارد.

تدوین «چپ، راست» که به موازات فیلمبرداری آن، توسط میثم مولایی آغاز شده بود، به پایان رسیده و به تازگی حسین ابوالصدق کار صداگذاری این اثر را پیش گرفته‌است.

موسیقی «چپ، راست» را امیر توسلی می‌سازد و با اتمام مراحل ساخت موسیقی و صداگذاری، ظرف چند هفته آینده فیلم آماده نمایش می‌شود.

در «چپ، راست» رامبد جوان، پیمان قاسمخانی، ویشکا آسایش، سارا بهرامی، سروش صحت، ستاره اسکندری، مونا فرجاد، تینو صالحی و محمدرضا مالکی ایفای نقش می‌کنند.

دیگر عوامل این فیلم‌سینمایی عبارتند از مدیر فیلمبرداری: مرتضی هدایی، طراح‌صحنه و لباس، سیامک احصایی، دستیار اول کارگردان و برنامه ریز: پوپک مظفری، مدیرتولید: مجید کریمی، طراح گریم، عظیم فراین، عکاس: محمدمهدی دلخواسته، مشاور رسانه: ملیکا راد.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

روایت بوسنی؛ از حاتمی‌کیا تا آنجلینا جولی! – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: برنامه «نقد سینما» شب گذشته همزمان با سالگرد نسل‌کشی سربرنیتسا، به غفلت از این تراژدی تاریخی در تولیدات سینمای ایران پرداخت.

به گزارش سینماپرس، چهارمین قسمت از فصل جدید برنامه «نقد سینما» جمعه شب ۲۰ تیرماه از شبکه پنج روی آنتن رفت. در این قسمت علاوه‌بر نقد و بررسی فیلم مستند «طلا» به کارگردانی پرویز شهبازی، در قالب پرونده‌ای ویژه به فقدان روایت سینمایی از جنگ بوسنی و کشتار مسلمانان در سربرنیتسا همزمان با بیست‌وپنجمین سالگرد این جنایت پرداخته شد.

در بخش نخست برنامه امیررضا مافی میزبان محمدرضا عرب مستندساز و کارگردان سینما بود تا بر مبنای تجربیات و مشاهدات بی‌واسطه این فیلمساز به مرور مختصات و تبعات فاجعه کشتار مسلمانان در بوسنی و به‌خصوص سربرنیستا بپردازد.

عرب در آغاز این بخش با گرامیداشت یاد بیش از ۹ هزار مسلمان غیرنظامی قربانی‌شده در این نسل‌کشی، در پاسخ به سوال مافی درباره دلیل کم‌کاری خود در سینما پس از کارگردانی فیلم سینمایی «ندارها» در سال ۸۸ گفت: بخشی از اشکال از خود من است که اساساً فیلمسازِ تندتند فیلم ساختن نیستم. فیلمنامه برایم مهم است. فیلمنامه‌های گوناگونی بعد از «ندارها» به دستم رسید که هر کدام به دلیلی به سرانجام نرسید. مثل فیلمنامه «ملاقات در وین» که مربوط به اوایل شکل‌گیری داعش بود.

وی ادامه داد: وقتی این پروژه‌ها به سرانجام نرسید سراغ تهیه‌کنندگی فیلم سینمایی «پری دریایی» رفتم که کارگردانش یکی از دوستان فیلم‌اولی بود، فیلمنامه اولیه از من بود و تهیه‌کنندگی آن را هم به‌عهده گرفتم. این فیلم جوایز متعددی در جشنواره‌های جهانی هم گرفت و خوشحال بودیم جوانان کشور اثری را در عمق آب‌های خلیج فارس ساخته‌اند و فکر می‌کنم در سالگرد شهدای غواص مناسب خوبی است که بیشتر درباره این فیلم صحبت کنم و بگویم چگونه بابت ساخت این فیلم تنبیه شدیم!

روایت سفر به بوسنی در قلب فاجعه

عرب در بخش بعد با مرور نسبت کارنامه سینمایی خود با فاجعه سربرنیستا گفت: من فیلم کوتاهی به نام «چون کوه» ساخته بودم که قصه صعود یک جانباز ۷۰ درصد جنگ به قله دماوند بود و زنده‌یاد بابک بیات هم برای آن موسیقی ساخته بودند. آن فیلم در چند فستیوال جهانی رفت که به بهانه آن به ایتالیا و سپس اسپانیا هم رفتم. ماجرای واقعه بوسنی از سفر به ایتالیا برای من موضوعیت پیدا کرد. زمانی که تلویزیون گزارشی را از سفر رئیس سازمان ملل به سارایوو نشان داد تا تعادلی بین گروه‌های متخاصم ایجاد کند اما مردم به‌دلیل عدم پایبندی به تعهدات با سنگ و چوب دنبالش افتاده بودند! صرب‌های داخل بوسنی هم نیروهای سازمان ملل را گرفته بودند و به‌عنوان سپر دفاعی از آن‌ها استفاده می‌کردند.

محمدرضا عرب: زمانی که به بهانه فیلم «زنبق و خاکستر» وارد سربرنیتسا شدم، حال بسیار غریبی داشتم. ورودی شهر یک کارخانه باتری‌سازی و مقابلش مزار شهدا است. همه خانواده‌ها را جمع کرده بودند تا از منطقه دور کنند اما مردها و پسرها را می‌گفتند باید از مسیر کوهستان بروند. در مسیر کوهستان کمین کرده بودند و قبرهایی آماده کرده بودند و تمام این افراد را قتل عام می‌کردند! این مستندساز ادامه داد: بعد از سفر ایتالیا به رایزنی ایران در میلان رفتم و گفتم اگر بشود می‌خواهم کنسول بوسنی را ببینم. من جوان ۲۴، ۲۵ ساله‌ای بودم و کنسول بوسنی فرد جاافتاده‌ای بود، وقتی پرسید چه می‌خواهی گفتم من فیلمسازم و می‌خواهم به بوسنی بروم. گفت آنجا جنگ است! واقعیت این است تصاویری که از کشتار مردم در شبکه‌های خبری پخش می‌شد بسیار متأثرکننده و غم‌انگیز بود اما در هر حال در آن سفر اتفاقی رخ نداد و به ایران برگشتم.

