سینماپرس: پوستر بینالمللی فیلم سینمایی «عزیز» به کارگردانی مجید توکلی با طراحی طاها ذاکر رونمایی شد.
به گزارش سینماپرس، فیلم سینمایی «عزیز» ساخته مجید توکلی در اولین نمایش جهانیاش امروز جمعه ۲۸ مهر (۲۰ اکتبر ۲۰۲۳) در بخش مسابقه چهل و هفتمین جشنواره فیلم سائوپائولو برزیل رونمایی میشود.
این جشنواره معتبرترین رویداد سینمایی آمریکای جنوبی است که هرساله در سائوپائولوی برزیل برگزار میشود و در این دوره میزبان فیلم «عزیز» است.
«عزیز» به قلم جمیله دارالشفایی نگارش شده و سیدعلی احمدی تهیهکنندگی آن را بر عهده دارد.
پوستر «عزیز» را طاها ذاکر طراحی کرده است.
عرضه و پخش بینالمللی فیلم «عزیز» به عهده محمد اطبایی (مستقلهای ایرانی) است.
چهل و هفتمین جشنواره فیلم سائوپائولو از ۲۷ مهر تا ۱۰ آبان برابر با ۱۹ اکتبر تا ۱ نوامبر برگزار خواهد شد.
آزاده صمدی، روزبه حصاری، بهمن صادقحسنی، رضا عباسی، شیرین محسنی، عقیق بلوری و فاطمه محمدی (در نقش عزیز) بازیگران این فیلم هستند.
همچنین کیوان مقدم مدیر هنری، محسن حسینی مدیر فیلمبرداری، علیرضا علویان طراحی و ترکیب صدا، آریا عظیمینژاد موسیقی، عباس عباسی طراح گریم، میثم مولایی تدوین، کامران کیانارثی مدیر صدابرداری، بابک صالح طراح صحنه، هدا میرزایی طراح لباس، مسعود سلیمانی دستیار تهیهکننده، جواد رمضانی مدیر تولید، محمدرضا جعفری جانشین تولید، محمد امین مدیر تدارکات، سینا بیگی دستیار اول کارگردان و برنامهریز، کوروش جوان عکاس، مریم قربانینیا مشاور رسانهای و مجید توکلی مجری طرح این پروژه هستند.
خبرگزاری مهر -گروه هنر-زهرا منصوری؛ در سالهایی که سینمای بلند داستانی ایران شرایط چندان ایدهآلی را در جذب مخاطب و فروش در گیشه تجربه نمیکند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه بهواسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.
«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریانساز در دنیای جدید محسوب میشود و به همین دلیل دیگر بهسختی میتوان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.
به همین منظور سرویس هنر خبرگزاری مهر تلاش دارد با سرفصل ثابت «هر هفته یک فیلم کوتاه در مهر» به معرفی بخشی از تولیدات «سینمای کوتاه ایران» در قالب گفتگو با عوامل این آثار بپردازد.
فیلم کوتاه «بازسازی» سیوهشتمین فیلمکوتاهی است که در قالب این سلسله گفتوگوها و در آستانه رونمایی آن در چهلمین جشنواره فیلمکوتاه تهران، میزبان کارگردانش بودیم.
«بازسازی» به کارگردانی علی توکلی محصول انجمن سینمای جوانان و باشگاه رویاد است و ایده محوری آن درباره بررسی پرونده یک فرد متهم به قتل است.
علی توکلی که پیشتر با فیلمکوتاه «مأمور خرید» مهمان این سلسله گفتوگوها در خبرگزاری مهر شده بود، این بار با همراهی محمدرضا سامیان بازیگر و آرش رواده دستیار کارگردان و برنامهریز فیلمکوتاه «بازسازی» در این نشست حضور داشتند.
آنچه میخوانید حاصل گفتگوی خبرگزاری مهر با عوامل فیلم کوتاه «بازسازی» است.
* به نظر میرسد نسبت به فیلم قبلیتان یعنی «مأمور خرید» که در قالب همین نشستها آن را دیدیم و دربارهاش گفتگویی داشتیم، در فیلم «بازسازی» پیشرفت مشهودی داشتهاید. چه شد که به این ایده و ساختار رسیدید؟
علی توکلی: با توجه به توان مالیای که میتوان یک فیلم کوتاه تولید کرد، به دنبال ایدهای بودم که در تهران بتوان آن را روایت کرد و با ۶ جلسه فیلمبرداری و مدیریت منابع مالی قابل جمعکردن باشد. در حقیقت فیلمنامه را برمبنای امکانات مالی خود شکل دادیم. این فرآیند خیلی هم زمانبر بود. فکر میکنم اواسط نوروز ۱۴۰۱ فیلمنامه را نوشتیم اما تا همین دو سه ماه قبل هم درگیر مراحل پستولید کار بودیم. چیزی بیش از یک سال ساخت این فیلمکوتاه زمان برد. البته در فرآیند ساخت این فیلم، فیلمکوتاه دیگری را هم تولید کردیم.
