جشنواره «فرفره» برگزیدگانش را شناخت
جشنواره فرهنگیهنری فرفره «کودکان و دوران کرونایی» با اعلام برگزیدگان در چهار بخش داستان کوتاه، شعر، نقاشی و عکاسی به کار خود پایان داد.
جشنواره فرهنگیهنری فرفره «کودکان و دوران کرونایی» با اعلام برگزیدگان در چهار بخش داستان کوتاه، شعر، نقاشی و عکاسی به کار خود پایان داد.
معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و هادی مظفری مدیرکل هنرهای تجسمی از کارگاههای مجازی بیست و هشتمین جشنواره هنرهای تجسمی جوانان دیدن و با استادان کارگاه گفتگو کردند.
سینماپرس: یوسفعلی میرشکاک، شاعر پیشکسوت و روزنامهنگار، به سوگ فرزندش(محمد) نشست.
به گزارش سینماپرس، یوسفعلی میرشکاک، از شاعران پیشکسوت و پژوهشگر، به سوگ فرزندش نشست.
محمدحسین جعفریان، شاعر و نویسنده، ضمن اعلام این خبر در صفحه شخصیاش، در همدردی با میرشکاک نوشت:
شاعر پرآوازه این دیار، استاد یوسفعلی میرشکاک به عزای پسر نشست. خدایا به این مرد صبر بده. طاقت تا کجاست مگر؟
بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد
طوطیای را به خیال شکری دل خوش بود
ناگهش سیل فنا نقش امل باطل کرد
قرهالعین من آن میوه دل یادش باد
که چه آسان بشد و کار مرا مشکل کرد
ساربان بار من افتاد خدا را مددی
که امید کرمم همره این محمل کرد
آه و فریاد که از چشم حسود مه چرخ
در لحد ماه کمانابروی من منزل کرد
زدی شاه رخ و فوت شد امکان حافظ
چه کنم بازی ایام مرا غافل کرد
در همین رابطه محمدمهدی دادمان، رئیس حوزه هنری، در پی درگذشت فرزند یوسفعلی میرشکاک با انتشار پیامی، درگذشت تنها فرزند او را تسلیت گفت. متن پیام به این شرح است:
«کل نفس ذائقه الموت
بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
باد غیرت به صدش خار پریشاندل کرد
جناب استاد، آقا یوسفعلی میرشکاک مصیبت وارده را به شما و خانواده محترمتان تسلیت میگویم. صبر بر داغ فرزند جوان، حماسهای است که سرودن آن جز با نگاه بر آینه کربلا میسر نمیشود. از درگاه خداوند متعال برای شما صبر و برای روح ایشان طلب مغفرت و علو درجات را مسألت میکنم.»
یوسفعلی میرشکاک (زادهٔ ۱۳۳۸) شاعر، نویسنده، طنزپرداز است. او در دومین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر در بخش امام و انقلاب برگزیده شده است. میرشکاک در طول سی سال اخیر در زمینههای گوناگونی از سرودن شعر و نگارش نقدهای ادبی تا نوشتههای طنز و مقالات سیاسی و مذهبی و عرفانی فعال بودهاست. همکاری و همراهی او با سید مرتضی آوینی سید شهیدان اهل قلم نیز قابل توجه است.
میرشکاک از سال ۱۳۵۸ بهطور جدی وارد حوزه شعر شد و بیش از همه، متأثر از شاعرانی چون مهرداد اوستا، مهدی اخوان ثالث، منوچهر آتشی، محمدعلی معلم دامغانی و بیدل دهلوی بوده است.
خبرگزاری سینماپرس مصیبت وارده را به استاد میرشکاک و خانواده داغدارش تسلیت میگوید.
سینماپرس: سلسله نشستهای «بندباز»، تاملاتی درباره تئاتر ایران، شنبه ۹ مرداد میزبان آتیلا پسیانی کارگردان و بازیگر عرصه تئاتر بود.