وی افزود: آن زمان ستاد بوسنی در ایران یک معاونت فرهنگی داشت برادر شهید نواب صفوی مسئول آن بود. پیشنهاد همکاری دادم و خیلی هم استقبال کردند. با توجه به قطع بودن خطوط ارتباطی در ایام جنگ امکان هماهنگی از ایران برای این سفر نبود. به بهانه حضور در فستیوال فیلم سارایوو به شهر رم ایتالیا رفتم که آن زمان یک فرد آزاده رایزن فرهنگی ایران در آنجا بود. با هماهنگی او عازم سارایوو شدیم و حتی وصیتنامه‌ای هم تنظیم کردم و به یکی از دوستان دادم.

عرب ادامه داد: بعد از تمام این حوادث زمانی که ما به شهر زنیتسا به‌عنوان عقبه بوسنی رسیدیم، فاجعه سربرنیتسا رقم خورده بود.

این مستندساز در ادامه ضمن تشریح اضلاع متخاصم درگیر در میدان جنگ در بوسنی گفت: در مرحله‌ای منطقه سربرنیتسا به‌عنوان منطقه امن معرفی می‌شود تا همه آسیب‌دیدگان به آنجا پناه ببرند و نیروهای کلاه آبی سازمان ملل متعهد می‌شوند حفاظت این منطقه را برعهده بگیرند. با این وجود در ۲۱ تیرماه یا ۱۲ جولای عملیات گسترده‌ای توسط نیروهای صرب سازمان‌یافته داخل بوسنی علیه این منطقه صورت گرفت. بعدها زمانی که به بهانه فیلم «زنبق و خاکستر» وارد سربرنیتسا شدم، حال بسیار غریبی داشتم. ورودی شهر یک کارخانه باتری‌سازی و مقابلش مزار شهدا است. همه خانواده‌ها را جمع کرده بودند تا از منطقه دور کنند اما مردها و پسرها را می‌گفتند باید از مسیر کوهستان بروند. در مسیر کوهستان کمین کرده بودند و قبرهایی آماده کرده بودند و تمام این افراد را قتل عام می‌کردند!

وی افزود: آن کارخانه باتری‌سازی امروز تبدیل به موزه شهدا شده است. روی این دیوار عددهایی ثبت‌شده که وقتی پرسیدم این عددها چیست، پاسخ دادند شمار آدم‌هایی است که باید در نقاط می‌ایستادند و تیرباران می‌شدند!

فاجعه‌ای در حال فراموشی

در ادامه امیررضا مافی به مغفول ماندن فاجعه سربرنیتسا و نسل‌کشی صورت گرفته در این منطقه در تاریخ اشاره کرد و عرب نیز گفت: در آن زمان فیلم «خاکستر سبز» را ابراهیم حاتمی‌کیا ساخت که به نظرم فیلم بسیار خوبی بود که مهجور واقع شد. معتقدم آن مسیر را ما باید ادامه می‌دادیم. این فاجعه در حال فراموشی است. من به دعوت موسسه شهید آوینی طرح مجموعه‌ای مستند در این زمینه را آماده کردم و قرار بود در شبکه مستند سیما به تولید برسد که فعلاً مدیر این شبکه تغییر کرده است. شخصاً تجربه دیگری هم در شبکه چهار داشتم که پروژه‌ای کلید خورد اما به محض تغییر مدیر این شبکه، کلاً کار تعطیل شد. مشکل اصلی همین است که همه چیز قائم به افراد است. من هر آنچه تا به امروز درباره بوسنی و سربرنیتسا ساخته‌ام به دلیل علاقه شخصی مدیران مربوطه بوده است.

این کارگردان سینما تأکید کرد: فاجعه سربرنیتسا تنها مربوط به جهان اسلام نیست و مربوط به تمام بشریت است. این فاجعه رقم خورده و جهان در قبال آن سکوت کرده است.

عرب: خیلی عجیب است که دوستان گمنام ما در آن زمان به منطقه جنگ رفتند، شهید شدند و به قول زنده‌یاد «علی عزت بگوویچ» مقاومت را در آن منطقه شکل دادند، امروز هیچ نامی از آن‌ها در آن منطقه نیست اما آنجلینا جولی به‌واسطه ساخت «خون و عسل» تبدیل به شهروند افتخاری شد و کلید افتخاری سارایوو را دریافت کرد! عرب با تشریح فرآیند تحولات در منطقه یوگوسلاوی سابق و تلاش کشورهای این منطقه برای رسیدن به استقلال به جزییات برخی جنایات در منطقه سارایوو اشاره کرد و گفت: روزی سوار تراموا شده بودم تا کاری را انجام دهم، همان تراموایی که من سوارش بودم را با آرپی‌جی زدند که خانم بارداری هم سوار آن بود. مردم عادی را با تک‌تیرانداز مورد هدف قرار می‌دادند. این جنایات رخ داده است. این وضعیت ادامه دارد و بعد از بوسنی هم قطار حوادث به کوزوو رسید.

امیررضا مافی در ادامه به پرداخت و روایت پررنگ جنگ جهانی در سینمای غرب اشاره کرد و گفت: ما در سینمای ایران نسبت به اولین نقطه مقاومت فرامرزی‌مان بعد از جریانات لبنان که در بوسنی بود و مسلمانان در آنجا قربانی شدند، سکوت کرده‌ایم. بخش خصوصی ما هم در این زمینه ورود نکرده است. گویی این فجایع مسئله کسی نبوده است. در سینمای ما به جز «خاکستر سبز» حاتمی‌کیا هیچ روایت دیگری نداریم و بعید می‌دانم دلیلش نبود درام در این منطقه باشد چراکه این حوادث مملو از موقعیت‌ها و فجایع دراماتیک بوده است.

محمدرضا عرب هم افزود: نه فقط درباره بوسنی که در خیلی از حوزه‌های مهم دیگر هم سینمای ایران آنگونه که باید ورود نکرده است. درباره همین کشور عراق، تا به امروز چند کار جدی درباره داعش تولید کرده‌ایم؟ بحث اصلی این است که مدیریت‌های ما فصلی است. مدیریت‌های موسمی داریم! هر اتفاقی هم تا امروز رخ داده برآمده از سلایق شخصی بوده و هیچ استراتژی مشخصی در این زمینه نداشته‌ایم. حتی می‌توانیم در یک نشست به بررسی روایت دیگر کشورها از بوسنی بپردازیم که آخرینش فیلم «خون و عسل» از خانم آنجلینا جولی بود. خیلی عجیب است که دوستان گمنام ما در آن زمان به منطقه جنگ رفتند، شهید شدند و به قول زنده‌یاد «علی عزت بگوویچ» مقاومت را در آن منطقه شکل دادند، امروز هیچ نامی از آن‌ها در آن منطقه نیست اما آنجلینا جولی به‌واسطه ساخت «خون و عسل» تبدیل به شهروند افتخاری شد و کلید افتخاری سارایوو را دریافت کرد!