* طولانی شدن فرآیند تولید «بازسازی» مربوط به ملاحظات مالی بود؟
توکلی: تا به امروز هر فیلم کوتاهی که ساختهام حتی یک ریال هم برایم صرفه مالی نداشته و بلکه برای آنها از جیب هم خرج کردهام. اینگونه نیست که ساخت فیلمکوتاه برایم عایدی مالی داشته باشد. از طرف دیگر هم برای این فیلم ما بالاخره سقف بودجهای داشتیم. در هر حال اما پروژهای بود که با خیال راحتتر آن را به سرانجام رساندیم. به تعبیری خیلی دستمان باز نبود اما خیلی هم بسته نبود.
* آقای سامیان شما چطور به این پروژه پیوستید؟ تجربه اول شما بود؟
محمدرضا سامیان: نه تجربه اولم نیست و پیشتر در چند فیلمکوتاه دیگر هم ایفای نقش کردهام. نقشآفرینی کوتاهی در یک کار بلند سینمایی هم داشتهام. با علی توکلی و آرش رواده که برای فیلم «بازسازی» در خدمت آنها بودم، بهواسطه حضور فیلم کوتاه «صحنه» در جشنواره فیلمکوتاه تهران آشنا شدیم. آنها این فیلم را دیده بودند و بهواسطه برخی دوستان مشترک، در پروسه پیشتولید این فیلم با من تماس گرفتند، صحبتهایی درباره فیلمنامه و نقش داشتیم و این همکاری شکل گرفت.
* آقای رواده شما تقریباً با آقای توکلی یک تیم دو نفره شدهاید و پیش این فیلم هم همکاریهایی با هم داشتهاید. این جنس همکاری شما چگونه کلید خورده است؟
آرش رواده: داستان از جایی شروع شد که علی (توکلی) برای مدت طولانی حرفه فیلمسازی را رها کرده و سراغ حرفه دیگری رفته بود. روزی فیلمنامهای برای من فرستاد و نظرم را پرسید. نسخه اولیه فیلمکوتاه «کبود» بود. گفتم خوب است اما نیاز به بازنویسی دارد. در همان مراحل صحبت درباره این فیلمنامه گفت میخواهم این فیلمنامه را تولید کنم. از همانجا و با ساخت فیلمکوتاه «کبود» همکاری ما شکل گرفت و یک تیم شدیم.
توکلی: موقعیتها و وضعیتهایی وجود دارد که هیچ چارچوبی برای قضاوت درباره آنها نمیتوانیم داشته باشیم. به تعبیر دیگر نه عقل، نه شرع، نه قوانین جزایی و نه حتی تکنولوژی نمیتواند کمکی به ما بکند. در همین فیلم هم میبینیم که حتی دوربین محل اتفاق هم نتوانسته اتفاق را به درستی ضبط کند و هیچ شاهدی وجود ندارد
* برگردیم به ایده محوری فیلم که گویی درباره یک «ناجی ناکام» است. کمی بیشتر درباره این ایده صحبت میکنید و آیا خودتان اساساً قهرمان اصلی را ناکام میدانید؟
توکلی: اینکه ناکام هست یا خیر را اجازه بدهیم هر مخاطبی برداشت خودش را داشته باشد. وقتی داستان یک فیلمنامه بنا میشود، قطعاً به این نکته فکر میکند که آیا مفهومی ورای ساختار ظاهری داستان هم میتواند در آن وجود داشته باشد؟ در داستان این فیلم با این ادعا طرف هستیم که فردی میگوید میخواستم فرد دیگری را نجات دهم، اما حالا تبدیل به قاتل آن فرد شده است. به این فکر کردم که چنین داستانی چه زیرمتنی میتواند داشته باشد.
یکی از فیلسوفان معاصر از موقعیتهایی به نام «تفارق» نام میبرد که به معنای «تفاوت» نیست. این فیلسوف میگوید موقعیتها و وضعیتهایی وجود دارد که هیچ چارچوبی برای قضاوت درباره آنها نمیتوانیم داشته باشیم. به تعبیر دیگر نه عقل، نه شرع، نه قوانین جزایی و نه حتی تکنولوژی نمیتواند کمکی به ما بکند. در همین فیلم هم میبینیم که حتی دوربین محل اتفاق هم نتوانسته اتفاق را به درستی ضبط کند و هیچ شاهدی وجود ندارد. قاضی با حرفهای ضدونقیض طرف است و گویی هیچ چارچوبی برای داوری قطعی وجود ندارد. تنها حرف راست مظنون اصلی هم ارجاع به یک فیلم است که حتی نامش را هم نمیداند و قطعاً این حس شخصی نمیتواند محکمهپسند باشد. در پایان فیلم اما ما همان صحنه فیلم را میبینیم. مواجهه مخاطب باهوش با این صحنه فیلم در پایان روایت، میتواند او را به یک قضاوت برساند.