به گزارش سینماپرس، آتیلا پسیانی در ابتدای این نشست درباره آشنایی خود با تئاتر و کارگاه نمایش گفت: من در یازده سالگی نگاهم به تئاتر تغییر کرد و برایم تبدیل به مقولهای جدی شد. در سال ۱۳۴۷ به اتفاق مادرم به شیراز رفتم تا به عنوان تماشاگر در دومین جشن هنر شیراز شرکت کنم. دو نمایش «شهر قصه» بیژن مفید و «پژوهشی ژرف و سترگ در سنگوارههای قرن بیست و پنجم زمینشناسی یا چهاردهم، بیستم فرقی نمیکند» نوشته عباس نعلبندیان در آنجا تاریخساز شدند. برای من در آن زمان دیدن این نمایش که تا آن زمان قابل تجربه نبود بسیار شگفتانگیز بود و محو آن شدم، چرا که با نمایشهایی که تاکنون دیده بودم بسیار متفاوت بود و به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بودم.
او ادامه داد: نمایشی بود که تمام قواعد آن زمان یک تئاتر رسمی و فرمولدار که داستانگوست را میشکست و به نوعی دیگر خودش را عرضه میکرد. پس از نمایش «پژوهشی ژرف و سترگ» جلسه بحث و گفتگویی در دانشگاه ادبیات شیراز برگزار شد و من به همراهی مادرم، رکنالدین خسروی، جعفر والی که مخالف نمایش بودند در آنجا حضور داشتم تا وارد چالش با آوانسیان و نعلبندیان شوند و این اتفاق نیز افتاد. بیشتر از همه هوشنگ حسامی که منتقد بسیار معروفی در حوزه تئاتر بود، شروع به سوال کرد و نعلبندیان را به نوعی گیر انداخت. او جوانی بود که از دکه روزنامه فروشی پدرش آغاز کرده بود و نمایشنامههایش را در آنجا مینوشت و نمایش او عنوان برنده دومین جشن هنر را گرفته بود و اجرایش را نیز آوانسیان انجام داده بود. در آن زمان جوابهای نعلبندیان خیلی حرفهای نبود اما به زبان ساده از فلسفه پیچیده ذهن خود سخن میگفت. اما آربی آوانسیان برخلاف او با دقت فراوان جواب میداد و فضای گفتگو گرم و پرتنش بود تا حدی که دوستان تصمیم به ترک سالن به عنوان اعتراض گرفتند و من در سن یازده سالگی اولین عصیان را انجام دادم، چرا که نمیخواستم سالن را ترک کنم و نشستم تا پایان گفتگو را ببینم، بنابراین در مقابل مادرم ایستادم و مقاومت کردم. شکوه نجمآبادی که در این نمایش بازی میکرد وقتی متوجه شد به مادرم گفت آتیلا را من میآورم و تو برو و مادرم با خشم سالن را ترک کرد. آنجا متوجه تغییری که در من شکل گرفت شدم. بعد از آن، من دو بار دیگر این نمایش را در تهران دیدم که متاسفانه در یک شب شاهد درگیری بین تماشاگران و بازیگران نیز بودم.
این بازیگر همچنین در پاسخ به سوال زیورعالم درباره نمایشهای اداره تئاتر و ویژگی این نوع نمایش نیز بیان کرد: این نوع نمایش هنوز هم طرفداران خودش را دارد و اینطور نیست که با ورود این نوع، گونه قبلی از بین برود. ما به نمایشهای قبل از سال ۴۷ و شکلگیری کارگاه نمایش میگفتیم نمایشهای رسمی، چون از فرمولهای مشخصی پیروی میکردند. جسارت خروج از این کادرها و فرمولها در آن زمان وجود نداشت و عنصر تجربه و کشف و شهود در آنها دیده نمیشد و اگر مانند رکنالدین خسروی و عباس جوانمرد به این تمرینات تجربی گرایش داشتند، در اجرا این اتفاقها رخ نمیداد. این دو نمایش به من یاد داد که تو میتوانی بشکنی و یک اتفاق نو را تجربه کنی و باز هم فردا این کار را انجام دهی. همین امر نیز موجب شد تا من این عناصر جسور تئاتر تجربی را همچنان حفظ کنم و در آثارم استفاده کنم. من بارها و بارها مجبور شدم بگویم که تئاتر تجربی یک شیوه اجرایی است و سبک نیست. با ورودم به کارگاه نمایش به خیلی از این عناصر دست یافتم چون در آنجا طرز تفکر، جستجو کردن شیوههای مدرن وجود داشت. ورکشاپهای فراوان و اجراهای مشترک با گروههای خارجی داشتیم و در سالهای ۴۷ تا ۴۹ که تئاتر ما نیاز به یک حرکت جدید در مقابل تئاتر جدی داشت این شیوه را پیش گرفت و تبدیل به یک تئاتر اعتراضی شد.