عرب در پایان تأکید کرد: تا زمانی که ما استراتژی مشخصی در این حوزه نداشته باشیم و نخواهیم کار جدی در این زمینه کنیم، سال به سال می‌نشینیم و شمار سالگردها بالا می‌رود و اتفاقی هم رخ نمی‌دهد. مثل دفاع مقدس که هر سال تنها «یادی» از آن می‌کنیم و دیگر هیچ!

تفاوت نقد و یادداشت‌نویسی چیست؟

در بخش دوم برنامه و در ادامه گفتگوهای تخصصی امیررضا مافی با بهروز افخمی، به موضوع «تحلیل فیلم» پرداخته شد. افخمی در مقدمه این بخش گفت: می‌خواهیم ببینیم مقوله‌هایی همچون نقد فیلم و تحلیل فیلم آیا به درد فیلمسازان جوان می‌خورد و باید به آن توجه داشته باشند یا خیر؟ آیا فیلمساز می‌تواند از منتقد چیزی یاد بگیرد؟ من معتقدم آموزش در سینما از اینجا آغاز می‌شود که یاد بگیریم چه چیزهایی را نباید یاد بگیریم و چه خرافه‌هایی را باید فراموش کنیم. من در کلاس‌هایم با دانشجویانی مواجه شدم که به نظرم از کودکی که هیچ چیز از سینما نمی‌داند هم عقب‌ترند چراکه چیزهایی را به نام سینما یاد گرفته‌اند که نباید یاد می‌گرفتند!

وی افزود: یکی از همین موارد این است که معتقدم فیلمساز از منتقد هیچ چیز یاد نمی‌گیرد. سالبته لزوم کار منتقد را انکار نمی‌کنم. کار منتقد به درد می‌خورد اما به درد مخاطب و نه فیلمساز.

بهروز افخمی: در ایران معمولاً یادداشت‌نویس با منتقد اشتباه گرفته می‌شود. یادداشت‌نویس باید طرف تماشاگر باشد نه فیلمساز. او نباید با فیلمساز فالوده بخورد و سکه بگیرد! مثل کسانی نباشد که می‌گویند اگر به ما پول ندهید، علیه فیلمت مطلب می‌نویسیم! چنین یادداشت‌نویسی با هیچکس تعارف ندارد و طرف مردم می‌ایستد مافی در واکنش به این موضع افخمی گفت: یادداشت‌نویسی در واقع در بسته تبلیغاتی یک فیلم تعریف می‌شود و کار یادداشت‌نویس است که به کار مخاطب می‌آید تا فیلمی را برای تماشا انتخاب کند یا نکند. اما کار منتقد یادداشت‌نویسی صرف نیست. منتقد با هنرمند و اثر هنرمند طرف است. برخی منتقدان خود هنرمند و به تعبیری مولف را هم در نقد یک اثر مدنظر قرار می‌دهند. در مقابل عده‌ای از منظر تئوری مرگ مولف، تنها به ویژگی‌های فیلم می‌پردازند.

افخمی در این بخش گفت: در ایران معمولاً یادداشت‌نویس با منتقد اشتباه گرفته می‌شود. یادداشت‌نویس باید طرف تماشاگر باشد نه فیلمساز. او نباید با فیلمساز فالوده بخورد و سکه بگیرد! مثل کسانی نباشد که می‌گویند اگر به ما پول ندهید، علیه فیلمت مطلب می‌نویسیم! چنین یادداشت‌نویسی با هیچکس تعارف ندارد و طرف مردم می‌ایستد. او قاعدتاً آدم بداخلاقی هم هست چراکه تعداد زیادی فیلم مزخرف را صرفاً به احترام مخاطب می‌بیند و مجبور است درباره همه فیلم‌ها نظر بدهد. اینجا است که طیفی از مردم از بداخلاقی او جا می‌خورند.

مافی با تأکید بر لزوم «حریت» در کار یادداشت‌نویسی و نقد، گزاره‌ای اخلاقی را در بحث پیش کشید و در توضیح آن گفت «منتقد نباید هیچ وابستگی‌ای داشته باشد» که افخمی در پاسخ گفت: چنین منتقدی همه یا بخشی از مردم را به دشمن خودش تبدیل می‌کند. به خصوص فیلمسازانی که انتظار دارند همه فیلمشان دوست داشته شود!

در ادامه بحث امیررضا مافی بحث تأثیر فراگیری استفاده از فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی بر فضای نقد و یادداشت‌نویسی را مطرح کرد که افخمی با این تأثیر مخالفت کرد.

افخمی در این بخش گفت: مثلی هست که می‌گوید همه مردم را شاید بتوان برای مدت کوتاهی گول زد، بعضی از مردم را برای همیشه می‌توان گول زد، اما همه مردم را برای همیشه نمی‌توان گول زد. نباید فکر کنیم وضعیت امروز در شبکه‌های اجتماعی به‌گونه‌ای است که می‌تواند همه مردم را برای همیشه گول بزند.

مافی اما در پاسخ گفت: از نگاه بنده در عصر جدید هر آن کسی که به شبکه اجتماعی متصل می‌شود، همه چیز را از این فضا دریافت می‌کند، حتی وجود خودش را. امروز آنلاین بودن معنای هستی انسان است و برای بودن ناگزیریم یا متأثر از شبکه‌های اجتماعی باشیم، یا تأثیرگذار. در چنین فضایی یک یادداشت‌نویس در صفحه شخصی خود مطلبی می‌نویسد و من نوعی او را فالو می‌کنم. در این شرایط کسی که حرف متفاوت‌تر و کار خارق‌العاده‌تری می‌کند بیشتر دنبال می‌شود و این الزاماً به معنای آن نیست که حرف پرمغزتری هم می‌زند.