* ما پیشتر در همین فضا فیلمهایی را داشتیم که متأثر از سینمای اصغر فرهادی خیلی روی مضمون «قضاوت» تمرکز داشتند اما در فیلم شما گویی از این مرحله عبور کردهایم و مشخص است که کاراکتر اصلی بیگناه است و حالا درباره موقعیت او نسبت به دیگران فیلم در حال روایت است.
توکلی: شما شاید حستان اینگونه باشد که این کاراکتر از ابتدا دارد راست میگوید و میگویید فیلم از مرحله قضاوت عبور کرده است، اما برای این حستان هیچ مدرکی وجود ندارد. حتی قاضی در فیلم به خانواده مقتول میگوید اگر رضایت بدهید، دیگر خیلی پیگیر جزییات بیشتر نمیشویم. مساله اما این است که دادهای برای اثبات بیگناهی این کاراکتر وجود ندارد.
* آقای سامیان شما چه درک و دریافتی از موقعیت این کاراکتر که نقش آن را ایفا کردهاید داشتید؟
سامیان: در مواجهه اولم با فیلمنامه آنچه خیلی درگیرم کرد، لایه پنهانی و زیرمتن فیلمنامه بود. من مستنداتی هم درباره قاتلانی دیدم که قتل عمد نکردهاند اما براساس مستندات پرونده در جایگاه قاتلی که مرتکب قتل عمد شده است، قرار گرفتهاند. برای خود این افراد از نظر فطری مشخص است که کار اشتباهی نکردهاند اما برخی از موضعگیریها و اظهاراتشان موقعیت آنها را بغرنجتر میکند. این نکتهای است که در زیرمتن این داستان هم وجود داشت. آدمی که فکر میکند بیگناه است، بیشتر ضجه میزند که من بیگناهم و همین دست و پازدنها میتواند بیشتر گریبانگیرش شود. همین پیرنگها، عمق بیشتری به فیلمنامه داده است. در این فیلم هم قاضی اصلی مخاطب است.
* اما این همان مسألهای است که من معتقدم فیلم از آن عبور کرده و تمرکز اصلی کارگردان روی انگیزه این فرد برای نجات فرد دیگر بوده است.
توکلی: بله. اینگونه نبود که مانند فیلمهای اصغر فرهادی بخواهیم بخشی از اطلاعات را از مخاطب پنهان کنیم تا قضاوت او را تحتالشعاع قرار دهیم. مانند حذف صحنه تصادف از فیلم «جدایی نادر از سیمین». فیلم «بازسازی» با این رویکرد پیش نمیرود. فیلمنامه اینگونه شکل گرفته که از ابتدا مدام اینگونه به نظر میرسد که این فرد در جزییات دارد دروغ میگوید اما کلیت حرفش دروغ نیست. این یکی از پیچیدگیهایی بود که در مرحله بازنویسی در فیلمنامه لحاظ کردیم. یکی از بردهای این فیلمنامه این بود که خیلی آن را بازنویسی کردیم.
رواده: در نسخه اولیه اتفاق، صورت دیگری داشت. در نسخه اولیه از همان ابتدا کاملاً مشخص بود که این فرد متهم بیگناه است و حتی دروغهایی که در نسخه فعلی به گفتههای این کاراکتر اضافه شده است، در آن نسخه وجود نداشت. مساله فقط این بود که نمیتوانست ثابت کند که من این کار را نکردهام. در بازنویسی تلاش کردیم زاویه دیدمان به قصه را کمی تغییر دهیم. کانسپت اولیه همین بود که فردی کاری را انجام نداده و نمیتواند آن را ثابت کند، برای همین به دروغ گفتن رو میآورد.
* در فیلمنامه به تأثیر رسانه هم فکر کرده بودید؟ به خصوص درباره این ایده که کاراکتر اصلی متأثر از آنچه در یک فیلم دیده است، دست به چنین اقدامی میزند.
توکلی: به این معنا به رسانه فکر نکرده بودیم اما این واقعیت که در یک اثر هنری لحظاتی وجود دارد که تا عمق جان مخاطب نفوذ میکند را در ذهنم داشتم. این صحنه از یک فیلم هم همین اثر را روی چنین کاراکتری گذاشته است. اسم فیلم «بازسازی» است و گویی این فرد میخواسته کاری را بازسازی کند. در ادامه او مجدد مجبور میشود کاری را که انجام داده است، بازسازی کند. در انتها مجدد به همان صحنه اولیه بازمیگردیم. این تجربه، ساخت این فیلم را برایم جالب کرد و امروز هم که آن را تماشا میکنم گویی اجزا به درستی سرجای خود قرار گرفته است. نه اینکه بخواهم از فیلم خودم تعریف کنم اما احساس میکنم چیدمانی درستی اتفاق افتاده است.