آتیلا پسیانی در ادامه درباره ویژگی کارگاه در مقایسه با محیط دانشگاه توضیح داد: رها بودن اندیشهها در کارگاه نمایش موجب میشد تا اتفاق دیگری رخ دهد. تصور من از دانشگاه تجربیات فراوان بود اما اینطور نبود، چون من در کارگاه نمایش تجربیات بسیاری داشتم که در دانشگاه با وجود بهرام بیضایی، محمد کوثر، پرویز پرورش، شهرو خردمند و… که بسیار سختگیر بودند این اتفاق دیده نمیشد. من در دانشگاه نیز کار میکردم و مشکلی نداشتم، اما از سیستم آموزشی راضی نبودم چون نمره و حفظ کردن اهمیت داشت. در حالی که من به دنبال کسب تجربه بودم و محیط دانشگاه محیط دینامیک و فعالی نبود. از سوی دیگر با وجود آنکه من سیاسی نبودم، اغلب اساتید و دانشجویان فعال سیاسی بودند و به دنبال این بودند که هنر را وسیله قرار دهند برای رسیدن به اهداف سیاسی. به خاطر دارم که به دلیل حضورم در کارگاه نمایش در آن زمان تهدید به قتل شدم و حتی از سوی دوستانم بایکوت شدم و کسی با من صحبت نمیکرد. افراط همواره وجود داشت و بسیاری از این دوستان بعدها پشیمان شدند و متوجه شدند که کارگاه نمایش به عنوان یک شاخص در تئاتر ایران است و نمیتوان از آن به راحتی گذشت.
این کارگردان همچنین در پاسخ به این سوال که با گذشت چهار دهه از بسته شدن کارگاه نمایش آیا سالنی بوده است که آن حال و هوا را تداعی کند، گفت: در زمان مدیریت حسین پارسایی در تئاتر شهر با او صحبت کردم و گفتم اجازه بده انبار تئاتر شهر را به نحوی تغییر دهیم و سالنی داشته باشیم تا کسانیکه امکان استفاده از سالنهای اصلی را ندارند از این فضا استفاده کنند. او موافقت کرد بنابراین موکت زدیم، دیوارها را آکوستیک کردیم و به شکل هدیه این سالن درست شد. اسم آنجا را هم پیشنهاد کردم «کارگاه نمایش» بگذاریم که استقبال شد و میخواستیم تداعیکننده کارگاه نمایش باشد. چون کمک به بازیگران، کارگردانان جوان برای رسیدن به اهداف ناب نمایشی بدون در نظر گرفتن تئاتر حرفهای شعار کارگاه بود. وقتی در اداره کردن آنجا اختلافاتی بهوجود آمد و حتی گفتند که به نوعی عملکرد من همانند عملکرد واتیکان در دل رم است و مستقل شدهام در حالی که قبلا نیز این جملات را بسیار شنیده بودم، آنجا را ترک کردم و به دوست دیگری تحویل دادم که پس از مدتی پیش من آمد و اولین چیزی که به من گفت تغییر نام کارگاه به «آتلیه دو» بود. در حالی که به نظرم این کار درست نبود چون یک طرز تفکر را مخدوش میکرد و بعد هم اتفاقاتی رخ داد که بیمعنی بود.