افخمی اما در موضعی مخالف با مافی تأکید کرد: به نظرم بیش از اندازه فضای مجازی را جدی می‌گیری. آنچه امروز در جریان است تفاوت ماهوی با گذشته ندارد و شخصاً کماکان کسی را که احساس کنم حرف حسابی می‌زند را دنبال می‌کنم.

در این مرحله بحث ملاک‌ها و شاخص‌های مخاطب برای انتخاب‌گری در مواجهه با آثار هنری و تشخیص حرف حساب در این فضا پیش کشیده شد که مافی در این زمینه توضیح داد: سلیقه آدم‌ها براساس معیارها و شاخص‌ها ساخته می‌شود و اینگونه نیست که من نوعی بتوانم به‌صورت شهودی از یک اثر هنری خوشم بیاید یا نیاید.

افخمی در موضعی مخالف اما تأکید کرد: مسلم است که چنین توانایی‌ای داری. این یک اختلاف‌نظر بنیادی است. معتقدم هر آن‌کسی که ذوق هنری داشته باشد، موسیقی خوب از بد را تشخیص می‌دهد، حتی فالش زدن هم برایش قابل تشخیص است.

ادامه بحث برسر این موضوع به برنامه‌های بعدی «نقد سینما» موکول شد.

گزارش واقعیت؛ از «گزارش» کیارستمی تا «طلا» ی پرویز شهبازی

در بخش پایانی برنامه این هفته «نقد سینما» نوبت به پرونده فیلم رسید. امیررضا مافی در این بخش میزبان آنتونیا شرکا و آرش خوشخو منتقدان سینمایی بود تا درباره فیلم «طلا» ساخته پرویز شهبازی به گفتگو بنشینند.

آنتونیا شرکا در ابتدای این بخش با اشاره به عقبه آکادمیک و علمی پرویز شهبازی گفت: برای صحبت درباره فیلم «طلا» توجه به این ویژگی پرویز شهبازی بسیار حائز اهمیت است. شهبازی مانند خیلی از فیلمسازان ما نیست که بگوید موضوعی را مدنظر داشتم و می‌خواستم هر طور شده آن را در قالب یک فیلم بیان کنم. انتخاب زبان و بیان سینمایی برای او دغدغه است و این یک ارزش است.

آرش خوشخو: پرویز شهبازی متخصص درام اجتماعی است و می‌دانیم خیلی از فیلمنامه‌هایی که در سینمای ایران دست به دست می‌شود، ایده اولیه‌اش از آن پرویز شهبازی است. او در این حوزه صاحب سبک است. مهمترین ویژگی او هم تلاش برای مستندسازی و واقع‌نمایی در داستان است که این ویژگی در فیلم «طلا» به اوج خود رسیده است وی با اشاره به کارنامه شهبازی و انتظار بالای به‌وجود آمده برای مواجهه با «طلا» گفت: فیلم را اگر یک درام اقتصادی و اجتماعی بدانیم، باید بگوییم که فیلمی برآمده از دغدغه روز است و با زندگی روزمره ما درگیر است. از این منظر «طلا» فیلم ارزشمندی است. به‌خصوص که مانند آثار دیگر شهبازی توجه ویژه‌ای به قشر جوان در جامعه دارد.

آرش خوشخو در ادامه و در پاسخ به سوال مافی درباره «رذایل اخلاقی کاراکترهای سینمای پرویز شهبازی» گفت: پرویز شهبازی متخصص درام اجتماعی است و می‌دانیم خیلی از فیلمنامه‌هایی که در سینمای ایران دست به دست می‌شود، ایده اولیه‌اش از آن پرویز شهبازی است. او در این حوزه صاحب سبک است. مهمترین ویژگی او هم تلاش برای مستندسازی و واقع‌نمایی در داستان است که این ویژگی در فیلم «طلا» به اوج خود رسیده است. شهبازی تلاش کرده است تصویری دقیق از تهران ابتدای دهه ۹۰ در فیلم خود ثبت کند و این دقت در جزییات تاجایی پیش رفته که در سکانسی می‌بینیم دو نفری که از کنار کاراکتر اصلی در حال عبور هستند، درباره قیمت «تتو» دارند با هم صحبت می‌کنند و این نهایت دقت شهبازی برای ثبت یک گزارش از ایران امروز است.

این منتقد افزود: این میزان از تمرکز بر واقعیت‌های جامعه من را یاد فیلم «گزارش» عباس کیارستمی می‌اندازد. البته که معتقدم نقطه ضعف «طلا» هم از همین نقطه آغاز می‌شود. در فیلم «طلا» آنقدر همه چیز واقعی است که رنگ‌پردازی شخصیت‌ها فراموش می‌شود. بین کاراکترها ما گویی هیچ تضاد و تفاوتی نمی‌بینیم. ما می‌گوییم کیارستمی واقع‌گرا است اما در همه فیلم‌هایش یک کاراکتر عجیب و غریب برای پیش برد درام وجود دارد. کیارستمی بستر واقعی ایجاد می‌کند اما هم داستان و هم کاراکتر شگفت‌انگیز برای آن می‌سازد. شخصیت‌های شهبازی در «طلا» اما واقعاً بی‌رنگ هستند. این واقع‌گرایی افراطی متأسفانه امروز سینمای ما را تسخیر کرده است.

آنتونیا شرکا هم در تأیید نقد آرش خوشخو بر شخصیت‌پردازی «طلا» ادامه داد: در روایت داستان تا می‌خواهید کلیدی برای ورود به دنیای هر یک از شخصیت‌ها پیدا کنید، ناگهان فیلم شیفت می‌کند روی کاراکتر دیگر و گویی همه کنش‌ها صرفاً برای پیشبرد درام است. شاید به دلیل تعدد و پراکندگی کاراکترها فرصت پرداخت عمیق‌تر به شخصیت‌ها وجود نداشته است.

وی افزود: حتی عشق میان دریا و منصور در داستان برای من باورپذیر نیست. و یا اعتماد لیلا به منصور برای قرض دادن چنین پولی. نسبت مهرداد صدیقیان هم اساساً با این جمع معین نیست. این شرایط درباره شخصیت‌های فرعی‌تر هم وجود دارد.