* فکر میکنید فیلم «بازسازی» چه نسبتی با جامعه امروز ما دارد؟
توکلی: من نهایت تلاشم را کردم که این فیلم هیچ نسبتی با مسایل جاری جامعه نداشته باشم! خیلی هم بابت آن تلاش کردم. ظاهر فیلمنامه از نگاه هر کسی که آن را میخواند، خیلی شبیه فیلمهای واقعگرای این سالها در حوزه مسایل اجتماعی بود اما من تمام تلاشم را در پرداخت فیلمنامه و کارگردانی و حتی نوع فیلمبرداری کردم که این رئالیسم در آن اتفاق نیفتد. اگر همین فیلم را دوربین روی دست میگرفتیم و یا سراغ لوکیشنهای واقعی میرفتیم، خروجیاش از جنس همان سینمای واقعگرای اجتماعی میشد. عمداً همه اینها را رعایت نکردیم. حتی درگیر این جزییات نشدیم که در یک دادگاه مرتبط با فرد متهم به قتل باید چند نفر در جایگاه حضور داشته باشند.
توکلی: اگر همین فیلم را دوربین روی دست میگرفتیم و یا سراغ لوکیشنهای واقعی میرفتیم، خروجیاش از جنس همان سینمای واقعگرای اجتماعی میشد. عمداً همه اینها را رعایت نکردیم. حتی درگیر این جزییات نشدیم که در یک دادگاه مرتبط با فرد متهم به قتل باید چند نفر در جایگاه حضور داشته باشند
هر ترکیبی را که فضای بصری بهتری به ما میداد، انتخاب میکردیم. حتی برای فضای دادگاه، ما امکان استفاده از یک دادگاه واقعی و آماده را داشتیم، اما نخواستیم از آن استفاده کنیم و اتفاقاً سراغ فضایی رفتیم که شاید شباهتی با تصاویر ذهنی ما از یک دادگاه نداشت اما از نظر فضای بصری، خروجی بهتری به ما میداد. هم پشت سر قاضی پنجره داشتیم و هم پشتسر شهود و افراد حاضر در دادگاه. تلاش ما این بود با استفاده از جادوی سینما در تمام اجزا، از بلای سینماسوز «رئالیسم» و «نسبت فیلم با جامعه امروز» پرهیز کنیم. سعی کردیم یک اثر سینمایی و دراماتیک به معنای واقعی تولید کنیم. پاسخ به اینکه این روایت آیا میتواند آینهای برابر جامعه باشد یا نه، با جامعهشناسان و اصحاب نقد!
* اتفاقاً یکی از ویژگیهای کارگردانی شما در این فیلم این است که هیچ ادا و اطوار اضافهای برای به رخ کشیدن کارگردانیتان نداشتهاید.
توکلی: این نگرانی را داشتم که فیلم شبیه کارهای دیگران شود و بخشی از آن هم به تجربه کردن باز میگردد. من پیشتر «کبود» را بهصورت دوربین روی دست و با ۲۱۰ پلان کار کرده بودم. ۱۳ دقیقه از آن فیلم بهصورت زمان واقعی روایت شده بود و از همه این جهات برایم تجربه بود. در همین فیلم «بازسازی» صحنه دادگاه در دو اتاق مجزا تصویربرداری شده است اما مخاطب در هنگام تماشا متوجه این نکته نمیشود. همه چیز حسابشده پیش رفته و تلاش کردیم اصول اولیه فیلمسازی را رعایت کنیم. در عین حال میخواستم استفاده از ریل و دوربین ثابت را هم در این فیلم تجربه کنم. البته حضور فیلمبرداری خوبی مانند علی حسینزاده و تیم حرفهایاش هم در کیفیت خروجی تأثیر داشت.
* کمی درباره ترکیب بازیگران صحبت کنیم. بهخصوص که همه بازیهای یکدست و ملموس است.
توکلی: معمولاً از بازیگرانی که پیشتر از آنها نقشی دیده باشم و انتخابشان کرده باشم، در کار خودم راضی هستم. محمدرضا سامیان را پیشتر در دو فیلم امیر مهندسیان دیده بودم و میدانستم به اندازه و به قاعده بازی میکنم. با محمد اشکانفر هم پیشتر کار کرده بودم و میدانستم هنوز به اندازه استعدادش قدر ندیده است. امین میری هم که پیشتر نقشهای مشابه را حتی روی صحنه تئاتر بازی کرده بود و میدانستیم برای این نقش بهترین گزینه است. سایر بازیگران مانند میلاد کفایی، نگین تهمتن، سعید نادری و زهرا برومند هم همین شرایط را داشتند. نکته مهم اما این است که اگر برای تولید فیلم زمان مناسب داشته باشید، آنقدر برداشت میگیرید تا همه چیز درست باشد. همین فیلم را اگر در سه روز ساخته بودیم، احتمالاً هم بازیگریاش و هم کارگردانیاش دچار اشتباه بود. ما زمان کافی در اختیار داشتیم.
رواده: در فیلمنامه دیالوگهایی برای نقش اصلی نوشته بودیم که خیلی اغراقشدهتر بود اما محمدرضا سامیان توانست این اغراق را از نقش بگیرد و آن را به اندازهتر اجرا کند.
توکلی: این نقش مستعد این بود که بازیگرش مدام فریاد بکشد و توجه همه دوربینها را به سمت خود جلب کند اما محمدرضا این هوشمندی را داشت که اینگونه رفتار نکند.