او درباره اولین مواجهاش با عباس نعلبندیان صحبت کرد و گفت: اولین مواجه من با او در همان جلسه نقد و بررسی بود و ظاهرش از یک هویت بسیار ساده برخوردار بود. پشت این ظاهر ساده ذهن پیچیدهای داشت که من در آن سن کم هم درک میکردم.
پسیانی در خاتمه درباره جلال ستاری و همزمانی این گفتوگو با درگذشت او نیز اظهار کرد: به لاله تقیان و تمام شاگردان ستاری تسلیت میگویم و همه کسانی که کتابهای او را میخوانند و میدانند او چه محقق و فیلسوف بزرگی بود. روحش شاد.
سینماپرس: روح الله سهرابی کارگردان سینما و تلویزیون در پی برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در خصوص انتظارات خود از رئیس جمهور در حوزه فرهنگ و هنر گفت: حلقه مفقوده سینمای ایران طی سال های گذشته بی توجهی به فرهنگ ملی و پاسداری از اعتقادات و آرمان ها و فرهنگ انقلاب اسلامی بوده از این رو توجه به آرمان های نظام و انقلاب اسلامی و فرهنگ عمومی جامعه باید در سینما بسط و گسترش پیدا کند و انتظار ما از آقای رئیس جمهور و دولتمردان جدید توجه به این مقوله بسیار مهم است.
کارگردان فیلم های سینمایی «خاکستر و برف» و «محدوده ابری» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: متأسفانه فرهنگ و هنر اوصلاً فرزند ناتنی برخی از مسئولان هستند و به همین علت طی این سال ها همواره شاهد بوده ایم که هیچ یک از مسئولان اهتمامی به آن نداشتند و حوزه فرهنگ و هنر را به حال خود رها کردند.
وی ادامه داد: ما امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند آن هستیم تا شأن و اعتبار واقعی و ذاتی فرهنگ و هنر به آثار فرهنگی و هنری مان بازگردانده شود. ما نیازمند اقدامی عاجل و حیاتی هستیم تا خلاء بین آنچه امروز در سینما اتفاق می افتد و آنچه باید وجود داشته باشد برطرف شود و سینما بتواند در راستای اهداف کلان نظام اسلامی مان گام بردارد.
این سینماگر با بیان اینکه سینما در این سال ها بیش از هر حوزه دیگری دستخوش آسیب و بی محلی بوده اظهار داشت: سینما ذاتاً یک هنر-صنعت است و به نوعی با پول و ثروت و سرمایه سر و کار دارد و آسیب پذیری اش زیاد است و مورد طمع بسیاری از گروه ها و جریان ها قرار می گیرد از این رو دولتمردان جدید باید دست انحصارطلبان و مافیا را از سینمای ایران کوتاه نمایند و نباید اجازه دهند تا آن ها همچون سال های گذشته در سینمای کشور جولان دهند!
سهرابی در پایان این گفتگو تأکید کرد: نه تنها توقع بنده که توقع و درخواست اکثریت هنرمندان متعهد، انقلابی و دغدغه مند این است که رئیس جمهور و دولتمردان دولت سیزدهم انحصار سینمایی و سینماگری را بشکنند و نگاه عادلانه و برابر به این عرصه و فعالان این عرصه داشته باشند. این نکته ای است که در سال های اخیر شاهد آن نبودیم. این انحصارشکنی می تواند اولین گام برای نجات سینمای کشور از طیف محدودی باشد که مأموریت شان تخریب فرهنگ کشور بود.
آلبوم «دایره» با هنرمندی سروش پور گودرزی و هومن پیمان در ژانر موسیقی تلفیقی طی روزهای اخیر در دسترس مخاطبان قرار گرفت.
سینماپرس: محمد محمدی مدیر روابط عمومی بنیاد فرهنگی روایت فتح در خصوص ۸ سال ترویج لودگی، ابتذال و سیاه نمایی در شبکه نمایش خانگی در دولت تدبیر و امید گفت: انحراف و ابتذال گسترده تولیدات نمایش خانگی به سیاست گذاری های نامناسب مدیران سینمایی دولت یازدهم بازمی گردد چرا که نطفه شبکه نمایش خانگی در دولت یازدهم بسیار بد و ناپسند و نامیمون پایه گذاری شد و اگر امروز در این حوزه دچار معضل و چالش جدی هستیم به نطفه گذاری غلط مدیران فرهنگی و سینمایی دولت یازدهم بازمی گردد.