خوشخو در ادامه گفت: دقایق ابتدایی فیلم به‌نظرم یک مستند درباره راه‌اندازی یک شغل است و اگر مستند می‌شد خیلی جذاب‌تر هم می‌شد. به همین دلیل تا اواسط «طلا» را با بی‌میلی دیدم و احساس می‌کردم فیلم کندی است. درست از لحظه بچه‌دار شد دریا و جایی که ایده سرقت مطرح می‌شود، به نظر «طلا» تبدیل به یک فیلم «بسیار خوب» می‌شود. در نیمه دوم کاملاً مجذوب فیلم بود و معتقدم گره‌گشایی‌ها و گره‌افکنی‌های بسیار خوبی دارد.

در بخش پایانی گفتگو آنتونیا شرکا در پاسخ به سوال مافی درباره وجه تسمیه فیلم «طلا» گفت: به نظرم قطعاً طلا نمی‌تواند ناظر به اسم دختربچه در فیلم باشد. مانند فیلم «عیار ۱۴» شهبازی که آنجا که صحبت از یک عیاری در نامگذاری فیلم بود. شاید این نامگذاری ناظر به ارزش اعمالی است که هم می‌تواند ارزش والایی پیدا کند و هم می‌تواند در شرایطی انسان را به خاک سیاه بنشاند.

وی درباره اخلاقی عمل کردن «دریا» با بازی نگار جواهریان در فیلم هم گفت: یکی از نکات جذاب در کارنامه شهبازی حتی آثاری که تنها فیلمنامه آن‌ها را نوشته است، علاقه شهبازی به قرار دادن دختران آسیب‌پذیر در معرض یک آسیب است. شهبازی در واقع به این کاراکترها فرصت مواجهه با این رذیلت‌ها و یا شبه‌رذیلت‌ها را می‌دهد تا رشد پیدا کنند. از این منظر انتخاب دریا برای نگه داشتن بچه در پایان فیلم انتخابی جسورانه و قابل تقدیر است. این سوای از این واقعیت است که کار بد همیشه بد است و دریا باید تاوان تصمیمی که برای سرقت از پدر گرفت را در زندگی بپردازد.

آرش خوشخو در ادامه این بحث گفت: دو تصمیم کاراکتر دریا در پایان فیلم شگفت‌انگیز است؛ هم اینکه به منصور اجازه می‌دهد پول‌ها را ببرد و هم اینکه تصمیم به نگه داشتن بچه می‌گیرد. ولی کاش در نیمه اول فیلم دریایی داشتیم که واکنش‌های پایانی‌اش برایمان معنا داشت. دریا در نیمه اول یک کاراکتر منفعل است که مدام تصمیم‌های اشتباه می‌گیرد و مقهور شرایط است.

وی در پایان صحبت‌های خود تأکید کرد: در مجموع معقتدم طلا به‌خاطر نیمه دوم و به‌خصوص قدرت کارگردانی شهبازی در این نیمه، فیلمی است که می‌توان با خیال راحت به تماشای آن نشست و من تا امروز به نسبت همه آثار قبلی این فیلمساز آن را بیشتر دوست دارم.

آنتونیا شرکا اما تأکید کرد: همچنان «نفس عمیق» را بهترین فیلم پرویز شهبازی می‌دانم و بعد از آن «دربند» و پس از آن می‌توانم «طلا» را قرار دهم.

برنامه «نقد سینما» به تهیه‌کنندگی یوسف بچاری جمعه هر هفته ساعت ۲۲ از شبکه تهران روی آنتن می‌رود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

علیرضا قربانی از تازه‌ترین قطعه «صداها و پل ها» رونمایی می‌کند


علیرضا قربانی از تازه‌ترین قطعه «صداها و پل ها» رونمایی می‌کند

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

دولت باید از سینماگران حمایت کند اما این کار را انجام نمی‌دهد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: شریفی گفت: سینماگران حمایت می‌خواهند و نمی‌توان در سینماها را بست؛ چندین هزار نفر از راه سینما ارتزاق می‌کنند.

به گزارش سینماپرس، امیرحسین شریفی تهیه‌کننده سینما، درباره بازگشایی سینماها و جلوگیری از ضرر سینماگران و سینماداران، در گفت و گو با خبرنگاران جوان، گفت: نمی‌توان در سینماها را بست. بالاخره چندین هزار نفر از این راه ارتزاق می‌کنند؛ یا باید یارانه‌ای در اختیار آن‌ها قرار داد و یا راهکار دیگری برای برون رفت از این وضعیت اتخاذ کرد. در شرایط بحران کرونا برای سینما، تهیه‌کننده سرمایه‌اش از بین می‌رود و همه گرفتاری‌ها سر او خالی می‌شود.

وی افزود: به نظرم بجز باز گذاشتن سالن‌های سینما و حمایت صد در صدی از سینماگران، بخش آنلاین نیز باید فعال شود. اگر مشکل قاچاق فیلم در حوزه اکران آنلاین رفع شود، این نوع نمایش به بازوی قدرتی برای سینما تبدیل می‌شود. جلوی سوخت شدن سرمایه‌ فیلم‌ها گرفته خواهد شد و آن تعداد مخاطب خاموشی که به سینما نمی‌روند را می توان با نمایش آنلاین جذب کرد.

شریفی تاکید کرد: دولت باید از سینماگران حمایت کند، ولی این کار را انجام نمی‌دهد. یکی از صدابرداران خوب و متخصص سینما در این روزها نان ندارد بخورد و با ماشین کار می‌کند. متاسفانه از این دست آدم‌ها زیاد داریم که روش‌های درآمدزایی دیگری را در این روزها پیش گرفتند.   چند روز پیش می‌خواستم به اصفهان بروم؛ متوجه شدم داخل یک اتاق در فرودگاه چندین نفر سیگار می کشند! چرا مکان‌های این چنینی را نمی‌بندند که مرکز انتقال ویروس است. چرا باید سالن‌های سینما که بیشترین امنیت بهداشتی را دارند، بسته شوند!؟

این تهیه‌کننده در پایان گفت: دولت و متولیان فرهنگی که توان حمایت از سینماگران را دارند، می‌خواهند هم سینماها باز باشد و هم خرج نکنند. با این وضع در نهایت این سینماگران هستند که به نفع دولت ضرر می‌کنند. یکی از کسانی که در وضعیت بدی قرار دارد، خود من هستم. قرار بود فیلم سینمایی «آوازهای سرزمین من» توسط حوزه هنری پس از چهار سال در اردیبهشت ۹۹ اکران شود که نشد. به فرض که اکران می‌شد، چه کسی یا ارگانی ضرر من را جبران می‌کرد. الان هم که اکران نشده، نمی دانم چه کاری باید انجام دهم. آیا این بلاتکلیفی و ضرر نیست؟

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

جزییات نشست بررسی مشکلات مالیاتی اهالی موسیقی/وعده‌هاعملی می‌شود؟


جزییات نشست بررسی مشکلات مالیاتی اهالی موسیقی/وعده‌هاعملی می‌شود؟

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

معرفی داوران مسابقه طراحی بنای یادبود شهدا و ایثارگران راه‌آهن – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: مهدی حجت، رضا قره باغی، شاهین حیدری و سیدمجتبی موسوی، ارزیابی آثار مسابقه طراحی لوح و بنای یادبود شهدا و ایثارگران راه آهن را بر عهده دارند.