* آقای سامیان خودتان هم درباره این تجربه بگویید.
سامیان: به نظرم بهترین امتیاز برای یک بازیگر، موقعیت و کاراکتر است. ابتدا که این فیلمنامه را خواندم میدانستم که باید در این فیلم حضور داشته باشم و بازی این نقش برایم چالش بود. معتقدم در موقعیتهای اینچنینی معمولاً آدمها حرف نمیزنند. در سطح جامعه هم گاهی این موقعیت را تجربه کردهایم که مثلاً در یک ترافیک ناگهان کسی شروع به داد و بیداد خطاب به ما میکند، در آن لحظه غلیانی از احساسات در آدم شکل میگیرد که نتیجهاش میشود سکوت. شاید بعد از آن به فریاد هم برسد اما در مواجهه اول، سکوت میکنیم. در موقعیتی که در این فیلم میبینیم حتی آن مرحله غلیان هم اتفاق نمیافتد چرا که کاراکتر میداند اگر شلوغبازی دربیاورد، بیشتر فرو میرود! من اساساً خیلی دیالوگ را دوست ندارم و تصویر برایم مهم است. توانمندی یک بازیگر هم در این است که بیشتر یک حس و حال را در تصویر به مخاطب منتقل کند و دیالوگ تنها باید کمککنندهاش باشد.
توکلی: ما میدانستیم که میتوانیم صحنه بازسازی را طوری اجرا کنیم که این شباهت اتفاق نیفتد. آنقدر هم این نکته را گفتند، که رفتم و سکانس بازسازی در فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» را برای بار دوم دیدم و مطمئن شدم که اینگونه نیست
توکلی: صحنه آخر فیلم دقیقاً همینگونه است. وقتی او صحنه فیلم سینمایی مدنظرش را در تلویزیون میبیند، هیچ دیالوگی درباره آن ندارد اما با ریاکشن خود، حسش را به مخاطب منتقل میکند.
سامیان: یکی از لحظات دوستداشتنی این نقش برای من هم آن لحظهای بود که برادر مقتول شروع به فحاشی میکند و این کاراکتر تنها نگاه میکند. در این لحظه است که مخاطب میتواند خودش را به جای کاراکتر قرار دهد.
* با توجه به سوژه فیلم که مرتبط با یک پرونده قضایی است، چالشی با نهادها و ارگانهای قضایی برای ساخت این فیلم نداشتید؟
توکلی: برای ساخت یک فیلم اگر بخواهید لوکیشنی را از دستگاه قضایی در اختیار داشته باشید، طبیعتاً نیاز به هماهنگی و پیگیری دارد ولی لوکیشنهای ما برای فیلمکوتاه «بازسازی» متعلق به قوه قضاییه نبود. از این منظر چالشی با دستگاههای قضایی نداشتیم. از سوی دیگر برای من مهم بود که تصویر قاضی در فیلم، تصویر معقولی باشد. کاراکتر قاضی هم که در فیلم میبینیم، به رغم آنکه شاید عبوس به نظر برسد، خیلی باهوش است و زود متوجه میشود که چه کسی دارد به او دروغ میگوید.
* تا کنون چنین بازخوردی داشتهاید که صحنه بازسازی قتل در فیلم شبیه به فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» شده است؟
توکلی: واقعیت این است زمانی که دوستانی فیلمنامه را مطالعه میکردند، این نگرانی وجود داشت که فیلم شبیه فیلمهای دیگری بشود، اما نکته اینجاست که موقعیت بازسازی یک صحنه قتل، یکی از موقعیتهای عام است که در هر روایتی میتواند وجود داشته باشد. مانند صحنه دادگاه که فینفسه نمیتواند دو روایت را شبیه به هم کند. ما میدانستیم که میتوانیم این صحنه را طوری اجرا کنیم که این شباهت اتفاق نیفتد. آنقدر هم این نکته را گفتند، که رفتم و سکانس بازسازی در فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» را برای بار دوم دیدم و مطمین شدم که اینگونه نیست. امروز هم فکر میکنم این فیلمکوتاه اصلاً شبیه سکانسهای آن فیلم نشده است.
به گزاش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی برنامه، جدیدترین قسمت از «نقد سینما» به تهیهکنندگی یوسف بچاری امشب جمعه ۲۸ مهر ماه از شبکه چهار سیما روی آنتن میرود.
سیوهشتمین قسمت از این برنامه سینمایی به واسطه ضایعه تلخ درگذشت داریوش مهرجویی و همسرش که روز ۲۲ مهر به قتل رسیدند، قرار است به بزرگداشت این سینماگر فقید بپردازد. در این میز آرش خوشخو و محمدرضا مقدسیان مروری بر کارنامه این کارگردان پیشکسوت سینمای ایران دارند.
همچنین «میز نقد سینمای ایران» در این هفته به نقد و بررسی فیلم سینمایی «اختالرضا» اختصاص دارد که محمد صابری روزنامهنگار سینمایی میزبان سیدمجتبی طباطبایی کارگردان اثر میشود. این اثر سینمایی که از ۱۹ مهر ماه اکران خود را آغاز کرده است، سفر بانوی کرامت حضرت معصومه (س) از مدینه به قم را روایت میکند.