این کارشناس فرهنگی در گفتگو با خبرنگار سینماپرس یادآور شد: ما هرگز فراموش نمی کنیم که دی ماه ۹۴سال طی حکمی از سوی ایوبی به عنوان رئیس سازمان سینمایی وقت، فردی برای مدیریت حوزه تولیدات خانگی انتخاب شد و بعد از آن مجوزهای آثاری در آن زمان صادر شد که با انتقادات تندی از سوی جامعه و اهالی رسانه همراه گشت.
وی ادامه داد: سریال «ممنوعه» در همان سال ها منتشر شد؛ مسابقه «۱۳ شمالی» و امثالهم نیز در همان سال ها پخش شدند که تمامی این آثار وقیحانه و ناپسند و زشت و سراسر ابتذال بودند.
محمدی خاطرنشان کرد: هنوز برای بسیاری افراد جای سوأل است که با کدام تدبیر و درایت از سوی مدیران سینمایی سریالی مجوز گرفت که در آن رابطه جنسی علنی نشان داده می شد؟ چرا هیچ فرد و نهادی جلوی ترویج ابتذال توسط این مدیران را نگرفت؟
این کارشناس رسانه متذکر شد: در همان سال ها انیمیشن هایی از سوی مدیران سینمایی مجوز گرفتند و به خانه های مردم رفتند که سرشار از صحنه های شرم آور بودند. خانواده های از همه جا بی خبر با اعتماد به مجوزهای وزارت ارشاد رسماً پای فساد را به خانه های خود باز می کردند و این اتفاقات دست به دست هم داد تا امروزه شاهد ابتذال مفرط و زننده ای در شبکه نمایش خانگی باشیم.
وی تأکید کرد: بی تردید شبکه نمایش خانگی ظرفیت و پتانسیل بسیار مهمی برای فرهنگ سازی دارد و بنده امیدوارم مدیران دولت سیزدهم با انتخاب مدیران آگاه و آشنا به امور بتوانند ریشه فساد و ابتذال در تولیدات شبکه نمایش خانگی را برای همیشه بخشکانند. ما باید بدانیم نیاز امروز خانواده ها چیست؟ خانواده ها چه مناسباتی دارند؟ ما باید از خودمان سوأل کنیم چرا باید در آثار نمایش خانگی روابط جنسی و سبک زندگی غربی از نوع مبتذل را نشان دهیم که هیچ سنخیتی با خانواده های ایرانی ندارد؟
محمدی در بخش دیگری از این گفتگو با اشاره به فسادهای گسترده مالی در شبکه نمایش خانگی اظهار داشت: این حوزه طی سال های اخیر بدل به حیات خلوتی برای سرمایه داران مساله دار شد! خیلی ها آمدند به اسم سرمایه گذاری در این حوزه پولشویی کردند که این اتفاق نیز مایه حیرت و تأثر است.
وی در پایان این گفتگو افزود: در یک جمله می توان گفت شبکه نمایش خانگی در این سال ها در دست باندهای فساد اخلاقی و فساد اقتصادی بود و ان شاالله با مدیریت صحیح و دغدغه مندانه مدیران دولت سیزدهم دیگر شاهد چنین اتفاقات تلخی در این حوزه نخواهیم بود.
سینماپرس: فیلمبرداری فیلم سینمایی «روشنایی» به نویسندگی و کارگردانی کامشاد کوشان پایان یافت.
به گزارش سینماپرس، فیلمبرداری فیلم سینمایی «روشنایی» که در ایران و آمریکا ساخته شده است با نقش آفرینی علی نصیریان به پایان رسید.
علی نصیریان، حسین پاکدل، بهاره رهنما، میکاییل کوشان، کاوه آشنا، فرهید سری، حمیدرضا اکبری، مجید نریمان بازیگران این فیلم هستند.