به گزارش سینماپرس، مهدی حجت، رضا قره باغی، شاهین حیدری و سیدمجتبی موسوی، ارزیابی آثار مسابقه طراحی لوح و بنای یادبود شهدا و ایثارگران راه آهن را بر عهده دارند.

مسابقه طراحی لوح و بنای یادبود شهدا و ایثارگران به همت راه آهن جمهوری اسلامی ایران برگزار می شود و سعید رسولی (مدیرعامل راه آهن) ریاست عالی، حامد نوری دبیر و علی یزدانی برگزار کننده  و مجری طرح مسابقه هستند.

حامد نوری، دبیر مسابقه ملی بنای یادبود شهدا و ایثارگران راه آهن، این مسابقه را مسابقه ای ملی خواند و در این رابطه اظهار داشت: بعد از ارگان های نظامی و انتظامی، راه آهن بیشترین شهید، جانباز، رزمنده و آزاده در ارگان های دولتی و در دوران دفاع مقدس را دارد که به تفکیک شامل ۲۴۷ شهید، ۱۲۴۱ جانباز، ۲۰۹ آزاده و حدود ۶۰۰ رزمنده می شود. علاوه بر آن تمام ابنیه و تجهیزات راه آهن در اختیار جنگ تحمیلی بوده است و بسیاری از سنگرها با تراورس های راه آهن ساخته می شد.

نوری بیان کرد: ایده اصلی برپایی این مسابقه به بخشی به نام “هشت سال خاطره در دفاع مقدس” که در رابطه با خاطره نگاری است، مربوط می شود که دربرگیرنده آسیب های وارده به راه آهن در طول هشت سال دفاع مقدس است به طوری که می توان گفت راه آهن، خودش، به شخصه، یک جانباز است و با مشکلاتی در آن دوران از قبیل بمباران پلها، ریلها و ایستگاه ها روبرو بوده است. به طور مثال اینکه زمانی همه مشغول پناهگیری بوده اند، لوکوموتیوران های راه آهن، باید بر حسب وظیفه پشت دیزل می ماندند و آن را حرکت می دادند چنین رشادت هایی از همکاران باعث شد تا این مسابقه را برگزاری کنیم تا یاد این خاطرات در اذهان مردم زنده شود و یادشان بماند که چه زحماتی در ایستگاه های راه آهن در طول دوران دفاع مقدس کشیده شده است.

وی ادامه داد: برای ساخت این نمادها می توانستیم به هنرمندان مختلف سفارش کار دهیم اما از آنجا که با حوزه ای مردمی سروکار داریم و می خواستیم تمام هنرمندان در این عرصه حضور داشته باشند و ایده ها، تفکرات، ذهنیات انتقال پیدا کند، تصمیم گرفتیم این مسابقه را برگزار کنیم.

دبیر مسابقه ملی بنای یادبود شهدا و ایثارگران راه آهن درباره قالب تولید آثار توضیح داد: از آنجا که آثار باید داوری شوند، دو قالب برای ارسال آثار در نظر گرفته ایم. هنرمندان معمار باید آثار خود را در فرمت «شیت بندی» در سایت بارگذاری کنند. قالب دیگر، ساخت مجسمه است به این صورت گرافیست ها، نقاش ها، عکاسان و مجسمه سازان باید ماکت طرحشان را به دبیرخانه ارسال کنند. این آثار در آرشیوی نگهداری و مورد ارزیابی قرار می گیرد. برای برگزیدگان نیز هدایای ویژه ای در نظر گرفته شده است.

وی در خصوص خط مشی و موضع مسابقه بیان داشت: به علت مسئولیتی که در این رویداد دارم، برای جلوگیری از جهت دهی به ذهن هنرمندان امکان اشاره مستقیم به وقایع را نخواهم داشت و فقط به شرح کلی وقایع بسنده می کنم که راه آهن مورد حملات مختلف قرار گرفته و شهدای ویژه ای را تقدیم هشت سال دفاع مقدس کرده است که از شهدای شاخص این نبرد به حساب می آیند جدا از اینکه هر یک از ریل ها و ایستگاه ها دارای مختصات خاصی است. یک نکته جالب اینکه هنوز زمانی که جنگ در آغاز راه بود، ۷۲ نفر زیر نظر یک فرمانده در یک زمین چمن ورزشی متعلق به راه آهن آموزش دیدند و عازم سوسنگرد شدند که اتفاق بسیار ویژه ای است زیرا یک نهاد غیرنظامی مقر آموزشی ۷۲ نفر پیش از عزیمت به سمت دشمن شده است. باید اضافه کنم که بخشی از این موضوعات، برای هنرمندان در سایت isargaran.rai.ir   قابل مشاهده است تا بتواند منبع الهامی برای آنها باشد علاوه بر آن کتاب “حماسه جاوید”  که پیشتر نیز توسط راه آهن ج. ا.ا منتشر شده نیز منبع خوبی برای هنرمندان به حساب می آید.

نوری در پایان بیان کرد: آثار برگزیده در دو بخش مورد استفاده قرار می گیرد. بخش اول تندیس هایی است که در ایستگاه های راه آهن قرار می دهیم که مخاطب آن به صورت مستقیم مردم هستند. بخش دوم، تهیه لوحی برای کارمندان راه آهن است که در ورودی اداره ها قرار خواهد گرفت. با توجه به این که کارمندان با مردم در ارتباط هستند با دیدن این لوح ها با مردم برخورد بهتر، منصفانه تر و ارزشی تر خواهند داشت.