امیررضا مافی میزبان برنامه نیز در میز گفتگوی ویژه با موضوع «تصویر فلسطین و اشغال در سینمای ایران» به گفتگو با علی عبدی تحلیلگر مسایل بینالملل میپردازد.
فصل چهارم برنامه تلویزیونی «نقد سینما» به تهیهکنندگی یوسف بچاری، میزبانی امیررضا مافی و با مشارکت سازمان سینمایی سوره، هرهفته جمعهها ساعت ۲۲:۳۰ از شبکه چهار سیما به صورت زنده روی آنتن میرود.
محسن سوهانی، مدیرکل هنرهای نمایشی رادیو و رادیو نمایش با اعلام این خبر که باتوجه به خبر تاسفآور قتل آقای مهرجویی و همسرشان، هفته آینده بزرگداشتی برای کارگردان شاخص کشورمان در رادیو نمایش برگزار میکنیم، گفت: هفت اثر شاخص مرحوم مهرجویی را به رادیو فیلم تبدیل میکنیم، که از هفته آینده به روی آنتن رادیو نمایش برود.
مدیر رادیو نمایش افزود: رادیو فیلم به ترتیب از ۲۹ مهر ساعت ساعت ۹:۳۰ دقیقه فیلم «اجارهنشینها»، ۳۰ مهر «مهمانی مامان»، ۱ آبان «گاو»، ۲ آبان «هامون»، ۳ آبان «بانو»، ۴ آبان «سارا» و ۵ آبان «پری» را پخش میکند.
سوهانی در پاسخ به این سوال که باتوجه به اینکه نابینایان بخشی از مخاطبان رادیو نمایش هستند، چه برنامههای برای آنان درنظر گرفته شده؟ گفت: بله، نابینایان و روشندلان جزو مخاطبان وفادار و پیگیر رادیو نمایش هستند و درخواستهایی برای تولید رادیو فیلم داشتند.
مدیرکل هنرهای نمایشی رادیو افزود: از آنجایی که نابینایان امکان تماشای فیلم را ندارند، شنیدن رادیو فیلم و توصیف صحنهها برایشان جذاب است. ما هم برنامهریزی کردیم، که هفتهای یک رادیو فیلم و یک رادیو سریال پخش کنیم. از آنجایی که تجسم نمایشهای رادیویی در ذهن شکل میگیرد، برای روشندلان قابل توجه است. طبق بازخوردهایی که از نابینایان دیدم، آنان دقتنظر دارند و اشرافشان به جدول پخش رادیو نمایش برایم جالب بود.
وی در پاسخ به این سوال که محتوای رادیو فیلم و سریال براساس محتوای روز پیش میرود؟ توضیح داد: بله، ما فیلمها و سریالهای ایرانی و خارجی را به صورت رادیو فیلم یا سریال تولید میکنیم. البته به تولید آثار پرطرفدار و نوستالژیک هم توجه داریم. تاکید میکنم که روشندلان جزو یکی از جامعه هدف رادیو نمایش هستند و ما با آغوش باز پذیرای نظرات آنان هستیم.
سوهانی با بیان اینکه نابینایان و دانشجویان هنرهای نمایشی جزو مخاطبان جدی رادیو نمایش هستند، بیان کرد: به عنوان مثال برنامه «رویکرد» که در حوزه تحلیلی نمایشهاست، در دانشگاهها مخاطبان خاص خود را دارد. همچنین، خیلی از برنامهها برای دانشگاهها منبع تدریس رشته تئاتر بوده است. مخاطبان عام و دانشجویان حوزه هنرهای نمایشی اعم از سینما، تئاتر و … هم نمایشهای رادیویی را دنبال میکنند.
مدیر رادیو نمایش در پاسخ به این سوال که اگرچه پلتفرمها بستری برای نابینایان فراهم کردند، ولی رادیو به دلیل فراگیری و ارزانی آن بیشتر در دسترس روشندلان است، خاطرنشان کرد: دقیقاً. الان تولیدات رادیو فیلم و سریال و کتابهای صوتیمان به طور پیوسته در حال تولید است. آقای ایوب آقاخانی هم در برنامه «زورق خیال» کتابهای روز ادبیات ایران و جهان را میخواند و بخصوص در بین مخاطبان روشندل جزو برنامههای پرطرفدار است.
درِ اتاق کودک که باز میشود، صدای شور و زندگی بلند میشود. صدای خنده بچهها بلند میشود و خانم عذرا وکیلی با لحن مادرانهاش با بچهها همراه میشود و بچهها فارغ از اینکه در کجا و پیش چه کسی هستند، پابهپای گوینده پیشکسوت حال خوبشان را به شنوندگان رادیو منتقل میکنند.