«روشنایی» نگاهی متفاوت به زندگی شهری و مشکلات آن داشته است و به زودی مراحل فنی آن آغاز می شود.
این کارگردان در سال های اخیر بیشتر به نوشتن فیلمنامه های متعدد، نگارش و نشر مجموعه داستان های کوتاهش با عنوان «قصه های سانفرانسیسکو» و بازی در آثاری همچون «من و دبورا» ساخته ضیاالدین دری، «نارنجی پوش» و مستند – داستانی «همه دانا» داریوش مهرجویی و «برادرم خسرو» احسان بیگلری مشغول بوده است.
عوامل و دست اندرکاران فیلم سینمایی «روشنایی» عبارتند از نویسنده، تهیه کننده و کارگردان: کامشاد کوشان، مشاور فیلمنامه: کریستن لازاریان، مشاور هنری: ملک جهان خزاعی، مشاور هنری کارگردان: فرهاد آییش، مشاور تهیه: میرولی مدنی، مشاور پروژه: سعید آرمند، مدیر فیلمبرداری: بهروز طاهری، مدیر صدابرداری: اشکان طلوعیان، مدیر تولید: لیلا شهید ثالث، طراحی گریم: پیام ابوالحسنی، جلوه های ویژه بصری: کامبیز طاهری، عکاس: مژده لباسچی، پویان به حق، برنامه ریز: سیما داوری، منشی صحنه: ندا کریمی، دستیارگریم: محمد ذوقی، مدیر تدارکات: فاطمه اختیاری، فیلم پشت صحنه: مسعود منصوری، مشاور امور رسانه ای: منصوره بسمل، کمپانی تولید خارج از کشور: نیولایت انترتینمنت.
سینماپرس: نوید اسماعیلی کارگردان سینما در خصوص لزوم ادغام و یا انحلال جشنواره های خنثی و بودجه بربادده گفت: اغلب جشنواره های سینمایی هویت و ثبات ندارند و باید برای همیشه تعطیل شوند؛ مسئولان سینمایی در این سال ها بودجه های بیت المال را برای برگزاری جشنواره های بی هویت و بی بازده هدر دادند و سعی داشتند برای این رویدادها هویت پوشالی درست کنند که کاری بسیار اشتباه و نادرست است.
کارگردان فیلم سینمایی «طبقه یک و نیم» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: از قدیم گفته اند چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است! وقتی امروز شاهدیم که بخش اعظمی از اهالی شریف و نجیب سینما در بیکاری مطلق و فقر به سر می برند باید این بودجه ها را صرف بهبود زندگی و تأمین معیشت آن ها کنیم.
وی ادامه داد: از سوی دیگر بسیاری از شهرستان ها به ویژه در نقاط محروم حتی یک سالن سینما و تئاتر ندارند از این رو بی تردید این بی انصافی مطلق است که ما بیاییم و مرتب جشنواره های مختلف خلق کنیم و بودجه های میلیاردی برای آن ها صرف کنیم. بی شک این پول ها باید صرف توسعه و زیرساخت های سینما شود.
اسماعیلی سپس با تأکید بر اینکه جشنواره فجر، مقاومت و یک جشنواره در خصوص فیلم های دینی برای ما کافی است تصریح کرد: این بخور بخورهای عده ای خاص که به اسم برگزاری جشنواره ها سال ها است انجام می دهند باید در دولت جدید جمع شود. امیدوارم دولت سیزدهم هرگز دیگر بهانه ای برای برگزاری جشنواره های ریز و درشت اما بی خاصیت را قبول نکند و اجازه ندهد بودجه های بیت المال این چنین هدر شوند.
این کارگردان سینما در پایان این گفتگو افزود: ما اگر به همین جشنواره فیلم فجر اهمیت بدهیم و درصدد رشد آن باشیم کافی است همانطور که در بسیاری از کشورهای جهان هم تنها یک جشنواره سینمایی مهم برگزار می شود که دارای اصالت و قدمت است و همه توجه و فوکوس دست اندرکاران سینمایی آن کشورها نیز به همان یک جشنواره معطوف می شود.