آخرین مهلت ارسال آثار آن ۲۰ مرداد ماه ۱۳۹۹ تعیین شده است و هنرمندان برای شرکت در آن می توانند از طریق

سایت راه آهن به نشانی www.rai.ir، بخش isargaran.rai.ir  اقدام به ثبت نام کنند.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

انتشار فراخوان مسابقه طراحی بنای یادبود شهدا و ایثارگران راه آهن


انتشار فراخوان مسابقه طراحی بنای یادبود شهدا و ایثارگران راه آهن

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

در سینما نمی‌توان مثل تلویزیون یک شبه سلبریتی شد – اخبار سینمای ایران و جهان

سینماپرس: یاسر جعفری بازیگر فیلم سینمایی «بی‌وزنی» در نشست تحلیل و بررسی این فیلم عنوان کرد که سلبریتی‌شدن در تلویزیون یک شبه اتفاق می‌افتد، اما در سینما اینچنین نیست.

به گزارش سینماپرس، نشست تحلیل و بررسی فیلم «بی وزنی» با حضور مهدی فرد قادری نویسنده و کارگردان، بهاره کیان افشار بازیگر، مهدی ایل بیگی مدیر فیلمبرداری، یاسر جعفری بازیگر و محمدعلی حق‌پرست تدوینگر با حضور آنلاین محمدرضا لطفی منتقد و فیلمساز و اجرای مسعود بهارلو در برنامه «آف‌لاین» کافه هفت برگزار شد.

مهدی فرد قادری در این نشست گفت: اکران فیلم «بی وزنی» زمستان سال گذشته آغاز شد اما به دلیل شیوع ویروس، سینماها تعطیل شدند. وقتی می‌خواستند با بازگشایی سینماها، فیلم را اکران کنند من انصراف دادم و فیلم به زودی در شبکه نمایش خانگی و فیلیمو منتشر می‌شود.

محمدرضا لطفی که در این نشست به صورت آنلاین به تحلیل فیلم پرداخت، بیان کرد: «بی‌وزنی» فیلم محترم و شریفی است که سازنده‌اش برای ساخت آن به شدت ریسک کرده و جسارت به خرج داده است. اما چه اتفاقی می‌افتد که چنین فیلمی باعث تغییر ذائقه مخاطب نمی‌شود؟ من می‌خواهم نقدی به همکاران خودم داشته باشم. بیست سال است کار نقد فیلم انجام داده‌ام و خیلی راحت می‌توانم این حرف را بزنم. اینکه چرا منتقدان درباره برخی فیلم‌های سینمای ایران نمی‌نویسند و از کنار آنها می‌گذرند؟ چرا فیلم نباید در جشنواره فجر نمایش داده شود، در صورتی که جای نمایش فیلم فرم‌گرا و غیرمعمول، اتفاقاً در جشنواره‌هاست و آنجاست که برای دیده‌شدن فیلم زمینه لازم ایجاد می‌شود. «بی وزنی» باید به جشنواره فیلم فجر می‌رفت و در موردش حرف زده می‌شد. فیلم سخیف کمدی حتی لازم نیست در موردش حرف زده شود، اما نمایش آن فیلم در جشنواره، مخاطب جشنواره را هم به سمت‌وسویی دیگر می‌برد. من حاضرم شرط ببندم که هشتاد درصد از همکاران من در رسانه، «بی وزنی» را ندیده‌اند، چرا این اتفاق می‌افتد؟ چرا نود درصد از فیلم‌های تجربی یا فیلم‌هایی که در گروه «هنر و تجربه» اکران می‌شود، همکاران من نمی‌بینند و درباره‌اش نقد مثبت یا منفی نمی‌نویسند؟ اصلاً فرض کنید فیلم «بی‌وزنی» فیلم خوبی نباشد اما مبتذل که نیست! این فیلمی مبتنی بر یک تفکر است که اگر فیلم بدی هم باشد که نیست، حداقل الان باید ده‌ها نقد منفی برایش نوشته شده باشد. پس چرا نوشته نشده است؟ چرا این فیلم دیده نمی‌شود؟ چرا اینقدر مردم ما که می‌گویند از فیلم بد و کمدی و سخیف و شوخی‌های مبتذل خسته شده‌اند، وقتی یک فیلم با فرم و حال و هوای متفاوت اکران می‌شود، آن را نمی‌بینند؟ بخشی از این قضیه به فضایی برمی‌گردد که مخاطب را دعوت به دیدن هر فیلمی می‌کند، جز فیلم‌های مستقل و متفاوت.

فرد قادری گفت: اغلب حرف‌های محمدرضا لطفی درست است. البته در مورد جشنواره عقیده دارم یک فیلمساز نباید در مورد حضور در یک جشنواره صحبت کند. «بی‌وزنی» در قیاس با سینمای اسپیلبرگ، اسکورسیزی و… یک فیلم کاملاً معمولی و در نهایت به نظرم یک تجربه است. من هیچکدام از فیلم‌هایم در جشنواره فیلم فجر شرکت نکرده و هیچوقت اعتراض نکرده‌ام و به نظرم اعتراض به جشنواره خیلی احمقانه است. در مورد فیلم اولم «جاودانگی» با اینکه آن سال، بخش «هنر و تجربه» هم در جشنواره فیلم فجر وجود داشت، فیلم رد شد و من اعتراضی نکردم. همان فیلم رفت فستیوال رم و در کنار بعضی از مهمترین فیلم‌های سال جهان به رقابت پرداخت، به جشنواره رم هم نگفتم خیلی ممنون که فیلم را انتخاب کردید، چراکه معتقدم جشنواره‌ها با انتخاب‌هایشان تبدیل به یک جشنواره محلی یا جشنواره‌ای مهم در سطح جهان می‌شوند.

محمدرضا لطفی در ادامه بیان کرد: حرف من این بود که جشنواره، یک بازوی مهم برای معرفی این فیلم‌هاست. «خوب، بد، جلف» نیازی به معرفی ندارد، اما «تعارض»، «بی‌وزنی» و فیلم‌های مشابه، به معرفی از طریق جشنواره نیاز دارند.