وقتی از عذرا وکیلی، پیشکسوت صدا و مجری سابق «سلام کوچولو» میپرسم که چقدر جای بچهها در رادیو خالی بود؟ میگوید: جای بچهها در رادیو ایران خیلی خالی بود. من دو سالی بود که به دلیل همهگیری کرونا و یکسری مسائل در رادیو کار نکردم. الان یک برنامه از «صدای زندگی» پخش شده و هرکی مرا میبیند میگوید دوباره صدای شما و بچهها را شنیدیم، که برایمان خاطرهانگیز بود.
از او بابت برنامهسازیهایی که شبکههای رادیویی برای کودکان انجام میدهند میپرسم، که ادامه میدهد: اگرچه بعضی از شبکهها برنامههایی متخص کودکان دارند، ولی برنامههایشان کودکانه نیست! تنها برنامهای که از صدای بچههای سه چهار ساله استفاده میکرد، برنامه «سلام کوچولو» رادیو ایران بود و الان که برنامه «صدای زندگی» پخش میشود.
مجری سابق برنامه «سلام کوچولو» در پاسخ به این سوالم که خودتان چقدر دلتنگ اجرا با کودکان بودید؟ توضیح داد: من دلم برای بچهها تنگ شده بود، ولی به دلیل کهولت سن و خستگی توانایی کار کردن را نداشتم؛ مگر اینکه کمکی از من خواسته میشد. از آنجایی که گلریز وکیلی دخترم است و تهیهکنندگی این برنامه را عهدهدار شد و مسئولین رادیو گفتند: «به مامانت بگو بیاد» (با خنده)، حضور در برنامه را پذیرفتم.
وی درباره بازی با بچهها در اتاق کودک و ویژگی بچههای نسل جدید میگوید: اصلاً نسل عوض شده است. من باید با بچههای نسل جدید به گونهای دیگر رفتار کنم. بچههای فعلی دنیای دیگری دارند. با اینکه ۵۰ سال با بچهها کار کردم و تغییرات چند نسل را دیدم، ولی ماشاءالله این نسل خیلی تغییر کرده است.
به گفته وکیلی، هر هفته از یک خانوادهای که در زندگی خودشان موفق هستند، دعوت میکنیم تا در برنامه حضور یابند. در این برنامه اتاقی به اسم اتاق کودک داریم، که در این اتاق نشاط و شادی بچهها را به گوش شنوندگان میرسانیم. وقتی صدای کودک پخش میشود، به خانواده شور و نشاط میدهد.
گلریز وکیلی، تهیهکننده برنامه «صدای زندگی» است و مادرش همکار است. او با بیان اینکه این برنامه با محوریت خانواده روی آنتن رادیو ایران رفته، گفت: ما هر هفته بنا به فراخور مناسبتها از یک خانواده موفق دعوت میکنیم، تا با فرزندانشان در «صدای زندگی» حضور یابند.
وکیلی ادامه داد: در طول برنامه اتاق کودک طراحی شده و از بچههای خانواده مهمان دعوت میکنیم به آن اتاق بروند، تا در حین برنامه سرگرم شوند و بازیهای مختلف انجام دهند. هدف از طراحی اتاق کودک فراهم کردن لحظات شاد برای بچههاست. از طرفی، بزرگترها را ترغیب میکنیم، که کودک درونشان زنده شود و از حال و هوای نشاط بچهها لذت ببرند. ما میخواستیم با برنامه «صدای زندگی» فرصتی فراهم شود، که هم صدای بچهها در برنامه شنیده شود و هم بزرگترها با شنیدن صدای آنها لذت ببرند.
این برنامه به تهیهکنندگی گلریز وکیلی و اجرای فاطمه میناخانی پنجشنبهها ساعت ۹:۰۰ از رادیو ایران پخش میشود.
«مخمصه» یک مجموعه تلویزیونی محصول ۲۰۱۴ کره جنوبی با بازی کیم ره وون، کیم آه جونگ، چو جه هیون، سو جی هه و اون جو وان است.
شخصیت اصلی این سریال پارک هوان مرد جوانیست که در دفتر دادستانی کار میکند و رئیس مبارزه با مفاسد است. او یک دختر هشت ساله دارد و از همسرش مدتی است که جدا شده و…
سریال «مخمصه» به کارگردانی لی وو میونگ هر روز هفته ساعت ۱۹ از شبکه پنج روانه آنتن میشود و بازپخش آن همان شب ساعت ۲۳ خواهد بود.
انیمیشن «دشت پرماجرا» عنوان مجموعهای از گروه نوجوان مرکز پویانمایی صبا به کارگردانی و تهیه کنندگی امیرحسین صالحی است.
در خلاصه داستان این مجموعه آمده است، دشتی که در آن آرامش برقرار است توسط شیر دانا اداره میشود، کفتارها با مظلوم نمایی وارد آن میشوند و با فریبکاری در آن سرزمین شروع به زندگی میکنند بعد مدتی شروع به خرابکاری در سرزمین میکنند و در نهایت حاکمیت آن سرزمین را به دست میآورند از اهالی آن سرزمین جوانانی با تشکیل هستههای مقاومت در مقابل این اشغالگران میایستند. این مجموعه به تهیه کنندگی و کارگردانی امیر حسین صالحی با تکنیک سه بعدی برای گروه سنی کودک نوجوان در حال ساخت است.
امیرحسین صالحی، تهیهکننده و کارگردان «دشت پرماجرا» از مرکز پویانمایی صبا در پاسخ به این سوال که سروکله کفتارهای داستان از کجا پیدا میشود؟ گفت: کفتارها با قیافه زخمیشده که از جنگ برگشته بودند، وارد پشت دروازههای دشت میشوند. آنها از ساکنین دشت میخواهند که به طور موقت پناهشان دهند.
صالحی ادامه داد: البته ساکنین دشت باهم رایگیری میکنند و بعد به کفتارها اجازه میدهند تا برای درمان به دشت بیایند و بعد بروند. اما وقتی کفتارها وارد دشت میشوند، با اختلافی که بین ساکنین دشت میندازند و یارگیری که میکنند، آنجا جاگیر میشوند و به مرور اهالی دشت را از صحنه خارج میکنند.
کارگردان «دشت پرماجرا» با بیان اینکه کفتارها ابتدا با مظلومنمایی وارد صحنه میشوند، افزود: تقریباً از قسمت هشتم مشخص میشود که هر دفعه کفتارها شرارت میکنند و یک نفر را برای برنامههای خود طعمه میکنند. این انیمیشن برای ۵۲ قسمت تولید شده، که فصل اول آن در قسمت ۱۳ قسمت است. الان «دشت پرماجرا» در واحد دوبلاژ است و بنظرم تا یک ماه دیگر اولین قسمت آن پخش میشود. این انیمیشن پروداکشن سنگینی دارد و بیش از ۴۰ شخصیت در قصه درگیر هستند.
صالحی با بیان اینکه محوریت انیمیشن دشمنشناسی است، خاطرنشان کرد: یعنی در شرایط مختلف اتفاقات پیرامونمان را بهتر بررسی و تصمیمگیری کنیم. «دشت پرماجرا» به کودکان میگوید اگر اهالی سرزمین فریب بازی [نااهلان] را بخورد، سرزمین و تمام آنچه را برایش زحمت کشیده از دست میدهد.
کارگردان «دشت پرماجرا» در پاسخ به این سوال که طراحی شخصیتهای داستان در قالب حیوانات بیشتر روی کودکان تاثیرگذار است؟ بیان کرد: بخش اعظم قصههای انیمیشن برای کودکان براساس فضای حیوانات نوشته میشود. از طرفی، در تولیدات دنیا قصه را براساس حیوانات و انسانها پیش میبرند.
مهدی بهمنی، کارشناس فرهنگی و استاد دانشگاه تربیت مدرس در برنامه «گفتوگوی فرهنگی» رادیو گفتگو درباره نقش پادکستها در زندگی انسان گفت: پادکست شامل فایلهای صوتی است، که در اینترنت به اشتراک گذاشته میشود، تا مخاطبان محتوا را از آن طریق دریافت کنند.
بهمنی تفاوت پادکست با رادیو را در نحوه ارائه خدمات به کاربر دانست و افزود: در پادکست محدودیتهای رادیو وجود ندارد و دست مخاطب باز است. او میتواند یک برنامه ضبط شده را چندینبار گوش دهد. مطالب پادکست دارای پیوستگی است و آغاز و پایان دارد. من اولینبار سال ۱۳۹۹ بود که پادکست را شنیدم و به آن علاقهمند شدم.
این کارشناس فرهنگی با بیان اینکه پادکست به معنای اشتراک فایل صوتی در فضای اینترنت است، بیان کرد: آن زمان بود که تصمیم گرفتم پادکست گوش کنم؛ آن هم در زمانی که در ماشین یا در رفتوآمد بودم. زمانی که مریض شدم و عمل جراحی قلب انجام دادم، تصمیم گرفتم کتابهایی که خوانده بودم خلاصه کنم و خلاصه آن را منتشر کنم.
به گفته وی، وقتی پادکستهایم را منتشر کردم دیدم در این مسیر همراه دارم و چقدر آدمهای کتابخوان به دنبال کتابهای صوتی هستند. الان من به عنوان یک پادکستر یکی از عشقهای زندگیام این است که هر روز یک کتابی را بخوانم و براساس آن پادکست تولید کنم. الان زمانی است که پادکست میتواند بهترین برد را در بین مردم داشته باشد.
کوروش انوری، کارشناس روابط عمومی و ارتباطات درباره تاریخچه پادکست توضیح داد: اگر ما به تاریخچه پادکست برگردیم، شاید به رادیوهای شخصی برسیم که هرکس در ایالتهای امریکا براساس علایق شخصی خود داشت. اساس شکلگیری رادیوهای شخصی این بود که افراد طبق علایق شخصی و زمان آنها را گوش میکردند. به مرور با پدیدهای به نام وب و افزایش تولید محتوا در زمینههای متنی و صوتی مواجه شدیم.