فرد قادری در ادامه این نشست گفت: در حدود بیست سال قبل، پرفروش‌ترین فیلم سینمای ما، «سگ کشی» بود. الان چه فیلمی است؟ سینمای ایران مدت‌هاست به دو بخش سینمای کمدی / جنسی و فیلم‌های درام اشک‌آلود پایین شهری تقسیم شده و در این فضا شاید یکی از دلایلی که فیلم‌هایی مثل «بی‌وزنی» آن طور که باید دیده نمی‌شود این باشد که مخاطبان سینما را، از تجربه کردن قواعد سینما و عشق به سینما دور شده و کاری کرده‌ایم که آنها دیگر به صرف همراهی با یک سلیقه سینمایی، به سالن سینما نمی‌روند. سریالی که جاناتان نولان ساخته در یک سایت، پنج هزارتا کامنت برایش گذاشته می‌شود. آن‌ها مخاطب‌هایی هستند که بر اساس سلیقه باید بیایند و «بی‌وزنی» را ببینند اما این اتفاق نمی‌افتد چراکه سینمای ایران را با کمدی‌های سخیفش و درام‌های سطحی جنوب شهری می‌شناسند و نمی‌دانند که اصلاً فیلم‌های فرمالیستی هم در این سینما ساخته می‌شود چراکه عرضه خوبی نمی‌شوند.

سپس مسعود بهارلو از بهاره کیان‌افشار درباره ورود یک بازیگر سلبریتی یا یک بازیگر آرتیست به حضور در چنین فیلمی پرسید که او گفت: من سوای این تعاریف، برای بررسی هر پیشنهادی که دریافت می‌کنم، صرفاً سعی می‌کنم فقط به فیلمنامه و نقش فکر کنم. در مورد «بی وزنی» بالای ۶ ماه با آن کلنجار داشتم. من فکر می‌کردم که کار سختی است و اصولاً نقش به من نمی‌خورد اما مهدی فرد قادری اصرار داشت کاراکتری که در ذهنش ترسیم کرده، کاملاً به من نزدیک است.

فرد قادری گفت: فیلم ما ۲۳ بهمن اکران شد که در آن زمان هیچ‌کس به سینما نمی‌رود و یک زمان سوخته است. در آن زمان در پردیس کوروش سانس‌های اکران فیلم من ده و نیم صبح، یک و نیم و شش بود. بعد می‌گفتند که اگر فیلم بفروشد، سانس بهتری به فیلم شما می‌دهیم! آیا شما کسی را می‌شناسید که ده و نیم صبح به سالن سینما برود و فیلم ببیند؟ در قانونی که در شورای صنفی نمایش وجود دارد، آمده است وقتی چند فیلم با هم اکران می‌شوند، تا سه الی چهار هفته فیلم جدید نباید اکران شود. اما یک فیلم کمدی، فقط چند روز بعد از فیلم ما اکران شد. با چه قانونی این اتفاق می‌افتد؟ آن فیلم می‌آید و سانس‌های فیلم ما گرفته می‌شود. من از بچه‌هایی که با هم رفتند سینما تا «بی‌وزنی» را ببینند شنیده‌ام که متصدی سالن به آنها گفته چرا می‌خواهید این فیلم را ببینید؟ فیلم دیگری را ببینید! برای او چه فرقی باید داشته باشد که مردم می‌خواهند چه فیلمی را ببینند؟ مگر آنکه به او گفته باشند. وقتی با این بی‌عدالتی روبه‌رو می‌شوید تصمیم می‌گیرید یا انصراف بدهید یا به پلتفرم‌های دیگر ورود کنید. من فکر می‌کنم هیچ فیلمسازی نباید خودش را محدود کند که فیلمش فقط در کشوری که در آن زندگی می‌کند، پخش شود. مهم این است که در گستره دنیا، بتوانی فیلمت را درست پخش کنی. «بی وزنی» تا کنون در بیش از ۱۰ جشنواره جهانی پخش شده است و همچنین قرار است در پلتفرم‌های بین‌المللی هم پخش شود. سینما این امکان را به ما می‌دهد تا از طریق آن با مردم کشورهای مختلف دنیا صحبت کنیم.

سپس جعفری بیان کرد: ما در تلویزیون انتخاب کننده هستیم و در سینما انتخاب می‌شویم. سلبریتی‌شدن در تلویزیون یک شبه اتفاق می‌افتد، اما ما در سینما، اگر بخواهیم کمکی به دیده شدن فیلم‌مان بکنیم، نهایتاً بازیگری در موقعیت من می‌تواند هزار نفر را به سالن بکشاند.

در ادامه محمدعلی حق‌پرست در پاسخ به پرسش بهارلو درباره اینکه در یک فیلم دارای پلان‌های طولانی، تدوینگر چه‌قدر می‌تواند در دمیدن روح اکسپریمنتال به فیلم کمک کند، گفت: در مورد نسخه اولیه فیلم که صد و چهل دقیقه است با آقای فرد قادری صحبت کردیم و تصمیم گرفتیم که فیلم را به چند دلیل کوتاه کنیم. به هرحال استفاده از فلش بک و بازی با زمان جزو شاخصه‌های این فیلم است. با در نظر گرفتن این نکته تصمیم گرفتیم تایم فیلم را به حدود صد دقیقه برسانیم که بحث انتقال حسی فیلم، به خوبی اتفاق بیفتد.

مهدی ایل‌بیگی مدیر فیلمبرداری «بی وزنی» هم در این نشست در پاسخ به اینکه او این فیلم را اکسپریمنتال می‌داند یا نه، اظهار کرد: من تلاش کردم فکر فیلمساز اجرایی شود و اصلاً نمی‌توانم در این زمینه نظر قطعی بدهم و نمی‌توانم بگویم فکر او خوب اجرا شده یا بد. من در اندازه تجربه و توان و فکرم و ابزاری که در دست داشتم، توانستم به اجرای فیلم کمک کنم. در واقع باید بگویم فیلمساز جریان فیلم را شکل می‌دهد و من مکمل این آدم هستم.

فرد قادری در پایان درباره دلیل استفاده از پلان‌های طولانی در این فیلم گفت: «بی‌وزنی» شخصیت‌های منزوی و تنهایی دارد. وقتی با پلان‌های طولانی شخصیت‌ها را نشان می‌دهم، تماشاگر را به چیزی که شخصیت دارد می‌بیند، محدود می‌کنم. از طرفی پلان طولانی باعث می‌شود ارتباط حسی تماشاگر با فیلم قطع نشود.

مشاهده خبر از سایت منبع

دفتر سینمایی

آموزش رایگان ۳ رشته صنایع‌دستی در شهر ری


آموزش رایگان ۳ رشته صنایع‌دستی در شهر ری

مشاهده خبر از سایت منبع